خودسازی در پرتو تجاربی سخت
خودسازی در پرتو تجاربی سخت
زينب کبرا(س) از کودکی در ميدان زهد و پارسايی با انواع رنجها و دردها خو گرفت تا جايی که مصيبت را نعمت و بلا را رحمتی از پروردگار میدانست و آن گونه خود را در برابر حوادث دنيا با زهد و پارسايی بيمه کرد که اگر کوهها متلاشی و زمينها از هم میشکافت، در اراده محکم او خللی وارد نمیشد.
زينب کبرا(س) در شش سالگی شاهد شکستن درخت پر ثمر انسانيت و رهبر جامعه اسلامی و آخرين پيامبر خدا بود. در حالی که خود گريان و پريشان بود، از حال والدين و برادران غافل نبود و در اعماق جانش در آن سن کم، غم سنگينی جای گرفت. او با اين مصيبت بزرگ و تحمل آن درد جانکاه، قدم بر اولين پله تسليم و رضا نهاد که آخرين منزل سالکان الی اللّه است. آنچنان در اين مکتب کوشا و هوشيار بود که به آخرين درجات
گويی مانايی نام حضرت زينب(س) در تاريخ، به قيام امام حسين(ع) و ناميرايی قيام امام به پيام حضرت زينب است، زيرا يکی از روشنترين ابعاد و زوايای قابل تحليل و بررسی قيام حسينی را میتوان از پيام زينبی برگرفت.
حضرت زينب(س) تاريخگوی نهضت سيدالشهدا است.
تسليم و رضای بر حق رسيد تا توانست وظيفه سنگين خود را در انجام رسالت پيام خون و شهادت شهيدان عاشورا به فرجام رسانده، ندای آنان را به جهانيان در همه اعصار و قرون برساند.
هنوز چندی از اين اندوه جانکاه نگذشته بود که شاهد طرح انحرافی سقيفه بنیساعده شد. او انحراف انقلاب جهانی اسلام را از مسيرش به چشم ديد و کوششهای بیامان مادرش را برای جلوگيری از انحراف مشاهده کرد. در مسجد جدش رسول اکرم(ص) همراه مادرش و جمعی از زنان بنیهاشم شرکت کرد و شنيد که مادرش چگونه شجاعانه و با فصاحت و بلاغت، لب به سخن گشود و پس از آن همه گفتگو و محاجه شنيد که در پايان سخن، مادرش با سوز دل و اندوه تمام فرياد زد: «هان! اين شتر و اين بار! ببريد و بخوريد!!»
پس از گذشت چند روز از اين رخداد، دختر علی بنابیطالب(ع) شاهد ورود به زور به خانه امامت و عصمت و در پی آن وداع مادر با علی بنابیطالب(ع) بود. از آن پس 25 سال با برادران و خواهرانش در مکتب پدر، آن بزرگمرد راستين اسلام، ادب و دانش اندوخت. آن روز که مولای متقيان علی(ع) به اصرار و خواهش مردم زمام خلافت را به دست گرفت، زينب کبرا همراه برادرانش از تمامی شئون ممالک اسلامی زير فرمان پدر و مسائل حاکم بر جوّ و محيط سياسی آن روز به خوبی آگاهی داشت. احزاب فعال و مخرب ضد علوی را به خوبی میشناخت و از اهداف و نظريات و تفکرات آنان به خوبی آگاه بود.