جنون نمايش ثروت
جنون نمايش ثروت
عَلَى قوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو
حَظٍّ عَظِيمٍ (قصص: 79)
پس (قارو ن) با كوكبه خود بر قومش نمايان شد كسانى كه خواستار زندگى دنيا بودند گفتند:
«اى كاش مثل آنچه به قارون داده شده به ما(هم) داده مى شد واقعاً او بهره بزرگى (از
ثروت ) دارد.
معمولا ثروتمندان مغرور گرفتار انواعى از جنون مى شوند،یک شاخه آن “جنون نمايش
ثروت” است، آنها از اينكه ثروت خود را به رخ ديگران بكشند لذت مى برند، از اينكه سوار
مركب راهوار گران قيمت خود شوند و از ميان پابرهنه ها بگذرند و گرد و غبار بر صورت آنها
بيفشانند و تحقيرشان كنند احساس آرامش خاطر می کنند! گرچه همين نمايش ثروت غالبا
بلاى جان شان است زيرا كينه ها در سينه ها پرورش مى دهد و احساسات را بر ضد آنها بسيج
می کنند و بسيار می شود كه همين عمل زشت و شرم آور طومار زندگى آنها را درهم مى پيچد
و يا ثروت شان را بر باد مى دهد!
ممكن است اين كار جنون آميز انگيز ه هاى مانند” تطميع افراد طمعكار” و” تسليم افراد
سركش” داشته باشد، ولى آن ها حتى بدون اين انگيزه اين عمل را انجام مى دهند، اين که
نوع هوس است نه برنامه و نقشه.
به هر حال قارون از اين قانون مستثنى نبود، بلكه نمونه بارز آن محسوب مى شد، قرآن در
یک جمله در آيات مورد بحث آن را بيان كرده م ىفرمايد:
” قارون با تمام زينت خود در برابر قومش(بنى اسرائيل) ظاهر شد.” (فَخَرَج عَلى قَوْمِهِ فِي
زِينَتِهِ ).
تعبير ” فى زينته” گوياى اين حقيقت است كه او تمام توان و قدرت خود را به كار گرفت تا
آخرين زينت و بالاترين ثروت خود را به نمايش بگذارد و ناگفته پيدا است كه مردى با اين
ثروت چه ها مى تواند انجام دهد؟! در تواريخ داستا نها يا افسانه هاى زيادى در اين زمينه نقل
شده است، بعضى نوشته اند قارون با یک جمعيت چهار هزار نفرى در ميان بنى اسرائيل رژه
رفت در حالى كه چهار هزار نفر بر اسب هاى گران قيمت با پوشش هاى سرخ سوار بودند
كنيزان سپيد روى با خود آورد كه بر زينها ىي طلا ىي كه بر استرهاى سفيدرنگ قرار داشت
سوار بودند، لباس هايشان سرخ، و همه غرق زينت آلات طلا! بعضى عدد نفرات او را هفتاد
هزار نوشته اند و مسائل ديگرى از اين قبيل.
ولى ما حتى اگر اينها را مبالغه آميز بدانيم باز نمى توان انكار كرد كه او چيزهاى بسيارى
براى نمايش دادن در اختيار داشت.
در اينجا- طبق معمول- مردم به دو گروه شدند: اكثريت دنياپرست كه اين صحنه خيره کننده
قلب شان را از جا تكان داد و آه سوزانى از دل كشيدند و آرزو كه اى كاش به جاى قارون
بودند، حتى یک روز و یک ساعت و یک لحظه! چه زندگى شيرين و جذابى چه عالم نشاط
انگيز و لذت بخشى؟ چنان كه قرآن مى گويد:” كسانى كه طالب زندگى دنيا بودند گفتند اى
كاش ما هم مثل آنچه به قارون داده شده است داشتيم"! (قالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا
لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُو ن).
” به راستى كه او بهره عظيمى از نعمت ها دارد"! (إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ).
آفرين بر قارون و بر اين ثروت سرشارش! چه جاه و جلالى؟ و چه حشمتى تاريخ مثل او را
به خاطر ندارد. اين عظمت خدادادى است! … و مانند اين حر فها.
در حقيقت در اينجا كوره عظيم امتحان الهى داغ شد، از یک سو قارون در وسط كوره قرار
گرفته و بايد امتحان خيره سرى خود را بدهد و از سوى ديگر دنياپرستان بنى اسرائيل در
گرداگرد اين كوره قرار گرفته اند.و البته مجازات دردناک، مجازاتى است كه بعد از چنين
نمايشى باشد و از آن اوج عظمت به قعر زمين فرو رود.