جنبههای مثبت درون گرا بودن
در دنیایی که برون گرایان را دوست دارد، یک فرد درون گرا اغلب ناجور دیده میشود. پس آیا این درست است؟ یا درون گرا بودن نیز فوایدی دارد؟ بیایید پاسخها را دریابیم.
“در اتاق بسته، تصور من عالم میشود و بقیه دنیا در آن گم میشود.” کریس جامی
بیرون، دنیای عجیب و غریبی است – افرادی که نمیتوانند تعبیر و درک شوند و به طبقهی ویژهای ضمیمه شوند، اغلب دیگران را ناراحت میسازند و درون گراها چنین انسانهایی هستند و تعبیر آنها دشوار است. اگر چه یک فرد برون گرا با گروهی از مردم خیلی راحت است و با تعریف داستانهای آخرین ماجراهای خود در کوههای آلپ بر آنها پادشاهی میکند، اما فرد درون گرا ممکن است در جایی پیرامون باشد و نوشیدنی خود را مزه مزه کند . . . و کاملاً این طور به نظر برسد که در عالم دیگر است و یا لبخند مودبانهای بر لبانش داشته باشد . . . و در حال تماشای دیگران باشد.
برای درون گرایان معمول است که به طور ناشیانه با جامعه ارتباط برقرار کنند و نگرانی اجتماعی و یا ترس اجتماعی داشته باشند – اما این حقیقت ندارد. درون گرایان بیشتر روی دنیای درونی خودشان تمرکز کردهاند برخلاف برون گرایان که به طور طبیعی نسبت به دنیای بیرون جهت گیری کردهاند. درون گراها از مردم نفرت ندارند و قطعاً آنها نیاز ندارند که از دنیای خودشان نجات یابند و این یک تصور عمومی غلط است که البته این طور نتیجه میشود که چون از این دو گروه، برون گراها اغلب سازگاری بیشتری دارند دنیا نیز این واقعیت را بیشتر میپذیرد.
بله، درون گراها ساکت هستند و تعبیر آنها نسبت به برون گرایان معمولی، دشوارتر است اما این لزوماً چیز بدی نیست چون اغلب سازگار میشوند. چیزی که یک فرد درون گرا در مکانهای اجتماعی کم دارد (و من آنها را خیلی خیلی آزادانه استفاده میکنم) در مناطق دیگر جبران میکند. بنابراین، چیزی که یک فرد دقیقاً ممکن است بگوید، جنبههای مثبت درون گرا بودن است؟
1. با آنها بودن خوشایند است
درون گراها خود را نگه میدارند و لزوماً حرف نمیزنند مگر این که با آنها حرف بزنید و به عنوان یک قانون جدی از برخوردها اجتناب میکنند. آنها تهاجمی، گستاخ و بیحیا نیستند و قطعاً به مردم توهین نمیکنند. در کل با آنها بودن شدیداً خوشایند است.
2. برداشت منحصر به فردی نسبت به بیشتر چیزها دارند
درون گراها فکر میکنند . . . خیلی. فکر کردن خیلی زیاد به آنها اجازه میدهد که چیزها را نه فقط در حد سطحی بلکه در سطح خیلی عمیقتر، درک و آنالیز کنند در نتیجه یک برداشت کاملاً منحصر به فرد نسبت به چیزها دارند. بنابراین آنها حلال مشکل عالی و یک سرمایه در محیط کار هستند. در واقع آنها به خاطر این ویژگی و توانایی فکر کردن فراتر از اختلاف آشکار و بدیهی چیزها، اغلب افراد شدیداً خلاق و مبتکری هستند.
3. آنها دورهمی باکیفیت را تدارک میبینند.
ممکن است تصور کنید که آنها جمع افراد را برنمیانگیزند که با آنها باشند اما به محض این که کسی با آنها تعامل برقرار میکند نظرش عوض میشود. آنها فقط نیاز دارند فردی را بشناسند که در کنار آنها راحت باشند. زمانی که این کار صورت گیرد آنها ممکن است با نوع چیزهایی که با شما در میان میگذارند به راحتی شما را شگفت زده کنند. یک فرد برون گرا ممکن است تماماً سر و صدا باشد در حالی که یک فرد درون گرا ممکن است داستانهای عالی برای گفتن داشته باشد . . . فقط این که او باید بخواهد آنها را نقل کند.
4. با تنها بودن راحت هستند.
تنها بودن با خود برای برون گراها دشوار و مشکل است و دیده شده که به دلایل مشابهی در جستجوی جمعی از افراد هستند. یک فرد درون گرا با تنها ماندن با افکار خود کاملاً راحت است و از طرفی ممکن است گاه به گاه به دنبال خلوتی باشد. آن به این معنی نیست که آنها ترجیح میدهند همیشه اوقات تنها باشند؛ آنها میتوانند به خوبی به مهمانی بروند و کارهای مهیج انجام دهند اما آخر روز ممکن است آنها فقط بخواهند به خانه برگردند و به جای رفتن به مهمانی و رقص و جست و خیز با دیگران، استراحت کنند.
5. کیفیت را به کمیت ترجیح میدهند
درون گرایان دوستان نزدیک کمی دارند و این دوستان را به جمع گروه بزرگی از آشنایان ترجیح میدهند. آنها به زمان نیاز دارند که افراد را بشناسند و فقط پس از آن دوست میشوند. در عوض آنها دوستان خیلی عالی نیز پیدا میکنند.
6. ممکن است مرتکب خیلی از لغزشها و اشتباهات اجتماعی نشوند
درون گرایان لزوماً در یک وضعیت به طور محکم و فوری واکنش نمیدهند – زمان میبرد که آنها وقایع را درک کنند، به دقت در مورد نتایج ممکن فکر کنند و همه چیز را قبل از این که چیزی بگویند درک کنند. این دلیل این است که چرا آنها با احتمال کمتری مرتکب لغزشها و خطاهای اجتماعی میشوند.
7. شنوندههای عالی هستند.
در دنیایی که در آن هر کس میخواهد شنیده شود یک فرد درون گرا ترجیح میدهد گوش کند که یک هنر است. درون گراها تماشای مردم و بررسی آنها را دوست دارند و وقتی کسی با فرد درون گرا صحبت میکند از شنیده شدن رضایت دارد چون فرد درون گرا این نیاز او را برآورده میکند. درون گرایان قضاوت و داوری نمیکنند، نظر نمیدهند و یا نصیحت غیر ضروری در مورد این که فرد چه کاری باید و نباید در زندگیاش انجام دهند، نمیکنند. آنها حمایت غیر منتقدانه از شما میکنند.
8. بودن با آنها راحت است.
درون گرایان شدیداً ساده، بیتکلف و بیادعا هستند. در نتیجه آنها هیچ تهدیدی برای دیگران ندارند. آنها همیشه مشغول نیستند و یک شکل از فعالیت را انجام میدهند؛ آنها نیاز ندارند که چیزی بخواهند که کار آنها را انجام دهد و اگر نشد پرخاشگری بکنند. آنها قطعاً عهده دار چیزی نمیشوند و ریاست را بر عهده نمیگیرند و دیگران را مجبور به اطاعت نمیکنند. آنها بر دیگران حکومت نمیکنند و دوست ندارند که دیگران نیز بر آنها حکومت کنند – در کل با آنها بودن خیلی راحت است.
9. آنها هم اتاقیها و همسایههای تمام عیاری هستند.
درون گرایان سبک زندگی آسودهتر، یکنواخت و ثابت را ترجیح میدهند که پر از فعالیت نیست و حرکت ثابت یکی پس از دیگری است. آنها ترجیح میدهند که مشغولیت خود را حفظ کنند و هم اتاقیها و همسایگان تمام عیاری باشند.
10. آنها رایحه سر و راز را از خود منتشر میکنند.
درون گرایان اغلب اوقات صحبت نمیکنند، آنها به راحتی تعبیر نمیشوند، هیچ کس نمیداند که آنها دقیقاً در مورد چه چیزی فکر میکنند و گاهی اوقات ممکن است ببینید که با خودشان لبخند میزنند – تمام این چیزها فقط به مقدار رازی که آنها با خود دارند اضافه میکنند. آنها یک کتاب باز نیستند که هر کس همه چیز را در مورد آنها بداند بنابراین اگر کسی واقعاً زمان بگذارد که آنها را بشناسد قطعاً و یقیناً از خیلی جنبههای جالبی که شخصیت آنها ارائه میدهد، شگفت زده خواهد شد.
برای بیشتر درون گرایان دشوار است که در خیلی از مکانها باشند چون برای بیشتر افراد در کنار برون گرایان بودن راحتتر است. به همین دلیل است که خیلی از درون گرایان در بیشتر مکانهای اجتماعی همانند برون گرایان رفتار میکنند. این کار برای آنان راحتتر از توضیح دادن جنبههای بسیار پیچیده خودشان به دنیا است. این واقعاً شرم آور است چون با بسیاری از جنبههای مثبت درون گرا بودن چرا کسی زمان نمیگذارد که آنها را بشناسد و این که آنها چه کسانی هستند؟