یادمون باشه...
يا رازق الطفل الصغير
تازه فهميده ام كه عقل نداري
تازه فهميده ام كه وقتي خوابت مي آيد قاطي ميكني
تازه فهميده ام كه تا هفت سالگي حق با توست
تازه فهميدم كه خيلي خودخواهم
تازه فهميدم كه خيلي چيزها را نميدانم
تازه فهميدم كه تو را چون نعمت خدا هستي بايد دوست بدارم
تازه فهميدم من كه هنوز تربيت نشدم حق ندارم مربي باشم..مربي فقط خداست پسرم
رب العالمين عزوجل..
مهارتهای همسرداری
آشنایی با برخی از مهارتهای همسرداری
*شاد باشیم: شاد بودن همیشه ارزشمند است، پس سعی کنیم خود را خوشحال و سرحال نشان دهیم تا خستگی را از تن شریک زندگی خود دور کنیم.
*صبور باشیم: اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمیدانیم، بهتر است با حوصله و تأمل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم.
*منطقی رفتار کنیم: مسائل را منطقی و درست بررسی کنیم و بجای منافع شخصی ، مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بیطرفانه قضاوت کنیم.
*کم توقع باشیم: از همسرمان آن قدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ بدهد.
*مثبت نگر باشیم: با بیاد آوردن لحظات شیرین زندگی بدبینی را از خود دور کنیم، به رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبههای خوب زندگی را فراموش نکنیم.
کلیدهای برقراری ارتباط صحیح با خویشان همسر
کلیدهای برقراری ارتباط صحیح با خویشان همسر
به خانواده همسرمان نیز به اندازه خانواده خود احترام بگذاریم.
با خانواده همسر خود همانگونه رفتار کنیم که با خانواده خود رفتار مینماییم.
به هیچیک از خانوادهها اجازه دخالت در زندگی خود را ندهیم. در صورتی که خانوادهها قصد راهنمایی داشته باشند، فقط از تجربههای آنان استفاده کنیم و تصمیم نهایی را با مشورت همسر خود اتخاذ نماییم.
در صورت بروز اختلاف ، از در میان گذاشتن موضوع یا نزدیکترین خویشاوندان نیز پرهیز کنیم، زیرا اینکار موجب گسترش دامنه اختلاف میشود.
در حضور خویشان به همسر خود بیشتر توجه کنیم و او را در گفتگوها شرکت دهیم.
در صورت بروز مشکل از سوی خانواده زن یا مرد، عضو همان خانواده باید مشکل را حل کند، زیرا هر یک از همسران به خوبی خانواده خود را میشناسند و بهتر میتوانند چاره جویی نمایند.
از چشم هم چشمی و حسادت بپرهیزیم.
به آداب و رسوم خانواده همسرمان احترام بگذاریم، چنانچه برخی از آنها را صحیح نمیدانیم، هرگز آنان را به خاطر پایبندی به آداب و رسوم خود استهزا نکنیم.
لازم است گاهی همسران به تنهایی به دیدار خانواده خود بروند (اینکار موجب ارضای محبت مادر و فرزندی میشود).
این واقعیت را بپذیریم که علاوه بر همسر، پدر و مادر حق مسلمی بر گردن ما دارند، بنابراین در صورت ضرورت ، هر یک از همسران باید بخوبی از خانواده خود حمایت کنند.
تفاوتهای روانشناختی زنان و مردان در زندگی مشترک
تفاوتهای روانشناختی زنان و مردان در زندگی مشترک
میزان اعتماد به نفس زنان با احساس اطمینان آنان از «دوست داشته شدن» رابطه مستقیمی دارد، در حالی که مردان ، زمانی از اعتماد به نفس کافی برخوردارند که بتوانند درخواستهای همسران خود را برآورده کنند.
زنان دوست دارند برای حل شدن یک موضوع درباره آن صحبت کنند، (حتی اگر وقت زیادی صرف نمایند)، در حالی که مردان این عمل زنان را پرحرفی تلقی میکنند.
زنان دوست دارند که شوهرانشان محبت خود را ابراز کنند و به آنان بگویند که چقدر دوستشان دارند، اما مردان فکر میکنند که همسرانشان باید بدانند که «من فقط او را دوست دارم، نیازی به گفتن نیست.»
وقتی مردان از زنان خود حمایت میکنند، آنان را در حل مشکلاتشان توانمندتر میسازند، و به زندگی امیدوارتر و علاقهمندتر میکنند.
زنان فرمان بردن را دوست دارند، ولی معتقدند این فرمان بردن باید عاشقانه باشد، در این صورت حاضر به هر گونه ایثار و فدارکاری خواهند بود.
هنگامی که مردان دیر میکنند، زنان با سؤالهای چرا دیر کردی؟ ، کجا بودی؟ و … در حقیقت دلواپسی و نگرانی توأم با عشق و علاقه را به همسر خود ابراز میکنند. اما شوهران فکر میکنند که همسرانشان میخواهند آنها را زیر سوال ببرند و افرادی بیمسئولیت و غیرمطمئن جلوه دهند.
وقتی شوهران فکر میکنند که برای زندگی و همسرشان مفید هستند، احساس ارزشمندی و توانمندی مینمایند ولی زنان زمانی این احساس را دارند که فکر کنند برای همسرانشان عزیز هستند.
مردان پس از گوش کردن به صحبتهای همسر خود بلافاصله میخواهند مشکل را حل کنند، بنابراین به راهنمایی آنان میپردازند، در صورتی که شاید زنان فقط میخواستند احساساتشان را بیان کنند.
زنان میزان ارزشمندی و علاقه شوهرانشان را به خود با میزان برآورده شدن خواستههایشان محک میزنند.
مردان یا باید سعی کنند خواستههای منطقی آنان را برآورده کنند و یا آنان را با دلایل صحیح متقاعد سازند.
اصولي كه زنان بهتره در همسرداري رعايت كنند
براي آنكه زندگي زناشوئي از شادي ونشاط لازم برخوردار باشد، زن دربرابر شوهر بايد اصولي را رعايت كند. شما خانم محترم در صورتي كه اين اصول را رعايت كنيد ، همسر شما شيفته شما خواهد شد و تا آخر عمر عاشقانه دوستتان خواهد داشت . هرگز فراموش نكنيد يك ” پر” را نمي توان با فشار و قدرت به جايي پرتاب كرد ولي همين” پر” را مي توان با جريان ساده هوا به هر جايي فرستاد .
۱- دركليه موارد معيشت اعم از تملك ودرآمد وغيره ازكلمه ما استفاده نماييد نه من وتو ؛ فراموش نكنيد كه اكنون زندگي مشترك شروع شده ديگرمن وتومطرح نيست.
۲- درمقابل شوهر خود هرچند حق باشما باشد، لجبازي واصرار نكنيد.
۳- شوهر خود را بخصوص درمقابل بستگانش تحقير نكنيد. ازتعريف و تمجيد بستگان خود درمقابل آنان پرهيز نماييد.
۴- از مخالفت ومشاجره با شوهر خود بپرهيزيد.
۵- چنانچه كمكهائي ازطرف بستگان شما به شوهرتان شده آنها را به رخ او نكشيد.
۶- با دوستان وآشنايان شوهرتان درمعاشرتها بيش ازحد معمول گرم نگيريد.
۷- شوهر خود را درمعاشرت با اقوامش محدود نكنيد.
۸ - دررفت و آمد و معاشرت با بستگان شوهر خود پيشقدم باشيد.
۹- به بستگان نزديك شوهر خود (مادرشوهر، پدرشوهر، برادرشوهر، خواهرشوهرو…) بيش از خويشاوندان ديگر احترام بگذاريد.
۱۰- زحماتي كه براي پذيرايي خويشاوندان شوهر خود متحمل مي شويد به رخ شوهر خود نكشيد.
۱۱- چنانچه در آمدي داريد و براي زندگي هزينه ميكنيد آن را بازگو نكنيد.
۱۲- از مردان ديگر نزد شوهرتان تمجيد نكنيد. هيچ مردي را به رخ شوهرتان نكشيد و ترجيح ندهيد و در گفتار اين موضوع را رعايت كنيد.
۱۳- براي انجام درخواستهاي خود با شوهرتان با خشونت و آمرانه برخورد ننماييد.
۱۴- برای برآوردن نيازمنديهاي خود از نظر مادي و غير مادي امكانات شوهر خود را در نظر بگيريد و او را تحت فشار نگذاريد .
۱۵- خود را براي شوهرتان بياراييد و بهترين و تميزترين لباس خود را در مقابل وي بپوشيد.
۱۶- در مقابل شوهر خود با حالت افسرده و اخمو حاضر نشويد .او را در موقع ورود به خانه با لبخند و شاد وخندان استقبال كنيد.
۱۷- پس از مراجعت شوهر خود به خانه كارهاي خود را حتي الامكان كنار بگذاريد ودر حضور او بنشينيد و با سخنان خوشايند و با گرمي با او خداحافظي كنيد.
نیاز مردان به محبت
نیاز مردان به محبت
زنها باید متوجه باشند که شوهران آنها نیز مانند خودشان انسانند و به شدت نیازمند محبت و دوستیاند.
به طور کلی، نیاز انسان به تعلق و محبت از مهمترین کشانندههای روان شناختی و اجتماعی در تمام مراحل رشد انسان محسوب میشود. همة انسانها نیازمند آنند که عشق و محبت را از دیگران دریافت و به دیگران ارائه کنند.
این نیاز پس از ازدواج در مردان، به ویژه از طریق همسر برآورده میشود. مردی که همسرش به او عشق میورزد، از روحیهای شاد و بانشاط برخوردار است
و به همين جهت انگیزة او در جهت تلاش برای تأمین نیازهای خانواده و همسر بسیار زیاد است. احتمال ابتلای این مرد به بیماریهای روانی نيز مانند اضطراب و افسردگی به شدت پائین است.
بسیاری از افراد که دچار اختلالات و ناراحتیهای روانی هستند از عدم ارضاء نیاز به محبت رنج میبرند.
برآورده نشدن این نیاز میتواند باعث به وجود آمدن عوارضی مانند: سرزنش خود و دیگران، احساس ترحم نسبت به خود، افسردگی، انزوا و عدم امنیت شود.
از سوی دیگر، لازم است به این نکته توجه شود که عشق یک خیابان دوطرفه است. نیاز مرد به علاقه همسر، درست به اندازه نیاز زن به عشق و علاقه شوهر است.
اگر مرد واقعاً محبت زنش را احساس نکند برای او بسیار دشوار خواهد بود که عشق بی قید و شرط به زنش ابراز کند.
بنابراین، چنانچه زن بخواهد قابلیت شوهرش را در ابراز عشق و محبت افزایش دهد شاید هیچ چیز به اندازة دوست داشتن شوهر به او انگیزه ندهد.
وقتی مخزن عشق مرد از سوی همسر لبریز شده باشد انگیزه بیشتری خواهد داشت تا در راه تبدیل شدن به یک شوهر و پدر کارآمد تلاش کند.
شخصی که بیش از همه ممکن است مرد را دوست داشته باشد همسرش است و در واقع اگر مردی واقعاً عشق و محبت زنش را احساس کند دنیا در نظرش زیباتر جلوه میکند و استعدادهای او شکوفا میشود.
از سوی دیگر، اگر مرد محبتی از جانب همسرش احساس نکند، دنیا در نظرش تاریک میشود و ذوق و استعداد او به پایینترین سطح سقوط میکند.
بنابراین برای ترغیب مرد به رشد بیشتر، کمتر چیزی به اندازه رفع دائم نیاز به او به عشق از سوی همسر اهمیت دارد.
وقتی زنی دوست داشتن شوهرش را انتخاب میکند و یاد میگیرد چگونه عشق و محبت خود را به او ابراز کند نیاز مرد به محبت همسر، کم کم برآورده میشود و طرز برخوردش نیز تغییر میکند. این امر، تغییر شدیدی در نگرش او نسبت به افزایش تواناییهای خود به عنوان یک شوهر و پدر توانمند ایجاد میکند.
قرآن کریم نیز ازدواج را مایة رسیدن افراد به آرامش و دوستی میان زن و شوهر میداند و می فرماید:
«و من آیاته أن خلق لکم من انفسکم أزواجاً لتسکنوا إلیها و جعل بینکم مودة و رحمة؛ و از نشانههای خداوند این است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی نهاد.»
امام صادق(ع) میفرمایند:
«لا غنی بالزوجة فیما بینها و بین زوجها الموافق لها عن ثلاث خصالو هن… و إظهار العشق له بالخلابة و الهیئة الحسنة لها فی عینه؛زن در روابط خود با شوهر همدلش از سه چیز بینیاز نیست:… و سوم، اظهار عشق و علاقه به شوهر با دلربایی و آرایش خود در برابر او.»
روشهای صحیح تربیت عبادی کودکان از زبان حاج آقا مجتبی تهرانی
یادآوری و تذکر خیر، موجب شکوفایی فطریات است
پنجم. چه بسا یک نکته دقیقی در این جملۀ « ذَکِّروا بِهِ أَهلیکُم » به کار رفته است. «به یاد او بیاور» و «یاد او بده» با هم تفاوت دارد. در روایت «یاد او بده» نیست. بلکه این است: به او یادآوری کن! یعنی آنچه را که میدانسته است را به یاد او بیاور! فرق است بین یاد دادن و یادآوری کردن. در « وَ ذَکِّروا بِهِ أَهلیکُم » یادآوری را مطرح میکند. یک وقت ظاهر روایت را میگیریم، معنای آن این است که وقتی خود تو انجام دادی، بعد به یادآوری او کن که آن کاری را که من کردم تو هم انجام بده! این ظاهر آن است. یک وقت آنچه را در وجود اوست یادآوری میکنی.
چه بسا اشاره به این باشد آن خیر را یادآوری کن. « بِهِ » به خیر برمیگردد نه به عمل. وَ ذَکِّروا بِالخَیرِ أَهلیکُم ( لا بِعَمَلِکُم ). یعنی خیر را، این نِشایی را که خدا در دل او کاشته است و در وجود او هست، مفطور است به فطرت خیر را به یادش بیانداز. چه در بُعد انسانی او، چه در بعد الهی او. تو یادآوری کن! کَأَنَّه اگر فراموش کرده است، میفهمد و به یادش میآید. تا به او بگویی کمک کردن به مستمندان خوب است، همانی که در درون او هست شکوفا میشود، و بیرون میریزد.
در بُعد الهی آن هم همینطور است. لذا تعبیر میکند « وَ ذَکِّروا بِهِ (أَی ذَکِّروا بِالخَیر) أَهلیکُم » نمیخواهد یاد او بدهی، خدا یاد او داده است. تو فقط یادآوری کن و با کارهایت نگذار به فراموشی بسپرد! هم غیرت انسانی تو اقتضا میکند، هم غیرت الهی تو اقتضا میکند که این بچه را اینگونه تربیت بکنی.
نهفته در آن را آشکار کن، یک روایت از علی (علیه السلام )میخوانم که در این جلسه نمیتوانم باز کنم. حضرت فرمود: « أَلأَدَبُ فِی الإِنسان کَشَجَرَةٍ أصلُها العَقل »: ادب در آدمی مانند درختی است که ریشهاش عقل است. تو که داری تربیت میکنی و این مسائلِ خیر را به او میگویی، بدان این درخت یک ریشه دارد. ریشهاش تو نیستی. تو نمیتوانی ریشه به این بدهی. ریشهاش را خدا کاشته است و آن عبارت است از عقل! چه در بُعد انسانی او، چه در بُعد الهی او. عقل اعمّ از نظری و عملی است. در حقیقت تو آنچه را که نهفته است در او آشکار کن.
روشهای صحیح تربیت عبادی کودکان از زبان حاج آقا مجتبی تهرانی
موعظه ی چه کسی تاثیر گذار است؟
چهارم اینکه تمام این جملات حساب شده است. یعنی همینطور ـ نعوذ بالله ـ بیاساس نیست. اینها همه حساب شده است که چه چیزی را اول بگوید، چه چیزی را بعد بفرماید. چه بسا در باب تربیت اشاره به این نکته بسیار اساسی است که اول «إِعمَلُوا الخَیر » بعداً « وَ ذَکِّروا بِه أَهلیکُم ».
اول میگوید: « إِعمَلوا » اول خودت برو کار خوب بک
بعد میگوید « وَ ذَکِّروا بِه أَهلیکُم» بعد به بچهات بگو کار خوب بکن! چرا؟
چون اگر بخواهی این گفتار تو اثر داشته باشد، باید مسبوق به کردار تو باشد. گفتاری مؤثر است که مسبوق به کردار باشد و الّا بیفایده است. بلکه اگر منافات داشته باشد اثر عکس دارد. ما این را منافقانه میگوییم. بچه با خود میگوید: به من میگوید این کار را بکن، خود او آن کار را نمیکند!!!
اگر میخواهی بچه ات درست بشود باید اینگونه عمل کنی. موعظه اگر بخواهد مؤثر باشد، واعظ باید عامل باشد. علی(علیه السلام) میگوید من شما را موعظه میکنم چون خودم قبلاً به آنها عمل کردم. موعظه کار هرکسی نیست. آن کسی که عامل است باید موعظه کند. آن وقت مؤثر واقع میشود. اول میفرماید «إِعمَلُوا الخَیر» و بعد میگوید «وَ ذَکِّروا بِهِ أَهلیکُم» خودت کار انسانی و الهی بکن، بعد به فرزندان و خانوادهات بگو و تذکّر بده.
روشهای صحیح تربیت عبادی کودکان از زبان حاج آقا مجتبی تهرانی
تأکید بر تربیت الهی
اول کلّی را بیان میفرماید که هر دو آن را در بر میگیرد. بعد میفرماید: «وَ أَدِّبوهُم عَلی طاعَةِ الله» این را جداسازی میکند و روی این تکیه میکند که آنچه از دیدگاه الهی خیر است، و خداوند به او امر فرموده است - طاعت - روی این کار کن! یک شاکلۀ وجودی الهی هم بساز! هم انسانی، هم الهی! اما روی بعد الهی آن سرمایهگذاری کن! «وَ أَدِّبوهُم عَلی طاعَةِ الله» او را تربیت کن، یک تربیت الهی!
روشهای صحیح تربیت عبادی کودکان از زبان حاج آقا مجتبی تهرانی
یادآوری و تذکر
بعد میفرماید: «وَ ذَکِّرُوا به أَهلیِکُم» یادآور شو به خانواده ات! یعنی وقتی کار خیر کردی و او هم یاد گرفت، بعد به آنها یادآوری کن. خودت که عمل را ادامه میدهی، به آنها هم یادآوری بکن که نکند آنها را ترک کنند. تا شاکله و ملکه برای آنها بشود و شاکلۀ وجودی آنها را تشکیل دهد.