امام صادق علیه السلام از ما چه انتظاراتی دارند؟!!!
برخى از ويژگىهاى مورد انتظار از مؤمنان در كلام امام صادق (علیه السلام)
حضرت صادق عليه السلام ششمين پيشواى شيعيان جهان در 17 ربيع الاول سال 83 ه . ق در مدينه منوره ديده به جهان گشود . پدر بزرگوارش حضرت امام محمد باقر عليه السلام و مادر گرامىاشام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابىبكر مىباشد . اسم آن حضرت جعفر و كنيهاش ابو عبدالله و ابو اسماعيل و القاب شريفش صادق، صابر، فاضل و طاهر است (1) .
امامت آن حضرت كه همزمان با شهادت پدر ارجمندش از سال 114 شروع شد، با حكومت 5 تن از خلفاى اموى و عباسى به ترتيب هشام بن عبدالملك (نهمين خليفه اموى)، ابراهيم بن وليد (دهمين خليفه اموى) و مروان بن محمد آخرين خليفه اموى (126- 132) و عبد الله سفاح (اولين خليفه عباسى) و ابوجعفر منصور دوانيقى (دومين خليفه عباسى) مصادف بود . آن بزرگوار در 25 شوال سال 148 ه . ق در سن 65 سالگى توسط منصور دوانيقى مسموم شد، در مدينه منوره به شهادت رسيد و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد .
امام صادق عليه السلام در مدت 34 سال امامت پربركتخويش نقش شايستهاى در گسترش فرهنگ حياتبخش اسلام انجام داد . آن حضرت با استفاده از فرصتبدست آمده در عصر خويش (درگيرى و نزاع ميان بنى اميه و بنى عباس) وسيعترين دانشگاه اسلامى را پىريزى نمود; در دانشگاه آن حضرت حدود چهار هزار نفر شاگرد پرورش يافتند كه برخى از آنان از رهبران فكرى تشيع به شمار مىآيند . هشام بن حكم، عبد الله بن ابى جعفر، هشام بن سالم، محمد بن مسلم، مفضل بن عمر و جابر بن حيان از آن جملهاند .
كوفه يكى از مهمترين كانونهاى تجمع پرورش يافتگان دانشگاه جعفرى عليه السلام بود . حسن بن على بن زياد وشاء كه از شاگردان امام رضا عليه السلام است نقل مىكند كه: در مسجد كوفه 900 نفر استاد حديث مشاهده كردم كه همگى از جعفر بن محمد عليه السلام حديث نقل مىكردند (2) . در مكتب آن حضرت نه تنها شيعيان بلكه غير شيعيان نيز حضور مىيافتند . پيشوايان چهارگانه اهل سنتبا واسطه يا مستقيما از امام صادق عليه السلام بهره بردهاند .
آن حضرت شاگردان خويش را بر اساس ذوق و استعداد آنان تقسيم نموده و در همان رشته تشويق و تعليم مىنمود . و اين گونه بود كه مكتب تشيع در اثر تلاشهاى فرهنگى امام صادق عليه السلام به صورت چشمگيرى گسترش يافت و به اكثر قلمروهاى اسلامى رسيد و بسيارى از مسلمانان در آن دوران طلايى به مكتب اهل بيت عليهم السلام گرويدند .
آن حضرت با استفاده از وضعيت موجود وكلاى متعددى را در مناطق مختلف مستقر نمود و توسط پرورش يافتگان مكتب خويش دستور العملهاى فردى، اخلاقى و اجتماعى را به مسلمانان آموزش داد و مكتب اهل بيت عليهم السلام را با زيباترين و محكمترين دلائل به جهان اسلام معرفى نمود .
رهنمودهاى راهگشاى آن حضرت در زمينههاى سلوك فردى و اجتماعى، معاشرت با ديگران، برخورد با نسل نو و جوانان، مسائل حقوقى، آداب ازدواج، موضعگيرى در مقابل حكومتها و سياستمداران زمان، آموزههاى علمى، تربيتى، پزشكى و دهها موضوع ديگر، زينتبخش صفحات زندگى آن حضرت و برگ زرينى در تاريخ شيعه مىباشد . در اين نوشتار گزيدهاى از سخنان آن حضرت را در بيان ويژگىهاى مورد انتظار از شيعيان و مؤمنان حقيقى گرد آورده و به علاقمندان حضرتش تقديم مىداريم . بديهى است كه اينها همه ويژگىها و صفات پيروان اهل بيت عليهم السلام نيست و بيان همه آنها نيازمند يك كتاب مستقل مىباشد .
استقامت و پايدارى
بدون ترديد پشتكار و پايدارى در راه هدف، از عوامل پيروزى و توفيق انسان به شمار مىرود . كسانى در زندگى به خواستهها و آرزوهاى خود نائل گشتهاند كه در راه آن نهايت تلاش و استقامت را نمودهاند . امام صادق عليه السلام يكى از مهمترين نشانههاى شيعه را استقامت در راه حق مىداند و رسيدن به سعادت حقيقى را در گرو اين خصيصه پسنديده قلمداد مىكند و مىفرمايد: «لو ان شيعتنا استقاموا لصافحتهم الملائكة ولاظلهم الغمام ولاشرقوا نهارا ولاكلوا من فوقهم ومن تحت ارجلهم، ولما سالوا الله شيئا الا اعطاهم (3) ; اگر شيعيان ما در راه حق استقامت ورزند فرشتگان آسمان با آنان دست مىدهند، ابرها [ى رحمت] بر سر آنان سايه مىافكنند و سيمايشان همانند روز روشن مىدرخشد و از زمين و آسمان روزى مىخورند و هيچ خواستهاى از خداوند نخواهند داشت مگر اينكه خداى متعال به آنان عطا مىكند .»
عظمت نفس و دورى از ذلت
شخصيت هركس در گرو عزت نفس اوست . انسان به عزت نفس و تكريم شخصيت از همه چيز حتى از آب و غذا بيشتر نيازمند است، چرا كه رنج گرسنگى و تشنگى برطرف مىشود اما تحقير شخصيت و آزردگى روح و روان به اين سادگى رفع نمىشود و چه بسا كه تا آخر عمر انسان را بيازارد . خداوند متعال انسان را عزيز آفريده و هيچگاه به او اجازه تحقير ديگران و يا شخصيتخويش را نداده است . اين سخن در مورد پيروان مكتب تشيع از اهميت ويژهاى برخوردار است . آنان طبق رهنمود امام صادق عليه السلام هيچگاه نبايد خود را ذليل كنند، بلكه بايد از كارهاى تحقيرآميز و ذلت آور اجتناب نمايند . آن حضرت شيعيان را از كسالت، تنبلى، دست درازى به سوى ديگران، طمع كارى، زيادهطلبى و ساير امور ذلتآور مبرا مىداند و مىفرمايد: «شيعتنا لا يهرون هرير الكلب ولا يطمعون طمع الغراب . . . ولا يسالون لنا مبغضا ولو ماتوا جوعا (4) ; شيعيان ما [از فرط ذلت] همانند سگ زوزه نمىكشند و مانند كلاغ طمع نمىكنند . . . آنان هيچگاه به سوى دشمنان ما دست [ذلت] دراز نمىكنند گرچه از گرسنگى بميرند .» خداوند متعال نيز تن دادن به كارهاى ذلتآور را از صفات منافقين شمرده و عزت را منحصر به ذات خويش مىداند: «بشر المنافقين بان لهم عذابا اليما الذين يتخذون الكافرين اولياء من دون المؤمنين ايبتغون عندهم العزة فان العزة لله جميعا» (5) ; «به منافقان بشارت ده كه عذاب دردناكى در انتظار آنهاست . همانها كه كافران را بجاى مؤمنان دوستخود انتخاب مىكنند . آيا عزت [و آبرو] را نزد آنان مىجويند با اينكه همه عزتها از آن خداست؟»
زهد و سادهزيستى
از آنجا كه دلبستگى به دنيا و تعلقات آن مانع رسيدن به كمال حقيقى است، نيك مردان الهى هميشه زهد و قناعت را در متن برنامه خود دارند و سادهزيستى، بىپيرايگى و پرهيز از جلوههاى دنيوى و دل نبستن به مظاهر دنيا و زرق و برق آن از شاخصترين ويژگىهاى آنان است . مطمئنا آنان اين شيوه پسنديده را از زندگى پيامبران، اولياء الهى و عالمان عارف آموختهاند . پيروان حقيقى اهل بيت عليهم السلام خصلت زيباى زهد و ساده زيستى را از آن گراميان آموخته و اين سخن گهربار امام صادق عليه السلام را هميشه آويزه گوش خود دارند كه فرمود: «ان احببت ان تجاور الجليل فى داره وتسكن الفردوس فى جواره فلتهن عليك الدنيا واجعل الموت نصب عينك ولا تدخر شيئا لغد واعلم ان لك ما قدمت وعليك ما اخرت (6) ; اگر دوست دارى كه در درگاه الهى با خداوند متعال همنشين شوى و در بهشت در جوار حضرت باريتعالى مسكن گزينى، بايد دنيا [و مظاهر آن] در نظر تو خوار باشد و مرگ را هميشه نصب العين خود قرار بده و براى خود چيزى ذخيره نكن و بدان آنچه قبلا [از اعمال صالح ] تقديم داشتهاى به حال تو سودمند خواهد بود و از كارهاى نيك كه انجام آن را به تاخير انداختهاى ضرر خواهى كرد .»
تلاش براى اصلاح ديگران
از جمله ويژگىهاى مورد انتظار براى شيعيان راستين، هدايت و اصلاح افراد منحرف به طريق صحيح مىباشد . آنان نه تنها خود راه حقيقت مىپيمايند بلكه از اعماق جان خويش دوست دارند ديگران هم ، چنين باشند . پيروان اهل بيت عليهم السلام تنها بدنبال نجات خويش نيستند بلكه شب و روز در انديشه اصلاح و راهنمايى گمراهان و آلودگان به انواع انحرافات مىباشند . آنان با الهام از رهنمودهاى پيشواى ششم عليه السلام با بكارگيرى شيوههاى صحيح و پسنديده به اصلاح افراد مىپردازند و با اخلاق نيك در جذب گنه كاران تلاش مىكنند و اين كلام زيباى رئيس مذهب جعفرى را هيچگاه فراموش نمىكنند كه فرمود: «لا تقل فى المذنبين من اهل دعوتكم الا خيرا، واستكينوا الى الله فى توفيقهم وسلوا التوبة لهم (7) ; در مورد همكيشان بدكار خود جز خوبى [و نيكى] چيزى نگو و از خداوند توفيق هدايت و توبه آنان را بخواهيد .»
سيره امام صادق عليه السلام نيز در اين رابطه مىتواند راهگشاى شيعيان باشد . آن حضرت هنگامى كه متوجه شد، شقرانى (8) (فردى گنهكار و شرابخوار) نمىتواند از دربار منصور دوانيقى سهم خود را دريافت كند، به آنجا رفت و سهم شقرانى را گرفت و به وى تسليم نمود . آن حضرت هنگام پرداخت وجه به شقرانى با لحنى ملاطفتآميز و مهربان، خطاى وى را به او گوشزد كرده و فرمود: كار خوب از هر كسى خوب است ولى از تو بواسطه انتسابى كه به ما اهل بيت دارى خوبتر و زيباتر است و كار بد از هر كسى بد است، ولى از تو به خاطر همين انتساب، زشتتر و قبيحتر است . امام صادق عليه السلام اين جمله را فرمود و گذشت . شقرانى با شنيدن اين جمله دانست كه امام از سر او و گناهش آگاه است و از اينكه امام با اين حال به يارى او شتافته و ابراز محبت نمود و با رفتارى كاملا منطقى و پسنديده وى را به گناهش متوجه ساخت، شديدا نزد وجدان خود شرمسار گشت و خود را ملامت نمود (9) .
امانت و صداقت
از مهمترين و بارزترين ويژگىهاى مورد انتظار براى شيعيان و مؤمنان، دو صفت والاى امانتدارى و راستگويى است . اين دو خصلت آنچنان اهميت دارد كه اساس نظم و انسجام و آرامش هر جامعهاى را مىتوان با تقويت و ترويج آن دو در ميان افراد جامعه پىريزى نمود و مشكلات را حل كرد و سعادت جوامع را تظمين نمود . امام صادق عليه السلام گذشته از توصيههايى كلى به عموم شيعيان در اين رابطه، به برخى از يارانش در اين مورد پيام ويژه مىفرستاد . اهتمام آن حضرت به ترويج و احياى اين دو ويژگى انسانى واخلاقى در ميان شيعيان، جايگاه آنها را در ميان تمام صفات پسنديده و فضائل اخلاقى روشن مىسازد .
امام صادق عليه السلام به ابى كهمس فرمود: «اذا اتيت عبد الله فاقراه السلام وقل له: ان جعفر بن محمد يقول لك: انظر ما بلغ به على عند رسول الله صلى الله عليه و آله فالزمه، فان عليا عليه السلام انما بلغ ما بلغ به عند رسول الله صلى الله عليه و آله بصدق الحديث واداء الامانة (10) ; هرگاه پيش عبدالله [بن ابى يعفور] رفتى، سلام [مرا] به او برسان و بگو: جعفر بن محمد به تو مىگويد: دقت كن در آن چيزى كه به وسيله آن على عليه السلام در محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله سرافراز شد [و او را به آن مقامات عالى رساند . ] پس [تو هم ] آنها را براى خودت لازم بدان [و رفتار خويش را با آن اوصاف زيبا بياراى]، مطمئنا على عليه السلام با راستگويى و امانتدارى در نزد پيامبر صلى الله عليه و آله به آن درجه و عظمت رسيد .»
حضرت امام خمينى رحمه الله در شرح اين حديث مىفرمايد: «هان! اى عزيز! تفكر كن در اين حديثشريف! بين مقام صدق لهجه و رد امانت تا كجاست كه على بن ابى طالب عليهما السلام را بدان مقام بلند رسانيد . از اين حديث معلوم مىشود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله اين دو صفت را از هر چيز بيشتر دوست مىداشتند كه در بين تمام صفات كماليه مولى عليه السلام اين دو او را مقرب كرده است و بدان مقام ارجمند رسانده است . جناب صادق عليه السلام نيز در بين تمام افعال و اوصاف، اين امر را كه در نظر مباركشان خيلى اهميت داشته، به ابن ابى يعفور كه مخلص و جان نثار آن بزرگوار بوده پيغام داده و سفارش فرموده به ملازمت آنها . (11) »
حضرت صادق عليه السلام در حديث ديگرى اهميت اين دو صفت را چنين بيان مىدارد: «لا تنظروا الى طول ركوع الرجل وسجوده فان ذلك شىء اعتاده، فلو تركه استوحش لذلك ولكن انظروا الى صدق حديثه واداء امانته (12) ; به طول ركوع و سجود شخص ننگريد زيرا به آن عادت كرده و اگر ترك كند به خاطر آن وحشت مىكند، بلكه به راستى گفتار و امانتدارى او بنگريد .»
آرى شيعه راستين را با عبادت و اطاعتهاى ظاهرى نمىتوان شناختبلكه بايد در عرصه امتحان، راستى و امانتدارى او ثابتشود . چه بسا افرادى كه با انجام عبادتهاى سنگين و اعمال طولانى و ريايى، خود را مؤمن و پيرو اهل بيت عليهم السلام قلمداد مىكنند، اما در مقام راستى و امانتدارى نمىتوانند از عهده آن برآمده و مغلوب شيطان مىشوند .
ولايت پذيرى
يكى ديگر از ويژگىهاى شيعيان از منظر حضرت صادق عليه السلام پذيرش ولايت و رهبرى امامان معصوم عليهم السلام به عنوان تداوم رسالت نبوى صلى الله عليه و آله مىباشد . شيعه حقيقى آنچنان به ولايت اهل بيت عليهم السلام دلبسته است كه شادى و حزن، خوشى و ناخوشى و تمام لذائذ و شدائد زندگى را با ولايت و محبت ائمه اطهار عليهم السلام پيوند مىزند . محبت اهل بيت عليهم السلام آنچنان در جان و دل وى رسوخ كرده كه تمام گفتار، رفتار و كردار او با ملاكها و معيارهاى اهل بيت عليهم السلام سنجيده مىشود و آنان به عنوان حجتشرعى براى او هستند .
امام صادق عليه السلام فرمود: «رحم الله شيعتنا خلقوا من فاضل طينتنا وعجنوا بماء ولايتنا يحزنون لحزننا ويفرحون لفرحنا (13) ; خداوند شيعيان ما را رحمت كند كه از زيادى سرشت ما آفريده شدهاند و با آب ولايت ما عجين گشتهاند . آنان به خاطر اندوه [و غصههاى] ما غمناك مىشوند و با شادى ما شاد مىگردند .»
امام صادق عليه السلام علاوه بر سفارشهاى مكرر به ولايت پذيرى پيروان خويش، در مكتب تربيتى خويش شيعيانى ولايى تربيت نموده و آنان را به اين كار تشويق مىكرد .
داستان ذيل بيانگر اين حقيقت است:
عبدالله بن ابى يعفور يكى از شيعيان مخلص و فداكار است كه در پذيرش ولايت ائمه اطهار عليهم السلام اسوهاى كامل و نمونهاى بارز براى تمام شيعيان مىباشد . او با همه عظمت علمى و موقعيت اجتماعى كه در ميان قوم خود داشت، در برابر فرمان امام عليه السلام تسليم محض بود . در اين مورد داستان مشهورى از وى نقل شده كه نهايت اخلاص و اطاعت وى را از ائمه اطهار عليهم السلام نشان مىدهد . وى روزى در حضور پيشواى ششم عليه السلام نشسته بود و از وجود حضرتش بهرهمند مىشد . عبدالله، ضمن ارائه سخنانى به امام عليه السلام كلامى را اظهار نمود كه مورد عنايتحضرت قرار گرفت . اين سخن وى كه از عمق جان و منتهاى ايمان وى ريشه مىگرفت مىتواند درسى زيبا و الگويى مناسب براى تمام پيروان و دوستداران اهل بيت عليهم السلام باشد .
او به امام صادق عليه السلام عرضه داشت: «والله لو فلقت رمانة بنصفين فقلت هذا حرام وهذا حلال لشهدت ان الذى قلتحلال، حلال; وان الذى قلتحرام، حرام; فقال: رحمك الله، رحمك الله (14) ; سوگند به خدا! اگر انارى را از وسط دو نصف كنى و بفرمايى كه نصف آن حلال و نصف ديگرش حرام است، مطمئنا گواهى خواهم داد كه: آنچه را گفتى حلال، حلال است و آن نصفى را كه فرمودى حرام، حرام است [و هيچگونه چون و چرا نخواهم كرد . ] امام صادق عليه السلام فرمود: خدا تو را رحمت كند، خدا تو را رحمت كند .»
شهرت گريزى
مؤمن و شيعه واقعى بر اين باور است كه كار و عمل انسان بايد براى جلب رضايتحضرت حق باشد و به غير از اين عمل وى ارزش حقيقى نخواهد داشت . كسانى كه براى خوشايند ديگران و جلب رضايت آنان - كه در مسير حق نيستند - تلاش مىكنند، كارى بيهوده و عبث انجام مىدهند . اساسا خودپرستى با خداپرستى در تضاد است . از منظر امام صادق عليه السلام عمل ريايى كه براى خشنودى خداوند متعال نبوده و تنها براى ارضاى نفس و يا خوشايند ديگران انجام مىگيرد، نزد خداوند عالم پشيزى ارزش ندارد . آن وجود گرامى در يك سخن بليغ فرمود: «كل البر مقبول الا ما كان رئاء (15) ; تمام نيكىها پذيرفته مىشود مگر اعمالى كه بخاطر ريا [و نشان دادن به ديگران] انجام گرفته باشد .»
پيشواى ششم در توضيح سخن خويش به عبدالله بن جندب (16) مىفرمايد: «لا تتصدق على اعين الناس ليزكوك، فانك ان فعلت ذلك فقد استوفيت اجرك، ولكن اذا اعطيت بيمينك فلا تطلع عليها شمالك (17) ; هيچگاه صدقه [و كارهاى نيك] را جلو چشم مردم انجام مده به قصد اينكه تو را [مردى] پاكيزه انگارند، كه اگر به اين [سخن] عمل كنى اجر و پاداش خود را به نحو كامل دريافتخواهى كرد، ولى [به خاطر داشته باش] كه اگر با دست راستخود بخشش مىكنى دست چپ خود را مطلع نساز . (18) »
رسيدگى به خانواده
توسعه دادن به زندگى خانوادگى و خوشرفتارى با اعضاى خانواده يكى ديگر از ويژگىهاى مورد انتظار براى مؤمن و شيعه كامل مىباشد . پيرو حقيقى امام صادق عليه السلام هيچگاه نسبتبه خانوادهخود، تنگ نظر، سخت گير و بدرفتار نيست . او تلاش مىكند كه به نحو شايستهاى با همسر و فرزندان خود معاشرت نمايد و در صورت امكان به رفاه و امور معيشتى خانواده گسترش دهد .
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «ان عيال المرء اسراءه فمن انعم الله عليه نعمة فليوسع على اسرائه فان لم يفعل اوشك ان تزول تلك النعمة (19) ; اعضاى خانواده يك مرد [همانند اسير اويند . پس هر كسى كه خداوند متعال نعمتى به او عطا كند، بايد به خانواده [و زيردستان] خود گشايشى در زندگى ايجاد كند كه اگر چنين نكند ممكن است اين نعمت از دست او خارج شود .»
در روايتى ديگر امام صادق عليه السلام شيعيان را به خوشرفتارى با خانواده سفارش نموده و آنرا موجب طولانى شدن عمر مىداند و مىفرمايد: «من حسن بره فى اهل بيته زيد فى عمره (20) ; هر كس با خانواده خود خوشرفتارى نمايد عمرش طولانى خواهد شد .»
رعايت ادب در معاشرت با ديگران
ادب و مواظبت بر فضائل اخلاقى از بزرگترين سرمايههاى معنوى براى هر انسان محسوب مىشود .
انسان با رعايت آداب اخلاقى و اجتماعى جايگاه خود را در جامعه تحكيم بخشيده و دلها را به سوى خود جذب مىكند . دوست و دشمن، افراد با ادب را ستوده و از اعماق جان به آنان به ديده احترام مىنگرند .
امام صادق عليه السلام رعايت اصول اخلاقى و توجه به آداب انسانى را از ويژگىهاى مكتب تشيع دانسته و آن را بر شيعيان راستين امرى ضرورى و لازم مىشمارد و مىفرمايد: «ليس منا من لم يوقر كبيرنا ولم يرحم صغيرنا (21) ; شيعه ما نيست كسى كه بزرگترها را احترام نكند و به كوچكترها ترحم ننمايد .»
هميارى با برادران دينى
تعاون و هميارى در بين پيروان اهل بيت عليهم السلام گذشته از اينكه موجب نزديكى دلها و ايجاد انس و محبت مىشود، از مهمترين عوامل اقتدار و تحكيم ارتباط در ميان آنان مىباشد .
آنان با كنار گذاشتن اختلاف نظرها و سليقههاى مختلف و احترام به همديگر در پيشبرد و نشر فرهنگ اهل بيت عليهم السلام نهايتسعى خود را مبذول مىدارند . شيعيان حقيقى با دورى از هواى نفس و رد خواستهاى شيطانى مخالفين مكتب متعالى تشيع، با همديگر مانوس شده و در راه ترويج معارف اسلامى و آموزههاى اهل بيت عليهم السلام تلاش مىكنند . امام صادق عليه السلام در اين مورد به يكى از ياران خود مىفرمايد: «بلغ معاشر شيعتنا وقل لهم: لا تذهبن بكم المذاهب، فوالله لا تنال ولايتنا الا بالورع والاجتهاد فى الدنيا ومواساة الاخوان فى الله (22) ; به شيعيان ما برسان و بگو: مبادا گروهها [ى منحرف ] شما را اغفال كنند، به خدا سوگند! به ولايت ما اهل بيت نمىتوان رسيد مگر با تقوى و تلاش در دنيا و همكارى با برادران دينى در راه خدا .»
دورى از مجالس گناه
يكى از عوامل تاثير گذار در روح و روان انسان محيط اطراف اوست . عوامل انحرافى از جمله محفلهاى آلوده و اجتماعات ضد ارزشى كه افراد گنهكار و فاسد آنها مىگردانند، تاثيرات فراوانى را در افراد شركت كننده باقى مىگذارد و آنان خواهى نخواهى همرنگ با اهل فسق و فجور و معصيت مىشوند .
بدين جهت امام صادق عليه السلام مؤمنين را از شركت در اين محافل نهى كرده و آنان را از رفتن به چنين مكانهايى برحذر مىدارد، مگر اينكه براى تغيير وضعيت موجود باشد . آن حضرت مىفرمايد: «لا ينبغى للمؤمن ان يجلس مجلسا يعصى الله فيه ولا يقدر على تغييره (23) ; براى مؤمن شايسته نيست كه در مجلسى بنشيند كه در آن معصيتخداوند انجام مىشود و او توانايى تغيير آن را ندارد .»
استفاده از فرصتها
فرصتهاى بدست آمده در زندگى كم است و سريعا از دست انسان خارج مىشود . انسان موفق كسى است كه از هر فرصتبدست آمده - گرچه كوتاه مدت باشد - براى رسيدن به هدف خويش بهره گيرد . پيشواى ششم در اين زمينه به پيروان خود فرمود: «من انتظر عاجلة الفرصة مؤاجلة الاستقصاء سلبته الايام فرصته، لان من شان الايام السلب وسبيل الزمن الفوت (24) ; هر كس [در فرصتهاى بدست آمده كه كوتاه و گذرا هستند] به انتظار فرصتهاى كاملترى در آينده بنشيند، روزگار آن فرصت [كوتاه] را نيز از او خواهد گرفت; چرا كه عادت روزگار سلب [فرصتها] و روش زمانه از دست رفتن است .»
تلاوت قرآن
قرآن كلام الهى، و جلوهاى از قدرت و علم و حكمت پروردگار است و آيات نورانى آن نشانگر عظمتخداوند متعال مىباشد . قرآن برنامه زندگى يك مسلمان و معارف آن گنجينهاى بىپايان است . قرآن عهدنامهاى ميان خداوند و مردم مىباشد .
امام صادق عليه السلام با اشاره به اين عهدنامه گرانبها، به مسلمانان سفارش مىكند كه هر روز پنجاه آيه از اين كتاب را تلاوت كنند: «القرآن عهد الله الى خلقه، فقد ينبغى للمرء المسلم ان ينظر فى عهده وان يقرء منه فى كل يوم خمسين آية (25) ; قرآن عهدنامه خداوند متعال به انسانها مىباشد، براى مسلمان شايسته است كه به اين عهدنامه بنگرد و در هر روز پنجاه آيه از آن را تلاوت كند .»
آن حضرت در سخن ديگرى به كيفيت تلاوت و آداب قرائت قرآن پرداخته و فرمود: «عليكم بالقرآن! فما وجدتم آية نجابها من كان قبلكم فاعملوا به، وما وجدتموه هلك من كان قبلكم فاجتنبوه (26) ; بر شما باد تلاوت قرآن، پس هر آيهاى يافتيد كه كسانى قبل از شما [با عمل به آن ] نجات يافتهاند، شما هم به آن عمل كنيد و هر آيهاى را مشاهده كرديد كه بيانگر عوامل هلاكت [و نابودى ] پيشينيان است، شما هم از آن [عوامل ] پرهيز كنيد .»
————————————————
پي نوشت :
1) كشف الغمه فى معرفة الائمه، ج2، ص154 .
2) رجال نجاشى، ص39 .
3) تحف العقول، ص302 .
4) همان، ص303; از آنجايى كه هرير به معناى پارس كردن سگ به روى ميهمان نيز آمده است، مىتوان از اين حديث صفت ديگرى را براى شيعيان برشمرد و آن پرخاش نكردن و عصبانى نشدن در معاشرتهاست .
5) نساء/138 و 139 .
6) تحف العقول، ص304 .
7) همان .
8) وى از فرزندان صالح شقرانى يكى از اصحاب رسول الله صلى الله عليه و آله مىباشد . صالح در اوايل برده بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله آزادش نمود، بدين جهتبعنوان آزاده شده پيامبر لقب گرفت .
9) بحار الانوار، ج47، ص349; داستان راستان، ص152 .
10) اصول كافى، كتاب الايمان والكفر، باب الصدق و اداء الامانة، حديث 5 .
11) چهل حديث، امام خمينى رحمه الله، ص477 .
12) كافى، ج 2، ص 105 .
13) شجره طوبى، ج1، ص3 .
14) رجال كشى، ص 249 .
15) تحف العقول، ص303 .
16) عبدالله بن جندب بجلى كوفى مردى جليل القدر، مورد اعتماد ائمه اطهار عليهم السلام و همنشين امام باقر، امام صادق، امام كاظم و حضرت رضا عليهم السلام بود . عبدالله كه شخصيتى فقيه، محدث و اهل عبادت بود، از طرف امام كاظم و امام رضا عليهما السلام سمت وكالت را به عهده داشت . بعد از فوت وى على بن مهزيار جانشين وى گرديد .
17) تحف العقول، ص305 .
18) اين سخن كنايه از نهايت پنهان كارى در انجام كارهاى نيك مىباشد .
19) - كشف الغمه، ج2، ص207 .
20) همان، ص208 .
21) بحار الانوار، ج75، ص138 .
22) تحف العقول، ص303 .
23) وسائل الشيعه، ج11، ص503 .
24) بحار الانوار، ج78، ص268 .
25) كافى، ج 2، ص 609 .
26) وسائل الشيعه، ج4 .