قناعت
قناعت
«تقدير المعيشه» و يا برنامه ريزي اقتصادي يكي از عوامل ثبات و پايداري بنيان خانواده است. قناعت و كم خرج بودن از ويژگي هاي مثبت يك زن ميباشد و در مقابل، تقاضاي زياد و توقع بالا موجب آزار و رنجش همسر و در صورت عدم توانايي، گاهي انحرافاتي را موجب ميشود.
اگر زنان، مديريت امور خانه را بر محور قناعت و پرهيز از خرج هاي غيرلازم و تشريفاتي و تجملاتي تنظيم كنند و از شوهران خود، توقعات بيجا و خارج از توان مالي نداشته باشند، از بروز تنشهاي بسياري جلوگيري خواهند كرد.
سست شدن پايه هاي نهاد خانواده، گاهي در اثر همين مسايل مادي و اقتصادي است و آغاز آن هم چه بسا از امور جزئي و بياهميت است و سر از بحران در ميآورد. از متون ديني بدست ميآيد كه زن نبايد شوهر را به سختي و زحمت بياندازد.
نبي اكرم صلي الله عليه وآله فرمود: «از همه زنان پربركت تر آن است كه خرجش كمتر باشد». «اَعْلَمُ النِّساءِ بَرَكَةً اَقَلِّهِنَّ مَؤُونَةً»؛ (نهجالفصاحه، ح 358).
در روايت ديگري از حضرت آمده: «براي زن جايز نيست كه شوهرش را به بيش از توانايياش مجبور كند.» «لا يَحِلُّ لِلْمَرْأدِ اَنْ تَتَكَلَّفَ زَوْجَها فَوْقَ طاقِتِهِ»؛ (مستدركالوسائل، ج14، ص242).
در زندگي حضرت زهراعليها السلام ميخوانيم كه هيچ گاه در خانه از شوهر خود تقاضايي نكردند و همواره در سختيها و ناملايمات، صبر و بردباري پيشه كردند و هرگز گله و شكايتي نكردند، حتي گاهي غذايي براي خوردن در خانه عليعليه السلام يافت نميشد اما در اين شرايط هم از همسر خود چيزي مطالبه نمود تا مبادا باعث شرمندگي همسرش شود.
لباس، زينت، اثاث خانه، مسكن وسيع و امثال آن خواستههايي است كه معمولاً هر زني به خود اجازه ميدهد كه از همسر خويش درخواست نمايد. اما زهراعليها السلام هرگز همسرش را براي تهيه اين نوع خواستهها به زحمت نينداخت. حتي وقتي حضرت زهراعليها السلام در بستر بيماري بود و عليعليه السلام با دلي پر از عشق و محبت، از او خواست كه اگر خواستهاي دارد ابراز كند، زهراعليها السلام از بيان تقاضاي خود امتناع ميكرد. ر.ك: بحارالانوار، ج 43، ص 113، به نقل از: جلوههاي رفتاري حضرت زهرا(س)، ص 63.
سپاسگزاري
سپاسگزاري
بديهي است كه يكي از وظايف شرعي و قانوني مرد در برابر همسرش تأمين مسكن، خوراك و پوشاك است. و اگر ازاين امر تخلف كند زن ميتواند نزد حاكم شرع شكايت نمايد ولي سزاوار است زن بداند شوهرش حاصل دسترنج خود را براي او و فرزندانش به خانه ميآورد و دوست دارد از او سپاسگزاري شود چرا كه او يك بشر عادي است و از قدرداني خوشش ميآيد. هر گاه مرد اسباب و لوازم زندگي را تهيه نمود، شايسته است زن در برابر آن اظهار شادماني كند.
امام صادقعليه السلام ميفرمايد: «بهترين زنان شما آن زني است كه چون به او چيزي داده شود، سپاسگزاري كند و اگر به او چيزي داده نشود راضي باشد.» «خَيْرُ نِساءِكُمْ الَّتِي اِنْ اُعْطيتِ شَكَرَتْ وَ اِنْ مُنِعَتْ رَضِيَتْ»؛ (بحارالانوار، ج 103، ص 235).
و در روايت ديگري ميفرمايد: «هر زني به شوهرش بگويد من از تو هرگز خيري نديدم، (-(ثواب )-)كارش از بين ميرود.» «اَيُّما اِمْرَأَةٍ قالَتْ لِزَوْجِها: ما رَأَيْتُ قَطُّ مِنْ وَجْهِكَ خَيْراً فَقَدْ حَبِطَ عَمُلُها»؛ (وسائلالشيعه، ج 20، ص 162).
خانه داري و تهيه غذا
خانه داري و تهيه غذا
زن با طبخ غذاهاي مناسب و خوشمزه، حسن همسرداري خود را اعلام نموده و بذر الفت و محبت را در دل مرد ميكارد. در حقيقت يك زن كدبانو با زيركي و ذوق خود در تهيه بهترين غذاها با هزينه كم ميتواند دل همسر و فرزندان را جلب كند و خود را جزء مجاهدين در راه خدا قلمداد نمايد.
امام صادق عليه السلام مي فرمايند: «بهترين زنان شما زني است كه داراي بويي خوش و دست پختي خوب باشد . هنگامي كه خرج ميكند، بجا خرج كند، و هنگامي كه خرج نميكند بجا از خرج كردن خودداري ورزد . چنين زني كارگزاري از كارگزاران خداست و كارگزار خدا نه نااميد ميشود و نه پشيمان» «خَيْرُ نِساءِكُمْ الطَّيِبَةُ الرّيحُ اَلطَّيِبةُ الطَّبيخُ الَّتي اِذا اَنْفَقَتْ بِمَعرُوفٍ وَ اِنْ اَمْسَكَتْ اَمْسَكَتْ بِمَعروُفٍ فَتِلْكَ عامِلٌ مِنْ عُمّالِ اللَّهِ وَ عامِلُ اَللَّهِ لا يَخيبُ وَلا يَنْدِمُ»؛ (كافي، ج 5، ص 326)..
البته در انتخاب نوع غذا نبايد سختگيري كرد و حتي از نظر اخلاقي و تربيتي، بهتر است جانب زن را گرفته و نظر او ترجيح داده شود و به شوهر سفارش ميشود همان غذايي را بخورد كه همسرش بدان ميل دارد. اين امر ميتواند دلگرمي و اميد زن را به ادامه زندگي و ايجاد رابطه عاطفي افزايش دهد.
امام صادق عليه السلام ميفرمايد: «مومن كسي است كه مطابق ميل همسرش غذا ميخورد و منافق كسي است كه خانوادهاش به ميل او غذا ميخورد» «اَلمُؤمِنُ يَأْكُلُ بِشَهْوِةِ اَهْلِهِ وَالْمُنافِقُ يَأْكُلُ اَهْلُهُ بِشَهْوَتَهِ»؛ (كافي، ج 4، ص 12)..
شكي نيست كه انجام كارهاي خانه جزء وظايف شرعي زن به شمار نمي آيد. مرد حق ندارد همسرش را به شيردادن، آشپزي و تهيه غذا و مرتب كردن خانه وادار كند، لذا زن اين حق را دارد كه در برابر آن اجرت دريافت كند. ولي از نگاه اخلاقي، خداوند دوست دارد كه زن با كمال ميل و اختيار اين بار را به دوش بگيرد و با جلب رضايت شوهر، محيط امن و آرام همراه با صلح و دوستي فراهم ساخته و از پاداش الهي بهره مند گردد.
رضايت شوهر
رضايت شوهر
شكي نيست كه اطاعت زن از شوهر، تنها در دو مورد واجب است:
1. خروج از منزل.
2. آمادگي جنسي.
ولي از نگاه اخلاقي و تربيتي، كسب رضايت شوهر در ساير امور، به شرط آنكه مخالف منطق عقل و موازين اسلامي نباشد، نقش مهم و سازندهاي در زندگي موفق و پايدار دارد. زن براي به دست آوردن رضايت و خشنودي خدا لازم نيست نمازهاي بسيار و يا طولاني بخواند و يا روزههاي مستحبي بگيرد؛ بلكه پاداشهاي فراوان را ميتواند با فراهم سازي رضايت شوهر به دست آورد. از اين رو در اسلام از اينكه زني نمازش را طولاني كند و بدون اجازه روزه هاي مستحبي بگيرد، نهي شده است.
چنانچه بين زن و مرد اختلاف سليقه پيش آمد، گذشت زن و جلب نظر شوهر رابطه عاطفي و صميمانه را زياد مي گرداند و در ادامه مرد جبران خواهد كرد.
رسول اكرم صلي الله عليه وآله ميفرمايد: «اگر (ميخواستم) دستور دهم كسي در برابر ديگري سجده كند، هر آينه دستور ميدادم زن شوهرش را سجده كند» «لَوْ اَمَرْتُ اَحَداً اَنْ يَسْجُدَ لِاَحَدٍ لَاَمَرْتُ الْمَرأةَ اَنْ تَسْجُدَ لِزَوْجِها»؛ (كافي، ج 5، ح 508)..
و نيز از حضرت آمده: «خوشا به حال زني كه شوهرش از او راضي باشد.» «طُوبي لِاِمْرَأةٍ رَضِيَ عَنْها زَوْجُها»؛ (وسائلالشيعة، ج14، ص155).
توبه
چک با کوچکترین قلم خوردگی از اعتبار می افتد ،
مگر اینکه پشت نویسی شود ،
گناه ، قلم خوردگی است،و آدم را از چشم خدا می اندازد،
توبه اما ، پشت نویسی است.
خدایا شکر بودنشان را!
هنوز هستند کسانی که به دعایشان،
عطر نم باران شامه ی کوچه پس کوچه هایمان را پر می کند.
خدایا شکر بودنشان را!
کاش به دعایمان چاره ای می کردیم نبودنش را…
چگونه #حرف زدن را از #قرآن بیاموزیم!
چگونه #حرف زدن را از #قرآن بیاموزیم!
دوازده ویژگی یک” #سخن خوب” از دیدگاه قرآن کریم:
۱. #آگاهانه باشد.
“لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ”
۲. #نرم باشد.
“قَوْلاً لَّيِّناً” زبانمان تیغ نداشته باشد.
۳. حرفی که می زنیم خودمان هم #عمل کنیم.
“لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ”
۴. #منصفانه باشد.
“وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا”
۵. حرفمان #مستند باشد.
“قَوْلًا سَدِيدًا” #منطقی حرف بزنیم.
۶. ساده حرف بزنیم.
“قَوْلاً مَّیْسُورًا” پیچیده حرف زدن هنر نیست. ” #روان حرف بزنیم”
۷. کلام #رسا باشد.
” قَوْلاً بَلِیغًا”
۸. #زیبا باشد.
“قولوللناس حسنا”
۹. #بهترین کلمات را انتخاب کنیم.
“یَقُولُ الَّتی هِیَ أحْسَن”
۱۰. سخن هایمان روح معرفت و #جوانمردی داشته باشد. “و قولوا لهم قولا معروفا”
۱۱. همدیگر را ب#ا القاب خوب صدا بزنیم.
“قولاً كريماً”
۱۲. کمک کنیم تا درجامعه حرف های #پاک باب شود.
“هدوا الی الطّیب من القول”
پاداش نگاه محبت آمیز به والدین
پیامبر فرمودند : هرگاه فرزند نیکوکاری نگاه محبت آمیز به والدین خود کند ، در مقابل هرنگاه ،یک حج مقبول برای او هست.
(اصحاب ) عرض کردند: یا رسول الله اگر چه روزی صدبار نگاه کند؟
فرمودند: بله ،خدا بزرگ تر و پاکیزه تر است.
منبع: کتاب پیام های قرآنی ،ص 136
احترام به والدین
و پروردگارت فرمان داده : جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید ، هرگاه یکی از آن دو یا هر دو یآنها ، نزد تو به پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار و برآنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو و بال های تواضع خویش را از محبت و لطف ، در برابر آنان فرود آر و بگو : پروردگارا ! همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند ،مشمول رحمتشان قرار ده.
اسراء، آیات24-23
چرا مرگ را در ظاهر قبول داریم ولی در باطن خیر
شرح یکی از احادیث اخلاقی مقام معظم رهبری که در ابتدای درس خارج معظمله مطرح میشود
حدیث:
فى الكافی، عن الباقر (علیه السلام): سَمعتُ جابرَ بنَ عبدالله یقوِل: انّ رسولَ الله (صلیالله علیه و آله) مرّ بِنا ذِاتَ یوم و نحن فی نادینا و هو علی ناقَته و ذلک حینَ رجَع مِن حَجّة الوداع فَوَقَف علینا فسَلٍّم فرَدَدنا علیه سلامَه ثمّ قال: ما لی أری حُبَّ الدنیا قد غَلب علی کثیر من الناس حتیّ کأنّ الموتَ فی هذه الدنیا علی غیرهِم کُتبِ و کأنّ الحقَّ فی هذه الدنیا علی غیرهِم وَجب و حتیّ کأن لمیسَمَعوا و یرَوا منِ خَبرِ الامواتِ قبلَهم سبیلُهم سبیلُ قوم سَفرٍ عَمّا قلیلٍ إلیهم راجعون یبُوَّئونهَم اجداثهَم و یأکُلون ترُاثهَم فیظُنوّن أنهّم مَخلَّدون بعدَهم هیهاتَ هیهات أ ما یتَعَّظُ آخِرُهم بأوّلهٍم! لقد جَهلِوا و نسُوا کلَّ واعظٍ فِیِ کتاب الله و أمنِوا شَرَّ کلِّ عاقبةِ سَوء و لمیخَافوا نزُولَ فادحةٍ و بوَائق حادثةَ.
ترجمه:
امام باقر علیه السلام فرمودند: از جابر بن عبد اللَّه شنیدم كه میگفت: روزى رسول خدا (ص) هم چنان كه سوار شتر بود از كنار انجمن ما گذر كرد و این جریان وقتى بود كه از سفر حجة الوداع باز میگشت پس در نزد ما كه رسید توقف كرده بر ما سلام كرد آنگاه فرمود: چه شده كه مىبینم دوستى دنیا بر بیشتر مردم چیره شده بحدى كه گویا مرگ در این دنیا بنام دیگران ثبت شده؟ و گویا حق و حقیقت در این جهان بر جز اینها واجب گشته، و تا اینكه گویا سرگذشت مردگان پیش از خود را نشنیده و ندیدهاند، (با اینكه) راه ایشان همان راه مردم مسافر است و بزودى بسوى آنان (یعنى مردگان) بازگردند، خانههاى آن مردگان گورشان باشد و اینان میراث آنان را خورند، اینها پندارند پس از آن مردگان همیشه خواهند ماند! هیهات هیهات! [آیا] دنبالان از جلو رفتگان پند نگیرند؟ براستى كه از یاد برده و فراموش كردند هر پند دهندهاى را در كتاب خدا و از شر هر سرانجام بدى ایمن و آسوده خاطر گشته و از نزول بلاهاى سخت و پیش آمدهاى ناگوار ترس ندارند.
شرح:
حِضرت باقر (علیه السلام) روایت می کنند از جابر بن عبدالله، سند روایت سند معتبری است. می گوید جمع شده بودیم، مشغول گفتگو بودیم، حضرت رسول (صلیالله علیه و آله) سوار شترشان بودند، از کنار ما عبور کردند ـ فرمایش پیغمبر اکرم(صلیالله علیه و آله) ، خطاب به ماهاست، دربارۀ ما این حرف گفته شده ـ میفرمایند: چگونه است که میبینم محبتّ دنیا بر بسیاری از مردم غالب شده! گویا مرگ برای آنها نیست و فقط برای دیگران مرگ مقدّر و معینّ شده است، اینها بنا نیست بمیرند! اینطور مکِبّ بر دنیا و محبتّ دنیایند، کأنهّ بنا نیست از دنیا جدا بشوند. این حقوقی که مردم دارند، مسلمانها دارند، گویا این حقوق بر اینها واجب نشده است و بر دیگران این حقوق واجب شده است! گویا اصلاً اطلاعی ندارند از مردمی که قبل از اینها وارد عالمَ اموات شدند و مرُدند. کلمۀ سَفر جمع سافرِ است.
حدیثگویا اینها خیال می کنند که این مرُده هایی که رفتند، این مرُده ها مسافرانی هستند که به زودی به طرف اینها برمی گردند. کأنهّ اصلاً مرگ به معنای واقعی اش برای اینها جا نیفتاده! مرُدهها را در قبرها جا می دهند، میراث آنها را می خورند، خیال می کنند که خودشان بعد از این مرُده ها تا ابد بناست در دنیا بمانند! کأنهّ باورشان این است.
ممکن است ما بگوییم: ما که مرگ را قبول داریم. بله، در ذهنمان قبول داریم ،اماّ در باطنِ دلمان کأنهّ قبول نداریم که روزی باید از این عالم به عالمَ برزخ برویم و وارد در یک عالمَ عجیب ناشناخته ای شویم که انسان قادر بر کوچکترین عملی برای نجات خودش نیست.
در اینجا هزار کار می توانیم برای نجات خودمان انجام بدهیم؛ توسّل کنیم، خدمت کنیم، تلاش کنیم، مجاهدت کنیم، همه کار میتوانیم بکنیم اماّ آنجا که رفتیم، دستها بسته است، برای نجات خودمان از مشکلاتی که آنجا ممکن است پیش بیاید، راهی وجود ندارد. این را باید از عُمق جان باور کرد، صِرف باورِ عقلی و ذهنی کافی نیست (فادِحَة به معنای حوادث سخت و دشوار است).