ذکر موت
موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود.
وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود.
آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی،
عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود.
ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ..
حاج محمد اسماعيل دولابي
ریشه غیبت را پیدا کنیم
ریشه غیبت را پیدا کنیم
آیت الله محمد هادی فقهی از شاگردان علامه طباطبایی در خصوص راه درمان غیبت می گوید: « درمان اصلی هر بیماری جسمی، روحی و اخلاقی تنها با ریشه یابی عوامل و قطع آن امکان پذیر است و از آنجا که عوامل بسیاری در بروز این صفت زشت موثرند باید به سراغ آنها رفت. حسد، کینه توزی، انحصارطلبی، انتقام جویی و خود برتربینی از عواملی است که آدمی را به سمت غیبت می برد و تا زمانی که اینها از وجود انسان ریشه کن نشوند، رذیله غیبت از بین نخواهد رفت. راه حل اصلی برای غلبه بر رذیلت اخلاقی این چنینی، توجه به مسئله تقواست. علامه طباطبایی برای انجام هر چه بهتر مسائل اخلاقی، شاگردانش را به تقوا سفارش می کرد. در قرآن نیز در خصوص مسئله تقوا و صفات متقین آیاتی وجود دارد. در سوره شمس می خوانیم که خداوند متعال بعد از چند بار قسم خوردن، مسلمانان را به تقوا دعوت می کند برای اجتناب از غیبت، راهی جز تقواپیشگی نیست. تقواپیشگی تمام صفات ناشایستی را که در انسان وجود دارد از بین برود.»
شبه غیبت هم نکنیم
شبه غیبت هم نکنیم
حجت الاسلام سید کاظم ارفع معتقد است برای اینکه از غیبت نجات پیدا کنیم، باید به مفاسدی که در زندگی فردی و اجتماعی شخص ایجاد می شود، توجه کنیم. این رذیله اخلاقی در آخرت هم گرفتاری هایی ایجاد می کند. کافی است غیبت کننده بداند که پیامبر (ص) فرموده اند کسی که پشت سر مسلمانی غیبت کند، خداوند چهل شبانه روز نماز و روزه اش را قبول نمی کند، مگر آنکه از کسی که غیبتش را کرده حلالیت بطلبد.
پس مراقب زبانمان باشیم و با فکر و مطالعه حرف بزنیم که اگر شبه غیبت هم هست چیزی نگوییم، که طبق فرمایش پیامبر(ص) رستگاری مومن در حفاظت از زبان اوست. نکته دیگر اینکه علت این همه پافشاری قرآن و عترت در مذمت غیبت، به دلیل مفاسد فردی و اجتماعی آن است؛ زیرا غیبت هدف بزرگ شارع مقدس اسلام را که وحدت و الفت بین مسلمین است به هم می زند. شرع مقدس از ما می خواهد مردان و زنان، با ایمان و در صلح و صفا و فکر و روح آزاد با یکدیگر زندگی کنند.
به نتیجه غیبت فکر کنیم
به نتیجه غیبت فکر کنیم
طبق نظر آیت الله مکارم شیرازی مهم ترین راه برای درمان غیبت، توجه به پیامدهای سوء مادی، معنوی و فردی و اجتماعی آن است؛ « اگر انسان به این نکته توجه کند که باعث غیبت او را از چشم مردم می اندازد و به عنوان فردی خائن، حق نشناس و ناتوان در جامعه معرفی می شود این رذیله اخلاقی را انجام نمی دهد. غیبت اعتماد و اطمینان را در جامعه متزلزل می کند، حسنات را از بین می برد و بار سیئات دیگران را به دوش غیبت کننده می گذارد مهم تر از همه اینکه عبادت فرد تا چهل روز پذیرفته نمی شود و در دسته کسانی قرار می گیرد: قبل از همه وارد دوزخ می شوند. از طرفی اگر توبه کند و توبه او پذیرفته شود جزو آخرین کسانی است که وارد بهشت می شود. همچنین به این حقیقت توجه داشته باشید که غیبت، حق الناس است چرا که آبروی خلق خدا را می برد و ارزش آبروی هر کس مثل ارزش جان و مال اوست و تا صاحب حق راضی نشود، خدا او را نمی بخشد. همچنین ممکن است مرتکب غیبت شود و نتواند حلالیت طلبی کند. بنابراین بار این گناه برای همیشه بر دوشش خواهد ماند. اگر غیبت کننده، به این مسائل توجه کند، یقیناً از کار خود منصرف می شود.»
اختیار زبانت را داشته باش!
اختیار زبانت را داشته باش!
راهکار آیت الله بهجت برای درمان اخلاق زشت غیبت کردن، به ویژه برای کسانی که این کار برایشان به صورت یک عادت درآمده این است که قبل از هر چیز بر زبان و صحبت هایشان نظارت دقیق داشته باشند و از دوستانی که آنها را به غیبت تشویق می کنند و همچنین از مجالسی که به نظر می رسد برای غیبت آماده شده اند، پرهیز کنند. راه دیگر ایشان، توجه به این نکته است که غیبت کردن یکی از نشانه های ناتوانی، فقدان شخصیت و عقده خود کم بینی است. فرد با غیبت کردن، پرده از این صفات خود برمی دارد و قبل از اینکه شخصیت اجتماعی دیگری را بشکند، شخصیت خودش را درهم می شکند. و موجبات سلب اعتماد دیگران را فراهم می آورد.
همچنین غیبت کننده باید به این نکته توجه کند که نیروهای انسان محدود است؛ بنابراین اگر نیرویی را که برای ریختن آبروی اشخاص و شکستن موقعیت اجتماعی آنها صرف می کند، در رقابت های صحیح و سازنده به کار بگیرد، در زمان کوتاهی از رقیبان خود پیشی می گیرد بدون اینکه ضربه ای بر افراد وارد کند.
به خاطر غمخواری غیبت نکنیم
به خاطر غمخواری غیبت نکنیم
شهید ثانی در کتاب رسائل خود می نویسد: « یکی از راه های درمان غیبت این است که غیبت کننده ریشه های غیبت را پیدا کرده و هنگام بروز آن عوامل، خلافش را انجام دهد.» هفت عاملی که به غیبت منجر می شوند عبارتند از خشم و غضب، مجالس بیهوده، حسد، خودشیرینی، تمسخر، برائت از عمل نادرست و از همه مهم تر غمخواری برای دیگران. زمانی که انسان از شخص یا رفتاری دچار خشم می شود شروع به بدگویی می کند و مرتکب غیبت می شود در چنین وضعیتی بهتر است انسان با فرو خوردن خشم خود، از ارتکاب به غیبت پرهیز کند. مجالس بیهوده ای که ذکر خدا در آن نباشد، جولانگاه شیطان خواهد بود.
بنابراین بهتر است انسان از حضور در چنین مجالسی دوری کرده و از صحبت درباره دیگران خودداری کند. وقتی فرد عمل زشت و ناصوابی انجام می دهد، برای پوشاندن رفتار ناشایست خود به صحبت درباره رفتارهای ناصحیح دیگران می پردازد و در حقیقت غیبت دیگران را می کند. برای جلوگیری از این رذیله اخلاقی بهتر است فرد به جای میزان کردن اعمال دیگران، درباره رفتار و کردار خود تأمل کرده و برای بهتر شدن آن تلاش کند.»
خودمان را جریمه کنیم
خودمان را جریمه کنیم
حجت الاسلام علی الماسی به نقل از مرحوم ملا مهدی نراقی در کتاب «جامع السعادت» راه درمان غیبت را این طور بیان می کند: « وقتی فردی پشت سر مسلمانی صبحت می کند مثل این است که گوشت برادر دینی خود را خورده باشد. اگر انسان این موضوع را در نظر بیگرد که موقع غیببت کردن در حال انجام چنین کاری است، مسلما به آن ادامه نخواهد داد. راه حل دیگری که بیشتر برای افراد عادی به کار برده می شود این است که غیبت کننده مجازاتی را برای خودش تعریف کند و با هر بار غیبت، آن را جاری کند؛ البته مجازاتی که در محدوده شرع قرار گیرد و فرضا مبلغی را به عنوان صدقه کنار بگذارد و به دفعات مقدار آن را بالا ببرد. در صورتی که عادت غیبت کردن را ترک کند، تنبیه سخت تری را در نظر بگیرد؛ مثلا روزه مستحبی بگیرد. راه دیگر حلالیت طلبی از فردی است که پشت سرش غیبت کرده ایم البته در صورتی که باعث بروز اختلاف نشویم به هر حال لازمه حلالیت طلبی این است که فرد غرورش را بشکند.»
به کرامت درونی خودمان توجه کنیم
به کرامت درونی خودمان توجه کنیم
آیت الله میر محمد یثربی درباره افکار درمانی غیبت می گوید: «الغیبت جهد العاجز / انسان ناتوان از غیبت می کند.» انسان ناتوانی که موقعیت خود را در خطر می بیند و برای سر و سامان دادن به آن هر کاری می کند. برای تحقیر شخصیت دیگری و فرو نشاندن آتش حسد خم خود به غیبت روی می آورد. این نشان از حقارت درونی و نفسانی اوست. در واقع غیبت کننده در مرداب درونی خود دست و پا می زند و بیشتر در آن فرو می رود. در حالی که اگر بداند وقتی غیبت می کند خودش را پست و حقیر کرده و عزت نفسش را زیر سوال می برد. برای ممانعت از این کار غیبت را کنار می گذارد. راهکار این است که انسان به عواقب دنیوی و اخروی انجام این رذیله اخلاقی فکر کند. در روایات در خصوص عقوبت دنیوی غیبت آمده: «اگر انسان از دیگری غیبت کند و با این کار عیوبش را بر ملا کند، خداوند متعال نیز دنبال عیوب او خواهد بود و آنها را برملا می کند؛ حتی زمانی که در کنج خانه اش باشد.»
محاسبه نفس
دستورالعمل محاسبه
قرآن مجید به مؤمنان فرمان میدهد:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ. (حشر: ۱۸)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوای الهی پیشه کنید و هر کسی باید بنگرد که برای فردا از پیش، چه فرستاده است، و از خدا پروا کنید که در حقیقت، خدا به آنچه میکنید آگاه است.
پیام آیه، عام و فراگیر است و مؤمن باید بدون وقفه به کارها و رفتار خود رسیدگی کند.
امیر مؤمنان علی (ع) از پیامبر اکرم (ص) چنین نقل میکند:
اَکْیَسُ الْکَیِّسیِِنَ مَنْ حََاسَبَ نَفْسَهُ وَ عَمِلَ لِمََا بَعْدَ الْمَوْتِ.
زیرکترین زیرکان، کسی است که به حساب خود برسد و برای پس از مرگ، کار کند.
در سخنان و کتابهای بزرگان، دستـورالعملهای گوناگونـی بـرای محاسبـه نفس و اعمال یافت میشود که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
۱. استمداد از خدا؛ قرآن مجید میفرماید: إِنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ. (حج: ۱۷)
به درستی که خدا بر همه چیز گواه است.
عالم خودساخته و پرهیزگار، سید بن طاوس در این باره چنین مینگارد:
هنگام محاسبه، با عقل و دل خویش، خدای آگاه به نهان و نیز دو فرشتة نگهبان خویش را حاظر و ناظر ببین و چون شریکی که از جزئیات کارهای شریکش آگاه است و اهل سهلانگاری و گذشت نیست، به حساب خود برس. و نیز آگاه باش که اعضا و جوارحت از تو نزد خدا شکایت میکنند که آنها را در مسیری که خدا تعیین کرده به کار نگرفتهای، تو نیز با آنها مقابله به مثل نما و از آنها به درگاه خدا گله کن و با تضرع و زاری بگو:
رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِن لَمْ تَغْفِـرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ. (اعراف: ۲۳)
پروردگارا ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایی و بر ما رحم نکنی، مسلّماً از زیانکاران خواهیم بود.
لاَّ إِلهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ. (انبیاء: ۸۷)
معبودی جز تو نیست، منزهی تو، راستی که من از ستمکاران بودم.
خداوندا من تو را خواندم و به تو امید بستم، اگر بر من روی آورده و توجه نمودهای، رحم فرما و دعایم را مستجاب کن و امیدواریام را تصدیق فرما و اگر هنگام گفتگوی من با مقام ارجمند خویش، از من روی گردانیدهای، با رحمت بیمنتهای خویش بر من رحم آور.
۲. محاسبه واجبات؛ نخستین گام در محاسبه، حسابرسی به واجبات الهی اعم از فردی و اجتماعی است. دانشمند اخلاق، ملامهدی نراقی در این باره مینویسد: بایـد نخست حساب واجبات را از نفس کشید؛ زیرا واجبات به منزلة سرمایة اصلی آدمی است؛ اگر به خوبی ادا شده سپاسگزار خدا باشد و آمادگی خود را حفظ کند و اگر به جای نیاورده، آنها را قضا کند و اگر با کاستی انجام داده، با انجام مستحبات، آنها را تکمیل کند.
۳. محاسبه گناهان؛ پس از واجبات؛ نوبت حسابرسی از گناهان است. مؤمن باید در پایان هر روز به افکار و اخلاق و اعمال روزانة خویش نیک بنگرد و اگر گناهی در آن مشاهده کرد، خویشتن را پس از سرزنش، تنبیه و معاتبه نماید و بسان تاجری که از شریکش حساب میکشد، خود را به دادن تاوان ملزم کند. او باید بر نفس خویش سخت بگیرد؛ زیرا نفس بسیار حیلهگر و شیاد است؛ چنانکه قرآن میفرماید:
إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهْْ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی. (یوسف: ۵۳)
نفس، قطعاً به بدی امر میکند مگر کسی را که خدا رحم کند. وظیفة واجب و فوری در برابر هر گناه ـ خواه صغیره باشد خواه کبیره ـ توبه و اظهار پشیمانی در درگاه ایزدی است؛ زیرا به تعبیر امیر مؤمنان علی( : اَلذُّنُوبُ الدََّاءُ وَالدَّوََاءُ الْاِسْتِغْفََارُ وَالشِّفََاءُ اَنْ لاََ تَعُودَ. گناهان، بیماری و طلب آمرزش دواست و درمان، آن است که به گناه بازنگردی.
۴. حساب حق الناس؛ شخصی از امیر مؤمنان( پرسید: انسان چگونه به حساب خود رسیدگی کند؟ آن حضرت( فرمود: اینکه آدمی در پایان روز به نفس خود بگوید: ای نفس! امـروز نیـز گذشت و هرگز بازنمیگردد اما خدا تو را بازخواست خواهد کرد که آن را در چه کاری گذراندهاند؟ آیا خدا را به یاد داشته و ثنایش گفتهای؟ آیا نیاز مؤمنی را برآوردهای و به فریاد کسی رسیدهای؟ آیا پس از غیبت کردن مؤمن جلوگیری نمودهای؟ آیا به کمک مسلمانی شتافتهای؟ در [مجموع] این روز چه کردهای؟ پس اگر به یاد آورد که نیک عمل کرده، حمد و سپاس خدای گوید بر توفیقی که یافته است و اگر متوجه شد که گناه یا کوتاهـی کرده است، از خدا طلب آمرزش کنـد و درصـدد جبران آن برآیـد و مصمم شود که تکرار نکند.
۵. نگاشتن حسابها؛ مرحوم ملامهدی نراقی در این باره مینویسد: لازم است بر نفس خویش سخت بگیرد زیرا او بسیار حیلهگر و شیاد است؛ نخست باید او را در برابر سخنانی که در طول روز بر زبان آورده بازخواست کند. دوم او را در برابر همة کارها و حالات روزانه به حساب بکشد مانند: نگاه کردن، نشست و برخاست، خورد و خوراک، سکوت و خاطرات، اندیشه و اخلاقیات. اگر نفس از عهدة پاسخگویی به همة مطالبات شرعی و عرفی برآمد، حساب آن روز او تصفیه شده است و اگر نتوانست پاسخگو باشد باید در روزهای آینده بدهیهایش را بپردازد. این بدهیها باید در صفحة دل یا کاغذ مکتوب شود تا فراموش نگردد و زمان استیفای آن سپری نشود.
۶. دستورالعمل جامع؛ عالمان ربّانی برای خود و رهروان راه سعادت دستورالعملها و کتابهای فراوانی نگاشتهاند؛ از جمله مرحوم ملامحسن فیض کاشانی، برای محاسبه، دستورالعمل کاملی ارائه داده و تأکید کرده است که مؤمن باید پیوسته بر امور بیست و پنجگانه زیر مواظبت کند و حساب آنها را مدّ نظر داشته باشد:
۱. نمازهای روزانه،
۲. نماز جمعه، عید و آیات.
۳. نمازهای نافله
۴. روزه ماه رمضان،
۵. روزههای مستحبی
۶. پرداخت (خمس و) زکات.
۷. انفاق و حق معلوم غیر زکات.
۸ . حج واجب.
۹. زیارت مرقد مقدس پیامبر و امامان معصوم.
۱۰. ادای حقوق برادران دینی و برآوردن نیاز آنان.
۱۱. جبران آنچه از آنها باقی مانده.
۱۲. زدودن اخلاق ناپسند و آراستگی به اخلاق نیکو.
۱۳. ترک محرمات.
۱۴. ترک شبهات.
۱۵. وارد نشدن در کارهای بیهوده،
۱۶. کم خوردن، کم خفتن، کم گفتن،
۱۷. تلاوت آیاتی از قرآن در روز.
۱۸. ذکر و دعا.
۱۹. همنشینی با علما و پرسش از آنان.
۲۰. خوشرفتاری با مردم.
۲۱. راستی در سخن و کردار.
۲۲. توکل بر خدا.
۲۳. صبر بر بیوفایی خویشان و بستگان.
۲۴. امر به معروف و نهی از منکر.
۲۵. تقسیم اوقات شبانهروز و گفتن ذکر در ساعات آن.