در رابطه با پیامبر از چه چیز باید حیا کرد؟
در روایتی از امام باقر علیه السلام است که هر شام پنج شنبه اعمال هرهفته به پیامبر تان عرضه می شود ؛پس حیاکنید که عمل زشت شما را به پیامبرتان عرضه دارند.
در روایتی از امام صادق علیه السلام است که اعمال انسانها ی خوب و بد به پیامبر اکرم صلی الله وعلیه و آله هر روز صبح عرضه می شود؛پس حیا کنید که عمل زشتی از شما به پیامبرتان عرضه شود.
منبع:کتاب حیا ،نوشته امیر حسین بانکی پور فرد،ص150
اگر جامعهای به غیبت دچار شد به تهمت دچار میشود.
اگر جامعهای به غیبت دچار شد به تهمت دچار میشود
مولی الموالی، علیبن ابیطالب علیه السلام میفرمایند: «البُهتانُ عَلی البَری اَعظَمُ مِنَ السَّماء؛ تهمت زدن به آدم بیگناه بزرگتر از آسمانهاست.»
ذیل این روایت شریف ملّای نراقی فرمودند: «یعنی آسمان تحمّل ندارد كه تهمت و بهتان به بیگناه زده شود و به واسطه این بهتان ملائكة الله و اهل آسمان آن كسی را كه تهمت ناروا به دیگری زده لعن میكنند».
ایشان به نقل از حضرت سلطانالعارفین، آیتالله سلطانآبادی بزرگ، آن مرد الهی و عظیمالشّأن فرمودند: اگر در منطقهای یا جایی غیبت و تهمت زیاد شد، آن قسمت از زمین سنگین است و وضعیت بدی دارد.
ایشان فرمودند: پدر من یک موقعی از یكی از مكانها گذشت ـایشان اسم آن مكان را هم نفرمودند، به خاطر اینكه آبروی آنها را حفظ كنند ـ بنا بر این بود ساعاتی در آنجا استراحت كنیم بعد به سفر ادامه دهیم، همان لحظات اول گفتند: حالم بسیار بد است، سینهام گرفته است. گفتم: آقا استراحت كنیم بعد از اینكه حالتان بهتر شد حركت میكنیم. بعد از ظهر نزدیك به غروب بود، ایشان گفتند: هر طوری هست از این جا برویم. هر چه اصرار كردم چرا؟ فرمودند: اصرار نكن دلیلش را نمیگویم، فقط به شما میگویم برویم. ایشان آن لحظات آخر عمرشان فرمودند: میدانید در آن منطقه به من چه گذشت؟ دیدم آن منطقه پر از دود و سیاهی است كه از غیبت و تهمت پر شده بود و سنگینی آن نفس من را میگرفت.
ملّا محسن فیض كاشانی به نقل از آیتالله العظمی سلطانآبادی میفرمایند: آن منطقه طوری سنگین میشود كه انسان مومن قادر به نفس كشیدن نیست، آسمانها هم با آن پاكی خودشان صددرصد نمیتوانند تحمّل كنند..
وجود مقدّس امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند: «الْبُهْتَانُ عَلَى الْبَرِیِّ أَثْقَلُ مِنَ الْجِبَالِ الرَّاسِیَاتِ؛ بهتان و تهمت زدن به انسان بیگناه سنگینتر از كوههای استوار است.» (الخصال، ج 2، ص 5)
به تعبیر بزرگان كوه استوار با زلزلههای شدید هم تكان نمیخورد، امّا تهمت آنقدر سنگین است كه به تعبیری كوه با عظمت و استوار را هم میلرزاند و نمیتواند بار این گناه باعظمت و كبیره را تحمّل كند.
آرام شدم ،حیا کردم، تلاش کردم و محیا شدم
از امام صادق علیه السلام پرسیدند:برنامه زندگی خود را برچه بنا کردید؟
فرمودندبر چهار اصل:
دانستم که کار مرا دیگری انجام نمی دهد، پس تلاش کردم
دانستم که خدا مرا می بیند ،پس حیا کردم
و دانستم رزق مرا دیگری نمی خورد ،پس آرام شدم
و دانستم که پایان کارم مرگ است ،پس مهیا شدم
حديث در مورد جهل و نادانی
حديث در مورد جهل و نادانی
حديث در مورد جهل و نادانی
حدیث (1) امام على عليه السلام :
أَعظَمُ المَصائِبِ الجَهلُ؛
بزرگ ترين مصيبت ها، نادانى است.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص73
حدیث (2) امام على عليه السلام :
لا يَزكو مَعَ الجَهلِ مَذهَبٌ؛
هيچ آيينى، با نادانى رُشد نمى كند.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص74
حدیث (3) امام على عليه السلام :
كَم مِن عَزيزٍ أَذَلَّهُ جَهلُهُ؛
چه بسيار عزيزى كه، نادانى اش او را خوار ساخت.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص76
حدیث (4) امام على عليه السلام :
اَلعَقلُ يَهدى و َيُنجى، و َالجَهلُ يُغوى وَ يُردى؛
عقل راهنمايى مى كند و نجات مى دهد و نادانى گمراه مى كند و نابود مى گرداند.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص51
حدیث (5) امام على عليه السلام :
اَلجَهلُ أَصلُ كُلِّ شَرٍّ؛
نادانى ريشه همه بديهاست.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص73
حدیث (6) امام على عليه السلام :
اَلعِلمُ قاتِلُ الجَهلِ؛
دانش، نابود كننده نادانى است.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص44
حدیث (7) رسول خدا صلی الله علیه و آله:
إِنَّ الجاهِلَ مَن عَصَى اللّه وَإِن كانَ جَميلَ المَنظَرِ عَظيمَ الخَطَرِ؛
نادان كسى است كه نافرمانى خدا كند، اگر چه زيبا چهره و داراى موقعيتى بزرگ باشد.
اعلام الدین فی صفات المؤنین،ص169
حدیث (8) رسول خدا صلی الله علیه و آله:
قَلبٌ لَيسَ فيهِ شَى ءٌ مِنَ الحِكمَةِ كَبَيتٍ خَرِبٍ فَتَعَلَّموا وَعَلِّموا وَتَفَقَّهوا وَلا تَموتوا جُهّالاً فَإِنَّ اللّه لايَعذِرُ عَلَى الجَهلِ؛
دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و نادان نميريد. براستى كه خداوند، بهانه اى را براى نادانى نمى پذيرد.
نهج الفصاحه ص600
حدیث (9) امام صادق عليه السلام :
إِنَّ اللّه لَم يَخُذ عَلَى الجُهّالِ عَهدا بِطَلَبِ العِلمِ حَتّى أَخَذَ عَلَى العُلَماءِ عَهدا بِبَذلِ العِلمِ لِلجُّهالِ، لأَنَّ العِلمَ كانَ قَبلَ الجَهلِ؛
خداوند از نادانان پيمان نگرفته كه دانش بياموزند، تا آنكه از عالمان پيمان گرفته كه به نادانان بياموزند، زيرا دانش، پيش از نادانى بود.
کافی(ط-الاسلامیه) ج1 ، ص 41
حدیث (10) امام على عليه السلام :
اَلجَهلُ مُميتُ الحياءِ وَ مُخَلِّدُ الشَّقاءِ؛
نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.
تصنیف غررالحكم و دررالکلم ص 75
حدیث (11) امام على عليه السلام :
زكوةُ العَقلِ احتِمالُ الجُهّالِ؛
زكات عقل تحمّل نادانان است.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص 56
حدیث (12) رسول خدا صلی الله علیه و آله:
خَيرُ الدُّنيا وَالآخِرَةِ مَعَ العِلمِ وَشَرُّ الدُّنيا وَالآخِرَةِ مَعَ الجَهلِ ؛
خير دنيا و آخرت با دانش است و شرّ دنيا و آخرت با نادانى.
نهج الفصاحه ص466
حدیث (13) امام على عليه السلام :
مَن كَثُرَ مِزاحُهُ استُجهِلَ؛
هر كس زياد شوخى كند، نادان شمرده مى شود.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و درر الکلم ج5، ص183، ح7883
حدیث (14) امام كاظم عليه السلام :
إِنَّ الزَّرعَ يَنبُتُ فِى السَّهلِ وَلايَنبُتُ فِى الصَّفا فَكَذلِكَ الحِكمَةُ تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَواضِعِ وَلا تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَكَبِّرِ الجَبّارِ، لأِنَّ اللّه جَعَلَ التَّواضُعَ آلَةَ العَقلِ وَجَعَلَ التَّكَبُّرَ مِن آلَةِ الجَهلِ؛
زراعت در زمين هموار مى رويد، نه بر سنگ سخت و چنين است كه حكمت، در دل هاى متواضع جاى مى گيرد نه در دل هاى متكبر. خداوند متعال، تواضع را وسيله عقل و تكبر را وسيله جهل قرار داده است.
تحف العقول، ص 396
حدیث (15) امام على عليه السلام :
اَلصِّدقُ عِزٌّ وَالجَهلُ ذُلٌّ؛
راستى عزّت است و نادانى ذلّت.
تحف العقول، ص 356
حدیث (16) امام على عليه السلام :
لا تَرَی الجاهِلَ اِلّا مُفرِطاً اَو مُفَرِّطاً؛
همیشه جاهل یا افراط گر و تجاوزکار و یا کندرو و تفریط کننده است.
منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه ج1 ص 194
حدیث (17) امام على عليه السلام :
لا غِنَی کالعَقلِ، و لا فَقرَ کالجَهلِ، و لا میراثَ کالاَدَب و لا ظَهیرَ کالمُشاوَرَه؛
هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخواهد بود.
وسایل الشیعه ج12 ص40-نهج البلاغه(للصبحی صالح)ص478
حدیث (18) امام على عليه السلام :
رُبِّ عالِمٍ قَد قَتَلَهُ جَهلُهُ ، وَ عِلمُهُ مَعَهُ لا ینفَعُهُ؛
چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالشان سودی نمی دهد.
نهج البلاغه(للصبحی صالح)ص852ح485
حدیث (19) رسول خدا صلی الله علیه و آله:
لا فقرَ اَشدُّ مِنَ الجَهلِ ، لا مالَ اَعودُ مِن العَقلِ؛
هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست.
من لایحضره الفقیه ج4 ص372-اصول کافی(ط دارالحدیث)، ج1، ص58
حدیث (20) امام على عليهالسلام :
اَلجَهلُ مُميتُ الحياءِ وَ مُخَلِّدُ الشَّقاءِ؛
نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.
تصنیف غررالحكم و دررالکلم، ص75
حدیث (21) پيامبر صلىلله عليه و آله :
اَلعِلمُ رَأسُ الخَيرِ كُلِّهِ، وَ الجَهلُ رَأسُ الشَّرِّ كُلِّهِ ؛
دانايى سرآمد همه خوبىها و نادانى سرآمد همه بدىهاست.
بحارالأنوار(ط-بیروت)، ج74، ص 175
حدیث (22) امام على عليه السلام :
اَلعِلمُ اَصلُ كُلِّ خَيرٍ، اَلجَهلُ اَصلُ كُلِّ شَرٍّ؛
دانايى، ريشه همه خوبىها و نادانى ريشه همه بدىهاست.
شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحكم و دررالکلم،ج1،ح 818 و 819
حدیث (23) پيامبر صلىاللهعليهوآله :
ثَلاثٌ مَن لَم تَكُن فيهِ فَلَيسَ مِنّى وَ لا مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ. قيلَ: يا رَسولَ اللّهِ، وَ ما هُنَّ؟ قالَ: حِلمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ وَ حُسنُ خُلقٍ يَعيشُ بِهِ فِى النّاسِ وَ وَرَعٌ يَحجُزُهُ عَن مَعاصِى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ؛
سه چيز است كه هر كس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى رسول خدا! آنها كدامند؟ فرمودند: بردبارى كه به وسيله آن جهالت نادان را دفع كند، اخلاق خوش كه با آن در ميان مردم زندگى كند و پارسايى كه او را از نافرمانى خدا باز دارد.
خصال،ج1، ص 146
حدیث (24) امام صادق علیه السلام:
لا تُشـاوِر اَحمَق وَ لا تَستَعِنَّ بَکَذّابٍ وَ لا تَثق بِمَوَدَهِ مُلُوک؛
با احمق مشورت نکن و از دروغگو یارى مجو و به دوستى زمامداران اعتماد مکن.
بحار الانوار (ط-بیروت)،ج 75،ص230
حدیث(25) امام علی علیه السلام:
مِنَ الخُرقِ المعاجَلَةُ قَبلَ الإمکانِ و الاَناةٌ بعدَ الفُرصةِ؛
شتاب کردن در کاری پیش از بدست آوردن توانایی و سستی کردن بعد از به دست آوردن فرصت از نادانی است.
وسایل شیعه ج14 ، ص84
حدیث(26) امام علی علیه السلام:
الجاهِلُ لا يَرتَدِعُ، وبالمَواعِظِ لا يَنتَفِعُ؛
نادان باز نمى ايستد (هيچ نهى و بازداشتى در او اثر نمى كند) و پند و اندرزها سودش نمى دهد.
شرح آقا جمال خوانساری بر دررالحم و غررالکلم ج2 ،ص 35
حدیث(27) امام علی علیه السلام:
رأسُ الجَهلِ مُعاداةُ النّاسِ.
سرآغاز نادانی، دشمنی با مردم است.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ، ج4 ،ص51
نقش آگاهی و معرفت در زندگی
نقش آگاهی و معرفت در زندگی
وَجَدتُ عِلمَ النّاسِ كُلَّهُ في أربَعٍ : أوَّلُها : أن تَعرِفَ رَبَّكَ ، وَالثّاني : أن تَعرِفَ ما صَنَعَ بِكَ ، وَالثّالِثُ : أن تَعرِفَ ما أرادَ مِنكَ ، وَالرّابِعُ : أن تَعرِفَ ما يُخرِجُكَ مِن دينِكَ.
امام صادق عليه السلام :
همـه دانـش مـردم را در چهـار چيز يافتـم : نخسـت اينكـه پروردگارت را بشناسى و دوم اينكه بدانى با تو چه كرده است و سوم اينكه بدانى چه از تو مى خواهد و چهارم اينكه بدانى چه چيزى تو را از دينت بيرون مى برد .
علم و حكمت: ج۱، ص۳۲
نقش آرزو در زندگی
نقش آرزو در زندگی
الأملُ رَحمةٌ لاُِمّتي ، و لَوْ لا الأملُ ما أرْضَعَتْ والِدَةٌ وَلَدَها، و لا غَرَسَ غارِسٌ شَجَرا.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
آرزو، براى امت من رحمت است. و اگر آرزو نبود ، هيچ مادرى فرزند خود را شير نمى داد و هيچ باغبانى درختى بر نمى نشاند.
ميزان الحكمه: ج۱ ، ص۲۱۰
دنیای از دست رفته
دنیای از دست رفته
مَن تَعزّى عَنِ الدُّنيا بِثَوابِ الآخِرَةِ فَقَد تَعزّى عَن حَقيرٍ بِخَطيرٍ ، وأعظَمُ مِن ذلِكَ مَن عَدَّ فائِتَها سَلامَةً نالَها وغَنيمَةً أُعينَ عَلَيها.
امام زين العابدين عليه السلام :
كسى كه به خاطر ثواب آخرت ، در برابر [از دست دادن] دنيا شكيبايى ورزد ، هر آينه به خاطر امر مهمّى ، در برابر چيزى حقير ، شكيبايى ورزيده است . از اين مهم تر ، كسى است كه آنچه را از دنيا از دستش رفته ، سلامتى مى داند كه به آن دست يافته و غنيمتى مى شمارد كه براى [به دست آوردن] آن ، يارى شده است.
دانشنامه قرآن و حديث: ج۱، ص۴۶۰
شمع شو شمع، که خود را سوزی
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
اِعلَموا اَنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَیکُم مِن نِعَمِ اللهِ عَلَیکُم، فَلا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتُحَوَّلَ اِلی غَیرِکُم؛
بدانید که نیازمندیهای مردم به شما، از نعمتهای الهی بر شماست. پس از این نعمتها خسته نشوید که هر آینه به سوی دیگران سوق یابد.
مستدرک الوسائل، ج12، ص209
شرح حدیث:
هر نعمتی، شکری خاصّ دارد.
این که انسان، مال و موقعیت و آبرو و قدرت داشته باشد و بتواند با خرج کردن آنها در راه یاری و خدمت به مردم، قدمی نیک بردارد، یک «نعمت الهی» است و باید قدردان آن بود، چرا که از این رهگذر، ثواب بسیاری نصیب انسان می شود.
چند روزی ز قوی دینان باش
در پی حاجت مسکینان باش
شمع شو شمع، که خود را سوزی
تا به آن بزم کسان افروزی
وقتی خداوند، این توفیق را به کسی می دهد، باید شب و روز شکر کند که او را واسطه ی خیررسانی قرار داده و برای خدمتگزاری به همنوعان پسندیده است.
برخی از مراجعات حاجتمدان خسته می شوند و دیگر برنامه ی کمک به مردم را قطع می کنند. این نوع ناسپاسی در حق آن نعمت الهی است.
کسی که احساس خستگی کند و به ستوه آید، خداوند زمینه ی این خدمت و یاری را از او می گیرد و به بنده ی دیگری می دهد.
در احادیث ما، برای رفع نیاز مؤمنان آن قدر ثواب نقل شده که حیرت آور است. در جامعه ای که حسّ و عاطفه ی بشردوستی زنده باشد و مردم نسبت به هم، تعاون و همدردی داشته باشند، رحمت الهی بر سرشان می بارد و در آخرت هم از عنایت خاصّ پروردگار برخوردار می شوند.
آن که می تواند باری از دوش کسی بردارد، چرا باید باری بر دوش دیگران باشد؟
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
تا توانی به جهان خدمتِ محتاجان کن
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
مَن نَفَّسَ کُربَةَ مُومِنً فَرَّجَ اللهُ تَعالی عَنهُ کُرَبَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ؛
هر کس که رنج و اندوهی را از مؤمنی برطرف سازد، خداوند متعال غمهای دنیا و آخرت را از او دور می سازد.
مستدرک الوسائل، ج12، ص209
شرح حدیث:
تا توانی به جهان خدمتِ محتاجان کن
به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی
از برترین عبادتها، رفع غم و اندوه از مؤمنان و حلّ مشکلات و رفع نیازهای آنان است.
گرت از دست برآید، دهنی شیرین کن…
و.. اگر می توانی، باری از دوش کسی بردار و خدمتی به نیازمندی کن و به یک گرفتار و دردمند، مساعدت و یاری برسان که از نماز و روزه و طواف مستحب، ارزشمندتر و ثوابش نزد خدا افزون تر است. خداوند، بندگان مؤمن خود را دوست دارد.
کسی که گرفتاری مؤمنی را برطرف سازد، محبوب خدا می شود و خداوند هم کار شایسته ی او را بی پاداش نمی گذارد.
بزرگترین اجر و پاداش، آن است که در موقع نیاز به انسان عطا شود. و چه روزی بیش از قیامت، انسان به یاور و غمگسار و پشتیبان نیازمند است؟
گرفتاریها و غمهای انسان در روز قیامت بسیار است.
آنجا زمان حسابرسی دقیق بر اعمال ماست. هیچ چیز جز عمل نیک، به کمک انسان نمی آید و کارساز نیست.
تنهایی، وحشت، نگرانی، محاکمه و محاسبه، عبور از صراط، دریافت نامه اعمال و ترس از دوزخی شدن، از بزرگترین رنجها و غصه های قیامت است. کسی که در دنیا به فکر مردم بوده و باری از دوش آنان برداشته است، به پاداش این نیکی، در قیامت در سایه سار رحمت و لطف الهی قرار می گیرد و نگرانی نخواهد داشت.
توفیق همدردی و همراهی با مؤمنان گرفتار و تلاش برای کمک به آنان، موهبتی الهی است. این فرصت را مغتنم بشماریم.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
غفلت
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
إنَّ اَعمالَ هذِهِ الاُمَّةِ ما مِن صَبَاحٍ اِلّا وَ تُعرَضُ عَلَی اللهِ تَعالی؛
به یقین، کارهای این امت، هیچ صبحگاهی نیست مگر این که بر خدای متعال عرضه می شود.
بحارالانوار، ج73، ص353
شرح حدیث:
غفلت، ریشه بسیاری از گناهان و لغزشهاست.
غفلت از اینکه برای چه خلق شده ایم؟ از کجا آمده ایم و به کجا می رویم؟ از ما چه خواسته اند و چه می کنیم؟
غفلت از اینکه تحت نظر و مراقبت هستیم و خدا و پیامبر و امامان و فرشتگان الهی پیوسته شاهد و ناظر عملکرد ما بوده و خدای بصیر، اعمال ما را می بیند، حرفهایمان را می شنود و هیچ کارمان از او پوشیده و پنهان نیست.
ما هر روز، با عملکردمان پرونده ای تشکیل می دهیم.
این پرونده ی عملی، یا روشن و افتخارآمیز و سراسر نورانیّت است، یا سراسر تاریکی و تباهی و غفلت و گناه.
طبق فرموده ی حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) پرونده ی اعمال ما هر روز به محضر پروردگار عرضه می شود. روسیاهی از آن کسی است که نامه ی اعمالش سیاه و تباه و شرم آور باشد.
کلام امام، بزرگ ترین موعظه و هشدار را در بر دارد.
در توصیه های دینی به «مراقبه» و «محاسبه» دعوت شده ایم؛ یعنی پیوسته مراقب کار خود باشیم و اعمالمان را محاسبه کنیم. آیا رفتار روزانه ی ما، رضایت الهی را جلب می کند، یا نارضایتی او را در پی دارد؟ مایه ی روسفیدی است یا اسباب روسیاهی؟ کارهای ما، برایمان جهنّم می سازد، یا بهشت؟ عذاب آور است یا ثواب آور؟
این گونه حسابرسی و توجّه به نظارت و علم الهی بر عملکرد ما، تأثیری تربیتی و سازنده و بازدارنده از گناه، دارد.
بیایید خدا را همیشه شاهد بر خویش بدانیم.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)