انتظار روح اميدواري و انگيزه نسبت به آينده است:
انسان اهل انتظار هرگز مايوس نمي شود كه ياس از گناهان كبيره است. به لطف خداوند و وعده هاي الهي اميدوار است و براي آينده اي بهتر تلاش مي كند.
در روايات آمده است:
كسي كه انتظار حاكميت ما را مي كشد مانند كسي مي ماند كه با خون خود در راه خداوند غوطه مي خورد.
در اينجا چند ويژگي بسيجيان راستين و منتظران واقعي آن حضرت را توضيح داده، اميد آنكه خداوند متعال توفيق درك اين عيد بزرگ و صبح سعادت را به همه ما عنايت فرمايد.
1-معرفت كامل
يكي از صفات بارز و برجسته مومنان معرفت است؛ ارزش انسانها به معرفت آنهاست- هرچه معرفت كاملتر باشد ارزش انسان والاتر است.
گوهر وجودي انسانها را معرفت تشكيل مي دهد، معرفت چراغ راه و راهنماست، معرفت سرمايه دنيا و آخرت است، معرفت بذر شهود و حضور و ادراك حقايق عالم است- معرفت بذر مراتب و درجات قيامت است.
بدون معرفت نهال تعالي انسان پا نمي گيرد و درخت وجود انسان برنمي دهد.
معرفت گوهر شب چراغ جان انسان است و خود كليد معرفه الله است.
در انگاره هاي ديني افضل انسانها و اكمل ابناء بشر بامعرفت ترينشان است.
و خداوند بزرگترين سرمايه اي كه به انسانها داده و آنها را بر ديگر موجودات عالم امتياز بخشيده، سرمايه و گنجينه معرفت است و «معرفه يفرق بها بين الحق و الباطل».
معرفت كامل با معرفت رسول الله (ص) و ائمه هدي(ع) و غيب و شهادت و دنيا و آخرت بهم آميخته است و عرفان خداوند منان با عرفان پيامبران و اولياء و سفراي الهي هم بهم گره خورده و شناخت خداوند و اسماي حسنا و صفات عليا و افعال حكيمانه و ربوبيت و رزاقيت و ديگر صفات او راهنماي انسان به احسن نظام و اتم صنع و اكمل انعام است. البته معرفت شاخه هاي فراوان دارد كه در جاي ديگر بايد به آن توجه شود كه اهم آن شناخت زمان و حادثه ها و شرايط و نيازها و ضروريات است.
2- محبت
معرفت موجب محبت مي شود، معرفت عامل عشق و محبت است محبتهاي كيمياي انسانسازي و توجه است محبت در انسان تحول ايجاد مي كند چنانكه قرآن كريم مي فرمايد: «والذين آمنوا اشد حبالله».
اين كيمياي محبت است كه انسان را مي سازد و پاك و پاكيزه مي كند و آلودگيها را از دل انسان مي زدايد. حب خداوند و حب اولياء خدا بزرگترين سرمايه هاست.
اكسير محبت انسان را به ديار تولي مي رساند. محبت حقيقي و عشق حقيقي چشم را بينا و گوش را شنوا و دل را شيفته محبوب مي كند و سختي ها را در راه وصول به محبوب برانسان آسان مي سازد در روايات آمده است كه «المرء مع من احب» انسان با كسي است كه او را دوست مي دارد؛ در حقيقت رابطه محبت انسان را شبيه محبوب و از جنس او مي سازد. چنانچه فرموده اند: «لادين الاالحب»: نيست ديگر مگر محبت (يعني محبت شاخصه دينداري است).
از رسول اكرم(ص) نقل شده كه فرموده اند:
«هركس ما را دوست بدارد فرداي قيامت با ما خواهدبود.»
اگر انساني، سنگي را دوست بدارد خداوند او را با آن سنگ محشور فرمايد.
و چه بسا كنايه از ارتباط با بت ها و مظاهر گوناگون باشد؛ بهرصورت محبت و عشق به امام عصر (ارواحنا فداه)؛ محبت و مودت و حب عملي و ارتباط واقعي با خاندان عصمت و طهارت(ع)، گوهره دين و جوهره ايمان و يقين است «و هل الدين الا الحب» آيا حقيقت دين جز محبت و عشق و انس و دوستي و ولايت و ارتباط و سنخيت با پاكان و پاكيزگان و اهل آيه تطهير(ع) چيز ديگري هست؟
رسول الله(ص) فرموده اند:
هركس قومي را دوست بدارد و با آنها ولايت و ارتباط برقرار نمايد، روز قيامت با آنها محشور خواهدشد. اين دوستي موجب ارتباط، نزديكي، تقارب، سنخيت، تعامل، تاثيرپذيري، همگرايي، توالي و ولايت و انس و عشق و الگوگيري و همرنگي خواهدشد.
و همين سنخيت و ولايت و قرب و تعلق خاطر، عامل نجات انسان از مهالك و پيروي از اهل بيت(ع) خواهدشد و چه بسا سر رواياتي كه مي فرمايد: «افضل الاعمال انتظار الفرج».
«محبوبترين اعمال در نزد خداوند متعال انتظار فرج باشد.»
به همين محبت و ولايت و عشق به همه خوبيها و پاكيها و تبري از همه بدي ها و زشتي ها مربوط مي شود. و گوهر اين روايات، عالي ترين درجه حب نسبت به عاليترين مرتبه محبوب باشد و آنگاه اين مفهوم بصورت بسيار روشن صادق است كه محبوبترين اعمال در نزد خداوند انتظار فرج است.
از اميرالمومنين روايت شده كه در پاسخ زيدبن صوهان كه از آنحضرت سوال نموده: بهترين اعمال در نزد خداوند متعال چيست؟ فرموده اند: انتظار فرج است. البته اين نوع روايات نوعا نسبي است.
ليكن گوهر آن محبوبترين عشق ها نسبت به محبوبترين معشوق ها و محبوب هاست؛ عشق خداوند متعال و عشق اولياء او و عشق ولي اوليا و خاتم اوصيا و چشم بيناي عالم وجود و واسطه غيب و شهود و ذخيره الهي و سر غائي آفرينش و مظهر غيب مطلق و اسم جامع و اسم اعظم و تجلي آيه نور و آيه تطهير و سوره كوثر و اهل حضرت بقيه الله ارواحنا فداه است.
«مرا عهدي است با جانان كه تا جان در بدن دارم
هواداران كويش را چو جان خويشتن دارم»
در هر صورت محبت نسبت به خداوند متعال و پيامبر اكرم(ص) و ائمه هدي (ع) و فاطمه زهرا(ع) و محبت نسبت به حضرت حجت (عج) و تلاش در راه تحصيل رضايت آن بزرگوار از اهم امور است و بايد در راه آن اهتمام ورزيد و در راه وصول به آن مجاهدت كرد و عوامل دوري و غفلت را زدود و عوامل انس و اتصال و وحدت را فراهم ساخت.
و همين معنا بهترين و زنده ترين محور تفاهم و تعامل و تالف و تعلق پيروان اهل البيت (ع) و امت اسلامي خواهد بود؛ بايد در تبيين و تعريف و توضيح و تحقق آن كوشيد و آنرا چراغ راه و رمز الفت و اتحاد اسلامي و تولي و تبري قرار داد.
3- بصيرت
تعمق و تدبر و بصيرت در دين چراغ راهنماي انسانهاست؛ بصيرت در صراط مستقيم همانند قطب نمائي است كه جامعه اسلامي را به سمت اهداف بلند و متعالي آن هدايت مي كند و در طوفان حوادث روزگار مانع سقوط، انحراف و انحطاط مي گردد.
در ميدان عظيم تضارب افكار و انديشه ها و تنازع بقاء و مكتب ها واسم هاي گوناگون و جنگ هاي عظيم تبليغاتي و رسانه اي و فرهنگي و ديدگاهها و نظرات گوناگون مذاهب و مكاتب اسلامي و غير اسلامي، آنچه پس از معرفت، راهنما و روشنگر است تشخيص درست و بصيرت لازم در راه است.
پرچم ولايت و امامت و رهبري و هدايت امت را كساني مي توانند بدوش بگيرند كه داراي سه ويژگي باشند:
الف: صبر و بردباري
ب: بصيرت و بيداري
ج: آگاهي و معرفت نسبت به مواضع حق
مهم تشخيص صحيح و حكيمانه است.
ممكن است افرادي اهل اقدام و عمل باشند و اراده براي كار و تلاش نيز داشته باشند ليكن در حوزه عمل تحت تاثير القائات شيطاني، نفساني و مانند آن قرار مي گيرند. شمشيرها و زبان هاي آنها از پايگاه روشن ايماني و اعتقادي برنخواسته و از الهام الهي و رحماني نشأت نگرفته بلكه عوامل ديگري موثر بوده كه اين نوع اقدام نه تنها ارزش نداشته بلكه چه بسا ضدارزش باشد و آثار تخريبي آن از آثار مثبت آن بيشتر خواهد بود.
خوارج از همين قماش نامردمان بودند و در طول تاريخ نيز اين قبيل جاهلان و غافلان و فريب خوردگان كم نيستند؛ اگرچه متنسك به ديانت باشند اما كوته نگري ايشان ضربات مهلكي بر پيكره اسلام اصيل وارد خواهد ساخت.
امروز نيز جهان اسلام گرفتار عناصر مسئله دار، تندرو، خشن و گروه هاي تكفيري و وهابي و منافق و سرسپرده و پرادعاست كه هر يك تبري برداشته و بر قامت استوار و با عظمت اين دين قويم و اين شجره طيبه عدالتخواه و انسانساز مي زنند.
مفهوم بصيرت در دين تشخيص حكيمانه و عمل خردمندانه است؛ بصيريت در دين و رصدگري مصالح و منافع دين و پيروان آن و صيانت از كيان آن يك ضرورت است؛ بايد از اصول و مباني دين تجاوز نشود و كسي كاسه داغ تر از آش نباشد و از پاپ كاتوليك تر نگردد.
تعقل و تعادل را حفظ مي كند وزانت ديني و اخلاقي داشته از افراط و تفريط بدور باشد.
اين چنين شخصيتي سيره پيامبر(ص) و ائمه هدي(ع) را رعايت مي كند؛ نان را به نرخ روز نمي خورد- فريبكار نيست و اغراء به جهل نمي كند و خود مغرور نمي شود و دين را وسيله اهداف نفساني قرار نمي دهد؛ بلكه از دين بعنوان چراغ سعادت و كارافزار حيات طيبه استفاده مي كند.
البته در مسائل پيچيده و نيازمند به تحقيق و تفحص و كاوش و كند و كاو و جهد و اجتهاد مي كند و از عالمان دين شناس و وظيفه شناس پيروي مي كند و اگر خود چراغدار و چراغ بان حريم دين نباشد از عالمان رباني نور مي گيرد و بهره مي برد و به آنها تأسي مي جويد.
4- نصرت و ياري كردن
موضوع مهم تبلور انديشه ها و آرزوها و آرمان ها در صحنه عمل و عملياتي كردن انديشه ها و ديدگاه هاست. اگر هزاران انديشه و فكر خوب در ذهن انسان ها باشد كافي نيست گرچه لازم است ليكن زماني افكار بلند و آرمان هاي بزرگ شكل عملي خواهد گرفت و تأثيرگذار و الهام بخش خواهد بود و سرنوشت ها را دگرگون مي كند كه از عالم ذهن و تصور به عالم واقع و تحقق برسد و ساز و كارهاي مناسب اجرائي و عملياتي براي پياده كردن آن آرمان هاي متعالي فراهم شود.
آنچه همواره تاريخ ساز و ماندگار است تبديل انديشه هاي ذهني و تصورات خيالي و آرمان هاي قلبي به جريان جاري و رود پرخروش زندگاني است. حرف را به عمل گره زدن و عينيت سازي سخن و نمود عملي يافتن.
ابر باران زا و انديشه هاي الهام بخش و تأثيرگذار و سازنده مي تواند سرنوشت را دگرگون سازد و مسير كاروان بشريت را متحول نمايد.
بدون ترديد در طول تاريخ بشريت مرداني بزرگ با انديشه ها و ايده هاي متعالي بوده اند كه توانسته اند كاروان بشريت را هدايت كنند و برهنگان و يا مظلومان را عزت بخشند و متجاوزان و متجاسران را سر جاي خود بنشانند. و اين مردان فخر بشريت و سرمايه سعادت انسان ها هستند.
اينجا ميدان بزرگ امتحان و ابتلاي الهي است؛ در اينجا شخصيت برگزيدگان تاريخ شكوفا مي شود و خدمتگزاران راستين جامعه بشريت از مرفهان بي درد و مسرفين بازشناسي مي شوند چنان كه در حديث آمده است: در كشاكش و فراز و نشيب روزگار و تحولات زمانه گوهره مردان بزرگ شناخته مي شود يا روشن و دانسته مي گردد.
آري! در دوران حوادث و طوفان هاست كه كشتيبان كارآزموده و امتحان داده و تلخ و شيرين و سرد و گرم چشيده از مدعيان بي هنر شناخته مي شود. در اينجا موضوع نصرت اسلام و قرآن و در زمره انصار قرار گرفتن و لباس نصرت دين و ياري امام عصر (ارواحناه فداه) را بر قامت پوشيدن و همچون انصار امام حسين(ع) فداكاري و جانبازي كردن، معيار است؛ صحنه-صحنه حق و باطل و ميدان كربلا و عاشورائيان تاريخ و تاريخ سازان پاك سرشت و روشن ضمير و تفكيك آنها از طاغوتيان و يزيديان است.
خط جدايي وفاداران راستين مكتب امامت و ولايت از سست عنصران خودباخته و سرانجام تحقق اين معناي بلند و سنت الهي كه:
«كم من فئه قليله غلبت فئه كثيره باذن الله.»
ياران امام زمان (عج) و دوستداران آن بزرگوار در زيارتنامه شريف و دعاي عهد مكرر بر اين وفاداري و فداكاري و بصيرت و نصرت در راه تحقق آرمانهاي حضرت(عج) تاكيد نموده و بر اين ايمان و ايثار عشق مي ورزند. من آماده نصرت شما هستم تا خداوند دين خودش را بواسطه شما زنده كند.
من با شما هستم با شما نه با دشمنان شما.
كاش من با شما و در كنار شما بودم و به درجه رفيع شهادت نائل مي شدم و به اين فوز بزرگ و عظيم مي رسيدم.
5- وفاداري و فداكاري
چون آرمانها بزرگ واهداف متعالي و جهاني و جاودانه است بقدر اهداف بايد عزم و اراده و انگيزه و عشق و ايمان و تلاش و مجاهدت باشد و گرنه «نابرده رنج گنج ميسر نمي شود» - «من جد و جد» هر كس تلاش كند به هدف خواهد رسيد؛ بايد در ميدان مسابقه به سوي خيرات و بركات بر همگان سبقت گرفت و در يك رقابت نفس گير قله هاي شرف و فضيلت را فتح كرد و چراغ نوراني عزت و شرف را به دست گرفت.
چون آرمان مهدويت (ع)، بزرگترين و بالاترين آرمانهاي بشريت است به مجاهدت و رياضت و عشق و فداكاري نياز دارد؛ هرگز نازپروردگان نبرند ره بجائي و مرده دلان پيروز نخواهند شد.
بايد با نشاط و عزم و اراده، با جهاد و اجتهاد و با صبر و استقامت بپا خواست و بر خداوند متعال توكل كرد كه «من يتوكل علي ا… فهو حسبه.»
مفاد دعاهاي عهد و افتتاح، پيمان با ولي عصر ارواحنا فداه و بيعت با آن حضرت و آمادگي و تدارك همه جانبه براي هرگونه جانفشاني و جانبازي است.
اين دست بيعت در دست ولي عصر ارواحنا فداه تا قيامت است و آمادگي آنقدر بالاست كه اگر مرگ نيز حائل و واسطه شود باز اعلان آمادگي نموده تا از قبر سربرآوريم و در ركاب جانان جانفشاني كنيم.
اين عهد وفاي به عهد الهي و پيمان ربوبي، وفاي به بيعت، وفاي به ميثاق امامت، وفاي به ولايت الهي و ولايت اولياي الهي، است؛ از عالم ذر تا غدير خم و تا يوم الانذار و حديث منزلت با خمسه طيبه اهل كساء و آيه تطهير و مباهله وفاي به اهل البيت(ع) و مودت در رابطه با ذوالقربي و رسول اكرم(ص) و حديث شريف ثقلين و مظاهر اسماء الله الحسني و صفاته العلياء وفاي با آن كس كه تجلي آيه نور است و تحقق آيه شريفه «و من عنده علم الكتاب» و آيه شريفه «وجعلنا هم ائمه لما صبروا و كانو بآياتنا يوقنون» همه تجلي اين تولي است. هم ايشان كه فرمانروايان كشور صبر و يقين و پاسداران و حافظان حريم توحيد و امناي الهي بر وحي و تنزل هستند.
وفاي به عهد فطرت، كه ريشه در تكوين و تشريع هر دو دارد و تشريع نيز مكمل تكوين است و معرفت اكتسابي نيز ظهور معرفت فطري است ثمره اين شجره طيبه است. امامت معصومين (ع) كه الگوي همه ارزشهاي مكتب مي باشد و امامت و عدالت، عصمت و طهارت همگي ريشه در عمق فطرت و سرشت عالم دارد.
6- اعتصام به حبل الله
قرآن كريم همه ما را به اعتصام و چنگ زدن به ريسمان استوار الهي و صراط مستقيم ربوبي و تمسك به حبل الله امر مي كند.
اعتصام به حبل الله داراي مراتب و منازل فراوان فردي و خانوادگي و اجتماعي و سياسي و ظاهري و باطني و اخلاقي و اعتقادي و معرفتي است و ابعاد گسترده حيات انسانها را پوشش مي دهد.
اعتماد به حبل الله در درجه اول از عشق و ايمان بالله و ذكر و انس با حضرت حق و توسل و توكل به او شروع مي شود.
حبل الله ريسمان الهي است و موجب صعود انسان از وابستگي ها و اسارت ها بسوي خداوند متعال مي گردد انسان را از ظلمات جهل و غفلت و جهالت بسوي نور آسمانها و زمين هدايت مي كند كه:«الله نور السموات و الارض- الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي النور».
«حبل الله» ريسمان قرآن و عترت است؛ ريسمان امامت و ولايت و حلقه اتصال به هدايت و نصرت الهي است.
حبل الله ريسمان وحدت و همدلي، تفاهم و تعامل، عشق و محبت، اخلاص و استقامت در راه خداست.
اعتصام بحبل الله وظيفه همه مسلمانان و رمز عزت و سربلندي و اعتلاي اسلام و مسلمين است.
اعتصام بحبل الله پيوند دلها و زبانها، تجسم اخوت و اتحاد، پيوند همفكري و همكاري و تعاون بر بر و تقوي است.
براي برقراري حكومت عدل جهاني يكي از مولفه هاي موثر و سرنوشت ساز اعتصام بحبل الله است.
بايد همه اقشار مسلمين دست در دست يكديگر نهاده و براي پيروزي اسلام و مسلمانان قيام كنند و بپا خيزند.
«و اعتصموا بحبل الله جميعاً و لاتفرقوا»:
در اين آيه كريمه خداوند متعال در دستور بسيار حكيمانه و سرنوشت ساز و مكمل يكديگر بيان فرموده:
الف: همه به ريسمان الهي چنگ بزنيد.
ب: از تفرقه پرهيز كنيد.
امر است و نهي، ايجاب است و سلب، اقدام است و ترك، اقبال و تبشير به اعتصام به حبل الله و ادبار و نهي از تفرقه و تشتت.
اساس نيز بردستور اعتصام به حبل الله و نه دستور اجتماع و يا جمع شدن در يك مكان و يا زير يك سقف نه.؟!
آنچه از ما خواسته شده اعتصام بحبل الله است؛ كه همگي به ريسمان خدا چنگ بزنيم و درجهت اعتصام بحبل الله تلاش و مجاهدت و اقدام نموده و اصل را به اخوت و محبت و عدالت قرار دهيم.
چرا كه بايد تمامي انگيزه ها و گرايش ها و اقبال ها درجهت اعتصام بحبل الله باشد و بس؟!
7-نيت و انگيزه الهي
نيت اساس وريشه عمل است«النيه اساس العمل»؛ عمل بي ريشه مانند درخت بي بن است همانطور كه درخت بدون ريشه موضوعيت نخواهد داشت و ثمر نخواهد داد؛ اعمال انساني نيز تابع ريشه ها، مباني فكري و اعتقادي و انگيزه است؛ اميرالمؤمنين در نهج البلاغه فرموده اند:«بدان هر ظاهري باطني متناسب با خود دارد، آنچه ظاهرش پاك و پاكيزه باشد باطنش نيز پاك و پاكيزه خواهد بود و آنچه ظاهرش پليد باطنش نيز پليد باشد خواهد بود. و پيامبر (ص) فرمود: بدان براي هر عملي رويش هست و هر رويشي از آب بي نياز نيست1.
و بدان براي هر عملي گياهي است و هيچ گياهي از آب بي نياز نيست و آب ها مختلفند آن آب كه پاك باشد سيراب كردنش، كشتش پاك و ميوه آن شيرين خواهد بود و آنچه كه سيراب شدن آن پليد باشد، كشتش پليد و ميوه اش تلخ خواهد بود.
«نيت» قوام شخصيت انسان را تشكيل مي دهد و گفتار انسانها از شخصيت روحي و معنوي آنها شكل مي گيرد و تحت هدايت تعقل و روح و جان و قلب عمل مي كند؛ هرچه روح قوي تر قلب نوراني تر- انگيزه ها الهي تر عمل شايسته تر خواهد بود؛ شاكله وجودي انسانها را مجموعه اي از افكار و انگيزه ها و اخلاقيات و اعمال تشكيل مي دهد و ساختار و ساختمان فكري و روحي انسانهاست كه ساختار عملي و رفتار و گفتار و روابط انساني و اجتماعي انسانها را سامان مي دهد و مي سازد و چه بسا آيه شريفه «قل كل يعمل علي شاكله».
به اين حقيقت اشاره نموده و پرده از روي اين واقعيت برگرفته كه شاكله وجودي انسان و قوام حيات او را انگيزه هاي باطني و روحيه ها مي سازند.
و اساس بناي وجودي انسان به افكار و نيات او وابسته است.
در روايتي اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايند: كردارها و رفتارها و گفتارها. ميوه ها و ثمرات نيت ها و انگيزه هاست؛ فرداي قيامت مردمان برحسب نياتشان محشور مي شوند.
علت خلود اهل آتش در آتش نيات و شخصيت باطني آنهاست و علت جاودانگي اهل بهشت در بهشت نيز نيات و شخصيت باطني و هويت دروني آنهاست و جوهر وجودي انسانها منشأ است و قلب آنها نه قالب آنها. اعمال و اشكال و فرمهاي ظاهر و قالبي نشاندهنده باطن و حقيقت انسانهاست و شاكله انسانها را نيات انسانها مي سازد. نيات خير و حشر نيز به تراوشات روح و تنزلات حقيقت انسانها مربوط مي شود.
نيت ها زمينه ساز الطاف و عنايات خداوند متعال است؛ نيت ها عامل توفيق و تداوم لطف الهي است نيت پاك گوهر بي بديلي است كه هرگز قابل جايگزيني نيست.
بايد كوشيد تا اين سرمايه ارزشمند را تحصيل كرد؛ بايد از خدا خواست و در دعا و انابه به درگاه ايزدي و اخلاص در عمل كوشيد؛ نيت پاك عامل بركت است و سرمايه سعادت؟!
بايد با انگيزه الهي براي كسب مكارم و عشق به خدمت و پاسداري و صيانت از مكتب توحيد بپا خواست.
بايد عازم و مصمم بود و با عزم و اراده براي پيشبرد آرمانهاي بلند و متعالي اسلامي كوشيد؛ بايد پرچم عزت و شرف را بدوش گرفت و تا فتح قله ها نهراسيد نبايد مأيوس شد و بايد كار را چنان دنبال كرد كه رهبران الهي انجام دادند و كربلائيان با خون نوشتند و عاشورائيان در اين رابطه عشق بازي كردند. آنچه ربي ها و ربانيون انجام دادند، آنچه مردان خدا و رجال دين برگزيدند همان را بايد برگزيد، مرداني كه تجارت و بيع آنان را از ياد خدا غافل نمي كند و البته خداوند نيز توفيق خواهد داد و خريدار هم خداست كه «ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم.»
8-صبر و استقامت در راه خدا
دين ما ميدان جهاد و مجاهدت در راه خداست؛ ميدان فداكاري براي حاكميت ارزشهاي الهي است و عرصه مبارزه با شياطين و طاغوتيان و عمال آنهاست.
و جز با صبر و استقامت و مجاهدت و رياضت و برنامه ريزي و تدبير حكيمانه توفيق چشمگير حاصل نخواهد شد؛ اين عرصه، عرصه تبلور ايمان راستين اصحاب يقين و تقابل با جريانهاي سلطه گر و استكباري عالم است. از يك سو اصحاب معرفت و خدمتگزاران با صداقت و امانت و از سوي ديگر ارباب قدرت و سردمداران شرك و نفاق و خيانت در برابر يكديگر قرار گرفته و]تا بود چنين بوده و تا هست[ چنين هست و تنها راه تدبير حكيمانه و صبر و استقامت در راه خدا و توكل علي الله است.
«و من يتوكل علي الله فهو حسبه» خداوند خود كفايت خواهد فرمود. اگر مسلمانان در صدر اسلام پيروز شدند و اگر قله ها را فتح كردند و اگر تا اندلس و قرناطه و اشبيليه و قرطبه پيش رفتند و اگر فرهنگ و تمدن در شرق و غرب عالم ساختند و اگر از ايروان تا قيروان و از سمرقند و بخارا تا پكن و مالزي و اندونزي و تايلند و شرق دور تا غرب اروپا و شمال آفريقا همه جا فرهنگ و تمدن اسلامي درخشيد و دلها را زنده كرد و به امت اسلامي هويت بخشيد و چراغهاي نوراني اسلامي را روشن كرد و مرزبانان بزرگي براي پاسداري از اسلام ساخت و ابن سيناها و مولوي ها، سعدي ها و حافظ ها، شيخ طوسي ها و شيخ مفيدهاو شيخ بهائي ها و شيخ انصاري ها و خواجه نصيرالدين طوسي ها و ملاصدراها و ابن عربي ها را ساخت.
و هزاران انسان وارسته و عالم و عارف و فيلسوف و حكيم و رياضي دان و پزشك و فيزيكدان و شيمي دان بزرگ تربيت كرد- كه قطعا تحولات امروزي غرب مديون فداكاري هاي ديروز مسلمانان و انديشمندان عالم اسلام است- اين همه به بركت اسلام اصيل است؛ اگر پيوند رنسانس در غرب را از دنياي اسلام و فرهنگ و تمدن اسلامي جدا كنيم هرگز رنسانس فرهنگي و تمدني و تحولي در غرب بوجود نمي آمد و اينهمه مديون جهاد بزرگ علمي و عملي انديشمندان اسلامي و بيدادگران اقاليم قبله و سرداران ادب و قلم و زبان و فكر و انديشه است و امروز نيز دنياي اسلام به اين جهاد نوراني نيازمند است.
9- مجاهدت در راه خدا
جهاد همه جانبه و فراگير براي احياي مجد و عظمت اسلامي يكي ديگر از صفات ياوران مهدي(عج) و يكي از ويژگيهاي ارباب ادب و معرفت و شيفتگان حق و عدالت است.
جهاد، مايه عزت امت اسلامي است، جهاد مفهوم وسيع و ابعاد گسترده اي دارد.
جهاد علمي و عملي، اخلاقي و معرفتي و مبارزه و تلاش همه جانبه براي عزت اسلام و مسلمانان و براي پاسداري از ارزشهاي اسلام و امت اسلامي و تمامي مظلومان و مستضعفان عالم يك رسالت الهي است؛ آري! «المؤمن علوي و المؤمن مجاهد» مؤمن علي گونه است و مؤمن مجاهدست.
جهاد در معارف ديني ابعاد گسترده اي دارد:
1- جهاد با نفس 2- جهاد تبليغي 3- جهاد با دشمنان يا جهاداكبر و جهاد اصغر
روش جهاد نيز بسيار مهم و قابل توجه و تأمل است؛ جهاد بر مبناي تقوي و حكمت و در جهت تحقق عدالت و آرمانهاي الهي «و جاهدوا في الله حق جهاده» آنچنان كه شايسته خداوند است در راه خدا جهاد كنيد. يا «جاهدهم به جهاداً كبيراً» كه جهاد تبليغي و تبشيري حكيمانه دين و معارف الهي است.
روشها نيز در اين عرصه ها بسيار مهم است و از همه مهمتر الگو بودن مجاهدان راه خدا و شايستگي و بايستگي براي ارائه چهره اي درخشان و جذاب و با نشاط و تأثيرگذار و انسان ساز و عالم پرور و صادق امين و قابل اعتماد و اطمينان از مكتب اسلام است كه بسيار مهم و سرنوشت ساز است.
بايد مؤمنان راستين اين چنين باشند شاخص و صادق امين، مؤمن بالله و به رسول الله. عارف بالله و باليوم الاخر داراي روحيه اتكاي به نفس و اتكال علي الله.
بايد اهل بيت رسول الله را الگو قرار دهيم و با الهام از ايشان راه ايشان را تداوم بخشيم و احياگر كرائم اخلاق و محاسن آداب باشيم كه ايشان گنجينه هاي رحماني و تجلي كرائم قرآن كريم هستند قرآن مجسم و مظهر صدق و صفا و عدل و وفا و خزانه داران غيب و دربانان حريم يقين و پاسداران وحي و مؤمنان راستين و پاسداران سنن الهي و مدافعان حريم توحيد و رسالت و مرزبانان علم و حكمت و معرفت هستند2.
10- پرهيز از آلودگي ها و انحرافات
سلامت انسان از انحرافات و آلودگيها و پرهيز از گناهان و لغزشها بزرگترين رمز موفقيت او در عرصه هاي مختلف فردي و اجتماعي خواهد بود.
آلودگيها و انحرافات و گناهان عامل انحطاط و سقوط انسان است؛ گناه- فرد و جامعه را آلوده مي كند و عامل سقوط و انحطاط يا اضمحلال مي شود؛ در برابر آن حفظ و صيانت خود و جامعه از آلودگيها و انحرافات و مقاومت در برابر لغزشها و خطاها نشاندهنده صلابت و مقاومت انسان، عزم و اراده او، صلابت و پايمردي در راه خداست. يكي از معيارهاي اصلي براي شناسائي انسانها و جوامع انساني سلامت در برابر لغزشها و آلودگيهاست.
شاخص تقوي، عفاف، امانتداري و صداقت در كارها را بهترين نشانه ها در شادابي و پويائي و تحرك جوامع است؛ و آلودگي و انحرافات گوناگون اخلاقي و جنسي و اجتماعي، بزرگترين نشانه سقوط و انحراف و انحطاط است.
در جامعه اسلامي، ارزشها حاكم است و جرم و گناه و آلودگي و انحراف راه ندارد و ملاك جامعه اسلامي رعايت اصول و ارزشهاست والا با ادعا و تظاهر جامعه، اسلامي نخواهد شد. اگر ما در انتظار حكومت عدل جهاني هستيم بايد زمينه ها و بسترها را براي آن شرائط فراهم كنيم، بايد ارزشها گسترش پيدا كند- بايد ملاكهاي الهي حاكم باشد؛ بايد صفات و اوصاف اهل تقوي فراگير باشد؛ در جامعه اسلامي همگرائي، همدلي، همفكري، دين باوري و ورع و تقوي حاكم است؛ روح تعاون برا بر و تقوي و تواصي بحق و تواصي به صبر زنده است.
امر بمعروف و نهي از منكر رواج دارد- ارزشها زنده و گناه و آلودگي ها منفور است.
عفاف و پاكدامني ارزش دارد؛ فساد و فحشا مطرود است؛ اهل تقوي عزيز و محبوبند و اهل فجور ذليل اند. شايستگان سربلندند و آلودگان سربزيرند؛ لطف خداوند شامل حال همه است و بركات خداوند نازل و همه با يكديگر در جهت رضايت خداوند همراه و همسو و وفادارند.
و اينست معنا و مفهوم امت اسلامي و امت قائمه به عدل و قسط و حق.