سیره رسول نور(صلی الله علیه و آله و سلم) در کلام وحی
تمام اعمال، حركات، سكنات، گفتهها و اوصاف نفسانی كه سیره و سنت پیامبر نام دارد از طریق وحی انجام میگیرد از این رو سنت و سیره آن حضرت حجت است لذا اطاعت از سنت و سیره اطاعت خداوند است، «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ.»[1]
«كسی كه از پیامبر اطاعت كند همانا اطاعت خداوند را نموده» پس بنابراین این دو از هم جدا نخواهند بود، زیرا تمام آنچه را میگوید و انجام میدهد از ناحیه خداوند است و هرگز از روی هوی و هوس نمیباشد، «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی[2]» «هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید، آنچه آورده چیزی جز وحی نیست كه به او وحی شده است».
إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یُوحی[3] «تنها از آنچه به من وحی میشود پیروی میكنم».
و چون پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ برای همگان اسوه حسنه است «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ»[4] پس باید آنچه كه رسول خدا برای مردم آورده بگیرند و اجراء كنند و آنچه كه از او نهی كرده از آن خودداری كنند. «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[5] آنچه كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ برای شما آورده بگیرید و آنچه را كه از آن نهی كرده از آن خودداری كنید.»
این آیه سند روشنی برای حجت بودن سنت رسول خدا[6] ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ است.
سیره پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در قرآن:
در مورد سیره پیامبر در قرآن بحث گستردهای است ولی ما به طور اختصار به بعضی از آنها اشاره میكنیم.
دلسوزی نسبت به امت
پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ آن قدر به مردم دلسوز بود و در صدد هدایت آنها بود كه قرآن آن را این گونه بیان میفرماید: فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً[7] «شاید جان خود را به دنبال آنان، آن گاه كه به رسالت تو ایمان نیاوردند از دست بدهید.»
این نشان از سعی و تلاش پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ اسلام در هدایت امت دارد تا جایی كه خود را در پرتگاه هلاكت و نابودی قرار میدهد تا مردم را هدایت كند.
خداوند در جوابی دیگر میفرماید: وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْكُرُونَ[8]
«بر گستاخی كافران غم مخور، از مكر و حیله آنان بر خود فشار مده.»
باز میفرماید: فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما یَصْنَعُونَ[9].
«جان خود را به اثر شدت تأسف به آنها از دست مده، خداوند از آنچه كه انجام میدهند آگاه است.»[10]
تطهیر امت اسلامی
یكی از كارهای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ این است كه پاك كنندهی امت اسلامی است چون خود پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ پاك و مطهر است لذا امت خویش را پاك میكند: خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ[11].
«از اموال آنها صدقهای بگیر تا به وسیله آن پاك و پاكیزهشان سازی برایشان دعا كن زیرا دعای تو برای آنان آرامش است».
زكات در این آیه به عنوان نمونه است بلكه تمام دستورات اسلامی پاك كننده است و كسی كه دستورات اسلام را انجام بدهد به طهارت میرسد، در آیه فوق به پیامبر خطاب میكند و این جمله «تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّیهِمْ» وصف صدقه نیست زیرا ضمیر «ـها» به صدقه بر میگردد لذا ضمیر «هم» در تطهیرهم و تزكیهم به صدقه بر نمیگردد با این توصیف معنای آیه این میشود كه ای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ : با گرفتن صدقه از اموال مردم، خود مردم را تطهیر و تزكیه میكنی.[12]
خطبه امام صادق(ع) در وصف حضرت محمد(ص)
خطبه امام صادق(ع) در وصف حضرت محمد(ص)
برد بارى، وقار و مهربانى خدا سبب شدتا گناهان بزرگ و كارهاىزشت مردم مانع نشود كه دوستترين و شريفترين پيغمبرانش، يعنىمحمد بن عبدالله(ص) را براى مردم بر گزيند.
محمد بن عبدالله(ص) در حريم عزت تولد يافت: در خاندان شرافتاقامت گزيد، حسب و نسبش آلوده نگشت، صفاتش را دانشمندان بيانكردند و حكميان در وصفش انديشه نمودند، او پاكدامنى بى نظير،هاشمى نسبى بى مانند و بى مانندى از اهل مكه بود.
حيا صفت او بود و سخاوت طبيعتش، بر متانتها و اخلاق نبوت سرشتهشده بود. اوصاف خويشتن دارىهاى رسالتبر او مهر شده بود تا آنگاه كه مقدرات و قضا و قدر الهى عمر او را به پايان رسانيد وحكم حتمى پروردگار او را به سرانجامش منتهى ساخت. هر امتى، امتپس از خود را به آمدنش مژده داد. نسل به نسل از حضرت آدم تاپدر بزرگوارش، عبدالله، هر پدرى او را به پدر ديگر تحويل داداصل و نسبش به ناپاكى آميخته نشد و ولادت او با ازدواج نا مشروعپليد نگشت. ولادتش در بهترين طايفه، گرامىترين نواده (بنىهاشم)، شريفترين قبيله (فاطمه مخزوميه) و محفوظترين شكم باردار (آمنه دختر وهب) و امانت دارترين دامن بود.
خدا او را برگزيد، پسنديد و انتخاب كرد سپس كليدهاى دانش وسرچشمههاى حكمت را به او داد. او را مبعوث نمود تا رحمتبربندگان و بهار جهانيان باشد.
خداوند كتابى را بر او نازل كرد، كه بيان و توضيح هر چيزى درآن است و آن را به لغت عربى، بدون هيچ انحرافى قرار داد، بهاميد اين كه مردم پرهيزكار شوند. آن را براى مردم بيان كرد ومعارف آن را روشن ساخت و با آن، دينش را آشكار ساخت و واجباتىرا لازم شمرد و حدودى را براى مردم وضع نمود و بيان كرد. آنهارا براى مردم آشكار نمود و آنها را آگاه ساخت. آن حضرت در آنامور، راهنمايى به سوى نجات و نشانههاى هدايتبه سوى خدامىباشد.
رسول خدا(ص) رسالتش را تبليغ كرد، ماموريتش را آشكار ساخت،بارهاى سنگين نبوت را كه به عهده گرفته بود، به منزل رسانيد وبه خاطر پرورگارش صبر كرد و در راهش جهاد نمود.
با برنامهها و انگيزههايى كه براى مردم پى ريزى نمود و منارههايى كه نشانههاى آن را بر افراشت، براى امتش خير خواهى كرد، وآنها را به سوى نجات و رستگارى فرا خواند و به ياد خدا تشويق وبه راه هدايت دلالت كرد، تا مردم پس از او گمراه نشوند. آن حضرتنسبتبه مردم دلسوز و مهربان بود.
زهد و وارستگى
زهد و وارستگى
حضرت محمد(ص) هرگز نسبتبه دنيا و لذايذ زودگذر آن ميلى نشاننداد و به آن، توجهى نكرد. آن حضرت براى هدايت مردم و رساندنآنها به سعادت دنيا و آخرت وارد عرصه سياستشد.
امام صادق(ع) مىفرمايد: روزى رسول خدا(ص) در حالى كه محزونبود، از منزل خارج شد فرشتهاى بر او نازل شد، در حالى كه كليدگنجهاى زمين را به همراه داشت. فرشته گفت: اى محمد(ص)، اينكليدهاى گنجهاى زمين است. پروردگارت مىفرمايد: اين كليدها رابگير و در گنجهاى زمين را باز كن و آنچه مىخواهى از آن استفادهنما. بدون اين كه نزد من ذرهاى از آنها كم شود.
پيامبر(ص) فرمود: دنيا خانه كسى است كه خانه (واقعى) ندارد.
كسانى دور آن جمع مىشوند كه عقل ندارند.
فرشته گفت: به آن خدايى كه تو را به حق مبعوث نمود! وقتى درآسمان چهارم كليدها را تحويل مىگرفتم، همين سخن را از فرشتهديگرى شنيدم.
ابن سنان مىگويد: امام صادق(ع) فرمود: مردى نزد پيامبر(ص) آمد،در حالى كه آن حضرت روى حصيرى نشسته بود كه زبرى آن بر بدن آنحضرت اثر گذاشته بود، و بر بالشى از ليف خرما تكيه نموده بود،كه بر گونههاى گلگونهاش نفوذ كرده بود. آن مرد در حالى كهجاهاى اثر كرده را مسح مىنمود، گفت: كسرى و قيصر (پادشاهانايران و روم) هرگز چنين راضى نمىشوند و بر حرير و ديبامىخوابند و تو (كه سرور مخلوقات خدايى) بر اين حصير!
پيامبر(ص) فرمود: به خدا من از آنها برتر و گرامىتر هستم. منكجا و دنيا كجا! مثال زورگذر بودن دنيا، مثال شخصى است كه بردرختى سايه دار عبور مىكند، لحظه هايى از سايه درخت استفادهمىكند و وقتى سايه تمام شد، از آن جا كوچ مىكند و درخت را رهامىكند.
هيچ زمينهاى از زندگى پيامبر(ص) نيست، مگر اين كه امام صادق(ع)در آن زمينه سخنانى با ارزش دارد.
به عنوان حسن ختام، به ذكر خطبهاى از آن حضرت در توصيفپيامبر(ص) اكتفا مىكنيم.
سياستمدارى پيامبر(ص)
سياستمدارى پيامبر(ص)
در عرف جهانى امروز «سياست» را به معناى نيرنگ و دروغ براىكسب قدرت و سلطه بر مردم تعريف مىكنند، اما «سياست» در لغت،به معناى «اداره كردن امور مملكت و حكومت كردن است». خداوندمتعال پيامبر خاتم(ص) جانشينان بر حق او، ائمه معصومين را ازبهترين سياستمداران شمرده است در زيارت جامعه، در وصف ائمهعليهم السلام كه پرورش يافتگان مكتب نبوتند، آمده است: «وساسهالعباد».
فضيل بن يسار مىگويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه به بعضى ازاصحاب قيس ماصر فرمود: خداوند عز و جل پيغمبرش را تربيتكرد و نيكو تربيت فرمود. چون تربيت او را تكميل نمود، فرمود:
«انك لعلى خلق عظيم»; تو بر اخلاق عظيمى استوارى. سپس امر دينو امت را به او واگذار نمود تا سياست و اداره بندگانش را بهعهده بگيرد، سپس فرمود: «ما اتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكمعنه فانتهوا» ، آنچه را رسول خدا براى شما آورد، بگيريد،(و اجرا كنيد) و از آنچه نهى كرد، خود دارى نماييد. رسولخدا(ص) استوار، موفق و مويد به روح القدس بود و نسبتبه سياستو تدبير خلق هيچ گونه لغزش و خطايى نداشت و به آداب خدا تربيتشده بود،… .
حضور امام جواد بر بالین پدر در لحظه شهادت
من در وسط خانه محزون و ناراحت ایستاده بودم که ناگهان دیدم جوانی بسیار زیبا پیش رویم ایستاده که شبیه ترین کس به حضرت رضا علیه السلام است. جلو رفتم و عرض کردم:« از کجا داخل شدید؟ درها که بسته بود.»
فرمود:« آن کس که مرا از مدینه تا اینجا آورد، از در بسته هم وارد کرد.»
پرسیدم:« شما کیستید؟» فرمود:« من حجّت خدا بر تو هستم، ای اباصلت! من محمد بن علی الجواد هستم.» سپس به طرف پدر گرامیش رفت و فرمود:« تو هم داخل شو!»
تا چشم مبارک حضرت رضا علیه السلام به فرزندش افتاد، او را در آغوش کشید و پیشانیاش را بوسید.
حضرت جواد علیه السلام خود را روی بدن امام رضا انداخت و او را بوسید. سپس آهسته شروع کردند به گفتگو که من چیزی نشنیدم. اسراری بین آن پدر و پسر گذشت تا زمانی که روح ملکوتی امام رضا علیه السلام به عالم قدس پر کشید.
برترين مخلوق
حسين بن عبدالله مىگويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: آيا رسولخدا(ص) سرور فرزندان آدم بود؟ آن حضرت فرمود: قسم به خدا، اوسرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هيچ مخلوقى را بهتر ازمحمد(ص) نيافريد
امام صادق(ع) در حديث ديگرى فرمود: چون رسول خدا(ص) را بهمعراج بردند جبرئيل تا مكانى با وى همراه بود و از آن به بعداو را همراهى نمىكرد. پيامبر(ص) فرمود: جبرئيل، در چنين حالىمرا تنها مىگذارى؟! جبرئيل گفت: تو برو. سوگند به خدا در جايىقدم گذاشتهاى كه هيچ بشرى قدم نگذاشته و بيش از تو بشرى به آنجا راه نيافته است
معمر بن راشد مىگويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: يك نفريهودى خدمت رسول خدا(ص) رسيد و به دقت او را نگريست.
پيامبر اكرم(ص) فرمود: اى يهودى! چه حاجتى دارى؟ يهودى گفت:
آيا تو برترى يا موسى بن عمران; آن پيامبرى كه خدا با او تكلمكرد و تورات و انجيل را بر او نازل نمود، و به وسيله عصايشدريا را براى او شكافت و به وسيله ابر بر او سايه افكند؟
پيامبر(ص) فرمود: خوش آيند نيست كه بنده خود ستايى كند ولكن(در جوابت) مىگويم كه حضرت آدم(ع) وقتى خواست از خطاى خود توبهكند، گفت: «اللهم انى اسالك بحق محمد و آل محمد لما غفرت لى»،خدايا! به حق محمد و آل محمد از تو مىخواهم كه مرا عفو نمايى.
خداوند نيز توبهاش را پذيرفت. حضرت نوح(ع) وقتى از غرق شدن دردريا ترسيد گفت «اللهم انى اسالك بحق محمد و آل محمد لماانجيتنى منالغرق»; خدايا به حق محمد و آل محمد از تو در خواستمىكنم. مرا از غرق شدن نجات بدهى. خداوند نيز او را نجات داد.
حضرت ابراهيم(ع) در داخل آتش گفت:«اللهم انى اسالك بحق محمد وآل محمد لما انجيتنى منها»; خدايا! به حق محمد و آل محمد ازتو مىخواهم كه مرا از آتش نجات دهى. خداوند نيز آتش را براى اوسرد و گوارا نمود.
حضرت موسى(ع) وقتى عصايش را به زمين انداخت و در خود احساس ترسنمود گفت: «اللهم انى اسالك بحق محمد و آل محمد لما امنتنى»;خدايا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مىنمايم كه مراايمن گردانى. خداوند متعال به او فرمود:«لاتخف انك انتالاعلى» نترس. مسلما تو برترى.
اى يهودى، اگر موسى(ع) امروز حضور داشت و مرا درك مىكرد و بهمن و نبوت من ايمان نمىآورد. ايمان و نبوتش هيچ نفعى به حال اونداشت.
اى يهودى! از ذريه من شخصى ظهور خواهد كرد به نام مهدى(ع) كهزمان خروجش عيسى بن مريم براى يارى او فرود مىآيد و پشتسر اونماز مىخواند.
اوصاف پيامبر در تورات و انجيل
خداوند متعال در وصف پيامبر(ص) فرمود:«الذين ءاتينهم الكتبيعرفونه كما يعرفون ابناءهم و ان فريقا منهم ليكتمون الحق و هميعلمون»
كسانى كه كتاب آسمانى به آنان داديم، او را همچون فرزندان خودمىشناسند; (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه كتمان مىكنند.
امام صادق(ع) فرمود:«يعرفونه كما يعرفون ابناءهم» زيراخداوند متعال در تورات و انجيل و زبور، حضرت محمد(ص)، مبعث،مهاجرت، و اصحابش را چنين توصيف نمود:«محمد رسولالله و الذينمعه اشداء على الكفار رحماء بينهم…»
محمد(ص) فرستاده خداست; و كسانى كه با او هستند در برابر كفارسرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند. پيوسته آنها را در حالركوع و سجود مىبينى، در حالى كه همواره فضل خدا و رضاى او راطلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است. اين،توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است… .
امام صادق(ع) فرمود: اين، صفت رسول خدا(ص) و اصحابش در تورات وانجيل است. زمانى كه خداوند پيامبر خاتم(ص) را به رسالت مبعوثنمود اهل كتاب (يهود و نصارى) او را شناختند اما نسبتبه اوكفر ورزيدند، همان گونه كه خداوند متعال فرمود: «فلما جاءهمما عرجوا كفروا به» هنگامى كه اين پيامبر نزد آنها آمد كه(از قبل) او را شناخته بودند، به او كافر شدند.
خداوند متعال در قرآن كريم، در وصف پيامبر(ص) مىفرمايد: «و ماارسلناك الا رحمه للعالمين» ما تو را جز براى رحمت جهانياننفرستاديم. قرآن نيز مىفرمايد:اشداء على الكفار رحماءبينهم…»،
در برابر كفار سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند. اين دوچگونه با هم جمع مىشوند؟
توجه به اين آيه براى طرفدارى انديشه تسامح و تساهل ضرورى است.
آيا ممكن است كاملترين انسان، كه با كاملترين كتاب آسمانى براىهدايت تمام جهانيان مبعوث گرديده است در مقابل دشمنان دين هيچعكس العملى جز مهربانى نداشته باشد؟!
براى اداره جامعه دينى و بقاى آن بايد در مقابل دشمنان دينايستاد شدت عمل نسبتبه كافران و مبارزه با آنها براى از بينبردن موانع هدايت عين رحمت است.
هشت نکته از زندگی هشتمین خورشید
هشت نکته از زندگی هشتمین خورشید، امام رضا علیه السلام
1. ارتباط فامیلی را حفظ کنید!
امروزه بیشتر ارتباطات، حالتی مجازی به خود گرفته اند در حالی که ما نیازمند دیدار یکدیگر و بودن در کنار هم هستیم. انسان امروزه با آنکه توانسته به دیگر کشورها سفر کند، مدعی است برای دیدار بستگان و همسایگان خود، وقتی ندارد. عده ای نیز مسائل اقتصادی را بهانه می کنند و گروهی دیگر، ناسازگار بودن روحیه خود با دیگران را برای قطع ارتباط، توجیه می آورند. دیدگاه امام رضا علیه السلام در این باره شنیدنی است: «با خویشاوندانت هرچند به جرعه آبی باشد، ارتباط داشته باش. بهترین نوع پیوند خانوادگی، آن است که از رنجاندن اقوام پرهیز کنی».1
2. با اندکی توجه به دیگران، زندگی بهتری داشته باشید.
اگر از شما بپرسند بهترین زندگی از آنِ چه کسی است، پاسختان چیست؟ ملاک شما برای یک زندگی ایدئال کدام است؟ پاسخ شما هر چه باشد، خوب است با پاسخ دانای خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اندکی مقایسه شود. امام رضا علیه السلام به دوستان خود می فرمود:
بهترین زندگی را کسی دارد که زندگی شخص دیگری را نیز در سایه خویش نیکو و خوش دارد و بدترین زندگی برای کسی است که تنها خود را در زندگی اداره کند. بی شک، بدترین مردمان، کسی است که کمک و یاری اش را دریغ دارد و به تنهایی غذا بخورد و برده و زیر دستش را شلاق بزند. قدر نعمت هایی را که در دست دارید، بدانید و مطمئن نباشید که همیشه برای شما باقی خواهد ماند. اگر از دستتان رفت، چه بسا برنگردد.2
3. از دارایی اندک و حلال خود لذت ببرید.
داشتن درآمد درست و مناسب، امری پسندیده و لازم برای یک زندگی آبرومندانه است، ولی متأسفانه، تب پول دار شدن در عده ای سبب شده است تا همه زندگی خود را وقف کار کنند. این گروه فراموش کرده اند که کار برای زندگی است، نه زندگی برای کار. زیاده روی در به دست آوردن پول، آن هم به هر قیمت ممکن سبب شده است تا بسیاری افراد از نعمت آرامش در زندگی، محروم بمانند. برای در امان بودن از چنین آسیبی، بجاست قدری در سفارش امام رضا علیه السلام اندیشه کنیم: «هر کس به مال حلال اندک قانع باشد، زندگی بر او آسان خواهد شد و خدای تعالی مشکلات زندگی و راه حل های آن را به او نشان می دهد و سرانجام با ایمانی سالم از دنیا به خانه آخرت خواهد رفت».3
4. پاکیزه و آراسته باشید.
روابط اجتماعی، بخشی از برنامه های روزانه ما را پر می سازد. هر کدام از ما در هر سن و موقعیتی، ناگزیر از برقراری ارتباط با دیگران هستیم. در این زمینه، توجه به نکاتی ریز در کنار رعایت دیگر مهارت های ارتباطی، می تواند حضور اجتماعی ما را جذاب تر کند. آراستگی و معطر بودن، از معیارهایی است که هم در ارتباطات فردی کاربرد دارد و هم در رابطه های اجتماعی. از این رو، در سفارشی از امام هشتم چنین آمده است:
«شایسته نیست هیچ گاه انسان عطر و بوی خوش را ترک کند و اگر در هر روز برایش ممکن نیست، دست کم یک روز در میان عطر بزند و اگر این مقدار هم نتواند، هفته ای یک بار یا در هر جمعه عطر بزند و این کار را ترک نکند». 4
5. در برابر وضعیت دیگران، بی توجه نباشید.
توجه به وضعیت دیگران، سبب افزایش رضایت از زندگی می شود و انسان ها را در محیطی سرشار از مهرورزی و صمیمیت، به شکوفایی سوق می دهد. در ترغیب به این مسئله، اسوه ای برای ما معرفی شده است که در اوج عزت مندی، از انجام دادن کارهایی که برایش ممکن بود، دریغ نمی ورزید تا نیازمندان را نقطه امیدی باشد. امام رضا علیه السلام در معرفی این الگوی رسیدگی به محرومان، می فرماید: «خداوند، ابراهیم علیه السلام را خلیل و دوست خود برگزید؛ زیرا هیچ حاجتمندی را بدون انجام دادن خواسته اش رد نمی کرد و از کسی هم جز خداوند عزوجل حاجتی نمی خواست».5
6. همراهان دینی خوبی برای یکدیگر باشید.
دوستی و همراهی کردن، یکی از دشوارترین کارها در دنیایی است که سودجویی، سراسر وجود آدم ها را فرا گرفته است. در دوران کنونی، انسان خزیده در تار و پود خود که حاضر نیست دیوار تنهایی را بشکند و از تارهای مجازی تنیده به دور خود، خارج شود، نیازمند نصیحت گری است که کلام او تا اعماق جانش نفوذ کند و دلش را طراوتی نو بخشد. امام رضا علیه السلام همه پیروان خود را به دوستی واقعی و با برنامه پیشنهادی مشخص، فرا می خواند و در سفارشی معنوی می فرماید:
هر فرد، موظف است برادر دینی خود را از صمیم قلب دوست بدارد، از نظر مالی به او کمک کند و در مقابل ستم دیگران، او را یاری دهد. مؤمن هرگز به برادر دینی خود ستم نمی کند، او را فریب نمی دهد، به او خیانت نمی کند و غیبت او را روا نمی دارد.6
7. کلیدهای زندگی لذت بخش را به یاد داشته باشید.
از خوراک خود کم کنید تا بدنی سالم و مقاوم در برابر بیماری داشته باشید.7
خسیس و حسود نباشید. هیچ خسیسی طعم آرامش و هیچ حسودی طعم لذت از زندگی را نخواهد چشید.8
خاموشی و سکوت، یکی از درهای حکمت است. خاموشی، محبت آورد و راهنمای پرخیری است.9
هم نشینی با بدان، موجب بدگمانی به نیکان است.10
شما که نمی توانید مردم را با دارایی خود راضی کنید، پس بکوشید تا با روی خوش و خوی نیکو، خشنودشان سازید.11
بر حق شکیبا باشید، اگرچه تلخ و ناگوار باشد.12
آن کس که زمانه را سرزنش کند، سرزنشش به طول می انجامد.13
عفو، آن زمان پسندیده است که با سرزنش و ملامت همراه نباشد.14
کیفر ناشکری، سریع تر از عقوبت دیگر گناهان است.15
امام مهربان، دوست، امین و دلسوز امت و همانند مادری است که عاشقانه به خردسال خود عشق می ورزد.16
8. اللّهمّ عَجِّلْ لِوَلیکَ الْفَرَجْ
فرهنگ یاد کردن از مهدی موعود و آموزش دیگران به احترام و دعا برای آن حضرت، از دیرباز در دستور کار معصومان علیهم السلام بوده است تا مردمان دوره ما را در این مسئله، حیران و سرگشته رها نسازند. امام رضا علیه السلام در یکی از مجالس خراسان، با شنیدن نام «قائم» به پا خاست و دست مبارکش را بر سر نهاد و فرمود: «خدایا فرجش را نزدیک و ظهورش را آسان گردان».17
پی نوشت ها :
1. حسن بن علی بن شعبه حرانی، تحف العقول، سخنان امام رضا7.
2. همان.
3. اعیان الشیعه، ج4، ص28.
4. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا7، ج1، ص570.
5. دادگستر جهان، ص25؛ الزام الناصب، ص81.
6. همان، ج59، ص142.
7. اعیان الشیعه، ج4، ص28.
8. تحف العقول، سخنان امام رضا7.
9. هشتاد و هشت کلام از هشتمین امام، به کوشش: حسین حائری، ص96.
10. همان، ص43.
11. همان، ص55.
12. همان، ص53.
13. همان، ص73.
14. همان، ص70.
15. سید محمد حسینی قزوینی، در حریم طوس، ص247.
16. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج74، ص333.
17. همان، ج2، ص389.
كرامات امام رضا (ع) به روايت اهل سنت 2
هارون بر من چيره نميشود
صفوان بن يحيي ميگويد: بعد از شهادت امام كاظم و امامت علي بن موسي الرضا (عليه السلام) از توطئه دوباره هارون عليه امام رضا (عليه السلام) ميترسيديم. موضوع را به امام گفتيم. امام فرمود: هارون تلاش خود را انجام ميدهد، ولي كاري از پيش نميبرد.
صفوان ميگويد: يكي از معتمدين برايم نقل كرد: يحيي بن خالد برمكي به هارون الرشيد گفت: علي بن موسي ادعاي امامت ميكند (و با اين سخن قصد تحريك هارون را داشت). هارون در جواب گفت: آنچه با پدرش انجام داديم، بس است. آيا ميخواهيم همه آنها را بكشيم؟
محل دفن من و هارون يكي است
موسي بن عمران ميگويد: روزي علي بن موسي الرضا را در مسجد مدينه، در حالي ديدم كه هارون مشغول سخنراني بوده امام به من فرمود: روزي را خواهي ديد كه من و هارون در يك جا به خاك سپرده ميشويم.
امام در مكه نيز به اين مهم اشاره ميكند. حمزه بن جعفر ارجاني ميگويد: هارون الرشيد از يك درب و علي بن موسي الرضا از در ديگر مسجد الحرام خارج شدند. در اين هنگام امام رضا (عليه السلام) به هارون اشاره كرد و فرمود: الآن از هم دور هستيم، ولي ملاقاتمان نزديك است. اي طوس! همانا من و او را يك جا جمع ميكني.
كرامات امام رضا (ع) به روايت اهل سنت 1
جعفر به زودي ثروتمند ميشود
حسين بن موسي ميگويد: عدهي از جوانان بني هاشم بوديم كه نزد امام رضا نشسته بوديم كه جعفر بن عمر علوي با شكل و قيافه فقيرانه بر ما گذشت. بعضي از ما با نگاه مسخرهآميزي به حالت وي نگريستيم. امام رضا (عليه السلام) فرمود: به زودي ميبينيد زندگي وي تغيير كرده، اموالش زياد، خادمانش بسيار و ظاهرش آراسته شده است.
حسين بن موسي ميگويد: پس از گذشت يك ماه، والي مدينه عوض شد و او نزد ين والي مقام و منزلت خاصي پيدا كرد و زندگياش همانگونه كه امام فرموده بود، تغيير كرد و بعد از آن جعفر بن عمر علوي را احترام و براي وي دعا ميكرديم.
بشارت پيامبر به حميده
امام رضا به بركت سفارش پيغمبر و عنايت ايشان به دنيا آمدند. در نقلهاي اهل سنت چنين آمده: زماني كه حميده مادر امام كاظم، كنيزي به نام نجمه را از بازار خريداري كرد، پيامبر را در خواب ديد كه به ايشان فرمود: «اين كنيز را به فرزندت (امام كاظم) هديه كن؛ همانا از اين كنيز، فرزندي به دنيا خواهد آمد كه بهترين اهل زمين است». حميده نيز چنين كرد و امام، نام نجمه را به طاهره تغيير داد
معجزهي در دوران حمل
مادر بزرگوار ايشان ميفرميد: هنگام حاملگي، سنگيني حمل را احساس نكردم و هنگام خواب، صداي تسبيح و تهليل و تقديس وي را ميشنيدم
مناجات امام در دوران طفوليت
مادر بزرگوار امام در ادامه ميفرمايد: زماني كه ايشان به دنيا آمد، در حالي كه دستانش را روي زمين گذاشته و سر مباركشان را به طرف آسمان بلند كرده بود، لبانش تكان ميخورد، گويا مناجات خدا ميكرد. در اين حال پدر بزرگوارش آمد و به من گفت: «هنيئا لك كرامة ربَّكِ عزّوجل؛ مبارك باد بر تو كرامت خداوند». در اين حال فرزند را به ايشان داد و ايشان در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند و با آب فرات كام دهانش را برداشت.
