روز پدر مبارک
شاهنشهِ شهر آفتاب است پدر
دارایی بی حد و حساباست پدر
هم قافیه با تمام زیبایی ها
شایستهی شعرهای ناباست پدر
تاعلی دارم ندارم کار با غیر علی...
ذکر من، تسبیح من، ورد زبان من علی است
جان من، جانان من، روح و روان من علی است
تا علی دارم ندارم کار با غیر علی
شکر لله حاصل عمر گران من علی است
میلاد امام علی(ع) مبارک باد
راه ناتمام
خدایا شهات در راه خودت را روزی ما بدار…
سالگرد شهادت شهید آوینی
حکمت ۳۹۲نهج البلاغه
امام على ع :
سخن گوييد، تا شناخته شويد؛ زيرا آدمى در زير زبان خود، پنهان است
تَكَلّموا تُعرَفوا ؛ فإنّ المَرءَ مَخبوءٌ تَحتَ لِسانِهِ
حکمت 392 نهج البلاغه
فرصتها را غنمیت بدانیم...
امام باقر عليه السلام:
چون فرصت دست دهد به سوى هدف خود بشتاب، و هيچ فرصتى مانند روزهاى فراغتِ همراه با تندرستى نيست
ميزان الحكمه جلد9 صفحه 95
موعظه های امام علی (ع) به روایت امام جواد
موعظه های امام علی (ع) به روایت امام جواد
ابو تراب عبدالله روياني از عبدالعظيم حسني نقل کرده که گفت: به امام جواد عليه السلام عرض کردم. اي فرزند رسول خدا! از پدرانت، حديثي برايم بيان فرما؛ حضرت فرمود: پدرم از جدم از پدرانش. برايم نقل کرده است که امير مؤمنان عليه السلام فرمود:
مردم تا وقتي متفاوتند، در خير و نيکي بسر برند و چون يکسان گردند، نابود شوند.
راوي گفت: عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! بر من بيفزاي؛ حضرت فرمود: پدرم از جدم از پدرانش - درود خدا بر آنان - برايم نقل کرده است که: امير مؤمنان عليه السلام فرمود:
اگر بر اسرار يکديگر مطلع می شدید یکدیگر را دفن نمی نمودید.
گفت: عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! بر من بيفزاي؛ حضرت فرمود: پدرم از جدم از پدرانش - درود خدا بر آنان - برايم نقل کرده است که امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
شما البته نمي توانيد با دارايي خود، به همه مردم احسان کنيد؛ بنابراين با گشاده رويي و برخورد پسنديده، آنان را فرا گيريد؛ چه اينکه من از رسول خدا شنيدم که فرمود:
شما البته با دارايي خويش نمي توانيد به همه مردم احسان کنيد، پس آنها را با خلق و خوي خود فرا گيريد.
گفت: عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! بر من بيافزائيد؛ حضرت فرمود: پدرم از جدم از پدرانش - درود خدا بر آنان باد - برايم نقل کرده است که امير مؤمنان عليه السلام فرمود:
کسي که به سرزنش روزگار پردازد، سرزنشش به درازا خواهد کشيد.
گفت: عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! بر من بيفزاي حضرت فرمود: پدرم از جدم از پدرانش: برايم نقل کرده است که امير مؤمنان عليه السلام فرمود:
همنشيني با شريران و بدان، بدگماني به نيکان و خوبان را در پي مي آورد.
گفت: عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! بر من بيفزاي، حضرت فرمود: پدرم از جدم از پدرانش - که درود خدا بر آنان باد - برايم نقل کرده است که امير مؤمنان عليه السلام فرمود:
بد ره توشه اي است به سوي معاد، دشمني با بندگان.
گفت: عرض کردم: اي فرزند! بر من بيفزاي، حضرت فرمود: پدرم از جدم از پدرانش: برايم نقل کرده است که اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:
بهاي هر کس، به اندازه مقدار نيکي است که انجام می دهد.
گفت: عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! بر من بيفزاي، حضرت فرمود: پدرم از جدم از پدرانش عليهما السلام برايم نقل کرده است که امير مؤمنان عليه السلام فرمود:
شخصيت آدمي در زير زبان نهفته است.
گفت: عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! بر من بيفزاي، حضرت فرمود: پدرم از جدم از پدرانش عليهما السلام برايم نقل کرده است که اميرمؤمنان عليه السلام:
کسي که قدر خود را شناخت، هلاک نگرديد.
گفت: عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! بر من بيفزاي، حضرت فرمود: پدرم از جدم از پدرانش عليهما السلام برايم نقل کرده است که امير مؤمنان عليهما السلام فرمود:
تفکر پيش از هر کاري، از پشيماني ايمنت مي گرداند.
گفت: عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! بر من بيفزاي، حضرت فرمود: پدرم از جدم از پدرانش عليهما السلام، برايم نقل کرده است که امير مؤمنان فرمود:
کسي که به روزگار اعتماد نمايد، شکست مي خورد.
گفت: عرض کردم: اي زاده رسول خدا! برمن بيفزاي، فرمود: پدرم از جدم از پدرانش عليهما السلام برايم نقل کرده است که امير مؤمنان عليه السلام فرمود:
هر کس به رأي و نظر خود بسنده نمايد و خود را غني و بي نياز از ديگران بداند، جانش را به خطر افکنده است.
گفت: عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! بر من بيفزاي، حضرت فرمود: پدرم از جدم از پدرانش عليهما السلام برايم نقل کرده است که امير مؤمنان عليه السلام فرمود:
اندک بودن عائله، يکي از دو آساني است. [1]
گفت: عرض کردم: اي رسول خدا! بر من بيفزاي، حضرت فرمود: پدرم از جدم از پدرانش عليهما السلام برايم نقل کرده است که امير مؤمنان عليه السلام فرمود:
کسي که دچار خود پسندي شد، به هلاکت رسيده
گفت: عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! بر من بيفزاي، حضرت فرمود: پدرم از جدم از پدرانش عليهما السلام برايم نقل کرده است که اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:
کسي که به جايگزين (و عوض داشتن انفاق مال در راه خدا) يقين داشته باشد، در بخشش سخاوتمند خواهد بود.
گفت: عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! بر من بيفزاي، حضرت فرمود: پدرم از جدم از پدرانش عليهما السلام برايم نقل کرده است که امير مؤمنان عليه السلام فرمود:
کسي که به سلامت بودن خويش از سوي زير دستان راضي باشد (حق و حقوق آنها را رعايت کند)، از سلامتي مافوقش بهره مند مي شود.
راوي گفت: عرض کردم: مرا بس است.
*********************************************************
(1).نباید گمان نمود که این روایت به کم فرزندی تشویق می نماید. آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی در این خصوص می فرمایند: ديده شدهاست كه بعضي از غير مطّلعين براي رجحان كاهش فرزند استدلال كردهاند به روايت «نهج البلاغة»: قِلَّةُ الْعِيَالِ أَحَدُ الْيَسَارَيْنِ . «كمي افراد نانخور انسان يكي از دو وسيله توانگري ميباشد.»
و ندانستهاند كه: عيال در لغت عرب به معني فرزند نيست ؛ چه بسا فرزنداني كه نانخور انسان نيستند، و چه بسا عائلهاي كه فرزند نميباشند. عيال به معني نانخور و در تحت عيلوله و مخارج انسان در آمدن است ؛ مانند خادم و خادمه و شاگردان كسب و غلام و كنيز و ميهمانان وارد بر انسان، و تكفّل مخارج بسياري از اقوام و محارم و زوجه و امثالها كه تحت مخارج و عيلوله انسان زيست ميكنند. بنابراين نسبت ميان عيال و اولاد، نسبت عموم و خصوص مِن وجه ميباشد. ومنافات ندارد كه ترغيب به كثرت فرزندان شده باشد ؛ با وجود اين، توصيه شده باشد كه هر چه انسان بتواند افراد تحت عيلوله خويشتن را تقليل كند يك گونه توانائي و توانگري را حائز گرديده است. اين از يك ناحيه.
و از ناحيه ديگر، در جمله أَحَدُ الْيَسَارَيْنِ، ترغيبي و تحريضي بدان نيست ؛ بلكه توانگري براي انسان از دو راه تحصيل ميشود: يكي از راه كسب مال و صرف آن بر عائله كثيره ؛ و ديگري حصر عائله در قلّت با وجود قلّت مال. هر كدام را ميخواهي انتخاب كن ! هذا أوّلاً .
و ثانياً ايشان توجّه نكردهاند به گفتار ديگر مولی الموحّدين أميرالمؤمنين عليه السّلام قبل از اين حكمت كه ميفرمايد: تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلَی قَدْرِ الْمَئُونَةِ . («نهج البلاغة» طبع دكتر صبحي صالح، باب حكم، ص494، حكمت 139)
«كمك و مساعدت آسماني به مقدار مؤونه زندگي و مخارج لازم فرود ميآيد.»
بنابراين: «هر كه بامش بيش برفش بيشتر»
خداوندِ رازق عالم قادر حكيم، كه از عوالم غيب روزي را نازل ميفرمايد براي هر فرد بخصوصه روزي جداگانه ميرساند ؛ براي يكي، يكي ؛ براي هزار، هزار. (رساله نكاحيه: كاهش جمعيت ضربهاي سهمگين بر پيكر مسلمين، آية الله حاج سيد محمد حسين حسيني طهراني، ص 239)
منابع:
1.فرهنگ جامع سخنان امام جواد، مسلم صاحبی، زمستان:1387، صص57-60.
2.عیون اخبار الرضا علیه السلام، جلد2، ص53
منبع:موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت علیه السلام
هشدار مژده است
پندی از نهج البلاغه: هشدار مژده است
«مَن حَذَّرَکَ كَمَن بَشَّرَکَ». (حکمت 59)
ترجمه:
كسى كه تو را هشدار می دهد، مانند كسى است كه به تو مژده مى دهد.
شرح:
گاهى پدر و مادرها و بزرگترها و دوستان خوب و دلسوز از روى خيرخواهى و براى آن كه ما را از انجام كارهاى بد باز دارند، مجبور مي شوند به جاى نرمش و ملايمت، با لحنى تند و درشت هشدار دهند و ما را از كارى كه مى خواهيم انجام دهيم بر حذر و بيمناك سازند.
ممكن است بعضى افراد اينگونه بر حذر داشتن را خوش نداشته باشند و از لحن تند و هشدار دهنده كسى كه با درشتى از انجام كار بد آنها جلوگيرى مي كند ناراحت شوند.
ولى فرزند عزيز اين را بدان كه: وقتى كسى با درشتى و تندى به تو هشدار مي دهد و از انجام كارهاى بد تو جلوگيرى مي كند، مثل كسى است كه بالحنى ملايم و مهرآميز به تو مژده اى را مي دهد.
به عنوان مثال: وقتى كسى تو را از تنبلى در مدرسه و بازيگوشى در خانه باز مي دارد و بالحنى تند مي گويد: در خواندن درسهايت تنبلى نكن چون بي سواد و بي كار بار مى آيى و بدبخت مي شوى، مثل كسى است كه به تو مژده مي دهد و مي گويد: شاگرد اول شده اى و بزرگترين جايزه نصيب تو شده است.
پس از هشدار و انتقاد سازنده ناراحت نشو، بلكه خوشحال و متشكر باش؛ زيرا انتقاد بجا انسان را متوجه اشتباه خود مي كند و باعث برطرف شدن عيب و ايراد او مي گردد.
منبع: پندهاى كوتاه از نهج البلاغه، هیئت تحريريه بنياد نهج البلاغه
فضیلت های حضرت علی علیه السلام
در مان فراموشی در طب اسلامی دکتر تبریزیان
ازجمله بیماریهایی است که امروزه عمومی شده و افراد زیادی دچار شدهاند، از مهمترین علل مصرف میوههای کال است، متأسفانه امروزه میوهها کال چیده میشوند و در انبار رسیده میشوند سپس مصرف میشوند، از دیگر علل مصرف کنجد است که امروزه اضافه کردن کنجد به نان بسیار رایج شده است، علت دیگر مصرف پنیر بدون گردو است، امام صادق (ع) میفرمایند: «إن الجوز والجبن إذا اجتمعا كانا دواء وإذا افترقا كانا داء.» یعنی «اگر پنیر و گردو باهم مصرف شوند دوا است ولی بهتنهایی هرکدام مرض هستند.» علت این است که پنیر منبع کلسیم است و باعث تقویت استخوان میشود ولی از طرف دیگر به مغز آسیب میزند و گردو منبع فسفر است که برای مغز مفید است ولی از طرفی برای استخوان ضرر دارد و اگر این دو باهم مصرف شوند ضرر آنها از بین میرود، برای من سؤال بود که چرا کنجد برای حافظه مضر است و وقتی بررسی کردم متوجه شدم که کنجد در حد قابلتوجهی دارای کلسیم بالا است و از منابع غنی کلسیم بهحساب میآید، شاید علت مضر بودن کنجد برای حافظه این باشد. از علل دیگر فراموشی مصرف گشنیز، خواندن نوشته روی قبرها، راه رفتن میان دو زن و بعضی عوامل دیگر است.
اولین درمان فراموشی عسل است، در روایت آمده: «من لعق لعقة عسل على الريق يقطع البلغم، ويكسر الصفراء، ويقطع المرة السوداء، ويصفي الذهن، ويجود الحفظ، إذا كان مع اللبان الذكر.» یعنی «کسی که یک قاشق مرباخوری عسل در ناشتا بخورد، بلغم را قطع میکند و صفرا را میشکند و مره سودا را قطع میکند و ذهن را صاف میکند و حافظه را تقویت میکند اگر با کندر نر مصرف شود.» کندر نر، سفید و شیرین است.
دومین درمان کندر است، پیامبر (ص) میفرمایند: «عليكم بالألبان فانها تمسح الحر … وتذكي الذهن وتجلو البصر وتذهب النسيان.» یعنی «بر شما باد کندر، زیرا گرمی از قلب میزداید … و ذهن را تیز میکند و بینایی را جلا میدهد و فراموشی را برطرف میکند.»
سومین درمان کرفس است، پیامبر (ص) میفرمایند: «عليكم بالكرفس، فإنه طعام إلياس واليسع ويوشع. وروي أنه يورث الحفظ، ويذكي القلب» یعنی «بر شما باد کرفس، زیرا آن غذای حضرت الیاس (ع) و یسع (ع) و یوشع (ع) بود. و نیز روایت شده حافظه را تقویت میکند و قلب را تیز میکند.»
چهارمین درمان یک داروی ترکیبی است، در روایت آمده: «عن أبي بصير: قال: قلت للصادق عليه السلام: كيف نقدر على هذا العلم الذي فرعتموه لنا؟ قال: خذ وزن عشرة دراهم قرنفل، ومثلها كندر ذكر، دقها ناعما ثم استف على الريق كل يوم قليلا.» یعنی «ابو بصیر از امام صادق (ع) سؤال کرد چگونه قادر شویم به حفظ این علمی که برای ما شاخهشاخه نمودی؟ امام فرمودند بهاندازه ده درهم (۳۲٫۵ گرم) قرنفل (میخک) و همین اندازه کندر نر، آنها را نرم آسیاب کند، سپس هرروز صبح ناشتا مقدار کمی (یک قاشق چایخوری) بهصورت خشک از این دارو مصرف کن.» چون ممکن است که باهم آسیاب کردن میخک و کندر باعث چسبیدن آنها شود بهتر است جداگانه آسیاب شوند.
پنجمین درمان یک داروی ترکیبی است، حضرت امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «من أخذ من الزعفران الخالص جزء ومن السعد جزء ويضاف إليهما عسلا، ويشرب منه مثقالين في كل يوم فإنه يتخوف عليه من شدة الحفظ أن يكون ساحرا.» یعنی «مقداری زعفران خالص و سعد هماندازه بردار و به آن عسل اضافه کن و هرروز دو مثقال از آن بخور، همانا ترس از آن است که از شدت تقویت حافظه، ساحر شود.» عسل باید بهاندازه دو برابر زعفران و سعد باشد یعنی اگر یک مثقال زعفران و یک مثقال سعد باشد عسل باید چهار مثقال باشد، بنابراین تقریباً هرروز یکسوم مثقال زعفران هرروز مصرف میشود و این مقدار کشنده نیست.
ششمین درمان یک داروی ترکیبی است، در روایت آمده: «يؤخذ سنا مكي، وسعد هندي وفلفل أبيض، وكندر ذكر وزعفران خالص، أجزاء سواء يدق ويخلط بعسل و يشرب منه زنة مثقال كل يوم، سبعة أيام متوالية، فإن فعل ذلك أربعة عشر يوما خيف عليه من شدة الحفظ أن يكون ساحرا.» یعنی «سنا مکی و سعد هندی و فلفل سفید و کندر نر و زعفران خالص به اندازههای مساوی آسیاب شود و با عسل مخلوط شود و هرروز بهاندازه یک مثقال و به مدت هفت روز پشت سر هم مصرف شود، اگر چهارده روز این دارو را بخورد ترس از آن است که ساحر شود.» در این دارو هم باید بهاندازه دو برابر وزن داروها عسل اضافه کرد برای مثال اگر از هر قلم از دارو یک مثقال برداریم جمعاً پنج مثقال میشود و به آن باید ده مثقال عسل اضافه کرد.
درمان هفتم فراموشی مویز است، در رساله ذهبیه آمده: «ومن أراد ان يزيد في حفظه ، فليأكل سبع مثاقيل زبيباً بالغداة على الريق.» یعنی «کسی که میخواهد حافظهاش قوی شود هفت مثقال (حدود ۳۰ گرم) مویز بخورد در ناشتا.» کلمه زبیب به کل انواع کشمش اطلاق میگردد ولی از روایات دیگر استفاده میشود که در مورد فراموشی مراد مویز است و مویز کشمشی قرمز است که هسته دارد.
درمان هشتم زنجبیل و عسل است، در رساله ذهبیه آمده: «ومن أراد ان يقل نسيانه ، ويكون حافظاً ، فليأكل في كل يوم ثلاث قطع زنجبيل ، مربى بالعسل ، ويصطنع بالخردل مع طعامه في كل يوم.» یعنی «کسی که میخواهد فراموشیاش کم شود و اهل حفظ باشد، هرروز سه قطعه زنجبیلی بخورد که با عسل مربا شده است و هرروز وقتی غذا درست میکند به آن خردل اضافه کند.» زنجبیل تازه تکههای درشتی دارد که وقتی خشک شود تبدیل به قطعات کوچک میشود، مراد از زنجبیل مربا شده با عسل، این است که زنجبیل خشک را با عسل مخلوط کنند و مدتی بگذارند تا با مرور زمان و گرمای آفتاب و یا گذاشتن در جای گرم، نرم و قابلخوردن و تبدیل به مربا شود، البته در قدیم مربا را به این شیوه درست میکردند برعکس امروز که با حرارت آتش و در مدتزمان محدود به چند ساعت مربا تهیه میشود. در لغت، مربا معنی شده به «المعقود بالعسل». ازآنجاکه در روایت گفتهشده هرروز خورده شود معلوم میشود که باید برای مدت طولانی این کار را انجام داد. زنجبیل بسیار گرم است از طرفی علت اصلی فراموشی بلغم است و نوعاً افراد بلغمی به فراموشی مبتلا میشوند، ولی اگر فردی گرممزاج مبتلا به فراموشی شود استفاده از زنجبیل ممکن است که برای او ایجاد مشکل کند و بهتر است افراد بلغمی از این روش استفاده کنند.
درمان نهم اضافه کردن خردل به غذا است که در روایت قبل ذکر شد.
درمان دهم مرکب چهار معروف به داروی ابن مسعود، این روایتی است که ابن مسعود از پیامبر (ص) نقل میکند، «لحفظ القرآن ويقطع البلغم والبول ويقوى الظهر: يؤخذ عشرة دراهم قرنفل وكذلك من الحرمل، ومن الكندر الأبيض، و من السكر الأبيض، يسحق الجميع ويخلط إلا الحرمل فإنه يفرك فركا باليد، و يؤكل منه غدوة زنة درهم، وكذا عند النوم.» یعنی «برای حفظ قرآن و برای قطع بلغم و ادرار و تقویت کمر، ده درهم (سیودو و نیم گرم) قرنفل (میخک) و همین اندازه اسپند و کندر سفید و شکر سفید، همه آسیاب شود و مخلوط شوند بهجز اسپند، (اسپند را) با دست بمالند، از این ترکیب هرروز صبح ناشتا یکدرهم (سه و بیستوپنج صدم گرم) و همین مقدار موقع خواب خورده شود.» اسپند را نباید آسیاب کرد زیرا سمی است و در عوض با دست مالیده میشود تا سم روی آن برطرف شود، البته داخل آنهم سمی است و باید درسته خورده شود تا مشکلی نداشته باشد. در روایات دیگر بهجای کندر سفید کندر نر آمده که شاید منظور این است که کندر سفید همان کندر نر است و مراد از شکر سفید همان شکر سرخ است که یک یا دو بار صافشده و سفید شده است.
منبع:پایگاه اطلاع رسانی آیت الله تبریزی