ادوارد براون جاسوسی در پوشش ایرانشناسی
یکی از تولیدات فرهنگی دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان در سال 1395، در آغاز سال جدید و همزمان با گشایش نمایشگاه کتاب تهران با عنوان «ادوارد براون، جاسوسی در پوشش ایرانشناسی»، از سوی این دفترمنتشر شد.
شصتویکمین کتاب نیمه پنهان میکوشد با نگاهی منصفانه از جایگاه تحقیق و تفحص و به مدد اسناد در دسترس همگان؛ به افشای نقش بیگانگان همت گمارد. کسانی که تحت لوای مستشرق، و ایرانشناس و حتی دوستدار ایران، وارد کشور شده و با جمعآوری هدفدار اطلاعات و اخبار دست به سندسازی و تاریخسازی زده و در جهت منافع کشورهای استعمارگر به تفرقه و نزاعهای قومی و فرقهای دامن زدند. ادوارد براون یکی از آنهاست. شخصیتی که شاید برخی سادهاندیشان او را به نام ایرانشناسی و پژوهشگر ادبیات ایران بشناسند اما همه این عناوین پوششی بود برای نقش بیبدیل او در تامین منافع انگلستان از رهگذر هدایت جریانهای روشنفکری در نهضت مشروطه و بسط و تحکیم فرقه ضاله بابیه و بهائیه.
بخش اسناد و تصاویر که به انتهای این کتاب ضمیمه شده تنها قسمت ناچیزی از اسناد آشکار و پنهان این مهره استعمار پیر در پوشش ایرانشناسی است.
بنیصدر با چه حربهای به دنبال دور زدن امام خمینی (ره) بود؟
قانون اساسی جمهوری اسلامی یکی از مترقیترین قوانین اساسی در دنیاست که در آذر ماه ۱۳۵۸ با رأی بیش از ۹۹ درصد مردم ایران به تصویب رسید. در این قانون هیچ اصلی که بیانکنندة نحوه بازنگری در قانون اساسی باشد گنجانده نشده بود و از آنجا که پس از جنگ تحمیلی، احساس نیازی زیادی برای بازنگری در این قانون وجود داشت، به دستور حضرت امام خمینی (ره) شورایی برای بازنگری در برخی از اصول این قانون تشکیل شد. این شورا طی دو ماه از تاریخ اردیبهشت 68 تا 20 تیر 1368 در بخشهایی از قانون اساسی بازنگری کرد.
صدور فرمان بازنگری در قانون اساسی؛ اقدامی ضروری و استراتژیک در سطح برنامه ریزی و هدایت کلان نظام جمهوری اسلامی ایران بود که این مهم توسط امام (ره) تشخیص داده شده و فرمان انجام آن صادر شد. یکی از مواردی که حضرت امام در نامه به آیت الله خامنهای، رئیس جمهور وقت، اشاره کرده بودند، بحث «تمرکز در قوه مجریه» بود که این بحث در شورای بازنگری قانون اساسی به صورت مفصل مطرح شد و زمینههای مشکلات در قوه مجریه بررسی شد و در نهایت پست نخستوریزی حذف شد. در ادامه بیشتر درباره شرایط تاریخی که منجر به بازنگری در قوه مجریه شد، بحث میکنیم.
در قانون اساسی سال ۵۸ ایران نظامی پارلمانی داشت یا ریاستی؟
در قانون اساسی اولیه جمهوری اسلامی ایران که در سال ۱۳۵۸ تصویب شد، نظام ایران بیشترین شباهت را به نظام نیمه ریاستی-نیمه پارلمانی داشت و سعی شده بود بین اختیارات پارلمان و قوه مجریه تعادلی برقرار شود. در آن نظام، قوه مجریه دارای دو رکنِ نخستوزیری و رئیسجمهوری بود که رئیسجمهور با رای مستقیم مردم انتخاب میشد، اما نخستوزیر از سوی مجلس رای اعتماد میگرفت.
برخی تصور میکنند، به خاطر وجود پست نخستوزیری در قبل از سال ۶۸، نظام جمهوری اسلامی، نظامی پارلمانی بوده است، اما باید توجه داشت که نظام پارلمانی نظامی است که رئیس قوه مجریهاش مستقیماً از سوی پارلمان انتخاب میشود، اما در نظام سیاسی ایران تا پیش از اصلاح قانون اساسی در سال ۶۸، رئیسجمهور (که رئیس قوه مجریه نیز محسوب میشود) با رای مستقیم مردم انتخاب میشد.
از سوی دیگر، نظام جمهوری اسلامی تا قبل از سال ۶۸، نظامی ریاستی نیز نبوده است، زیرا مجلس کنترل و نظارت زیادی بر ریاست جمهوری داشت و رئیسجمهور حق انحلال مجلس را نداشت که بتوان گفت این نظام ریاستی است. بعد از چند سال احساس شد این سیستم مشکلاتی را به وجود میآورد و تعارضاتی بین اختیارات رئیسجمهور و نخستوزیر وجود دارد که باعث اختلال در تصمیمگیریها میشود.
اختلاف دولت و مجلس بر سر انتخاب و معرفی نخستوزیر
پس از انتخاب حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی به ریاست مجلس شورای اسلامی در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ و سوگند ابوالحسن بنی صدر در ۳۱ تیر ۱۳۵۹ در مجلس،[۱] مسئله معرفی و انتخاب نخستوزیر در میان طیفهای مختلف سیاسی آغاز شد. اولین شخصی که بنی صدر به عنوان نامزد نخستوزیری اعلام کرد حجت الاسلام سید احمد خمینی بود.[۲]احتمالاً هدف بنی صدر از مطرح کردن سید احمد خمینی برای مقام نخستوزیری و نوشتن نامه به امام خمینی (ره) در این زمینه این بود که میخواست از این طریق، که یک ترفند سیاسی بود، ابتکار عمل را از مجلس بگیرد و مجلس را در مقابل عمل انجام شده قرار بدهد، چون اگر امام خمینی (ره) این پیشنهاد را میپذیرفت، مجلس نیز چارهای جز پذیرفتن نظر ایشان نداشت، اما برخورد امام خمینی (ره) به قدری قاطع بود که بنی صدر از پیشنهاد خود صرف نظر کرد. حضرت امام در جواب نامه بنی صدر نوشتند:
«بسمه تعالی
بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدی این امور شوند. احمد خدمتگزار ملت است و در این مرحله با آزادی بهتر میتواند خدمت کند.
والسلام علیکم
روحالله الموسوی الخمینی»[۳]
مسخره بازی های سینمای ما
سامان مقدم می گوید: چیزی که میبینید، لاشه نهنگ عنبر ۲ است. اما به نظر می رسد این فیلم، در بهترین حالت خود نیز، از نهمت حیات و بعثت، محروم بوده است. در فرهنگ لغت در توضیح «نهنگ عنبر» نوشته شده است «بزرگترین نهنگ دندان دار دریاها». اما نهنگ عنبر سینمای ما، نه دندان دارد، نه نهنگ است و نه بزرگترین موجود دریا!
حاشیه ای بر ماجرای عشق رضا عطاران و مهناز افشار در «نهنگ عنبر»
گروه جامعه جهان نيوز، سید مهدی سیدی: فروش سینمایی «نهنگ عنبر 2» از مرز 15میلیارد تومان رد کرده است. گرچه این عدد به نسبت اقتصاد فرهنگ در عرصه جهانی، چندان چشمگیر نیست، ولی در شرایطی که اکران مجموع فیلم ها در سه ماهه نخست سال، حدود 60میلیارد تومان بوده است، این میزان فروش برای ساخته «سامان مقدم»، رکورد فوق العاده ای به حساب می آید.
«نهنگ عنبر» فیلم خوبی نیست؛ نه قصه خوبی دارد، نه بازی های درخشان و نه شرایط فنی مناسب؛ حتی به نظر می رسد سامان مقدم در مقام نویسنده کارگردان این فیلم، در نوشتن سناریو و داستان آن، هول بوده و کم حوصلگی کرده است، آنچنان که حفره ها و نقص های فاحشی در متن داستانش، خودنمایی می کند.
البته اصلی ترین هنر او شاید این بوده که «رضا عطاران» را به عنوان پولسازترین بازیگر سینمای ایران، در نقش خود، «یله و رها» وارد ساخته و به او اجازه داده است بدون کمترین تغییر در تیپ همیشگی اش، ظاهر شود. رضا عطاران در این سال ها به تیپ خاصی دست پیدا کرده است که در سینمای ایران، کمتر نظیر داشته و البته به خوبی از عهده دلبری مخاطب برآمده است. عطاران در عموم فیلم هایش، ترکیبی است از یک شخصیت ساده، خوش ذات اما پر خطا، بی خیال و راحت، با تیکه پرانی های بامزه، شوخی های منشوری، عرف شکنی های فراوان و سادگی های بسیار؛ که البته می تواند این امتزاج را با بازی روان، هنرمندانه، صمیمی و حتی گاه زیادتر از حد انتظار، «چرک و پلشت» به خوبی نمایش دهد.
چرا جیب مخاطب را می زنند؟
از سوی دیگر جریان برخی فیلم های گیشه ای در سال های اخیر دوباره ذائقه مخاطب را تنزل داده و مثل یک چیپس و پفک کودکانه، هاضمه او را از درک و هضم غذاهای مقوی، عاجز ساخته است. شاید برای همین است که برخی فیلم های عمیق، به رغم حرف های جدی، کمتر دیده شده و کمتر توسط بینندگان به این و آن توصیه می شود.
اما مسأله این یادداشت، نه میزان بالای فروش نهنگ عنبر است، نه بازی عطاران، نه ذائقه مخاطب، نه عملکرد ارشاد. مسأله و پرسش اصلی این است که چرا سینمای ایران به رسالت زندگی ساز و اندیشه آفرین خود بی تفاوت شده؟ چرا برخی کارگردانان میهنی، با عمیق ترین موضوعات زندگی، نازل و مبتذل برخورد کرده و با به دست آوردن رگ خواب مخاطب، جیب او را می زنند؟
نهنگ عنبر، مثل خیلی از فیلم های هم نژاد خود، به موسیقی های تند رو آورده و با غلظت فراوان و ساختار شکنانه ای صحنه های رقص و پایکوبی زنان و مردان را نشان می دهد و در سرتاسر فیلم 4 جوان ایرانی دهه شصت را کنار هم و در یک خانه نشان می دهد، بدون آنکه هیچ نسبت خانوادگی با هم داشته باشند و سعی می کند ماجرای عشق یکی (رضا عطاران) به دیگری (مهناز افشار) را نمایش دهد. اعتراض دقیقا در همین نقطه است که چرا با مسأله عشق و عاشقی، اینچنین بی مایه و مبتذل پرداخته می شود. آیا مسائل دختر و پسر روزگار ما، همین قدر ساده و کم اهمیت است که «سلکشن رؤیا» به آن پرداخته است؟
ادعا می شود در این فیلم ممیزی های بسیاری صورت گرفته است، آنچنان که سامان مقدم می گوید: چیزی که میبینید، لاشه نهنگ عنبر ۲ است. اما به نظر می رسد این فیلم، در بهترین حالت خود نیز، از نهمت حیات و بعثت، محروم بوده است. در فرهنگ لغت در توضیح «نهنگ عنبر» نوشته شده است «بزرگترین نهنگ دندان دار دریاها». اما نهنگ عنبر سینمای ما، نه دندان دارد، نه نهنگ است و نه بزرگترین موجود دریا!
پیروزیهای افتخارآفرین موصل مرهون به میدان آمدن جوانان مؤمن عراقی است
در دیدار دو جانبه میان رئیسی و عمار حکیم مطرح شد
“آزادی موصل” نویدبخش پایان تروریسم/انتقاد حکیم از “فتنهانگیزیهای آمریکا” در منطقه/ نفع تنش میان عربستان و قطر در جیبِ آمریکا
تولیت آستان قدس رضوی با رئیس ائتلاف ملی عراق در روز سه شنبه 13 تیر دیدار و گفتوگو کرد.
به گزارش آستاننیوز، سید عمار حکیم رئیس ائتلاف ملی عراق با حجتالاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی دیدار و گفتوگو کرد.
در این دیدار دو طرف پیرامون مسائل مهم منطقهای از جمله روابط ملت ایران و عراق، مسئله یمن، توطئههای استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا در خاورمیانه و تقریب جهان اسلام بحث و تبادل نظر کردند.
حجتالاسلام رئیسی در سخنانی ضمن تبریک موفقیتهای ملت عراق در مبارزه با تروریسم اظهار داشت: آزادی موصل نوید شکست و پایان تروریسم را برای مسلمانان دارد و این پیروزی موفقیتی بزرگ برای جهان اسلام است.
وی با اشاره به لزوم تقویت وحدت در جهان اسلام، بیان کرد: منافع آمریکاییها و استکبار جهانی بر تفرقه افکنی و ایجاد ناامنی در منطقه است؛ اگر آنها در مسائل داخلی منطقه خاورمیانه دخالتی نداشته باشند قطعاً کشورهای منطقه مشکلات خود را میتوانند حل کنند.
عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری اظهار داشت: آمریکا با ایجاد تنش در منطقه، رقابت بزرگ خرید تسلیحاتی را در میان کشورها بهویژه حاشیه خلیجفارس و عربستان سعودی بهراه انداخته و با همین بهانه میلیاردها دلار کسب منافع کرده است.
حجتالاسلام رئیسی با بیان اینکه ملت عراق قدردان نعمت حشدالشعبی است و مسئولان نیز باید قدر این جوانان آماده فداکاری را بدانند، افزود: ملتهای منطقه و جوانان مؤمن، قادر به حل مشکلات هستند و آمریکاییها نه تنها مشکلی را حل نمیکنند بلکه خود بخشی از مشکل هستند.
در ادامه این دیدار رئیس ائتلاف ملی عراق با انتقاد از فتنه انگیزیهای آمریکا در منطقه ابراز کرد: امروز ترامپ، رئیسجمهور جدید ایالات متحده آمریکا با اقدامات خصمانه خود در حمایت از عربستانسعودی و فشار بر حوثیهای یمن تلاش دارد اوضاع منطقه را بغرنجتر کند.
حجتالاسلام والمسلمین سیدعمار حکیم گفت: حتی تنش اخیر ایجاد شده در میان عربستان سعودی و قطر در نهایت نفعش در جیب آمریکاییها رفته است، این اختلاف سبب شده آمریکا قرارداد 12 میلیارددلاری فروش هواپیماهای جنگنده را با قطر منعقد کند.
«آتش به اختیار» یعنی نباید برای فرار از انجام وظایف بهانه جویی کرد
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: بر اساس این مفهوم برای فرار از انجام وظایف قانونی و دینی نباید بهانه جویی کرد.
به گزارش جهان نيوز، جلسه تفسیر آیات سیاسی قرآن با حضور جمعی از دانشجویان و طلاب در دفتر سعید جلیلی برگزار شد.
در این جلسه جلیلی با بیان اینکه «آتش به اختیار» به معنای سرباز نزدن از بدیهی ترین وظایف اجتماعی، سیاسی و قانونی است، گفت: بر اساس این مفهوم برای فرار از انجام وظایف قانونی و دینی نباید بهانه جویی کرد.
این استاد اندیشه سیاسی اسلام گفت: نباید برای فرار از مسئولیت بهانههای بنیاسرائیلی در آورد و انجام تکالیف بدیهی و ابتدائی، که همگان مخاطب آن هستند منوط به این شود که باید حتما به شخص من در این مورد دستور یا اجازهای داده شود!
جلیلی در ادامه با اشاره به آیات 44 و 45 سوره توبه بیان داشت: بر اساس این آیات انجام بدیهی ترین وظایف قانونی و اجتماعی نباید معطل بماند.
وی هم چنین با قرائت آیه 83 سوره توبه بر مولفه ی «زمانشناسی و انجام مسئولیت در وقت خود» تاکید کرد و گفت: «آتش به اختیار» بدین معناست که وقتی کار از کار گذشت و تمام شد تازه با صد شرط و شروط به فکر انجام مسئولیت نیفتیم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به آیات ابتدایی سوره احزاب، گفت: بر این اساس باید مطالبات رهبری را انجام داد و در برابر تردیدها و تهدیدها جا خالی نکرد.
جلیلی افزود: «آتش به اختیار» یعنی اگر رهبری از ما مطالبهی انجام تکلیف میکند، نگوییم این را خود ایشان انجام میدهد و اگر کسانی نمیخواهند برای انجام مسئولیت و تکالیف قانونی هزینه بدهند، بیعملی خود را توجیه نکنند وبه آن القاب و لعاب موجه ندهند.
این استاد اندیشه سیاسی اسلام گفت: بعد دیگر معنای «آتش به اختیار» یعنی قانون، اسلام و اخلاق برای ما تکالیفی قرار داده است که نباید در انجام آن کوتاهی کنیم و مدعیانی که تکالیف قانونی، اخلاقی و دینی خود را انجام نمیدهند، برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت توجیه نیاورند.
جلیلی در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرد: طبق آیات 64 و 79 سوره توبه «استهزاء» دیگران نباید مانع عمل صحیح شود، علیرغم استهزاء و مخالفت «پوچ اندیشان» باید انجام وظیفه صورت بگیرد و کسانی با خالی کردن دل انسان مانع رفتارهای صحیح نشوند.
وی در پایان تصریح کرد: آتش به اختیار یعنی عمل به آن چه بدان عهد بسته ایم، حمل صادقانه و مومنانه امانت الهی و حرکت از سر صدق و در زمرهی صادقین قرار گرفتن.
روزنه امیدی که رهبری ایجاد کردند
کوتاهی های بزرگی که قوه قضاییه می تواند جبران کند/
قضات مستقل و شجاع حقوق مردم را استیفا میکنند
حالا با فرمان دیروز رهبر معظم انقلاب به قوه قضائیه روزنههای امید برای تامین آزادیها و حقوق مردم باز شده است.
به گزارش عمارنامه، سالهاست که مخالفان نظام و برخی افراد مغرض یا غافل داخلی بگونهای تبلیغ میکنند که گویا قوه قضائیه مخالف آزادی است. آنها این دستگاه را در مقابل آزادیهای مردم و حقوق آنها تعریف میکنند.
با برنده شدن آقای روحانی در انتخابات این گمان -حداقل در میان منتقدان دولت- شکل گرفته که قرار نیست دستِکم تا چهار سال آینده مشکلات پرشمار مردم از قبیل بحران ریزگردها و آب، به یغما رفتن سرمایه سپردهگذاران موسسات بیاعتبار بانکی، بیکار شدن کارگران و عدم پرداخت حقوق آنان، تاخیرهای پروازی، شهریههای غیرقانونی مدارس، فروش سئوالات امتحانی، گرانی کالا، قراردادهای محرمانه، ادامه تولید خودروهایِ مردُمکش مثل پراید، آقازادههای قاچاقچی و رانتخوار، قطع یارانه مستضعفان، اشرافیت و حقوق نجومی دولتمردان، رکود تولید و… حل شود.
حالا با فرمان دیروز رهبر معظم انقلاب به قوه قضائیه روزنههای امید برای تامین آزادیها و حقوق مردم باز شده است. به عبارت دیگر اگر دولت بیعمل باشد، میتوان امید داشت که قضات مستقل و شجاع حقوق مردم را استیفا کنند.
به عنوان مثال دستگاه قضائی میتواند با احضار و برخورد با رئیس کل و مسئولان مقصر در بانک مرکزی که موسسات مالی غیرمجاز یکی از دسته گلهای آنهاست، بخشی از حقوق مالباختگان را اعاده کند یا میتواند با برخورد با زمینخواران و جنگلخواران در هر دستگاه و مقامی، حقوق مردم را احیا کند یا دروغگوهای وزارت آموزش و پرورش را بخاطر اخذ شهریه اجباری از دانش آموزان تنبیه کند.
در زمینه تامین آزادیهای مشروع هم قوه قضائیه میتواند با کسانی که به دنبال شنیدن صدای تنها یک تفکر سیاسی خاص هستند و به شیوههای مختلف از فشار به صداوسیما گرفته تا توقیف مطبوعات منتقد و ممانعت از حضور منتقدان دولت در دانشگاهها و توهین به آنها، توتالیتریسم را دنبال میکنند، برخورد کند.
روی دیگر سکه دفاع از آزادیهای مشروع، برخورد با بیبندوباری و ابتذالهایی است که آزادی حقیقی و آزادی بیان و اندیشه را بدنام و محدود میکند، اقدام دیگر میتواند برخورد با «خرید و فروش در ساحت آزادی» باشد که مصداق آن خرید و فروش آراء در ایام انتخابات، خرید هنرمندان کاسب با پول بیتالمال برای ستاد انتخاباتی و خرید فلهای کانالهای تلگرامی پرمخاطب است. این نوع برخوردها حتماً منجر به آزادتر شدن فضای داخلی ایران و دموکراتیکتر شدن فضای انتخاباتها خواهد شد و البته قابل پیشبینی است که با مخالفت و جیغ “بنفش” روبرو خواهد شد.
واکنشها به سبک هنری درپی آزادسازی موصل از دست داعش
منبع : خبرگزاری اهل بیت ابنا
آثار کفران و ناسپاسی
آثار کفران و ناسپاسی
* خروج از دایره توحید
خداوند در آیاتی کفران نعمت را زمینه ساز خروج از حوزه توحید و یکتاپرستی میداند. و لذا کفران نعمت را سبب خسران بر میشمارد. معلوم است که در نظر قرآن، همه انسانها در خسران و زیان هستند مگر اینکه خود را با ایمان و عمل صالح از آن برهانند.(سوره عصر) بر این اساس، کفران نعمت خود، عاملی برای بقای شخص در همان خسران میباشد که آثار آن در دنیا و آخرت به اشکال گوناگون بروز میکند.
* زمینه خسران ابدی
خداوند در آیاتی از جمله ۴۰ سوره نمل و ۱۲ سوره لقمان، کفران نعمت را زمینه ساز خسران ابدی کفران کنندگان بر میشمارد و نسبت به این امر هشدار میدهد. به این معنا که خداوند به شخص نعمتی را میدهد تا در یک آزمونی معلوم شود که چگونه با استفاده درست یا نادرست از نعمت، از خسران رهایی مییابد یا آنکه همچنان در آن دست و پا خواهد زد و در مرداب آن فرو خواهد رفت.
* ازدست دادن نعمت
از نظر قرآن، نتیجه طبیعی کفران نعمت، از دست دادن آن نعمت و نعمتهای دیگر است.(رعد، آیه ۱۱) از امام سجاد (ع) نقل شده است که کفران نعمت از گناهانی است که موجب تغییر و زوال نعمت الهی میشود. آن حضرت(ع) پس از بیان این مطلب به آیه ۱۱ سوره رعد اشاره و آن را تلاوت میکند تا بیان دارد که چه رابطه و نسبت نزدیکی میان کفران نعمت و زوال آن وجود دارد. (تفسیر الصافی، ج ۳، ص ۶۱ و نیز تفسیر الجامع، ج ۵، ص ۲۷۱)
* گرسنگی و قحطی
گرسنگی و قحطی از دیگر آثاری است که خداوند در آیه ۱۱۲ سوره نحل برای کفران نعمت بیان میکند؛ خداوند در این آیه میفرماید که چگونه کفران نعمت باعث سلب آن از جانب خدا و قحطی و گرسنگی در جامعه میشود و کسانی که گرفتار کفران نعمت میباشند از آرامش و امنیت و اطمینان نسبت به این امور بیبهره خواهند بود.
* خوف و ناامنی
خوف و ناامنی که در این آیه به عنوان پیامد طبیعی کفران نعمت از آن یاد شده، بیانگر آن است که کفران نعمت چگونه موجبات سلب امنیت را فراهم میآورد، بلکه زمینه بحرانهای عمومی نیز میشود؛ چرا که افزون بر اشخاص، جوامع نیز دچار بحران امنیت و فقدان آن میشود و وحشت و ترس بر جامعه حاکم میگردد.
* محرومیت از رضایت الهی
از دیگر آثار کفران نعمت میتوان به محرومیت از رضایت الهی اشاره کرد. خداوند در آیه ۷ سوره زمر شکر را عامل جلب رضایتمندی بر میشمارد. مفهوم مخالف این قضیه وحکم الهی این خواهد بود که کفران نعمت موجب محرومیت از رضایتمندی خداوند میشود. بنابراین،کسانی که گرفتار کفران نعمت هستند خود را باید در زمره کسانی بشمارند که خشم و غضب الهی را به جان خریدهاند و از خشنودی خداوندی محروم گشتهاند.
* محرومیت از محبت خدا
همچنین از آیات ۲۷۶ سوره بقره و ۳۸ سوره حج بر میآید که کفران نعمت موجب محرومیت از محبت خداوند خواهد بود. در این آیات بصراحت بیان شده است که خداوند کفرانکننده را دوست نمیدارد. محرومیت از محبت الهی به معنای ورود به دایره کسانی است که دوزخ، آنها را در بر گرفته است؛ چرا که تنها اهل امنیت و آرامش دنیوی و اخروی کسانی هستند که محبوب خدایند و کسانی که خداوند بر آنان خشم گرفته و محبوب خدا نیستند، در دوزخ فراق در دنیا و دوزخ آتش در قیامت خواهند سوخت.
کفران، خصلت ناپسند انسان
کفران، خصلت ناپسند انسان
یکی از خصلتهای انسان که در قرآن به نقد و ارزیابی آن پرداخته شده، صفت کفران و ناسپاسی است. این اصطلاح بیشتر با نعمت بیان میشود و در زبان مردم، با عنوان کفران نعمت مورد نقد و سرزنش قرار گرفته است.
ریشه این اصطلاح را میتوان در واژه کفر دانست؛ هر چند که در ادبیات عربی برای بیان همین اصطلاح کفران نعمت، واژه کنود نیز به کار میرود. در قرآن مشتقات هر دو واژه برای بیان همین مقصود به کار رفته است.
کفر به معنای پوشاندن است و کافر را از آن رو کافر گفتهاند که روی حقیقت را میپوشاند و به جای حق، باطل را میجوید و آن را اصالت میبخشد. بنابراین کفران به معنای کفران نعمت، پوشاندن آن با ترک سپاس و شکر گزاری از آن است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۷۱۴، ذیل واژه کفر)
در زبان فارسی کفران را با واژه ناسپاسی بیان میکنند که ضد معنای شکر است. از این رو گفته شده: کفران به معنای نشناختن نعمت از منعم و شاد نبودن به آن و صرف نکردن آن در مصرفی که منعم به آن راضی و خشنود است. آیاتی از قرآن از جمله آیه ۷ سوره ابراهیم و آیه ۴۰ سوره نمل و آیه ۱۵۲ سوره بقره بر همین معنا دلالت میکند.
خداوند در آیات بسیاری هنگام بیان خصلتهای انسانی، یکی از خصلتهای ناپسند وی را کفران نعمت بر میشمارد. از جمله این آیات میتوان به آیه ۱۴۷ سوره نساء، ۳۸ سوره یوسف و ۷ و ۳۴ سوره ابراهیم اشاره کرد.
از این آیات و مانند آن به دست میآید که این خصلت ناپسند که گاه از اهل ایمان نیز صادر میشود، نوعی کفر و پوشاندن حق است. اینکه برخی از پیامبران از جمله حضرت سلیمان نبی(ع) وقتی تخـت بلقیس را نزد خـود دید، گفت: هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَمَنْ شَکَرَ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ؛ این از فضل پـروردگار من است تا آزمایشم کند که آیا شاکرم یا ناسپاس؛ وکسی که شاکر باشد به نفع خودش است و کسی که ناسپاس باشد، پس پروردگار من بینیاز است و با ناسپاسیاش، به خودش ضرر میزند (نمل، آیه ۴۰) بیانگر این معناست که همه ممکن است گرفتار این نوع کفران و ناسپاسی شوند؛ هر چندکه اهل ایمان باشند. از این رو در آیه از ابتلا و آزمون سخن به میان میآید که اهل ایمان در هر مرتبهای ممکن است به آن دچار شوند.
از آیات قرآن بر میآید که کفر و پوشاندن حق، مصادیق و مراتبی دارد که از جمله میتوان به کفر به معنای انکار اصول دین (بقره، آیه ۲۸ و نساء، آیه ۱۵۰)، انکار توحید و پذیرش شرک (مائده، آیه ۷۳)، انکار رسالت پیامبر(رعد، آیه ۴۳)، پذیرش طاغوت (بقره، آیه ۱۵۶)، ترک فرائض دینی(آل عمران، آیه ۹۷)، ارتکاب معصیت(بقره، آیه ۱۰۲) و کفران نعمت (نمل، آیه ۴۰) اشاره کرد.
از امام صادق روایت شده که فرموده است: الْکُفْرُ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَلَی خَمْسَهِ أَوْجُه ، وَالْوَجْهُ الثَّالِثُ مِنَ الْکُفْرِ کُفْرُ النِّعَمِ وَذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی یَحْکِی قَوْلَ سُلَیْمَانَ علیه السلام؛ کفر، در کتاب خدا به پنج معنا آمده است که معنای سوم آن کفران نعمت است و سپس به کلام خداوند اشاره کرد که حکایت سخن حضرت سلیمان(ع) است.( کافی، ج۲، ص۳۸۹)
امیرمومنان علی (ع) نیز میفرماید: مَنِ اسْتَعَانَ بِالنِّعْمَهِ عَلَی الْمَعْصِیَهِ فَهُوَ الْکَفُورُ ؛ کسی که با نعمت خدا گناه میکند، کفران نعمت و ناسپاسی میکند. (مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۵۳ )
بر این اساس میتوان گفت که مصداقی از کفر و مرتبهای از آن، کفران نعمت است. از این رو خداوند کسانی را که کفران نعمت میکنند مورد سرزنش قرار میدهد و آنان را اهل هلاکت و دوزخ میشمارد. (هود، آیه ۶۰ و یوسف، آیه ۳۸ و ابراهیم، آیه ۲۸ و نیز نحل، آیات ۵۳ و ۵۵ و ۷۱ و ۷۲ و ۸۳ و عبس، آیه ۱۷)
اینکه خداوند در آیه ۲۱۱ سوره بقره و ۷ سوره ابراهیم، کفران نعمت را موجب عذاب شدید الهی میداند و یا در آیه ۱۱۵ سوره مائده کفران نعمت را سبب گرفتار شدن به عذاب مسخ قلمداد میکند (تفسیر شریف لاهیجی، ج ۱، ص ۷۲۷) و یا در آیات ۷۶ و ۷۷ و ۸۱ سوره قصص ، ناسپاسی و کفران نعمت را موجب نزول عذابهای دنیوی معرفی میکند، به خوبی بر میآید که کفران نعمت مرتبهای از کفر و انکار توحید و الوهیت و ربوبیت الهی است.
بنابراین، میتوان گفت که هیچ کسی در هیچ مرتبهای، از کفران نعمت به معنای نوعی کفر و انکار الوهیت در امان نیست و میبایست هوشیار باشد تا گرفتار آزمون و ابتلا نشود.
مقاومت نتیجه داد نه سازش
نیروهای مسلح عراق پس از سه سال نبرد مداوم با تروریستهای تکفیری و با نادیده گرفتن بزرگنماییهای آمریکا و برخی جریانها در ارتباط با «داعش»، بالاخره کمر این گروه تروریستی را شکستند و به سیطره این گروه تروریستی پایان دادند.
سرانجام مقاومت در عراق نتیجه داد و بساط داعش در موصل، یعنی همان شهر که تکفیریها آن را مرکز خلافت خود کرده بودند، برچیده شد و آخرین هستههای آن نیز در حال پاک شدن
است.
بهار سال 1393 که در مدت خیلی کوتاهی چهار استان «دیاله»، «الانبار»، «صلاحالدین» و «نینوا» به چنگ داعش افتاد و تکفیریها برای اشغال دو استان «بغداد» و «کرکوک» هم خیز برداشته بودند، بسیاری از جریانها و گروهها و حتی برخی از ناظران بیطرف، همهچیز را تمام شده میدانستند.
این اتفاق برای آمریکا که در سال 2011 از عراق خارج شده بود، یک فرصت بزرگ را جهت بازگشت به این کشور ایجاد کرد و به همین خاطر، مقامات واشنگتن رسما و آشکارا از جنگ 10 ساله علیه داعش حرف میزدند و کاخسفید خیلی زود سیاست کثیفی را سرلوحه کار خود قرارداد؛ از یک طرف با تابلوی مقابله با داعش، ائتلاف تشکیل داد و از طرف دیگر، در سایه همین ائتلاف و به بهانه بمباران داعش، حمایت هوایی از آنها را کلید زد.
از میانه سال 2014 تاکنون که ائتلاف آمریکایی ضدداعش فعال شد، جنگندههای این ائتلاف بارها نیروهای عراقی را بمباران کردهاند. هر بار که مورد اعتراض قرار میگرفتند، میگفتند که اشتباها نیروهای خودی را هدف قرار دادهاند! در این مدت هواپیماهای آمریکایی و ائتلاف به طور مکرر برای داعش اسلحه و مهمات و آذوقه فرو میریختند و از راه ترکیه نیز از آنها حمایت میکردند. در این موارد نیز هرگاه دستشان رو میشد، بهانه میآوردند و این موارد را گردن نمیگرفتند و یا اینکه، بهانه همیشگی خود را بر زبان میآوردند و میگفتند که اشتباها دست به این کار زدهاند.
مردم عراق در این نبرد سه ساله با داعش، علاوه بر اینکه با توطئهها و اقدامات آمریکا دست و پنجه نرم میکردند، مجبور به مقابله و مصاف با نفوذیهای داخلی و منطقهای نیز بودند. یعنی همانهایی که یا به اختلافات داخلی دامن میزدند و اذهان مردم را از اصل (داعش) به حاشیه میبردند و یا در مورد داعش، بزرگنمایی میکردند. اما، مقاومت و مردم بیتوجه به این نفوذیها، راه خود را رفتند.
مردم عراق مثل مردم سایر کشورهای اسلامی و منطقه، تجارب دهههای اخیر و خصوصا در ارتباط با رژیم صهیونیستی را پیش چشم خود داشتند و به چشم خویش دیدند که مسیر سازش «یاسر عرفات» رئیس سابق تشکیلات خودگردان به چه نتایج فاجعه باری انجامیده است. عرفات در سال 1993 با شاخه زیتون (نماد صلح) به سازمان ملل رفت و در آمریکا پیمان «اسلو-1» را امضا کرد. اما نتیجهاش این شد که عوامل رژیم اسرائیل حتی خودش را با سم بیولوژیک کشتند.
مردم عراق پیروزیهای حزبالله لبنان و جنبشهای فلسطین علیه رژیم صهیونیستی را دیده بودند و میدانستند که همه آنها با ایمان به خدا و سلاح حاصل شدهاند و نه با سازش و مذاکره و نصیحت و همسویی با آمریکا.
به همین خاطر بود که در سال 2014 به فتوای جهاد کفایی آیتالله «سیدعلی سیستانی» مرجع عالی شیعیان عراق، لبیک گفتند و به میدان آمدند و با داعش جانانه جنگیدند. حاصل این نبرد نیز پس زدن تکفیریها از مناطق مهمی چون «جرف الصخر»، «فلوجه»، «تکریت»، «رمادی» و بالاخره «موصل» بوده است.
واضح است که این پیروزی بزرگ، همه محاسبات آمریکا را در عراق و حتی منطقه به هم ریخته است و به همین خاطر، ملتها و دولتهای منطقه باید خود را آماده مقابله با دسیسههای جدید آمریکا و متحدانش بکنند.
در هر حال، کار داعش در موصل تمام شد و آخرین لکههای آن نیز از رخسار این شهر در حال پاک شدن است و همه میدانند که پایان داعش در موصل یعنی پایان داعش در عراق و حتی در سوریه.