درخشش نام شهید حججی
چرا بین اینهمه شهید سرجدا، نام شهید حججی اینقدر درخشید؟
زندگی شهید حججی بیشتر از شهادتش درسآموز است؛ او یک ابراهیم_هادیِ دیگری برای این زمان است. از جوانها تقاضا میکنم، زندگی شهید حججی را مرور کنند؛ خدا حرفهایی دربارۀ او با ما دارد!
این کار خدا بود که عاشقیِ این جوان مجاهد را رسوا کرد؛ چون او واقعاً میتواند الگو باشد. فقط نور وجودش نیست که اتمام حجت میکند، زندگینامهاش بیشتر غوغا خواهد کرد.
وقتی زندگینامه شهید حججی و شرح فعالیتهای فرهنگی و رسیدگی او به محرومان منتشر شود، تازه معلوم خواهد شد که چرا چشمان پرنفوذش اینقدر بر دلها اثر گذاشته و دلِ این ملت را تکان داده است؟
بزرگداشت شهیدحججی96.5.26
اینفوگرافیک عاقبت اعتماد به شیطان
سازش هم هزینه دارد
این شاید یکی از عمیق ترین جملات رهبری در چند سال اخیر بود که ریشه گرفته از سال ها تجربه ی عینی است و شاید بهترین مصداق آن سقوط مصدق باشد.
نیاز به بازشناخت اساسی کودتای_28_مرداد امروز با وجود بستن قراردادهای نفتی و سیاسی استعماری بیش از هر زمان دیگری احساس می شود و قطعا واکاوی حوادث قبل از آن می تواند تصویری کلی ولی دقیق از اتفاقات امروز را پیش چشممان آورد.
چیزی که آشکار است این است که مصدق به خودش و ایران هم خدمت کرد و هم خیانت.
سند ملی شدن نفت اگرچه بعد از کودتا عملا نادیده گرفته شد ولی سرآغازی بود برای مبارزه با استعمار و زاینده ی باوری بود در ذهن مردم که با اتحاد می توانند حتی بر انگلیس و آمریکا هم پیروز شوند. ولی اعتماد به آمریکا آن سوی فعالیت های مصدق بود.
اعتمادی که امضای تاییدی بود بر حکم عزل خودش و فرصتی طلایی بود برای بازگشت سلطنت پهلوی.
لطف و فضل وسیع خدا
جمعی از فقیرهای مدینه به حضور پيامبر اکرم (ص) آمدند و گفتند ای رسول خدا ثروتمندان با ثروت خود بردگان را آزاد میکنند و به ثوابش میرسند، ما برای چنین کاری توان مالی نداریم، آنها برای انجام حج، سفر میکنند، ما به خاطر نداشتن توان مالی از آن محروم هستیم، آنها صدقه میدهند، ما چیزی نداریم که صدقه بدهیم و به ثوابش برسیم، آنها اموال خود رادر راه جهاد مصرف میکنند و به ثوابش میرسند، چنین کاری از عهده ما بر نمی آید و به آن ثوابها نمی رسیم، پس چه کنیم؟
پیامبر (ص) فرمود: (اگر کسی صد بار تکبیر (الله اکبر) بگوید بهتر از آزاد کردن صد برده است و اگر کسی صدبار تسبیح (سبحان الله) بگوید، بهتر از راندن صد شتر (برای قربانی در حج) است و اگر کسی صد بار حمد (الحمد الله) بگوید، بهتر از فرستادن صد اسب با زین و دهنه و سوار آن (برای جهاد) در راه خدا است و کسی که صد بار (لا اله الا الله) بگوید در آن روز از نظر عمل بهترین انسانها - جز کسی که زیادتر گفته باشد- میباشد)
امام صادق (ع) فرمود: این خبر، به ثروتمندان رسیده و همین دستور آن حضرت را انجام دادند.
فقراء به حضور پیامبر (ص) باز گشتند و عرض کردند: (این دستور شما را ثروتمندان شنیدید و انجام میدهند) (و هر دو ثواب را میبرند)
رسول خدا (ص) فرمود:
(ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء)
(این فضل خداست که به هر که خواهد بدهد) (مائده - ۵۴)
منبع :اصول کافی باب التسبیح و التهلیل و التکبیر، حدیث ۱ ص ۵۰۵
شیعه حقیقی از دید حضرت رضا علیه السلام
شیعه حقيقي از ديد حضرت رضا(ع)
هنگامي كه حضرت رضا ( ع ) در خراسان بود ، جمعي از شيعيان از راه دور براي زيارت رضا ع به در خانه آن حضرت آمدند دربان به نزد حضرت رضا ( ع ) رفت تا اجازه ورود آنها را بگيرد ، جريان را به حضرت عرض كرد ، امام رضا ( ع ) به او فرمود : ( فعلا كار دارم ، به آنها بگو بروند ) .
دربان كنار درآمد و به آنها گفت : ( برويد فعلا آقا كار دارد ) .
آنها رفتند و روز دوم به در خانه حضرت رضا ( ع ) آمدند ، باز مثل روز قبل ، اجازه ورود داده نشد و آنها رفتند ، دو ماه هر روز آنها مي آمدند و برمي گشتند ، سرانجام نااميد شدند ، و به دربان گفتند : به حضرت رضا ( ع ) عرض كنيد ، ( ما از شيعيان پدر تو امير مؤمنان حضرت علي ( ع ) هستيم ، دشمنان ما ، نسبت به ما شماتت و سرزنش مي كنند كه شما به ما اجازه ملاقات نداديد ، و ما اين بار شرمنده مي رويم ، و در برابر نيشخند مخالفان ، بيچاره خواهيم شد ) .
دربان پيام آن ها را به حضرت رضا ( ع ) ابلاغ كرد ، حضرت فرمود : به آنها اجازه بده وارد شوند .
دربان به آن ها اجازه ورود داد ، آنها به حضور حضرت رضا ( ع ) رسيدند و سلام كردند ، حضرت رضا ( ع ) جواب سلام آنها را نداد و حتي اجازه نشستن به آنها نداد ، آنها همچنان ايستاده بودند ، سرانجام آنها گفتند : ( اي پسر رسول خدا ( ص ) ! چه شده كه ما اين گونه مورد بي مهري شما شده ايم ، و بعد از دوماه در بدري و اجازه ندادن اكنون اين گونه قدر ما را ناچيز نمودي ، و بعد از اين همه بي اعتنايي ، ديگر آبرويي براي ما باقي نمي ماند ) .
حضرت رضا ( ع ) فرمود : اين آيه ( 30 شوري ) را بخوانيد :
و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم ، و يعفو عن كثير : ( هر ناگواري كه فراگير شما مي شود ، به خاطر اعمالي است كه انجام داده ايد ، با اينكه خداوند ، بسياري از گناهان را مي بخشد ) .
( من در اين برخورد با شما ، از خدا و رسول خدا و اميرمؤمنان و از پدران و اجداد پاكم پيروي كرده ام ) .
آنها عرض كردند : براي چه ؟ مگر ما چه گناهي كرده ايم ؟
حضرت رضا ( ع ) فرمود : ( شما ادعا مي كنيد كه شيعه اميرمؤمنان علي ( ع ) هستيد ) ( همين گناه شما است كه ادعاي دروغين مي كنيد )
( واي بر شما ! بدانيد كه شيعه اميرمؤمنان علي ( ع ) حسن و حسين ( ع ) سلمان ، ابوذر ، مقداد ، عمار و محمد بن ابوبكر ( سلام الله عليهم ) هستند كه در هيچيك از دستورهاي علي ( ع ) سرپيچي نمي كردند ، و هرگز مرتكب كاري كه نهي شده بودند ، نمي شدند ، شما ادعا مي كنيد كه شيعه هستيم ، ولي در اكثر اعمال خلافكار و مقصر هستيد ، در انجام وظائف واجب ، كوتاهي مي كنيد در اداي حقوق برادران ديني ، سستي مي نمائيد ، و در آنجا كه تقيه ( كتمان عقيده براي حفظ جان ) واجب نيست تقيه مي كنيدو در آنجا كه تقيه واجب است تقيه نمي كنيد ، اگر مي گوئيد : ما دوستدار علي ( ع ) و دوست دوستان او هستيم ، و از دشمنان او بيزار مي باشيم . سخن شما را رد نمي كنم ، ولي اين ادعا ، ادعاي بسيار مقدس است اگر كردار شما با گفتارتان تطبيق نكند ، به هلاكت مي رسيد ، مگر اينكه توبه نمائيد و جبران كنيد تا مشمول رحمت الهي گرديد ) .
آنها گفتند : ( اي فرزند رسول خدا ! از درگاه خدا طلب آمرزش مي كنيم و توبه مي نمائيم و ديگر نمي گوييم ما شيعه علي ( ع ) هستيم ، بلكه مي گوييم مادوست علي ( ع ) و دوست دوستان علي ( ع ) هستيم و با دشمنان شما دشمن مي باشيم . )
آنگاه حضرت رضا ( ع ) به آنها فرمود : آفرين بر شما باد اي برادران و دوستانم ، بفرمائيد بفرمائيد ، بفرمائيد ، ( آن حضرت مكرر آنها را به حضور خواند ) تا آنها را يك يك در آغوش گرفت ، و به دربان فرمود : ( چند بار مانع ورود آنان به نزد من شدي ؟ )
دربان عرض كرد : ( شصت بار ) .
فرمود : شصت باز نزد آنها برو و بر آن ها سلام كن و سلام مرا به آن ها برسان ، آنها با استغفار و توبه خود ، از گناه پاك شدند ، و به خاطر دوستيشان با ما سزاوار كرامت گرديدند ، به امور آنها رسيدگي كن و مشكلات آنها را رفع كن و آنچه لازم است به آنها از خواربار و پول و . . . كمك كن.
بحار الانوار، ج 10،ص157 الی 159
این جملات را هرگز به فرزندتان نگویید
1- بیشتر تلاش کن، تو می توانی
ممکن است احساس کنید که فرزندتان در مدرسه، در ورزش یا در مهارت های دیگر آن طور که باید و شاید از توانایی هایش استفاده نمی کند. هر گونه اظهارنظری که نارضایتی شما را نشان بدهد نه تنها او را دلسرد می کند بلکه می تواند نتیجه عکس داشته باشد. وقتی چیزی از فرزندتان می خواهید، دقیقا مشخص کنید که توقعتان چیست. مثلا بگویید “وقتی اتاقت را کاملا تمیز کردی اجازه داری کارتون تماشا کنی.”
۲ - کمتر غذا بخور
بهتر است از هر جمله ای که ذهنیت کودک را نسبت به ظاهرو بدنش تحت تاثیر قرار می دهد بپرهیزید. مثلا نگویید “مطمئنی که باید یک کیک دیگر بخوری؟” . همین طور از به کار بردن هر صفتی خود داری کنید. مثلا نگویید فرزندتان “پرخور” یا “بهانه گیر” است. در عوض، سعی کنید به نکات مثبت اشاره کنید و به جای کلی گویی، منظور دقیقتان را بیان کنید مثلا بگویید “چه خوب که سوپ مرغ را امتحان کردی.”
۳ - تو همیشه… تو هیچ وقت …
هرگز از کلماتی مثل “همیشه” یا “هیچ وقت” استفاده نکنید. در پس این کلمات تاثیراتی وجود دارد که می توانند تا آخر عمر با کودکتان بمانند. جمله ای مانند “تو همیشه وسائلت را گم می کنی” باعث می شود که او احساس بدی راجع به خودش پیدا کند و واقعا تبدیل به کودکی شود که همیشه وسائلش را گم می کند. به جای به کار بردن جملات منفی از فرزندتان بپرسید که چگونه می توانید به او کمک کنید تا رفتارش را تغییر دهد. مثلا بگویید “من احساس می کنم گاهی فراموش می کنی وسائلت را کجا گذاشته ای. ما چگونه می توانیم کمکت کنیم؟”
۴- چون من می گویم!
گفتن چنین جمله ای شما را رئیس مطلق معرفی می کند و به حس استقلال و لیاقت کودک ضربه می زند. همچنین باعث می شود کودک شما یکی از فرصتهای یادگیری را از دست بدهد. مثلا تصور کنید که بچه های شما دوست دارند به جای آمدن به خانه خاله تان به پارک بروند و بازی کنند. به آنها بگویید ” می دانم دوست دارید بازی کنید ولی خاله دوست دارد شما را ببیند و ما باید به بزرگترها احترام بگذاریم.”
۵- به تو گفته بودم…
تصور کنید چندین بار به پسرتان گفته اید که اگر همه بعدازظهر بازی کند وقت کافی برای امتحان ریاضی اش نخواهد داشت. و حالا پسرتان نمره اش را گرفته و شما از آن ناراضی هستید. گفتن جمله “به تو گفته بودم” باعث می شود او فکر کند همیشه حق با شما است و او همیشه اشتباه می کند.
در عوض سعی کنید به نتایج مثبت کارهای او اشاره کنید، مثلا وقتی به حرفتان گوش می کند و اتاقش را تمیز می کند بگویید ” حالا اتاقت بهتر به نظر می رسد نه؟ پس بهتر است همیشه اتاقت را تمیز کنی.”
۶- تو بهترینی
اگر همیشه کودکتان را تحسین کنید و به او بگویید که چقدر با هوش و زرنگ است، کم کم در مورد امتحان چیزهای تازه یا سخت تر دچار تردید خواهد شد چون می ترسد که نتواند مثل همیشه خوب و باهوش باشد. همچنین وقتی فرزند شما درگیر کاری باشد و به مشکل برخورده باشد، گفتن جمله ای مانند”اما تو خیلی زرنگ هستی” نتیجه عکس خواهد داشت، چون احساس می کند که لیاقت صفت های خوبی که به او می دهید را ندارد. بهتر است تنها به تلاش و کوشش او بها بدهید و بگویید “تو خیلی تلاش می کنی پس حتما موفق می شوی” یا “کارت عالی بود آفرین.”
۷ -نگران نباش
اشکالی دارد اگر به کودک مضطرب و نگرانتان دلداری بدهید؟ بله، چون اگر به او بگویید که نباید نگران باشد احساس او را نادیده گرفته اید. همین طور جملاتی مثل “گریه نکن” یا “آرام باش” نتیجه ای مشابه خواهند داشت. در عوض بگویید ” می دانم نگران هستی. می توانی به من بگویی چه چیزی بیشتر از همه نگرانت کرده است؟ ”
۸- بهتر است با او دوست نباشی
هرگز به فرزندتان نگویید که از بعضی دوستانش خوشتان نمی آید و نباید با آنها دوست باشد. این نظر شما هر دلیلی داشته باشد، باعث می شود که توجه فرزندتان نسبت به آن شخص خاص بیشتر شود. در عوض بکوشید با او صریح و مستقیم صحبت کنید تا بتوانید مکالمه ای راحت و روشن در مورد ارزش ها و چیزهای خوب و بد با فرزندتان داشته باشید. مثلا بگویید “چه چیز آن دوست برای تو جذاب است؟ شما دونفر چه کار می کنید؟”
۹- این طوری نه. بگذار نشانت بدهم
تصور کنید که از فرزندتان خواسته اید کاری را انجام دهد، ولی او در انجام آن چندان موفق نبوده است. مسلما سخت است که جلوی خودتان را بگیرید و در انجام آن کار دخالت نکنید. ولی این کار اشتباه است چون فرصت یادگیری را از او می گیرد، ضمن اینکه در صورت تکرار باعث می شود که او کم کم از امتحان چیزهای تازه بترسد. سعی کنید به جای اینکه آن کار را خودتان اجام دهید، با او همکاری کنید و بگویید “مادر من به من یاد داده که چگونه حوله ها را تا بزنم. بگذار به تو نشان بدهم.”
اُبهت زمان
بزرگداشت شهید محسن حججی با حضور گسترده مردم و مسئولان در نجفآباد
دیروز مراسم بزرگداشت شهید محسن حججی با حضور گسترده مردم و مقامهای کشوری و لشکری برگزار شد؛ نماینده ولی فقیه و فرمانده کل سپاه در این مراسم سخنرانی کردند و واقعه شهادت او را خونی تازه در رگ غیرت ملی نامیدند.
مراسم گرامیداشت شهید مدافع حرم «محسن حججی» پیش از ظهر دیروز (یکشنبه 22 مردادماه) با حضور جمعی از مقامات نظامی همراه با سخنرانی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و امام جمعه اصفهان در مسجد جامع نجفآباد برگزار شد. شهید مدافع حرم محسن حججی پس از اسارت توسط تروریستهای داعش در سوریه، به فیض شهادت رسید. حججی یکی از نیروهای لشکر زرهی ۸ نجفاشرف و از نیروهای فعال مؤسسه شهید احمد کاظمی بود. از این شهید بزرگوار یک فرزند ۲ساله به یادگار مانده است.
خونها را به جوش آورد
حجتالاسلام والمسلمین سید یوسف طباطبایینژاد نماینده ولی فقیه و امام جمعه اصفهان صبح دیروز(یکشنبه)در مراسم یادبود شهید مدافع حرم محسن حججی که به نمایندگی از رهبر معظم انقلاب در مسجد جامع نجف آباد اصفهان حضور یافت، در سخنانی ضمن عرض تبریک به خانواده شهید اظهار کرد: من نمیدانم چه ویژگی در این شهید بوده که در بین این همه شهدای مدافع حرم چنان هیجانی بوجود آورده است و محبت مردم به این شهید ناشی از خلوص شهید حججی بوده است.
حجتالاسلام طباطبایی نژاد گفت: خون این شهید عزیز ضمن آنکه بیدینی داعشیها را اثبات کرد، نشان داد که صرفا مزدور دشمنان اسلام هستند و اینها اگر ذرهای بوی دین را استشمام کرده باشند دست به این کار نمیزدند همچنانکه در تاریخ و تاریخ اسلام به اسیر احترام میگذاشتند.
نماینده ولی فقیه در استان اصفهان اظهار کرد: جهات مختلف زندگی این شهید همچون وصیت نامهاش، اسارت و مردانگیاش برای ما درس و عبرت است و ما همواره باید در مسیر شهدا و این عزیزان باشیم و از خون شهیدان پاسداری کنیم.
خونی تازه در رگ عزت ملی
سردار محمدعلی جعفری صبح دیروز در مراسم گرامیداشت شهید «محسن حججی» اظهار کرد: شهید حججی با خون پاکش انقلاب نوینی را در عرصههای فرهنگی، جهاد در راه خدا و دفاع از انقلاب اسلامی و حریم ولایت به وجود آورد. شهادت این شهید بزرگوار را خدمت مردم مؤمن و انقلابی نجفآباد و خانواده این شهید تبریک عرض میکنم که چنین شهدایی را به انقلاب اسلامی تقدیم کردهاند.
وی ادامه داد: آنها داعش را در عراق و سوریه مقابل جبهه انقلاب اسلامی قرار دادند تا حاکمیت پس از صدام را در عراق ساقط کنند که به یاری خداوند متعال و با حمایتهای جمهوری اسلامی این توطئه خنثی شد و امروز در عراق شاهد پیروزیهای پی در پی انقلاب اسلامی هستیم و به زودی هیچ شهری در اختیار داعش نخواهد بود.
فرمانده کل سپاه پاسداران تأکید کرد: با تبعیت از فرهنگ بسیجی و درسهای دفاع مقدس با سازماندهی یگانهای مردمی در سوریه توطئه بزرگ تصرف سوریه خنثی شد و هنوز نبرد در سوریه ادامه دارد.
وی بیان کرد: بخش قابل توجهی از حلب به دست تکفیریها درآمد اما با جنگی سخت امروز این شهر آزاد شده و نبرد در صحرای شرق سوریه و در تأمین مرزهای بین عراق و سوریه ادامه دارد؛ شهید حججی برای تأمین امنیت مرز سوریه و عراق که نقطه بسیار استراتژیکی برای آمریکا بود به شهادت رسید.
وی متذکر شد: آمریکا داعش را به وجود آورد و نیروهای داعشی و تکفیری سربازان خط مقدم رژیم صهیونیستی هستند تا از این رژیم دفاع کنند؛ نبرد سختی که چندین سال است در منطقه راه انداختهاند وعده امام راحل برای آزادسازی قدس عزیز را زمینهسازی میکند.
وی اذعان کرد: متاسفانه برخی در داخل توجهی به برنامهریزی دشمنان ندارند و فریب وعده دشمنان را میخورند و به عمق توطئه و برنامهریزی دشمنان برای تضعیف نظام توجهی ندارند؛ شهادت شهید حججی در همان روزهایی اتفاق افتاد که ایران اسلامی شاهد حرکت سخیف نمایندگان بود که این شهید به داد عزت ملی ما رسید و آن حرکت سخیفانه را خنثی کرد.
وی در پایان گفت: وقتی همسر شهید میگوید سر همسرش رفت تا روسری نرود، پیام اکثریت شهدا به جامعه بود، باید بدانیم این توصیهها از طرف خانواده شهدا هوشمندانه است، چراکه هجمههای زیادی به باورها و اعتقادات مردم وارد میشود.
فرمانده سپاه در منزل شهید
پیش از برگزاری این مراسم سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ضمن حضور در خانه شهید محسن حججی با خانواده این شهید مدافع حرم دیدار کرد.
در این دیدار که سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران و سردار غلامرضا سلیمانی فرمانده سپاه صاحبالزمان(عج) استان اصفهان نیز حضور داشتند از خانواده معظم شهید تکریم و از مقام شامخ شهید محسن حججی تجلیل شد.
کسب رضایت در حرم رضوی
پدر شهید حججی در گفتگو با خبرگزاری تسنیم گفت: «محسن حدود یک ساعت قبل از اعزام و حرکتش به دیدار ما آمد و دقایق آخر به ما اطلاع داد و لحظهای که آمد به ما گفت: «من نذر کردم در مشهد که اگر شما رضایت دهید و شرایط رفتن به سوریه برای من فراهم شود پای شما را ببوسم». این صحبت فرزندم در آن لحظه قلب ما را به درد آورد و این خاطره تا ابد در ذهن من زنده خواهد ماند.»
وی در ادامه افزوده است: «محسن 25 سال سن داشت و 5 سال پیش ازدواج کرد. محسن با همسرش در یک مؤسسه فرهنگی با یکدیگر آشنا شدند و زمانی که ازدواج کردند دقیقاً با هم یکی شده و پابهپای هم تلاش میکردند و بهمعنای واقعی ازدواج کاملی بین این دو نفر سر گرفت. مصداق این تعامل در زندگی مشترک هم به شهادت رسیدن فرزند من و ادامه راهش توسط عروسمان است که جای تشکر دارد چون همیشه همراه پسر ما تلاش میکرد.»
پدر شهید حججی در گفتگو با فارس نیز خاطر نشان کرد: «او ما را به مشهد برد و پیش امام رضا (ع) گیر انداخت؛ بعد از مراسم احیا ما در یک صحن بودیم و شهید هم در صحن دیگری، محسن به مادرش پیام داد که به امام رضا قسمتان میدهم که راضی شوید من به سوریه بروم؛ همانجا مادرش راضی شد که به سوریه برود.»
این دو را به هم برسانیم
اثر آیات قرآن بر انسان قابل تعریف نیست. هرکس خود را در معرض آیات قرار می دهد و آن را تلاوت میکند؛ در معرض یک معجزه قرار میگیرد. هم انسان موجود پیچیدهای است و هم قرآن بسیار ژرف و عمیق است. این دو را به هم برسانیم. این دو برای هم آفریده شدهاند.