اسلام حقیقى
اسلام حقیقى
ابى جارود گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم : اى فرزند رسول خدا! آیا شما دوستى و دلباختگى و پیروى مرا نسبت به خود مى دانید؟
امام علیه السلام : آرى .
عرض کردم : من از شما پرسشى دارم که مى خواهم به من پاسخ دهید زیرا چشمم نابینا است و کمتر راه مى روم و همیشه نمى توانم شما را زیارت کنم .
امام علیه السلام فرمود: سوال خود را بپرس .
عرض کردم : مرا از دینى که شما و خاندانتان خدا را بر اساس آن عبادت مى کنید آگاه کن تا من هم بر اساس آن خدا را دیندارى کنم .
امام علیه السلام فرمود: با سخنى کوتاه سوال بزرگى کردى ، به خدا سوگند همان دینى که خود و پدرانم خداوند را به آن دیندارى مى کنیم به تو مى گویم .
1-شهادت به یگانگى خداوند و رسالت محمد صلى اللّه علیه و آله
2-اقرار به آنچه پیامبر صلى اللّه علیه و آله از جانب خداوند آورده است .
3- محبت به دوست ما و دشمنى با دشمنان ما.
4- پیروى از فرمان ما.
5-انتظار قائم ما.
6-کوشش (در انجام واجبات ) و پرهیز از محرمات.
تسلیم
عده اى به محضر امام باقر علیه السلام رسیدند و دیدند که یکى از فرزندان او بیمار شده است و امام علیه السلام ناراحت و اندوهگین است .
با خود گفتند: اگر این کودک از دنیا برود مى ترسیم امام علیه السلام را آن گونه ببینیم که نمى خواهیم در آن حال باشد.
چیزى نگذشت که صداى شیون اهل خانه بلند شد و فرزند امام علیه السلام از دنیا رفت . آنگاه حضرت نزد آنها آمد در حالیکه چهره او شاد بود و ناراحتى ها قبل از سیماى او بر طرف شده بود.
آنها به امام علیه السلام عرض کردند: فدایت شویم ما ترس آن داشتیم که با مرگ فرزند حالتى پیدا کنید که ما هم بخاطر اندوه شما غمگین شویم .
حضرت به آنها فرمود: ما مى خواهیم کسى را که دوست داریم بسلامت باشد و ما راحت باشیم اما وقتى امر الهى فرا رسد تسلیم اراده خداوند هستیم.
سوال از ولایت
سوال از ولایت
ابو خالد کابلى گوید: به منزل امام باقر علیه السلام رفتم ، حضرت مرا به صبحانه دعوت کرد من هم با او صبحانه خوردم . غذاى حضرت بقدرى پاکیزه و گوارا بود که تا به حال چنین غذایى نخورده بودم .
وقتى از خوردن فارغ شدیم امام علیه السلام فرمود: اى ابا خالد! این غذا را چگونه دیدى ؟
عرض کردم : فدایت شوم من غذائى گواراتر و پاکیزه تر از این ندیده بودم اما به یاد این آیه درکتاب خدا افتادم :
ثم لتسالن یومئذعن النعیم آنگاه در روز قیامت از نعمتها سوال مى شوید.
امام علیه السلام فرمود: از اعتقاد حقى (ولایت ائمه علیهم السلام ) که بر آن هستید سوال مى شوید.
مرد مسیحی
امام باقر (ع): مرد مسیحی
امام باقر، محمدبن علی بن الحسین علیه السلام، لقبش «باقر» است. باقر یعنی شكافنده. به آن حضرت «باقرالعلوم» می گفتند، یعنی شكافنده ی دانشها.
مردی مسیحی، به صورت سخریه و استهزاء، كلمه ی «باقر» را تصحیف كرد به كلمه ی «بقر» یعنی گاو، به آن حضرت گفت: «انت بقر» یعنی تو گاوی.
امام بدون آنكه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت كند، با كمال سادگی گفت: «نه، من بقر نیستم، من باقرم».
مسیحی: تو پسر زنی هستی كه آشپز بود.
- شغلش این بود، عار و ننگی محسوب نمی شود.
- مادرت سیاه و بی شرم و بدزبان بود.
- اگر این نسبت ها كه به مادرم می دهی راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد كه دروغ و افترا بستی.
مشاهده ی این همه حلم از مردی كه قادر بود همه گونه موجبات آزار یك مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد، كافی بود كه انقلابی در روحیه ی مرد مسیحی ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بكشاند.مرد مسیحی بعداً مسلمان شد
منبع: داستان راستان،شهید مطهری،جلد اول.
دوستی و محبت اهل بیت
امام باقر (ع): دوستی و محبت اهل بیت
حكيم بن عتيبه گفت: خدمت حضرت باقر (عليه السلام) بودم، خانه پر از جمعيت بود در اين هنگام پيرمردى كه تكيه بر عصاى آهنين خود داشت وارد شد بر در خانه ايستاده، گفت: السلام عليك يابن رسول الله و رحمة الله و بركاته و سكوت كرد. حضرت باقر (عليه السلام) فرمود: عليك السلام و رحمة الله و بركاته .
پيرمرد رو به طرف حضار مجلس نموده بر همه سلام كرد و آنها جواب سلامش را دادند آنگاه متوجه حضرت شده و عرض كرد يابن رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) مرا به نزديك خود جاى ده.
فوالله انى لاحبكم و احب من يحبكم و والله ما احبكم و لا احب من يحبكم لطمع فى دنيا والله انى لا بغض عدوكم و ابرء منه والله ما ابغضه و ابرء منه لوتر، كان بينى و بينه والله انى لاحل حلالكم و احرم حرامكم و انتظر امركم فهل تر جولى جعلنى الله فداك
به خدا سوگند شما را دوست دارم و دوستان شما را نيز دوست دارم ، اين علاقه و محبت من نسبت به شما و دوستانتان نه براى طمع در دنيا است. به خدا قسم دشمنان شما را دشمن دارم و از آنها بيزارم. اين دشمنى و بيزارى كه نسبت به آنها ابراز مى كنم خداى را شاهد مى گيريم كه نه به واسطه كينه و خصومتى است كه بين من و آنها باشد. آنچه شما حلال بدانيد حلال مى دانم و آنچه حرام بدانيد حرام مى دانم و انتظار فرج شما خانواده را مى كشم يابن رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) فدايت شوم با اين خصوصيت آيا اميد نجاتى برايم هست؟!
حضرت باقر (عليه السلام ) فرمود: جلو بيا؛ او را پيش خواند تا در پهلوى خود نشانيد. آنگاه فرمود: پيرمرد.
شخصى خدمت پدرم على بن الحسين (عليه السلام ) رسيد همين سوالى كه تو كردى از ايشان نمود. پدرم در جوابش فرمود: اگر از دنيا بروى وارد بر پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) و على و امام حسن و امام حسين و على بن الحسين (عليهم السلام) مى شوى ، قلبت خنك خواهد شد و دلت از التهاب مى افتد شاد خواهى شد و چشمهايت روشن مى گردد، با كرام الكاتبين به خوبى و خوشى روبرو خواهى شد آنگاه كه جانت به اينجا برسد (در اين هنگام با دست اشاره به گلوى خود نمود) در زندگى نيز چيزهائى خواهى ديد كه باعث روشنى چشمت هست و با ما در مقامى بلند و ارجمند خواهى بود.
پيرمرد از شنيدن اين مقامات چنان غرق در شادى شد كه خواست براى مرتبه دوم عين جملات را از زبان امام (عليه السلام) شنيده باشد، از اين رو عرض كرد يابن رسول الله چه فرموديد؟!
حضرت باقر (عليه السلام) سخنان خود را تكرار كرد. پيرمرد عرض كرد اگر من بميرم بر پيغمبر و على و حسن و حسين و على بن الحسين (عليهم السلام) وارد مى شوم. چشمم روشن و دلم شاد و قلبم خنك مى شود و كرام الكاتبين را با شادى و خوشى ملاقات مى كنم وقتى جانم به گلويم برسد.
اگر زنده بمانم خدا چشمم را روشن مى نمايد و با شما در درجه اى بلند خواهم بود؟!
در اين هنگام پيرمرد را چنان گريه اى گرفت كه مانند ژاله اشك مى ريخت و با صداى بلند هاى هاى گريه مى كرد. آنقدر گريه كرد كه بر زمين افتاد. قطرات پياپى اشك و ناله هاى جانگداز كه حاكى از قلب پر محبت و ولاى پيرمرد بود چنان اطرافيان را تحت تاثير قرار داد كه همه با صداى بلند شروع به گريه كردند. حضرت باقر (عليه السلام) رو به طرف پيرمرد نموده با دست مبارك قطرات اشك را از مژگانش مى گرفت و مى پاشيد.
پيرمرد سربلند نموده و عرض كرد يابن رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) دست مباركت را به من بده . حضرت دست خود را به طرفش دراز كرد.
پيرمرد گرفته شروع به بوسيدن كرد و بر چشمهاى خود گذاشت ، سينه و شكم خويش را گشود، دست آن جناب را بر روى سينه و شكم خود گذاشت آنگاه از جاى حركت كرده سلام داد و رفت.
حضرت باقر (عليه السلام) تا موقعى كه پيرمرد در حال رفتن ديده مى شد او را با توجه مخصوصى تماشا مى كرد، پس از آن روى به جمعيت نموده فرمود: هر كس مايل است مردى از اهل بهشت را ببيند به اين شخص نگاه كند
حكيم بن عتيبه راوى حديث مى گويد هيچ مجلس عزائى را نديده بودم كه از نظر سوز و گداز و سيلاب اشك شباهت به اين مجلس داشته باشد.
منبع: آگاه شویم، حسن امیدوار، جلد اول.
چهل حدیث گوهر بار امام محمد باقر علیه السلام
قال الامام ابو جعفر محمد بن علی الباقر علیه السلام:
1. دقت در حساب به اندازه عقول در دنیا
انما يداق الله العباد في الحساب يوم القيامة علي قدر ما اتاهم من العقول في الدنيا. (1)
خدا در روز قيامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلي كه در دنيا به آنها داده است باريك بيني مي كند.
2. در زمان غیبت باید چنین باشیم
اِصبِروا عَلي اداء الفَرائضِ، وَ صابِرو عَدُوُّكم ، وَ رابِطوا امامَكمُ المُنتَظَرِِ (2)
صبر كنيد برگزاردن احكام شرع و شكيبايي ورزيد در برابر دشمنتان و آماده و حاضر باشيد براي امامتان كه در انتظار او هستيد.
3. سخن نیک را از هرکس بگیرید
خُذُوا الكلِمَةَ الطَّيبَةَ مِمَّن قالَها و إن لَم يعمَل بِها (3)
سخن طيب و پاكيزه را از هر كه گفت بگيريد، اگر چه او خود، بدان عمل نكند.
4. نافرمان خداشناس نیست
ما عَرَفَ اَللهَ مَن عَصاهُ. (4)
خدا را نشناخته آن كه نافرماني اش كند.
5. حسد و تحقیر با دانش نمی سازد
لا يكونُ اَلعَبدُ عالِماً حَتّي لا يكونَ حاسِداً لِمَن فَوقَهُ و لا مُحَقِّراً لِمَن دُونَهُ. (5)
هيچ بنده اي عالم نباشد تا اينكه به بالا دست خود حسد نبرد و زير دست خود را خوار نشمارد.
6. جهادی مانند مبارزه با نفس نیست
لا فَضيلَةَ كالجِهادِ ، ولا جِهادَ كمُجاهَدَةِ اَلهَوي . (6)
فضيلتي چون جهاد نيست ، و جهادي چون مبارزه با هواي نفس نيست.
7. ترک جماعت مبطل نماز
من ترك الجماعة رغبة عنها و عن جماعة المسلمين من غير علة فلا صلاة له. (7)
كسي كه از روي بي ميلي ،بدون عذر و علت نمازجماعت را كه اجتماع مسلمانان است ترك كند، نمازي براي او نيست.
8. گفتار بگونه ای که دوست داریم بشنویم
قولوا للناس احسن ما تحبون ان يقال لكم. (8)
بهترين چيزي را كه دوست داريد درباره شما بگويند ، درباره مردم بگوييد.
9. حفظ زبان سبب مصونیت از گناه
لا يسلم احد من الذنوب حتي يخزن لسانه. (9)
هيچ كس از گناهان سالم نمي ماند ، مگر اينكه زبانش را نگه دارد.
10. صله رحم سریعترین طاعت
ان اعجل الطاعة ثوابا لصلة الرحم. (10)
نزديكترين و سريعترين طاعت در ثواب ، پيوند با خويشان است.
11. مدارا قفل ایمان است
ان لكل شيءٍ قفلاً و قفل الايمان الرفق. (11)
هر چيزي قفلي دارد و قفل ايمان مدارا كردن و نرمي است
12. غضب فرونشان تا عذاب فرونشیند
ومن كف غضبه عن الناس كف الله تبارك وتعالى عنه عذاب يوم القيامة. (12)
كسي كه خشمش را از مردمان باز دارد خداوند نيز در روز قيامت عذابش را از او باز مي دارد
13. حق بندگی ادا کن تو خدا ترا کفایت کند
من عَبَد الله حق عبادته آتاه الله فوق امانيه و كفايته. (13)
هر كه خدا را، آنگونه كه سزاوار اوست، بندگى كند، خداوند بيش ازآرزوها و كفايتش به او عطا مى كند.
14. شوخی کننده بدون ناسزاگویی محبوب خدا است
ان الله عزوجل يحب المداعب في الجماعه بلا رفث. (14)
خداوند عزوجل كسي را كه در ميان جمع ، بدون ناسزاگويي شوخي كند ، دوست دارد .
15. مبارزه با نفس مانند مبارزه با دشمن
جَاهِد هَوَاك كمَا تُجَاهِدُ عَدُوَّك. (15)
با هواي نفساني خود مبارزه كن همانگونه كه با دشمنت مبارزه مي كني
16. خوش نیتی باعث افزایش رزق
من حسنت نيته ، زيد في رزقه (16)
هر كه خوش نيت باشد ، روزي اش افزايش مي يابد .
17. دوست داشتن میزان محبوبیت
اعرف المودة في قلب اخيك بما له في قلبك (17)
دوستي قلبي برادرت را از اندازه دوستي قلبي خودت نسبت به او بفهم.
18. بهترین آمیزه
ما شيب شي ء بشي ء احسن من حلم بعلم. (18)
چيزي با چيزي نياميخته است كه بهتر از حلم با علم باشد.
19. دعا درپشت سر برادر دینی
اَوشَك دَعوَهُ و اَسرَعُ اِجابَه دُعاءَ المَرءِ لِاَخيهِ بِظَهرِ الغَيبِ. (19)
دعاي انسان پشت سر برادر ديني اش ، نزديكترين و سريعترين دعا به اجابت است .
20. بهترین نیکی در دنیا
مَا حَسَنَةُ الدُّنيا إلّا صِلَةُ الإخوانِ وَالمَعارِفِ. (20)
خوبي دنيا جز در پيوند با برادران و آشنايان نيست.
21. مدارا کننده صاحب ایمان
مَن قُسِمَ لَهُ الرَّفقُ قَسِمَ لَهُ الإيمانُ. (21)
كسي كه برايش مدارا تقسيم شده ايمان براي وي تقسيم گرديده
22. احیاء علم چیست؟
رحم الله عبدا أحيا العلم قال: قلت: وما إحياؤه؟ قال: أن يذاكر به أهل الدين وأهل الورع. (22)
فرمود خدا رحمت کند بنده ای را که علم را احیاء کند، أبي الجارود می گوید عرض کردم احیاء علم چیست؟ فرمود: مذاکره با اهل علم و پرهیزکاران احیاء علم است
23. بدزبان بیهوده گوی دشمن خدا است
إنَّ اللهَ يبغِضُ الفَاحِشَ المُتَفَحِّشَ. (23)
راستي كه خداوند شخص بد زبان بيهوده گوي را دشمن مي داردي
24. محبوبترین بنده خدا
مِن أحَبِّ عِبادِ اللهِ إلَي اللهِ المُحسِنُ التَّوَّابُ. (24)
يكي از محبوبترين بندگان خدا در نزد خداوند كسي است كه نيكوكار و بسيار توبه كننده باشد
25. ره آورد تقوی
اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ يقى بِالتَّقوى عَنِ العَبدِ ما عَزُبَ عَنهُ عَقلُهُ وَ يجَلّى بِالتَّقوى عَنهُ عَماهُ وَ جَهلَهُ. (25)
خداوند به وسيله تقوا بنده را حفظ مي كند از آنچه كه عقلش به آن نمى رسد و كور دلى و نادانى او را بر طرف مى سازد.
26. ره آورد نماز اول وقت
ايّما مؤمن حافظ علي الصلوات المفروضة فصلاها لوقتها فليس هذا من الغافلين. (26)
هر مؤمني محافظت برنمازش نمايد، و او را در وقتش به جا آورد، از انسانهاي غافل شمرده نمي شود.
27. ره آورد شوم ستم در دنیا
الظُلمُ فِي الدُّنيا هُوَ الظُلُمَاتُ فِي الاَخِرَه. (27)
ظلم در دنيا همان ظلمتها و تاريكي هاي آخرت است.
28.لباس بردباری
اَلحِلمُ لِباسُ العالِمِ فَلا تَعرَينَّ مِنهُ. (28)
بردبارى لباس عالم است، پس تو خود را از آن عريان مدار.
29. ارزش اشک ریختن از خوف خدا
ما مِن قَطرَةٍ احَبَّ الي اللهِ عَزَّوَجَلَّ مِن قَطرَةٍ دُمُوعٍ في سََوَادِ اللَّيلِ مَخَافَةً مِنَ اللهِ لا يریدُ بِها غَيرهُ. (29)
هيچ قطره اي در نزد خداوند عزوجل دوست داشتني تر و محبوب تر از قطره ي اشكهايي كه در تاريكي شب و از خوف خدا با اخلاص كامل ريخته مي شود نيست.
30. خدا اهل مدارا را دوست دارد
اِنَّ اللهَ رَفيقٌ يحِبُّ الرِّفقَ ويعطى على الرفق ما لا يعطى على العنف. (30)
خداوند اهل مدارا است و مدارا را دوست دارد و به اهل عطا می کند آنچه را که به اهل عتاب و رفتار خشن عطا نمی کند.
31. نیکو بودن نیکی و زشت بودن بدی
مَا اَحسَنَ الحَسَنَاتِ بَعدَ السَّيئاتِ وَ مَا اَقبَحَ السَّيئاتِ بَعدَ الحَسَنَاتِ
چه نيكوست نيكي ها بعد از بديها و چه زشت است بديها پس از نيكي ها
32. بردباری لباس دانشمندان
اَلحِلمُ لِباسُ العالِمِ فَلا تَعرَينَّ مِنهُ. (32)
بردبارى لباس عالم است، پس تو خود را از آن عريان مدار.
33. کبر سواری آتش
الكبرُ مَطَايا النَّارِ. (33)
كبر و بزرگي نمودن(به منزله ي) مركبي است كه سوار خود را به سوي آتش مي برد.
34. اهل حیاء و عفت محبوب خدا
قال (ع): قال رسول الله صلى الله عليه وآله: ان الله يحب الحيئ الحليم العفيف المتعفف. (34)
همانا خداوند انسان با حيا و بردبار را دوست دارد.خداوند دوست مي دارد كسي را كه با حيا، بردبار، پاكدامن، و باز ايستنده ي از حرام باشد.
35. آرایش خویشتن برای خداوند
تَزَين للَّهِِ بِالصِّدقِ فِي الاعمالِ. (35)
با راست كردارى، خود را براى خدا بياراى
36. مشورت با چه کسی؟
اِستَشِر في أمرِك الَّذينَ يخشَونَ اللَّهَ. (36)
در كار خود، [فقط] با كسانى مشورت كن كه از خدا مي ترسند
37. صبر چیست و کدام صبر افضل است؟
الصَّبرُ صَبرانِ: صَبرٌ عَلي البَلاءِ حَسَنٌ جَميلٌ وَ أفضَلُ الصَّبرَين الوَرَعُ عَن المَحارم. (37)
صبر بر دو گونه است: صبر بر بلا كه نيكو و زيباست و برترين اين دو قسم پرهيز نمودن از حرامهاي الهي است.
38. بهترین عبادت چیست؟
مَا مِن عِبَادَة أفضَلَ عِندَ اللهِ مِن عِفَّةِ بَطن وَ فَرج. (38)
هيچ عبادتي در نزد خدا برتر از ترك شهوات شكم و فرج نيست.
39. بهار قرآن
لِكلِّ شَيءٍ رَبِيعٌ، وَرَبِيعُ القُرآنِ شَهرُ رَمَضَانَ. (39)
هر چيزي بهاري دارد و بهار قرآن ماه رمضان است
40. چگونگی منزل کردن در دنیای فانی
فَانزِل نَفسَكَ مِنَ الدُّنيا كَمَثَلِ مَنزِلٍ نَزَلتَهُ ساعَةً ثُمَّ ارتَحَلتَ عَنهُ. (40)
خود را در دنيا چنان منزل ده كه گويى ساعتى در آن منزل دارى وسپس از آن كوچ مي كني.
منابع :
1. غررالحكم جلد2 - حديث3260 – خاتمةالمستدرك ميرزاحسين نوري- ج1 ص47. معاني الاخبار شيخ صدوق ص 2.
2. غيبه النعماني، ينابيع المودة.
3. تحف العقول، ص391. بحارالانوار ج 110 ص160، ج75 ص 170.
4. تحف العقول ص294. الانوار البهیه شیخ عباس قمی ص 143.
5. تحف العقول ص293
6. تحف العقول ص 286. مستدرک الوسائل میرزا حسین نوری ج 11 ص 143.
7. امالي شيخ صدوق،ص290.
8. بحارالانوار،ج65،ص152. الکافی ج2 ص 165 محاضرات ج 1 ص 251.
9. بحارالانوار،ج75،ص178 – تحف العقول - حسن بن على بن حسين بن شعبة الحرانى- ص 298
10. تحف العقول،ص303.
11. جهاد النفس، ح271. الکافی ج2 ص 118.
12. جهادالنفس،ح532. الکافی ج2 ص 305.
13. بحارالانوار،ج۷۱ص۱۸۳.
14. الكافي،ج2،ص663.
15. عيون اخبار الرضا2،ص51.
16. بحارالانوار ، دار احياء التراث العربي ، ج 75 ، ص 175.
17. تحف العقول ، ص 304.
18. بحارالانوار ، دار احياء التراث العربي ، ج 75 ، ص 172 .
19. الكافي ، ج 2 ، ص 507.
20. بحار الأنوار، ج 46، ص291.
21. جهاد با نفس، ح 272. وسائل الشیعه ج11 ص213.
22. الكافي ، ج 1 ، ص 41.
23. جهاد با نفس، ح 677. وسائل الشیعه الاسلامیه. ج11 ص327.
24. جهاد با نفس، ح 836. وسائل الشیعه ج16 ص76.
25. الكافي، ج 8 ، ص 52، ح 16.
26. وسائل الشيعه ، ج 3، ص 79 .
27. جهاد با نفس، ح 733. وسائل الشیعه الاسلامیه. ج11 ص340 ح20.
28. الكافي، ج 8، ص 55.
29. جهاد با نفس، ح 137 . وسائل الشیعه الاسلامیه. ج8 ص524.
30. جهاد با نفس، ح 283. وسائل الشیعه الاسلامیة. ج11 ص212.
31.جهاد با نفس، ح 880 . وسائل الشیعه الاسلامیة. ج11 ص384- المجالس: ص 153- الکافی ج2 ص 458.
32. الكافي، ج 8، ص 55.
33.جهاد با نفس، ح 578 . وسائل الشیعه الاسلامیة. ج11 ص 301.
34. جهاد با نفس، ح259 - وسائل الشيعة الإسلامية. ج11 ص211.
35. تحف العقول، ص 285 . بحار الانوار ج 75 ص164.
36. تحف العقول، ص 293. بحار الانوار ج 75 ص172.
37. جهاد با نفس ،ح 163- وسائل الشيعه آل البيت ع.. شيخ حرعاملي ج15 ص237 حديث 20372
38. الكافي، ج2 ، ص 630
39. جهاد با نفس ، ح205 . وسائل الشيعه آل البيت ع.. شيخ حرعاملي ج15 ص250 حديث 20421.
40. بحارالأنوار، ج 75، ص 165
راه واقعی برای نجات کدام است؟
امام باقر (ع): راه واقعی برای نجات کدام است؟
محمد بن مسلم از حضرت باقر يا صادق (عليه السلام) نقل مى كند كه به آنجناب عرض كردم بعضى از مردم را مشاهده مى كنيم جديت در عبادت دارند و با خشوع بندگى مى كنند ولى اقرار به ولاى ائمه (عليهم السلام) ندارند و حق را نمى شناسند آيا اين عبادت و خشوع آنها را نفعى مى بخشد؟!
فرمود محمد! مَثَل اهل بيت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مثل همان خانواده اى است كه در بنى اسرائيل بودند. هر يك از آن خانواده كه چهل شب عبادت و كوشش مى كرد پس از آن دعائى كه مى نمود مستجاب مى شد.
يك نفر از همان خانواده چهل شب را به عبادت گذرانيد، بعد از آن دعا كرد ولى مستجاب نشد. خدمت حضرت عيسى (عليه السلام) آمد از وضع خود شكايت كرد. عيسى (عليه السلام) تطهير نموده و نماز خواند آنگاه از خداوند راجع به آن مرد درخواست كرد. خطاب رسيد عيسى ! اين بنده من از راه و درى كه نبايد وارد شود وارد شده او مرا مى خواند با اينكه در قلبش نسبت به نبوت تو شك وجود دارد، اگر آنقدر دعا كند كه گردنش قطع شود و انگشتانش از هم بپاشد دعايش را مستجاب نخواهم كرد.
عيسى (عليه السلام) رو به او كرده فرمود خدا را مى خوانى با اينكه درباره نبوت پيغمبرش مشكوكى ؟! عرض كرد آنچه فرمودى واقعيت دارد، از خدا بخواه اين شك را از دل من بزدايد. عيسى (عليه السلام) دعا كرد خداوند او را بخشيد و به مقام ساير آن خانواده نائل شد (كه پس از چهل شب عبادت دعاشان مستجاب شد)
ز پير عقل ، جوانى سوال كرد و چه گفتكه اى ز نور تو روشن چراغ انسانىبغير حب على طاعتى تواند بودكه خلق را برهاند ز قيد نيرانىجواب داد كه لا والله اين سخن غلط استدو بيت بشنو از من اگر سخندانىبه حق قادر بيچون خداى سبحنبحق جمله كر و بيان روحانىكه دشمنان على را نماز نيست درستاگر چه سينه اشتر كنند پيشانى
منبع: آگاه شویم ،حسن امیدوار،جلد اول.
توسل به امام جواد برای امور مادی...
یکی از توصیه های آیت الله سید عبدالکریم کشمیری، توسل به حضرت جواد الائمه (علیه السلام) بود.
بسیار دیده و شنیده شد که افراد برای امور مادی، مانند خرید خانه و ماشین و رزق و ازدواج، از وی راهنمایی می خواستند. آن بزرگوار می فرمود:
«سوره یس بخوانید و ثواب آن را به امام جواد (علیه السلام) تقدیم کنید، حاجت شما را خواهند داد. گاه امر می کرد صلوات برای حضرتش هدیه کنند و آن را در توسل به این امام کریم مجرّب می دانست.»
منبع: روح و ریحان، ص 93
چگونه دعوای بین بچه های را کنترل کنیم
چگونه دعوای بین بچه های را کنترل کنیم
پدر و مادر نباید از دعوا و درگیری بین بچه ها بترسند. تنها یک جر و بحث شدید می تواند کاری کند که کودک زیر بار زورگویی خواهر یا برادر نرود
تحمل دعوای بچه ها برای اغلب ما کار خیلی سختی است . باور عمومی این است که خانواده موفق خانواده ای است که در آن خواهرها و برادرها زیاد با هم دعوا نکنند . اما این اشتباه است! ما همگی خوب می دانیم که چیزی به نام تفاهم مطلق وجود ندارد. دعوا و درگیری بین بچه ها ، نه تنها اجتناب ناپذیر است بلکه مفید نیز هست. پس بهترین رفتار این است که بپذیریم درگیری نیز جزئی از واقعیت زندگی خواهر ها و برادر هاست.
کمک به تثبیت شخصیت کودک
چرا این قدر به درگیری های کوچک بین خواهر و برادر بها می دهیم ، در حالی که می دانیم وقوع چنین چیزی در هر خانواده ای طبیعی است؟ شاید به این دلیل که ما از فرزندان خود انتظار داریم تا تصویر خانواده آرمانی را بازتاب دهند. به همین دلیل است که از آن ها می خواهیم آرام بگیرند.
رابطه خواهر و برادری جنبه های منفی هم دارد، باید تلاش کنیم تا به آن ها هم توجه کنیم تا راحت تر بتوانیم رقابت هر روزه بین فرزندانمان را تحمل و قبول کنیم . وقتی می بینیم فرزندمان آسیب دیده ، غصه خورده یا رنجیده، متوجه می شویم که ما به عنوان پدر یا مادر قادر نیستیم در برابر تمامی ناملایمات زندگی از کودک خود دفاع کنیم. پدر و مادر قادر مطلق نیستند و پذیرفتن این نکته کار آسانی نیست. برای کمک به درک این نکته باید به یاد داشته باشیم که وقتی کودک موفق می شود تا مراحل دردناک زندگی اش را تحمل کند و آن ها را پشت سر بگذارد ، در واقع می فهمد که چه قابلیت هایی دارد و می تواند از این طریق ، این قابلیت ها را رشد دهد. به عبارت بهتر کودک یاد می گیرد چگونه قوی شود.
باید پذیرفت که رابطه خواهر و برادری همیشه بین دو قطب عشق و نفرت در نوسان است. قبول درگیری بین خواهر و برادر بهترین روش برای پشت سر گذاشتن و تبدیل آن به عنصری سازنده است. چارچوب هیچ رابطه دیگری به اندازه چارچوب رابطه خواهر و برادری متغیر نیست. لحظه ای هست که خواهر و برادر ، با هم خوب و مهربانند، اما ده دقیقه بعد آسمان به زمین می آید و به جان هم می افتند.
پدر و مادر نباید از دعوا و درگیری بین بچه ها بترسند. تنها یک جر و بحث شدید می تواند کاری کند که کودک زیر بار زورگویی خواهر یا برادر نرود و امتیازاتش را از دست ندهد. دعوا به کودک در راه بزرگ شدن و تثبیت شخصیت کمک می کند. حتی اگر رابطه بین آن ها تیره و تار باشد و نتوانند همدیگر را دوست بدارند نباید تصور کرد که از این لحاظ آسیب می بینند. گاهی اوقات کودک ممکن است بیش تر نیاز داشته باشد از قلمرو و حریم خود دفاع کند، تا این که در فکر جلب محبت خواهر یا برادر باشد. کودک مجبور نیست که خواهر یا برادرش را دوست بدارد اما باید به او احترام بگذارد و از لحاظ جسمی و به ویژه روانی به او آسیب نرساند. نقش والدین در این میان حمایت و مراقبت از هویت جسمی و روحی تک تک فرزندان است. اگر می پرسید که پدر و مادر چگونه می توانند چنین نقشی را عهده دار شوند ، در جواب می گوییم که باید اجازه دهند تا دعوا رخ دهد ، اما مراقب باشند که همیشه یکی از بچه ها حرف خود را به کرسی ننشانند. والدین باید توجه کنند که فرایند تحقیر به عادت بدل نشود.
نقش سازنده دعوا و درگیری
یکی از مهم ترین فواید دعوا این است که هر شخصی در دعوا می تواند هم به شناخت بهتری از خود دست یابد و هم اعتماد به نفس بیشتری بیابد، البته مشروط بر آن که همیشه بازنده یا برنده نباشد. به عنوان مثال خواهر یا برادری که اطمینان داشت در دعوا برنده خواهد شد، ناگهان مجبور شود جا بزند و می فهمد که همیشه نمی تواند برنده میدان باشد. فردی هم که همیشه بازنده بوده به ناگاه درمی یابد که با شجاعت تمام مقاومت کرده و قدرت دفاع از خود را دارد. و بی تردید از این تجربه در محیط مدرسه هم استفاده خواهد کرد.
از دیگر مزایای دعوا این است که به بچه ها این امکان را می دهد تا استحکام والدین خود را محک بزنند واطمینان یابند که پدر و مادر تحمل طوفان های کوچک را دارند. آن ها با خود می گویند اگر پدر و مادر بعد از این همه دعوا باز هم ما را دوست دارند، پس حتما آدم های قرص و پایدار و استواری هستند.
دعواها عموماً عملکرد و مفهوم خاصی دارند. دعوا و درگیری گاهی تنها راهی است که کودک می تواند از طریق آن دردها و ناراحتی اش را عنوان کند. این وظیفه بزرگ ترها است که چنین واکنشی را رمزگشایی کنند.
درگیری همیشه به معنای درخواست تغییر شرایط است. درخواست تغییر در مورد کودکان در اغلب اوقات به منظور جلب توجه والدین صورت می گیرد. کودک در ذهن خود می گوید :” خوب یک کمی هم به من نگاه کنید، ببینید چه کارهایی بلدم بکنم . آخه من هم آدمم! کمک کنید تا منم بتونم جنبه های خوبم رو نشون بدم".
چه زمانی باید مداخله کرد؟
تردیدی نیست که والدین نباید هر وقت دعوایی رخ داد مداخله کنند ، اما برای این که مدام بچه ها با هم دعوا نکنند و آسیب نبینند و بتوانند از آن درس بگیرند، نیاز دارند تا والدین مداخله کنند.
وقتی خطر خشونت جسمانی وجود دارد نمی توان چشم پوشی کرد. یکی دیگر از موقعیت هایی که ایجاب می کند تا والدین پادرمیانی کنند وقتی است که خشونت کلامی از فحش های رایج بین خواهر برادرها فراتر برود و به تحقیر، بی ارزش کردن و حمله به هویت طرف مقابل بیانجامد. مداخله والدین در شرایط دیگری نیز ازامی است ، یعنی وقتی که صحنه دعواها هر روز به یک شکل تکرار می شود و یکی از بچه ها همیشه مغلوب می شود و کتک می خورد.
و در آخر بدانید که آن چه کودک در ارتباط با خواهر و برادرش یاد می گیرد، در آینده و درخارج از چارچوب خانواده، به کارش خواهد آمد.
چگونه کودک را حرف شنو تربیت کنیم.
چگونه کودک را حرف شنو تربیت کنیم.
بیشتر مادران در رویای خود هم نمیبینند فرزندشان روزی حرفشان را براحتی گوش کند و مطیع آنها شود. معمولا پدران، ساعات کمتری را با فرزندان میگذرانند و کمتر بر سر مسائل پیش پاافتاده و جزئی با آنها بحث میکنند.
از این رو جذبهشان بیشتر حفظ میشود، اما مادران بیشتر با فرزندشان هستند و کارشان دشوارتر است. در اینجا راهکارهایی معرفی میکنیم که به هر پدر و مادری کمک میکند فرزندان حرفشنوتری داشته باشند:
حرفتان را فقط یک بار بگویید:
اگر پیشتر باید یک حرف را چند بار میگفتید و کسی توجه نمیکرد، از این به بعد فقط یک بار با جدیت بگویید. اگر او اهمیتی نداد، پیامدی متناسب با کردهاش در نظر بگیرید. پس از مدتی او متوجه میشود که باید برای حرفتان ارزش قائل شود.
تشویق کنید:
همیشه جریمه کارگر نیست. تشویق نیز میتواند بسیار موثر باشد، بخصوص هنگامی که کودک برخلاف عادات قبلی، برای نخستین بار به حرف شما گوش میکند و آنچه را خواستهاید انجام میدهد. هرگاه متوجه حرفشنوی فرزندتان شدید، او را تشویق کنید و به او بگویید از این کارش متشکرید.
برای هر دستور به او زمان بدهید:
هیچ گاه به فرزندتان نگویید،همین الان بلند شو و آشغالها را دم در بگذار. خود شما هم اگر وسط انجام کاری باشید، دوست ندارید همان لحظه از شما بخواهند رشته ذهنیتان برای آن کار را رها کنید و سراغ کاری دیگر بروید. پس به فرزندتان هم مهلت بدهید. مثلا به او بگویید تا یک ربع دیگر فرصت داری آشغالها را دم در بگذاری. بعد از آن میتوانی بازی رایانهای کنی.
از شکست نهراسید:
اگر تا دیروز رفتار دیگری با فرزندتان داشتهاید و از امروز تصمیم گرفتهاید رویهای متفاوت در پیش بگیرید، احتمال شکست زیاد است. شما به فرزندتان مهلت دادید که آشغالها را دم در بگذارد تا بعد از آن مجاز به بازی کردن باشد. حال آن فرصت به سرآمده و او این کار را انجام نداده و در دل دعا میکند که شما مانند گذشته، به حرفتان پایبند نباشید. اما این طور نیست. نیازی نیست فرزندتان را دعوا کنید تا روزی کار به حرمتشکنی برسد. تنها در نهایت صبوری و آرامش به او بگویید مهلتش به پایان رسیده و او کارش را انجام نداده، خودتان آشغال را دم در میگذارید و او امشب کلا مجاز به بازی کردن نیست. اما اگر فردا به حرفتان گوش کند، فرصتی دوباره برای بازی کردن خواهد یافت.
مرکز خانواده پرما