از غــديـــر تــا عـــاشـــورا
«بسمالله الرّحمن الرّحیم»
اولين شرارههاى آتش كين دشمن در كناره غدير تولد يافت. آن زمان كه على (عليه السلام) بر ساقه بازوان پيامبر شكفت، دانههاى خشم خاك دل دشمن، سر باز كرد. پيامبر، شايد سخن تازهاى نگفت، سرّ مكنونى را فاش نكرد و راز سر به مُهرى را نگشود. آنچه را كه به رمز و كنايه در اينجا و آنجا فرموده بود با جامهاى شفاف صراحت به گوش تك تك مردمان ريخت، همه مردمان. و اين براى دشمن سنگين بود و شكننده. ممكن بود «انت منى بمنزله هرون من موسى الا انه لا نبى بعدى» را كه همه كس نشنيده بود، به تعبيرى ديگرگونه قلب كرد.
اگر مردم، زندانى جهل خويش نبودند، على را به زندان انزوا تاب نمىآوردند و بالعكس اگر موجوديت اسلام تهديد نمىشد و على را مجال شمشير برافراشتن بود، هيچ پرده جهل و كفر و نفاقى بر هيچ چشم و دلى نادريده نمىماند.
سروده «انّ مثل اهل بيتى كسفينة نوح» را به آهنگى ديگر نواختن يا به بيقولههاى فراموشى سپردن مقدور مىنمود. اولين اسلام آورنده بودن على را و اولين مأموم پيامبر بودن او را پوشيده نگاه داشتن ميسور مىنمود.
لوح محفوظ، كتاب مبين، قرآن ناطق، امام مبين، رحمت واسعه و … كه همه را پيامبر به على تعبير كرده بود، مىشد آنچنان در پرده تحريف پيچيد، كه نافذترين دقتها هم حتى دريافتشان را نتواند. شان نزولى ديگرگونه جعل كردن بر سوره «هل اتى» كه هديه خداوند بود به على و جبرئيل اين هديه را با بالهاى امانت خود حمل كرده بود و پيامبر با دستهاى عصمت خويش آن را بر قلب على نشانده بود، محال به نظر نمىرسيد و …
شايد مىشد همه آنچه را كه پيامبر امين خداوند در شأن على (سلام الله عليه) فرموده بود، در پشت ابرهاى نفاق و كينه و شرك پنهان كرد. ليكن اين دم آخرى در اين حج واپسين، اين كلام آخرين در حضور نمايندگان خواه و ناخواه تمامى مردم روى زمين انكار كردنى نبود. پوشيدنى و تحريف كردنى نبود.
روشن بيان كرده بود پيامبر به روشناى روز - به همان روشنى كه دستها بر چشمها حايل مىكردند كه از تشعشع مستقيم آفتاب در امانش نگاه دارند.
اول از صداقت و امانت خويش پرسيده بود و همگان سر بر آستان صداقتش ساييده بودند. و بعد اعتراف گرفته بود بر ولايت خويش، و همگان مقر آمده بودند كه از خويش بر خويش اولىتر پيامبر است. پس از اثبات صريح و مكرر منزلت خويش در ميان مردم، على را بر گلدسته دست خويش نشاند و كلام آخر … امام و اكمال دين… كه:
آنچه من بر شما بودهام، از اين پس على بر شماست. هر كس به كشتى نبوت من درآمده است، اينك در ساحل امامت على پياده شود وگرنه بى ترديد غرقه مىگردد. آمده بودم كه از ظلمت وارهانمتان و اينك خورشيد در دستهاى على است. آمده بودم كه از عذاب الهى بترسانمتان، بترسيد از خيانت به على. آمده بودم كه راه بهشت را بنمايمتان، پا جاى پاى على بگذاريد. آمده بودم كه دين را بياورم، صراط مستقيم، صراط على است. دين، على است به تمامه. على مظهر اَتَم و اَكْمَل دين است. راه، با على هدايت است و بى على ضلالت.
سخن تمام و … نيز رسالت من.
«اليوم اكملت لكم دينكم…»
پيامبر، شايد سخن تازهاى نگفت، سرّ مكنونى را فاش نكرد و راز سر به مُهرى را نگشود. آنچه را كه به رمز و كنايه در اينجا و آنجا فرموده بود با جامهاى شفاف صراحت به گوش تك تك مردمان ريخت، همه مردمان.
و اين براى دشمن سنگين بود و شكننده، دشمن به اينجا رسيد كه: تا غروب خورشيدِ پيامبر، دندان بر جگر بايد نهاد و در ظلمت فقدان او دست به كار استمرار شب مىبايد شد و … چنين شد.
ليكن شب به اراده شب پرستان نمىپايد و خدا جهان را بى روشنى، بى نور، بى خورشيد، بى حجت رها نمىكند. پس چه بايد كرد؟
حال كه وجود خورشيد حجت ناگزير است و لامحاله، و در روز روشن ولايت، از ديوار آگاهى مردم بالا نمىتوان رفت و همت به سرقت گنج ايمانشان نمىتوان گماشت، تنها دو كار مىتوان كرد.
يا خورشيد را زندانى سكوت بايد ساخت يا چشم و دل مردم را از نور فرو بايد بست. مردم را كور بايد كرد… و اگر اين هر دو شد كه غايت مطلوب است و نهايت مأمول.
و اين هر دو شد، هم على خانهنشين شد، هم پردههاى سياه جهل و كفر و نفاق، چشمِ دل مردم را پوشاند. كه اين هر دو بى ديگرى نمىشد.
اگر مردم، زندانى جهل خويش نبودند، على را به زندان انزوا تاب نمىآوردند و بالعكس اگر موجوديت اسلام تهديد نمىشد و على را مجال شمشير برافراشتن بود، هيچ پرده جهل و كفر و نفاقى بر هيچ چشم و دلى نادريده نمىماند.
اما با اين دو مصيبت عُظمى ـ خانهنشينى خورشيد و سياهدلى مردم ـ اسلام غريب شد و آرام آرام آن دشنهها كه در كارگاه انكار غدير، ساخته و پرداخته شده بود، از نيام خباثت درآمد و مهياى قتل آل الله شد. با اولين ضربه، عرش و فرش به لرزه درآمد، فرق اميد شكافته گشت و خون يأس، محراب مظلوميت را پوشاند. با دومين ضربه، امام حسن و با سومين و چهارمين … امام حسين عصاره مظلوميت تاريخ به خون نشست و منكران غدير و خفاشان ولايت گريز، حضور ممتد و مستمر شب را جشن گرفتند.
… و از آن پس تا كنون و تا قيام قائم آل محمد آنچه تعدى و ستم بر اسلام و اسلاميان رفته و مىرود، همه به دست نوادگان و اخلاف همان كودك انكارى است كه در غدير زاده شد.
برگرفته از:موسسه منتظران منجی
تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان...
تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان،
می نشینی بگو یا صاحب الزمان،
برمیخیزی بگو یا صاحب الزمان،
صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن،
شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو"السلام علیک یا صاحب الزمان"بعد بخواب.
شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد,شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد،دیگر نمیتوانی گناه کنی،دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی…
و خود امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: که در حیرت دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت قدم می مانند که با روح یقین مباشر و با مولا و صاحب خود مأنوس باشن.
آيت الله بهجت
فضای عشق و دلداگی به امام زمان(عج) را باز کنید
حجتالاسلام حیدری کاشانی:
فضای عشق و دلداگی به امام زمان(عج) را باز کنید
ایلیا پطروسیان جوانی است مسیحی که یک مرتبه عشق امام زمان(عج) در دلش افتاد و در شمار اصحاب المهدی(عج) قرار گرفت. اگر خدا دوستدار و خاطرخواه تو شد کاری میکند که خاطرخواه امام زمان(عج) شوی و دستت را در دست ولایت، هدایت و تربیت امام زمانت میگذارد. اینها قلهای است که باید به آن برسیم باید هزینهاش را هم پرداخت کنیم. ایلیا پطروسیان از طریق وبلاگ «لوح دل» در شبکه جهانی اینترنت صدها نفر را شیعه و عاشق امام زمان(عج) کرد. امروز که در فضاهای مجازی شیاطین کرور کرور دین و ایمان جوانان ما را میبرند فضای عشق و دلدادگی به امام زمان(عج) را باز کنید و اینقدر زلال و جذاب باشد که صدها نفر در سراسر جهان به واسطه نوشته شما عاشق امام زمان(عج) شوند.
بســـوزان هر طـــريقي مي پسندي
کــه آتـش از تـو و خاکــستر از مـن
بکش چون صيد و در خونم بغلطان
تـــــماشا کـــردن از تــو پَرپَر از من
ندارم چـون متــــاعي ديگر اي عشق
بگيــــر انگشت و اين انگشتر از من
مـــرا کـــن زائــــر بـــابـاي زيـــــنب
که خـون ســر از او چـشم تر از من
«الهي! بندهي توام، سلطان نفسم فرما.»
التماس دعا
يا علي مددي…
شعري از شهيد ايليا پطرسيان مدير وبلاگ لوح دل
نصف حلال انار!
عبدالله عبدی کوفی معروف به “عبدالله بن ابی یعفور” از یاران و دوستداران واقعی اهل بیت علیهمالسلام، روزی در حضور امام صادق علیهالسلام بود و در ضمن صحبتهایی که با آن حضرت داشت جملهای زیبا بیان کرد که جای تفکر و اندیشه بسیار زیادی دارد.ایشان به امام صادق علیهالسلام عرضه داشت: “والله لو فلقت رمانة بنصفين فقلت هذا حرام وهذا حلال لشهدت ان الذى قلتحلال، حلال; وان الذى قلتحرام، حرام; فقال: رحمك الله، رحمك الله” سوگند به خدا! اگر انارى را از وسط دو نصف كنى و بفرمايى كه نصف آن حلال و نصف ديگرش حرام است، مطمئنا گواهى خواهم داد كه: آنچه را گفتى حلال، حلال است و آن نصفى را كه فرمودى حرام، حرام است [و هيچگونه چون و چرا نخواهم كرد.]
امام صادق عليه السلام فرمود: “خدا تو را رحمت كند، خدا تو را رحمت كند “. در این کلام زیبا نکات بسیار زیادی نهفته است که اگر آنها را در زندگی خود پیاده کنیم زندگیمان بیشتر رنگ و بوی امام زمان (عج) میگیرد.
1- شیعه واقعی سراپا تسلیم فرمان امام خویش است و هرگز اهل بیت را رها نخواهد کرد امام صادق (ع) در این زمینه میفرمایند” کذب من زعم انه من شیعتنا و هو متمسک بعروه غیرنا” دروغ پنداشته آن کسی که خود را شیعه ما میداند ولی به ریسمان( سرپرستی و ولایت) غیر ما چنگ میزند.
2- هر شخص، هر مسئولیت و پست و مقام علمی و موقعیت اجتماعی که در میان جامعه دارد باید در مقابل امام زمانش مطیع محض باشد و ولایت محوری را سرلوحه کارهای خود کند چنانکه عبدالله بی یعفور در میان قوم و قبیله خود عظمت علمی و موقعیت اجتماعی خاصی داشت و در شهر و دیار خود شخصیتی بانفوذ بود ولی دربرابر فرمان امام زمانش مطیع محض بود.
3- هر چه معرفت ما نسبت به امام زمانمان بیشتر باشد میزان ولایت پذیری ما نسبت به مقام ولایت بیشتر میشود. لذا اگر بخواهیم در مقابل خواستههای امام زمانمان کوتاهی نکنیم باید شناخت خودمان را نسیت به امام زمانمان بالا ببریم همانطور که ابن ابی یعفور یکهتاز این میدان بود.
4- محبان و دوستداران ائمه همواره در موقعیتهای مختلف و از سر اخلاص، ارادت خود را به اهل بیت ابراز میکردند و اعتقاد درونی خود را به امام زمانشان بیان میکردند. شیعیان و محبان حقیقی امام عصر نیز میتوانند همواره محبت و دوستی خود را عملا به امامشان ابراز نمایند و یا در خلوتهایی که دارند، در بین نجواهای عاشقانهشان، مراتب ارادت خود به حضرتش را بیان نمایند و ارتباطی معنوی با امام عصر (عج) برقرار نمایند.
منبع: مجله امان- شماره 49- مرداد و شهریور 1393
اولین ویژگی اصحاب المهدی(عج)
اولین ویژگی اصحاب المهدی(عج)
در آیه 54 سوره مائده به بالاترین مقام انسانی و عرفانی که یک انسان میتواند به آن برسد اشاره شده است. کسی که دغدغه یاری امام عصر(عج) را دارد باید حتماً با این آیه مأنوس باشد؛ چون 5 ویژگی یاوران حقیقی و برگزیده امام زمان(عج) را بیان میکند. اولین ویژگی اصحاب المهدی(عج) در این آیه «یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ» است؛ یعنی خدا دوستدار آنها و آنها هم دوستدار خدا شدهاند. امام علی(ع) فرمود: این آیه در شأن یاران ویژه امام زمان(عج) در آخرالزمان است. آیا در عمل میتوانی به جایی برسی که خدا دوستدار تو شود؟ آن موقع تو را در شمار خادمان و یاوران ویژه امام زمان(عج) قرار میدهد وگرنه خیلی به این مجالس دلخوش نکنید.
«هنـــــر» اگر از قله عقل برآید، جامعه را عاقل خواهد کرد
حضرتآیتاللهجوادیآملیخطاب به جمعیازهنرمندان
«هنــر» آن است که چشم جان انسان را باز کند تا بهشت و جهنم را ببیند، اگر هنرمند، این سه اصل را رعایت و درک کند، موفق خواهد شد؛ اول این که باور کند انسان، موجودی ابدی است و باید آثاری ماندگار خلق کند؛ دوم این که تمام دشمنهای بیرون ما با ما کنار میآیند ولی در درون ما غرور، تکبر و خودخواهی است که با ما کنار نمیآید و تا شرع و شَرَف ما را نگیرد، دست بر دار نیست؛ لذا باید با آن مقابله کرد؛ و سوم این که تا نفهمیم دشمن ما کیست، هنر معقول نخواهیم داشت. «هنــر» اگر از قله عقل برآید و معقول باشد، جامعه را عاقل میکند.
هنرمند، یک وقت هنرمند محلّی است؛ یک وقت هنرمند منطقهای است و یک وقت هنرمند بینالمللی. ما اگر بخواهیم حرفهایمان به خارج برسد و با این ماهوارهها، با این اینترنتها، مقابله بکنیم، باید هنرمند بینالمللی باشیم؛ وگرنه هنرمند محلّی، مشکل را حل نمیکند.
بعد از جنگ جهانی اول و دوم و با کودتای بیستوهشتم مرداد، مردم و هنرمندان تحت فشار قرار گرفتند تا اینکه در ۲۲ بهمن ماه سال ۵۷ آزاد شدند؛ لذا تمام هنر هنرمندان در آن مدت، در راستای ستودن رهایی بود؛ در حالی که ما پس از رهایی و آزادی نفهمیدیم که باید به کجا برویم و لذا در چنین شرایطی لازم است هنرمندان، حال و آینده را به تصویر بکشند.
“بسیاری از هنرمندان ما، شاگردان هشت سال دفاع مقدس هستند"، جنگ با زحمت و هزینه به ما فهماند که در چه مسیری قرار بگیریم. کشور ما با رمز «یا زهرا» و «یا کربلا» حفظ شده است و «هنــرمنـــد» ما باید این مطلب را خوب درک کند و با شعارهای انقلاب جلو برود و از مرحله خیال بیرون بیاید.
منبع جشنواره هنر های آسمانی
وصــیــتنــامــه دســتــه جــمــعــی ۵۰ غــواص عــمــلــیــات کــربــلــای ۴
بسمالله الرحمن الرحیم
خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خریداری میکند که در مقابل به آنان بهشت عنایت کند، آنها که در راه خدا پیکار میکنند، میکشند و کشته میشوند، وعدهای مسلم بر عهده خدا که هم در تورات آمده و هم در انجیل و هم در قرآن.
چه کسی از خداوند به عهدش وفادارتر است بنابراین نسبت به این معاملهای که کردید، به خویشتن بشارت دهید و این همان فوز عظیم است. «سوره توبه قرآنکریم»
شکر به درگاه ایزد منان که به ما نعمت هستی بخشید و با نزول قرآنکریم ما را هدایت کرد و توفیق شرکت جهاد در راه خودش یعنی در این دفاع مقدس را به ما عنایت فرمود و سلام و درود بیپایان بر حضرت محمد ابن عبدالله (ص) و ائمه اطهار به ویژه حضرت حسین ابن علی (ع) که راه و رسم زندگی به ما آموختند.
سلام بر امام امت این پرچمدار توحید و ابراهیم زمان و سلام و درود بر شهدا، معلولان، مجروحان، مفقودالاثرها و اسرای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و خانوادههای معظم آنها این چشم و چراغهای انقلاب.
سلام بر امت قهرمان این مرز و بوم بالاخص امت شهیدپرور روستای سورک که پیوسته با بدرقه عزیزان خویش گرمی خاصی در زمستان به آن بخشیدند و بدین ترتیب شعله منافقسوز و کفر برانداز شعار جنگ جنگ تا پیروزی افزونتر ساختند و با ارسال کمکهای مالی خویش به جبهه، توطئه اقتصادی محتکران را خنثی کرده و به حق نشان دادند که فرزند محرم و رمضانند.
اینجانبان خدمتگزاران کوچک اسلام و شاگردان مکتب ولایت که با راهیان کربلا متشکل در هیئت عاشورا عازم جبهه حق علیه باطل شدیم، زیرا شرکت در این دفاع مقدس و جهاد فیسبیلالله را همانند نماز بلکه در شرایط فعلی بنا به فرموده امام امت که همان حکم اسلام است بر خود واجب دانسته و بیتوجهی به آن را باعث ذلت و خواری در دنیا و عذاب دردناک در آخرت برای خود شمرده.
از خداوند بزرگ میخواهیم این اعمال ناچیز ما را به رحمت خویش قبول بفرماید و از خطایا و لغزشهای بزرگ و کوچک ما همانطور که در قرآن وعده داده است، درگذرد و آنچه موجب رضایت و خوشنودی اوست، برای ما فراهم کند و ما هم با خدای خویش پیمان بستهایم و با امام امت تجدید عهد کردیم تا کوتاه کردن دست متجاوز و انهدام حزب بعث کافر صدام به پیش خانوادههای خویش بر نگردیم، مگر در صورت شهید یا زخمی شدن، زیرا دشمن همانند حیوان درنده زخمخوردهای است که پس از مأیوس شدن از شکار طعمه و در حال فرار در سر راه خود به هر چیز چنگ میاندازد.
از آنجایی که مرد میدان و رزم و مبارزه نبود تا ناجوانمردانه بمبهای خویش بر سر مردم بیگناه و اطفال معصوم و مادران داغ دیده شهر و روستا ریخته و یا آنها را از راهی دور مورد اصابت موشکها و توپها قرار میدهد و این چه دلی است که ضجه کودکان و مادران و سالخوردگان را ببیند و شکم آبستن دریده شده مادرانی را در زیر آوار مشاهده کند اما به درد نیاید مگر اینکه این دل از سنگ باشد.
کجاست غیرت و جوانمردی و فتوت و نوعدوستی که یک خانواده ۱۰ نفری دزفولی تکهتکه شوند و انسان فقط به زن و فرزند و دارایی خود بچسبد و آنوقت هم دم از مسلم و مؤمن بودن بزند.
پدران و مادران، برادران و خواهران دفعه قبل که به مرخصی آمده بودیم، نه برای استراحت و یا رفع خستگی بود که برای اتمام حجت بود تا یکبار دیگر گفته شود که کاروان حسینی در سینه و شور حسین در سر دارد و بسمالله پای رادیو، تلویزیون نشستن، شور داشتن و چند نگاه بیتوجه به روزنامه و مجله انداختن معرفت به حسین ابن علی (ع) و راه و هدف او در رکاب حسین پیدا نمیشود.
حال که چند ساعتی به آغاز عملیات نمانده و فرزندان شما میروند تا خطشکن جبهه اسلام باشند، در آخرین ساعات حیات فانی خویش و حیات ابدی در جوار قرب الهی، انشاءالله تذکراتی را بهعنوان وصیت به خدمتتان اعلام میداریم:
۱- همگی را به جهاد مقدس در راه خدا دعوت میکنیم همانطوری که مولایمان علی (ع) در آخرین ساعات عمرش طبق وصیتی فرمودند، خدا را در مورد جهاد با اموال جانها و زبانهایتان (مبادا در اولین راه سستی به خرج دهید) و بر شما باد که پیوندها را محکم کنید و از بذل و بخشش یکدیگر (مخصوصاً در راه جهاد هیچ فروگذار نکنید) و حال که امام عزیز پرچمدار این نهضت است چه نعمتی بالاتر از در رکاب بودن این نائب امام زمان (عج) برای اسلام شمشیر زدن و امروز ما هر نعمتی کسب کردیم، به برکت رهبریت قاطع و خردمندانه این بزرگ مرجع عالم اسلام بوده است.
۲_ از آنجایی که انقلاب ما یک انقلاب مکتبی نشأتگرفته از اسلام بوده، اگر بخواهیم این انقلاب را حفظ کنیم، باید با توکل به خدا و توسل به قرآن و درس گرفتن از زندگی انبیا و ائمه شعور و آگاهیهای دینی و سیاسی خویش را بالا برده و با استفاده از مسجد همانند صدر اسلام آن را پایگاهی برای زدودن شیطانهای درونی و بیرونی قرار دهیم.
۳_ از آنجایی که انقلاب مکتبی ما روحانیت مبارز و پیرو خط امام را پرچمدار این نهضت دانسته و آنها را سربازان واقعی امام زمان (عج) قلمداد میکند و شیاطین گمان نکنند که حرکت روحانینمایانی مانند مهدی هاشمی بتواند اعتماد ما را نسبت به این قشر محترم و معظم سلب کند و هر کسی باید بداند در هر مقامی باشد اگر قصد خیانت به نظام جمهوری اسلامی و امام عزیز را داشته باشد، خون شهدا گریبانش را خواهد گرفت و او را رسوا خواهد کرد.
حال که شرق و غرب با استفاده از منافقین و عوامل داخلی خویش سعی در تزلزل در ارکان این نظام بهحق دارد، ما باید بیشتر خود را به ولایتفقیه نزدیک کرده و دولت نیز تا وقتی که در خط ولایت است از هر جهت آن را پشتیبانی کرده و از کمبودهای موفق و مشکلات که هر انقلابی به همراه دارد نهراسد.
۴- به جوانان عزیز به ویژه دانشآموزان سفارش میکنیم که مواظبت از سلامتی جسمانی و توجه به درس خویش و از نظر اخلاقی و معنوی خود را بسازند و ایمان خود را قویتر کنند و نه تنها از نظر باطن، بلکه به ظاهر هم توجه کنند و خود را ملبس به لباس و عوامفریبی و فتنهانگیزی نکنند که استکبار امروزه از این راه وارد میشود.
۵- به خواهران سفارش میکنیم که سخت مواظب حجاب خود باشند، هم حجاب ظاهر و هم حجاب باطن و بدانند که اگر قشر خواهران حرکتشان در جامعه خداپسندانه باشد، افراد بوالهوس جرأت عرض اندام و مفسدهجویی ندارند و باید در زندگیشان حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) را الگو قرار دهند که هم عفت و آبروی دنیوی و هم سعادت اخروی تأمین خواهد شد.
۶- از روحانیت معظم سورک تقاضامندیم که نسبت به جوانان عاشق اسلام و دلسوخته به انقلاب و امام عزیز گرمی بیشتری نشان دهند و از اهالی روستای سورک تقاضامندیم قدر روحانیت محل را بدانند و توجه داشته باشند که روحانیت دلسوزترین قشر نسبت به آنها است.
۷- بهعنوان وصیت از امام عزیز تقاضا داریم که در پیشگاه خداوند برای ما شفاعت کند که ما اعتباری نداریم و از خانوادههایمان، پدران، مادران، همسران و فرزندانمان میخواهیم که همانند اولاد امام حسین (ع) صبر و استقامت پیشه کنند و در راه دین و تحمل مشکلات نشان دهند و قلوبشان را متوجه خدا کنند و بدانند که اگر بخواهند در دنیا و آخرت سرافراز باشند، راه همان راه قرآن است و از این طریق عشق و محبت امام (ره) را در دل خویش بگذارند و توطئهها و شایعات منافقان را خنثی کنند.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
آمین یا رب العالمین
ذکر موت
موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود.
وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود.
آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی،
عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود.
ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ..
حاج محمد اسماعيل دولابي
ریشه غیبت را پیدا کنیم
ریشه غیبت را پیدا کنیم
آیت الله محمد هادی فقهی از شاگردان علامه طباطبایی در خصوص راه درمان غیبت می گوید: « درمان اصلی هر بیماری جسمی، روحی و اخلاقی تنها با ریشه یابی عوامل و قطع آن امکان پذیر است و از آنجا که عوامل بسیاری در بروز این صفت زشت موثرند باید به سراغ آنها رفت. حسد، کینه توزی، انحصارطلبی، انتقام جویی و خود برتربینی از عواملی است که آدمی را به سمت غیبت می برد و تا زمانی که اینها از وجود انسان ریشه کن نشوند، رذیله غیبت از بین نخواهد رفت. راه حل اصلی برای غلبه بر رذیلت اخلاقی این چنینی، توجه به مسئله تقواست. علامه طباطبایی برای انجام هر چه بهتر مسائل اخلاقی، شاگردانش را به تقوا سفارش می کرد. در قرآن نیز در خصوص مسئله تقوا و صفات متقین آیاتی وجود دارد. در سوره شمس می خوانیم که خداوند متعال بعد از چند بار قسم خوردن، مسلمانان را به تقوا دعوت می کند برای اجتناب از غیبت، راهی جز تقواپیشگی نیست. تقواپیشگی تمام صفات ناشایستی را که در انسان وجود دارد از بین برود.»
شبه غیبت هم نکنیم
شبه غیبت هم نکنیم
حجت الاسلام سید کاظم ارفع معتقد است برای اینکه از غیبت نجات پیدا کنیم، باید به مفاسدی که در زندگی فردی و اجتماعی شخص ایجاد می شود، توجه کنیم. این رذیله اخلاقی در آخرت هم گرفتاری هایی ایجاد می کند. کافی است غیبت کننده بداند که پیامبر (ص) فرموده اند کسی که پشت سر مسلمانی غیبت کند، خداوند چهل شبانه روز نماز و روزه اش را قبول نمی کند، مگر آنکه از کسی که غیبتش را کرده حلالیت بطلبد.
پس مراقب زبانمان باشیم و با فکر و مطالعه حرف بزنیم که اگر شبه غیبت هم هست چیزی نگوییم، که طبق فرمایش پیامبر(ص) رستگاری مومن در حفاظت از زبان اوست. نکته دیگر اینکه علت این همه پافشاری قرآن و عترت در مذمت غیبت، به دلیل مفاسد فردی و اجتماعی آن است؛ زیرا غیبت هدف بزرگ شارع مقدس اسلام را که وحدت و الفت بین مسلمین است به هم می زند. شرع مقدس از ما می خواهد مردان و زنان، با ایمان و در صلح و صفا و فکر و روح آزاد با یکدیگر زندگی کنند.