معیار ارتباط پرستاران با بیماران
معیار ارتباط پرستاران با بیماران
انسان موجودی کمالجو و تعالیپذیر است. کمال آدمی، بر اثر درست به انجام رساندن روابطی است که در پی میآید:
1. رابطه انسان با خود: به این معنا که آدمی خود را بشناسد، ارزشها و استعددهای بالقوه و خدادادی خود را تشخیص دهد، هدف از خلقت و فلسفه وجودی خود را مطالعه و بررسی کند تا در نتیجه، به قدر و قیمت واقعی گوهر وجود خویش آگاه شود.
2. رابطه انسان با خدا: فلسفه خلقت، کمال نهایی انسان وتقرب به پروردگار است و این مهم، تنها از راه شناخت خداوند و پیمودن راههای تقرب به درگاه خالق متعال فراهم است.
3. رابطه انسان با دیگران: انسان موجودی اجتماعی است و بسیاری افراد، این ویژگی را جزو خصوصیات ذاتی و طبیعی او و او را موجودی مدنیبالطبع به شمار میآورند. برخی از نظریهپردازان علوم اجتماعی، این خصیصه را معلول نیازهای گوناگون آدمی میدانند و میگویند: نیازهای او با توجه به استعدادهای مختلف وی، با معاشرت، تبادل افکار و برقراری رابطه نیکو با همنوعان در یک اجتماع، سامان مییابد. در دیدگاه اسلامی، جامعه و روابط انسانی رنگ الهی و عبادی به خود میگیرد و جنبههای گوناگون رفتار آدمی، به منظور رسیدن به هدف غایی آفرینش که کمال مطلوب است، معنا و مفهوم مییابد. بر این مبنا، جامعه و روابط متنوع آن، صحنه آزمون الهی است و انسان در این صحنه میتواند با ایجاد روابط صحیح و انسانی با همنوعان خود، صفتهای نیکوی مورد توجه و رضایت حق تعالی را در خود پرورش دهد. بنابراین، آنچه دراخلاق پرستاری اهمیت دارد، رنگ الهی زدن به کارها و اصلاح روابط خود با بیماران، بر اساس آموزههای دینی است. معیار روابط انسان با دیگران، این است که آدمی رفتار خود را با مردم نیکو کند، انصاف و مدارا را رعایت کند و آنچه برای خود میپسندد، برای همگان نیز بخواهد. امیرمؤمنین علی علیهالسلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیهالسلام ، از این معیار کلی چنین یاد مینماید:
اِجعَل نَفسَکَ مِیزانا فیما بَینَکَ وَ بَینَ غَیرِکَ فأَحْبِبَ لِغَیرِکَ ما تُحِبُّ لِنفسکَ واکْرَهْ لَهُ ما تَکْرَهُ لَها ولا تَظْلِمْ کما لاتُحِبُّ أَن تُظْلَمُ و أَحْسِنْ کما تُحِبُّ أَنْ یُحسَنَ الَیْکَ.
خویشتن را در میان خود و دیگران میزان قرار ده. آنچه را برای خود میخواهی، برای دیگران بخواه و آنچه را برای خود خوش نمیداری، برای دیگران نیز خوش ندار. به کسی ستم نکن، چنانکه دوست نداری به تو ستم شود و نیکی کن، همان گونه که دوست داری به تو نیکی شود.
بنابراین، پرستاران با در نظر گرفتن این معیار تعیین کننده، بیماران را جزئی از وجود خویش به حساب میآورند و به گونهای با آنان رفتار میکنند که دوست میدارند با خودشان همان گونه رفتار شود.
خودسازی در پرتو تجاربی سخت
خودسازی در پرتو تجاربی سخت
زينب کبرا(س) از کودکی در ميدان زهد و پارسايی با انواع رنجها و دردها خو گرفت تا جايی که مصيبت را نعمت و بلا را رحمتی از پروردگار میدانست و آن گونه خود را در برابر حوادث دنيا با زهد و پارسايی بيمه کرد که اگر کوهها متلاشی و زمينها از هم میشکافت، در اراده محکم او خللی وارد نمیشد.
زينب کبرا(س) در شش سالگی شاهد شکستن درخت پر ثمر انسانيت و رهبر جامعه اسلامی و آخرين پيامبر خدا بود. در حالی که خود گريان و پريشان بود، از حال والدين و برادران غافل نبود و در اعماق جانش در آن سن کم، غم سنگينی جای گرفت. او با اين مصيبت بزرگ و تحمل آن درد جانکاه، قدم بر اولين پله تسليم و رضا نهاد که آخرين منزل سالکان الی اللّه است. آنچنان در اين مکتب کوشا و هوشيار بود که به آخرين درجات
گويی مانايی نام حضرت زينب(س) در تاريخ، به قيام امام حسين(ع) و ناميرايی قيام امام به پيام حضرت زينب است، زيرا يکی از روشنترين ابعاد و زوايای قابل تحليل و بررسی قيام حسينی را میتوان از پيام زينبی برگرفت.
حضرت زينب(س) تاريخگوی نهضت سيدالشهدا است.
تسليم و رضای بر حق رسيد تا توانست وظيفه سنگين خود را در انجام رسالت پيام خون و شهادت شهيدان عاشورا به فرجام رسانده، ندای آنان را به جهانيان در همه اعصار و قرون برساند.
هنوز چندی از اين اندوه جانکاه نگذشته بود که شاهد طرح انحرافی سقيفه بنیساعده شد. او انحراف انقلاب جهانی اسلام را از مسيرش به چشم ديد و کوششهای بیامان مادرش را برای جلوگيری از انحراف مشاهده کرد. در مسجد جدش رسول اکرم(ص) همراه مادرش و جمعی از زنان بنیهاشم شرکت کرد و شنيد که مادرش چگونه شجاعانه و با فصاحت و بلاغت، لب به سخن گشود و پس از آن همه گفتگو و محاجه شنيد که در پايان سخن، مادرش با سوز دل و اندوه تمام فرياد زد: «هان! اين شتر و اين بار! ببريد و بخوريد!!»
پس از گذشت چند روز از اين رخداد، دختر علی بنابیطالب(ع) شاهد ورود به زور به خانه امامت و عصمت و در پی آن وداع مادر با علی بنابیطالب(ع) بود. از آن پس 25 سال با برادران و خواهرانش در مکتب پدر، آن بزرگمرد راستين اسلام، ادب و دانش اندوخت. آن روز که مولای متقيان علی(ع) به اصرار و خواهش مردم زمام خلافت را به دست گرفت، زينب کبرا همراه برادرانش از تمامی شئون ممالک اسلامی زير فرمان پدر و مسائل حاکم بر جوّ و محيط سياسی آن روز به خوبی آگاهی داشت. احزاب فعال و مخرب ضد علوی را به خوبی میشناخت و از اهداف و نظريات و تفکرات آنان به خوبی آگاه بود.
خودسازی در پرتو تجاربی سخت
خودسازی در پرتو تجاربی سخت
زينب کبرا(س) از کودکی در ميدان زهد و پارسايی با انواع رنجها و دردها خو گرفت تا جايی که مصيبت را نعمت و بلا را رحمتی از پروردگار میدانست و آن گونه خود را در برابر حوادث دنيا با زهد و پارسايی بيمه کرد که اگر کوهها متلاشی و زمينها از هم میشکافت، در اراده محکم او خللی وارد نمیشد.
زينب کبرا(س) در شش سالگی شاهد شکستن درخت پر ثمر انسانيت و رهبر جامعه اسلامی و آخرين پيامبر خدا بود. در حالی که خود گريان و پريشان بود، از حال والدين و برادران غافل نبود و در اعماق جانش در آن سن کم، غم سنگينی جای گرفت. او با اين مصيبت بزرگ و تحمل آن درد جانکاه، قدم بر اولين پله تسليم و رضا نهاد که آخرين منزل سالکان الی اللّه است. آنچنان در اين مکتب کوشا و هوشيار بود که به آخرين درجات
گويی مانايی نام حضرت زينب(س) در تاريخ، به قيام امام حسين(ع) و ناميرايی قيام امام به پيام حضرت زينب است، زيرا يکی از روشنترين ابعاد و زوايای قابل تحليل و بررسی قيام حسينی را میتوان از پيام زينبی برگرفت.
حضرت زينب(س) تاريخگوی نهضت سيدالشهدا است.
تسليم و رضای بر حق رسيد تا توانست وظيفه سنگين خود را در انجام رسالت پيام خون و شهادت شهيدان عاشورا به فرجام رسانده، ندای آنان را به جهانيان در همه اعصار و قرون برساند.
هنوز چندی از اين اندوه جانکاه نگذشته بود که شاهد طرح انحرافی سقيفه بنیساعده شد. او انحراف انقلاب جهانی اسلام را از مسيرش به چشم ديد و کوششهای بیامان مادرش را برای جلوگيری از انحراف مشاهده کرد. در مسجد جدش رسول اکرم(ص) همراه مادرش و جمعی از زنان بنیهاشم شرکت کرد و شنيد که مادرش چگونه شجاعانه و با فصاحت و بلاغت، لب به سخن گشود و پس از آن همه گفتگو و محاجه شنيد که در پايان سخن، مادرش با سوز دل و اندوه تمام فرياد زد: «هان! اين شتر و اين بار! ببريد و بخوريد!!»
پس از گذشت چند روز از اين رخداد، دختر علی بنابیطالب(ع) شاهد ورود به زور به خانه امامت و عصمت و در پی آن وداع مادر با علی بنابیطالب(ع) بود. از آن پس 25 سال با برادران و خواهرانش در مکتب پدر، آن بزرگمرد راستين اسلام، ادب و دانش اندوخت. آن روز که مولای متقيان علی(ع) به اصرار و خواهش مردم زمام خلافت را به دست گرفت، زينب کبرا همراه برادرانش از تمامی شئون ممالک اسلامی زير فرمان پدر و مسائل حاکم بر جوّ و محيط سياسی آن روز به خوبی آگاهی داشت. احزاب فعال و مخرب ضد علوی را به خوبی میشناخت و از اهداف و نظريات و تفکرات آنان به خوبی آگاه بود.
بزرگبانويی در نگاهی گذرا
بزرگبانويی در نگاهی گذرا
حضرت زينب(س) در محيط خانه نمونه والای يک دختر و زن خانهدار و همسر است. در اداره خانواده و تربيت فرزندان از مسائل تربيتی غافل نيست. عشق، خلوص و پارسايی از در و ديوار خانه بیآرايش و آلايش او میبارد. او در جامعه مظهر يک فرد مسئول در مقابل سرنوشت مردم است. طنين فرياد او همواره بر ضد منحرفان بلند است و اوج اين پژواک را در کاخ يزيد شاهد هستيم.
بررسی ابعاد گوناگون زندگی سرتاسر افتخار و حماسی زينب کبرا(س) مُهر باطلی است بر ناآگاهانی که زن مسلمان را بسته در چادر و اسير در کنج خانه میدانند. حضور آن بزرگبانوی اسلام در بزرگترين حادثه خونين تاريخ، جايی برای ترديد و طرح شبهه نگذاشته است.
در آفاقی تيره و تار و در دورهای ظلمانی و در محيط خون و هراس (که هر نوع عاطفه و دغدغههای انسانی در سپاهيان ظلم مرده بود و جز قساوت و شقاوت از وجودشان نمیباريد)، تازيانه حق از آستين شجاع زنی بيرون آمد و بر پيکره سفاکترين رژيم اصابت کرد. او پرچم ادامه نهضت اسلامی را به دوش کشيد و بدون هيچ ترس و تزلزل و هراسی بر دشمن تاخت و «پيروزی» پنداری را بر کام آنان به زهری کشنده مبدل ساخت. ظاهرا اگر چه اسيری ناتوان در بند بود اما فريادش بر سر ستمگران فرود آمد و بذر انديشه اسلامی و انقلاب برادرش حسين بنعلی(ع) از دامن او در هر کجا که گام نهاد پراکنده شد. زينب کبرا(س) آن چنان در تاريخ قد برافراشت که حتی کسانی که عقيدهای به دين اسلام ندارند، در برابر آزادگی و ايستادگی بیمانند او سر فرود میآورند. اين همه شگفتیها و تحيرها از آثار زنی آگاه و مسئول است که در دامن اسلام ناب محمدی(ص) و با انديشه و فرهنگ اسلامی پرورش يافته است.
زن امروز که مشتاقانه به دنبال الگويی است تا در عين حضور در عرصههای مختلف
اجتماعی و سياسی، پاکدامنی او آلوده نشود، میتواند و بايد از حضرت زينب(س) پيروی کند. آشنايی با زندگی آن بانوی بزرگوار و ملاکهای ارزشی ايشان، زن امروز را به گستره پهناور معرفت و انديشه اسلامی میکشاند و او را بر چشمانداز بلندی مینشاند و قلههای سربلند اخلاق و انسانيت را در او قرار میدهد. چنان که امنيت درونی او را به برکت پارسايی و زهد و نجابت تأمين میکند. نيز حريم عفاف و پاکدامنی او را با سلاح غيرت و شجاعت حفظ میکند، و سرانجام در سايه تعاليم آن بزرگبانو، خويشتن را در آب زلال عاطفه پيدا میکند و در پرتو فروغ عشق به آن بزرگوار، اميد و شور زندگی به او بازمیگردد. نيازمندیها و تسکين دردها و رنجهای زن امروز در آموزههای زندگی پربار زينب کبرا(س) نهفته است، زيرا به طور کامل، بيانگر شخصيت زن مسلمان است. او تفسير حرمت و آيه احترام و بزرگداشت است.
در برههای کوتاه از تاريخ اسلام درخشيد و کارهای سترگ را به يادگار گذاشت که پس از گذشت قرنها هنوز به ديده اعجاز و شگفتی به آنها نگريسته میشود. رهبری نهضت خونين برادر در سرزمين بيگانه، جنگ تبليغی با تحريفگران پيامهای عاشورا، دلجويی از کودکان و زنان داغديده، حفظ تعادل و ثبات روحی، فرياد ويرانگر عليه بیرحمترين دژخيم زمان، تحمل سختی اسارت عزيزان و خود، گرسنگی و خستگی طاقتفرسا و … همه از افتخارات بیمانند دختر فاطمه زهرا(س) است. همه اين رادمردیها مايه سربلندی و مباهات زنی است که از سينه عصمت شير نوشيده و در مهد اسلام و دامن امامت پرورش يافته است.
بزرگبانويی در نگاهی گذرا
بزرگبانويی در نگاهی گذرا
حضرت زينب(س) در محيط خانه نمونه والای يک دختر و زن خانهدار و همسر است. در اداره خانواده و تربيت فرزندان از مسائل تربيتی غافل نيست. عشق، خلوص و پارسايی از در و ديوار خانه بیآرايش و آلايش او میبارد. او در جامعه مظهر يک فرد مسئول در مقابل سرنوشت مردم است. طنين فرياد او همواره بر ضد منحرفان بلند است و اوج اين پژواک را در کاخ يزيد شاهد هستيم.
بررسی ابعاد گوناگون زندگی سرتاسر افتخار و حماسی زينب کبرا(س) مُهر باطلی است بر ناآگاهانی که زن مسلمان را بسته در چادر و اسير در کنج خانه میدانند. حضور آن بزرگبانوی اسلام در بزرگترين حادثه خونين تاريخ، جايی برای ترديد و طرح شبهه نگذاشته است.
در آفاقی تيره و تار و در دورهای ظلمانی و در محيط خون و هراس (که هر نوع عاطفه و دغدغههای انسانی در سپاهيان ظلم مرده بود و جز قساوت و شقاوت از وجودشان نمیباريد)، تازيانه حق از آستين شجاع زنی بيرون آمد و بر پيکره سفاکترين رژيم اصابت کرد. او پرچم ادامه نهضت اسلامی را به دوش کشيد و بدون هيچ ترس و تزلزل و هراسی بر دشمن تاخت و «پيروزی» پنداری را بر کام آنان به زهری کشنده مبدل ساخت. ظاهرا اگر چه اسيری ناتوان در بند بود اما فريادش بر سر ستمگران فرود آمد و بذر انديشه اسلامی و انقلاب برادرش حسين بنعلی(ع) از دامن او در هر کجا که گام نهاد پراکنده شد. زينب کبرا(س) آن چنان در تاريخ قد برافراشت که حتی کسانی که عقيدهای به دين اسلام ندارند، در برابر آزادگی و ايستادگی بیمانند او سر فرود میآورند. اين همه شگفتیها و تحيرها از آثار زنی آگاه و مسئول است که در دامن اسلام ناب محمدی(ص) و با انديشه و فرهنگ اسلامی پرورش يافته است.
زن امروز که مشتاقانه به دنبال الگويی است تا در عين حضور در عرصههای مختلف
اجتماعی و سياسی، پاکدامنی او آلوده نشود، میتواند و بايد از حضرت زينب(س) پيروی کند. آشنايی با زندگی آن بانوی بزرگوار و ملاکهای ارزشی ايشان، زن امروز را به گستره پهناور معرفت و انديشه اسلامی میکشاند و او را بر چشمانداز بلندی مینشاند و قلههای سربلند اخلاق و انسانيت را در او قرار میدهد. چنان که امنيت درونی او را به برکت پارسايی و زهد و نجابت تأمين میکند. نيز حريم عفاف و پاکدامنی او را با سلاح غيرت و شجاعت حفظ میکند، و سرانجام در سايه تعاليم آن بزرگبانو، خويشتن را در آب زلال عاطفه پيدا میکند و در پرتو فروغ عشق به آن بزرگوار، اميد و شور زندگی به او بازمیگردد. نيازمندیها و تسکين دردها و رنجهای زن امروز در آموزههای زندگی پربار زينب کبرا(س) نهفته است، زيرا به طور کامل، بيانگر شخصيت زن مسلمان است. او تفسير حرمت و آيه احترام و بزرگداشت است.
در برههای کوتاه از تاريخ اسلام درخشيد و کارهای سترگ را به يادگار گذاشت که پس از گذشت قرنها هنوز به ديده اعجاز و شگفتی به آنها نگريسته میشود. رهبری نهضت خونين برادر در سرزمين بيگانه، جنگ تبليغی با تحريفگران پيامهای عاشورا، دلجويی از کودکان و زنان داغديده، حفظ تعادل و ثبات روحی، فرياد ويرانگر عليه بیرحمترين دژخيم زمان، تحمل سختی اسارت عزيزان و خود، گرسنگی و خستگی طاقتفرسا و … همه از افتخارات بیمانند دختر فاطمه زهرا(س) است. همه اين رادمردیها مايه سربلندی و مباهات زنی است که از سينه عصمت شير نوشيده و در مهد اسلام و دامن امامت پرورش يافته است.
پاداش پرستاری
پاداش پرستاری
درتاریخ صدر اسلام دیده میشود کهپیامبرصلی الله علیه وآله همواره گروهی از زنان را همراهخود به جنگها، جهت پرستاری و مداوایمجروحین میبرده است ونمونههای فراوانیدیده شده، که پیامبرصلی الله علیه وآله پاداشهای مادیبه آنان عطا میفرموده:
در بحار الانوار آمده است: رسول خداصلی الله علیه وآله:گروهی از زنان را با خود به جنگ میبرد، تا بهمداوای مجروحان بپردازند و از انفال به آنانمیبخشید.»
عن الصادقعلیه السلام عن آبائه قال: «قالرسولاللهصلی الله علیه وآله من سعی لمریض فی حاجة، قضاهااو لم یقضها، خرج من ذنوبه کیوم ولدتهامه.»
پیامبرخداصلی الله علیه وآله فرمودند: کسی که برایرفع نیازهای بیماری تلاش کند خواه آن نیازبرآورده شود یا نشود، همانند روزی که از مادرمتولد شده است از گناهان پاک میگردد.
امام خمینیقدس سره و پرستاری
امام خمینیقدس سره و پرستاری
«این شغل پرستاری از شغلهای بسیارشریفی است، که اگر چنانچه انسان با وظایفانسانی و شرعی خودش بکند، این یکعبادتی است که در فراز عبادتهای درجه اولاست…. پرستاری از بیمار امر بسیار مشکلیاست. لکن خیلی ارزشمند است. اگر انسان بایک بیمار به طور محبت، به طور برادری، بهطور خواهری، مراعات احوال او را بکند و اینبرای انجام یک وظیفه انسانی - الهی باشد ازعبادات بسیار، ارزشمند است.»
«… بیماران احتیاج دارند به محبت، بیشاز آن که احتیاج به دوا دارند، یک مریضی که ازخانهاش آمده است در بیمارستان، اینمریض خودش را مثل این که یک غریبمیداند، اگر چنانچه این پرستارها با اوملایمت، با رفتار انسانی، با محبت، مثل برادرو خواهر با او رفتار کنند، این حس غربت از اومنفصل میشود و آرامش برایش حاصلمیشود و این آرامش روحی در بهبود او کمکمیکند.»
پاداش پرستاری
پاداش پرستاری
درتاریخ صدر اسلام دیده میشود کهپیامبرصلی الله علیه وآله همواره گروهی از زنان را همراهخود به جنگها، جهت پرستاری و مداوایمجروحین میبرده است ونمونههای فراوانیدیده شده، که پیامبرصلی الله علیه وآله پاداشهای مادیبه آنان عطا میفرموده:
در بحار الانوار آمده است: رسول خداصلی الله علیه وآله:گروهی از زنان را با خود به جنگ میبرد، تا بهمداوای مجروحان بپردازند و از انفال به آنانمیبخشید.»
عن الصادقعلیه السلام عن آبائه قال: «قالرسولاللهصلی الله علیه وآله من سعی لمریض فی حاجة، قضاهااو لم یقضها، خرج من ذنوبه کیوم ولدتهامه.»
پیامبرخداصلی الله علیه وآله فرمودند: کسی که برایرفع نیازهای بیماری تلاش کند خواه آن نیازبرآورده شود یا نشود، همانند روزی که از مادرمتولد شده است از گناهان پاک میگردد.
پرستاری بزرگان
پرستاری بزرگان
یوسفعلیه السلام
یکی از پیامبران که نسبت پرستاری به اوداده شده حضرت یوسفعلیه السلام میباشد، علامهمجلسی در کتاب بحارالانوار آوردهاند:
امام صادقعلیه السلام: یکی از عواملی که موجبشد حضرت یوسفعلیه السلام را فردی نیکوکاربدانند، این بود که در زندان به امر بیماران وپرستاری از آنان اهتمام میروزید و از آنانمراقبت مینمود.
با استناد به این حدیث میتوان بر ارزش وتکریم پرستاری پیبرد. امام صادقعلیه السلام یکیاز عوامل رشد و تعالی حضرت یوسفعلیه السلام رادر مراقبت از بیماران ذکر نموده است.
پیامبرصلی الله علیه وآله
حضرت علیعلیه السلام، گوشهای از پرستاریپیامبرگرامیصلی الله علیه وآله را در شبی که وجود مبارکایشان مبتلا به تب بوده یادآوریمینمایند.
علیعلیه السلام: شبی تب وجودم را فراگرفت وخواب را از من ربود. بدین جهت رسولخداصلی الله علیه وآله تا صبح نیز بیدار بود و شب را بینمن و نماز تقسیم میکرد. پس از نماز نزد منمیآمد و جویای حال من میشد و با نگاهکردن به من از وضعیتبیماریام اطلاعمییافت و شیوه پیامبرصلی الله علیه وآله تا طلوع صبح اینچنین بود. پس از آن که حضرت با اصحابنماز گذاردند در حق من دعا کردند که خدایا!علی را شفا ده و سلامتی بخش که به خاطربیماریاش تا صبح نخوابیدم.
علیعلیه السلام
امام حسینعلیه السلام: چون فاطمه زهراعلیها السلامدخترگرامی رسول خداصلی الله علیه وآله بیمار شد بهعلیعلیه السلام سفارش نمود، بیماری او را پنهانکنند و اجازه ملاقات به کسی ندهند. حضرتاین گونه عمل کرد و خود عهده دار پرستاریاز فاطمهعلیها السلام شد و اسماء ایشان را یاریمیکرد.
فاطمهعلیها السلام
در جنگ احد دندان پیامبراسلامصلی الله علیه وآلهشکست و کلاهخود برسرایشان زخم واردکرد، در آن هنگام فاطمهعلیها السلام خون جراحتپیامبر را میشست و علیعلیه السلام با سپرآبمیآورد، چون فاطمه مشاهده کرد خون بندنمیآید، تکه حصیری را سوزاند و خاکستر آنرا روی زخم گذارد تا خون بند آید.
… گروهی از زنان از جمله فاطمهعلیها السلام وبعضی از زنان پیامبر گرامیصلی الله علیه وآله آب و غذا بردوش حمل میکردند و به مجروحان جنگآب میدادند و آنها را مداوا میکردند.
مریمعلیها السلام
درد و ناراحتی درفاطمه آغاز میشود و اوبیمار میگردد، آنگاهخداوند، حضرت مریم رابرای پرستاری ازحضرتش فرو میفرستد ومریم از ایشان پرستاریمیکند و با فاطمه دربیماریاش انسمیگیرد.
زینبعلیها السلام
علی بن الحسینعلیه السلام:شبی که فردای آن پدرمبه شهادت رسید، مننشسته بودم و عمهامزینب در نزد من بود و ازمن به گونهای نیکوپرستاری میکرد.
رفیده
یکی از اصحاب پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه وآله بهنام سعدبن معاذ جراحتسختی در جنگخندق برداشته بود، به دستور پیامبرصلی الله علیه وآله درمسجد، درخیمه زنی به نام رفیده، سعد راقرار داده و رفیده در این خیمه مجروحانجنگ را مداوا میکرد و به پرستاری و مراقبتاز آنان میپرداخت.
نسیبه
یکی از پرستاران فداکار و نمونه زمانرسول اکرمصلی الله علیه وآله بود. با این که زخمهایزیادی از جنگ احد در بدن داشت، هنگامیکه پیامبرصلی الله علیه وآله فرمان حرکتبه سوی دشمنرا داد، با بستن زخمهای خود تلاش فراوانیکرد که همراه مسلمین شرکت جوید ولیخونریزی فراوان توان رفتن را از او ربودهبود.
ام سلیمه و ام عطیه
انس بن مالک نقل میکند: بعد از جنگاحد علیعلیه السلام را نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آوردند، درحالی که شصت و چند زخم و جراحتبر بدنداشت. در این وقت پیامبرصلی الله علیه وآله بهام عطیه وام سلیمه دستور داد زخمهای حضرت رامداوا کنند و زخمهای ایشان چنان بود که ایندو گفتند: به خاطر فراوانی زخمها و خونریزیشدید برجان علیعلیه السلام بیمناک شدیم.
پرستاری از دیدگاه ائمهعلیهم السلام
پرستاری از دیدگاه ائمهعلیهم السلام
در موقعیتهای متفاوت پیامبر و ائمهگرامیعلیهم السلام رهنمودهای فراوانی در این امرارائه فرمودهاند. از جمله سخنانی کهپیامبرصلی الله علیه وآله در آخرین روزهای عمربابرکتشان در مسجد مدینه فرمودند: چنیناست: «من قام علی مریض یوما و لیلة بعثهالله مع ابراهیم الخلیلعلیه السلام فجاز علیالصراط کالبرق اللامع و من سعی لمریضفی حاجة فقضاها خرج من ذنوبه کیومولدته امه»
کسی که یک روز و یک شب پرستاریبیماری را به عهده بگیرد، خداوند او را باابراهیم خلیلعلیه السلام محشور میکند، پس همچون درخشش برقی از صراط عبور میکند وکسی که در برطرف کردن نیازهای مریضتلاش کند و نیاز او را برآورد، همانند روزی کهاز مادر متولد شده است از گناهانش پاکمیگردد.
این رهنمودها نشانگر اهمیت رسولگرامیصلی الله علیه وآله بر پرستاری بوده و تاکید ایشان رابر همیاری در جامعه نشان میدهد.
امام صادقعلیه السلام عن رسول اللهصلی الله علیه وآله: «منسعی لمریض فی حاجة قضاها اولم یقضهاخرج من ذنوبه کیوم ولدته امه…»
کسی که برای برآوردن نیاز بیماری تلاشکند، خواه نیازاو برآورده شود یا نه همانندروزی که از مادر متولد شده است از گناهانپاک میگردد.
علاوه براهمیت موضوع تاکید بر عملانجام شده توسط پرستار دارد که مهم نیستو عمل استحال خواه منجر به نتیجه دلخواهگردد یا خیر، و شرط پاداش پرستار را منوط بهبهبودی نیاروده و با ایجاد انگیزه بسیار راسخدر این امر به پرستاری تشویق میفرمایند.