تورا سفارش می کنم به:
راه موفقیت...
چه زشت است...
46 اصل در مدیریت خانواده مهدوی
خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی نیازمند نظم و نظام، مدیریت و تدبیر و اعمال اصول و قوانینی خاصّ در جهت رشد و تعالی و پرورش انسان های تعالی خواه است.
در یک خانواده مهدوی، مهمترین قوانین حاکم بر زندگی «خداگرائی» «ولی گرایی» و به دنبال آن «والا گرایی» اخلاقی است.
قانون «خدا گرائی» با تفکر توحیدی و زندگی توحیدی شکل می گیرد. در همین خصوص شهید مطهری (ره) در دو گفتار ارزشمند، دو مبحث «خدا در اندیشه ی انسان» و «خدا در زندگی انسان» را ارائه می دهند.
قانون «ولی گرائی» با شناخت و معرفت امام زمان (ع) و تنظیم زندگی بر اساس سیره ی مبارک حضرت و خواسته ها و رضایت ایشان تحقق می یابد.
و قانون «والا گرائی» با اخلاق محوری و رعایت اصول مدیریت خانواده، عینیت خواهد یافت. رعایت این اصول سطح فرهنگ و معنویت خانواده را بالا برده و به تعالی می رساند.
در اینجا تعدادی از مهمترین اصول مدیریت خانواده را مرور خواهیم کرد.
1. اصل محبت ورزی (گنج زندگی)
* قال علی (ع): (أنفَعُ الکُنُوزِ مَحبَّهُ القُلُوبِ.)
«پر سودترین گنج ها (به دست آوردن) محبت دلهاست.»
خانه آشیانه ی کوچک عشق و میدان بزرگ تبادل عواطف و احساسات و بانک مهرورزی است، لذا همه ی اعضاء یک خانه باید در این بانک سرمایه گذاری های بلند مدت داشته باشد تا بتوانند همواره از حساب جاری خود محبت های خالصانه را دریافت و پرداخت کنند.
2. اصل عدالت محوری
خانه و خانواده هم می تواند به کشوری کوچک که درگیر جنگ های داخلی است تبدیل شده و عرصه ی ظلم و حق کشی گردد و هم می تواند مدینه ی فاضله ای شود که عدالت در سرتاسر آن حاکم است. انتخاب هر یک از این دو تصویر، بر عهده ی اعضای خانواه است. اما پیشه کردن عدالت در ارتباطات، برخوردها و مسائل زندگی از عوامل پایداری یک خانواده محسوب می شود.
3. اصل لذت جویی و تمتّع
خداوند متعال در انسانها غریزه و میل جنسی قرار داده و محدوده پاسخگویی به این نیاز طبیعی را تنها حریم ازدواج، مقرر فرموده است. در نظام تربیتی اسلام، یکی از اهداف ازدواج و تشکیل خانواده، ارضای مشروع غرائز و درک لذتهای حلال می باشد که بجاست کانون یک خانواده برای زن و شوهر در این خصوص محیطی پاسخگو باشد. بدیهی است در صورت ارضای صحیح غرائز در حریم زناشویی خانه، جامعه از آفات و روابط نامشروع تا حدّ بسیاری مصون می ماند، چنانچه علت بسیاری از ناهنجاری های جنسی اجتماع، عدم تشکیل خانواده و یا عدم ارضای کافی در چارچوب ازدواج می باشد.
4. اصل تقسیم کار
یکی از اصول مدیریت خانه و خانواده، تقسیم عادلانه و منصفانه کارها بین همه ی اعضاء می باشد، به گونه ای که هر کس به نوبه ی خود سهمی از وظایف خانه را بر عهده گیرد، چنانچه پیامبر (ص) در تقسیم کارهای خانه، کارهای بیرون از منزل را بر عهده ی حضرت علی (ع) و کارهای درون خانه را بر عهده ی حضرت زهرا (س) گذاشتند.
5. اصل عفو و صفح
قرآن کریم می فرماید: (وإن تَعفُوا و تَصفَحوا و تَغفِرُوا فَإنَّ اللهَ غَفورٌ رحیمٌ)
«اگر (آنان را) عفو کرده، چشم پوشی کنید و ببخشید. پس خدا هم (در حق شما) آمرزنده و مهربان است.»
درنتیجه ی عمل به این اصل نه تنها نباید ناراحتی ها، آزردگی ها و حتی دشمنی ها را در دل نگه داشت، بلکه باید آنها را بخشید و نادیده گرفت. با وجود این خصلت در زندگی اختلافات به حداقل رسیده و رحمت و عطوفت بر فضای خانواده حاکم می شود.
6. اصل تدبیر و برنامه ریزی
امیرالمؤمنین (ع) می فرماید:
(صَلاحُ العیش التَّدبیر.)
«تدبیر و برنامه ریزی سبب اصلاح امور زندگانی می شود.»
برنامه یعنی تهیه جدول زمانی تقسیم کارها و مسئولیت ها، تهیه برنامه ای برای کار، عبادت، ورزش، تفریح، تغذیه، مطالعه و ضیافت به گونه ای که همه نیازهای طبیعی انسان برطرف شود؛ از این رو برنامه ریزی یکی از کلیدهای کامیابی در مدیریت خانه و خانواده است.
7. اصل سازگاری و انعطاف
امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید:
(الرِّفقُ مفتاحُ النَّجاح) «نرم خویی کلید کامیابی است.»
واژه های رفق، سازگاری و انعطاف پذیری، مفاهیم اخلاقی مقدس و لازمی برای حرکتی سالم و پرشتاب در چرخه ی زندگی به شمار می روند و هرگاه خداوند خیر اهل خانه ای را بخواهد میان آنان رفق، همدلی و همراهی قرار می دهد.
8. اصل مادر محوری
در مدیریت نظام خانواده، باید جایگاه افراد به خوبی شناخته شود و حریم آنها به خوبی رعایت شود تا هر کس بتواند نقش خود را به درستی ایفاء کند. مادر مهمترین رکن خانواده و دارای مهمترین نقش تربیتی است، نقشی که به هیچ وجه جانشین پذیر نیست. هر چند پدر نیز در این امر سهیم است. لذا بایستی هم پدر و هم فرزندان به اصل مادر محوری توجه کنند و با احسان، احترام، اکرام و خدمت مادر، او را در ایفای نقش تربیتی خویش یاری دهند.
9. اصل قناعت و کنترل
حضرت علی (ع) می فرمایند:
(جمالُ العیشِ القناعهُ.) (6) «زیبایی زندگی و رفاه به قناعت است.»
قناعت یعنی خودکفایی و بسنده کردن به قدر ضرورت و به اندازه ی نیاز زندگی، لذا مدیریت خواهشها و تمایلات و کسب مناعت طبع از ابزار لازم ساختن یک زندگانی شیرین است.
10. اصل توسعه ی اخلاق
اخلاق محوری به جای پول محوری از توصیه های مؤکّد معصومین (ع) است. امام علی (ع) می فرمایند: (حُسنُ الخُلقِ أحدُ العَطائین.)
«خوشخویی یکی از دو دهش است.»
از این اصل می توان به عنوان جانشین بسیاری از کمبودها و محدودیت ها بهره برداری نمود، چنانچه پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
«وسعت ثروت شما به همه ی مردم نمی رسد پس با (توسعه ی) اخلاق خود، همه را خرسند کنید.»
11. اصل تغافل و نادیده انگاری
اخلاق کریمانه بر محور نادیده انگاری و تغافل استوار شده است، رعایت این اصل، زندگی را ستودنی و تحسین برانگیز می کند، لذا امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: (مَن لَم یَتغافَل و لا یَغُضُّ عَن کثیرٍ مِنَ الأمور تَنَغَّضَت عِیشُتُه.)
«هر کس در بسیاری از أمور چشم پوشی نکند، زندگیش ناگوار شود.»
12. اصل هنر استراحت (خانه ایستگاه استراحت)
قانون اختصاص فرصتی برای استراحت در خلال فعالیت ها و مشغله های زندگی، در حکم روغن کاری کردن چرخهای زندگی است. ایجاد محیطی آرام و متنوع و بهره بردن از لذتهای حلال الهی، توان جمعی خانواده را برای تلاش و رشد هر چه بیشتر فزونی می بخشد.
13. اصل میهمان پذیری
رسول خدا (ص) فرمودند:
(زکاهُ الدَّارِ بیتُ الضِّیافَهِ.) «زکات خانه، مهمانخانه است.»
داشتن روحیه مهرورزی به دیگران در قالب میهمانی دادن، علاوه بر تقویت ارتباطات عاطفی، برکت زایی در زندگی، توسعه رزق و… از مهمترین عوامل شادی آفرین در زندگی به شمار می رود.
14. اصل سخاوتمندی
حضرت رضا (ع) فرمودند:
(یَنبَغی للرَّجُلِ أن یُوَسِّعَ عَلی عِیالِه لِئَلاَّ یَتَمنَّوا مَوتَهُ.)
«سزاوار است که مرد بر عیالش توسعه بدهد تا آرزوی مرگ او را نکنند.»
جریان زندگی برای روان ماندن به سخاوتمندی و دست ودل بازی به موقع نیازمند است و ایجاد رفاه برای همسر و فرزندان از جمله فضائل مهم اخلاقی است که یک مرد به عنوان مدیر خانواده باید برای عینیت بخشیدن به آن تلاش نماید.
15. اصل معنویت گرایی
قرآن کریم در ستایش خانه های اهلبیت (ع) می فرماید:
(فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ.(12) [(نور هدایت) در خانه هایی است که خداوند اذن داده رفعت یابند و نام او در آنها ذکر شود.]
سحرخیزی، ذکر لسانی و قلبی، دوستی نماز، تلاوت قرآن، اُنس با مناجاتها و اشعار معنویت آفرین، یاد خوبان عالم قدس و ارتباط قلبی با حضرات معصومین (ع) از موهبت های آسمانی و از نشانه های خانه های سبز است، که برای نورانی کردن فضای یک خانواده و تبدیل آن به یک خانه ی الهی، تقید به این موارد لازم می باشد.
16. اصل پاکی
قرآن در توصیف اهل بیت (ع) می فرماید:
(إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً.)
«همانا خدا اراده کرده است که هرگونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت دور سازد و شما را پاک و مطهر گرداند.»
انسانهای پاک، پاکیزگی و پاکی معنوی را دوست دارند و پاکی را ترویج می کنند. پاکش چشم، گوش، دل، رزق، محیط زندگی، پاکی از خطا و گناه، خانه را به بهشتی دنیایی تبدیل می کند و مهمترین ثمره آن تربیت فرزندان پاک و با ایمان است.
17. اصل نامه نگاری و مکاتبه
گاهی به خاطر وجود محدودیتهای مکانی، مالی و یا حیاء و خجالت، قلم بهترین و حتی گاهی تنهاترین وسیله ی برقراری ارتباط بین اعضای یک خانواده است. امیرالمؤمنین (ع) در نامه ای نسبتاً طولانی، پر احساس و عمیق، مجموعه ای از مطالبات تربیتی خود را به فرزندانشان از طریق نامه نگاری ابراز داشته اند که مطالعه و تفکر آن برای خانواده ها بسیار سودمند است.
18. اصل تشکّر و قدرشناسی
قرآن کریم می فرماید: (أنِ اشکُرلی و لِوالِدَیکِ…) (15)
«شکرگزار من و پدر و مادرت باش.»
حاکمیت فرهنگ تشکر و قدردانی از یکدیگر و واکنش مثبت در برابر زحمات و ابراز عواطف دیگران، یکی از اصول مهم مدیریت خانواده است که از یک سو به افزایش مهرورزی ها و محبت ها بین اعضای یک خانواده کمک می کند و از سویی دیگر به تربیت نسلی شاکر در برابر نعمت های الهی منجر می شود.
19. اصل شناخت روانشناسی زن و مرد
زن برای زن بودن و مرد برای مرد بودن به صفات و حالاتی نیازمند می باشند، شناخت این خصلتها و روحیات و روان شناسی زن و مرد، هم کمک شایانی در مدیریت بهینه و با کفایت زندگی و خانواده می کند و هم سبب افزایش درک متقابل و کاهش اختلافات بین اعضای خانواده می شود.
20. اصل هدیه دادن (باز کردن پنجره های شادی به زندگی)
رسول خدا (ص) فرمودند:
(تهادُّوا تُحابّوا، تَهادُّوا فانَّها تَذهبُ بِالضَّغائنِ.)
«به یکدیگر هدیه دهید تا یکدیگر را دوست بدارید به یکدیگر هدیه دهید تا زنگارهای کینه از قلبهایتان برده شود.»
هدیه یکی از تکنیک های ارزان، آسان ولی مؤثر برای فعال نگه داشتن عواطف بین افراد در بستر زندگی بوده و علاوه بر تعمیق احساسات و زدودن کدورت ها، مانع فرسایشی شدن روند زندگی می شود.
21. اصل استراتژی ارتباط فعال و همه جانبه
از محوری ترین و بلکه اساسی ترین ارکان نظام خانواده، وجود ارتباط سالم، فراگیر و پویا بین زن و شوهر و ارتباط بین هر یک از پدر و مادر با فرزندان است؛ به عنوان نمونه ارتباطات لازم در یک خانواده سه نفره بدین قرار است:
* ارتباط زن با شوهر
* ارتباط شوهر با زن
* ارتباط مادر با فرزند
* ارتباط پدر با فرزند
* ارتباط فرزند با پدر
* ارتباط فرزند با مادر
22. اصل خدمت در خانه
بسیاری از پاداشها و موهبتهای زندگی با میزان خدمت شما به خانواده خود رابطه مستقیم دارد، یعنی هرچه برای بهبود زندگی خانوادگی خود تلاش و خدمت کنید توانائی ها و موفقیت های خود را افزایش داده اید.
رسول خدا (ص) فرمودند:
(لا یَخدُمُ العیالَ الاّ صدیقٌ أو شهیدٌ أو رجلُ یریدُ اللهُ به خیرَ الدُّنیا و الآخره.)
« به همسر (و فرزندان) خود خدمت نکند مگر صدیق یا شهید یا مردی که خداوند خیر دنیا و آخرت او را بخواهد.»
23. اصل آشنایی با سرنوشت
حضرت علی (ع) می فرمایند:
(مَن أصبَحَ عَلَی الدُّنیا حَزیناً فَقَد أصبَحَ لِقَضاءِ اللهِ ساخِطاً.)
«هر که برای دنیا اندوه خورد، از قضای الهی ناخشنود است.»
بسیاری از مشکلات یک خانواده به مسائل اقتصادی و سرنوشت خدادای آنان مربوط می شود. خداوند متعال برای هر فرد و هر خانواده سرنوشتی مقدر کرده که البته برای آنان خیر محض است، هر چند باور آن برای برخی دشوار باشد.
شناخت تقدیرات الهی و راضی بودن به آنان و شناخت اشتباهات و مشکلاتی که منشأ آن خود انسان است و نه تقدیر الهی و تلاش برای رفع آنها و تفکیک این دو مقوله از یکدیگر، سبب رضایتمندی افراد یک خانواده از داده های الهی و قبول سرنوشت خدادادی آنها می شود.
24. اصل سرور و شادی
امام باقر (ع) می فرمایند: (ما أفادَ عبدُ فائدَهً خیراً مِن زوجهٍ صالحهٍ إذا رَآها سرَّتهُ و اذا غابَ عَنها حَفِظتهُ فی نَفسها و مالهِ.)
«بنده ی مؤمن سودی بهتر از همسر شایسته به چنگ نیاورده است، همسری که شوهرش با دیدن او خوشحال شود و هرگاه از وی دور شود در غیابش نگهبان خود و اموال او باشد.»
مدیریت خانوادگی موفق می طلبد که اعضاء خانواده افرادی بانشاط باشند و فضای خانوادگی شادی برای خود و خانواده ی خود فراهم آورند. وجود کانون گرم خانواده و عواطف پاک و باصفا بودن محیط زندگی، تحمل بسیاری از مرارتها و دشواری های زندگی را آسان کرده و سبب می شود افراد از زندگی خویش لذت ببرند.
25. اصل انتخاب داور خانوادگی و آشنایی با حقوق خانواده
قرآن در مورد حل مشکلات خانوادگی قبل از اقامه ی دعوی در دادگاههای رسمی و قانونی، به مراجعه نزد «قاضی تحکیم» سفارش کرده و در پرتو شرایطی این راهکار را موفقیت آمیز معرفی می نماید:
(وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنَهمَا فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِهَا إِنْ یُرِیدَا إِصْلاَحاً یُوَفِّقِ اللهُ بَیْنَهُمَا إِنَّ اللهَ کَانَ عَلِیماً خَبِیراً.)
«اگر از (ناسازگاری و) جدایی میان آن دو (زن و شوهر) بیم داشتید، پس داوری از خانواده ی شوهر و داوری از خانواده ی زن برگزینید (تا به اختلاف آن دو رسیدگی کنند) که اگر این دو بنای اصلاح داشته باشند، خداوند میانشان توافق ایجاد می کند زیرا خداوند (از نیات همه) باخبر و آگاه است.»
26. اصل هنرمندی و خلاقیت های شاعرانه و حرفه آموزی
آموختن هنرهایی همچون خطاطی، نقاشی، طراحی، نویسندگی، شعر، داستان نویسی، آواز، خیاطی، قالی بافی و… از هنرهای لازم خانوادگی است که می تواند علاوه بر پر کردن سالم اوقات فراغت، سبب شکوفایی استعدادها و توانمندی و استقلال مالی افراد خانواده گردد. رسول خدا (ص) می فرمایند:
(نِعم اللَّهو المِغزَلُ لِلمَرأه الصَّالحَهِ.)
«برای زن شایسته ریسندگی چه سرگرمی خوبی است.»
27. اصل ملاحظه ی خانواده ی اول تا سوم
امام سجاد (ع) می فرماید: « حقوق خویشاوندانت بسیار است و به اندازه ی میزان قرابت آنها با توست، سپس حضرت می فرمایند:
(فَأوجبُها علیکَ حقُّ اُمَّک ثُمَّ حقُّ أبیکَ ثُمَّ حقُّ وُلدِکَ ثُمَّ حقُّ أخیک ثُمَّ الأقربُ فالأَقربُ و الأولُ فالأوَّلُ).
«پس واجب ترین حق، حق مادرت است سپس حق پدرت، سپس حق فرزندانت سپس حق برادرت و سپس هر کس به تو نزدیکتر است…»
یک انسان پس از ازدواج دارای سه خانواده خواهد بود، خانواده اول، همان خانواده ی پدری و مادری اوست، خانواده دوم همان زندگی مشترکش با همسرش می باشد و خانواده سوم خانواده ی همسرش می باشد. انسان باید حقوق هر سه خانواده را رعایت کند و خود را متعلق به هر سه بداند.
28. اصل آراستگی و زینت
آراستگی مرد برای همسر و آرایش زن برای شوهر از اموری است که از سویی هم نشاط و شادمانی فردی تولید می کند و هم زمینه ی ایجاد دلبستگی دوستی و مهرورزی را تقویت می نماید و از سوی دیگر ضریب خطا و دل بستن هر یک از زوجین به افراد دیگر را از بین می برد و علاوه بر تأمین سلامت خانواده، سلامت اجتماع را نیز تضمین می نماید.
29. اصل گفتگو، استنطاق و مذاکره (کنفرانس خانوادگی)
از اصول مهم مدیریت خانواده و از راهکارهای مهم استمرار بخشی و یا بازسازی روابط خانوادگی، اختصاص فرصت ویژه برای گفتگو با اعضای خانواده، نشستهای خانوادگی و هنر گفتگو، استنطاق گفتاری و تقویت مهارت گفتن و شنیدن است. رسول خدا (ص) می فرمایند:
(جُلُوس المرءِ عِندَ عَیالهِ أَحَبُّ إلی الله تعالی من اعتکافٍ فیِ مَسجدی هذا.) (22)
«نشستن مرد نزد زن و فرزندنش نزد خدا محبوبتر از اعتکاف او در مسجد من (مسجد النبی) است.»
30. اصل تلاش برای توسعه و سلامت اقتصادی خانواده
تلاش برای کسب درآمد حلال بیشتر، به نیت حفظ آبرو، حل مشکلات خود و دیگران، رشد اقتصادی و برآوردن همه نیازمندی ها مشروع و معقول، أمری پسندیده و خدا پسندانه است.
این تلاش گرچه تنها وظیفه ی مردان بوده، اما سهیم شدن زنان در این وظیفه به شرطی که حدود الهی رعایت شود و با وظایف خانوادگی و دینی آنان منافاتی نداشته باشد، سبب حرکت تندتر چرخه ی زندگی شده و آینده ای همراه با آسودگی خاطر را برای همه اعضای خانواده رقم خواهد زد.
31. اصل جمع گرایی و غذای جماعت
در فرهنگ تربیتی اسلام و تنظیم قوانین آن، یکی از اصول مهم، دوری از انزوا و گوشه گیری و دقت به جمع و جمع گرایی حتی در غذا خوردن است. یکی از فلسفه های مهم عبادات جمعی نیز تقویت این روحیه در انسانهاست.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: (کُلُوا جَمیعاً و لا تفرَّقوا فإنَّ البرکَهَ معَ الجماعهِ.)
«دسته جمعی غذا بخورید و پراکنده نشوید، چرا که برکت با جماعت است.»
32. اصل همسایه داری
سخن حضرت زهرا (س) به فرزندشان امام مجتبی (ع) (یا بُنَیَّ الجار ثُمَّ الدَّارٌ)
«فرزندم اول همسایه سپس خانه»
یک فرمول حیاتی برای رشد، دیگرگرایی، اخلاق اجتماعی و گریز از خودمحوری و خودپرستی بوده و لازم است در خانواده مورد توجه جدی قرار گیرد.
33. اصل حفظ حریم و احترام همه ی اعضاء از اولین تا آخرین
جلوگیری از فرو ریختن مرزهای اخلاقی و شکسته شدن حریمها و حفاظت از شئونات شخصیتی خود و افراد خانواده بویژه در زمان اختلافات و کشمکش ها از اصول مهم مدیریتی در خانواده است.
34. اصل تحمل فریادها و بچّه گی ها
موضع گیری عجولانه و منفعلانه در برابر رفتارهای نسنجیده و فریادهای بی جای اعضای خانواده، خانه را به محل نزاع و درگیری تبدیل کرده و خسارات غیر قابل جبرانی به شخصیت همه ی اعضاء وارد می سازد. تحمل نابخردی ها و رعایت انصاف در منازعات و چشم پوشی کردن از رفتارهای نامناسب دیگران در شرایط بحرانی، اصلی مهم و قابل توجه برای ترمیم کاستیهای افراد و زندگی است.
35. اصل صداقت و راستی
از اصولی که نه تنها در زندگی خانوادگی بلکه در زندگی اجتماعی نیز کارآمد است، اصل صداقت در نیت، گفتار و رفتار بوده که از مهمترین ملاکهای انتخاب همسر، همسایه، همسفر و همکار(25) نیز به شمار می رود. رعایت این اصل مهم در ابتدا و هم در طول زندگی بسیار ضروری است.
36. اصل عدم هراس از فقر و توجه به انواع سرمایه ها
برای مدیریت بهینه سیستم خانواده و از میان بردن هراس از فقر، ایجاد روحیه احساس ثروتمندی و توانگری بسیار مهم و اساسی است و بر فرض وجود فقر، چگونگی مدیریت زندگی فقیرانه، نوع نگاه به فقر و توجه به سرمایه های معنوی زندگی نیز مهم و قابل توجه است.
37. اصل قبول اختلافات و مدیریت اختلافات
اعتقاد به اینکه طبیعت خلقت انسان بر اختلاف، تضاد و تکثّر و چندگونگی است و مدیریت کردن این اختلافات، منشأ دلبستگی شدید بین زوجین و یا اعضای خانواده است. پذیرش طبیعی بودن اختلافات و تفاوتها، علاوه بر کاهش حساسیتها، انسان را در به سلامت طی کردن سختیهای زندگی یاری می کند و سبب می شود به مرور زمان اختلافات بین اعضاء به اتحاد و همدلی تبدیل گردد.
38. اصل مهندسی مادی خانه سازی و خانه داری
رعایت قوانین مهندسی خانه سازی و خانه داری، برای ایجاد فضایی مناسب و رشد آفرین ضروری است که به برخی از این قوانین اشاره می کنیم:
1. مصرف کردن پول فروش خانه در خرید خانه ای دیگر.
2. حیاء در خانه سازی (محفوظ بودن محدوده ی فعالیت کدبانو، جداسازی برای حفظ حریم زن و مرد….)
3. نگهداری حیوانات خانگی و پیش بینی کلبه ی حیوان در خانه
4. حفظ بهداشت و نظافت محیط خانه و لوازم خانه
5. نورپردازی و روشنایی مناسب منزل
6. داشتن اتاق خواب خصوصی برای زوجین و فرزندان
7. تهیه وسایل هنری و بافندگی در خانه.
8. زیبا سازی اتاق مربوط به خانواده و زنان.
9. رعایت همه ی نکات رفاهی و روانشناسی در محیط آشپزخانه (که مادران بیشترین ساعات زندگی خود را در آنجا سپری می کنند.)
39. اصل مهندسی معنوی خانه سازی و خانه داری
دقت در مسائل معنوی و آخرتی خانه سازی نیز، از جمله عوامل محیطی مؤثر بر شخصیت اعضای خانواده است. برخی از این مسائل عبارتند از:
1. غیر غصبی بودن زمین و مصالح و لوازم خانه
2. قبله محوری در خانه سازی.
3. انتخاب همسایه خوب
4. تعبیه اتاق نماز و اتاق استراحت
5. کار علمی و فکری در خانه.
6. آیه آرایی خانه و اتاقها
7. تلاوت قرآن در خانه.
8. میثاق معنوی خانوادگی برای نماز شب.
9. ذبح گوسفند پس از خانه سازی.
10. نظافت و بهداشت خانه.
11. رعایت حقوق همسایگان
12. برگزاری جلسات دینی خصوصی و عمومی در خانه.
40. اصل کدگذاری لوازم و اشیاء زندگی
در سیره ی اخلاقی پیامبر اکرم (ص) آمده است که حضرت حیوانات، اسلحه و اثاثیه منزل خود را نام گذاری می کردند، مثلاً نام پرچم حضر ت عقاب، نام شمشیرش که در جنگ ها همراه داشت ذوالفقار و شمشیر دیگر مِخذم بود و…
41. اصل حفظ میثاقها و وفاداری
با توجه به جایگاه ارزشمند وفاداری در میثاقهای خانوادگی، لازم است هر یک از زن و مرد در لحظه های خلوت خود، درون خود را از همه عوامل جفاکاری و تضعیف پیمان خانوادگی پالایش کنند و دائماً در تحکیم این «میثاق عشق» تلاش نمایند.
42. اصل رازداری و حفظ اسرار
امام علی (ع) می فرمایند:
(إحفظَ أمرکَ و لا تُنکِح خاطِباً سِرَّکَ.)
«امور و اسرار مربوط به خودت را نگه دار و دختر رازت را عروس هر خواستگاری نکن.»
حفظ اسرار خانوادگی و حل کردن مشکلات در چارچوب خانه وجلوگیری از باخبر شدن نزدیکان از مسائل و اسرار خانوادگی، از جمله صفات متعالی و زیبای یک خانواده است.
43. اصل مهارت مقابله با فقدانها در زندگی
از جمله واقعیت های طبیعی و اجتناب ناپذیر در هر زندگی وجود فقدانهایی (چون مرگ شوهر، همسر، فرزند و یا ورشکستی مالی و…) است که در صورت عدم آشنایی با فلسفه الهی این فقدانها و خیریت آنها برای انسان ممکن است به معزلی فکری برای اعضای خانواده تبدیل شود.
توضیح اینکه برخی از فقدانها و کمبودها که انسان نقشی در تولید آن ندارد، برای او خیر محض بوده و علاوه بر اینکه امتحان الهی او محسوب می گردد، سبب تزکیه نفس او خواهد شد. داشتن دید مثبت درباره ی این فقدانها و سپاسگزاری از نعمتهای موجود الهی راه را برای برطرف شدن کمبودها و ازدیاد نعمتهای الهی هموار خواهد کرد.
44. اصل شناخت مسیر، مقصد و لوازم سفر زندگی
با تشکیل یک خانواده، قطاری در مسیر مشخص شده ی خود و به سوی هدفی مشخص به حرکت در می آید. برای عبور همراه با سلامت در این مسیر باید مقصد، مراحل، نقشه راه، توقف گاهها و سایر خصوصیات مسیر کاملاً شناخته شده باشد؛ این مراحل در تربیت فرزند عبارتند از: شکل گیری و انعقاد نطفه، دوره کودکی، دوره ی نوجوانی، دوره ی جوانی و دوره ی میانسالی.
45. اصل ثبات و استحکام خانواده
استحکام و سلامت نهاد خانواده تأثیرات فراوانی در برآورده نمودن ثبات فردی و اصلاح نظام اجتماعی خواهد داشت. عوامل فراوانی در انسجام و استحکام نظام خانواده نقش دارند که برخی از آنها عبارتند از:
1. نگاه تقدس آمیز و فرازمینی داشتن به ازدواج و تشکیل خانواده
2. داشتن انتظارات معقول از ازدواج
3. اشتراکات فرهنگی و همسانی زوجین و خانواده های آنها
و چندین عامل دیگر که افراد لازم است قبل از تشکیل خانواده و در جریان آنها به این عوامل توجه مستمر داشته باشند.
46. اصل توجه به شبکه ارتباطی خانواده و پرهیز از شبکه های درهم ریخته
در یک خانواده هر کسی یک «من» تنها دارد که عبارتست از نام، خصوصیات جسمانی، علاقه ها، عادات، هنرها و سایر خصلت های فردی که از آن به ارتباط «یک سویه» تعبیر می شود و یک «ما» دارد که منظور از «ما» در یک خانواده ارتباطات متقابلی است که بین افراد وجود دارد مانند رابطه همسری، پدری، مادری، برادری، خواهری و فرزندی به این ارتباطات، ارتباطات دوسویه می گویند. تنظیم ارتباطات یک سویه و دو سویه در یک خانواده و عمل بر اساس نیاز ارتباطی افراد، یکی از عوامل مهم رشد اعضای خانواده می باشد.
امام خميني و خشونت در اسلام؟
پاسخ اين تحريفاتي که در مورد صحبت هاي حضرت امام(ره)در فضاي مجازي منتشر شده چيست؟«يوم الله واقعي روزي است كه اميرالمونين عليه السلام شمشيرش را كشيد و خوارج را از اول تا آخر درو كرد و تمامشان را كشت . ايام اله روزهايي است كه خداوند تبارك و تعالي يك زلزله اي را وارد مي كند ، يك سيلي را وارد مي كند ، يك توفاني را وارد مي كند ، به اين مردم شلاق مي زند كه آدم بشويد . اميرالمومنين اگر بنا بود مسامحه بكند شمشير نمي كشيد تا هفتصد نفر را يك جا بكشد ….»
متأسفانه اين گونه مطالب با تقطيع سخنان حضرت امام با هدف تخريب چهره امام و تضعيف نظام مطرح مي گردد.متن اصلي سخنان حضرت امام را در اينجا مي آوريم تا نادرستي اين استناد ها روشن شود.1.آنچه حضرت امام در باره برخورد با خوارج بيان فرمودند مربوط به سخنرانى ايشان به مناسبت سالگرد 17 شهريور است كه در سال 1358 ايراد شد و ايشان در بخشي از سخنان خود فرمودند:« خداى تبارك و تعالى به حضرت موسى:وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ اينها را متذكّر كن به «ايّام خدا». همه ايّام مال خداست؛ لكن بعضى از ايّام يك خصوصيتى دارد كه براى آن خصوصيت «يوم اللَّه» مىشود. روزى كه پيغمبر اكرم هجرت كردند به مدينه، اين روز «يوم اللَّه» است. روزى كه مكه را فتح كردند «يوم اللَّه» است. يومِ قدرتنمايى خداست كه يك يتيم را كه همه رَفضَش كرده بودند، نمىتوانست زندگى بكند تو وطن خودش، تو خانه خودش، بعد از چندى فتح مكّه به دست او شد؛ و آن قُلْدُرها و آن ثروتمندها و آن قدرتمندها همه در تحت سيطره او واقع شد، و فرمود:أنتُمُ الطُّلَقَاء ديگر آزادتان كردم، برويد؛ اين «يوم اللَّه» است. يوم خوارج، روزى كه امير المؤمنين- سلام اللَّه عليه- شمشير را كشيد و اين فاسدها را، اينغدّههاى سرطانى را درو كرد، اين هم «يوم اللَّه» بود. اين مقدسهايى كه پينه بسته بود پيشانيشان، لكن خدا را نمىشناختند، همينها بودند كه كشتند امير المؤمنين را! قيام كردند در مقابل امير المؤمنين- سلام اللَّه عليه- از لشكر خودش بودند، قيام كردند در مقابل او. براى خاطر آن قضايايى كه در صفين واقع شد و امام- عليه السلام- ديد كه اگر اينها باقى باشند فاسد مىكنند ملت را، تمامشان را كشت، الّا بعضى كه فرار كردند؛ اين «يوم اللَّه» بود. روزهايى كه خداى تبارك و تعالى براى تنبيه ملتها يك چيزهايى را وارد مىكند، يك زلزلهاى وارد مىكند، يك سيلى وارد مىكند، يك طوفانى وارد مىكند، كه شلاق بزند به اين مردم كه آدم بشويد، اينها هم «يوم اللَّه» است. چيزهايى است كه به خدا مربوط است.( صحيفه امام، ج9، ص 465-466) مولاى ما، امير المؤمنين- سلام اللَّه عليه- آن مرد نمونه عالَم، آن انسان به تمام معنا انسان، آنكه در عبادت آن طور بود و در زهد و تقوا آن طور و در رَحم و مروت آن طور و با مستضعفين آن طور بود، با مستكبرين و با كسانى كه توطئه مىكنند شمشير را [مىكشيد و] مىكشت. هفتصد نفر را در يك روز- چنانچه نقل مىكنند- از يهود بنى قُرَيْظَه- كه نظير اسرائيل بود و اينها از نسل آنها شايد باشند- از دم شمشير گذراند! خداى تبارك و تعالى در موضع عفو و رحمتْ رحيم است. و در موضع انتقام، انتقامجو. امام مسلمين هم اين طور بود، در موقع رحمت، رحمت؛ و در موقع انتقام، انتقام.( صحيفه امام ، ج9، ص 282) همچنين فرمودند:« پيغمبر اكرم- صلى اللَّه عليه و آله و سلّم- نبى رحمت بود و با مردم به رحمت رفتار مىفرمود. و همان رحمت بود كه مردم را هدايت مىكرد و براى مردم غصه مىخورد. براى اشخاصى كه در ضلالت بودهاند، به واسطه رحمتى كه داشت متأثر بود ولى وقتى كه ريشههايى را مىديد كه اينها مشغول فساد هستند و ممكن است كه فساد آنها به فساد امّت منتهى بشود و اينها غدههاى سرطانى بودند كه ممكن بود جامعه را فاسد كنند، در عين حالى كه نبى رحمت بود، باب غضب را باز مىكرد. يهود بَني قُرَيْظه، همان كاسبهايى كه الآن هم دنباله آنها صهيونيستها هستند و فاسد، بعد از آنكه ملاحظه فرمود اينها فاسد هستند و موجب فساد مىشوند، امر فرمود تمام آنها را گردن زدند؛ اين ماده سرطانى را از بين برداشتند. امير المؤمنين- سلام اللَّه عليه- با آن همه عطوفت، با آن همه رحمت، وقتى كه ملاحظه فرمود خوارج مردمى هستند كه فاسد و مُفْسِد هستند، شمشير كشيد و تمام آنها را، الّا بعضى كه فرار كردند، از دم شمشير گذراند. در وقت رحمت، رحمت؛ و اگر كسانى لايق رحمت نباشند، انتقام و غضب.» (صحيفه امام ،ج9، ص370) 2. ايشان در سفارش به علما فرمودند:« شما اسلام را به مردم بگوييد شما احكام اسلام را، نرويد سراغ احكام فقط نماز و روزه، آنها را هم بايد بگوييد، اما احكام اسلام كه منحصر در اين نيست. شما سوره برائت را براى مردم چرا نمىخوانيد؟ شما آيات قتال را چرا نمىخوانيد؟ هى آيات رحمت را مىخوانيد! آن قتال هم رحمت است براى اين كه مىخواهد آدم درست كند. آدم گاهى درست نمىشود مرض گاهى صحيح نمىشود، الّابِالْكَىّ؛ (داغ كردن) بايد ببرند، داغ كنند تا درست بشود جامعه. بايد آنهايى كه فاسد هستند، از آن بيرون ريخته بشوند؛ جنبه رحمت است همهاش. منتها آقايان، بعضىها خيال مىكنند كه همان رحمت اين است كه به آن مهلت بدهند تا بكشد آدمها را. اين رحمت است؟ از حبسها بيرونشان كنيد تا بريزند مردم را بكشند، اين رحمت است؟ شما روى قرآن عمل كنيد. قرآن با اشخاصى كه مسلمند و معتقدند و ايمان به خدا دارند، به برادرى رفتار مىكند. با اشخاصى كه بر خلاف اين هستند آنها را مىگويد بكشيد، بزنيد، حبس كنيد؛ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ. شما همان طرفش را گرفتيد، زمين هم مىخوريد. ما، اگر بنا باشد اسلام را به يك طرفش قبول داشته باشيم، همان جنبه باصطلاح شما رحمت، من همه جنبههايش را رحمت مىدانم، اما آنكه شما خيال مىكنيد كه آن جنبهاش رحمت است كه دزدها را بيرونشان كنيم، مفسدها را بيرون كنيم، آدمكشها را بيرون كنيم، دست برداريد از اين طور رحمتهايى كه شما توهّم مىكنيد. اينها رحمت نيست، اينها مخالف خداست، مخالفت با خداست. شما آقايان، بايد بگوييد مسائل را، در بلاد خودتان كه رفتيد، مسائلى كه خدا فرموده است، بگوييد. أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ؛ اين را بايد به مردم حالى كنيد كه معنىاش چى است. ما بايد چه بكنيم با آنها؟ آنهايى كه هَجمه كردند به همه بلاد اسلامى و دارند همه چيز بلاد اسلامى را از بين مىبرند.( صحيفه امام، ج19، ص138-139) 3.اين مساجد است كه نهضت را درست كرد. در عهد رسول اللَّه هم، و بعد از آن هم تا مدتها، مسجد مركز اجتماع سياسى بود؛ مركز تجييش جيوش بود. «محراب» يعنى مكان حرب؛ مكان جنگ: هم جنگ با شيطان، و هم جنگ با طاغوت. از محرابها بايد جنگ پيدا بشود؛ چنانكه پيشتر از محرابها پيدا مىشد از مسجدها پيدا مىشد. اى ملت! مسجدهاى خودتان را حفظ كنيد. اى روشنفكران مسجدها را حفظ كنيد، روشنفكر غربى نباشيد. روشنفكر وارداتى نباشيد! اى حقوقدانها! مسجدها را حفظ كنيد. برويد به مسجد؛ نمىرويد! اين مسجدها را حفظ كنيد تا اين نهضت به ثمر برسد؛ تا مملكت شما نجات پيدا كند.(صحيفه امام ، ج8، ص 60) 4. جامعه بايد تربيت بشوند. حدود الهى براى تربيت جامعه است؛ نه براى انتقامجويى. اگر قاتل را نكشند، قتل زياد مىشود؛ و فِي الْقِصاصِ حَياةٌ؛ در قصاص زندگى است. اگر ما درِ قصاص را ببنديم، هر كسى بكشد كارش نداشته باشيم، قتل زياد مىشود؛ زندگى مردم از بين مىرود؛ هر كس دلش خواست هر كسى را مىكشد. قصاص براى اين است كه زندگى بشر تأمين بشود. تربيت است، براى مصلحت جامعه است.( صحيفه امام ، ج7، ص 313) اسلام براى اصلاح جامعه است. اگر شمشير كشيده، شمشير را براى اين كشيده است كه مفسدههايى كه نمىگذارند اين جامعهها اصلاح بشود از بين ببرد، تا سايرين اصلاح بشوند.(صحيفه امام ، ج10، ص449) انبيا بنايشان بر اين بود كه دست به شمشير نبرند الّا براى آنها كه علاجى ندارند جز شمشير و فاسد مىكنند جامعه را. آن كه فاسد مىكند جامعه را و دست از فسادش بر نخواهد داشت او را بايد از جامعه جدا كرد. و يك غده سرطانى است كه جامعه را فاسد مىكند. انبيا مثل يك طبيبى بودند، آنها كه مىخواستند اصلاح كنند جامعه را. اگر يك طبيبى آمد و غده سرطانى را، چاقو را درآورد و شكم را پاره كرد و غده سرطانى را درآورد، شما فرياد مىزنيد كه شكم مردم را پاره كردى، جانى هستى؟! نه، احترامش مىكنيد و اجر هم به او مىدهيد و دستش را هم فرض كنيد مىبوسيد و خيلى هم خوشحال مىشويد، براى اينكه اين شكم را پاره كرده. اما براى درآوردن غده سرطانى كه اين را به هلاكت مىرساند. انبيا اين طور بودند. انبيا در عين حالى كه خداى تبارك و تعالى مىفرمايد: كه چرا اين قدر خودت را به زحمت مىاندازى، چرا اين قدر خودت را مىخواهى بكشى كه اينها ايمان نمىآورند؟! آن قدر عاطفه داشته است و آن قدر دلش مىخواسته است كه مردم صالح بشوند، خوب بشوند، لكن وقتى كه مىديد كه فلان جمعيت اگر باشند مردم را به فساد مىكِشند، شمشير او همان چاقوى طبيب است. او طبيب عالم است و طبيب جامعه است و جامعه را بايد با حُسن نيّتى كه دارد اصلاح بكند. شمشير على بن ابي طالب ضربهاش مىفرمايد كه از عبادت جن و انس هم بالاتر است. براى اينكه اصلاح است، ضربه اصلاحى است، ضربه افسادى نيست.( صحيفه امام ، ج14، ص 20)
اخلاق انتخاباتی از منظر مقام معظم رهبری
در انتخابات با كرامت رفتار كنند همه؛ چه آنهایى كه نامزد مي شوند، چه آنهایى كه طرفدار آنهايند، چه آنهایى كه مخالف با بعضى از نامزدها هستند. جناحهاى مختلف كشور، بداخلاقى و بدگویى و اهانت و تهمت و اين حرفها را مطلقاً راه ندهند. اين از آن چيزهایى است كه اگر پيش بيايد، دشمن از او خوشحال مي شود.
**********
اجتماع مردم، توجه مردم، احساس مسئوليت مردم در هر انتخاباتى از انتخابات گذشته بهتر و بيشتر بوده است. اين را تقريباً در همهى انتخاباتهاى ما ميشود نمونه و نشانش را يافت. و اميدواريم در همين انتخابات آينده هم همين جور باشد. همهى مردم از همهى قشرها در اين مسئوليت بزرگ شركت كنند و در اين ميدان رقابت كه يك عرصهى رقابت مثبت است - رقابت انتخاباتى، جزو رقابتهاى مثبت و داراى فايده و نفع است براى مردم؛ ميدان رقابت انتخاباتى است - از بد اخلاقي هاى انتخاباتى بايد بشدت پرهيز كنند؛ بدگويى كردن، اهانت كردن، تهمت زدن، براى عزيز كردن خود و يا نامزد مورد نظر خود، ديگران را و رقبا را در چشم مردم خوار كردن، اينها راه ها و روش هاى صحيح و اسلامى نيست. رقابت بايد باشد؛ رقابت مثبت و پرشور، اما با رعايت موازين اخلاقى.
**********
در دمكراسي هاى غربى، صلاحيت هاى خاصى موردنظر است كه عمدتا در اين صلاحيتها، وابستگي هاى حزبى رعايت مىشود. هم كسانى كه نامزد مىشوند، هم آنهايى كه نامزد مىكنند و هم آنهايى كه به نامزدها رأى مىدهند، در واقع به اين حزب يا به آن حزب رأى مىدهند. حالا در آن كشورهايى كه دو حزبى است، مثل امريكا و انگليس و يا در كشورهايى كه چند حزبى است، به يكى از اين دو يا چند حزب رأى مىدهند. در نظام جمهورى اسلامى غير از دانايى و كفايت سياسى، كفايت اخلاقى و اعتقادى هم لازم است. افرادى نگويند كه اخلاق و عقيده مسألهى شخصى انسانهاست. بله، اخلاق و عقيده مسألهى شخصى انسانهاست؛ اما نه براى مسؤول. من اگر در جايگاه مسؤوليت قرار گرفتم و اخلاق زشتى داشتم؛ فهم بدى از مسائل جامعه داشتم و معتقد بودم كه بايد جيب خودم را پر كنم، نمىتوانم به مردم بگويم اين عقيده و اخلاق شخصى من است و اخلاق و عقيده ربطى به كسى ندارد! براى يك مسؤول عقيده و اخلاق مسألهى شخصى نيست؛ مسألهاى اجتماعى و عمومى است؛ حاكم شدن بر سرنوشت مردم است. آن كسى كه به مجلس مىرود، يا به هر مسؤوليت ديگرى در نظام جمهورى اسلامى مىرسد، اگر فاسد، بيگانهپرست و در خدمت منافع طبقات برخوردار جامعه بود، ديگر نمىتواند نقشى را كه ملت و طبقات محروم مىخواهند، ايفا كند. اگر آن شخص انسان معاملهگر، رشوه و توصيهپذير و مرعوبى بود؛ در مقابل تشر تبليغات و سياستهاى خارجى جا زد، ديگر نمىتواند مورد اعتماد مردم قرار گيرد و برود آنجا بنشيند و تكليف ملك و ملت را معين كند. اين شخص غير از كفايت ذاتى و دانايى ذاتى، به شجاعت اخلاقى، تقواى دينى و سياسى و عقيدهى درست هم احتياج دارد.
**********
سعى كنيد اين حركت زيبا و اين حركت عظيم مردمى را - كه حقيقتا يك آزمايش بزرگ مردمى و ملى و اسلامى است - با همان نزاهت و طهارت و پاكيزگىاى كه مطلوب اسلام است، پيش ببريد. البته متن و عموم مردم عزيز كشور ما همينطورند. سعى كنيد كدورت ايجاد نشود. مسابقهى انتخاباتى، ضمن اينكه يكى از جديترين كارهاى يك ملت است و به هيچوجه جنبهى شوخى و بازى در آن نيست و بسيار جدى است؛ اما شبيه مسابقات ورزشى است. در مسابقات ورزشى همه تلاش مىكنند؛ اما كسانى كه اهل اخلاق و اهل فهمند، اين تلاش را با كارهاى زشت و نامناسب همراه نمىكنند. البته من مردم خودمان را عرض مىكنم، والا بعضى از ملتهاى ديگر - مثل انگليسي ها - هستند كه مسابقات فوتبال را هم به كشت و كشتار تبديل مىكنند! ما به آنها كارى نداريم. ملت ما اهل اخلاق و معنويت و عاطفه است. نگذاريد كه فضاى انتخاباتى، فضاى كدورت شود. هر كدام از نامزدها و طرفدارانشان، براى خودشان تبليغ كنند؛ اما دوستان و همميهنان و برادرانشان را كه احيانا از نامزد ديگرى حمايت مىكنند، زخم خورده و رنجديده و از خودشان مكدر نكنند. به اين نكته توجه كنيد. اين، خيلى مهم است.
**********
امروز سنگر اصلى در سطح عالم، جمهورى اسلامى است. اين سنگر را بايد محكم نگه داريد. با چه چيز؟ با اتحاد و اتفاق؛ با همدلى ميان آحاد مردم و ميان مردم و مسؤولين كشور؛ با همدلى ميان مردم و دولت، ميان مردم و مجلس، ميان دولت و مجلس، ميان كارگزاران كشور و ميان آحاد مردم. گروههاى مختلف، جناحهاى مختلف، سياستها و جهت گيريهاى مختلف، در مقابله با دشمن، بايد با هم باشند و كارى نكنند كه دشمن سوء استفاده كند. اختلاف سياسى مانعى ندارد؛ اختلاف نظر مانعى ندارد؛ مبارزات انتخاباتى به شكل سالم، مانعى ندارد؛ اما خراب كردن يكديگر، خراب كردن چهرهى كشور، خراب كردن ذهن مردم و چهرهى مسؤولين دلسوز، اشكال دارد. ايجاد سؤال و ابهام در ذهن مردم، اشكال دارد. با وحدت و يكپارچگى، «كأنهم بنيان مرصوص»، مثل يك دژ پولادين، در مقابل دشمن بايستيد؛ مثل چند برادر در يك خانه. ممكن است دو برادر از يكديگر كدورت و گله هم داشته باشند، اما در مقابل كسى كه به خانهى آنها حمله مىكند، دوش به دوش، بايد در كنار هم بايستند. آحاد ملت بايد اين گونه باشند. اين، يكى از ويژگيهايى است كه در اين سنگر مىتوانيد حفظ كنيد.
**********
مجالس كشورهاى غربى هم چنان كه از لحاظ اخلاق سياسى، صلاحيت آن را ندارند كه الگو قرار گيرند، از لحاظ تركيب سياسى نيز لزومى ندارد كه در كشور بزرگى چون ايران كه از لحاظ اخلاق و سياست و ارزشهاى متعالى، از منبع فرهنگى سرشارى برخوردار است، مورد تبعيت و تقليد واقع شوند. تعبيرهاى چپ و راست يا اصرار بر وجود احزاب سياسى در مجلس قانونگذارى و مانند اينها، سوغاتهاى بىارزشى است كه شأن مجلس شوراى اسلامى بالاتر از پذيرش كوركورانهى آنها است.
**********
فضاى اهانت و هتك حرمت در جامعه، يكى از آن چيزهائى است كه اسلام مانع از آن است؛ نبايد اين اتفاق بيفتد. فضاى هتك حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سياسى است. انتقاد، مخالفت، بيان عقايد، با جرأت، هيچ اشكالى ندارد؛ اما دور از هتك حرمتها و اهانتها و فحاشى و دشنام و اين چيزها. همه هم در اين زمينه مسئولند. اين كار علاوه بر اينكه فضا را آشفته ميكند و اعصاب آرام جامعه را به هم ميريزد - كه امروز احتياج به اين آرامش هست - خداى متعال را هم از ما خشمگين ميكند. من ميخواهم اين پيامى باشد به همهى آن كسانى كه يا حرف ميزنند، يا مينويسند؛ چه در مطبوعات، چه در وبلاگها. همهى اينها بدانند، كارى كه ميكنند، كار درستى نيست. مخالفت كردن، استدلال كردن، يك فكر سياسى غلط يا يك فكر دينى غلط را محكوم كردن، يك حرف است، مبتلا شدن به اين امرِ خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سياسى، يك حرف ديگر است؛ ما اين دومى را به طور كامل و قاطع نفى ميكنيم؛ نبايد اين كار انجام بگيرد. متأسفانه بعضى اين كار را ميكنند. من بخصوص به جوانها توصيه ميكنم. بعضى از اين جوانها بلاشك مردمان با اخلاص و مؤمن و خوبى هم هستند، اما خيال مي كنند اين وظيفه است؛ نه، من عرض مي كنم اين خلاف وظيفه است، عكس اين وظيفه است.
حال مؤمن در ایّام فتنه ی دجال
از حسین بن علی (علیه السلام) از زائده از عبدالعزّیز بن رفیع از ابی عمرو شیبانی از حذیفه روایت شده است که گفت:
دجّال خروج نمی کند تا مؤمنان خروج او را بهتر از خروج هر کس دیگری بدانند و خروج او برای مؤمن، زیان بارتر از سنگ ریزه ای نیست که از زمین بر می دارد نیست و علم دورترین و نزدیک ترین آنها یکسان است.
از امّ شریک روایت شده که او از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده که فرمودند:
«مردم از دجّال به کوه پناه می برند.» و مسلم آن را روایت کرده است. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است که فرمودند:
«سوگند به خداوند که جانم در دست اوست، دنیا به پایان نمی رسد تا اینکه انسان ها بر قبرها می گذرند، صورت خود را به آن می مالند و می گویند: ای کاش من جای صاحب این قبر بودم و دین داری در آن زمان مایه ی آزمایش است.»
همچنین حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است که ایشان فرمودند:
«لَا تَقُومُ السَّاعَة حَتَّی یَحسِرَ الفُرَاتُ عَن جَبَلٍ مِن ذَهَبٍ فَیَقتَتِلَ النَّاسُ عَلَیهِ فَیُقتَل مِن کُلِّ مِائَة تِسعَة وَ تِسعُونَ وَ یَقُولُ کُلُّ رَجُلٍ مِنهُم لَعَلِّی الَّذِی أنجُو؛
قیامت برپا نمی شود، مگر اینکه از «رود فرات» کوهی از طلا در آید و مردم به دلیل دست یازیدن بدان یکدیگر را می کشند؛ به حدّی که از هر صد نفر، نود و نه تن کشته شوند و هر یک از آنها بگوید: شاید آن که نجات یابد، من باشم.»
و در روایت دیگر (این گونه آمده است) که:
«نزدیک است که فرات از گنجی از طلا پرده بردارد. پس هر کسی که در آن زمان حضور یابد، از آن چیزی بر نمی دارد.»
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) احوال مؤمنان را در آن زمان یادآور شده و فرمودند:
«قلب مؤمن در سینه اش به دلیل مشاهده ی منکراتی که نمی تواند آن را تغییر دهد، ذوب می شود؛ همچنان که نمک در آب ذوب می شود و مؤمن در آن زمان ذلیل تر از کنیز است و قاریان و عابدان، میان خود را سرزنش می کنند.
آنها در ملکوت آسمان ها، پلیدی ها و ناپاکی ها را می خوانند. ثروتمند به تهیدست کمک نمی کند تا اینکه در میان دو جمعه تهیدست تقاضای کمک می کند؛ امّا کسی را نمی یابد که چیزی در دستش نهد.»
از عمرو بن شاکر از اهل «مصیصه» از انس روایت شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«زمانی بر مردم می آید که کسی که بر دینش صابر، بردبار و پایدار باشد؛ مثل کسی است که پاره ای آتش در دستش گرفته است.»
و با همین سند، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است که:
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«زمانی بر مردم می آید که کسانی که بر دینشان شکیبا و استوارند، اجر پنجاه نفر از شما را دارند». اصحاب گفتند: یا رسول الله! اجر پنجاه نفر از ما را دارد؟ حضرت فرمودند: «بله. اجر پنجاه نفر از شما را دارد.» و این را سه بار تکرار کردند.
نقش و جایگاه مردم در انتخابات مجلس از منظر امام راحل
۱۳ بهمن ۱۳۵۸ حکایت از درایت و نگاه رهبری داشت که رای و دیدگاه مردم را در سازمان دهی نظامی بر مدار اسلام مهم می دانست. امام خمینی(ره) بر اساس مبانی حکومت در اسلام، مُدل نوینی از حکومت را به نام حکومت ولایی بیان کرده و به مرحله عمل درآوردند که در عین توجه به امر اصیل ولایت وقیه، جایگاه مناسب مردم را تبیین می کرد. ایشان از سویی ولایت فقیه را امری دارای آثار مترقّی می دانست و از سویی دیگر آراء، مردم را حتی در انتخاب نوع حکومت نافذ دانسته و می فرمودند:
ما بناى بر این نداریم که یک تحمیلى به ملتمان بکنیم و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتورى بکنیم. ما تابع آراى ملت هستیم. ملت ما هرطور رأى داد ما هم از آنها تبعیت مى کنیم. ما حق نداریم. خداى تبارک و تعالى به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملت مان یک چیزى را تحمیل بکنیم.
امام خمینی(ره) که دموکراسی مطرح شده از جانب غرب و شرق را دروغی بیش نمی دانستند، دموکراسی واقعی را منحصر در دموکراسی اسلامی دانسته و جمهوری اسلامی را به عنوان حکومت دموکراسی واقعی معرفی می کنند.
حضرت امام با توجه به جایگاهی که برای مردم در نظام جمهوری اسلامی قائل بودند و عملا نیز این موضوع را در انتخابات پی درپی که در حیات ایشان برگزار شد نشان دادند،ایشان برای مردم نیز قائل به تکلیف و وظیفه بودند و در این خصوص عنوان می داشتند: همه باید بدانند که امروز هیچ قدرتی نیست که بتواند یک وکیل را تحمیل کند… هیچ کس الان در ایران، هیچ مقامی در ایران نیست که قدرت این را داشته باشد که یک وکیل تحمیل کند و بنابراین، امروز مسؤولیت به عهده ملت است.[۴] بنابر این"کُلُّکُمْ راعٍ، وَ کُلُّکُمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ" و این بار امانت که در واقع اسلام است نه بر دوش یک عده ای خاص که بر دوش همه مردم است. امام خمینی (ره ) پیرامون اهمیت حضور و شرکت مردم در انتخابات می فرمایند: این وظیفه ای است الهی، وظیفه ای است ملی، وظیفه ای است انسانی وظیفه ای است که ما باید به آن عمل بکنیم. همه مان باید در انتخابات شرکت بکنیم. چرا که انتخابات محلی است برای رقم خوردن سرنوشت کشوری که با نام اسلام شکل گرفته است و این انتخاب علاوه بر اینکه وظیفه ای ملی است، مقدم بر آن ابعاد الهی به خود می گیرد.
در این بین انتخابات مجلس از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است. مجلسی که در “راس امور است” و آنچنان که در بند ۵۹ قانون اساسی پیرامون جایگاه و نقش مجلس عنوان شده است؛ «مجلس، مهم ترین رکن در تصمیمگیری در جمهوری اسلامی ایران است. در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آرای مردم صورت گیرد. درخواست مراجعه به آرای عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد.»
مجلس عصاره و خانه ملت و مرکز آرا و اراده مردم است. مجلس مظهر حکومت مردمی(مردم سالاری دینی) و ادارهکننده حقیقی کشور است. مجلس شورای اسلامی جایگاه و مسیر حرکت دولت و ملت را مشخص میکند و نیز مظهر خواستههای مردم در زمینه سیاستهای گوناگون چه داخلی و چه خارجی است. مجلس، امید و معتمد مردم و پشتیبان دولت است. مجلس راهگشای کارهای اساسی برای مسئولان نظام و کارگزاران کشور است.
شاید به همین دلیل است که حضرت امام (ره) ضمن اشاره به وضعیت مجلس قبل از انقلاب اسلامی به اهمیت مجلس شورای اسلامی و نقش مردم چنین می فرماید: ما دیدیم که اسلام و کشور ایران چه صدمات بسیار غم انگیزی از مجلس شورای غیر صالح و منحرف از بعد از مشروطه تا عصر رژیم جنایتکار پهلوی و از هر زمان بدتر و خطرناکتر در این رژیم تحمیلی فاسد (پهلوی) خورد چه مصیبتها و خسارتهای جان فرسا از این جنایتکاران بی ارزش و نوکر مآب به کشور و ملت وارد شد . از بعد از مشروطه هیچگاه به قانون اساسی عمل نشده، . . . اکنون که با عنایت پروردگار و همت ملت عظیم الشان سرنوشت کشور به دست مردم افتاده و وکلاء از خود مردم و با انتخاب خودشان بدون دخالت دولت و خان های ولایات به مجلس شورای اسلامی راه یافتند و امید است که با تعهد آنها به اسلام و مصالح کشور جلوگیری از هر انحراف بشود.
حضرت امام در ادامه آن مطلب می فرماید
اکنون که بحمدالله موانع رفع گردیده و فضای آزاد برای دخالت همه طبقات پیش آمده است هیچ عذری باقی نمانده و از گناهان بزرگ نابشخودنی، مسامحه در امر مسلمین است . هر کس به مقدار توانش و حیطه نفوذش لازم است در خدمت اسلام و میهن باشد … باید با هوشیاری مراقب باشید و با احساس اولین قدم نفوذی به مقابله برخیزید و به آنها مهلت ندهید.
در پایان اشاره ای داشته باشیم به شرایط و نگاه امام در انتخاب نامزدهای انتخاباتی مجلس شورای اسلامی حضرت امام (ره) شرایط کاندیدای انتخاباتی (نمایندگان) را این طور بیان می فرمایند: مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانی رای دهند که متعبد به اسلام وفادار به مردم باشند و در خدمت به آنان احساس مسؤولیت کنند و طعم تلخ فقر را چشیده باشند و در قول و عمل مدافع اسلام پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنج دیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزه جو، اسلام پاک طینتان عارف و در یک کلمه، مدافع اسلام ناب محمدی – صلی الله علیه و آله – باشند و افرادی را که طرفدار اسلام سرمایه داری، اسلام مستکبرین، اسلام مرفهین بی درد، اسلام منافقین، اسلام راحت طلبان، اسلام فرصت طلبان و در یک کلمه، اسلام امریکایی هستند طرد نموده و به مردم معرفی نمایند.
بنابر این نماینده شایسته کسی است که نمایندگی را راهی برای نیل به پست و مقام قرار ندهد هدف، خدمت به اسلام و انقلاب و رفع گرفتاری های محرومین جامعه باشد و مصالح نظام اسلامی را بر مصالح شخصی و جناحی مقدم بدارد .
حضرت امام در وصیتنامه خود بخشی از شرایط وکلای مجلس را اینگونه ترسیم می نمایند:
ملت در هر دوره از انتخابات وکلاء دارای تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی که غالبا متوسطین جامعه و محرومین می باشند و غیر منحرف از صراط مستقیم به سوی غرب یا شرق و بدون گرایش به مکتبهای انحرافی و اشخاص تحصیل کرده و مطلع بر مسائل روز و سیاست های اسلامی به مجلس بفرستند.
ملاکهای انتخاب اصلح از دیدگاه مقام معظم رهبری
ملاکهای انتخاب اصلح از دیدگاه مقام معظم رهبری
نماینده مجلس باید به اسلام، جمهوری اسلامی و قانون اساسی اعتقاد داشته باشد.
وکیل مجلس باید متعهد به قوانین اسلام و داداری حسن سابقه باشد.
نماینده مردم در مجلس باید خدمتگذار مردم دلسوز طبقه ضعیف باشد.
یکی از صفات نماینده مجلس، آراستگی اخلاقی و حسن خلق است.
کسی که به مجلس میرود باید مثل مرحوم مدرس شجاع باشد.
نماینده مجلس باید اهل تقوا و معنویت باشد نه اهل دنیا.
نماینده مجلس نباید مخالف نظام و قانون اساسی باشد.
وکیل مجلس باید به طور واقعی به دنبال راه و خط امام باشد، باید بفهمد که امام به دنبال چه بود؟
نماینده ساکت و راکد به درد نمیخورد، نماینده باید فعال و، پرتحرک و برنامه ریز باشد.
اگرکسی در مقابل دشمن مرعوب است نماینده مردم درمجلس شد، واویلاست.
آدمی اگر دارای فساد مالی یا اخلاقی، عقیدتی یا سیاسی باشد، به درد مجلس نمیخورد.
کسی شایسته نمایندگی است مجلس را سنگری برای دفاع از اسلام و انقلاب در برابر دشمن بداند.
نماینده مردم در خانه ملت باید طعم فقر را چشیده باشد تا مدافع پابرهنگان باشد.
اگر نماینده ای در دل خود به آرمانهای حضرت امام (ره) اعتقادی نداشته باشد، اشغال این پست برای او حرام است.
یکی از صفات نماینده اصلح این است که از مسائل سیاسی روز اطلاع کافی داشته بهشد.
کسی که میخواهد نماینده مردم باشد نباید اهل سوءاستفاده باشد.
وکیل این ملت انقلابی، مؤمن و شجاع باید انقلابیترین، مؤمنترین و شجاعترین مردم باشد.
نماینده ملت باید دارای بصیرت سیاسی باشد.
مرفهین بی درد به درد مجلس نمیخورند.
باید جلوی نماینده ای که میخواهد با پول خرج کردن به مجلس برود را گرفت.
معیارهای انتخاب اصلح از دیدگاه امام خمینی (ره)
معیارهای انتخاب اصلح از دیدگاه امام خمینی (ره)
حضور همگانی مردم در پای صندوقهای رأی و دقت آنان در انتخاب نمایندگانی صالح و با تقوا و معتقد به نظام و ولایت فقیه، راهکاری برای پاسداری ارزشها و بقای حکومت دینی است. مردم باید در این امتحانهای بزرگ الهی، برای ماندگاری دین و نظام، پا به عرصه دفع خائن و انتخاب خادم درستکار بگذارند و در این میدان، رضای خداوند را بر رضای خویشتن مقدم دارند؛ تا همچنان ضامن ترویج فرهنگ اسلام عزیز و نفی سلطه جهانخواران و مستکبران شوند! از این رو امام بزرگوارمان در پایان عمر شریف خود فرمودند: “من در ایام آخر عمر با امیدواری کامل و سرافرازی از نبوغ شما به سوی دار رحمت حق کوچ میکنم. سرفرازی و مباهات آنگاه به حد کمال خواهد رسید که در ا نتخابات مجلس شورای اسلامی، چون انتخابات ریاست جمهوری، کمال رشد انسانی - اسلامی خودتان را نشان دهید.”
شما ای ملت عزیز که برای خدا و جلب رضای او به پا خاستید و با تأیید و توفیق ذات مقدسش به پیروزی معجزه آسا رسیدید، اکنون نیز در این مرحله که مقام امتحان است، کوشش کنید که مصالح اسلام و کشور اسلامی را فدای منافع شخصی یا گروهی نکنید. من انتظار دارم که وحدت کلمه خود را حفظ و در انتخاب وکلای خود رضای حق را بر رضای خود مقدم دارید. زمانی این رضایت حاصل میشود و همه مرضی خداوند عزیز میگردیم که معیارهای انتخاب اصلح را مد نظر قرار دهیم و نمایندهای را برگزینیم که دارای ویژگیهای ذیل باشد، که امام بزرگوارمان همواره بر آن پای میفشردند:
“اشخاصی که انتخاب میکنید، سوابقشان را مطالعه کنید… در زمان سابق چه جور بودند، در زمان انقلاب چه جور بودند، از اول انقلاب تا حالا چه جور بودند و سوابق خانوادگیشان چه هست، عقایدشان چه هست و مقدار معلوماتشان چه هست.".
افرادی را انتخاب کنید که متعهد به اسلام شرقی و غربی نباشند، بر صراط مستقیم انسانیت و اسلامیت باشند.
“کسانی را که انتخاب میکنید، باید مسایل را تشخیص دهند، نه از افرادی باشند که اگر روس یا امریکا یا قدرت دیگری تشری زد، بترسند؛ باید بایستند و مقابله کنند.”
“مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانی رای دهند که… طعم تلخ فقر را چشیده باشند و در قول و عمل مدافع اسلام پا برهنگان زمین… و مدافع اسلام ناب محمدی (ص) باشند.”
“باید اشخاص امین و صادق در مجلس شورا بروند که مقررات شما را بر طبق خواستههای خدای متعال پیاده کنند.”
“سرنوشت اسلام و کشور خود را به دست کسانی دهید که به اسلام و جمهوری اسلامی و قانون اساسی معتقد و نسبت به احکام نورانی الهی متعهد باشند و منفعت خود را بر مصلحت کشور مقدم ندارند.”
“انتخاب اصلح برای مسلمین، یعنی انتخاب فردی که تعهد به اسلام و حیثیت آن داشته باشد، و همه چیز را بفهمد و چون در مجلس، اسلام تنها کافی نیست، بلکه باید مسلمانی باشد که احتیاجات مملکت را بشناسد و سیاست را بفهمد و مطلع به مصالح و مفاسد کشور باشد و ممکن است به شما و گروه شما هم مربوط نباشد، که اگر اصلح را انتخاب کردید، کاری اسلامی میکنید و این محکی است برای خودتان که تشخیص بدهید انتخاب برای اسلام است یا برای صلاح خوتان.”
بنابراین اگر انتخاب، برای اسلام باشد، در این صورت، رضایت حق را بر رضای خویش مقدم داشتهایم و سعادت دو سرا و کمال خود را تدارک دیدهایم؛ و حافظ و نگهبان جمهوری اسلامی ایران گشتهایم.