گريه دوستان و شفاعت زنان
گريه دوستان و شفاعت زنان
هنگامى كه امام حسين عليه السلام متولّد شد، پيغمبر اسلام صلّلى اللّه عليه و آله پس از بشارت و تهنيت ، خبر از شهادت نوزاد و كيفيّت كشته شدنش را داد، حضرت زهراء سلام اللّه عليها سخت گِريست و اظهار داشت : در چه زمانى اتّفاق خواهد افتاد؟
پيامبر اسلام فرمود: زمانى كه من و تو و پدرش ، علىّ و برادرش ، حسن نباشيم و او يعنى ؛ حسين تنها باشد.
آن گاه گريه حضرت زهراء سلام اللّه عليها افزون يافت و گفت : چه كسى براى فرزندم گريه و عزادارى خواهد كرد؟
حضرت رسول فرمود: فاطمه جان ! زنان و مردان امّت من بر مصيبت او و اهل و عيالش مى گريند و نوحه سرائى و عزادارى خواهند كرد، و اين نوحه سرائى و عزادارى هر سال تجديد خواهد شد؛ و چون روز قيامت برپا شود تو، زنان گريه كننده و عزادار بر حسين را شفاعت نموده و من ، مردانشان را شفاعت مى كنم .
و اى فاطمه ! تمام چشم ها در قيامت گريان مى باشند، مگر آن چشمانى كه در عزا و مصيبت حسين عليه السلام گريان بوده باشد كه آنان خندان و خوشحال وارد بهشت خواهد شد.
بهشت و پيراهن خون آلود حسين عليه السّلام
بهشت و پيراهن خون آلود حسين عليه السّلام
حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم حكايت فرمايد:
آن هنگام كه صحراى محشر بر پا شود و خداوند تمامى بندگانش را زنده احضار نمايد، صدائى به گوش همگان خواهد رسيد كه : اى جماعت ! چشم هاى خود را ببنديد و سرهاى خود را به زير افكنيد، چون كه فاطمه دختر محمّد صلّلى اللّه عليه و آله مى خواهد از پل صراط عبور نمايد.
پس همگان چشم هاى خود را مى بندند و حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها در حالى كه هفتاد هزار فرشته او را مشايعت و همراهى مى كنند، وارد مى شود و در يكى از موقف هاى مهمّ محشر توقّف مى فرمايد.
پس از آن پيراهن به خون آغشته حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السلام را در دست گرفته و به محضر ربوبى پروردگار عرضه مى دارد: پروردگارا! اين پيراهن فرزندم ، حسين مى باشد، تو خود آگاهى كه با فرزندم چگونه رفتار كردند.
در اين هنگام ، صدائى از طرف خداوند متعال مى رسد: اى فاطمه ! هر خواسته و تقاضائى دارى بگو، كه برآورده خواهد شد.
و حضرت زهراء سلام اللّه عليها اظهار دارد: خدايا! انتقام مرا از قاتلين فرزندم ، حسين بگير.
پس شعله اى مهيب از آتش بر پا شود و زبانه كشان يكايك قاتلين امام حسين عليه السلام را فرو بلعد، همان طورى كه پرنده اى كه دانه از زمين برچيند.
و سپس به عمق دوزخ برگردد و تمامى آن افرادِ ظالم ، به عذاب هاى دردناك مجازات و عقاب خواهند شد.
بعد از آن ، فاطمه زهراء سلام اللّه عليها به سوى بهشت حركت مى نمايد و در حالى كه ذرارى و دوستان و علاقه مندانش همراه او مى باشند، وارد بهشت خواهند شد؛ و از انواع بركات و نعمت هاى آن بهره مند مى گردند.
شوخى زن و شوهر با رضايت خداوند
شوخى زن و شوهر با رضايت خداوند
سمان فارسى حكايت نمايد:
روزى حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها بر پدرش ، رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله وارد شد.
وقتى رسول خدا چشمش بر چهره فاطمه افتاد، او را گريان و غمگين ديد، به همين جهت علّت را جويا شد؟
حضرت زهراء سلام اللّه عليها در پاسخ پدر اظهار داشت : اى رسول خدا! روز گذشته بين من و همسرم ، علىّ بن ابى طالب عليه السلام جريانى اتّفاق افتاد كه با يكديگر ضمن صحبت ، شوخى و مزاح مى كرديم و من جمله اى را به عنوان شوخى به شوهرم گفتم ، كه موجب ناراحتى او شد.
و چون احساس كردم كه همسرم ناراحت است ، از سخن خويش غمگين و پشيمان گشتم و از او خواهش كردم تا از من راضى و خوشحال گردد.
و او نيز عذر مرا پذيرفت و شادمان شد و با خنده روئى با من مواجه گشت و احساس كردم كه از من راضى مى باشد؛ ولى اكنون از خداى خود وحشت دارم كه مبادا از من خشمگين و ناراضى باشد.
رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله با شنيدن چنين مطالبى اظهار نمود: اى دخترم ! همانا رضايت و خوشنودى شوهر همانند رضايت و خوشنودى خداوند متعال خواهد بود و غضب و ناراحتى شوهر سبب نارضايتى و ناراحتى خدا مى گردد.
و سپس افزود: هر زنى كه خداوند را همچون حضرت مريم عبادت و ستايش كند؛ وليكن شوهرش از او ناراضى باشد، عبادات و اعمال او مقبول درگاه خدا قرار نمى گيرد.
اى دخترم ! بدان كه بهترين اعمال ، فرمان بُردارى و تبعيّت از شوهر است ، البتّه در مواردى كه خلاف اسلام و قرآن نباشد بعد از آن ، بهترين كارها براى زن ريسندگى است ، يعنى كارهاى سبك و فردى ، به دور از نامحرمان را انجام دهد.
اى دخترم ! هر زنى كه زحمات و مشقّات خانه دارى را تحمّل كند و خانه دارى نمايد و براى رفاه و آسايش اعضاء خانواده اش تلاش نمايد، همانا او اهل بهشت خواهد بود.
شادى با ديدار فاطمه عليها السلام
شادى با ديدار فاطمه عليها السلام
هنگامى كه اين آيه قرآن بر پيامبر اسلام صلّلى اللّه عليه و آله نازل شد:
(و إ نّ جهنّم لمَوْعِدُهُمْ اءجْمَعين ، لَها سَبْعَةُ اءبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ )( 28) يعنى ؛ همانا جهنّم وعده گاه تمامى افراد مى باشد، كه خداوند برايش هفت درب قرار داده و از هر درى افرادى وارد خواهند شد.
آن حضرت بسيار گريه و اصحاب آن حضرت نيز همه گريان شدند و كسى توان صحبت و سخن گفتن با حضرت را نداشت .
و چون هرگاه پيغمبر اسلام صلّلى اللّه عليه و آله دخترش حضرت فاطمه سلام اللّه عليها را مى ديد، شادمان و خوشحال مى گرديد، به همين علّت سلمان به سوى منزل آن مخدّره آمد تا ايشان را نزد پدر بزرگوارش آورد و موجب شادى و آرامش رسول خدا گردد.
وقتى سلمان به منزل حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها وارد شد، ديد حضرت مشغول آسياب نمودن مقدارى جو مى باشد و با خود اين آيه قرآن را زمزمه مى نمايد:
((وَ م ا عِنْدَاللّهِ خَيْرٌ و اءبْقى )) يعنى ؛ آنچه نزد خداى متعال و خواست او است بهتر و با دوام مى باشد.
پس سلمان فارسى بر حضرت زهراء سلام كرد و بعد از آن ، جريان ناراحتى و گريه حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله را براى آن بزرگوار بيان نمود.
فاطمه زهراء سلام اللّه عليها با شنيدن اين خبر از جاى خود برخاست و چادر خود را كه حدود دوازده جاى آن پاره شده و درز گرفته بود بر سرافكند.
سلمان فارسى با ديدن چنين زندگى و لباسى به گريه افتاد و گفت : چقدر سخت و غير قابل تحمّل است كه دختران رؤ ساء و پادشاهان لباس هاى سُندس و ابريشم بپوشند، و در آن همه تجمّلات و آسايش باشند؛ ولى دختر محمّد، پيغمبر خدا صلّلى اللّه عليه و آله چادر پشمينِ وصله دار بپوشد و اين همه سختى ها و مشقّت ها را تحمّل نمايد.
هنگامى كه حضرت فاطمه سلام اللّه عليها به حضور پدر خود، حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله وارد شد، اظهار نمود: يا رسول اللّه ! سلمان از زندگى و لباس هاى من تعجّب كرده و در گريه و اندوه ، فرو رفته است .
حضرت رسول صلوات اللّه عليه به سلمان فرمود: دخترم ، فاطمه محبوب خدا است و از سابقين در ورود به بهشت خواهد بود.
پس از آن ، حضرت زهراء سلام اللّه عليها اظهار داشت : پدر جان ! دخترت فداى تو گردد، چرا گريان بوده اى ؟
حضرت رسول فرمود: دخترم ! جبرئيل امين دو آيه قرآن پيرامون جهنّم بر من نازل نمود، كه بسيار دردآور و وحشتناك بود و سپس آن دو آيه شريفه را خواند.
حضرت زهراء سلام اللّه عليها با شنيدن آن دو آيه قرآن گريست و به صورت بر زمين افتاد و گفت : واى به حال گناه كارانى كه اهل آتش جهنّم گردند.
سلمان چون اين صحنه دلخراش را ديد، گفت : اى كاش من گوسفندى مى بودم تا مرا مى كشتند و قطعه قطعه مى كردند و مى خوردند و نامى از آتش سوزان جهنّم را نمى شنيدم !!
و ابوذر گفت : اى كاش مادرم عقيم بود و مرا نزائيده بود و اين گونه وصف آتش دوزخ را نمى شنيدم !!
و سپس مقداد گفت : و اى كاش من پرنده اى در منقار پرندگان مى بودم و نامى از آتش سوزان جهنّم را نمى شنيدم .(29)
ملاقات در بستر بيمارى
ابن قُتيبه يكى از علماء و تاريخ نويسان اهل سنّت در كتاب خود آورده است :
پس از گذشت مدّتى از جريان سقيفه ، روزى عمر به ابوبكر گفت : ما فاطمه ، دختر رسول اللّه را از خودمان خشمناك و ناراحت گردانيده ايم ، بيا با يكديگر به ملاقات و ديدار او رويم تا از ما راضى و خوشنود شود.
لذا هر دو حركت كردند و چون به درب منزل رسيدند، اجازه ورود خواستند؛ ولى به ايشان اجازه داده نشد.
به ناچار حضور امام علىّ عليه السلام آمدند و در اين باره با او سخن گفتند؛ بنابر اين امام علىّ عليه السلام براى آنها اجازه ورود طلبيد و چون وارد شدند، روبروى حضرت زهراء سلام اللّه عليها نشستند.
و حضرت روى خود را از آن ها برگرداند، سلام كردند، امّا حضرت جوابشان را نداد.
ابوبكر گفت : اى حبيبه رسول اللّه ! سوگند به خدا كه من تو را بيش از دخترم ، عايشه دوست دارم .
روزى كه پدرت از دنيا رفت ، اى كاش من مرده بودم ؛ علّت آن كه تو را از حقّ ميراث پدرت منع كردم ، چون شنيدم كه فرمود: ما ارثيّه اى به جاى نمى گذاريم ، آنچه از اموال ما باقى بماند، صدقه است .
در اين هنگام ، فاطمه سلام اللّه عليها فرمود: اگر حديثى را از پدرم رسول خدا برايتان بگويم ، تاءييد مى كنيد؟ گفتند: آرى .
فرمود: خداوند را بر شما گواه مى گيرم ، آيا نشنيديد از پدرم ، رسول اللّه صلّلى اللّه عليه و آله كه مى فرمود: رضايت فاطمه رضايت من است ، خشم و غضب فاطمه خشم و غضب من مى باشد، هركه فاطمه را دوست دارد مرا دوست داشته است و هر كه او را خشمگين و ناراحت كند، مرا خشمگين و ناراحت كرده است ؟!
گفتند: بلى ، چنين سخنى را از رسول اللّه شنيده ايم .
حضرت فاطمه فرمود: خدا و ملائكه را شاهد و گواه مى گيرم كه شما دو نفر مرا خشمگين و ناراحت كرده ايد و من از شما خوشحال و راضى نخواهم شد تا پدرم ، رسول خدا را ملاقات كرده و شكايت شما را به او كنم .
ابوبكر گفت : از خشم خداوند و غضب فاطمه به خداوند پناه مى برم ، و سپس در حال گريه از نزد حضرت خارج شدند.
اهميّت نماز، 15 ضرر و زيان در نماز
اهميّت نماز، 15 ضرر و زيان در نماز
مرحوم سيّد بن طاووس در كتاب فلاح السّائل آورده است :
روزى حضرت صدّيقه كبرى ، فاطمه زهراء سلام اللّه عليها به محضر مبارك پدر بزرگوار خود، رسول گرامى اسلام صلّلى اللّه عليه و آله وارد شد؛ و اظهار داشت : اى پدر جان ! جزاى آن دسته از مردان و يا زنانى كه نماز را سبك مى شمارند، چيست ؟
پيامبر خدا صلوات اللّه عليه فرمود: دخترم ، فاطمه جان ! هركس نماز را سبك شمارد و به شرائط و دستورات آن بى اعتنائى نمايد، خداوند او را به پانزده نوع عقاب ، مجازات مى گرداند:
شش نوع آن در دنيا، سه نوع آن موقع مرگ و جان دادن ، سه نوع در قبر و سه نوع ديگر در قيامت آن هنگامى كه از قبر بر انگيخته شود خواهد بود.
امّا آن شش نوع عقابى كه در دنيا خواهد ديد:
1 برداشتن بركت و توفيق از عمرش ، كه نتواند از آن بهره كافى و سودمندى برگيرد.
2 برداشتن بركت از درآمدهايش .
3 پاك شدن سيماى نيكوكاران از چهره اش .
4 سرگردان و دلسرد شدن در كارها و عباداتش .
5 دعاها و خواسته هايش مستجاب نخواهد شد.
6 آن كه در دعاى مؤ منين سهيم نخواهد بود و دعاى خير ايشان شاملش نمى شود.
و امّا آن عقاب هائى را كه هنگام مرگ خواهد ديد:
1 ذليلانه خواهد مُرد.
2 گرسنه و تشنه جان مى دهد.
3 هيچ چيزى تشنگى و گرسنگى او را بر طرف نسازد.
و امّا آن عذاب هائى كه در قبر دچارش مى شود:
1 خداوند متعال ملكى را ماءمور مى نمايد تا مرتّب او را مورد شكنجه قرار دهد.
2 قبرش تنگ و تاريك و وحشتناك مى باشد.
و امّا آنچه در قيامت مبتلايش مى گردد:
1 خداوند ملكى را ماءمور مى نمايد تا او را بر صورت ، روى زمين بكشاند و اهل محشر او را تماشا نمايند.
2 محاسبه و بررسى اعمالش سخت و دقيق خواهد بود.
3 و در نهايت اين كه مورد رحمت و محبّت خداوند قرار نمى گيرد و عذابى دردناك دچارش خواهد شد.
در فكر ديگران و براى ديگران
در فكر ديگران و براى ديگران
روزى امام حسن مجتبى عليه السلام وارد اتاق مادرش ، حضرت زهراء عليها السلام گرديد، ديد كه مادرش در حال ركوع نماز است و براى مردها وزن هاى مؤ من با ذكر نامشان دعا مى كند.
گوش كرد، كه ديد مادرش فقط براى ديگران دعا مى نمايد و براى خويش ، هيچ دعائى نمى فرمايد، جلو آمد و اظهار داشت : اى مادر! چرا مقدارى هم براى خودت دعا نمى كنى همان طورى كه براى ديگران دعا مى نمائى ؟
حضرت زهراء سلام اللّه عليها پاسخ داد: اى فرزندم ! اوّل ما بايد به فكر نجات همسايه باشيم و سپس براى خودتلاش و دعا كنيم .
و در حديثى وارد شده است كه : دعاى مؤ من در حقّ ديگران مستجاب مى شود و موقعى كه انسان در حقّ ديگران و براى ديگران دعا كند، ملائكه الهى براى او دعا خواهند كرد، كه حتما، دعاى آن ها مستجاب خواهد شد.
فاطمه ، يگانه بانوى عشق و پاكى
فاطمه ، يگانه بانوى عشق و پاكى
مرحوم قطب الدّين راوندى در كتاب خود آورده است :
سلمان فارسى گفت : روزى به منزل حضرت زهراء سلام اللّه عليها وارد شدم ، آسيابى را جلوى آن حضرت ديدم كه دستاس آن را با حالت خستگى و ضعف گرفته است و مى چرخاند و مقدارى جو، آرد مى نمود؛ و در گوشه اى از اتاق ، حسين عليه السلام را ديدم كه از شدّت گرسنگى ناله مى كرد.
گفتم : اى دختر رسول اللّه ! چرا خود را در سختى و مشقّت قرار داده اى ، با اين كه فضّه پيش خدمت شما است ؟!
حضرت در جواب اظهار داشت : پدرم رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله فرمود: كارهاى منزل يك روز بر عهده من و يك روز بر عهده فضّه باشد؛ و امروز نوبت من است .
گفتم : اجازه فرمائيد كه من كمك نمايم ، يا آسياب را بچرخانم ، يا اين كه حسين عليه السلام را آرام كنم و دلداريش دهم ؟
حضرت فرمود: من نسبت به فرزندم ، حسين آشناتر هستم ؛ پس تو دستاس را بچرخان تا آرد تهيّه گردد.
بنابراين من مشغول چرخانيدن دستاس شدم و چون مقدارى از جوها را آرد كردم ، صداى اذان را بگوشم رسيد؛ پس براى اقامه نماز به مسجد رفتم و نماز جماعت را به امامت حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله بجاآوردم .
و بعد از نماز، جريان حضرت فاطمه سلام اللّه عليها را براى اميرالمؤ منين ، علىّ عليه السلام تعريف كردم .
امام علىّ عليه السلام گريان شد و از مسجد بيرون رفت و پس از گذشت لحظاتى در حالى كه تبسّم مى نمود، به مسجد بازگشت .
حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله جريان را از علىّ عليه السلام جويا شد؟
و او اظهار داشت : چون بر فاطمه وارد شدم ، وى را ديدم بر قفا خوابيده و حسين نيز روى سينه اش در خواب بود و سنگ آسياب بدون آن كه در دست كسى باشد، مى چرخيد!!
حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله فرمود: خداوند ملائكه اى را آفريده است تا در خدمت محمّد و اهل بيت او عليهم السلام باشند.
همچنين أ نَس بن مالك به نقل از بلال حبشى اذان گوى رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله حكايت كند:
روزى عبورم بر خانه حضرت زهراء سلام اللّه عليها افتاد، ديدم كه آن مخدّره مشغول دستاس و چرخانيدن سنگ آسياب براى تهيّه آرد مى باشد، در حالى كه حسين عليه السلام در كنارش گريان بود.
عرض كردم : اى فاطمه ! كدام برايت بهتر است : يا من دستاس را به چرخانم يا حسين را نگهدارى نمايم تا آرام و ساكت شود.
حضرت زهراء سلام اللّه عليها فرمود: اى بلال ! من بهتر مى توانم فرزندم را آرام كنم ؛ پس من دستاس را گرفتم و مقدار آردى كه حضرت مى خواست ، برايش تهيّه نمودم .
سپس حضور مبارك رسول اللّه صلّلى اللّه عليه و آله رسيدم ، حضرت فرمود: چرا امروز اذان نگفتى ؟
عرض كردم : يا رسول اللّه ! به منزل فاطمه سلام اللّه عليها عبور كردم ، او را ديدم كه مشغول تهيّه آرد مى باشد، من او را كمك كردم .
حضرت رسول فرمود: چون براى فاطمه دلسوزى كردى و او را ترحّم و كمك نمودى ، از خداوند مى خواهم كه تو را كمك نمايد.
بهترين روش سعادت بخش براى زن
بهترين روش سعادت بخش براى زن
محدّثين و مورّخين از اميرالمؤ منين ، امام علىّ عليه السلام حكايت كرده اند:
روزى در جمع عدّه اى از اصحاب و ياران نشسته بوديم ، كه حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله سؤ ال فرمود: بهترين چيز براى زن چيست ؟
و هيچ يك از افراد جواب مناسبى براى آن نداشتند.
هنگامى كه من به منزل ، نزد فاطمه سلام اللّه عليها آمدم ، موضوع را براى آن مخدّره ، مطرح كردم كه امروز پيامبر خدا چنين سؤ الى را بيان نموده است ؟
حضرت فاطمه سلام اللّه عليها اظهار داشت : آيا هيچ كدام از اصحاب جواب آن را ندانستند؟
گفتم : خير، كسى جوابى نداد.
پس از آن مخدّره اظهار نمود: بهترين چيزى كه براى زن سعادت بخش و مفيد مى باشد، آن است كه مردى را نبيند و هيچ مرد نامحرمى نيز او را نبيند.
امام علىّ عليه السلام افزود: چون شب فرا رسيد، در جلسه اى با حضور اصحاب و رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله مشاركت نموده و من گفتم :
يا رسول اللّه ! از ما سؤ ال كردى : چه چيزى براى زن بهتر است ؟
اكنون جواب آن را آورده ام و آن اين كه : بهترين چيز براى زن آن است كه مردى را نبيند و هيچ مرد نامحرمى هم او را نبيند.
حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله فرمود: چه كسى اين پاسخ را گفته است ؟
گفتم : فاطمه زهراء سلام اللّه عليها.
حضرت فرمود: بلى ، دخترم راست گفته است ، همانا كه او پاره تن من مى باشد.
تقسيم كار و پاداش اطاعت
تقسيم كار و پاداش اطاعت
امام باقر عليه السلام حكايت فرمايد:
چون حضرت علىّ و فاطمه صلوات اللّه عليهما ازدواج كردند، كارها را بين خود تقسيم نمودند، كارهاى مربوط به داخل منزل را حضرت فاطمه سلام اللّه عليها عهده دار آن گرديد؛ و آنچه را كه مربوط به بيرون منزل بود امام علىّ عليه السلام پذيرفت .
چند روزى بدين منوال گذشت ، روزى امام علىّ عليه السلام وارد منزل گرديد و اظهار داشت : اى فاطمه ! در منزل چه داريم ؟
حضرت زهراء سلام اللّه عليها پاسخ داد: قسم به حقيقت تو! سه روز است كه هيچ نداريم .
امام علىّ عليه السلام فرمود: چرا قبلاً نگفته اى ؟
جواب داد: چون پدرم ، رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله مرا نهى فرمود از اين كه چيزى را از شوهرم درخواست كنم كه قادر بر انجام آن نباشد.
پس اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام از منزل خارج شد و مبلغ يك دينار از شخصى قرض نمود و به سوى منزل مراجعت كرد تا آنچه را كه حضرت زهراء سلام اللّه عليها مى خواهد خريدارى نمايد.
در بين راه ، عمّار ياسر را ديد كه غمگين و افسرده است ، فرمود: براى چه از منزل بيرون آمده اى ؟
و چرا افسرده اى ؟
عمّار گفت : يا اميرالمؤ منين ! گرسنگى و تهيدستى ما را غمگين نموده است و به همين دليل از منزل بيرون آمده ام .
در اين لحظه ، يكى از اصحاب كه اين داستان را از امام محمّد باقر عليه السلام مى شنيد، گفت : مولاى من ! آيا در چنين وضعيّتى رسول اللّه زنده بود؟
حضرت فرمود: بلى رسول خدا زنده بود.
سپس امام باقر عليه السلام افزود: اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام به عمّار خطاب كرد و فرمود: من نيز به همين جهت از منزل بيرون آمده ام و يك دينار قرض كرده ام تا رفع مشكل خويش نمايم ؛ ولى آن دينار را به تو مى دهم ، و سپس حضرت آن يك دينار را به عمّار ياسر داد و خود دست خالى روانه منزل گرديد.
چون وارد منزل گشت ، ديد رسول اللّه صلّلى اللّه عليه و آله نشسته است و فاطمه سلام اللّه عليها مشغول نماز مى باشد و طبقى سرپوشيده جلوى آن دو بزرگوار قرار دارد.
همين كه حضرت زهراء سلام اللّه عليها نمازش را به اتمام رسانيد، به طرف طبق رفت و سرپوش را برداشت ، مقدارى نان و گوشت در طبق موجود بود.
امام علىّ عليه السلام از همسرش سؤ ال نمود: اين طبق غذا را چه كسى آورده است ؟
پاسخ داد: از طرف خداوند متعال ؛ چون او هر كه را بخواهد از نعمت هايش روزى مى رساند.
حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله خطاب به آن دو همسر كرد و فرمود: مى خواهيد مثال شماها را بگويم ؟
گفتند: بلى .
حضرت رسول فرمود: تو اى علىّ! مانند حضرت زكريّا عليه السلام هستى ، كه چون بر مريم سلام اللّه عليها وارد شد او را در محراب ، مشغول عبادت يافت كه كنارش طبقى از غذا قرار داشت .
و اين همان طبق غذائى است كه قائم آل محمّد عليهم السلام وعجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف نيز از آن تناول خواهد نمود.
سه نوع دستور غذا خوردن
سه نوع دستور غذا خوردن
حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها هنگام ميل نمودن غذا بهترين روش هاى اخلاقى ، بهداشتى ، اجتماعى و… را مراعات مى نمود.
و براى راهنمائى علاقه مندان دستورالعملى را بيان فرموده است ، كه به شرح ذيل مى باشد:
حضرت فرمود: افراد بر سر سفره هنگام خوردن غذا بايد دوازده دستورالعمل مهمّ را بدانند و رعايت كنند، كه بر سه دسته تقسيم مى شود و هر قسمت داراى چهار دستور العمل خواهد بود.
قسمت اوّل آن واجب و ضرورى است و قسمت دوّم مستحبّ مى باشد؛ و رعايت آخرين قسمت نشانه اءدب و شخصيّت انسان خواهد بود.
و امّا آن چهار دستور العملى كه ضرورى است :
1 شناخت اين كه اين نعمت ها چگونه و از طرف چه كسى براى ما فراهم گشته است .
2 راضى و خوشنود بودن به آنچه كه از طرف خداوند، براى ما فراهم و مقدّر شده است .
3 نام خداوند مهربان را بر زبان جارى كردن هنگام خوردن ((بسم اللّه الرّحمن الرّحيم )) گفتن .
4 در آغاز و پايان آن شكر و سپاس خداوند متعال ولىّ نعمت را به جا آوردن .
و امّا قسمت دوّم ، يعنى مستحبّات غذا خوردن :
1 شستن دست و دهان پيش از غذا.
2 نشستن بر جانب چپ بدن هنگام خوردن غذا.
3 در حال نشسته تناول كردن .
4 با سه انگشت لقمه را برداشتن و خوردن .
و امّا آخرين قسمت :
1 سعى شود از آنچه جلوى شخص قرار گرفته است ميل نمايد ودست جلوى ديگران دراز نكند.
2 لقمه را كوچك و مناسب بردارد.
3 غذا را خوب بجود و در بلعيدن آن عجله و شتاب ننمايد.
4 هنگام خوردن غذا، به صورت و دست و دهان ديگران نگاه نيندازد.