انس با قرآن، معرفت اسلامي را در ذهن ما عميقتر مي کند
انس با قرآن، معرفت اسلامي را در ذهن ما عميقتر مي کند
مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) می فرمایند:
ماه مبارک رمضان بهار قرآن است. انس با قرآن، معرفت اسلامي را در ذهن ما قويتر و عميقتر مي کند . بدبختي جوامع اسلامي، به خاطر دوري از قرآن و حقايق و معارف آن است. آن کساني از مسلمانان که معاني قرآن را نمي فهمند و با آن انس ندارند، وضعشان معلوم است. حتي کساني هم که زبان قرآن، زبان آنهاست و آن را مي فهمند، به خاطر عدم تدبر در آيات قرآن، با حقايق قرآني آشنا نمي شوند و انس نمي گيرند. مي بينيد که آيه ي «لن يجعل الله للکافرين علي المؤمنين سبيلا» - يعني خداوند مؤمنين را زيردست و زبون کفار قرار نداده است - در کشورهاي عربي و به وسيله ي مردم عرب زبان در دنيا خوانده مي شود، اما به آن عمل نمي گردد . در آيات قرآن، توجه و تنبه و تدبر نيست؛ لذا کشورهاي اسلامي عقب مانده اند .
نتیجه انس با قرآن کریم
انس با قرآن، يعني قرآن را خواندن و باز خواندن و باز خواندن و در مفاهيم قرآني تدبر کردن و آنها را فهميدن . فارسي زبانها مي توانند از ترجمه ي قرآن استفاده کنند و کلمات قرآني را به طور تقريب بفهمند و مضامين آيات قرآن را دريابند و در آنها فکر و تأمل کنند .
اگر در آيات قرآن تأمل بکنيم، اراده و استقامت ما قويتر و بيشتر از اين خواهد شد . همين آيات قرآني است که توانست در روزگاري، انسانهايي را تربيت کند که با دنياي کفر و ظلمات بستيزند . همين معارف است که ملت بزرگ ما را وادار کرد و مجهز نمود که با دنياي مدرن مظلم جاهليت - جاهليت مدرن و جاهليت قرن بيستم - مقابله کند . اميدواريم که ملت ما روز به روز به قرآن و حقايق قرآني نزديکتر بشوند .
فواید روزهداری از دیدگاه طب سنتی:
فواید روزهداری از دیدگاه طب سنتی:
روزهداری عامل مهمی درپیشگیری از تمام بیماریها از جمله سرطان، سکته، پارکینسون، ام.اس و انواع بیماریهای صعبالعلاج است و یکسال بدن را از بیماریها بیمه میکند.
روزه گرفتن از دیدگاه طب سنتی غلبه مزاج گرم و خشک است و طوری بدن را از مواد زائد پاک می کند که از طریق مسهل، انفیه، حجامت، فصد، زالودرمانی، حقنه، آبزن، قیآورها و غیره پاکسازی کامل نمیشود.
پس از گذشت یک ماه از زمان روزهداری، روزهدار با بدنی جوان و تازه مانند کسی که تازه خلق شده زندگی جدیدی را شروع میکند.
بدن روزه دار به دلیل این پاکسازی گرم است چون بلغمهای غلیظ که در روزنههای بدن چسبیده و جا خوش کردهاند، میسوزاند و حرارت ایجاد میکنند.
همچنین روزه نه تنها بلغمهای غلیظ، بلکه ماده رسوبی هر خلطی را که رسوب کرده و روزنهها را بسته میسوزاند.
پزشکان نباید ضعف و سستی روزهدار را به معنی سرد شدن مزاج فرد در نظر بگیرند گفت: در ماه رمضان اندامهای دفعی بدن مواجه با کمکاری میشوند.
ادرار، مدفوع، تعرق کاهش مییابد و بهترین نیروی دفع کننده همان نیروی دفعی است که با حرارت و از طریق مزاجها دفع میشود و نقش مهمی را در پاکسازی بدن از اخلاط بر عهده میگیرد.
روزهداری عامل پیشگیری از تمام بیماریها!..
عامل اصلی بروز بیماریهای خطرناک به دلیل غلیظ شدن شَدید خون و رسوبگذاری مواد فاسد در عروق گوناگون بدن است که روزهداری با استفاده از مزاج گرم و خشک به بهترین شکل ممکن تمام آلودگیها را در بدن میسوزاند.
مزاج گرم و خشک، مزاج ویژه ماه رمضان است که بهتر است آن را بهتر بشناسیم تا بتوانیم در این ماه از آن بهره لازم را بگیریم.
ماه رمضان برای اکثر افرادی که دارای مزاج رطوبی چه سرد و چه گرم هستند فوائد زیادی خواهد داشت؛ اما برای صاحبان مزاج گرم و خشک و سرد و خشک در حد اعتدال مفید است اما اگر از اعتدال خارج شود زیانهایی را به بار میآورد.
به همین دلیل است که در روایات اسلامی آمده که در این ماه چگونه رفتار شود که نه تنها زیانی متوجه روزهداران نشود بلکه بهترین استفاده را نیز از آن ببرند.
مزاج گرم و خشک باعث از بین رفتن بسیاری از مواد غذایی قندی می شود درث نتیجه ضعف بر روزهدار غلبه میکند پس مصرف مواد گرم و شیرینی در این ماه لازم است، اما این به معنای غلبه سردی نیست.
بنابراین افرادی با مزاج خشک، آنهایی که لاغر اندام هستند یا بیماری های پوستی دارند که دچار اگزما یا کهیر و بیماریهای التهابی می شوند بیشتر باید مراقب رفتار تغذیهای خود در این ماه باشند.
بیماریهای خود ایمنی که به تعبیر ما از گروه مزاجهای گرم و خشک یا سرد و خشک هستند نیز در صورت عدم اعتدال مزاجی با مزاج ماه رمضان درگیری و مشکل پیدا خواهند کرد که بهتر است توصیههای غذایی لازم را در نظر بگیرند.
«دکتر کرد افشاری»
دشمنت شرمنده باشه آقا...
دشمنت شرمنده باشه آقا…
مگر کم گذاشتی از نصیحت و رهنمود؟
مگر کم گذاشتی از طرح و گفتمان؟
مگر کم گذاشتی از حمایت و پشتیبانی؟
مگر کم گذاشتی از هویت دادن به جوان و توجه به جوان و جوان گرایی…
آقا آنها که کم گذاشته اند باید شرمند باشند.
آنها که حقوق و ماشین و ملکشان و سرمایهداریشان به ثروت قارون طعنه می زند؛ باید شرمند عالم و آدم باشند…
آنها که دریافتیهایشان سر به فلک میکِشد!
آنان که فرودستان را نمی بینند و اقتصاد پلیدِ لیبرالیشان، فقرا را زیر چرخدندههایش له می کند! باید شرمنده باشند!
شرمنده آنانی باشند که کمترین توجهی به خطوطِ ترسمیِ شما نداشتند و هم اکنون در گِل گیر کرده اند!
شرمندهام آقا…
که هستم و اِبرازِ شرمندگی شما را میشنوم…
سفارش به تلاوت قرآن
سفارش به تلاوت قرآن
امام راحل افزون بر آنكه خود همواره با قرآن مأنوس بود، تلاوت آن را پيوسته با درك و فهم به ديگران نيز توصيه مي كرد و حتي انس ظاهري با قرآن را نيز، اثرگذار و مفيد مي دانست؛ چنان كه در نامه اي خطاب فرزندش، حاج سيداحمد نوشته است: «فرزندم! با قرآن، اين كتاب معرفت آشنا شو، اگرچه با قرائت آن، و راهي از آن به سوي محبوب بازكن و تصور نكن كه قرائت بدون معرفت اثري ندارد كه اين وسوسه شيطان است. آخر، اين كتاب از طرف محبوب است براي تو و براي همه كس، و نامه محبوب، محبوب است اگر چه عاشق و محب، مفاد آن را نداند و با اين انگيزه، حب محبوب، كه كمال مطلوب است، به سراغت آيد و شايد دست گيرد.»
اُنس با قرآن از منظر امام و رهبری:
اُنس با قرآن از منظر امام و رهبری:
بزرگترین کتاب ما مسلمانان همان قرآن کریم است. و جامعترین و کاملترین کتابها در عرصهی هدایت و راهنمائی بشری همان قرآن است زیرا تمام کتابهای انبیاء سلف اعم از مصحفها و کتب آسمانی تورات و انجیل، تماما به دست روزگار تحریف و از بین رفتند. باید عرض کنیم که مأنوس شدن با قرآن از نگاه اندیشمندان دینی ما نیز بسیار مهم تلقی میگردد و حتی یکی از بزرگترین وظائف دینی و عقلی بشری به حساب میآید. چنان چه بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی در یکی از مهمترین پیامهای خود به مردم و زائران بیت الله الحرام به مناسبت ایام حج فرمودند: به زائران محترم تذکر میدهم که در این مواقف معظمه و در طول سفر به مکه مکرمه و مدینه منوره، از انس با قرآن کریم، این صحیفه الهی و کتاب هدایت، غفلت نورزند که مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاریخ گذشته و آینده از برکات سرشار این کتاب مقدس است. و از همین فرصت از تمامی علمای اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم که از کتاب مقدسی که «تِبْیان کُلِّ شَیْءٍ» است و صادر از مقام جمع الهی به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابیده است، غفلت نفرمایند. همچنین مقام معظم رهبری نیز در بیانی به اهمیت جایگاه ویژهی انس با قرآن پرداختند و میفرمودند: اگر در آیات قرآن تأمل بکنیم، اراده و استقامت ما قویتر و بیشتر از این خواهد شد. همین آیات قرآنی است که توانست در روزگاری، انسانهایی را تربیت کند که با دنیای کفر و ظلمات بستیزند. همین معارف است که ملت بزرگ ما را وادار کرد و مجهز نمود که با دنیای مدرن مظلَم جاهلیت، جاهلیت مدرن و جاهلیت قرن بیستم مقابله کند. امیدواریم که ملت ما روز به روز به قرآن و حقایق قرآنی نزدیکتر بشوند. فارسیزبانها میتوانند از ترجمهی قرآن استفاده کنند و کلمات قرآنی را به طور تقریب بفهمند و مضامین آیات قرآن را دریابند و در آنها فکر و تأمل کنند. همچنین در جای دیگری ایشان از علما و حوزه های علمیه بسیار گلایه مینمودند که به قرآن کریم به عنوان یک کتاب جامع زندگی در حوزه های علمیه مهجور گردیده است چنان که ایشان در جمع حوزویان فرمودند: در عین حالی که فقاهت اساس امر است، نباید از دیگر علوم اسلامی در حوزهها غفلت بشود. مثلا میبایست علم قرآن، شناسایی قرآن، فهم قرآن و انس با قرآن به عنوان یک علم و یک رشته در حوزهها وجود داشته باشد. طلاب ما باید قرآن و یا لااقل بخشی از قرآن را حفظ کنند، یا حداقل با آن مأنوس باشند. چقدر مفاهیم اسلامی در قرآن هست که اگر ما بخواهیم در فقه بحث کنیم، به فکر آنها نمیافتیم. این انزوای قرآن در حوزههای علمیه و عدم انس ما با قرآن، برای ما خیلی مشکلات درست کرده است و بعد از این هم خواهد کرد و به ما تنگنظری خواهد داد.
چرا قرآن كريم در بين ما مهجور است؟
مهجوريت قرآن و فاصله گرفتن مردم به خصوص مسلمانان از مفاهيم و معارف قرآن علتهاي متعددي دارد از جمله:
1. تلاش و توطئه شياطين جني و انسي باعث شده كه مردم از مفاهيم و معارف بلند قرآن مجيد فاصله گرفته و در دام شيطانهاي وسوسهگر گرفتار آيند و با آموزههاي قرآن كريم بيگانه شوند و قرآن در ميان آنها به خصوص مسلمانان مهجور بماند، قرآن كريم ميفرمايد: «و قال الرسول! يارب ان قومي اتخذوا هذا القرآن مهجورا؛ و پيامبر (خدا) گفت: «پروردگارا! قوم من اين قرآن را رها كردند (و از آن دوري جستند)».
2. فراموش كردن مفاهيم و معارف قرآن كريم وغفلت از آنها، باعث شده كه مردم به دستورها و پيامهاي راهگشا و هدايتگر اين كتاب مقدس توجه نكنند و فرهنگ قرآن در ميان مردم به دست فراموشي سپرده شود بسياري از مردم به جاي عمل به قرآن، تنها آن را به عنوان يك كتاب مقدس يا به قصد ثواب آن را تلاوت ميكنند و يا در مراسم ختم مردهگان آن را قرائت نموده و يا در كنار سفره عقد و يا درياچهاي سبز بر روي طاقچه از آن نگهداري ميكنند!! در حالي كه قرآن كريم براي هدايت و تربيت انسانها نازل شده و مردم بايد با عمل به دستورها و فرمانهاي آن، براي رسيدن به كمال و نزديك شدن به خداوند را بپيمايند و در آيات آن تدبر و تفكر كنند ودر زندگي آنها را بكار گيرند و پياده كنند؛ «… و انزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم و لعلهم يتفكرون؛… و ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آن چه به سوي مردم نازل شده است براي آنها تبيين كني، شايد انديشه كنند».
3. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ درباره مهجوريت قرآن كريم ميفرمايد: «… حاملان قرآن آن را واگذاشته و حافظان قرآن آن را فراموش ميكنند، پس در آن روزقرآن و پيروانش از ميان مردم رانده و مهجور ميگردند و هر دو غريبانه در يك راه ناشناخته سرگردانند و پناهگاهي ميان مردم ندارند، پس قرآن و پيروانش در ميان مردمند، ولي گويا حضور ندارند، با مردمند ولي از آنها بريدهاند؛ زيرا گمراهي و هدايت هرگز هماهنگ نشوند، گر چه كنار يكديگر قرار گيرند، مردم در آن روز، درجدايي و تفرقه هم داستان، و در اتحاد و يگانگي پراكندهاند، گويي آنان پيشواي قرآن بوده و قرآن پيشواي آنان نيست، پس از قرآن جز نامي نزدشان باقي نماند و آنان جز خطي را از قرآن نشناسند…»
چگونه ميتوان با قرآن مجيد انس پيدا كرد؟
چگونه ميتوان با قرآن مجيد انس پيدا كرد؟
براي بهرهمندي و اُنس با قرآن بايد مراحلي را طي كرد از جمله:
1. يادگيري قرآن؛ پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: «خياركم من تعلم القرآن وعلّمه؛ بهترين شما كسي است كه قرآن را بياموزد و آن را به ديگران نيز ياد دهد».
2. قرائت قرآن؛ حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «من قرأ القرآن و هو شاب مؤمن اختلط القرآن بلحمه ودمه و جعله الله مع السفرة الكرام البررة…؛كسي كه قرآن بخواند، درحالي كه جوان مؤمن است، قرآن با گوشت و خون او مخلوط شده و با فرشتگان بزرگوار و نيكو صفت همنشين ميشود».
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: «نوروا بيوتكم بتلاوة القرآن…»؛ خانههاي خود را با تلاوت قرآن نوراني كنيد».
تلاوت قرآن نيز خود داراي آدابي است از جمله: الف. مسواك زدن، پيامبر گرامي ميفرمايد: «نظفوا طريق القرآن قيل يا رسول الله و ما طريق القرآن قال افواهكم قيل بماذا قال بالسواك؛ راه قرآن را پاكيزه نگه داريد. عرض شد يا رسول الله! راه قرآن چيست؟ فرمود: دهانهايتان. عرض شد: چگونه؟! فرمود: بوسيله مسواك كردن».
ب. وضو و طهارت داشتن هنگام تلاوت قرآن؛ «لا يسمه الا المطهرون؛جز پاكان بر آن دست نزنند».
ج. پناه بردن به خداوند متعال پيش از قرائت قرآن؛ «فاذا قرأت القرآن فاستغذ بالله من الشيطان الرجيم؛ وقتي كه قرآن ميخواني از (شرّ) شيطان رانده شده به خداوند پناه ببر».
د. قرائت قرآن با صداي خوش و دلنشين؛ پيامبر گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: «لكل شيء حلية و حلية القرآن الصوت الحسن؛[13] براي چيزي زيبايي و زينتي است و زينت قرآن صوت نيكو ميباشد».
ه. قرائت قرآن همراه با خشوع؛ «الم يأن للذين ءامنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله و ما نزل من الحق…؛[14] آيا وقت آن نرسيده است كه دلهاي مؤمنان در برابر ذكر خدا و آن چه از حق نازل شده خاشع گردد…»
و. قرائت همراه با حزن و اندوه؛ پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: «ان القرآن نزل بالحزن فاذا قرأ نموه فابكوا فان لم تبكوا فتباكوا»براستي قرآن همراه با حزن نازل شده است، بنابراين، هنگامي كه قرآن ميخوانيد گريه كنيد و اگر گريه نكرديد حالت گريه را به خود بگيريد».
ز. تلاوت قرآن با ترتيل و شمرده؛ «ورتل القرآن ترتيلا؛ قرآن را با دقت و تأني بخوان».
3. تدبر در قرآن؛ قاري قرآن بايد با توجه به معاني قرآن، آن راتلاوت كند و در آيات تفكر و انديشه نمايد و از آنها پند گيرد، چنان كه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «(پرهيزكاران) در شب به پا خواسته و قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت ميكنند، جان خويش را با آن محزون ميسازند و دواي درد خود را از آن ميگيرند هرگاه به آيهاي برسند كه در آن تشويق باشد، با علاقه و اميد به آن روي ميآورند و روح و جانشان با شوق بسيار در آن ذخيره ميشود و آن را همواره الگوي خود ميسازند و هرگاه به آيهاي برسند كه در آن بيم باشد، گوشهاي دل خود را براي شنيدن آن باز ميكنند و صداهاي ناله و برخورد زبانههاي آتش در گوششان طنين انداز است».
4. عمل به قرآن؛ پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: «ربّ تال للقرآن و القرآن يلعنه؛ چه بسيار كساني كه قرآن را تلاوت ميكنند، در حالي كه قرآن بر آنها لعن و نفرين ميفرستد».
5. حفظ قرآن؛ پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: «لا يعذب الله قلبا وعي القرآن؛ خداوند قلبي را كه ظرف قرآن باشد، عذاب نميكند».
بنابراين، براي مأنوس شدن با قرآن، داشتن برنامهاي منظم و روزانه براي قرائت و عمل به موارد و عوامل مذكور لازم است..
ماه رمضان تجلي گاه قرآن
ماه رمضان تجلي گاه قرآن
از آن جا که ماه رمضان، ماه نزول قرآن، ماه خدا و ماه تزکيه و تهذيب است و قرآن در شب قدر که در اين ماه قرار گرفته، در قلب پيامبر اکرم(ص) تجلي کرده، نتيجه مي گيريم که ماه رمضان تجلي گاه قرآن، و ماه انس با قرآن است، روزه داران مومن در اين ماه مهمان خدا هستند و در کنار خوان پربرکت قرآن نشسته اند، و بنابراين بايد با تلاوت قرآن انس بگيرند، و با تدبر در آيات قرآن و بهره گيري فکري و عملي از مفاهيم قرآن بر رشد و تکامل ملکوتي خود بيفزايند، بر همين اساس، پيامبر(ص) در فرازي از خطبه شعبانيه که در آخرين جمعه شعبان ايراد کرد، فرمود: «هو شهر دعيتم فيه الي ضيافه الله … و من تلافيه آيه من القرآن کان له مثل اجر من ختم القرآن في غيره من الشهور؛ ماه رمضان ماهي است که شما در آن به مهماني خداوند دعوت شده ايد… کسي که از شما يک آيه قرآن را در اين ماه بخواند، پاداشش معادل ختم قرآن (تلاوت قرآن از آغاز تا پايان) در ماه هاي ديگر است.»
و در دعاهاي ماه رمضان، سخن از قرآن و انس با آن، به عنوان کتاب ارشاد و هدايت بسيار به ميان آمده است، در دعاهاي هر روزه ماه رمضان که از رسول خدا(ص) نقل شده، در فرازي از دعاي روز دوم مي خوانيم: «اللهم وفقني فيه لقرائه آياتک؛ خدايا مرا در اين روز براي قرائت آيات قرآن، موفق کن.» و در دعاي بيستم مي خوانيم: «اللهم وفقني فيه لتلاوه القرآن؛ خدايا مرا در اين روز براي تلاوت قرآن توفيق ده.»
در اين دو عبارت که به صورت دعاست، هم به قرائت و روخواني قرآن توجه شده و هم به قرائت تدبر آميز و توام با عمل، زيرا واژه تلاوت در اصل از «تلو و تالي» است که به معناي دنباله روي و پيروي تنگاتنگ و بدون هرگونه درنگ و فاصله مي باشد. روشن است که چنين توفيقي جز در پرتو انس حقيقي با قرآن به دست نمي آيد. انس با قرآن در حقيقت از سه پايه تشکيل شده که عبارتند از: 1- خواندن آيات قرآن 2- تدبر و شناخت قرآن 3- عمل به دستورهاي قرآن. بر همين اساس امام باقر(ع) در يک تجزيه و تحليل کوتاه فرمود:
قرآن خوانان بر سه گروه اند: 1- خواندن قرآن را سرمايه کسب مادي خود قرار دهند، و با قرائت قرآن، پادشاهان را بدوشند، و در برابر مردم بزرگ نمايي کنند. 2- در خواندن قرآن، حروف (و تجويد) آن رعايت کنند، ولي حدود و مرزها و برنامه هاي قرآن را تباه سازند، قرآن براي آنها همانند جام آب نگهدارنده است (که هنگام تشنگي و سودجويي از آن بهره مي برند، و هنگام سيرابي آن ظرف را مانند سواره به پشت سرش مي افکنند.[ )اين دو دسته هرگز ازقرآن بهره مند نمي شوند و نجات نمي يابند.] 3- انسان هايي که قرآن مي خوانند و داروي قرآن را بر دل دردمندشان مي نهند، و براي (خواندن و تدبر در) قرآن شب زنده داري کنند، و روزشان را با روزه به پايان رسانند، و نمازشان و جايگاه هاي نمازشان را بر اساس آن، اقامه نمايند، و به خاطر قرآن، از بستر خواب، براي عبادتدوري کنند، خداوند عزيز و قادر به برکت وجود اين گروه، بلاها را دور مي سازد، از شر دشمنان جلوگيري مي نمايد و از آسمان باران مي فرستد.»
و در پايان فرمود: سوگند به خدا در ميان قرآن خوانان، چنين گروهي از کبريت احمر کمياب ترند.»
امام سجاد(ع) هنگامي که قرآن را تا آخر تلاوت مي کرد، دعايي مي خواند، که در فرازي از آن دعا چنين آمده است: خدايا چون ما را براي تلاوت آيات قرآن، ياري فرمودي، و دشواري (و عدم شيوايي) زبان هاي ما را به زيبايي و شيوايي عبارت هاي قرآن آسان نمودي، پس ما را به گونه اي قرار بده تا حق قرآن را آن گونه که هست رعايت کنيم.»
رسول اکرم(ص) در تفسير آيه 121 بقره: «يتلونه حق تلاوته، مومنان، کتاب آسماني را آن گونه که شايسته آن است مي خوانند.» فرمود: «يتبعونه حق اتباعه؛ آن گونه که سزاوار پيروي است، از قرآن پيروي مي کنند.»
از سوي ديگر فرمود: «رب تال القرآن، والقرآن يلعنه؛ چه بسيارند تلاوت کنندگان قرآن، که قرآن آنها را لعنت مي کند.»
اين گفتار و ده ها گفتار ديگر در اين خصوص، از پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) حاکي از آن است که ارزش تلاوت قرآن به اين است که آميخته با توجه و تدبر، و تصميم بر عمل به دستورهاي قرآن باشد، و تحقق و انس حقيقي با قرآن به چنين برنامه اي بستگي دارد. وگرنه خوارج نهرواني، دشمنان خونخوار اميرمومنان علي(ع) همه از قاريان قرآن بودند، ولي از قرآن، فقط قافش را مي دانستند، از اين رو حضرت علي(ع) را که سراپا توحيد بود، کافر خوانده، با او جنگيدند.
پيامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) و اولياي خدا، با قرآن بسيار انس و الفت داشتند، و از فيوضات ظاهر و باطن آن بهره مي بردند، تنها به قرائت ظاهر آيات قرآن اکتفا نمي کردند، بلکه در آيات آن تدبر مي نمودند و آيات را با تاني و شمرده و با صداي زيبا و جذاب و با توجه به معاني آن، و تصميم بر عمل به آن، مي خواندند؛ به عنوان مثال، در قرآن صدها بار جمله «يا ايها الذين آمنوا؛ اي کساني که ايمان آورده ايد.» آمده است، حضرت رضا(ع) هرگاه هنگام تلاوت آيات قرآن به اين آيه مي رسيد و آن را مي خواند، بي درنگ مي گفت: «لبيک اللهم لبيک؛ اجابت مي کنم فرمان و دعوت تو را اي خدا، اجابت مي کنم.» اين مطلب بيانگر آن است که امامان معصوم(ع) با توجه و تدبر، آيات قرآن را مي خواندند، و همان دم تصميم مي گرفتند به دستورهاي خدا عمل نمايند.
امام خميني - قدس سره - در ظاهر و باطن، رابطه بسيار گرمي با قرآن داشت، و از آن، استفاده هاي فکري و عملي فراواني مي کرد، قرآن بزرگ ترين تکيه گاه مطمئن و نيروبخش براي پيشبرد اهداف او بود، او مي فرمود: «اگر خداوند داستان هاي پيامبران در برابر طاغوت ها را در قرآن ذکر کرده، موسي و فرعون، ابراهيم و نمرود و… را تذکر داده، منظورش داستان سرايي نبوده، بلکه منظور تبيين برنامه پيامبران در برابر طاغوت هاست؛ يعني ما نيز که پيرو قرآن هستيم، بايد در برابر طاغوتها تا سرحد نابودي آنها تلاش کنيم.»
مکرر مي فرمود: قرآن يک کتاب انسان سازي کامل است، و براي آن نازل شده که انسان بسازد. امام خميني بخش مهمي از زندگي اش را حتي در دوران جنگ، و در دوران بيماري آخر عمر، با قرآن مانوس بود، و با تلاوت آيات قرآن، و تدبر در آن آيات، با خدا ارتباط پيدا مي کرد.
يکي از اعضاي دفتر ايشان در اين باره مي نويسد:
«هر روز حضرت امام خميني(ره) داراي نظم و انضباط مخصوصي بودند، از جمله مقداري از وقتشان را با قرائت آيات قرآن سپري مي کردند، و کارها آن چنان بر طبق نظم و برنامه ريزي بود که به طور عادي هيچ گاه توجه به کاري موجب تضييع کار ديگرشان نمي شد.»
امام در نيمه هاي شب که براي نماز شب برمي خاست، مدتي قرآن مي خواند، حتي در اواخر عمر که بستري بودند، با دوربين مخفي از او فيلم گرفتند، و در تلويزيون، بسياري مشاهده نمودند، که از بستر برخاست و نشست و قرآن را به دست گرفت و مشغول تلاوت آيات قرآن گرديد.
شخصي قرآن هايي با قطع کوچک تهيه کرده و مي خواست به جبهه بفرستد، به دفتر امام آورده بود تا آنها را تبرک کند، آن قرآن ها را نزد امام آوردند، و به عرض رسيد: «اينها قرآن هايي است که شامل چند سوره است، خواسته اند که براي جبهه تبرک شود.» با اين که هميشه حرکات امام به طور کامل، آرام و معتدل بود، ناگهان به طور بي سابقه اي، با شتاب و شدت مضطربانه اي، دستشان را عقب کشيدند، و با لحني تند و عتاب آميز فرمودند: «من قرآن را تبرک کنم؟! اين چه کارهايي است که مي کنيد؟»
يک بار بدون توجه يک جلد قرآن را همراه چيزهاي ديگر نزد امام آوردند و به زمين نهادند، امام با عتاب فرمودند: «قرآن را روي زمين نگذاريد.» و بي درنگ دستشان را جلو آورده و آن را گرفتند و روي ميزي که در کنارشان بود گذاشتند، امام در اين هنگام روي کاناپه نشسته بودند، معلوم شد که امام نمي خواهند قرآن پايين تر از جايي که نشسته اند قرار گيرد.
يک بار نيز همه ديدند که حضرت امام(س) در يک مراسم ملاقات در حسينيه جماران، به طور استثنايي به جاي آن که در جايگاه روي صندلي بنشينند، روي زمين نشستند، زيرا در آن روز برندگان مسابقه قرآن آمده بودند، و قرار بود در آن جلسه، چند آيه قرآن تلاوت شود.
حضرت امام هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان، دستور مي دادند که چند ختم قرآن براي افرادي که مد نظر مبارکشان بود، قرائت شود.
در روايت آمده است: علي بن مغيره يکي از شاگردان وارسته امام کاظم(ع) به آن حضرت عرض کرد: «من مانند پدرم، در ماه رمضان، چهل بار قرآن را از آغاز تا پايان تلاوت مي کنم - و گاهي بر اثر اشتغالات و نشاط و خستگي، کم و زياد مي شود - و در روز فطر، ثواب يک ختم قرآن را نثار روح پيامبر(ص) هديه مي نمايم، ختم ديگر را به اميرمومنان علي(ع)، و ختم ديگر را به حضرت زهرا(س) و ختم ديگر را به امام حسن(ع) و امامان ديگر تا شما، اهدا مي نمايم، پاداش من در اين کار چيست؟» امام کاظم (ع) فرمود: «لک بذلک ان تکون معهم يوم القيامه؛ پاداش تو اين است که در روز قيامت همنشين و همدم پيامبر(ص) و فاطمه و امامان(ع) خواهي بود.»
گفتم: «الله اکبر، براستي به چنين مقامي نايل مي شوم؟» سه بار فرمود: آري.
پايان اين گفتار را با ذکر سخن پيامبر اکرم(ص) در شان پاداش تلاوت قرآن، مي آراييم که فرمود: مومني که هر شب ده آيه از آيات قرآن را تلاوت کند، نامش جزء «غافلان» نوشته نشود، و اگر هر شب پنجاه آيه بخواند نامش جزء «ذاکران» نوشته شود، و اگر صد آيه بخواند، نامش جزء «قانتان» (بندگان خالص و فروتن) نوشته گردد، و هرگاه هر شب صد آيه بخواند، نامش جزء «فائزان» (رستگاران) ثبت مي گردد، و هرگاه پانصد آيه بخواند، نامش جزء «مجتهدان» (تلاشگران راه حق) نوشته شود، و اگر هزار آيه بخواند، براي او در بهشت قنطاري از طلا که معادل پانزده هزار مثقال طلا است مقرر گردد، که هر مثقال آن 24 قيراط است که کوچک ترين قيراط آن، همانند بزرگي کوه احد مي باشد، بزرگ ترين آن به بزرگي بين زمين و آسمان است.
انس با قرآن
انس با قرآن
اميرمومنان علي(ع) فرمود: «من آنس بتلاوه القرآن، لم توحشه مفارقه الاخوان؛ کسي که با تلاوت قرآن، انس و الفت گرفت، از جدايي ديگران به وحشت نمي افتد.»
در اينجا پرسيده مي شود که حقيقت انس با قرآن چيست که انسان را اين گونه استوار و نيرومند مي سازد، و هرگونه اضطراب و تنش را از او دور مي کند؟
پاسخ آن که: انس در اصل به معناي خو گرفتن و همدم شدن است، مانند انس کودک شيرخوار به سينه مادر، و گاهي انس آن چنان شديد و سرشار است، که از انس کودک شيرخوار به سينه مادرش نيز بيشتر است، چنان که اميرمومنان علي(ع) در برابر منافقان کوردلي که او را به مرگ تهديد مي کردند، فرمود: «والله لابن ابي طالب آنس بالموت من الطفل بثدي امه؛ سوگند به خدا علاقه فرزند ابوطالب به مرگ (شهادت) از علاقه کودک شيرخوار به سینه مادرش بيشتر است.»
عارف حقيقي کسي است که با خدا و کلام او چنين انس و الفتي داشته باشد، که اميرمومنان علي(ع) در توضيح آيه «يا ايها الانسان ما غرک بربک الکريم؛ اي انسان چه چيز تو را به پروردگارت مغرور ساخته است.» فرمود: «وکن لله مطيعا و بذکره آنسا؛ مطيع خداوند باش و به ياد خدا انس بگير.»
بنابراين مفهوم انس حقيقي، همان همدم شدن آميخته با عشق و علاقه گرم و ناگسستني است که ارتباط و پيوند انسان را به آن چه که مورد انس اوست محکم و متصل مي کند، چنين انسي با خدا و کلام خدا (قرآن) از ويژگي هاي اولياي خدا و هر مومن عارف و وارسته است، چنان که اميرمومنان علي(ع) در مقام دعا مي گويد: «اللهم انک آنس الآنسين لاوليائک … ان اوحشتهم الغربه آنسهم ذکرک؛ خدايا! تو براي اوليا و دوستان خاصت، مانوس ترين مونس ها هستي… اگر غربت آنها را به وحشت اندازد، ياد تو مونس تنهايي آنهاست.»
نه از گراني بترسيد نه از تحريم!
ما مسلمان و موحديم اما توحيد در زندگي ما نيست، در نماز و روزه و حج و عمره ما هست اما در زندگي ما نيست. موحدانه زندگي نميكنيم، نشانهاش هم اين است كه مواظب حرفهايمان نيستيم، اگر يك سبد ميوهاي به ما برسد ميگوييم چيست؟ ميگويند ميوه است. ميگوييم كي داد؟ ميگويند فلان باغبان، همين! به جاي اينكه بگوييم كي آورد، ميگوييم كي داد، اين فرهنگ ما است؛ اصلا نميدانيم چگونه بايد حرف بزنيم، يك عده معتقدند كه دين از سياست جدا است ولي ما متأسفانه عملا معتقديم كه دين از زندگي جدا است.
نمي دانم شما با مردان الهي برخورد كرده ايد يا نه، آنها در حرفهاي شان به واقع موحد بودهاند، نميخواستند مقدس مآبانه زندگي كنند، ما از آن بزرگان نشنيديم كه بگويند فلان كس داد، ميگفتند فلان كس آورد و اين زحمت را كشيد.
اين حرف قاروني است كه بگوييم 40 50 سال زحمت كشيديم و عالم شديم، اين اصطلاح نارواي «دود چراغ خوردن» همين است، قارون هم كه بيش از اين نگفته بود و نميگفت، ميگفت «إِنَّمَا أُوتِيتُه ُعَلَي عِلْم ٍعِندِي، خودم زحمت كشيدم و پيدا كردم» بسياري از ما اسلامي حرف ميزنيم ولي قاروني فكر ميكنيم، ما هم خيال ميكنيم خودمان زحمت كشيديم، خيليها آمدند حوزه ولي چيزي نشدند، خيليها رفتند دانشگاه چيزي نشدند، خيليها رفتند بازار چيزي نشدند، اين طور نيست كه هر كس برود جايي چيزي گيرش بيايد، اگر بگوييم «إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَي عِلْم ٍعِندِي» همان اسلامي حرف زدن و قاروني فكر كردن است بايد بگوييم «مابنا من نعمة فمنا…».
هم در قرآن هست و هم اهل بيت عليهمالسلام دستور دادند در نماز و بعد از نماز در تعقيبات بگوييم «اللهم ما بنا من نعمة فمنك»، اين براي تنها ثواب بردن نيست، ثواب را بالاخره ميدهند، عمده آن است كه اين دين در زندگي ما بيايد كه اگر آمد راحت هستيم، نه از گراني ميرنجيم نه از تحريم، چون او دارد ما را اداره ميكند، به واقع اگر باور كرديم كه تمام مار و عقرب عالم پيش خدا روزي دارند، شرق و غرب عالم بخواهند ايران را تحريم كنند اثر ندارد، ما باور نكرديم اين حرفها را، مگر آنها رازقند؟ خدا در قرآن به صورت «عَلَي» فرمود «وَ ما مِن ْدَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَي ا… رِزْقُها» (و هيچ جنبندهاي در زمين نيست مگر آنكه خداوند متعال عهدهدار روزي اوست.)
گفتاری شیرین از علامه جوادی آملی