آدمها را بفهمید، دل آلزایمر نمی گیرد!
مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ،
ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ کلمه ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ :
“ببخشید”
ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻋﻤﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﺪﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ
ﻭ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ :
” ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﯿﮑﻨﻢ “
مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻏﺮﻭﺭ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩ
ﻭ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ی “ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ” ﻏﺮﻭﺭ له ﺷﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺰﻧﯽ !!؟؟
مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﺯﻭﺩ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﺮﺩ
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺑﮕﻮﺋﯽ :
“ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ”
با ﮔﻔﺘﻦ “ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ” ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩ ؟
چه ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺨﺸﯿﺪ ؟
گاهی ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺖ ….
کاری ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻣﺮﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﺑﺎﺷﺪ ، نیست.
گذﺷﺖ ﻫﻢ ﺟﺎﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ،
ﻭﻗﺘﯽ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ
ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻫﻮﯾﺖ ﻭ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ ،
انتظار ﺑﺨﺸﺶ ﻫﻢ ﻧﺎﺑﺠﺎﺳﺖ ….
شخصیت ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﺁﺷﻮﺏ ﮐﺸﯿﺪﯼ ،
ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺁﺭﺍﻡ نمی ﺷﻮﺩ …
آدمها را بفهمید ،
دل ، آلزایمر نمی گیرد …
“قیصر امین پور”
معراج از دیدگاه قرآن
معراج از دیدگاه قرآن
برای معراج پیامبر اکرم (ص) دو مقطع از سیر وجود دارد: یکی سیر زمینی و دیگری سیر آسمانی. سیر زمینی که از مسجدالحرام تا بیتالمقدس میباشد که این خود نیز دو مقطع از سیر را داراست: یکی سیر پیامبر اکرم از مسجدالأقصی تا سدرةالمنتهی که به وسیله براق صورت گرفت؛ و دیگری سیر از سدرة المنتهی تا قرب قاب قوسین أو أدنی که به وسیلهی مرکبی دیگر به نام رفرف تحقق یافت.
آنچه مربوط به سیر زمینی میباشد را خداوند در اولین آیه از سورهی اسراء بیان کرده است و آنچه مربوط به سیر آسمانی میباشد در سورهی نجم بدان اشاره شده است. آیه اول:«سبحان الذی اسری بعبده لیلاًَ من المسجد الحرام إلی المسجد الأقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا إنه هو السمیع البصیر»؛(پاک و منزه است آن خدایی که بندهی خودش را در شبی از «مسجدالحرام» به «مسجدالاقصی» که در سرزمین مبارک و مقدسی واقع شده است برد، تا آیات و نشانههای عظمت ما را ببیند، او شنوا و بیناست.)
در این آیه تنها به «مقدمهی معراج» یعنی حرکت از سرزمین مکه به بیتالمقدس اشاره شده و دربارهی سیر آسمانها بحثی در آن نیست.
نکات شیرین در مورد این آیهی نورانی
1.اسماء الهی و عروج
سورهی اسراء با تسبیح شروع میشود یعنی در این مسأله معراج، سبوح و قدوس بودن خداوند سبحان سهم بسزایی دارد بدین معنا که اگر خدای سبحان به عنوان سبوح و قدوس دربارهی کسی تجلی کند، عروج نصیب او خواهد شد و همچنین اینکه این راه را باید با تسبیح و نزاهت حقتعالی شروع کرد. کسی میتواند سالک این راه باشد که از عالم طبیعت و نقص عصیان و گناه منزه باشد وگرنه او به حمل اولی تسبیح حق تعالی را میگوید در صورتی که به حمل شایع به عالم طبیعت تن گرفتار است.
2.عبودیت، شرط عروج
این آیه شریفه با دو تعبیر نورانی به دو مبدأ فاعلی و قابلی اسراء رسول اکرم (ص) اشاره میکند: 1ـ «سبحان الذی أسری» 2ـ «بعبده»
مبدأ فاعلی را بیان کردیم که سبوح بودن خداوند تبارک و تعالی است و مبدأ قابلی معراج، عبودیت سالک. نبی و رسول شدن در پرتو عبودیت حاصل میشود. البته این بدان معنا نیست که هر کس عبد خدا بود نبی یا رسول میشود. غرض آنکه همانگونه که مبدأ فاعلی اسراء پیامبر، سبوح بودن خداست، اگر کسی بخواهد از این فاعل، عروج را استمداد کند باید او را سبوح بستاید و کسی میتواند اهل تسبیح باشد که از عالم طبیعت برهد و کسی از عالم طبیعت میرهد که عبد محض باشد، چنانکه مبدأ قابلی اسراء رسول اکرم (ص) عبودیت خالصهی آن حضرت بود. پس معراج حقیقت واحدی است که دو چهره دارد: با چهرهای به خدا ارتباط دارد که میشود «افاضه» و با چهرهی دیگر به قابل ارتباط دارد که میشود «استفاضه».
3. شب، شرف تکامل و عروج
معراج اگر به فاعل نسبت داده شود اسراء و بردن است و اگر به عبد نسبت داده شود سَری و رفتن است.
حاصل ظرف این فعل را اگر به قابل اسناد دهیم شب است ولی نسبت به فاعل، نه شب است نه روز؛ «لیس عند ربک صباح و لا مساء». فیض خدا در شب بود وگرنه خدای سبحان، منزه از لیل و نهار است.
اسراء همان سیر در شب است و این را میرساند که شب بهترین وقت قرب به خداست و از اینکه کلمهی «لیلاً» در آیه به صورت نکره آمده است معلوم میشود که شب معراج هم، شب بسیار بزرگ و مهمی بوده است و از اینکه این تنوین تنکیر، مفید تبعیض است معلوم میشود که این سیر عظیم در پاسی از شب و اندکی از آن رخ داده است. پس مبدأ فاعلی معراج، سبوح بودن خداوند تعالی است و مبدأ قابلی آن، عبودیت و ظرفش فراغت است که در شب حاصل میشود.
4. اسراء در بیداری بود
رسول اکرم (ص) همچون دیگران دارای جسم و روح بوده و با این دو عروج کرده است. «…اسری بعبده….». خداوند نفرمود: «بروحه». عبد همان مجموعهی جسم و روح است. همانطور که در بسیاری از آیات دیگر قرآن کریم عبد اطلاق بر جسم و روح میشود؛ مانند (مریم، 2)؛ (فرقان، 1)؛ (زمر، 36)؛ (اسراء، 3)؛ (بقره، 23) و… دیگر اینکه قرآن کریم به مشاهداتی که در خواب بود تصریح میکند، مانند «إِذْ يُرِيكَهُمُ اللّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلاً»؛(ما دشمنان را در خواب به تو اندک، نشان دادیم.) یا میفرماید: «ما در خواب به تو نشان دادیم که وارد مکه میشوی و فتح نهایی نصیب خواهد شد» «لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا به الحق لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاء اللَّهُ آمِنِينَ»
5. شروع معراج از مسجد
نکتهی شایان ذکر اینکه برای تقسیم قابلیت قابل، معراج ازمسجد شروع میشود؛ «…. من المسجد الحرام إلی المسجد الأقصی…» زیرا مسجد از خانههای خاصی است که رفعت آن با اذن تکوینی خداوندمحقق است: «فی بیوت أذن الله أن ترفع»؛ چنانکه در شب صورت میگیرد، زیرا اگر چه خداوند از زمین و زمان منزه است ولی عبودیت انسان در مکانهای مقدس و در سحرها جلوهی بیشتری دارد وگرنه این خصوصیات در فاعلت خداوند هیچ نقشی ندارد: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»
او «دائم الفضل علی البریة» است؛ همهی زمینها و زمانها نزد او یکسان است، چون «الرحمن علی العرش استوی»؛ او بر همه چیز احاطهی کامل دارد، ولی مسجد از سایر اماکن ممتاز است. و به لحاظ ویژگیهای خاص آن است که اگر کسی به تمام معنا مسجدی شد، خداوند او را رفعت میبخشد، زیرا اگر خداوند بیت را رفیع کرد اهل بیت آن را نیز رفیع میکند
ولنگاری از عرصه ی فرهنگ تا شبکههای اجتماعی!
امروزه شبکههای اجتماعی و فضای مجازی را میتوان به شاخصههای دنیای امروز تعبیر کرد دنیایی جدیدی که توانسته انسانها را از محیط اجتماعی خود کنده و وارد عرصهی دیگری کند که همهچیز در آن ممکن است.
شبکههای اجتماعی در قرن آسیبهای فضای مجازی به روح و روان جامعه و خانوادهها و .. دیگر مسئلهای قابل کتمان نیست زیرا بیش از هر پدیدهی دیگری گسترش و تأثیرگذاری داشته است و توانسته است با ابزارها و برنامههای خود حتی بیش از ماهواره و رسانههای دیگر اطلاعات را انتقال دهد.
فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در ایران توانستهاند جایگاه مهمی را در بین مردم باز کنند اما آنچه مهم به نظر میرسد ضرورت هدایت این ابزار اثرگذار در مسیر درست قانونی و مبتنی بر فرهنگ و انگارهای فرهنگی افراد و جامعه است زیرا عدم کنترل چنین ابزار تأثیرگذاری در اندک حضور خود در ایران توانسته بسیاری از بنیانهای اجتماعی و فرهنگی کشور را مورد خدشه قرار دهد که رشد نجومی طلاق، خودکشی، قتل و به خطر افتادن امنیت اجتماعی تنها گوشهای از ماهیت مخرب این پدیده را روشن میسازد.
اما نکته ی مهم این است که نمیتوان جامعه را از این پدیده ی ارتباطی این روزهای دنیا محروم کرد زیرا این ابزار دیگر جای خود را در بین مردم بازکرده است پس ضرورت دارد تا با بهکارگیری سیاستهای دقیق از بحرانآفرینی این شبکهها جلوگیری کرد و فضای آن را برای زیست انسانی آماده و مهیا کرد.
این موضوع بارها مورد تأکیدرهبر معظم انقلاب نیز قرارگرفته است و ایشان بر ضرورت تشکیل ستادهای ویژه بحرانهای فضای مجازی و سالمسازی این فضا تأکید کردهاند.
اما امروزه با درک عمومی مردم از ضرورت سالمسازی فضای مجازی و شبکههای اجتماعی هنوز اقدام درخور و قابلتوجهی صورت نگرفته است به صورتی که به نظر میرسد ولنگاری فرهنگی که رهبر معظم انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس دهم بر آن صحه گذاشته و آن را موردانتقاد قراردادند علاوه بر عرصه ی فرهنگ به عرصه ی ارتباطات و فضای مجازی کشیده است و مسئولین این حوزه این فضا را به حال خود رها کردهاند.
این رویکرد در حالی ادامه داده میشود که همهروزه اخباری فاجعهبار از اثرات این شبکهها بر بدنه ی جامعه ایرانی به گوش میرسد؛ اخباری که هیچکس حتی فکر آن را نمیکرد که شبکه ی اجتماعی چون تلگرام باعث بیش از60 درصد طلاقهای امروزی و یا باعث قتل و خودکشی شود اما آنچه باید موردتوجه قرار گیرد این است این فجایع نتیجه ولنگاری در این حوزه حساس و اثرگذار است که میطلبد بیشازپیش موردتوجه قرار گیرد.
جامعه و افکار عمومی بیشازپیش در خصوص چالشهای فضای مجازی توجیه هستند زیرا اکثر ایرانیها مدتزمانی را در آن سپری کردهاند و هرکدام خیلی خوب میدانند که این فضای حساس و اثرگذار در عین کار آیی و سودمند بودن میتوان طومار خانواده و فرهنگ ایرانی را در هم پیچد پس این وظیفه متولیان این حوزه است تا با بیداری و هوشیاری بیشتر این حوزه را سالمسازی کرده و امنیت را برای جامعه و فرهنگ ایرانی اسلامی به ارمغان بیاورند.
امروزه مفهوم امنیت دچار تحول مفهومی شده است به صورتی که دیگر نمیتوان تنها تهدیدات نظامی و سخت را موردتوجه داد زیرا امروزه جنگ و جبهه دچار تحول مفهومی شده و بهتبع آن امنیت جامعه نیز ابعاد جدیدی یافته است . ابعادی امروزه امنیت نهتنها فیزیکی بلکه دارای ابعادی گسترده است که میتواند جامعه ایرانی را از داخل تهی و نابود کند.
حقوق بگیران نجومی!!لطفا نهج البلاغه فراموش نشود...
مدیران محترم علی الخصوص حقوق بگیران نجومی عزیز خواهشا تقاضا می گردد برای یک بار هم که شده به نهج البلاغه امیر المومنین(ع)سری زده و اخلاق مدیریت را بیاموزید.
(بخشی از نامه ۵۳حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر)
خدا را، خدا را، در باب طبقه فرودین:کسانی که بیچارگاناند از مساکین ونیازمندان و بینوایان و زمینگیران.در این طبقه، مردمی هستند سائل و مردمیهستند، که در عین نیاز روی سؤال ندارند.خداوند حقی برای ایشان مقرر داشته و ازتو خواسته است که آن را رعایت کنی، پس، در نگهداشت آن بکوش.برای اینان دربیت المال خود حقی مقرر دار و نیز بخشی از غلات اراضی خالصه اسلام را، در هرشهری، به آنان اختصاص ده.زیرا برای دورترینشان همان حقی است کهنزدیکترینشان از آن برخوردارند.و از تو خواستهاند که حق همه را، اعم از دور ونزدیک، نیکو رعایت کنی.سرمستی و غرور، تو را از ایشان غافل نسازد، زیرا اینبهانه که کارهای خرد را به سبب پرداختن به کارهای مهم و بزرگ از دست هشتن، هرگز پذیرفته نخواهد شد. پس همتخود را از پرداختن به نیازهایشان دریغ مدار و به تکبر بر آنان چهرهدژم منمای و کارهای کسانی را که به تو دست نتوانند یافت، خود، تفقد و بازجستنمای.اینان مردمی هستند که در نظر دیگران بیمقدارند و مورد تحقیر رجالحکومت.کسانی از امینان خود را که خدای ترس و فروتن باشند، برای نگریستن درکارهایشان برگمار تا نیازهایشان را به تو گزارش کنند…
دوست دارم بدهکار بمانم!
بدهکاری هم عالمی دارد. باید بخشی از وجودت شده باشد تا بتوانی درکش کنی. باید سالها با آن گذران عمر کرده باشی…
من یک بدهکارم. بعد عمری کسب تجربه در بدهکاری؛ حیفم آمد از مزایای آن نگویم. تازه فهمیده ام که چه نداشته های با ارزشی دارم!
من بدهکارم؛ اما خدا را شاکرم آن کسانی نیستم که بدهکاری ام را سبب شده اند. وقتی بدهکار باشم، تنها یک غصه ی بدهکار بودن را دارم؛ اما در عوض، نگران یافتن جایی امن برای کلید گاو صندوقم نیستم و دیگر چکی ندارم که برگشت بخورد.
بدهکارم؛ اما نه از آن نوع شیک و مجلسی اش! زیرا فیش حقوقی من نه به دیوان محاسبات خواهد رسید و نه به شعبه ۱۵ و در نتیجه مرا به اوین نخواهند برد. نه وکیل خانوادگی داریم و نه وثیقه های ۱۰ میلیارد تومانی! پس نهایت ممکن است فقط یکی از اتاق های میله ای معمولی قسمتم شود. وقتی که نداشته باشی تا بدهی ات را بدهی، دیگر مهم نیست کجا مردن؛ در سلول یا در خانه؟ مگر این نوع مرگ اصلا ارزش پوشش خبری هم دارد؟
آری؛ من کارگری بدهکار خواهم ماند تا سکه ها و جوایز نقدی به همراه قاب تقدیرنامه، همیشه در همایشها و بزرگداشتها نصیب شمای رییس و معاون گردد.
من راننده ای بدهکار خواهم ماند تا شمای مدیر و تاجر فاخر، راس ساعت به قرار ملاقات های معامله ای میلیاردی ات برسی.
بدهکاری به من یاد داد دیگر فریب هیچ وعده ی سر خرمنی را نخورم؛ چه ۱۰۰ روزه و چه یک روزه!
همچنین یاد گرفتم که با سادگی به پسای هیچ دورانی دل خوش نکنم. کاش نیازمندان هم شبکه ی خبری داشتند تا عمق محرومیتشان را به سمع و بصر این دلسوزان از خود گذشته برساند و از آنها بپرسد آیا زوجی که بتوانند ماهی سه میلیون تومان قسط بدهند، اصلا دیگر نیازی به وام خواهند داشت؟ آیا خبر دارید چه خبر است؟…
فیلتر شکن های تضمینی!
فیلتر شکن های تضمینی!
1-نماز :
بهترین فیلتر شکن دنیا که خود خدا هم زیر این فیلتر شکن را امضا و مهر کرده است؛
خصوصیت مهم این فیلتر شکن اینه که مانع می شود انسان با گناه کردن، فیلترهایی رو بین خودش و خدایش ایجاد کند …
اگه باور ندارید این آیه رو بخوان ” ان الصلاه تنهی عن فحشا و المنکر (عنکبوت - آیه.44)”
2- قرآن :
لنگه ندارد، همه کسانی که متخصص هستند از این فیلتر شکن بی بدیل استفاده می کنند و جلوی کلام خدای تبارک و تعالی زانو می زنند.
برای استفاده از این فیلتر شکن آن را بخوانید و بفهمید و به آن عمل کنید!
3- ولایت :
این فیلتر شکن بسیار قوی عمل می کند و کاملا تست شده است.
برای استفاده از آن باید علاوه بر اعتقاد و محبت اهل بیت علیهم السلام انسان به سلاح عمل هم مجهز باشه و اطاعت پذیری از ولایت جزء لاینفک وجودش باشد.
4-محبت اهل بیت :
متاسفانه این نوع فیلتر شکن ها همه جا پخش نشده اند و به گفته ی صاحبانشان استفاده از آن ها برای کسانی مفید است که:
واقعا به ما اعتقاد داشته و پیرو ما باشند اذکار: این ذکر باید توسط متخصصشان تجویز بشود.
اخطار: در مورد این نوع از فیلتر شکن ها باید بگویم نسخه های تقلبی زیادی وجود دارد، پس مواظب باشید.
دلیل فیلتر شدن چیست؟
وقتی انسان ها گناه میکند، به دلیل جهلشان به ازای هر گناه یک قدم از خدا دور می شوند.
این فیلترها بر چشمانمان ؛ گوش هایمان ؛ و قلب ما سیطره می زند، و اگرکسی دچار این گناهان شد اگر به یکی از این فیلتر شکن ها وصل باشد “انشاءالله” به راه مستقیم هدایت می شود.
توجه: از نسخه های اصلی و اورجینال استفاده کنید ؛
نه نسخه های کرک شده !!!
دوران امامت
دوران امامت
دسيسه ي پر نيرنگ ترور امام علي (ع) در 19 ماه مبارک رمضان سال 40 هجري به انجام رسيد .
پس از شهادت امام و فارغ شدن از کفن و دفن ، عبدالله بن عباس به مسجد رفت و به مردم کوفه که در آنجا مجتمع بودند روي کرد و با صداي رساي خود گفت : «همه مي دانيد که اميرالمومنين از جهان رخت بر برست و به جوار خداي خود رفت ، من به شما اطلاع مي دهم که پس از خود پسرش امام حسن (ع) را به جانشيني خود برگزيده است ، حال اگر مايل باشيد نزد شما آيد و اگر اکراه داشته باشيد ديگر خود دانيد » .
مردم برخاستند و بيعت کردند ، به جز خوارج که گفتند به شرط جنگ با معاويه با تو بيعت مي کنيم .
امام حسن (ع) نپذيرفت و گفت با من بيعت کنيد به شرط آن که با هرکس آشتي کنم شما هم آشتي کنيد و با هر کس در جنگ باشم شما نيز در جنگ
باشيد .
آنها نپذيرفتند و نزد امام حسين (ع) رفتند که با او بيعت کنند . ولي او نپذيرفت و گفت : محال است تا برادرم امام حسن (ع) در قيد حيات است بگذارم کسي با من بيعت کند . اينها چون از طرف امام حسين (ع) مأيوس شدند ناچار با امام حسن (ع) بيعت کردند . (4)
هنگام شهادت علي (ع)سه گروه در عراق به سر مي بردند :
1 ـ عثمانيان با طرفداران بني اميه
2 ـ شيعيان يا پيروان علي (ع) و دوستداران خاندان پيغمبر
3 ـ خوارج عثمانيان ، طرفداران حکومت خاندان اموي بودند و اگر بعضي به ظاهر اين دلبستگي را آشکار نمي کردند ، اما به زمامداري خانواده ي پيغمبر نيز گردن نمي نهادند .
دسته اي که خلافت پيغمبر را حق مسلم علي (ع) مي دانست . شيعه علي مي ناميدند .و چون علي (ع) به ناچار و براي مصلحت عمومي مسلمانان با سه خليفه پس از پيغمبر بيعت کرد ، شيعيان او نيز از اوپيروي کردند و خاموش نشستند .
روزي که حضرت علي (ع) در کوفه به شهادت رسيد ، از نو صف شيعه و غير شيعه مشخص شد . شيعيان گرد امام حسن (ع) فرزند ارشد حضرت علي (ع)را گرفتند و با وي بيعت کردند . در حالي که عثمانيان از تيره ي هاشم دلي خوش نداشتند و مسلم بود که بيعت خليفه ي تازه را نخواهند پذيرفت .
نخستين کسي که با امام حسن (ع)بيعت کرد قيس بن ملعد بن عباده بود که گفت : دست خود را پيش بياور تا با کتاب خدا و سنت پيغمبر و کشتار بدعت آوران تو بيعت کنم .
امام حسن (ع)از نخستين روز خلافت با دشواريهايي رو به رو بود او بايد نخست کوفه را آرام کند .سپس ، جز براي ايالت شام ، که معاويه بر آن حکومت مي کرد ، براي ايالتهاي مصر و حجاز و منطقه ي شرقي (خراسان ، آذربايجان ،و ديگر نقاط ايران )حاکماني بگزيند . از همه مهمتر بايد کار شام را يکسره کند و معاويه را بردارد و يا دست او را از عراق کوتاه کند . کار شام در زمان حضرت علي (ع) دشوار شده بود تا چه رسد به اين روزها که معاويه خود را حاکم رسمي سازمان مي دانست . مشکل دقيق مشکلي نبود که به آساني حل شود . امام حسن (ع) با چه نيرويي مي توانست با معاويه بجنگد ؟ او ديد پدرش در واپسين روزهاي زندگاني هر چه بيشتر مردم عراق را براي رويارويي با معاويه مي خواند کمتر به نداي وي پاسخ مي دادند . از شام که بگذريم آن مأموريت هاي بزرگ را در آن ايالتهاي پهناور و دور دست چه کساني عهده دار شدند ؟
براي تصدي اين شغلها مسلمانان با ايمان ، کاردان ، دلير و از اين سه مهم تر بي طمع لازم است .
بيشتر مردمي که گرد او را گرفته بودند از ايمان درست بهره نداشتند . بخشش هاي بي حساب معاويه به اطرافيان ديده هاي آنها را خيره کرده بود . اينان همان مردم بودند که پدرش ، علي (ع) را آنچنان خون دل دادند . در اين مدت کوتاه دسته بندي ها مشخص تر شده بود . از بصره و عثمانيان هم نبايد انتظار داشته باشد ، زيرا آنان معاويه را رها نخواهند کرد . خوارج نيز روي موافق بدو نشان نخواهند داد، چه اگر سال پيش سخني ساده مي گفتند و به گمان خود زدودن منکري را مي خواستند ، اکنون خواهان حکومت و خلافت بودند . تنها پشتيبان وي کساني هستند که دعوي شيعه گري دارند . اما بيشتر آنان هم شيعه نمايانند ؛ همانها که پدرش ، علي ، را از حجاز به عراق خواندند و سرانجام يا اورا ترک گفتند و يا زود در روي او ايستادند و يا با او به دورويي رفتار کردند .
اقتدار و صلابت در کلام ولایت!
امام خامنه ای : اگر دولتمردان آمریکا برجام را پاره کنند ، ماآنرا آتش خواهیم زد
همه دیدیم که رهبرعزیزمان چگونه مانند همیشه سکوت دولتمردان و ترس و یا مصلحت اندیشی آنان را شکست و با صلابت جواب دندان شکنی به استکبار جهانی داد و جلو یاوه گویی چندین ماهه آنها را بست و غرور و عزت را به ما ایرانیان و مسلمانان هدیه کرد.
صلابت کلام رهبری همه ما را به یاد امام خمینی می اندازد که یک تنه در مقابل دنیای استکبار ایستاد و در اوج قدرتی که شرق و غرب عالم برای خودشان ساخته بودند ندای نه شرقی و نه غربی سر داد و باصدای بلند گفت (( آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند ))
.این جنس کلام عزتمندانه فقط در سایه توکل بر خداوند و از چشمه سار منتهی به امامت ساری و جاری م شود و گواهی است بر تائید این مسئله که همانا
(( خامنه ای خمینی دیگر است ولایتش ولایت حیدر است ))
دوران امامت
سلام بر لحظه هایی که تو را آوردند!
سلام بر لبهای رسول اللّه که میلاد تو را به درگاه پروردگار، سبحه گفت و نام یگانه ات را از دست جبرئیل گرفت و در گوش عصمتت زمزمه کرد!
سلام بر لبخند سرافراز علی علیه السلام ، که در طلوع تو اتفاق افتاد!
سلام بر تو، امامتِ فردای پس از علی!
سلام بر تو، شباهتِ بیشائبه محمدی!
سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثر» و «ابوتراب» برخاست.
فضايل حسنين در قرآن
فضايل حسنين در قرآن
در قرآن کريم آيات بسياري است که طبق روايات عديده اي که در کتب تفسير نقل شده در شأن خاندان رسول خدا (ص) و حسنين (ع) نازل گشته است .در اينجا داستان مباهله را به اجمال از نظر شما مي گذرانيم .
مدينه ي طيبه در سال نهم ، هر روز شاهد ورود هيئت يا هيئتهاي جديدي بود . از جمله ي اين هيئتها ، يکي هم هيئت نصاراي نجران بود . به دنبال نامه اي که رسول خدا (ص) براي کشيش بزرگ ايشان نوشت و او را به اسلام دعوت فرمود .آنها به مدينه آمدند تا از نزديک آن حضرت را ديده و درباره ي وي تحقيق کنند . اينان پس از ورود به مدينه ، گفتگويي با رسول خدا (ص) کرده و محاجه اي با آن حضرت انجام دادند . اما حاضر به پذيرش اسلام ويا پرداخت جزيه نشده و به گفتار خود اصرار مي ورزيدند . رسول خدا (ص) که چنان ديد ،طبق دستور خداي تعالي که درسوره ي آل عمران ( ضمن آيه ي 16 ) آمده است ، آنها را به «مباهله » دعوت کرد که ترجمه ي آيه چنين است :«و هر که با وجود اين علم و دانشي که به تو داده شده (درباره ي عيسي ) با تو محاجه کند ، بگو بياييد تا بخوانيم ، پسرانمان را و شما پسرانتان را ، ما زنانمان را و شما نيز زنانتان را ، و ما خود را و شما نيز خودتان را ، سپس مباهله کنيم و لعنت و نفرين خدا را بر دروغگويان قرار دهيم ».
اخطب خوارزم در مناقب خود از ابن عباس و حسن و شعبي و سّدي روايت کرده که گفته اند :
رسول خدا (ص)درحالي که علي (ع)درپيش روي او و حسن در طرف راست آن حضرت و دستش در دست رسول خدا (ص) بود ، و حسين در طرف چپ ، و فاطمه (س)پشت سر آن حضرت بودند بيرون آمد ، سپس فرمود :
«بياييد که اينان پسران ما ، يعني حسن و حسين ، اينان اند نفوس ما يعني علي (ع) و خود آن حضرت ، و اينان اند زنان ما يعني فاطمه (س) . گويند اين گفتار را که شنيدند ، خود راپشت ستونها و برخي پشت سر همديگر مخفي کردند ، از ترس آنکه آنها را به مباهله دعوت کند . سپس پيش آمده و در برابر آن حضرت زانو زده گفتند : از ما در گذر اباالقاسم .رسول خدا (ص) نيز از آنها درگذشت و با پرداخت سالي دو هزار حله با آنها مصالحه کرد .
و از اين نمونه آيات مي توان به آيه ي تطهير آيه ي مودت ، آيات سوره ي « هل أتي » اشاره کرد .
و به رواياتي چون :از رسول اکرم : «جبرئيل به نزد من آمد و مرا مژده داد که حسن و حسين آقاي جوانان اهل بهشت هستند و پدرشان برتر از آنهاست »و در بعضي اين گونه است که فرمود :«هر که دوست دارد آقاي جوانان اهل بهشت را بنگرد ، به حسن و حسين بنگرد »
پيغمبر کُنيه ي او را « ابامحمد » گذاشته و القابش را السبط السيد ـ الزکي ـ المجتبي ـ التقي مقرر فرمودند . ولي ، امير ، طيب نيز نوشته اند .
نشانه هاي پيغمبر و علي و فاطمه در امام حسن (ع) کاملاً محسوس و هويدا بود . صورت او چون جدش و سيرت او چون پدرش و در عصمت و عفت چون مادرش بود .