طلوع آفتاب هشتمین فروغ امامت
طلوع آفتاب هشتمین فروغ امامت
حضرت امام رضا(ع) یکی از دوازده فروغ امامت است که معارف معنوی قرآن و عترت را در مواقع مقتضی به اصحاب و شاگردان خویش تعلیم میداد و زمانی در پاسخ به پرسشها پرتو افشانی میفرمود و نیز از طریق مباحث علمی و احتجاجات عقیدتی، کلامی و برهانی افاضه میفرمود، چنین برنامه هایی موجب گردید تا فرهنگ و اندیشه اسلامی، غنی و پربار گردد، باورها و ارزشهای دینی صیانت شود. آن ستاره هشتم هدایت از عمدهترین پایههای دیانت و جوشانترین چشمههای حکمت و یقین به شمار میرود که اسرار نبوت، ودایع رسالت و امامت بعد از پدر بزرگوارش حضرت امام کاظم(ع) به ایشان انتقال یافت. حضرت علی بن موسیالرضا(ع) فرزند پیشوای پاک و پارسایی است که در فرصتهای مقتضی به رغم اختناق، فشارهای سیاسی و توطئههای گوناگون خلفای خلافکار معاصرش، به نشر احکام و معارف الهی پرداخت و میراث گرانقدری از فرهنگ سترگ اهل بیت(ع) را در دسترس علاقهمندان، در اعصار بعد قرار داد.
صبر، شجاعت، عبادت و تقوای امام هفتم و در یک کلام شخصیت ملکوتی آن حضرت در حدّی بوده است که در زمان خود کسی در برتری مقام ورع و معنویت آن وجود بابرکت هیچ گونه تردیدی نداشت. رنجهای طاقت فرسایی که امام موسی کاظم(ع) در راه دفاع از اسلام و مبارزه با باطل متحمل گردید اشتیاق و رسالت ایشان را در جهت گسترش حقطلبی و حراست از اعتقادات آسمانی نشان میدهد.
مقام علمی و شخصیت معنوی امام رضا(ع) نیز مورد تأیید دوستان و دشمنان بوده و میباشد در زمانی که برخی علمای درباری و سیاستمداران منحرف در صدد آن بودند تا در فرهنگ اسلامی خدشه وارد نمایند آن بدر منیر با تعلیمات الهی راه اجداد و نیاکان و پدر پرهیزگارخویش را استمرار بخشید و موازین دینی ناب را از گزند انحراف و زوال رهانید و گامهای ارزنده و مهمی در جهت تنویر افکار افراد جامعه و آشنایی مردم با چهره واقعی حکّام عباسی و نیز عدم مشروعیت آنان برداشت و لحظهای از پرورش شاگردانی پرمایه، ارشاد مردم، دفاع از حریم حق و مقاومت در برابر باطل، غفلت ننمود و سرانجام در این مسیر به شهادت رسید.
مادری نیکوسرشت
مادر آن امام همام کنیزی از شمال آفریقا یا جنوب اروپا بود که به مدینةالنبی انتقال یافت و او را تکتم مرسیه مینامیدند. یاقوت حموی مرسی را از شهرهای جزیره سیسیل میداند(1) ولی برخی گفتهاند این ناحیه همان بندر مارسی واقع در جنوب فرانسه است(2) البته در حریم امام موسی بن جعفر(ع) او را تکتم صدا نمیکردند و مادر امام هفتم وی را که عروسش بود، طاهره نامید و گفتهاند لقبش نجمه بود، هاشم معروف حسنی میگوید: امام رضا(ع) از مادری به نام خیزران زاده شد و اضافه میکند این زن، کنیزی از نوبیه (از نواحی سودان کنونی واقع در شمال آفریقا) به نام اروی ملقّب به شقراء بوده است.(3) و در پارهای منابع این بانو با کنیه امّ البنین(مادر فرزندان) معروف گردید و نامش را به استناد سرودهای تکتم ذکر کردهاند که ترجمهاش چنین است: «برترین مردم از نظر شخصیت، پدر، قبیله، و اجداد همانا علی (حضرت امام رضا(ع)) بزرگوار است. او را تکتم به عنوان هشتمین سمبل دانش و بردباری به عنوان امامی که حجت حق است برایمان به ارمغان آورد.»(4)
چهار رکن ایمان در کلام امام رضا
شرط رسیدن به کمال
سکوت در کلام امام رضا علیه السلام
بهترین بندگان در کلام امام رضا
امنیت آمریکا در گرو ناامن بودن دنیاست!
مقام معظم رهبری:
(( این یک دوراهی است که طبق سیاستهای آمریکا که میخواهند در ذهن ملّت ما تزریق بکنند،…یا باید در مقابل آمریکا و خواستهای او در موارد بسیاری کوتاه بیاییم، یا باید فشارهای آمریکا را، تهدیدهای آمریکا را، ضررهای ناشی از مخالفت با آمریکا را تحمّل کنیم. اینها میخواهند این را بهصورت یک گفتمان…..ترویج کنند)).
آمریکا نمادکامل استکبار در عصر ماست . نماد کامل خودکامگی و تجاوز و ظلم و جنگ در جهان کنونی. تمامی سیاستهایش هم بر همین مبناست .سیاستمداران آمریکا موجودیت خود را بر وابستگی دنیا می دانند و درسایه این وابستگی و عقب نگه داشته شدن، آمریکا می تواندبه حیات سیاه خود ادامه دهد.آمریکا امنیت غذاییش را در گرسنگی مردم دنیا و امنیت نظامی اش را در ایجاد جنگ در سایر مناطق دنیا می داند .وقتی خودرا از نظر سیاسی در امنیت میبیند که سایر کشورها درگیر مسائل داخلی و کودتا و تنشهای سیاسی و حزبی باشند.مانع پیشرفت کشورها می شود تا خود محصولات بیشتری به فروشد و ضمن درآمد زایی ایجاد وابستگی اقتصادی کند .آمریکا معضل دنیا و معاملات دنیا را به دلار و نفت وابسته کرده و از طرف دیگر عرضه دلار و فروش نفت را طوری کنترل می کند که کشورها دچار مشکل شود
آمریکا با ایجاد ناامنی سیاسی و امنیتی در بسیاری از کشورها برای خود حاشیه ای از امنیت ایجاد کرده است و در حالی به کشورها به ظاهر در رفع مشکل کمک می کند که خود نقش اصلی را درایجادشرایط بحرانی در همان کشور ایفاد کرده است.
ترکیه ، عراق، افغانستان و سوریه و وضع کنونی خاورمیانه نمونه های بارز این بیان استکهناامنی در آنها در حقیقت امنیت آمریکاو اسرائیل می باشد.
این بازی دوگانه آمریکا در سیاست و امنیت و پیشرفت معضل دنیای کنونی است.
دنیای امروزه باید این را بداند که :
نمیتوان شعار جهان عاری ازسلاح هسته ای سر داد د ر حالیکه انبارهای پرازبمب اتمی در کشورت باشد.
نمی شود گروههای حقوق بشری را به آفریقا فرستاد و بعدازآن برای کنترل وضعیت گندم در جهان هزاران تن گندم را در دریا ریخت!
نمیشود از تروریست حمایت کرد و همزمان اعتلاف ضد تروریست تشکیل داد.
دنیای کنونی این را باید بداند و در مقابل آن باید بایستد.
تنها نمونه موجود برای این ایستادگی هم انقلاب اسلامی ایران است و بس.
دنیای کنونی و آینده بشریت نیازمند تفکر از جنس تفکر اسلامی و انقلابی ایران است .
تفکری که عدالت و پیشرفت و آرامش را برای همه می خواهد.
شکی نیست که اینده از آن تفکر اسلامی_انقلابی جمهوری اسلامی ایران است .
رابطه با امریکا از زاویه نگاه امام خمینی!
امام خمینی((ره)):
دولت امریکا ما را [تهدید] کرده بود که اگر چنانچه این اعدامها ادامه پیدا بکند، در روابط ایران با امریکا یک قدری خطر میافتد،
ای الهی که به خطر بیفتد!ما روابط با امریکا را میخواهیم چه بکنیم. روابط ما با امریکا روابط یک مظلوم با یک ظالم است؛ روابط یک غارت شده با یک غارتگر است. ما میخواهیم چه کنیم. آنها میل دارند که با ما روابط آنها احتیاج دارند که با ما روابط داشته باشند؛ ما چه احتیاجی به امریکا داریم. امریکا آن طرف دنیاست. آنها میخواهند که بازار داشته باشند اینجا. آنها باز طمع دارند که نفت ما را بخورند. ما که، اسلام که، بنا ندارد که ظلم به دیگری بکند، مظلوم هم نخواهد شد. البته سنای امریکا ما را محکوم میکند. مجالس انگلستان هم ما را محکوم میکنند. مجالس شوروی هم ما را محکوم میکنند. ما محکوم همه [قدرتها] هستیم. آن کاری که در ایران واقع شد کاری است که همه قشرهای ظالم و مستکبر با آن مخالفند. ما هیچ توقع نداریم که دولت امریکا یا سایر دوَل ابرقدرت، آنهایی که میخواهند منافع ما را ببرند، حالا که ما دست آنها را کوتاه کرده ایم بیایند تشکر هم بکنند! البته نباید هم بکنند. خیلی هم اظهار تأسف باید بکنند.
کتابی برای معرفی سبک زندگی پبامبر به کودکان!
مجموعه ی محمد مثل گل بود ، اثری برای آموزش سبک زندگی پیامبر به کودکان است . این مجموعه ، هر چهار حوزه ی ارتباط با خدا ، ارتباط با خود ، ارتباط با خلق « مردم » و ارتباط با خلقت را شامل می شود و چهل محور اصلی در سبک زندگی را با کودکان در میان می گذارد .
ساختار این اثر به گونه ای طراحی شده که کودکان ، حضور پیامبر را در زندگی عادی خود حس کنند و به راحتی بتوانند از آن حضرت الگو بگیرند . گفتنی است کتاب « محمد مثل گل بود » ، علاوه بر آموزش سبک زندگی ، به رشد تفکر کودکان و پرورش هوش اخلاقی آنان نیز کمک می کند . این مجموعه ارزنده ، حاصل تلاش حجه السلام حیدری ابهری است که در زمینه ی آموزش مفاهیم دینی به کودکان و نوجوانان ، آثار فراوانی از او انتشار یافته است .
چرا باید بسم الله بگوییم ؟
چرا باید نماز بخوانیم ؟
چرا باید دعا کنیم ؟
چرا باید قرآن بخوانیم ؟
چرا باید مسواک بزنیم ؟
چرا باید مرتب حمام برویم و بدنمان را بشوییم ؟
چرا باید ناخن هایمان را کوتاه کنیم ؟
چرا باید پرخوری نکنیم ؟
چرا باید شکر گزاری کنیم ؟
چرا باید عجله نکنیم ؟
چرا باید نظم را رعایت کنیم ؟
چرا باید در کارهایمان مشورت کنیم ؟
چرا باید کار کنیم ؟
چرا باید در سختی ها صبور باشیم ؟
مجموعه ی محمد مثل گل بود ، اثری برای آموزش سبک زندگی پیامبر به کودکان است . این مجموعه ، هر چهار حوزه ی ارتباط با خدا ، ارتباط با خود ، ارتباط با خلق « مردم » و ارتباط با خلقت را شامل می شود و چهل محور اصلی در سبک زندگی را با کودکان در میان می گذارد .
ساختار این اثر به گونه ای طراحی شده که کودکان ، حضور پیامبر را در زندگی عادی خود حس کنند و به راحتی بتوانند از آن حضرت الگو بگیرند . گفتنی است کتاب « محمد مثل گل بود » ، علاوه بر آموزش سبک زندگی ، به رشد تفکر کودکان و پرورش هوش اخلاقی آنان نیز کمک می کند . این مجموعه ارزنده ، حاصل تلاش حجه السلام حیدری ابهری است که در زمینه ی آموزش مفاهیم دینی به کودکان و نوجوانان ، آثار فراوانی از او انتشار یافته است .
چرا باید بسم الله بگوییم ؟
چرا باید نماز بخوانیم ؟
چرا باید دعا کنیم ؟
چرا باید قرآن بخوانیم ؟
چرا باید مسواک بزنیم ؟
چرا باید مرتب حمام برویم و بدنمان را بشوییم ؟
چرا باید ناخن هایمان را کوتاه کنیم ؟
چرا باید پرخوری نکنیم ؟
چرا باید شکر گزاری کنیم ؟
چرا باید عجله نکنیم ؟
چرا باید نظم را رعایت کنیم ؟
چرا باید در کارهایمان مشورت کنیم ؟
چرا باید کار کنیم ؟
چرا باید در سختی ها صبور باشیم ؟
سرفصلهای مختلف این کتاب هستند.
حسن ظن به خداوند در کلام امام جواد(علیه السلام)
از امام جواد –عليه السلام- نقل است كه فرمود:
در كتاب عليبنابيطالب –عليه السلام- يافتيم كه رسول خدا –صلی الله عليه و آله و سلم- در حالي كه بر منبر بود فرمود: سوگند به خدايي كه جز او خدايي نيست، به هيچ مؤمني به خير دنيا و آخرت داده نشد مگر به خاطر حُسن ظن و اميدواريش نسبت به خدا و اخلاق نيك و پرهيز از غيبت كردن مؤمنان.
و سوگند به خدايي كه جز او خدايي نيست، خداوند هيچ مؤمني را بعد از توبه و استغفار عذاب نميكند مگر به خاطر بدگمانيش نسبت به خدا و كوتاهي در اميدواري به خدا و بدرفتاري و غيبت كردن از مؤمنان.
و سوگند به خدايي كه جز او خدايي نيست، هيچ بنده مؤمني نسبت به خدا، حسن ظن پيدا نميكند مگر اينكه خداوند موقع ظنّ بنده ی مؤمنش نزد او باشد، زيرا كه خداوند كريم -كه نيكيها و خيرات به دست اوست- شرم دارد از اينكه بنده ی مؤمنش به او حسن ظن داشته و اميدوار باشد و سپس خدا بر خلاف گمان و اميد او باشد. پس به خداوند حسن ظن داشته باشيد و در اين امر شتاب كنيد.
و همچنين آن حضرت –عليه السلام- فرمود:
هيچ بندهاي نيست كه به خدا گمان نيك بَرد، مگر اينكه خدا موقع گمانش حضور داشته باشد و فرمايش خداوند عزّوجّل است كه اين بود گماني كه به پروردگارتان داشتيد. هلاكتان كرد و در شمار زيان كردگان در آمديد.
ونیز از امام جواد –عليه السلام- روايت شده كه رسول خدا –صلی الله عليه و آله و سلم- فرمود:
خداوند عزّوجّل فرمود: كساني كه كارهايشان را به خاطر ثواب و پاداش من انجام ميدهند، بر اين گونه اعمال تكيه نميكنند، زيرا اگر چه ايشان سعي كنند و خودشان را خسته كنند، اما برگزيدهترين آنها در عبادت من، حقّ بندگي مرا به جا نميآورند و نسبت به آنچه از بخشش و تنعّم در بهشتهاي من و كسب درجات بلندمرتبه در كنار من ميخواهند، دستشان كوتاه است. ليكن به رحمت من، اطمينان داشته و نسبت به فضل و بخشش من اميدوار بوده و به حسن ظن من اطمينان دارند، و در اين صورت است كه رحمت من شامل حال آنها خواهد بود و با مهرباني و نعمتهايم، آنها را به بهشت ميرسانم و لباس بخشش و رحمت بر آنها ميپوشانم، زيرا من، خداوند بخشنده و مهربان نام گرفتهام.
امام رضا، بزرگ فریادگر امامت و ولایت!
وقتی نام شریف امام رضا(ع) را میشنویم، مهمترین وصف یا ویژگی آن حضرت که باید به ذهن ما متبادر شود چیست؟ آیا اینکه حضرت به ایران تشریف آوردند، اینکه غریب بودند و غریبانه به شهادت رسیدند یا اینکه ایشان را عالم آلمحمّد(ص) برمیشمردند، کدامیک باید مهمترین ویژگی حضرت در نزد ما باشد؟!
همۀ اینها خصوصیات و اتفاقات مهم زندگی حضرت بودند، ولی هیچیک از این ویژگیها نباید مهمترین وصف امام رضا(ع) در ذهن ما باشد، کار خاص و مأموریت ویژۀ حضرت، هیچیک از اینها نبوده است.
امام رضا(ع) در بین همۀ ائمۀ هدی، صریحترین پیامهای ولایی را به مردم منتقل کردند و میتوان گفت امام رضا(ع) در بیان و دعوت به امر امامت و ولایت، از جهاتی صریحترین امام بودند.
امام رضا(ع) دعوت به امر ولایت را در زمان خلیفۀ مقتدر عباسی؛ هارون الرشید هم انجام میدادند. به هارون گفتند: چرا به امام رضا(ع) کاری نداری در حالی که ایشان دارد راحت امامت را تبلیغ میکند و مردم را به امر ولایت دعوت میکند؟! هارون گفت: شهادت موسیبن جعفر(ع) برای من کافی است، من دیگر با این خانواده کاری ندارم.(هَذَا عَلِیٌّ ابْنُهُ قَدْ قَعَدَ وَ ادَّعَى الْأَمْرَ لِنَفْسِهِ. فَقَالَ: مَا یَکْفِینَا مَا صَنَعْنَا بِأَبِیهِ؟! تُرِیدُ أَنْ نَقْتُلَهُمْ جَمِیعاً!؛ عیون اخبارالرضا/2/266)
وقتی به امام رضا(ع) عرضه داشتند: شما نمیترسید از اینکه هارون شما را هم مانند پدر گرامیتان امام موسیبن جعفر(ع) به شهادت برساند یا اذیت کند؟ حضرت فرمودند: «همانطور که پیامبر اکرم(ص) میفرمودند «اگر ابولهب توانست یک مو از سرِ من کم کند، من پیغمبر شما نیستم» من هم به شما میگویم؛ اگر هارون توانست یک مو از سر من کم کند، من امام شما نیستم!» لذا حضرت بدون هیچ واهمهای به امر تبلیغ، تبیین و دعوت به امامت میپرداختند. (أَنَا أَقُولُ لَکُمْ «إِنْ أَخَذَ هَارُونُ مِنْ رَأْسِی شَعْرَةً فَاشْهَدُوا أَنِّی لَسْتُ بِإِمَامٍ.» کافی/8/258)
امام رضا(ع) وقتی فرصت، امکان و ظرفیت مختصری برای آشنایی با مفهوم امامت و ولایت را در میان مردم دیدند، بر روی مفاهیمی مثل نماز و روزه و عبادات و اخلاقیات کار نکردند، بلکه به سراغ اصل ماجرا رفتند و به اصلیترین مفهوم دینی یعنی ولایت و امامت پرداختند. نمونۀ برجستۀ آن حدیث سلسلة الذهب است.
حدیث «سلسلةالذهب» سند تاریخی مأموریت ویژۀ امام رضا(ع) در دعوت مردم به امر امامت است
بنابراین وقتی نام شریف امام رضا(ع) را شنیدیم باید بگوییم «بزرگ فریادگر امامت» و ولایت. چون ایشان به هر دلیل، صریحترین امام در بیان امر امامت و ولایت و معارف پیرامونیِ آن هستند. این مهمترین ویژگی امام رضا(ع) است.
اینکه مردم صدا میزنند: «یا سلطان! یا اباالحسن! یا علیبن موسیالرّضا(ع)!» این یک سخن عوامانه نیست. حضرت در زمان خودشان هم این سلطنت بر دلها را داشتند و از جهاتی نزدیکترین امام به تشکیل حکومت بودند. البته معلوم است که یار نداشتند، ولی از روشنگری هم کوتاه نمیآمدند.
اینکه با همۀ نفوذ و سلطنت معنوی اجتماعی حضرت باز هم به امام رضا میگوییم «غریب» یا «غریب الغرباء» این هم در جای خود صحیح است؛ با آنکه مهمترین ویژگی حضرت نیست. زیرا امام رضای ما وقتی دیگر غریب نیست که حاکم مطلق عالم امکان باشد، نه اینکه فقط یک حرم به این وسعت داشته باشد. امام رضا(ع) وقتی غریب نخواهد بود، که صحن و سرایش کلّ کرۀ ارض باشد. کلّ دریاها و اقیانوسها آبراههای گوشه و کنار حرمش باشد. در واقع تا زمان حاکمیت مطلق امامت بر زمین، همۀ امامان ما غریب هستند.
استاد پناهیان