امام حسن(ع)و امام حسين(ع)و غدير
امام حسن(ع)و امام حسين(ع)و غدير
امام حسن(ع) و امام حسين(ع)در روز عيد غدير در كوفه مهماني مي دادند و اين مجالس كه در زمان حيات امام علي(ع) هم برقرار بود باعث شد مردم كوفه به عيد غدير عادت كنند. هم چنين امام حسن(ع) در ماجراي مصالحه با معاويه براي اين كه به او ياد آوري كند كه حق با اوست، ماجراي غدير خم را شاهد گرفت. امام حسين(ع)نيز در مراسم حج، بني هاشم و ديگران را جمع مي كرد و ماجراي غدير را يادآوري مي كرد.
حضرت زهرا(س)و غدير
حضرت زهرا(س)و غدير
از حضرت زهرا پرسيدند:«آيا پيامبر(ص) پيش از رحلتش درباره امامت اميرمؤمنان چيزي فرمود؟»آن حضرت جواب داد: «شگفتا! آيا روز غدير خم را فراموش كرديد؟!» در جاي ديگري نيز مي فرمايد: «خداوند پس از غدير خم براي كسي حجت و عذري باقي نگذاشت.»
امام علي(ع) و غدير
امام علي(ع) و غدير
در دوره خلافت و حاكميت امام علي(ع)، يك بار عيد غدير با جمعه مصادف شد. امام در آن روز طي خطبه اي مفصل به مردم فرمود:«خداوند متعال امروز دو عيد بسيار بزرگ (جمعه و غدير)را در يك زمان براي شما قرار داده است؛ دو عيدي كه هر يك فلسفه وجودي ديگري را تكامل مي بخشد… توحيد و ايمان به يگانگي خداوند پذيرفته نمي شود مگر به نبوت پيامبر محمد(ص)و شريعت محمد(ص) پذيرفته نمي شود مگر با قبول ولايت امر كسي كه خدا فرمان ولايتش را داده است… امروز روز روشنگري و اظهار عقيده از جايگاه بلند است، امروز روز تكامل دين و روز وفاي به عهد است، روز ذلت و خواري شيطان، روز استدلال و برهان، روز هدايت و امتحان بندگان، روز آشكار شدن كينه هاي نهفته در دل ها … نيكي در اين روز ثروت را مي افزايد و عمر را طولاني مي كند. ابراز عاطفه و محبت به هم در اين روز، موجب رحمت و لطف خدا مي شود. تا مي توانيد در برخوردها و ملاقات ها ابراز شادماني و سرور كنيد…)
پيامبر اعظم(ص)و غدير
پيامبر اعظم(ص)و غدير
روزي پيامبر (ص)به امير مؤمنان(ع) فرمود: «اي علي، خداوند آيه “يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك…"را درباره ولايت تو بر من نازل كرد. اگر آنچه به من امر شده تبليغ نكنم، عملم باطل است و كسي كه خدا را بدون ولايت تو ملاقات كند، كردارش باطل است».
در روز غدير هم بعد از خطبه يك ساعته اي كه ايراد فرمود، جمله معروف «هر كه من مولاي او هستم، علي مولاي اوست» را سه بار تكرار كرد تا در گوش مسلمانان و تاريخ بماند. پس از آن كه علي(ع)را به جانشيني خود تعيين كرد، در همان روز، اين عيد را اعلام نمود و مراسمش را به پا داشت، در خيمه اش نشست و با خوشحالي از تبريك گويندگان استقبال كرد و به آنها فرمود:«به من تبريك بگوييد… به من تبريك بگوييد، زيرا خداوند مرا به نبوت و اهل بيتم را به امامت اختصاص داده است.»
در كلام ديگري هم فرمودند:«روز غدير خم، برترين اعياد امت من است، روزي كه خداي متعال به من فرمان داد تا برادرم علي پسر ابوطالب را به عنوان پرچمي هدايت گر براي امتم تعيين كنم كه پس از من به وسيله او راه نمايي و هدايت شوند. غدير خم روزي است كه خداوند در آن دين را كامل ساخت و نعمت را بر امتم تمام كرد و اسلام را به عنوان دين براي مردم پسنديد.»
تصرف در هستي
تصرف در هستي
امام هادي(ع) در سايه عبادت و نزديکي به خداوند متعال، به درجه هاي والايي از رشد و کمال رسيده بود. ايشان از حقيقت انديشه هاي انسانها، عالم طبيعت، جهان پديده ها و حتي گياهان و حيوانات آگاه بود. در همين زمينه، در تاريخ نقل شده که در منزل متوکل و در اطاقش، پرندگاني وجود داشتند که در قفس نگهداري مي شدند. هنگامي که متوکل در حضور امام هادي(ع) مي خواست سخن بگويد، پرندگان شروع به سروصدا مي کردند و مانع صحبت کردن او مي شدند، ولي به محض اينکه امام هادي(ع) لب به سخن مي گشودند، پرندگان ساکت مي شدند و گويي آنها نيز به سخنان درافشان و پرگهر آن بزرگوار، گوش جان مي سپردند.
عبادت امام هادي هادي(علیه السلام)
عبادت امام هادي هادي(علیه السلام)
حضرت امام هادي(ع) در زهد و عبادت يگانه بود. ايشان همانند ديگر امامان ما، همواره شب هنگام به پروردگارش روي مي آورد و شب را با حالت خشوع به رکوع و سجده سپري ميکرد و سر بر خاک مي نهاد. ايشان پيوسته دعا ميکرد و مي فرمود: «بارالها! گنهکاري بر تو وارد شده و تهيدستي به تو روي آورده است. تلاشش را بي نتيجه مگردان و او را مورد عنايت و رحمت خويش قرار ده و از لغزشش درگذر».
آن چيزي که امام هادي(ع) را محبوب دلهاي همگان ساخته بود، پيوند با خدا، تکيه بر آفريننده بي نياز، غناي از بنده سراسر نياز، وارستگي از دنياي فاني، وابستگي به ابديت بي پايان و دلدادگي به عبادت بود.
طاغوتهاي معاصر امام هادي(علیه السلام)
طاغوتهاي معاصر امام هادي(علیه السلام)
امام هادي(ع) از لحظه وفات پدر بزرگوارش و پذيرفتن وظيفه خطير امامت جامعه تا هنگام شهادت، دوراني پرمبارزه، استقامت و پايداري سياسي و عقيدتي را پشت سر گذاشت. مدت زندگاني آن امام همام، مصادف با حکومت دشمنان کينه توزِ فرزندان ابوطالب، به ويژه فرزندان پاک علي و فاطمه(ع) بود؛ کساني که همه عمر براي ريشه کني اين راست قامتان جاودان تاريخ از هيچ اقداماتي فروگذار نکردند.[6] طاغوتهاي معاصر امام هادي(ع) از اين قرارند: متعصم(برادر مأمون)، واثق (پسرمعتصم)،متوکل(برادر واثق و دهمين خليفه عباسي)، منتصر(پسرمتوکل)، مستعين (پسرعموي منتصر) و معتز(پسر ديگر متوکل) بودند.
مادر عارف
مادر عارف
مادر امام هادي(ع) زني پاکدامن بود و در زهد و تقوا، در زمان خود بي نظير به شمار مي آمد. ايشان در بيشتر روزهاي سال، روزه مستحبي مي گرفت و امام هادي(ع) در شأن او فرمود:«مادرم، عارف به حق من بوده و از اهل بهشت مي باشد. خداوند نگهبان و حافظ اوست و شيطانِ سرکش به او دسترسي ندارد».ايشان همچنين براساس اسناد ديگري، درباره مادرش مي فرمايد: «او از مادران پرهيزکاران و صالحان است که از فرمان خداوند سرپيچي نمي کند. اهل زهد و عرفان، متعبد و از زنان بي مانند و بي همتاي عصر بود و در مدينه، همگان او را به پاکي و تقوا مي شناختند و او را سيدّه مي خواندند».
هدايت امت ها
هدايت امت ها
خدا را پيوسته براي هدايت مردم،حجت هاست.امام هادي(ع) هادي امت و هدايت يافته از غيب بود. فروغي که از خورشيد وجودش مي تابيد، روشن کننده افکار و راهنماي مردم بيدار بود. ظلمت حاکم، آن «حق مظلوم» را به زندان افکند و در حصر نهاد، اما آن «نور زنداني» پيوسته روشنايي مي بخشيد و بر دلهاي دوستدارانش حکومت داشت؛ نه با سلاح، که با فلاح، و نه با قدرت نظامي، که با فضيلت اخلاقي.
سخن چينان، از جاذبه معنوي و برتري علمي اش در آتش حسد مي سوختند و حاکمان او را رقيب حکومت مي دانستند. او را از مدينه به سامرا بردند، تا مدينه بي خورشيد بماند و پروانه ها سرگردان.
سلام بر جان روشن و ضمير فروزانش که با نيايش و نجوا با خدا مأنوس بود و سجاده و سحر، گواه يک عمر تهجد و شب زنده داري اش بود.
القاب امام هادي(علیه السلام)
القاب امام هادي(علیه السلام)
براي امام هادي(ع) به تناسب خوي و صفاتش، القابي را ذکر کرده اند که هر کدام، داراي شأن نزول و فلسفه اي است. لقبهاي زير، بخشي از القاب آن حضرت است:
1. نقي، به معناي پاک، پاکيزه از آلودگي و انحراف؛
2. مرتضي، به خاطر پسنديده بودن خوي و رفتارش در برخوردها و روابط؛
3. عالِم: به دليل دانش بسيار و پردامنه اش در عرصه هاي گوناگون علمي و فرهنگي؛
4. عسگري، به خاطر اقامتش در محيط نظامي که به دستور دشمن صورت گرفته بود؛
5. رشيد، به دليل رشديافتگي و هدايت شدگي او از سوي حق؛
6. وفي، به معناي وفادار و انجام دهنده عهد و پيمان، به تمام و کمال.