شهید خرازی، بعد از پیروزی انقلاب :
شهید خرازی، بعد از پیروزی انقلاب :
از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی، مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگهای کردستان بود و لحظهای آرام نداشت.
دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئهای علیه انقلاب اسلامی بود، غائله کردستان را آفرید و شهید حاج حسین خرازی در اوج درگیریها، زمانی که به کردستان رفت، بعد از رشادتهایی که در زمینة آزاد کردن شهر سنندج (همراه با شهید علی رضاییان فرماندة قرارگاه تاکتیکی حمزه) از خود نشان داد، در سمت فرماندهی گردان ضربت که قویترین گردان آن زمان محسوب میشد، وارد عمل گردید و در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثری را ایفا نمود و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدانقلاب وارد آورد.
شهید خرازی ، قبل از انقلاب:
شهید خرازی ، قبل از انقلاب:
سال 1336 ه ش در یکی از محلههای مستضعفنشین شهر شهیدپرور«اصفهان» بنام کوی«کلم»، در خانوادهای آگاه، متقی و با ایمان فرزندی متولد شد که او را حسین نامیدند.از همان آغاز، کودکی باهوش و مودب بود. در دوران کودکی به دلیل مداومت پدر بر حضور در نماز جماعت و مراسم دینی، او نیز به این مجالس راه پیدا کرد.از آنجا که والدین او برای تربیت فرزندان اهتمام زیادی داشتند، او را به دبستانی فرستادند که معلمانش افرادی متعهد، پایبند و مراقب امور دینی و اخلاقی بچهها بودند. علاوه بر آن، اکثر اوقات پس از خاتمه تکالیف مدرسه، به همراه پدر به مسجد محله ؛میرفت و به خاطر صدای صاف و پرطنینی که داشت، اذانگو و مکبر مسجد شد.
در سال 1355 پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازی، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید. طولی نکشید که او را به همراه عدهای دیگر بالاجبار به عملیات سرکوبگرانه ظفار در (عمان) فرستادند. حسین از این کار فوق العاده ناراحت بود و با آگاهی و شعور بالای خود، نماز را در آن سفر تمام میخواند. وقتی دوستانش علت را سئوال کردند در جواب گفت: این سفر، سفر معصیت است و باید نماز را کامل خواند.
در سال 1357 به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانهها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار کردند و به خلیل عظیم امت اسلامی پیوستند. آنها در این مدت، دائماً در تکاپوی فعالیتهای انقلابی وبا تشکلهای انقلابی محل درتماس بودند.
در سال 1357 به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانهها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار کردند و به خلیل عظیم امت اسلامی پیوستند.
مجادله و مباهله بين مسيحيان و پيامبر اكرم (صلياللهعليهوآله )
مجادله و مباهله بين مسيحيان و پيامبر اكرم (صلياللهعليهوآله )
نويسنده:یدالله حاجیزاده
مباهله در لغت به معني ملاعنه و نفرين متقابل ميباشد.[1] و در اصطلاح به اين معناست كه «دو تن يا دو گروه بر عليه يكديگر دعاي بد كنند. پس هر کدام ظالم باشد حق تعالي وي را رسوا گرداند و نقمت و عذاب خود را بر وي فرستد و ذريه او را مستأصل كند و هلاك گرداند».[2]
در حديثي از رسول خدا (صلياللهعليهوآله) روايت شده كه حضرت فرمود: «خداوند عزوجل به من خبر داده كه پس از مباهله عذاب بر گروه باطل نازل ميشود و حق را از باطل مشخص ميسازد».[3]
از رواياتي كه درمنابع اسلامي نقل شده است، استفاده ميشود که مباهله اختصاص به زمان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) ندارد و در تمامی زمان¬ها قابل اجرا است. در حديثي از امام صادق (عليهالسّلام) نقل شده كه ايشان فرمود: اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذيرفتند، آنها را به مباهله دعوت كنيد.[4]
داستان مباهله پيامبر اكرم (صلياللهعليهوآله) با مسيحيان نجران:[5]
اين داستان در برخي از منابع تاريخي و بسياري از منابع تفسيري شيعه و اهل سنت ذكر شده است. در سالهاي پاياني حيات رسول اكرم (صلياللهعليهوآله) آوازه اسلام به تمامي نقاط دنياي آن روز رسيده بود رسول گرامي اسلام با ارسال نامه به سران كشورها و مناطق مختلف، سعي داشت دين اسلام را گسترش دهد. يكي از نامههايي كه رسول مكرم اسلام به مناطق مختلف و سران كشورها نوشت، نامهاي است كه در سال دهم هجري[6] براي نصاراي نجران ارسال كرد. در اين نامه آمده است:
«… من شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا و از سرپرستي بندگان به سرپرستي خدا دعوت ميكنم. اگر امتناع كرديد، بايد جزيه بپردازيد و گرنه شما را به جنگ بخوانم»[7]
برخي قائلند آيه 64 سوره آلعمران نيز بخشي از اين نامه ميباشد.[8] در اين آيه خداوند متعال ميفرمايد:
«بگو اي اهل كتاب بيائيد به سخني كه ميان ما و شما مشترك است كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزي را شريك او قرار ندهيم و بعضي از ما بعضي ديگر را، غير از خداوند يگانه به خدايي نپذيرند. هرگاه (از اين دعوت) سر برتابند، بگوئيد گواه باشيد كه ما مسلمانيم».[9]
مسيحيان نجران پس از دريافت نامه به مشورت پرداختند و تصميم گرفتند؛ هيئتي از بزرگانشان را به مدينه اعزام كنند تا با رسول خدا (صلياللهعليهوآله) وارد مذاكره و بحث شوند. ابن هشام مينويسد:
«هيأتي از نصاري نجران مركب از 60 نفر براي ديدار پيامبر و مذاكره با آن حضرت وارد مدينه شدند. در ميان ايشان، 14 نفر و در ميان 14 نفر، 3 نفر بودند كه سمت رياست و بزرگي بر سايرين داشتند. و مورد احترام مسيحيان آن زمان بودند. يكي ملقب بود به «عاقب» كه در آن زمان نامش «عبدالمسيح» بود. ديگري ملقب بود به «سيد» و نام او «ايهم» بود. و سومي «اسقف» بود و نامش «ابو حارثه بن علقمه»[10]
ابن سعد در باب نحوه ورود اين هيأت به مدينه و برخورد پيامبر اكرم (صلياللهعليهوآله) با آنها مينويسد:
«مسيحيان در حالي كه جامههاي نقش دار و گران قيمت و حرير يمني پوشيده بودند، وارد مسجد شدند و به سوي مشرق نماز گزاردند. پيامبر (صلياللهعليهوآله) به مسلمانان فرمود: آزادشان بگذاريد. سپس آنها با همان لباسها نزد پيامبر آمدند. پيامبر آنان را نپذيرفت … روز بعد در جامه رهبانان آمدند و سلام كردند. پيامبر جواب داد و ايشان را به اسلام دعوت نمود. آنها نپذيرفتند و گفتگو و بحث بسياري شد».[11]
مسيحيان در حقانيت دين خود با رسول خدا (صلياللهعليهوآله) به مجادله نشستند.[12] مسيحيان نجران ميگفتند: عيسي (عليهالسّلام) خداست و گروهي او را پسر خدا ميدانستند و دسته سوم، قائل به تثليث «يعني به سه خدا قائل بودند؛ پدر، پسر ، روح القدس»[13] ابن هشام مينويسد:
«مسيحيان به پيامبر (صلياللهعليهوآله) گفتند: اگر عيسي (عليهالسّلام) پسر خدا نيست پس پدرش كيست؟… آيات قرآني نازل شد و خلقت او را همانند خلقت آدم ابوالبشر معرفي كرد».[14]
مجادله و بحث بين مسيحيان نجران و پيامبر اكرم (صلياللهعليهوآله) ادامه يافت. پيامبر اكرم (صلياللهعليهوآله) با ادلهاي روشن و براهيني قاطع گفتارهاي باطل آنان را رد ميكرد و به سؤالات آنها پاسخ ميگفت. اما مسيحيان همچنان حق را انكار ميكردند و بر عقايد باطل خويش اصرار ميورزيدند. در اين هنگام آيه 61 سوره آل عمران نازل شد[15] و مسيحيان نجران به مباهله دعوت شدند. در اين آيه آمده است:
«فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ» (آلعمران/61)
«هرگاه بعد از علم و دانشي كه (درباره مسيح) به تو رسيده (باز) كساني با تو به محاجه و ستيز برخيزند به آنها بگو: بيائيد ما فرزندان خود را دعوت ميكنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت ميكنيم، شما زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت ميكنيم، شما هم از نفوس خود. آنگاه مباهله ميكنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار ميدهيم».
زمان وقوع اين مباهله را 24 ذی الحجه الحرام[16]، سال دهم هجري[17] ذكر شده است. و مكان مباهله، جايي است كه اكنون به عنوان «مسجد الاجابه» در شهر مدينه و در نزديكي بقيع مشهور است.[18] مسيحيان نجران پس از آنكه با پيشنهاد مباهله مواجه شدند، ابتدا با آغوش باز پذيرفتند. يكي از آنها گفت:
«اي ابوالقاسم انصاف دادي، زيرا مباهله آيتي است كه ميان ما و شما را فيصله ميدهد».[19]
و وعده كردند كه مباهله را روز بعد انجام دهند»[20]
روز مباهله:
با فرا رسيدن روز مباهله رسول گرامي اسلام در حالي كه دست امام حسن و امام حسين (عليهماالسّلام) را در دست داشت، به همراه حضرت علي (عليهالسّلام) و فاطمه زهرا (س) به محل مباهله آمدند.[21] سران نجران از مشاهده اين صحنه به وحشت افتادند. يكي از آنها به همراهان خود گفت: به خدا سوگند من چهرههايي را ميبينم كه اگر از خدا بخواهند كوهي را جابجا كند، چنين خواهد كرد.[22] يكي از ايشان به ابوحارثه گفت: براي مباهله نزديك برو. او گفت: من همانا مردي استوار و جدي براي مباهله ميبينم و به راستي بيم دارم كه راستگو باشد و اگر راستگو باشد يك سال نگذرد كه يك نفر مسيحي در دنيا نماند».[23]
مسيحيان از مباهله منصرف شدند و موافقت كردند كه با رسول خدا (صلياللهعليهوآله) صلح كنند و جزيه بپردازند.[24] صلحنامهاي نوشته شد و مقرر گرديد مسيحيان همه ساله تعداد 2000 جامه به عنوان جزيه بپردازند و در اين صورت مسيحيان نجران و وابستگان ايشان در پناه خدا و رسولش اهل ذمه خواهند بود، جان و آئين و اموال و زمينهاي ايشان محفوظ خواهد بود.[25] سپس مسيحيان از پيامبر اكرم (صلياللهعليهوآله) خواستند تا با آنان حاكمي فرستد تا ميان ايشان حكومت (داوري) كند. پيامبر اكرم (صلياللهعليهوآله) «ابو عبيده جراح» را فرستاد.[26] چندي بعد “عاقب و سيد” به مدينه آمدند و اسلام آوردند.[27]
دستور الهي مباهله به منظور روشن شدن حقيقت، و آشكار شدن گروه حق و باطل از طرف خداوند متعال تشريع شده است. مباهله ميان مسيحيان نجران و رسول اكرم (صلياللهعليهوآله)، حقانيّت دين اسلام را آشكار ساخت. مسيحيان نجران چون به اين حقانيت پي بردند، حاضر به مباهله نشدند. علاوه بر اين با نزول آيه مباهله بار ديگر يكي از فضائل اهل بيت (عليهمالسّلام) از زبان قرآن بيان شد و جايگاه عالي خاندان عصمت و طهارت به بشريت معرفي شد.
پی نوشت :
[1]- ابن منظور؛ لسان العرب، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1408، ج11، ص 72.
[2]- بلاذري، احمد بن يحيي؛ فتوح البلدان، ترجمه محمد توكل، تهران، نقره، 1337، چاپ اوّل، ص 95، پاورقي به قلم مترجم به نقل از ابن هشام.
[3]- مفید محمد بن محمد بن نعمان؛ الارشاد، بيجا، دارالمفيد، بيتا، ج1، ص 167.
[4]- مکارم سیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب ااسلامیه، بی تا، ج2، ص 447.
[5]- نجران بلده كوچكي است ميان عدن و حضر موت در ناحيه كوهستاني، كوفي، احمد بن اعثم؛ الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفي هروي، تهران، انتشارات آموزش و انقلاب اسلامي، 1372، ص 1036.
[6]- الفتوح، ص 1036.
[7]- يعقوبي، ابن واضح؛ تاريخ يعقوبي، ترجمه محمدابراهيم آيتي، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1371، چاپ ششم، ج1، ص 452.
[8]- احمدي ميانجي، علي؛ مكاتيب الرسول، قم، دارالحديث، 1419، چاپ اوّل، ج2، ص 497.
[9]- قرآن كريم، سوره آل عمران،آيه 64.
[10]- حميري، ابن هشام؛ سيرة رسول الله (ص)، ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، كتابچي، 1375، چاپ پنجم، ج1، ص 380.
[11]- واقدي، محمد بن سعد؛ الطبقات الكبري، ترجمه محمود مهدوي دامغاني، تهران، فرهنگ و انديشه، 1374، ج1، ص 346.
[12]- ابن خلدون، عبدالرحمان؛ پيشين، ص 461.
[13]- حميري، ابن هشام، پيشين، ج1، ص 382.
[14]- همان، ص 383.
[15]- سيوطي، جلال الدين؛ الدر المنشور، بيجا، دارالعرفه، چاپ اوّل، 1365، ج2، ص 38.
[16]- كوفي، احمد بن اعثم؛ پيشين، ص 1036 - احمدي ميانجي، علي؛ پيشين، ج2، ص 497.
[17]- طوسي، محمدحسن؛ مصباح المجتهد، بيروت، مؤسسه فقه الشيعه، 1411، چاپ اوّل، ص 764.
[18]- لنكراني، فاضل؛ مناسك حج، قم، مهر، 1373، چاپ سوم، ص 242.
[19]- ثمالي، ابوحمزه، تفسير ابي حمزه ثمالي، قم، الهادي، چاپ اوّل، 1420، ص 134.
[20]- خرگوشي، واعظ، شرف النبي، تهران، بابك، 1361، ص 144.
[21]- المقريزي، احمد بن علي؛ امتاع الاسماع، بيروت، دارالكتب العلميه، 1420، ج2، ص 95.
[22]- همان.
[23]- يعقوبي، ابن واضح، پيشين، ص 451.
[24]- محمد بن محمد بن نعمان، پيشين، ص 168.
[25]- واقدي، محمدبن سعد؛ پيشين، ص 346.
[26]- ابن خلدون، عبدالرحمن؛ پيشين، ص 461 و حميري، ابن هشام؛ پيشين، ص 381.
[27]- همان.
منبع:پژوهشکده باقر العلوم
سلام خدا بر مجاهدین راه حق
يادي ازتفكر بسيجي در دفاع مقدس
يادي ازتفكر بسيجي در دفاع مقدس
بي شك بايد بپذيريم اگرچه بسيج خود حافظ دستاوردهاي انقلاب اسلامي است ، اما خود نيز يك دستاورد بزرگ است .
دستاوردي كه به عنوان ميراث گرانبهاي حضرت امام خميني (ره ) امروزه مي تواند منشاء تحولات بزرگ در دنيا باشد، همان الگويي كه هسته هاي مقاومت ظلم ستيز و عدالتخواه در هر گوشه از جهان از آن بهره گيري مي نمايند و يادي از نقش بسيج در دفاع مقدس در واقع اشاره به گوشه اي از عملكرد اين نهاد مقدس مي باشد. معطوف داشتن تمام نگاه ها به اين نوع عملكرد در واقع ناديده گرفتن پتانسيل عظيم و ارزشمند اين شجره طيبه است .
اگرچه دفاع مقدس برگ زريني از تاريخ پر افتخار ملت ايران است كه توسط مردمي ترين نيروهاي مدافع انقلاب اسلامي ورق خورده است ، اما امروزه سيره و روش آن نيروهاي عظيم تبديل به يك تفكر شده است كه او از آن به عنوان «تفكر بسيجي » ياد مي كنيم . لذا اگرچه همواره به كاركرد بسيج در دفاع مقدس اشاره مي گردد، اما هدف بالاتر و والاتر اين است كه اين تفكر همواره در تار و پود جامعه بايد ساري و جاري باشد. نتيجه اين امر تداوم و استمرار پيروزي ها و موفقيت ها خواهد بود. بنابراين براي بررسي اين نقش ارزشمند بخصوص در دفاع مقدس به موارد ذيل اشاره مي گردد.
1ـ هدف از تشكيل بسيج
امام خميني (ره ) در فرازي از فرمايشات خويش اشاره دارند به پشتوانه انقلاب اسلامي «رحمت و بركات خداوند بزرگ بر بسيج مستضعفان كه بحق پشتوانه انقلاب اسلامي است .»
مقام معظم رهبري همين ايده بزرگ را در خصوص بسيج عنوان مي دارند: «اگر بگوييم قوام انقلاب به بسيج است حرف گزافي نگفته ايم .» و در جاي ديگر معظم له مي فرمايند: «دفاع از اين نظام ، اولين و مقدس ترين و واجب ترين فرائض ملت ايران است و بسيجي كسي است كه دفاع از انقلاب را برعهده مي گيرد؛ چون در حقيقت از اسلام و قرآن دفاع كرده است .»
2ـ ويژگي هاي بسيج
وقتي سخن از نقش بسيج به ميان مي آيد عظمتش در ويژگي هاي آن نهفته است . از جمله اسلامي بودن يعني تدين و دينداري كه خميرمايه اصلي اعضاي بسيج مي باشد.
ويژگي ديگر بسيج مردمي بودن كه خود تجلي و بروز يك ارتش مردمي و عالي ترين مرتبه تعامل نيروهاي مسلح يك كشور با توده مردم خود مي باشد. چنانكه رهبر معظم انقلاب بسيج را اينگونه تعريف مي نمايد: «بسيج يعني متن ملت و همه آحاد مؤمن و يك حقيقت گسترده در تمام زواياي جامعه .»
ويژگي برجسته ديگر بسيج ، حضور اقشار مختلف و آحاد جامعه در آن مي باشد كه اختصاص به يك منطقه جغرافيايي يك منطقه انساني و طبقاتي و قشر خاص ندارد و شايد بتوان گفت انتخاب استراتژي جنگ نامتقارن ايران در مقابل استراتژي جنگ پيشدستانه آمريكا مبتني بر توان و تفكر و وسعت قشري بسيج است .
ويژگي هاي ارزشمند ديگر بسيج كه به خوبي خود را در صحنه دفاع مقدس نشان داد اخلاص و ايثار بسيجيان مي باشد و شايد بيشترين تأثير را در شكل گيري تفكر بسيجي داشته باشد تا جايي كه حضرت امام خميني (ره ) مي فرمايد: «من همواره به خلوص و صفاي بسيجيان غبطه مي خورم و از خدا مي خواهم تا با بسيجيانم محشور گرداند؛ چرا كه در اين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجي ام .»
3ـ دفاع مقدس ، دفاع از اسلام و انقلاب اسلامي
وقتي ملت ملتي انقلابي ايران به جرم هويت يابي و اسلام خواهي تأمين استقلال و امنيت و جلوگيري از چپاول منافع ملي خود بپاخاست در مقابل آن تمام دنياي كفر و استكبار در دو اردوگاه شرق و غرب به همراه مرتجعين منطقه جنگي نابرابر را بر آن تحميل كردند و اگرچه خواستند نام آن را جنگ شيعه و سني لقب دهند، اما امام امت با بصيرتي عميق و فهمي مشترك به خوبي دريافتند كه اين جنگ بين اسلام و كفر است و اگر انقلاب اسلامي در اين جولانگاه سركوب شود تا هزاران سال ديگر اسلام از جاي خود بلند نخواهد شد و از اين جهت بود كه دفاع ملت ايران «دفاع مقدس » نام گرفت و نقش بسيج در اين دفاع اينگونه بيان مي شود: «ما در اين جنگ هم اگر بسيج را نداشتيم ـ كميتمان لنگ بود، در دوران بعد از جنگ هم اگر بسيج نبود و اگر امروز هم نباشد، كميت اين انقلاب و اين نظام و همه حركت هاي سازنده اين كشور لنگ است .»
بنابراين وقتي صحبت از نقش بسيج در دفاع مقدس مي شود يعني متن ملت و حتي ارتش و سپاه رنگ بسيج به خود گرفتند و با تفكر بسيجي توانستند ايستادگي نمايند و كوته بينانه است اگر بسيج را در قالب نيروهاي سازماندهي شده توسط يك سازمان ببينيم ، بلكه بايد با نگاه واقع بينانه همچون رهبر معظم انقلاب متن ملت را بسيج بدانيم تا بتوانيم دركي درست از عملكرد آن در تمام عرصه ها از جمله دفاع مقدس داشته باشيم . بايد بپذيريم كه فهم بسيج يعني فهم انقلاب و چون هنوز نتوانسته ايم ابعاد و زواياي مختلف و عمق انقلاب اسلامي را بشناسيم به همان ميزان از شناخت بسيج عاجز و دور مانده ايم .
اگر امروز در سايه امنيت ملي صحبت از ساخت پارس جنوبي ، پالايشگاه ها، سدها و خودكفايي در بخش هاي مختلف صنعت و كشاورزي مي شود و اگر دولتمردان يكي پس از ديگري كارنامه درخشان خود را ورق مي زنند زيبنده آن است كه اشاراتي هر چند كوتاه براي نسل هاي آتي داشته باشند كه تمام اين فعاليت ها به خودباوري در تفكر بسيج برمي گردد كه اجازه اشغال يك وجب از خاك اين مملكت را به اجنبي نداد.
دفاع مقدس از منظر مقام معظم رهبري
دفاع مقدس از منظر مقام معظم رهبري
*اين جنگ [جنگ هشت ساله]، مظهر و تجلى همهى روحيات خوب و سازندهاى است كه يك ملت و يك كشور را مىتواند به تعالى حقيقى برساند.
* ما در جنگ نظامى توانستيم خودمان را پيروز كنيم؛ به كمك چه چيزى؟ به كمك باور و ايمان و اتّكاى به نفس و وحدت و اميد به آينده و روشنبودن هدفها و تكيه به نيروهاى ذاتى خويش و تكيه به اسلام.
*حماسهى ملت ايران در دفاع مقدس، نمايشگر قلهى ظرفيتهاى انسانى مردم اين سرزمين خدايى است.
* جنگ ايران و عراق يك جنگ معمولى نبود، جنگ دو ارتش يا دو كشور با هم نبود؛ جنگ يك كشور در مقابل عمده قواى نظامى و پشتيبانيهاى نظامى جهان بود. تمام قدرت نظامى و سياسى امريكا پشت سرِ رژيم بعثى عراق ايستاد.
* اين جنگ [جنگ هشت ساله] حقيقتاً يك گنجِ تمامنشدنى است.
* جنگ، حقيقتاً كورهاى بود كه جوانان و بقيه مردم را آبديده كرد.
* اين جنگ هشت ساله و اين دفاع مقدّس، از بزرگترين افتخارات ملت ايران بود.
*اگر ملت ايران هشت سال جنگ تحميلى را نمىداشت، البته خيلى از ويرانيها را، خيلى از فقدانها را، خيلى از خسارتها را نمىداشت؛ اما اين اعتماد به نفس را هم نمىداشت؛ اين قدرت علمى، نظامى و پيشرفت صنعتى را هم نمىداشت؛ اين عزّتى را هم كه در مقابل چشم جهانيان به دست آورده است، نمىداشت؛ اين حالت يأس و نااميدى از تسلّط بر اين ملت هم در دل دشمنان بزرگ او به وجود نمىآمد.
* مقاومت بىنظير مردم سلحشور ما در دفاع مقدس و دفع متجاوز در طول قريب به هشت سال، اين ستم بزرگ را در رده ناموفقترين تجربهى استعمار در تاريخ معاصر ثبت نموده است.
* در همه مراحل اين جنگ، چه در عمليات نظامى جبهه، چه در عمليات نظامى بيرون از جبهه، چه در برخورد با اسرا، چه در تبليغات - در همه مراحل - ارزشها و اخلاق انسانى رعايت شد. كار بىاخلاق و كار ضدّ ارزش و ضدّ بشر، از اين ملت ايران صادر نشد
* هفتهى جنگ هفتهى افتخار است، هفتهى مقدس است، در حقيقت جشن است، عيد است و يك بزرگداشتى[ است] از روحيهى مردم، ايثار مردم و مقاومت مقدس و دفاع مقدس[ مردم].
* حماسه ملت ايران در دفاع مقدس، نمايشگر قله ظرفيتهاى انسانى مردم اين سرزمين خدايى است
* فداكاريهاى هشت سال دفاع مقدس توانست يك نظام الهى و معنوى و متّكى بر تفكّر و انديشه درست و برخاسته از ايمان را تحكيم كند.
* اين تجربهى درسآموز [دفاع مقدس]، سرمشق هميشگى ملت بزرگ ايران و الگوى موفقى در برابر چشم همهى ملتهاى مسلمان است.
* اين جنگ آنقدر حرف گفتنى دارد كه اگر دهها سال هنرمندان ما و افراد خوشذوق و با ابتكار بنشينند و در جزء جزء آن كار كنند، باز هم حرفهاى گفتنى خواهند داشت.
*ما جنگِ با اين عظمت و پُر از حماسه و حقيقتاً پُر از جلوههاى زيبا و بىنظير داشتهايم؛ نسل جديد هم از آن خبر ندارد؛ بايد اينها احياء، بازيابى و بازسازى شود و در معرض ديد قرار گيرد.
* جوهر انقلاب و ايمان در اين ميدان خطر، [ميدان جنگ 8 ساله ]خود را در اراده و عمل و قدرت مديريّت انسانها نشان داد.
* جنگ تحميلى هشت ساله ما، داستان عبرتآموز عجيبى است.
* جنگ هشت ساله، جنگ دو كشور و دو ارتش نبود؛ جنگِ يك ائتلاف نانوشته جهانى عليه ملتى كه تصميم داشتند حدّاكثر فشار ممكن را از لحاظ نظامى و اقتصادى و غيره بر او وارد بياورند بود، تا از راهى كه در پيش گرفته بود برگردد؛ ولى نتوانستند.
*شروع جنگ يعنى شروع افتخارات اين ملت، شروع تهاجم دشمن يعنى شروع دفاع مقدس ما، شروع شعلهور شدن آتش خيانت استكبار يعنى شروع بروز شجاعت همهى قشرهاى ملت براى ايستادگى در مقابل استكبار، پس اين افتخار دارد.
* هفتهى جنگ در حقيقت هفتهى ايثار است، هفتهى فداكارى است، هفتهاى است كه در آن بزرگترين آزمايش فداكارانهى ملت ما شكل گرفته است.
*روزهاى آخر شهريور و اول مهر ماه همه ساله يادآور يكى از تجربههاى بزرگ و بسيار پرارزش تاريخ ملت ماست. من به جاى اينكه سالگرد آخر شهريور را سالگرد جنگ به حساب بياورم، مايلم آن را سالگرد مقاومت دليرانهى مردممان كه از روى كمال آگاهى و ايمان و شهامت انجام گرفته بنامم.
* تلاش خستگىناپذير 8 ساله، افتخارى است كه امروز نيروهاى مسلح و ملت ما مىتوانند آن را در سوابق درخشان خود جاى دهند.
*هفته دفاع مقدس يادآور حادثهاى عظيم و به بار نشستن نتايجى عظيمتر در سير انقلاب ملت ماست و هيچ گاه از ذهن ملت محو نخواهد شد.
ویدئو کلیپ « چشم مجنون »
تقدیم به روح بلند فرمانده پیروز لشکر 27 محمد رسول الله
align: center;">ویدئو کلیپ « چشم مجنون »
نماهنگ بهارم تقدیم به شهید بهروز صبوری
(بسم الله الرحمن الرحیم هرچه قدر که تلاش کنیم نمی توانیم قطره از اشک مادران شهیدان را جبران کنیم)
شهید خرازی به روایت شهید آوینی
شهید خرازی به روایت شهید آوینی
… وقتی از این كانال كه سنگرهای دشمن را به یكدیگر پیوند میداده اند بگذری، به « فرمانده » خواهی رسید، به علمدار.
اورا از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت. چه میگویم چهره ریز نقش و خندههای دلنشینش نشانهی بهتری است. مواظب باش، آن همه متواضع است كه او را در میان همراهانش گم میکنی. اگر كسی او را نمیشناخت، هرگز باور نمیکرد كه با فرمانده لشكر مقدس امام حسین (علیه السلام) رو به روست.
ما اهل دنیا، از فرمانده لشكر، همان تصویری را داریم كه در فیلمهای سینمایی دیدهایم. اما فرماندههای سپاه اسلام، امروز همه آن معیارها را در هم ریختهاند.
حاج حسین را ببین، او را از آستین خالی دست راستش بشناس. جوانی خوشرو، مهربان و صمیمی، با اندامی نسبتا لاغر و سخت متواضع. آنان كه درباره او سخن گفتهاند بر دو خصلت بیش از خصائل وی تاكید کردهاند: شجاعت و تدبیر.
حضور حاج حسین در نزدیكی خط مقدم درگیری، بسیار شگفت انگیز بود. اما میدانستیم او كسی نیست كه بیهوده دل به دریا بزند. عالم محضر خداست و حاج حسین كسی نبود كه لحظهای از این حضور، غفلت داشته باشد. اخذ تدبیر درست، مستلزم دسترسی به اطلاعات درست است. وقتی خبردار شدیم كه دشمن با تمام نیرو، اقدام به پاتك كرده، سرّ وجود او را در خط مقدم دریافتیم.
شهید خرازی به روایت شهید آوینی
شهید خرازی به روایت شهید آوینی
… وقتی از این كانال كه سنگرهای دشمن را به یكدیگر پیوند میداده اند بگذری، به « فرمانده » خواهی رسید، به علمدار.
اورا از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت. چه میگویم چهره ریز نقش و خندههای دلنشینش نشانهی بهتری است. مواظب باش، آن همه متواضع است كه او را در میان همراهانش گم میکنی. اگر كسی او را نمیشناخت، هرگز باور نمیکرد كه با فرمانده لشكر مقدس امام حسین (علیه السلام) رو به روست.
ما اهل دنیا، از فرمانده لشكر، همان تصویری را داریم كه در فیلمهای سینمایی دیدهایم. اما فرماندههای سپاه اسلام، امروز همه آن معیارها را در هم ریختهاند.
حاج حسین را ببین، او را از آستین خالی دست راستش بشناس. جوانی خوشرو، مهربان و صمیمی، با اندامی نسبتا لاغر و سخت متواضع. آنان كه درباره او سخن گفتهاند بر دو خصلت بیش از خصائل وی تاكید کردهاند: شجاعت و تدبیر.
حضور حاج حسین در نزدیكی خط مقدم درگیری، بسیار شگفت انگیز بود. اما میدانستیم او كسی نیست كه بیهوده دل به دریا بزند. عالم محضر خداست و حاج حسین كسی نبود كه لحظهای از این حضور، غفلت داشته باشد. اخذ تدبیر درست، مستلزم دسترسی به اطلاعات درست است. وقتی خبردار شدیم كه دشمن با تمام نیرو، اقدام به پاتك كرده، سرّ وجود او را در خط مقدم دریافتیم.