تو آزادی!!!!
روزی شخصی در کوچه ای می گذشت ناگهان غلامی را دید
از اینکه چشم بر زمین دوخته خوشحال شد
و قصد خریدنش را کرد از او پرسید می توانم تو را به غلامی برگزینم
گفت: آری
گفت: نامت چیست
گفت: هرچه تو بگویی
گفت: از کجا آمده ای
گفت: هر کجا که تو بخواهی
گفت: چه کار می کنی؟
گفت: هر چه تو بگویی
ناگهان صاحب به گریه افتاد و گفت: ما نیز باید برای صاحبمان خدا اینگونه باشیم
و رو به غلام کرد و گفت: تو آزادی
روحانی مبارز
روحانی مبارز شهید سید یونس حسینی رودباری تاریخ تولد:11/7/1311 محل تولد: روستای آغوزبن رودبار وضعیت تأهل: مجرد علت شهادت: ضرب و شتم توسط کماندوهای رژیم پهلوی تاریخ شهادت: اوایل سال 1342 محل حادثه: قم (مدرسه فیضیه) سمت: روحانی لطف و مهر الهی در یازدهمین روز از مهر ماه سال 1311 هجری شمسی با به دنیا آمدن نوزادی در خانواده میر محمدعلی حسینی نمود عینی یافت و این خانواده را که با پیشه کشاورزی در بستری از تدین و دین داری در تهیدستی و فقر مادی روزگار می گذرانید؛ با تولد کودکی غرق در مسرت و شادمانی کرد. میرمحمد علی، این کشاورز «رودباری» با سپاس از الطاف الهی در اولین گام از تربیت و پرورش این فرزند او را همنام «یونس» یکی از پیامبران الهی نامید تا رهرو انبیاء و صدیقین و شهدا در راه اعتلای کلمه الحق و التوحید باشد. سپس در عین عسرت و فشار اقتصادی از سرمایه گذاری در راه کمال و تعالی او هیچ نکته ای را فروگذار نکرد. همین اهتمام و توجه باعث شد سید یونس نه تنها برای خانواده و منطقه که بعدها برای اسلام و ایران افتخارآفرین باشد و موجبات سربلندی و عزت و مباهات گردد. سید یونس نوجوانی دوازده ساله بود که در مکتبخانه زادگاهش زیرنظر میرزا بلال طالقانی به فراگرفتن قرآن پرداخت و چون از هوش و استعدادی سرشار برخوردار بود در فراگرفتن این کتاب الهی به سرعت پیشرفت نمود. استعداد سرشار ایشان در این راستا توجه سید رحمان سیاهپوش قزوینی را که در ایام محرم و صفر و ماه مبارک رمضان به رودبار می آمدو در روستای آغوزبن به منبر می رفت، به خود جذب کرد و شیفته اش ساخت تا از میر محمد علی با اصرار تقاضا کند که اجازه بدهد برای ادامه تحصیل سید یونس را با خود به قزوین ببرد و اگر چه تنگدستی خانواده و عدم توان پرداخت هزینه تحصیلی نزدیک بود که او را از این فرصتی که برایش پیش آمده است، محروم سازد ولی کمک مردم روستا و مساعدت و پافشاری سید قزوینی بر این مهم غالب آمد و بدین ترتیب ، سید یونس برای تحصیل به قزوین رفت. دو سال در در یکی از حوزه های علمیه قزوین به تحصیل علوم دینی همت گماشت و در این زمینه به پیشرفت بسیار چشمگیری دست یافت. پس از سپری شدن این سالها با ضیاء باقری، طلبه ای که هم حجره ای او بود و از روستای کلیشم رودبار به قزوین آمده بود، عازم مشهد مقدس شد تا در حوزه های علمیه آنجا به تحصیلات خود ادامه دهد و از محضر درس استادان آن حوزه ها استفاده نماید. نزدیک به دو سال در مشهد الرضا(ع) تحصیل خود را دنبال نمود . در این فاصله با بالا گرفتن معرفت علمی و ایمان قلبی اش فعالیت سیاسی ایشان علیه نظام شاهنشاهی نیز شروع شد. گستردگی فعالیت سیاسی ایشان در این راستا باعث شد که توسط ساواک دستگیر شود و مورد شکنجه قرار گیرد. شدت شکنجه به اندازه ای بودکه ایشان حتی از نوشتن نیز برای مدتی محروم می ماند. سید یونس وقتی که جهت مداوا به پزشک مراجعه می کند پزشک معالج خطاب به ایشان می گوید: شما به حکومت چه کار دارید؟ سید یونس در پاسخ می گوید: قران به ما دستور داده است که با ظلم و ستم مبارزه کنیم. سید هنوز کاملا بهبودی خودرا به دست نیاورده بودکه دوباره ساواک به سراغ او می آید و این بار به چابهار تبعید می شود. پس از پایان اقامت اجباری او در بندر چابهار که سه ماه به طول می انجامد به زادگاه خویش برمی گردد. مدت کوتاهی از بازگشتن او به رودبار نمی گذرد که جهت ادامه تحصیل تصمیم می گیرد به قم عزیمت نماید و در مدرسه فیضیۀ آنجا به مراتب علمی خویش بیفزاید. خانواده مخالفت می کند ولی او در تصمیم خود پابرجا و قاطع است. در آستانه خروج سید از منزل، مادرش به او می گوید:« پسرم! شما را می کشند و مردم، ما را سرزنش می کنند.» سید یونس به مادر پاسخ می دهد :« هر کس بعد از شهادت من، شما را سرزنش کرد مقاومت کنید و از اینکه چنین فرزندی داشتید که تقدیم اسلام و جامعه و مملکت کرده اید، خدا را شکر گزار باشید.» حدود 7 سال در مدرسه فیضیه قم زیر نظر استادان بزرگی چون حضرت امام خمینی (ره) به کسب مراتب معنوی و تحصیل علوم دینی می پردازد و با توجه به روشنگری ها و افشاگری های بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، فعالانه به مبارزه علیه رژیم ستم شاهی برمیخیزد و درهمین رابطه چندین بار توسط ساواک دستگیر ، زندانی و شکنجه می شود. مبارزات ایشان تا سال 42 و حمله کماندوهای شاه به فیضیه، ادامه یافته روز حمله گارد ؛ به فیضیه با نیروهای گارد درگیر می شود. شب بعد از حمله ، سید یونس به حجره آمد. خیلی مضطرب بود . چون جوان شجاع و بی باکی بود و هیچگاه دیده نشده بودکه خوف و ترسی داشته باشد! اما آنروز آنقدر از کماندوها چوب خورده بود که حالت شوکه و ضعف اعصاب داشت. نه می توانست بخوابد و نه می توانست خود را کنترل نماید. پس از جریان حمله کماندوها به مدرسه فیضیه، یک روز با همان وضعیت به شدت آسیب دیده در قم ماند. فردای آنروز سایر طلبه ها چون می دیدند که اگر با این وضع در قم بماند از بین می رود چاره کار را در آن دیدند که سید یونس را به قزوین که نزدیک ترین شهرستان به زادگاهش هست بفرستندتا به وسیله آشنایان و نزدیکانی که او در آنجا دارد ترتیب درمان او توسط پزشکان در قزوین داده شود. یکی دو نفر از طلاب داوطلب می شوند«سید یونس» را تا قزوین همراهی نمایند ولی ایشان نمی پذیرد و ترجیح می دهد که به تنهایی قم را به مقصد قزوین ترک نماید . پس از رسیدن به قزوین در آنجا نیز نمی ماند و به سوی رودبار رهسپار می شود . از مراجعت او به زادگاهش ، چند روزی بیشتر سپری نشده بود که صدمات وارده کار خودش را می کند و سید یونس دار فانی را وداع گفته و به لقای پروردگار خویش می شتابد. پیکر مبارکش در گلزار امام زاده حسین آغوزبن (رودبار) زیارتگاه رهروان راه خدا می شود. پس از شهادت سید یونس خانواده او به دیدار امام خمینی(ره) نایل می شوند. امام پس از عرض تسلیت و تفقد و اظهار همدردی چون پدر شهید سید یونس را در حال گریه مشاهده می کند به ایشان می فرماید: این گریه مال شما نیست! این گریه برای من است که بهترین عزیزم را از دست دادم! روحش شاد و راهش پر رهرو باد!
15 سال پس از قیام پانزدهم خرداد، فرار شاه؛ مقدمه ورود امام خمینی
پس از خروج شاه از ایران، كشور غرق در شادی شد. مردم ایران در این روز پس از ماهها سركوب و عزداری برای شهدا، طعم شادی فرار دیكتاتور را چشیدند. در پی خروج شاه، امام خمینی اعلام كردند به زودی به ایران خواهند آمد. سه روز پس از خروج شاه، با پیام امام خمینی مردم در سراسر ایران در تظاهرات میلیونی اربعین (29 دی 1357) شركت كردند. بیش از پانزده میلیون نفر در سراسر كشور با حضور در این تظاهرات و انتشار قطعنامههایی خواستار سقوط حكومت پهلوی، بازگشت امام خمینی به كشور و تشكیل «حكومت اسلامی» در ایران شدند. با این حال شاپور بختیار، كه حتی از حزبش نیز اخراج شده بود، با تاكید بر اینكه «نخست وزیر قانونی» است، ادعا كرد 90 درصد روحانیون نیز طرفدار اویند؛ ادعایی كه بلافاصله با انتشار اعلامیههایی از سوی روحانیون طراز اول ایران به شدت رد شد. امام خمینی در 3 بهمن1357 به خبرنگار تلویزیون فرانسه گفتند: «برای تغییر رژیم، فشار افكار عمومی به معنی قانون است. ما به استناد همین قانون، قدرت را به دست میگیریم و حكومت را مستقر میكنیم.» مانع تراشی بختیار برای ورود امام خمینی به ایران در حالی كه دی و بهمن 1357 مردم ایران شاهد خروج گسترده خارجیان، خصوصاً اتباع كشورهای غربی از ایران به وسیله هواپیما بودند، شاپور بختیار كه ورود امام خمینی به كشور را پایان حكومت خود میدانست اعلام كرد فرودگاههای كشور به علت مشكل فنی تعطیل است! بختیار سعی داشت با به تاخیر انداختن ورود امام خمینی به كشور، اجتماعاتی به طرفداری خود برپا كند و از سوی دیگر با وعدههایی از قبیل انحلال ساواك و مجازات مقامات سابق و … در صف انقلابیون شكاف ایجاد كند. در این روزها، در برخی از اجتماعات مردمی نیز درگیریهایی بین عناصر چپی و نیروهای مذهبی رخ داده بود. علاوه بر این، برخی از نشریات نیز با انتشار مقالات و خبرهایی میكوشیدند در میان مبارزان تفرقه به وجود بیاورند. دولت شاپور بختیار در اوایل بهمن 1357 از نظر حمایت مردمی حرفی برای گفتن نداشت. اتكای این دولت در این روزها به نظامیان و حامیان غربی و در راس آنان امریكا بود كه با گسیل ژنرال رابرت هایزر به ایران در صدد نجات حكومت پهلوی بودند. بختیار برای پیدا كردن پایگاه اجتماعی با همراهی گسترده نظامیان و خانوادههایشان در 5 بهمن اجتماعی در تهران برپا كرد. آنان اعلام كردند این تظاهرات در حمایت از «قانون اساسی» است. از سوی دیگر، نظامیان در برخی نقاط دست به مانور و رژه زدند. بختیار پس از آنكه موفق شد موقتاً مانع ورود امام خمینی به كشور شود و با كمك نظامیان و خانوادههایشان چندین تظاهرات در تهران و برخی از شهرها در طرفداری از قانون اساسی راه بیندازد، تصور كرد میتواند با ترساندن مردم و كشتاری دیگر، مخالفان را عقب براند. از این رو در 8 بهمن 1357 در میدان 24 اسفند (میدان انقلاب فعلی) نظامیان از بالای ساختمان ستاد ژاندارمری به سوی مردم آتش گشودند و دست به كشتار جدیدی زدند. در یورش نظامیان دهها نفر شهید و صدها نفر زخمی شدند. در برخی از شهرها نیز چماقداران با حمایت نظامیان به مردم حملهور شدند. بختیار از سوی دیگر سعی كرد با امام خمینی مذاكره كند، اما امام خمینی با رد پیشنهاد بختیار اعلام كرد دیدارش با بختیار منوط به استعفای او از نخست وزیری است. مردم و روحانیون نیز بر عزم خود برای ساقط كردن حكومت پهلوی افزودند. روحانیون در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها از صبح 8 بهمن 1357 در مسجد دانشگاه تهران دست به تحصن زدند، تحصنی كه با استقبال گروههای مختلف روبهرو شد. ورود امام خمینی به ایران سرانجام شاپور بختیار در اثر فشار مردم و تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران و سایر نقاط مجبور شد فرودگاهها را بازگشایی كند. امام خمینی پس از چهارده سال و سه ماه تبعید و دوری از وطن (از 13 آبان 1343 تا 12 بهمن 1357)، در میان استقبال میلیونها ایرانی در 12 بهمن 1357 با پرواز ایرفرانس از پاریس در ساعت حدود 30/9 وارد تهران شد. اولین سخنرانی امام خمینی پس از ورود به ایران امام خمینی پس از ورود به تهران با خودرو بنز نیروی هوایی از كنار هواپیما به سالن فرودگاه مهرآباد منتقل شدند و در آنجا در جمع انقلابیون در سخنانی كوتاهی با تشكر از همه طبقات مردم فرمودند: من از عواطف طبقات مختلف ملت تشكر میكنم. عواطف ملت ایران به دوش من بار گرانی است كه نمیتوانم جبران كنم. من از طبقۀ روحانیون كه در این قضایای گذشته جانفشانی كردند، تحمل زحمات كردند، از طبقۀ دانشجویان كه در این مسائل مصایب دیدند، از طبقۀ بازرگانان و كسبه كه در زحمت واقع شدند، از جوانان بازار و دانشگاه و مدارس علمی كه در این مسائل خون دادند، از اساتید دانشگاه، از دادگستری، قضات دادگستری، وكلای دادگستری، از همۀ طبقات، از كارمندان، از كارگران، از دهقانان، از همۀ طبقات ملت تشكر میكنم. امام خمینی در ادامه گام نخست پیروزی با فرار شاه دانستند: آن زحمتهای فوقالعادۀ شماست كه با وحدت كلمه پیروز شدید؛ البته در قدم اول، پیروزی شما… الآن [در مرحله اول است] و آن اینكه خائن اصلی را كه محمدرضا نام دارد، از صحنه كنار زدید. گرچه گفته میشود كه در خارج از كشور به دست و پا افتاده است؛ و حالا كه اربابها هم دست رد بر سینۀ او زدهاند و او را راه نمیدهند، حالا متوسل شده به بعضی همجنسهای خودش، شاید بتواند باز راهی پیدا كند. امام خمینی افزود ما پیروزی مان وقتی است كه دست این اجانب از مملكتمان كوتاه شود و تمام ریشههای رژیم سلطنتی از این مرز و بوم بیرون برود و همه رانده بشوند. امام خمینی سپس به همراه فرزندشان (حاج سید احمد خمینی) در خودرو بلیزی به رانندگی محسن رفیقدوست در میان سیل میلیونی مردم راهی بهشت زهرا شدند. ایشان ابتدا قرار بود به دانشگاه تهران بروند و در جمع روحانیون متحصن در مسجد این دانشگاه حاضر شوند اما به علت ازدحام جمعیت این برنامه لغو شد و امام خمینی مستقیماً به بهشت زهرا رفتند اما در نزدیكی بهشت زهرا خودرو در اثر فشار جمعیت از كار افتاد و در مسیر كوتاهی تا قطعه 17 بهشت زهرا (محل دفن شهدای 17شهریور) كه جایگاهی برای سخنرانی در نظر گرفته شده بود از هلیكوپتر استفاده شد. من به پشتیبانی مردم توی دهن دولت بختیار میزنم امام خمینی در جمع میلیونها نفر از مردم تهران و سایر نقاط كشور كه برای استقبال از ایشان به تهران آمده بودند سخنرانی كردند و بر غیرقانونی بودن مجلس و دولت منصوب شاه تاكید كردند. روئوس سخنان امام خمینی در بهشت زهرا بدین شرح بود: تشكر و تسلیت / رژیم سلطنتی مغایر عقل و قانون / رژیم پهلوی، تحمیلی و غیر قانونی / دولتهای دست نشانده و مجالس فرمایشی / فساد و ویرانی به نام اصلاح و ترقی / فریاد از دست شاه و امریكا / تعیین دولت با پشتیبانی ملت / هشدار به ملت ایران / اندرز و اتمام حجت به ارتش / قدرشناسی از نظامیان پیوسته به ملت پس از پایان سخنرانی در ابتد با آمبولانسی به اطراف بهشت زهرا منتقل شدند و از آنجا با هلیكوپتر به بیمارستان هزار تختخوابی منتقل شدند. احمد ناطق نوری دراین باره می گوید بعد از سخنرانى حضرت امام به سوى هلى كوپتر رفتند مرتضی مطهرى، مفتح، انوارى و من دور امام بودیم همین كه امام حركت كردند مردم هر كدام به طرفى رفتند در این گیر دار و هجوم شدید مردم خلبان احساس كرد كه هلیكوپتر مى خواهد منفجر شود و ممكن است خطر ایجاد شود پرواز كرد خواستیم برگردیم به جایگاه دیدیم كه دیگر راهى براى بازگشت نیست كنترل از دست همه خارج شده هر كسى قدرت بیشترى داشت مى آمد و دیگرى را پس میزد تا به امام نزدیك شود و ابراز محبت كند. منهم تا آنجا كه توان داشتم بكار مردم ولى خوب تنها بودم دیگر كارى نمیشد كرد. عمامه از سر حضرت امام افتاد و فشار عجیبى به ایشان مى آمد بطوریكه به هر طرف كشیده میشوند. من در آنجا احساس خطر میكردم یعنى مایوس شدم شروع كردم و داد و فریاد كردن ولى صداى من در آن شلوغى به گوش نمی رسید و هنوز هم براى خود من این مسئله حل نشده كه چه نیرویى حضرت امام را از آن شلوغى نجات داد و ایشان را دوباره برگرداند به جایگاه رسیدم دیدم عبا را به سر امام كشیدهاند و حدود 20 دقیقه بود كه حال امام خوب نبود و با حالتى خسته نشسته اند و دستشان را روى زمین گذاشتند تا اینكه یك مقدار حالشان خوب شد عمامهاشان را درست كردند چاره كار در آن دیدیم كه امام را با آمبولانس ببریم. آمبولانس از شركت نفت آنجا بوده آمد جلو با زحمت فراوان امام داخل آمبولانس شدند عباى ایشان گیر كرد من دیدم عبا دارد مانع میشود تا عبا را برداشتم و حاج احمد آقا و من هم با زحمت در قسمت جلو آمبولانس سوار شد آژیر میزدیم و پشت بلند گو می گفتم یكى از آقایان حالشان خوب نیست راه را باز كنید چرا كه جرات نمی كردیم بگوئیم چه كسى است. از چالهها و سنگ قبرها و بلوك ها همینطور عبور می كردیم تا اینكه از بهشت زهرا بیرون آمدیم یك مقدار كه از بهشت زهرا دور شدیم ، هلى كوپتر كه از بالا دنبال ما مى آمد. در یك خیابانى پشت یك دیوار مخروبه به زمین نشست، خلبان خیلى جرات به خرج داد چون آن جا گل و لاى بود ما نفهمیدیم كه جمعیت از كجا فهمید و چطورى جوشید با هزار زحمت امام را سوار هلى كوپتر كردیم. و از آنجا با هلیكوپتری به بیمارستان هزار تختخوابی منتقل شدند. مردم در رفاه امام در شمیران ایشان سپس با خودرو پژو از بیمارستان خارج شدند و در نزدیكی بیمارستان با خودرو پیكانی كه اكبر ناطق نوری رانندگی آن را به عهده داشتند راهی منزل برادر زاده شان در خیابان شمیران شدند. اكبر ناطق نوری درباره این حوادث می گوید: در هلى كوپتر همراه امام من بودم حاج احمدآقا بود و همان پهلوان كشتى، هلى كوپتر آمد بالاى مدرسه رفاه دیدیم كه خیلى شلوغ است و حال امام خوب نیست خلبان می گفت كجا بروم ما هم خودمان نمی دانستیم كجا برویم خلبان گفت برویم پایگاه هویى ما ما هم آن موقع كه هنوز رژیم ساقط نشده بود اطمینان نكردیم بالاخره آمدیم به سمت بیمارستان امام خمینى (هزار تختخوابى سابق) چون هم بیمارستان بود و هم اگر نیازى بود همانجا امكانات هست و هم اینكه جاى فرود هلى كوپتر داشت و هم اینكه ماشین من در حوالى این بیمارستان بود و چون كس دیگرى نبود با همان ماشین امام را ببرم خلبان آنچنان شیفته امام شده بود كه می گفت هر كجا كه بگوئید می نشینم، اگر بخواهید در خیابان هم هلیكوپتر را فرود مى آورم ، در بیمارستان پائین آمدیم براى دكترها و پرستار و بیماران آمدن یك هلى كوپتر به بیمارستان غیرمترقبه بود و من از حضرت امام تقاضا كردم كه پائین تشریف نیاورند، بلكه در هلى كوپتر بنشیند و ایشان هم لطف كرده و قبول كردند من آمدم پائین ولى نگفتم چه كسى داخل هلى كوپتر است به دكترها گفتیم یك آمبولانس می خواهیم آنها به ما می گفتند بیمار چه كسى است؟ دكترها كارت خودشان را درآوردند و نشان دادند و گفتند اقلاً بیمار را به ما نشان دهید ما می گفتیم بیمار ما دیدنى نیست، ما فقط آمبولانس می خواهیم بهرحال دكترى آمد و گفت آمبولانس ما نیست ولى من یك پژو دارم كه می توانم در اختیار شما قرار دهم پژو را آورد جلو، امام از هلى كوپتر آمدند پائین و با همان حالت خستگى براى آنهائى كه در بیمارستان جمع شده بودند دستى تكان دادند بیماران و پرستارها و دكترها كه بهت زده بودند امام را كه دیدند هجوم آوردند به هر حال حضرت امام را سوار ماشین آقاى دكتر كردیم حاج آقا هم سوار شد من كه نتوانسته بودم سوار شوم رفتم روى سقف ماشین نشستم نزدیك درب ورودى بیمارستان رسیدم جمعیت دیگر عقب افتاده بود یك چهار راه را گذراندیم كه من به همان آقاى دكتر گفتم به در یك كوچه خلوت برود تا بتوانم ماشین را بردارم در یك كوچه محقر از ماشین پیاده شدیم از آقاى دكتر و آن آقاى پهلوان تشكر كردیم و آنها رفتند، امام ماندند و حاج آقا احمد و من، یك پیكانى داشتم كه حضرت امام را سوار كردیم و توى خیابانهاى تهران حركت می كردیم همه خیابانهاى آن منطقه خلوت بود چرا كه همه مردم براى دیدن امام رفته بودند به بهشت زهرا و مدرسه رفاه صحبت بود كه كجا برویم ، حاج احمد آقا گفتند ما یك فامیلى داریم در خیابان شمیران برویم آنجا منتها چون 17 سال بود كه به آنجا نرفته بودند خانه را گم كرده بودیم توى خیابان احمدآقا پیاده می شد و از مردم سئوال می كردند ، فلان خیابان كجاست ؟ هیچكس هم نمیدانست كه این پیكانى كه گوشه خیابان است حضرت امام در آن نشسته اند، بهرحال آن منزل را پیدا كردیم وقتى زنگ زدیم خانمى در را باز كرد وقتى دید كه حضرت امام به خانه ایشان آمدهاند (همه مردان خانه به استقبال امام به مدرسه رفاه رفته بودند) انگار كه حالت شوك به او دست داد، حالت عجیبى پیدا كرده بود اما تشریف بردند آشپزخانه و شروع به حال و احوال پرسى كردند كه حال بچهها چطور است؟ فلانى چطور است؟ و … همه نگران بودند بعد یك نماز سه نفره به امامت امام خواندیم بدون آنكه كسى بداند ما كجا هستیم در بهشت زهرا همه از هم می پرسیدند كه هلى كوپتر امام را كجا برده است با مدرسه رفاه تماس گرفته بودند گفته بودند كه هلى كوپتر آمد این بالا ولى رفت بالاخره همه حضرت امام را گم كرده بودند و نگران شده بودند تماس گرفتند به مقامات آنموقع كه از هلى كوپتر چه خبر؟ آیا شما بردید و اینجور حرفها، مقامات رژیم گفته بودند كه تا بیمارستان را خبر داریم معلوم می شود كه ساواك هم از بیمارستان به بعد ما را گم كرده بود بالاخره به مدرسه رفاه اطلاع داده شد و حاج آقا پسندیده آمدند هیچكدام از ما عبا نداشتیم نه حضرت امام و نه حاج احمد آقا و نه من رفتیم منزل حاج آقا جمارانى همین جائى كه حضرت امام تشریف دارند یك عبا براى امام گرفتیم شب كه شد امام تشریف آوردند مدرسه رفاه. از آنجایی كه رفتن امام خمینی به منزل برادر زاده شان مخفیانه انجام شده حتی بسیاری از اعضای كمیته استقبال از این مساله آگاهی نداشتند و به شدت نگران بودند. برخی از آنان نگران در حیاط مدرسه رفاه نشسته بودند كه ناگهان امام خمینی حدود ساعت 10 شب وارد مدرسه شدند. انقلابیون از این میهراسیدند كه مبادا امام توسط عوامل رژیم پهلوی ربوده شده باشد. حجت الاسلام اكبر هاشمی رفسنجانی دراین زمینه میگوید: «ما حدس میزدیم كه رژیم اقدامی كرده است. این جزو پیشبینیهای ما بود كه رژیم بر اساس طرحی از پیش تعیین شده در نقطهای امام را برباید و به نقطهای نامشخص برده و زندانی كند… قطع برنامهی پخش مستقیم ورود امام از تلویزیون بر این نگرانی افزود و شك و تردید ما و نگرانیهایمان را افزایشداد.» اما این نگرانی پس از چند ساعت رفع شد، به این ترتیب كه حاج سیداحمد خمینی به كمیته استقبال اطلاع دادند كه امام كجاست. حجتالاسلام والمسلمین فضلالله محلاتی ـ از اعضای كمیتهی استقبال ـ در این باره میگوید: «هلی كوپتر قرار بود بیاید جلوی مدرسهی رفاه و ما آنجا را آماده كرده بودیم برای ورود امام. جا هم مهیا كرده بودیم برای نشستن هلی كوپتر. از طریق بیسیم به ما گفتند كه هلیكوپتر حركت كرده، ولی ما هیچ صدایی نمیشنیدیم… ما وحشت زده و مردم در انتظار بودند. در همین حال بود كه گفتند: «حاج آقا احمد پشت تلفن، شما را میخواهد». من فوراً رفتم توی مدرسهی رفاه. حاج احمد آقا گفت كه امام حالش بد و خسته شده بود، دیدیم اگر با این خستگی دوباره بیاییم توی جمعیت، ناجور است. در یك گوشهی تهران پایین آمدیم و با ماشین رفتیم منزل داماد آقای آیت الله پسندیده. حالا شما به عمو (آیت الله پسندیده) بگویید زود بیایند. ما هم جمعیت را خبر نكردیم. اول ایشان (آیت الله پسندیده) را رد كردیم رفتند و بعد هم من با بلندگو آمدم و به مردم گفتم كه امام جای دیگری تشریف بردهاند و حالشان هم خیلی خوب است، شما ناراحت نشوید. فردا صبحِ اول وقت، برای ملاقات امام هر كس بخواهد بیاید آزاد است.» با این حال عدهای از یاران امام باز هم با وجود اعلام این خبر، نگران بودند؛ از جمله حجت الاسلام اكبر هاشمیرفسنجانی كه آن روز در كمیتهی استقبال از امام در مدرسهی رفاه بود، در این زمینهمیگوید: «باور نمیكردیم. فكر كردیم دارند ما را فریب میدهند. خیلی تلاش كردیم تا به واقعیت برسیم. فكر میكنم سرانجام صدای امام را خودمان از طریق تلفن شنیدیم تا آرام گرفتیم. البته بعضی ازهمراهان در ستاد نسبت به صحت این موضوع هم شك كردند و گفتند كه رژیم دارد ما را فریب میدهد، ولی با اطلاعاتی كه به دست آوردیم همان شب مطمئن شدیم كه امام كاملاً سالم هستند و خیال ما راحت شد.» حضرت امام در منزل آقای كشاورز ـ داماد آیت الله پسندیده ـ استراحت كرده بودند، تا اینكه در ساعات آخر شب عدهای از اعضای كمیتهی استقبال چون مهدی عراقی به آنجا رفته و امام را به مدرسهی رفاه برده بودند. اواخر شب بود كه امام وارد مدرسهی رفاه شد. آیت الله سیدعلی خامنه ای كه آن شب در كمیتهی استقبال از امام بود، در زمینهی ورود امام و احساسات اعضای كمیته استقبال از دیدن امام خمینی میفرمایند: «در ستاد استقبال، در دبستان علوی نشسته بودیم. من مشغول تنظیم روزنامهای بودم كه آنروزها به مناسبت ورود امام در همان ستاد منتشر میكردیم… من مشغول نوشتن بودم كه خبر آوردند كسی درِ پشت حیاط كوچك مدرسه را میزند. آن موقع اسلحه نداشتیم. از آن در با چوپ حفاظت میشد. خلاصه در را باز كردیم، دیدیم امام هستند. یادم نیست كه تنها بودند یا حاج آقا احمد نیز با ایشان بود. صدای شوِرانگیز «امام آمد، امام آمد» به همه رسید. ده بیست نفر از كسانی كه آن شب در مدرسهی رفاه بودند امام را دوره كردند، امام نیز با وجود خستگی زیاد با روی خوش همه را مورد مرحمت قرار دادند. من تعجبم یكردم كه ایشان با وجود آن همه خستگی مسافرت و رفتن به بهشت زهرا و سخنرانی چطور میتوانستند این چنین با روی خوش با مردم مواجه شوند. من هم جلوتر رفته بودم دم در، از فاصلهی یكی دو متری مشغول تماشای ایشان شدم. سالها بود امام را ندیده بودم، البته نزدیكتر نرفتم كه مزاحمتی برایایشان ایجاد نكنم. امام آمدند و به طرف پلههای سرسرا كه منتهی به طبقهی دوم میشد، رفتند. حدود پنجاه تا شصت نفر پایین پله مشتاقانه رهبرشان را نگاه میكردند، ایشان از پلهها بالا رفتند و همین كه به پاگرد رسیدند، رویشان را بهطرف جمعیت چرخاندند و چهار زانو روی زمین نشستند. این حركت بسیار جالب بود. مردم با دیدن این منظره متوقف شدند. امام با تبسم محبتآمیزی ازآنها احوالپرسی كرده و بعد شروع به صحبت كردند. آن ده ـ پانزده دقیقهای كهامام روی پلهها با آن تبسم زیبایشان برایمان صحبت كردند، از خاطرات جالب و فراموش نشدنی من است.» امام خمینی در مدرسه رفاه خطاب اعضای كمیتۀ برگزاری استقبال فرمودند: تا ارادۀ خدای تبارك و تعالی نباشد برای بشر امكان ندارد كه به یك همچو وحدت كلمهای برسد. شما میدانید، شما كه در ایران بودید بهتر میدانید كه در سرتاسر ایران، از آن دهات تا مركز، همه یكدل و یكصدا این خاندان را طرد كردند. بچههایی كه تازه زبان درآوردند با جوانها و پیرمردها همه هم صدا شدند. دست خدا با جماعت است. برادرهای من، این وحدت كلمه را حفظ كنید. رمز پیروزی شما وحدت كلمه است. اختلاف را كنار بگذارید. امام خمینی وحدت حوزه و دانشگاه، بزرگترین پیروزی دانستند و فرمودند: من بزرگترین پیروزی را آشتی بین دانشگاه و مدارس علمی[حوزههای علمی]میدانم. اگر ما هیچ پیروزی پیدا نكرده بودیم الاّ همین معنا كه بین دانشگاه و طبقۀ روحانی نزدیك كردیم و تفاهم حاصل شد … و این دست خیانتی كه سالهای طولانی جدایی انداخته بود بین این دو طبقه قطع شد. و بحمداللّه، هم روحانی فهمید كه دانشگاهی آنچه اجانب گفتهاند نبود و هم طبقۀ جوان و دانشگاهی فهمیدند كه روحانی آنطور كه برای اینها توصیف كرده بودند نبود. آنها میخواستند كه ملت را از هم جدا كنند و تمام هستی ملت را ببرند، و خود ملت[را] باز به هم ریزند ـ اختلاف با هم ـ از مصالحشان غافل باشند. شما ملت ایران ثابت كردید كه با وحدت كلمه، یدِ اجانب، دست آنها را قطع كردید؛ دست این شاه ظالم، دست این محمدرضای ظالم را كه میخواست تمام هستی ما را به باد فنا بدهد قطع كردید. بدین ترتیب اولین روز ورود امام خمینی به تهران به پایان رسید. امام خمینی سه روز بعد، در حكمی، مهندس مهدی بازرگان را به نخستوزیری موقت برگزید. مردم در سراسر كشور با راهپیماییهای گستردهای، حمایت خود را از نخستوزیری مهندس مهدی بازرگان اعلام كردند، اما شاپور بختیار همچنان بر قانونی بودن خود اصرار داشت. اما سرانجام در 22 بهمن 1357 انقلاب اسلامی مردم ایران كه نقطه آغاز آن قیام خونین 15 خرداد 1342 بود، با رهبری الهی و هوشمندانه امام خمینی و همراهی آگاهانه و گسترده مردم ایران به پیروزی رسید و زمستان 1357، به بهار بیداری اندیشههای الهی پیوند خورد.
منبع: دفتر ادبیات انقلاب اسلامی
علم و ثروت
دو شاهزاده در مصر بودند ، یکی علم اندوخت و دیگری مال اندوخت . عاقبته الامر آن یکی علّامه عصر گشت و این یکی سلطان مصر شد . پس آن توانگر با چشم حقارت در فقیه نظر کرد و گفت : من به سلطنت رسیدم و تو همچنان در مسکِنت بماندی . گفت : ای برادر ، شکر نعمت حضرت باری تعالی بر من واجب است که میراث پیغمبران یافتم و تو میراث فرعون و هامون . که در حدیث نبوی (ص) آمده : العلماء ورثـة الانبیاء
مشروح بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت امام (ره)
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در اجتماع پر شکوه و کم نظیر مردم وفادار ایران در حرم مطهر بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی، مکتب امام خمینی را نقشه راه پر امید ملت ایران خواندند و با اشاره به ضرورت مقابله با تحریف شخصیت امام، تاکید کردند: بازخواني اصول مستند مکتب امام، تنها راه مقابله با تحريف شخصيت آن بزرگوار است ، اصولي مانند : اثبات اسلام ناب محمدي ونفي اسلام آمريکايي ، اعتماد به صدق وعده الهي و بي اعتمادي به مستکبران ، اعتماد به اراده و نيروي مردم و مخالفت باتمرکزهاي دولتي ، حمايت جدي از محرومان و مخالفت با اشرافيگري ، حمايت از مظلومان جهان و مخالفت صريح و بي ملاحظه با قلدران بين المللي ، استقلال و رد سلطه پذيري ، و تاکيد بر وحدت ملي. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر انقلاب اسلامي در مقدمه سخنانشان در بيست و ششمين سالگرد عروج امام خميني (رض) ، با اشاره به نيمه شعبان ، سالگرد ميلاد حضرت وليعصر (عج) موضوع منجي آخرالزمان را مورد اتفاق همه اديان ابراهيمي خواندند و افزودند : همه مذاهب اسلامي اين منجي را از ذريه پيامبر خاتم و به نام مهدي (عج) مي شناسند که در اين ميان ، شيعيان با ادله مسلم و قطعي ، حضرت وليعصر را با خصوصيات مشخص و معين، فرزند امام يازدهم مي دانند و او را معرفي و اثبات مي کنند . حضرت آيتالله خامنهاي اميد آفريني را بزرگترين خاصيت اعتقاد به ظهور مهدي موعود (عج) برشمردند و خاطر نشان کردند : شعله فروزان اين اعتقاد عميق و نجات بخش ، شيعه را در همه دورانهاي تاريکي و ظلم ، به آينده اميدوار و پرتحرک مي سازد . رهبر انقلاب سپس در تبيين اهميت موضوع اصلي سخنان امروزشان يعني ” تحريف شخصيت امام ” افزودند : امام بزرگوار بر خلاف برخي که سعي مي کنند او را در زمان خودش محصور کنند مظهر حرکت عظيم و تاريخ ساز ملت ايران است و طبعا” تحريف شخصيت او ، زيانهاي فراواني را در استمرار اين حرکت ايجاد ميکند بنابراين بايد در اين زمينه ، کاملا” هوشيار بود. حضرت آيت الله خامنه اي ، مکتب “فکر ي، سياسي و اجتماعي” امام خميني را “نقشه راه ملت ايران” براي دستيابي به اهداف بزرگي همچون عدالت و پيشرفت و اقتدار برشمردند و تاکيد کردند : بدون شناخت “صحيح و تحريف نشده امام” امکان تداوم اين نقشه راه وجود نخواهد داشت . رهبر انقلاب با اشاره به ابعاد برجسته فقهي ، عرفاني و فلسفي امام راحل ، شخصيت اصلي ايشان را تحقق مضمون آيات قرآني دانستند که در وصف مجاهدان واقعي راه خدا تاکيد مي کنند که آنان بر اين مسير حق واقعي جهاد را ادا کردند. حضرت آيت الله خامنه اي افزودند : امام عظيم الشان ملت ايران ، در مسير ايجاد تحولي بي نظير در “تاريخ اين سرزمين و دنياي اسلام “، نظام پوسيده و غلط سلطنت موروثي را برانداخت و بعد از دوران صدر اسلام ، اولين حکومت متکي به اسلام را شکل داد و با تمام وجود ، حق جهاد در راه خدا را ادا کرد. ايشان “جهاد دروني و معنويت عميق” را مکمل جهاد سياسي ، اجتماعي و فکري امام بزرگوار برشمردند و در تبيين ابعاد مکتب امام خاطر نشان کردند : منظومه فکر ي اي که امکان اين تحولات عظيم را ايجاد کرد مبتني بر جهان بيني متکي بر توحيد بود. رهبر انقلاب، به روز بودن را دومين ويژگي مکتب امام خميني برشمردند و ياد آور شدند: امام با تکيه بر منظومه منسجم فکري خود ، براي مسائل مورد ابتلاي جامعه ايران و جوامع بشري ، راه حل مي داد و ملتها ، ارزش اين راه حلها را احساس مي کردند و به همين علت ، مکتب امام در ميان ملتها گسترش مييافت. ايشان ، زنده بودن ، پويايي ، تحرک و عملياتي بودن را از خصوصيات ديگر مکتب امام خميني دانستند و خاطر نشان کردند: امام مثل بعضي از تئوري سازان روشنفکر و انديشه پردازان ذهني نبود که در محافل ، حرفهاي زيبا مي زنند اما در ميدان عمل کارآيي ندارند. رهبر انقلاب، ايجاد انگيزه، تحرک و اميد در ملت ايران را پيامدهاي مبارک پيروي از امام و مکتب امام خواندند و خاطر نشان کردند: ملت بزرگ ايران ، هنوز با تحقق اهداف خود ، فاصله بسيار ي دارد اما مهم اين است که ملت و جوانانش ، با دلهايي پر از انگيزه و همت و اميد ، اين راه روشن را ادامه مي دهند . ايشان ، تداوم صحيح اين راه شوق آفرين را به شناخت صحيح و دقيق شخصيت امام و اصول مکتب امام منوط دانستند و تاکيد کردند : تحريف شخصيت امام ، تحريف راه امام و تلاش براي منحرف کردن صراط مستقيم ملت ايران است و اگر راه امام (ره) گم يا فراموش و يا خدائي نکرده عمدا” به کنار گذاشته شود ، ملت ايران سيلي خواهد خورد . حضرت آيت اله خامنه اي با تاکيد بر اينکه استکبار جهاني و قدرتهاي زور گو همچنان چشم طمع به ايران بعنوان کشوري بزرگ ، و ثروتمند و مهم در منطقه دارند ، خاطر نشان کردند : قدرتمندان دغل باز دنيا هنگامي از اين طمع سيري ناپذير خود دست برخواهند داشت که ملت ايران به چنان پيشرفت و قدرتي برسد که اميد آنها قطع شود. ايشان با يادآوري اين نکته که مسير پيشرفت و قدرت ملت ايران در گرو حرکت بر چارچوب اصول و مباني مکتب فکري امام (ره) است، گفتند: با در نظر گرفتن اين مسائل ، خطر تحريف شخصيت امام بزرگوار (ره) اهميت پيدا مي کند و بايد بعنوان يک هشدار جدي براي مسئولان ، صاحبنظران فکري انقلاب ، شاگردان قديمي امام ، علاقه مندان به راه امام ، و عموم جوانان و فرزانگان و دانشگاهيان و حوزويان، باشد. رهبر انقلاب اسلامي موضوع تحريف شخصيت امام (ره) را موضوعي با سابقه اي طولاني و از ابتداي انقلاب اسلامي دانستند و خاطر نشان کردند : تلاش دشمن از ابتداي انقلاب و در زمان حيات امام (ره) نيز اين بود تا در تبليغات جهاني ، ايشان را يک انقلابي خشک و خشن و غير قابل انعطاف و بدون عاطفه معرفي کند . حضرت آيت الله خامنه اي افزودند : امام بزرگوار (ره) در مقابل قدرتهاي مستکبر ، داراي شخصيتي قاطع و غير متزلز ل بود اما در عين حال مظهر عاطفه و لطافت و محبت و دلدادگي در مقابل خدا وخلق خدا بويژه قشرهاي مستضعف بود . ايشان با اشاره به تحريف دانسته يا ندانسته شخصيت امام در داخل گفتند: در زمان حيات امام (ره) عده اي هر حرفي را که به نظر آنها پسنديده مي آمد به امام نسبت مي دادند در حاليکه هيچ ارتباطي باشخصيت ايشان نداشت . رهبر انقلاب اسلامي افزودند : بعد از رحلت امام (ره) اين جريان ادامه داشت تا جايي که برخي امام را بعنوان يک انسان ليبرال مسلک که هيچ قيد و شرطي در رفتارهاي سياسي ، فکري و فرهنگي ايشان وجود ندارد معرفي مي کنند ، در حاليکه اين نگاه بشدت غلط و خلاف واقع است . حضرت آيت الله خامنه اي تنها راه شناخت صحيح و دقيق شخصيت امام (ره) را ، شناخت و بازخواني اصول و مباني مکتب فکري ايشان برشمردند و تاکيد کردند : اگر شخصيت امام بر اساس اين روش شناخته نشود ممکن است عده اي امام را براساس سليقه هاي فکري خود معرفي کنند . ايشان با تاکيد بر اينکه محبوبيت امام (ره) در ميان مردم ماندگار است و دشمن نتوانسته است اين محبوبيت را از بين ببرد ، خاطر نشان کردند : بر همين اساس موضوع تحريف شخصيت امامِ نافذ در دلهاي مردم ، خطر بزرگي است که بازخواني اصول و مباني فکري امام (ره) مانع از شکل گيري اين خطر مي شود . رهبر انقلاب اسلامي ، اصول ومباني فکري امام (ره) را برگرفته از بيانات گوناگون ايشان در طول 15 سال نهضت اسلامي و 10 سال بعد از پيروزي انقلاب دانستند وافزودند : اگر اين اصول کنار يکديگر قرار گيرند ، شاکله اي از شخصيت واقعي امام خميني (ره) شکل خواهد گرفت . حضرت آيت الله خامنه اي قبل از تبيين 7 مورد از اصول و مباني فکري امام (ره) چند نکته را در خصوص اصول امام بيان کردند: 1- اين اصول بصورت مکرر در بيانات امام تکرار شده و جزو بيّنات امام است 2- اين اصول نبايد گزينشي انتخاب و بيان شوند 3- اصول امام منحصر در اين هفت مورد نيست و صاحبنظران مي توانند با چارچوب تعيين شده ، اصول ديگري از مکتب فکري امام را نيز استخراج کنند . ايشان سپس به بيان اصول هفت گانه مکتب فکري امام بزرگوار (ره) پرداختند و گفتند : “اثبات اسلام ناب محمدي (ص) و نفي اسلام آمريکايي” ، يکي از اين اصول است و امام (ره) همواره اسلام ناب را در مقابل اسلام آمريکايي قرار مي داد . رهبر انقلاب اسلامي در تبيين ماهيت اسلام آمريکايي به دو شاخه آن يعني “اسلام سکولار” و “اسلام متحجر” اشاره و خاطر نشان کردند : امام (ره) همواره افرادي را که قائل به جدايي جامعه و رفتار اجتماعي انسانها از دين بودند در کنار افرادي قرار مي دادند که به دين نگاه عقب افتاده و متحجرانه و غيرقابل فهم براي انسانهاي نوانديش داشتند . حضرت آيت الله خامنه با تاکيد بر اينکه هر دو شاخه اسلام آمريکايي همواره مورد حمايت زورگويان جهاني و آمريکا قرار داشته است ، افزودند : امروز نيز جريان منحرف داعش و القاعده و همچنين جريانهاي به ظاهر اسلامي ولي بيگانه با فقه و شريعت اسلامي ، مورد حمايت آمريکا و اسرائيل هستند . ايشان گفتند : از ديدگاه امام (ره) اسلام ناب ، اسلام مبتني بر کتاب و سنت است که با ديدگاهي روشن و متناسب با شرايط زمان و مکان ، شناخت نيازهاي بالفعل جوامع اسلامي و بشر و در نظر گرفتن روشهاي دشمن با استفاده از شيوه و متد علمي جا افتاده و تکميل شده در حوزه هاي علميه بدست مي آيد. رهبر انقلاب اسلامي تاکيد کردند : در مکتب فکري امام (ره) ، اسلام آخوندهاي درباري و اسلام داعشي از يک طرف و اسلام بي تفاوت در برابر جنايتهاي رژيم صهيونيستي و آمريکا و چشم دوخته به قدرتهاي بزرگ از طرف ديگر ، هر دو به يک نقطه مي رسند و هر دو مردود هستند . حضرت آيت الله خامنه اي خاطر نشان کردند : کسي که خود را پيرو امام (ره) مي داند بايد با اسلام متحجر واسلام سکولار مرزبندي داشته باشد . ايشان “اتکال به کمک الهي و اعتماد به صدق وعده الهي و در مقابل بي اعتمادي به قدرتهاي مستکبر و زورگوي جهاني ” را دومين اصل از اصول مباني فکري امام (ره) برشمردند وافزودند : امام بزرگوار (ره) همواره به وعده الهي و صدق آن اعتقاد داشت و در مقابل به وعده هاي مستکبران و قدرتمندان جهاني ، مطلقا” اعتماد نداشت . رهبر انقلاب اسلامي خاطر نشان کردند : اين ويژگي بارز امام (ره) موجب شده بود که ايشان مواضع خود را صريح و قاطع و بدون رودربايستي بيان کند . حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به پاسخ هاي امام (ره) به نامه هاي برخي سران مستکبر که با صراحت و قاطعيتي تمام و در عين حال با ادب واحترام نگاشته شده بودند ، گفتند : امام(ره) توکل به خدا را همچون خوني در شريان ملت ايران جاري کرد و ملت نيز اهل توکل به خدا و معتقد به نصرت الهي شد . ايشان با اشاره به بي اعتمادي مطلق امام (ره) به مستکبرين و بي اعتنايي کامل به وعده هاي آنها ، افزودند : امروز ما اين موضوع را بطور کامل لمس کرده و متوجه شده ايم که چرا نمي توان به وعده هاي مستکبرين اعتماد کرد زيرا آنها در جلسات خصوصي صحبت هايي را مي کنند که در جلسات عمومي خلاف آنرا مي گويند و عمل مي کنند . رهبر انقلاب اسلامي با تاکيد بر اينکه “اعتماد به خدا و بي اعتمادي به مستکبرين ” از اصول مسلم مباني فکري امام (ره) بود ، خاطر نشان کردند: البته اين موضوع به معناي قطع رابطه با دنيا نبود زيرا ارتباط در حد معمول و محترمانه وجود داشت ولي هيچگونه اعتمادي به مستکبران و دنباله روهاي آنها وجود نداشت . “اعتقاد به اراده و نيروي مردم و مخالفت با تمرکزهاي دولتي ” سومين اصل از اصول مباني فکري امام (ره) بود که حضرت آيت الله خامنه اي به آن اشاره کردند . ايشان با تاکيد بر اينکه امام بزرگوار (ره) در مسائل مختلف اقتصادي، نظامي ، سازندگي ، تبليغاتي واز همه بالاتر در مسائل انتخابات ، همواره بطور واقعي به نيرو و راي مردم اعتقاد داشت و معتقدِ تکيه به مردم بود ، گفتند : در طول 10 سال حيات امام (ره) بعد از انقلاب که هشت سال آن دوران جنگ تحميلي بود ، حدود 10 انتخابات برگزار شد که حتي براي يک روز هم زمان برگزاري اين انتخابات ها تغيير نکرد و در وقت مقرر خود برگزار شدند زيرا امام (ره) براي راي ، افکار و تشخيص مردم به معناي واقعي کلمه، احترام قائل بود . رهبر انقلاب اسلامي افزودند : حتي در مواردي ممکن بود تشخيص و انتخاب مردم با نظر امام (ره) يکسان نبود اما امام براي آراء مردم احترام قائل بود . حضرت آيت اله الله خامنه اي با اشاره به سخنان امام (ره) که بارها مردم را ولي نعمت و خود را خادم مردم معرفي مي کرد ، خاطر نشان کردند : اين تعابير نشان دهنده جايگاه برجسته مردم و افکار و آراء و حضور آنان در نظر امام است . البته مردم هم به اين ديدگاه پاسخ مناسب دادند و هرجا که انگشت اشاره امام (ره) بود ، مردم با جان و دل در صحنه حاضر شدند . ايشان در جمع بندي اين بخش از سخنان خود تاکيد کردند : ميان امام (ره) و مردم رابطه اي متقابل وجود داشت . امام مردم را دوست داشت و مردم هم امام را . رهبر انقلاب اسلامي در ادامه به يکي از اصول مباني مکتب فکري امام (ره) اشاره کردند و افزودند : در بُعد مسائل داخلي ، امام طرفدار جدي حمايت از محرومان و مستضعفان بود و نابرابري اقتصادي و اشرافي گري را با شدت و تلخي رد مي کرد . حضرت آيت الله خامنه اي با تاکيد بر اينکه امام (ره) به معني واقعي کلمه طرفدار عدالت اجتماعي بود ، اين موضوع را يکي از پر تکرارترين مطالب در بيانات امام و يکي از خطوط قطعي و روشن ايشان دانستند وگفتند : امام (ره) از يک طرف برلزوم ريشه کن کردن فقر و محروميت زدايي تاکيد داشت و از طرف ديگر به مسئولان در خصوص خوي کاخ نشيني و اشرافي گري وتجمل گرايي هشدار مي داد . ايشان بااشاره به تاکيد مکرر امام (ره) مبني بر اعتماد مسئولان به طبقات محروم و ضعيف ، افزودند : امام بزرگوار (ره) همواره مي گفت ، اين کوخ نشينان و فقرا هستند که بدون اظهار نارضايتي از مشکلات و سختي ها در صحنه حاضر هستند در حاليکه طبقات برخوردار ، در مشکلات بيشتر ابراز نارضايتي مي کنند . رهبر انقلاب اسلامي در بيان پنجمين اصل از مباني فکري امام (ره) خاطر نشان کردند : “در بعُد خارجي ، امام (ره) صريحا” در جبهه مخالفِ قلدران بين المللي و مستکبران بود و در حمايت از مظلومان هيچ ملاحظه اي نمي کرد . حضرت آيت الله خامنه اي با تاکيد بر اينکه امام (ره) با مستکبرين سرآشتي نداشت ، واژه “شيطان بزرگ” براي آمريکا را يک ابداع عجيب از طرف امام (ره) دانستند و خاطر نشان کردند : امتداد معرفتي و عمليِ تعبير “شيطان بزرگ” بسيار زياد است زيرا وقتي به کسي لقب شيطان داده مي شود ، رفتار و برخورد و احساسات بايد در چارچوب “شيطان صفتي” او باشد . ايشان افزودند : امام (ره) تا آخرين روز حيات خود ، همين احساس را نسبت به آمريکا داشت و ضمن آنکه تعبير ” شيطان بزرگ” را بکار ميبرد، از بن دندان هم به آن اعتقاد داشت . رهبر انقلاب اسلامي خاطر نشان کردند : در مقابل ، از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي ، عده اي به نقش آمريکا در تغذيه عقبه رژيم طاغوت که بدست ملت ايران ساقط شده بود ، توجه نمي کردند و لذا با حضور آمريکاييها در کشور و حتي ادامه فعاليت برخي نهادهاي آمريکايي موافق بودند . حضرت آيت الله خامنه اي اختلاف عمده دولت موقت با امام (ره) در سال هاي اول انقلاب را همين موضوع دانستند و افزودند : آنها توجه نداشتند که اگر به آمريکا مجال دوباره داده شود ، ضربه خود را به ملت خواهد زد اما امام (ره) متوجه اين موضوع بود و بر همين اساس موضع گيري مي کرد و ديدگاه امام در قضيه تسخير لانه جاسوسي نيز در همين چارچوب بود . ايشان به برخي حوادث سالهاي اخير منطقه واعتماد برخي جريان ها به آمريکا و ضربه خوردن آنها از همين نقطه ، اشاره کردند و گفتند : امام (ره) در چارچوب اين اصل فکري خود ، همواره در مقابل آمريکا و دستگاه سياسي و امنيتي آن موضع گرفت و متقابلا” از ملت هاي مظلوم بويژه مردم فلسطين با کمال صميميت و قاطعيت حمايت کرد رهبر انقلاب اسلامي با تاکيد بر اينکه در چارچوب اين منطق امام (ره) مي توان قضاياي امروز منطقه و جهان را تحليل کرد ، افزودند: ما امروز به همان اندازه که با رفتارهاي وحشيانه و ظالمانه جريان داعش در عراق و سوريه مخالفيم ، با رفتار ظالمانه پليس فدرال آمريکا در داخل اين کشور مخالفيم و هر دو رفتار را همانند يکديگر مي دانيم حضرت آيت الله خامنه اي خاطر نشان کردند : ما به همان اندازه که با محاصره ظالمانه مردم مظلوم غزه مخالفيم با بمباران مردم بي پناه يمن مخالف هستيم ، به همان انداز که با سخت گيري بر ضد مردم بحرين مخالفيم با حملات هواپيماهاي بدون سرنشين آمريکا به مردم افغانستان و پاکستان مخالفيم . ايشان با تاکيد بر اينکه ما درچارچوب منطق صريح امام (ره) طرفدار مظلوم و مخالف ظالم هستيم ، خاطر نشان کردند : به همين دليل است که مسئله فلسطين همچنان يک مسئله اصلي براي جمهوري اسلامي ايران است و هيچگاه از دستور کار نظام خارج نخواهد شد . رهبر انقلاب اسلامي تاکيد کردند : مسئله فلسطين عرصه يک مجاهدت واجب و لازم اسلامي است و هيچ حادثه اي ما را از مسئله فلسطين جدا نخواهد کرد . حضرت آيت الله خامنه اي افزودند : ممکن است کساني در صحنه فلسطين به وظيفه خود عمل نکنند اما آنچه مورد تاييد ما است ، مردم و مجاهدان فلسطيني هستند . “تأکيد بر استقلال و نفي سلطهپذيري” ششمين اصل از مکتب امام(ره) بود که رهبر انقلاب اسلامي به آن اشاره کردند. حضرت آيت الله خامنهاي با تعريف استقلال به “آزادي در مقياس يک ملت” اين تناقض غيرقابل قبول را که برخي افراد ادعاي آزاديهاي فردي را دارند اما عليه استقلال کشور و آزاديهاي يک ملت حرف ميزنند، مورد توجه قرار دادند و افزودند: متأسفانه برخي براي نفي استقلال تئوريسازي ميکنند و از استقلال به عنوان «انزوا» و يا يک مسئله کم ارزش ياد ميکنند، که اين خطايي بسيار مهم و خطرناک است. ايشان با اشاره به اعتقاد راسخ امام بزرگوار به استقلال و رد سلطه، بسياري از فعاليتهاي دشمن نظير تهديدها و تحريمها را براي خدشه وارد کردن در اين اصل خواندند و گفتند: دشمن استقلال کشور را هدف گرفته و همه بايد ضمن شناخت اهداف دشمن، هوشيار باشند. اصل «وحدت ملي و مقابله با توطئههاي تفرقهافکن دشمن» آخرين اصل از اصول روشن مکتب امام خميني بود که رهبر انقلاب اسلامي بر آن تأکيد کردند. ايشان تفرقهافکني مذهبي و قومي را جزو سياستهاي قطعي دشمن خواندند و افزودند: امام بزرگوار ما از ابتداي پيروزي انقلاب در مقابله با اين توطئه، تکيه کم نظيري بر وحدت ملي و اتحاد آحاد ملت داشتند. رهبر انقلاب با اشاره به استمرار سياست تفرقهافکني، ايجاد تفرقه در دنياي اسلام را از سياستهاي اصلي استکبار و امريکا خواندند و خاطرنشان کردند: در مقابل اين توطئه، نگاه جمهوري اسلامي، نگاه «امتساز» و در راستاي تحقق امت اسلامي است و ايران بر همين اساس، همان روابطي را که با برادران شيعه حزب الله داشت، با برادران فلسطيني سنّي مذهب داشته است. حضرت آيت الله خامنهاي، طرح «هلال شيعي» توسط عوامل دست دوم امريکا و همچنين مماشات و يا کمک آمريکا به جريانهاي تروريستي در عراق و سوريه نظير داعش را از جمله شواهد سياست تفرقهافکني مذهبي استکبار برشمردند و افزودند: همه، چه سني و چه شيعه بايد توجه کنند که بازي دشمن را نخورند. ايشان تأکيد کردند: هم آن تسنني که مورد حمايت امريکاست و هم آن تشيعي که از لندن به دنيا صادر ميشود، هر دو برادران شيطان و عوامل استکبار و غرب هستند. رهبر انقلاب از همين زاويه، انتخاب شعار امسال يعني همدلي و همزباني و تأکيد بر آن را در مقابل توطئه تفرقه افکني دشمن خواندند و گفتند: دشمن اصل موجوديت اسلام را تهديد ميکند و همه اقوام و مذاهب بايد در کنار يکديگر با تشکيل «يد واحده» اجازه ندهند دشمن به قلمرو وسيع دنياي اسلام نفوذ کند. حضرت آيت الله خامنهاي در جمع بندي اين بخش از سخنانشان، مبناي جاذبه و دافعه امام(ره) را همين اصول اساسي خواندند و افزودند: اصول امام منحصر در اين موارد نيست و صاحبنظران ميتوانند در اين خصوص جستجو و تحقيق کنند اما کسي نبايد آنچه را که خود ميپسندد به امام(ره) نسبت دهد، بلکه اظهارات بايد بر مبناي اصولي باشد که در منابع مربوط به امام(ره) آنهم به صورت مستمر و مکرر از ايشان وجود دارد. رهبر انقلاب در بخش پاياني بيانات خود، به يک واقعيت مهم اشاره و تأکيد کردند: همه بدانند که هدف دشمن بازگشت به دوران سلطه بي قيد و شرط خود بر اين کشور است و اخم، لبخند، وعده و تهديدهاي او نيز براي دستيابي به همين هدف است. ايشان، اساس دشمني با اسلام را به دليل مخالفت با بازگشت همين سلطهگري خواندند و خاطرنشان کردند: دشمن با اسلام مخالف است، چون اسلام نيروي مقاوم در مقابل اين توطئه است، آنها با ملت ايران هم مخالفند، چون ملت مقابل آنها مثل کوه استوار ايستاده است. حضرت آيت الله خامنهاي با اشاره به اظهارات يک سياستمدار قديمي امريکايي مبني بر اينکه گروههاي تروريستي تکفيري براي غرب اهميتي ندارند و بايد ايران را که به دنبال ايجاد تمدن عظيم اسلامي است، دشمن خود دانست، افزودند: اين سياست، اهميت و ضرورت امت سازي در دنياي اسلام را نشان ميدهد و همه بايد بدانند که دشمن تمام تلاش خود را ميکند که جلوي حرکت اسلامي و پيشرفت و ترقي ملت ايران را بگيرد. ايشان تأکيد کردند: دشمن در ميان ملت با هر کسي ايستادگي بيشتري بکند، بيشتر مخالف است، آنها با عناصر مومن و حزب اللهي و سازمانها و نهادهاي انقلابي بيشتر مخالفند چون مي دانند که اين عناصر سدهاي محکم و مستحکمي در مقابل نفوذ دشمن هستند. پيش از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي، حجت الاسلام والمسلمين سيدحسن خميني در سخناني ضمن خير مقدم به زائران بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي، با اشاره به حوادث عراق، سوريه، يمن و بحرين و با بيان اينکه مرتجعين، منطقه را به آشوب کشانده اند، خاطرنشان کرد: جامعه اسلامي آبستن حوادث بسيار تلخي است و مسببان آن کساني هستند که سرشار از بغض و کينه نسبت به اسلام هستند. توليت آستان مقدس حضرت امام خميني (ره) افزود: گروهي خشن همه تمدن اسلامي را به نام پيامبر (ص) و دين اسلام مورد هدف قرار داده، انسانکشي راه مياندازند و با حمايت خارجيها و صهيونيستها فضاي بدي عليه اسلام راه انداخته اند. حجت الاسلام سيد حسن خميني با تاکيد بر اينکه ايران سرزمين امام خميني (ره) است و همه دنيا ملت ايران را آزمودهاند، تصريح کرد: اگر کسي چپ به مملکت نگاه کند، ملت زير سايه فرمانده کل قوا اجازه هيچ گونه تعدي به کشور را نخواهد داد و از تماميت ارضي و استقلال کشور دفاع خواهد کرد.
جشن نیمه شعبان
به همت مدیرو معاون فرهنگی و دیگر عزیزان جشن میلاد با سعادت آقا امام زمان علیه السلام در مصلی شهرکرد برگزار شد.
امید که انشاالله مورد عنایت حضرت قرار گرفته باشد.
تورا من چشم در راهم
دلم تورا می خواهد.
آقاجان
دوباره شنبه را بدون تو شروع کردم،شروعی سرد….
می شود نگاهم کنی بعضی وقتها ایمانم بازیچه دنیایم می شود….چقدر سخت است
بعضی وقتها نمی توانم کم می آورم …
امام منصورم سخت است نگه داشتن زغال گداخته بر کف دستهایم…
امام مهربانم بدون بودنت سختتر می شود….
تورا من چشم در راهم