معارف اسلامی ماه شعبان
بیانات آیت الله محمد ناصری
در فضیلت بعضی از اوقات بر بعضی دیگر، هیچ تردیدی نیست. تمامیِ ماه مبارک رمضان، لیلـة القدر، شب مبعث پیامبر(ص)، عید سعید غدیر و … در شمار این ایّام مبارک است.
امّا گذشته از شرافت ذاتیِ بعضی از ایّام، اهمیّت حاصل از بعضی از وقایع خاص نیز به شرافت آن ایّام می افزاید. ماه شعبان نیز در شمار شریف ترین ایّام سال قرار دارد که نه تنها خود شریف است، بلکه بستر ولادت ولیّ مطلق الهی، حضرت بقیةالله(ع) نیز هست. از این روست که در سخنان پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) نیز به وفور به اهمیّت این ماه اشاره شده است.
بنابر آنچه در شماری از متون روایی وارد شده، پیامبر اکرم(ص) در یکی از سال ها، به هنگام آغاز این ماه خطبه ای خواندند و مردم را نسبت به شرافت این ماه آگاه فرمودند. قسمت هایی از این خطبه چنین است:
… شعبان ماه شریفی است و آن ماه من است. حاملان عرش آن را بزرگ می شمارند و حقّ آن را می شناسند. آن ماهی است که در آن همچون ماه رمضان، روزی بندگان زیاد می گردد و در آن بهشت آذین بسته می شود. و این ماه را شعبان نامیده اند زیرا در آن ارزاق مؤمنان تقسیم می شود و آن ماهی است که عمل در آن چند برابر می شود و کار نیکو هفتاد برابر ثمره می دهد.
بنابر آنچه در این خطبه وارد شده است:
1. شعبان ماه پیامبر اکرم(ص) است؛
2. فرشتگان احترام این ماه را کاملاٌ رعایت می کنند؛
3. ارزاق مردمان، به ویژه روزیِ معنویِ آنان در این ماه تقسیم می شود؛
4. در این ماه، فرشتگان بهشت را زینت می دهند، تا مؤمنان به آن وارد شوند؛
5. خداوند به فضل خود، حسنات مردم را در این ماه هفتاد برابر پاداش می دهد، و از گناهان آنان درمی گذرد.
بنابر آنچه در حدیثی دیگر آمده، این ماه ماهی است که:
در هر پنجشنبة ماه شعبان، آسمان ها زینت بسته می شود، پس فرشتگان به دعا می پردازند که پروردگارا! آن کس را که در این روز روزه بدارد، ببخشای، و دعایش را اجابت فرمای. پس هر کس که در این روز دو رکعت نماز گذارد و در هر رکعت آن یک مرتبه سورة حمد و یکصد مرتبه سورة توحید را بخواند و بعد از نماز نیز یکصد مرتبه صلوات بفرستد، خداوند تمامی حاجت های دینی و دنیایی او را اجابت می فرماید.
اهمیّت شب نیمة شعبان
اکنون که اندکی به اهمیّت این ماه واقف شدیم، می افزاییم که در میان تمامی روزها و شب های این ماه، شب نیمة ماه که شب ولادت حضرت حجّت بن الحسن(ع) است؛ از شرافتی ویژه برخوردار است.
پیامبر اکرم(ص)، این چنین از اهمیّت این شب خبر میدهند:
من شب نیمه شعبان، خوابیده بودم که جبرائیل به نزدم آمد و گفت: ای محمّد! آیا در این شب می خوابی؟
گفتم: ای جبرائیل! مگر این شب چه شبی است؟
جبرائیل گفت: این شب، شب نیمة شعبان است. ای محمّد برخیز!. پس مرا از بستر خواب بلند نمود و آنگاه مرا به بقیع برد و گفت: سرت را بلند کن و به آسمان بنگر. این شبی است که در آن درب های آسمان و در رحمت الهی و رضایت او گشوده می گردد… ای محمد! هر کس این شب را تا صبح به تکبیر، تسبیح، تهلیل، دعا، نماز، قرائت قرآن، انجام مستحبّات و استغفار بگذراند، بهشت منزل و آرامش گاه او خواهد بود.
در حدیثی دیگر، چنین آمده است که پیامبر اکرم (ص) به هنگام حلول این ماه فرمودند:
شعبان ماه من است، خداوند رحمت فرماید آنکس را که مرا در ماهم یاری رساند.
هر چند اطاعت از دستورهای پیامبر اکرم(ص)، مصداق کامل کمک به ایشان در این ماه است، امّا می توان صلوات بر ایشان و اهل بیت مکرّم(ع) را نیز از مصادیق اعانت ایشان دانست. ازین روست که بسیاری از بزرگان به کثرت صلوات در این ماه سفارش می نموده اند.
بنابر آنچه در حدیثی دیگر آمده است:
خداوند به ذات مقدّس خود سوگند خورده است که هر کس را در این ماه به او پناه برده و از او درخواست کند، از رحمت خود محروم ننماید.
بنابر روایت کمیل یار با وفا و با معرفت امیرالمؤمنین(ع)، در جلسه ای یکی از یاران حضرت از ایشان دربارة آیة شریفة « فیها یفرق کلّ أمرٍ حکیم»6 سؤال کرد، ایشان نیز در تفسیر شب قدر که امور آدمیان در آن مقدّر می شود به بیان اهمیّت شب نیمة شعبان پرداختند و به خصوص برخواندن دعای حضرت خضر(ع) در این شب تأکید کردند.
پس از اتمام جلسه و آنگاه که کمیل به منزل خود بازگشت، باز به نزد حضرت مراجعه کرد تا دعای خضر را از ایشان فرا گیرد. حضرت نیز نخست او را امر به نوشتن کردند و آنگاه دعای معروف کمیل را برای او خواندند، و سرانجام او را به خواندن این دعا در شب نیمة شعبان سفارش فرمودند.7 دعای کمیل اگر چه بنا به سنّت معمول در شب های جمعه قرائت می شود، امّا ویژه این شب نیز است، هر چند خواندن آن در شب های دیگر نیز بسیار با فضیلت است.
از همین روست که شب نیمة شعبان، شب قدر است و یا دست کم، در فضیلت همچون شب های قدر معروف است. روایات متعدّدی از حضرت صادق(ع) و حضرت باقر(ع) نیز به این مطالب گواهی می دهد. از این روست که فضائل و نیز اعمال ویژة این شب بسیار بیشتر از فضائل و اعمال دیگر شب های مبارک سال، همچون شب ولادت پیامبر اکرم(ص)، شب ولادت حضرت امیرالمؤمنین(ع)، و نیز شب ولادت حضرت فاطمة زهرا(س) می باشد.
دستت اما حکایتی دارد...
«مثلِ شهید»
یکوقت در مورد جانبازها فکر میکردم، که به نظرم رسید گاهی فضیلت آنها از شهدا هم بیشتر است. جانباز کسی است که بعد از آنکه قسمتی از بدنش را در راه خدا داد و عضو یا اعضای شهیدی را با خودش همراه کرد و در بقیهی مدت زندگی و عمرش هم متقی و شکرگزار بود و عمل صالح انجام داد، خدای متعال در مورد اینگونه از مجروحین جنگ در قرآن میفرماید: «الّذین استجابوا للَّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح للّذین احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظیم». کلمهی «عظیم» در پایان این آیهی شریفه، قابل تأمل است.
سخنرانی در مراسم بیعت گروه کثیری از جانبازان ۲۸/۰۴/۱۳۶۸
جانبازان عزیز باید قدر این موقعیت را - اگرچه با سختی مواجهند - بدانند. من میدانم که شما سختی میکشید. محرومیت از پا و دست و نخاع و چشم و سلامتی، برای شما که در دوران جوانی بسر میبرید و میتوانستید سالم باشید، سخت است. هیچ پاداش بزرگ و خوبی را بدون سختی به انسان نمیدهند. شما خیال نکنید که انسان بدون تحمل سختیها ممکن است به اجرهای عظیم برسد؛ خیر، چنین چیزی نیست؛ «افضل الاعمال احمزها» : با فضیلتترین کارها، سختترین و دشوارترین آنهاست. در مقابل این سختییی که تحمل میکنید، آن اجر عظیم را به شما میدهند.
سخنرانی در مراسم بیعت گروه کثیری از جانبازان ۲۸/۰۴/۱۳۶۸
شما، هم عضو شهیدی را با خود همراه دارید، و هم زندهاید و از تنعمات زندگی در حد زیادی برخوردار میشوید. وقتی انسان بین مرگ و زندگی قرار میگیرد، اگر به او بگویند زنده بمان، اما فلان عضو را نداشته باش و یا اینکه مرگ را انتخاب کن، میگوید زنده بمانم، آن عضو را هم بگیرید. زندگی شیرین است و هر انسانی آن را میخواهد. بنابراین، جانبازان ما، هم از نعمت زندگی برخوردارند، و هم عضو شهیدی را با خود همراه دارند، و هم - اگر تقوا و احسان را در عمل رعایت کنند - به آن اجر عظیم و باورنکردنی میرسند. قدر این نعمات را بدانید.
سخنرانی در مراسم بیعت گروه کثیری از جانبازان ۲۸/۰۴/۱۳۶۸
هم خانوادههای شهدای عزیزمان و هم خانوادههای اسرای عزیزمان و هم جانبازان عزیزمان و خانوادههای گرامیشان، قدر خودشان را بدانند و مطمئن باشند که عمل آنها امروز خیلی ارزش داشته و دارد و تأثیر زیادی برای عظمت اسلام داشته و خواهد داشت.
سخنرانی در دیدار با جمع کثیری از جانبازان ۲۴/۰۸/۱۳۶۸
شهید و خانوادهاش و جانباز و خانوادهاش و اسیر و خانوادهاش، جزو برجستهترین انسانها و شریفترین و عزیزترین آنها هستند و باید همان گونه هم با آنها معامله شود. البته، معاملهی خدا و آنچه خدا با شما خواهد کرد، از همه بالاتر و با ارزشتر و ماندگارتر است.
سخنرانی در دیدار با جمع کثیری از جانبازان ۲۴/۰۸/۱۳۶۸
برادران جانباز و آزادهیی را که ملاحظه میکنید، هر حادثهیی که برایشان اتفاق افتاده، و هر تجربهی مخلصانهیی که اینها یا خودشان نشان دادند یا در دیگری دیدند، به نظر من کافی است تا انسانهایی را هدایت کند. این حادثهها و تجربهها، ماها را واقعاً هدایت میکند.
بیانات در دیدار با هنرمندان «دفتر هنر و ادبیات مقاومت» حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی ۲۵/۰۴/۱۳۷۰
*
قرآن کریم دربارهی آن مجاهدانی که در جنگ زخمی هم شدند - که دیگر از این بالاتر چیست؟ انسان، هم به میدان جنگ برود و هم مجروح بشود؛ مثل این عزیزان جانباز ما - میفرماید: «الّذین استجابوا للَّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح»؛ کسانی که به میدان جنگ و جهاد در راه خدا رفتند و مجروح و زخمی شدند، «للّذین احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظیم»؛ این اجر و پاداش بزرگ برای آنها میماند؛ در صورتی که تقوا و نیکوکاری را با خودشان همراه داشته باشند. والّا اگر کسی آن مجاهدت را بکند و آن ارزش معنوی را به دست بیاورد، اما خدای نکرده آن ارزش را برای خود حفظ نکند، این خسران است. چه چیزی میتواند آن ارزش را برای ما حفظ کند؟ تقوا. به همین خاطر است که در هر نماز جمعه و در هر سورهی قرآن، «تقوا» دایماً به ما تذکر داده میشود. در اول قرآن - همین آیاتی که در اینجا تلاوت شد - صحبت از تقواست: «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتّقین».
بیانات در دیدار با گروهی از فرزندان شاهد؛ فارغالتحصیلان مقاطع مختلف دانشگاهی ۰۸/۱۰/۱۳۷۰
این جوانان مؤمن و نستوه، این زنان و مردان، آنهایی که شهید شدند، آنهایی که جانباز شدند، آنهایی که زندانهای سخت دوران اسارت را تحمل کردند، آنهایی که فراق عزیزان را تحمل کردند، آنهایی که سختیهای میدان جنگ را تحمل کردند و امروز شما هزار نفر از اینها را تشییع میکنید. هر یک از اینها، یک نمونهی ممتاز و عالی هستند که جا دارد هر ملتی یک نفر از این شهدا را داشته باشد، او را تجلیل کند؛ او را بزرگ بدارد و الگو قرار دهد.
بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران ۱۲/۱۱/۱۳۷۵
جانبازان ما هنوز در میدان مقاومت و ایستادگی هستند …عزیزان جانباز بدانند که مبارزهی آنها ادامه دارد. جانبازان ما، در تمام دوران جانبازی در حال مجاهدتند. این فضیلت، مخصوص آنها و کسان و همسران و خانوادههایشان است، تا وقتی که انشاءالله سلامت و عافیت پیدا کنند.
بیانات در دیدار ایثارگران، در سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی ۲۹/۰۵/۱۳۷۶
*
جانبازان ماهم عمدتا از همین مجموعهی فداکار تشکیل شدهاند؛ و تا مرز شهادت هم پیش رفتند؛ منتها شهادت نصیبشان نشد و به زندگی برگشتند؛ لیکن با نقص جسمانی. اینها سلامت خودشان را فدای این راه کردند؛ بعد هم صبر پیشه نمودند. وقتی جانباز صبر میکند، وقتی پای خدا حساب میکند، وقتی یک جوان نیرومند زیبای برخوردار از محسنات طبیعی، با کوری یا از دست دادن پا، دست، کبد، سلامتی و محروم از بسیاری از خیراتی که انسان بر اثر سلامت جسمانی از آنها برخوردار میشود، در میان سایر مردم راه میرود، اما شاکر است، اما احساس سرافرازی و سربلندی میکند که در راه خدا کاری کرده؛ این قیمت و ارزشش از شهدای ما کمتر نیست و گاهی هم بیشتر است.
بیانات در دیدار گروه کثیری از پاسداران، جانبازان، دانشجویان و دانشآموزان ۱۱/۰۸/۱۳۷۹
*
شهدا کسانی هستند که از دیگران شجاعت و دلیری بیشتری نشان دادند؛ سینه را سپر کردند، از خطر نهراسیدند و به شهادت رسیدند؛ بعضی به بهشت الهی پر کشیدند، بعضی هم جانباز شدند؛ در واقع - همانطور که گفته میشود و تعبیر درستی است - اینها شهید زندهاند.
بیانات در دیدار خانوادههای شهدای نیروهای مسلح ۰۴/۰۷/۱۳۸۰
*
ما خیلی پیشرفت کردهایم؛ اما این پیشرفتها مرهون آن دفاعها و مجاهدتهاست. ملت ایران با همهی وجود مرهون تلاش و مجاهدت این ایثارگران است؛ چه ایثارگرانی که شهید شدند، چه ایثارگرانی که شهید دادند - مثل شماها - چه ایثارگرانی که جانباز شدند، چه ایثارگرانی که زندگی دشوار جانبازی را برای عزیزان خودشان تحمل کردند - پدران اینها، مادران اینها، همسران اینها - چه آنهایی که در بند دشمن جبار جرار اسیر شدند و پدر و مادرها لحظهلحظهی دوران اسارت را با خون دل تحمل کردند، و چه آنهایی که از اسارت برنگشتند و در همانجا شهید شدند؛ و چه آنهایی که به جبهههای جنگ رفتند و خطر را پذیرفتند و جان خودشان را کف دست گرفتند و همهی نیروی خودشان را صرف کردند، اما خدای متعال خواست اینها زنده بمانند و برکاتشان برای کشورشان و دنیای اسلام ادامه پیدا کند.
بیانات در دیدار خانوادههای شهدای کرمان ۱۲/۰۲/۱۳۸۴
مشاهده فیلم و عکسهای مبتذل چه حکمی دارد؟
مشاهده فیلم و عکسهای مبتذل چه حکمی دارد؟
مشاهده تصاویر و فیلمهای غیراخلاقی در صورتی که موجب تحریک شده و شهوتانگیز باشند، طبق نظر همه فقها و علمای دینی حرام است، اما اگر این کار به دستور پزشک انجام شود چه حکمی دارد؟ آیا میتوان این فیلمها را به قصد یادگیری اعمال زفاف نگاه کرد؟ اگر دیدن فیلمهای مبتذل هیچ اثر سوئی بر فرد نداشته باشد چطور؟ دیدن فیلمهایی با تصاویر زنان و مردان عریان یا نیمه عریان همراه با همسر مجاز است یا خیر؟ اینها پارهای از سؤالاتی هستند که ممکن است در خصوص حکم شرعی تماشای فیلمهای غیراخلاقی برای بسیاری از افراد ایجاد شود و ما در این گزارش بر اساس احکام و استفتائات مراجع عظام تقلید به آنها پاسخ میدهیم.
آیتالله خامنه ای
سؤال : نگاهکردن به تصویر زن نامحرم و بدون پوشش چه حکمی دارد؟ نگاهکردن بهصورت زن در تلویزیون چه حکمی دارد؟ آیا بین زن مسلمان و غیرمسلمان و بین پخش آن بهطور مستقیم و یا غیر مستقیم تفاوتی وجود دارد؟
جواب: نگاهکردن به تصوير زن نامحرم، حکم نگاهکردن به خود زن نامحرم را ندارد، بنا بر اين اگر نگاه از روى لذّت نبوده و خوف افتادن به گناه نباشد و تصوير هم متعلّق به زن مسلمانى که بيننده آن را مى شناسد نباشد، اشکال ندارد و بنا بر احتياط واجب نبايد به تصوير زن نامحرم که بهطور مستقيم از تلويزيون پخش مىشود، نگاه کرد ولى در پخش غيرمستقيم تلويزيونى اگر ريبه و خوف افتادن به گناه نباشد، نگاهکردن اشکال ندارد.
سؤال : آیا دیدن تصاویر زنان برهنه و نیمه برهنه در فیلمهای سینمایی و غیر آن، در صورتی که آنان را نشناسیم، جایز است؟
جواب: نگاه کردن به فيلمها و تصاوير، حکم نگاه کردن به اجنبى را ندارد و در صورتى که از روى شهوت و ريبه نباشد و مفسدهاى هم بر آن مترتب نشود، شرعاً اشکال ندارد ولى با توجه به اينکه ديدن تصوير برهنهاى که شهوت برانگيز است، غالباً از روى شهوت بوده و به همين دليل مقدمه ارتکاب گناه مى باشد، بنا بر اين ديدن آنها حرام است.
سؤال : بعضی از جوانان به تصاویر مستهجن نگاه می کنند و برای کار خود توجیهات ساختگی ارائه میدهند، حکم آن چیست؟ و اگر دیدن این تصاویر مقداری از شهوت انسان را تسکین دهد و در جلوگیری از ارتکاب حرام مؤثر باشد، چه حکمی دارد؟
جواب: اگر نگاهکردن به آن تصاوير به قصد ريبه باشد و يا انسان بداند که منجر به تحريک شهوت او مى شود و يا خوف ارتکاب گناه و مفسده باشد، در اينصورت نگاهکردن به آنها حرام است و اين که به خاطر آن انسان به حرام ديگرى نمى افتد، مجوّز ارتکاب فعلى که شرعاً حرام است، نمى باشد.
سؤال : آیا دیدن فیلمهای شهوتان گیز برای فرد متأهل جایز است؟
جواب: اگر ديدن آنها به قصد تحريک شهوت باشد و يا موجب تحريک آن شود، جايز نيست.
سؤال : دیدن فیلمهایی که راه صحیح نزدیکی با زن باردار را آموزش می دهند، برای مردان متأهل، با توجه به اینکه باعث به حرام افتادن آنان نمیشود، چه حکمی دارد؟
جواب: ديدن اين فيلمها که هميشه بانگاه شهوت برانگيز همراه است، جايز نيست.
سؤال : دیدن فیلمهای ویدئویی که گاهی تصاویر منحرف کنندهای دارند، به قصد نظارت و حذف بخشهای فاسد آنها برای ارائه به دیگران چه حکمی دارد؟
جواب: ديدن اين فيلمها اگر به منظور اصلاح فيلم و حذف تصاوير فاسد و گمراه کننده آنها باشد اشکال ندارد بشرط اينکه کسى که اقدام به اين کار مىکند مصون از افتادن به حرام باشد.
سؤال : آیا برای زن و شوهر دیدن فیلمهای ویدئویی جنسی در خانه، جایز است؟ آیا برای فرد مبتلا به قطع نخاع، دیدن این فیلمها به قصد تحریک شهوت و تمکن از نزدیکی با همسرش، جایز است؟
جواب: برانگيختن شهوت توسط فيلمهاى ويدئويى جنسى جايز نيست.
آیتالله مکارم شیرازی:
سؤال : نگاه کردن به تصاویر مستهجن در صورتى که هیچ اثر سوئى روى فرد نداشته باشد چه حکمى دارد البته از نظر فقهى مراد است نه از لحاظ اخلاقى؟
جواب: جایز نیست زیرا تصاویر مستهجن منشأ فساد است.
سؤال : آیا دیدن فیلمهای مستهجن برای زن وشوهر اشکال دارد ؟
جواب: جائز نیست و غالبا آثار نامطلوبی در آینده بر زندگی مشترک آنها می گذارد.
سؤال : من یک جوان متاهل هستم. چهار سال است ازدواج کرده ام. به خاطر مشکل عدم میل جنسی و به تبع آن بچه دار نشدن با پزشک صحبت کرده ام، به علت بیماری روده که دارم نمی توانم به راحتی هر دارویی را استفاده کنم.
می خواستم ببینم اگر به عکس و یا فیلم هایی که در آنها، کفار به صورت عریان هستند (در صورتی که یقین داشته باشم برای من مفسدهای ندارد و عکس هم عکس کفار باشد) آیا میتوانم به بدن یا آلت آنها نگاه کنم. پزشک من می گفت اگر این راه از نظر شرعی جایز باشد از راههایی است که به حل مشکل من کمک میکند.
جواب: در صورتیکه به تجویز پزشک حاذق متدین تنها راه درمان باشد به مقدار ضرورت مانعی ندارد.
سؤال : استفاده از نوارهاى تصویرى مبتذل و مستهجن توسّط زن و شوهر، جهت تهییج قوّه شهویّه، بدون این که مفاسد دیگرى بر آن مترتّب گردد چه حکمى دارد؟ آیا کسى که این گونه نوارها را به منظور فوق نگهدارى مىکند، قابل تعزیر است؟
جواب: اشکال دارد و قابل تعزیر است؛ ولى در مرحله اوّل در این گونه موارد در مقام تعزیر باید به اخطارهاى لفظى قناعت کرد.
سؤال : آیا نگاه به فیلم روابط جنسی حرام است؟ و اینکه این حکم از چه آیه یا حدیثی استخراج میشود؟
جواب: آری، نگاه به فیلمهای مبتذل و مفسدهدار حرام است. این کار نوعی اشاعه فحشاء است که در قرآن از آن نهی شده است.
سؤال : تعدادی از دوستان بنده به سایتهای آموزش مسائل جنسی خارجی مراجعه میکنند در این سایتهای خارجی عکس های عمل زناشویی دو فرد غیر هم جنس به صورت برهنه کامل قرار دارد بنده به آن ها میگویم دیدن آنها حرام است ولی برای بنده دلیل میآورند و میگویند در رساله و استفتائات خود اقای مکارمی که از آن تقلید میکنی نوشته است که:
1. دیدن زن نامحرم کافر به طور برهنه مادر زاد حرام نیست.
2. چون شما آن زن یا افراد را نمی شناسی پس حرام نیست.
3. چون برای ما منشا فسادی ندارد یعنی ما بعد از آن کاری نمی کنیم حرام نیست.
4. چون تصاویر آن زنان برهنه کافر را ما به طور غیر مستقیم می بینیم پس باز هم حرام نیست. بنده نیز همین چهار دلیل را در رساله و استفتائات آقای مکارم دیده ام. پیرامون این مطلب توضیح دهید.
جواب: ما در هیچ کجا ننوشتهایم که دیدن زنان برهنه کافر یا عکس آنها جایز است. آنچه نوشتهایم جایز است این است که اگر آنها سربرهنه باشند و منشاء فسادی نباشد نگاه بدون قصد لذت مانعی ندارد. ولی دیدن عکسهای مستهجن قطعا جایز نیست.
آیتالله سیستانی:
پرسش: آیا نگاه کردن به تصویر مبتذل حرام است؟
پاسخ: با شهوت و ترس وقوع در حرام، حرام است و بدون آن هم ـ بنابر احتیاط واجب جایز نیست.
پرسش: آیا نگاه کردن به عکس زنهای مبتذل که خودشان راضی هستند دیگران عکسهای آنها را ببینند و در صورتیکه فرد از خودش مطمئن باشد که در حرام نمیافتد اشکال دارد؟ گناه کبیره است یا صغیره یا مکروه است یا هیچکدام ؟ لطفا اگر حدیث یا آیه ای در این خصوص داریم ذکر بفرمائید ؟
پاسخ: نگاه التذاذی به آن جایز نیست و همچنین است بنابر احتیاط واجب اگر نگاه غیر التذاذی میباشد چنانچه عکس بدن ریان یا نیمه عریان باشد.
پرسش: حکم شرعی برای تماشای فیلمهایی که دارای قطعات مبتذل میباشد چیست؟
پاسخ: نگاه کردن به شهوت و خوف وقوع در حرام ، حرام است و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر بدون شهوت و خوف وقوع در حرام باشد.
پرسش: حکم دیدن عکس زن خارجی نیمه عریان را بفرمائید ؟
پاسخ: نگاه التذاذی جایز نیست و بدون التذاذ هم بنابر احتیاط جایز نیست .
پرسش: آیا نگاه کردن به نقاشی های مبتذل منظور یادگیری نحوه جماع با همسر و تنوعات در مقاربتهای جنسی برای مردی که ازدواج کرده است و می خواهد تنوعی در جماع با همسرش در زمینه مقاربت جنسی داشته باشد ایراد دارد ؟
پاسخ: اگر بدون شهوت باشد بنابر احتیاط واجب جایز نیست .
پرسش: نگاه کردن به تصویر عورت مرد و زن نامحرم غیر مسلمان چه حکمی دارد اگر احتمال مفسده نرود؟
پاسخ: با شهوت جایز نیست بلکه بدون شهوت هم بنابر احتیاط واجب جایز نیست.
آیتالله سبحانی:
سؤال : آيا نگاه كردن به بدن نامحرم كه در فيلمهاى تلويزيون و ماهواره و … نشان داده مىشود جايز است؟
جواب: نگاه موجب تلذذ و ريبه و نگاهى كه خوف فساد در آن هست حرام است.
- ديدن عكس زنان بدون حجاب غير مسلمان، بدون قصد لذّت در صورتى كه نترسد كه به حرام بيفتد اشكال ندارد. و بنابر احتياط جاهايى را كه مثل ران و شكم معمولاً مى پوشانند به هيچ وجه نگاه نكند.
- نگاه كردن به فيلمهاى مبتذل، كه موجب فساد خود انسان يا خانواده اش مى شود، جايز نيست و بايد از نگاه كردن به آن خوددارى كرد.
آیتالله بهجت:
سؤال : آيا ديدن فيلم روابط جنسی كه بدن زنان هرزه عريان است، جايز است يا خير؟
جواب: چون موجب تهييج شهوت مىشود، جايز نيست.
سؤال : برخى از حرفه ها هم چون كارگردانى، نقد فيلم، كنترل سايتها و كنترل فيلمهاى وارداتى و… مستلزم ديدن فيلم هاى مستهجن است ـ كه مشتمل اعمال خلاف اخلاق است ـ ، در صورتى كه خوف ريبه و وقوع در فساد براى چنين كسانى نباشد، ديدن اين گونه فيلمها و درآمد حاصل از چنين شغلهايى چه حكمى دارد؟
جواب: از حيث حكم و شرط آن تفاوتى با ديگران ندارند و حرمت درآمد در صورتى است كه مزد در قبال كار حرام باشد، نه اين كه هم زمان با كار عقلايى حلال، نظر به ريبه هم مثلاً بنمايد كه موجب حرام بودن مزد نمىشود.
سؤال : نظر به بخش هاى مستهجن و وقيح فيلمها براى كسى كه آن ها را سانسور و اصلاح مىكند، چه حكمى دارد؟
جواب: سانسور كردن ضرورت نيست، چون مى توانند اصلاً آن را پخش نكنند.
سؤال : ديدن فيلم هاى سكسى در ماه رمضان چه حكمى دارد؟
جواب: مطلقاً حرام است و در ماه رمضان اگر سبب انزال منى شود، افطار به حرام به شمار مىآيد.
حضرت امام حسین (علیه السلام) در کلام مقام معظم رهبری
حضرت امام حسین (علیه السلام) در کلام مقام معظم رهبری
معنویت امام حسین علیه السلام
شخصيت درخشان و بزرگوار امام حسين عليهالسّلام دو وجهه دارد: يك وجهه، همان وجههى جهاد و شهادت و توفانى است كه در تاريخ به راه انداخته و همچنان هم اين توفان با همهى بركاتى كه دارد، برپا خواهد بود؛ كه شما با آن آشنا هستيد. يك بعد ديگر، بعد معنوى و عرفانى است كه بخصوص در دعاى عرفه به شكل عجيبى نمايان است. ما مثل دعاى عرفه كمتر دعايى را داريم كه سوز و گداز و نظم عجيب و توسّل به ذيل عنايت حضرت حق متعال بر فانى ديدن خود در مقابل ذات مقدّس ربوبى در آن باشد؛ دعاى خيلى عجيبى است.
دعاى ديگرى مربوط به روز عرفه در صحيفهى سجاديه هست، كه از فرزند اين بزرگوار است. من يك وقت اين دو دعا را با هم مقايسه مىكردم؛ اوّل دعاى امام حسين را مىخواندم، بعد دعاى صحيفهى سجّاديه را. مكرّر به نظر من اين طور رسيده است كه دعاى حضرت سجّاد، مثل شرح دعاى عرفه است. آن، متن است؛ اين، شرح است. آن، اصل است؛ اين، فرع است. دعاى عرفه، دعاى عجيبى است. شما عين همين روحيه را در خطابى كه حضرت در مجمع بزرگان زمان خود - بزرگان اسلام و بازماندگان تابعين و امثال اينها - در منى ايراد كردند، مشاهده مىكنيد. ظاهراً هم متعلّق به همان سال آخر يا سال ديگرى است - من الان درست در ذهنم نيست - كه آن هم در تاريخ و در كتب حديث ثبت است.
به قضيهى عاشورا و كربلا برمىگرديم. مىبينيم اينجا هم با اينكه ميدان حماسه و جنگ است، اما از لحظهى اوّل تا لحظهى آخرى كه نقل شده است كه حضرت صورت مباركش را روى خاكهاى گرم كربلا گذاشت و عرض كرد: «الهى رضاً بقضائك و تسليماً لأمرك»، با ذكر و تضرع و ياد و توسّل همراه است. از وقت خروج از مكه كه فرمود: «من كان فينا باذلاً مهجته موطناً على لقاءاللَّه نفسه فليرحل معنا»، با دعا و توسل و وعدهى لقاى الهى و همان روحيهى دعاى عرفه شروع مىشود، تا گودال قتلگاه و «رضاً بقضائكِ» لحظهى آخر. يعنى خود ماجراى عاشورا هم يك ماجراى عرفانى است. جنگ است، كشتن و كشته شدن است، حماسه است - و حماسههاى عاشورا، فصل فوقالعاده درخشانى است - اما وقتى شما به بافت اصلى اين حادثهى حماسى نگاه مىكنيد، مىبينيد كه عرفان هست، معنويّت هست، تضرّع و روح دعاى عرفه هست. پس، آن وجه ديگر شخصيت امام حسين عليهالسّلام هم بايد به عظمت اين وجه جهاد و شهادت و با همان اوج و عروج، مورد توجه قرار گيرد. …
بيانات مقام معظم رهبری در ديدار با گروه كثيرى از پاسداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت روز پاسدار 13/09/1376
سه صفت برجسته از ابعاد وجودی اباعبداللَّه عليهالسّلام
برجستگى وجود اباعبداللَّه عليهالسّلام داراى ابعاد است كه هر كدام از اين ابعاد هم بحث و توضيح و تبيين فراوانى به دنبال دارد؛ ولى اگر دو، سه صفت برجسته را در ميان همهى اين برجستگيها اسم بياوريم، يكى از آنها «اخلاص» است؛ يعنى رعايت كردن وظيفهى خدايى و دخالت ندادن منافع شخصى و گروهى و انگيزههاى مادّى در كار. صفت برجستهى ديگر «اعتماد به خدا»ست. ظواهر حكم مىكرد كه اين شعله در صحراى كربلا خاموش خواهد شد. چطور اين را «فرزدقِ» شاعر مىديد؛ اما امام حسين عليهالسّلام نمىديد؟! نصيحت كنندگانى كه از كوفه مىآمدند، مىديدند؛ اما حسينبنعلى عليهالسّلام كه عين اللَّه بود، نمىديد و نمىفهميد؟! ظواهر همين بود؛ ولى اعتماد به خدا حكم مىكرد كه علىرغم اين ظواهر، يقين كند كه حرف حق و سخن درست او غالب خواهد شد. اصل قضيه هم اين است كه نيّت و هدف انسان تحقّق پيدا كند. اگر هدف تحقّق پيدا كرد، براى انسانِ با اخلاص، شخصِ خود او كه مهم نيست.
يكى از بزرگان اهل سلوك و معرفت را ديدم در نامهاى نوشته است كه اگر فرض كنيم - به فرض محال - همهى كارهايى كه نبىّمكرّم اسلام صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم انجام داد و هدفِ او بود كه آنها را انجام دهد، انجام مىگرفت، منتها به نام يك كس ديگر، آيا در آن صورت پيامبر اسلام ناراضى بود؟ آيا مىگفت كه چون به نام ديگرى است، نخواهم كرد؟ آيا اينگونه بود؟ يا نه؛ هدف اين است كه آن كارها انجام گيرد؛ به نام چه كسى انجام گيرد، مهم نيست. پس، هدف مهمّ است. «شخص» و «من» و «خود» براى انسانِ با اخلاص اهميتى ندارد. اخلاص را دارد، اعتماد به خدا را هم دارد. مىداند كه خداى متعال حتماً اين هدف را غالب خواهد كرد؛ چون فرموده است: «و انّ جندنا لهم الغالبون» خيلى از اين جنودى كه غالبند، در ميدان جهاد به خاك شهادت مىافتند و از بين مىروند؛ ليكن فرموده است: «و انّ جندنا لهم الغالبون»؛ درعينحال غلبه با آنهاست.
خصوصيت سوم، شناختن «موقع» است. امام حسين عليهالسّلام در فهم «موقع» اشتباه نكرد. در قبل از حادثهى كربلا، دهسال امامت و مسؤوليت با او بود. آن حضرت در مدينه مشغول كارهاى ديگرى بود و كار كربلايى نمىكرد؛ اما به مجرّد اينكه فرصت به او اجازه داد كه آن كار مهم را انجام دهد، فرصت را شناخت و آن را چسبيد؛ موقع را شناخت و آن را از دست نداد. اين سه خصوصيت، تعيين كننده است. در تمام ادوار نيز همينطور است؛ در انقلاب نيز همينگونه بود. امام ما هم كه مىبينيد اينقدر خداى متعال او را به مقام رفيع رساند - و رفعناه مكانا عليّا- و علىرغم همهى عوامل در سرتاسر دنياى مادّيت و استكبار كه مىخواستند او را محو كنند، به فراموشى دهند و كوچك كنند، او را حفظ و بزرگ كرد و ماندگار و جاودان نمود، علّت همين بود كه اين سه خصوصيت را داشت: اوّلاً با اخلاص بود و براى خود چيزى نمىخواست؛ ثانياً به خداى خود اعتماد داشت و مىدانست كه كار و هدف، تحقّق پيدا خواهد كرد - به بندگان خدا هم اعتماد داشت - ثالثاً زمان و «موقع» را از دست نداد. در لحظهى لازم، اقدام لازم، صحبت لازم، اشارهى لازم و حركت لازم را كرد.
بيانات مقام معظم رهبری در ديدار گروه كثيرى از پاسداران و بسيجيان به مناسبت ميلاد امام حسين(ع) و روز پاسدار 02/09/1377
صبر امام حسین علیه السلام، نجات اسلام
صبر امام حسين عليهالصّلاةوالسّلام، اسلام را در طول تاريخ تا امروز بيمه كرده است. واقعاً اگر امام حسين عليهالصّلاةوالسّلام آن صبر تاريخى را در كربلا و قُبيل كربلا و مقدّماتِ حادثهى عاشورا نمىكردند، بلاشك با گذشت يك قرن، حتّى از نام اسلام هم اثرى نمىماند. اما امام حسين عليهالصّلاةوالسّلام به بركت صبر، دين را زنده كردند؛ اين صبرِ آسانى نبود. صبر فقط اين نيست كه انسان را زير شكنجه بيندازند يا فرزندان انسان را جلوِ انسان شكنجه كنند يا بكشند و انسان ايستادگى كند - البته اين مرحلهى مهمى از صبر است - اما از اين مهمتر اين است كه انسان را با وسوسهها و اظهاراتى كه علىالظّاهر ممكن است در نظر بعضى منطقى بيايد، از ادامهى اين راه باز بدارند؛ همان كارى كه با امام حسين عليهالصّلاةوالسّلام مىكردند: آقا! شما كجا مىرويد؟ خود را در معرض خطر قرار مىدهيد؛ خانواده خود را در معرض خطر قرار مىدهيد؛ دشمن را جرى مىكنيد؛ دست آنها را به خون خود باز مىكنيد. هر كس رسيد، خواست امام حسين عليهالصّلاةوالسّلام را در مقابل اين محذور اخلاقى قرار دهد كه شما با اين اقدام خود، جان عدّهاى را به خطر مىاندازيد و دشمن را مسلّطتر مىكنيد و اينها را وادار مىكنيد تا به خون شما دست بيالايند. اين يك نقطهى خيلى مهم و ترديدآور است. اين يك جنگ روشن و واضح نيست كه آدم بگويد من مىروم تا كشته شوم؛ نه، اين محاذير دنبالش هست. ممكن بود براى امام حسين عليهالصّلاةوالسّلام اين معنا مطرح باشد يا مطرح كنند كه آقا! شما اگر كشته شويد، شيعيان شما را در كوفه قتل عام مىكنند و پدر همه را در مىآورند؛ شما بايد زنده بمانيد و ملجأ باشيد. شما پسر پيغمبريد؛ با حفظ حيات خود، جان عدّهاى را حفظ كنيد. در مورد امام رضواناللَّه عليه عيناً همين معنا تكرار شد.
بيانات مقام معظم رهبری در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 23/12/1380
دعای روز سوّم شعبان(روزمیلاد مسعود امام حسین علیه السلام)
دعای روز سوّم شعبان(روزمیلاد مسعود امام حسین علیه السلام)
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فى هذَا الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ بِشَهادَتِهِ
خدايا از تو خواهم به حق مولود در اين روز آن مولودى كه به او وعده شهادت داده شده بود
قَبْلَ اْستِهْلالِهِ وَ وِلادَتِهِ بَكَتْهُ السَّماَّءُ وَ مَنْ فيها وَ الاْرْضُ وَ مَنْ
پيش از اينكه بانگش در اين دنيا بلند شود و به دنيا آيد آسمانها و هر كه در آنها است و زمين و هركه
عَلَيْها وَ لَمّا يَُطَاْ لابَتَيْها قَتيلِ الْعَبْرَةِ وَ سَيِّدِ الاُْسْرَةِ الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَةِ
بَر آن است برايش گريستند پيش از آنكه قدم در اين جهان گذارد كشته اشك و آه و آقاى طائفه بشر آن كس كه در
يَوْمَ الْكَرَّةِ الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ اَنَّ الاْئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ وَ الشِّفاَّءَ فى
روز رجعت به يارى مدد شده و آنكه پاداش كشته شدنش اين بود كه امامان از نسل اويند و درمان در
تُرْبَتِهِ و الْفَوْزَ مَعَهُ فى اَوْبَتِهِ و الاْوصِياَّءَ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قاَّئِمِهِمْ
تربت او است و پيروزى در زمان رجعت با او و اوصياء از عترت او است پس از حضرت قائم
وَ غَيْبَتِهِ حَتّى يُدْرِكُوا الاْوْتارَ وَ يَثْاَروُا الثّارَ وَ يُرْضُوا الْجَبّارَ
و پس از دوران غيبتش تا اينكه انتقام گيرند و خونها را باز گيرند و خداى جبار را خوشنود سازند
وَ يَكُونُوا خَيْرَ اَنْصارٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِمْ مَعَ اْختِلافِ اللَّيلِ وَ النَّهارِ
و بهترين ياران دين خدا باشند درود خدا بر ايشان در هر زمان كه رفت و آمد دارد شب و روز
اَللّهُمَّ فَبِحَقِّهِمْ اِلَيْكَ اَتَوَسَّلُ وَ اَسْئَلُ سُؤ الَ مُقْتَرِفٍ مُعْتَرِفٍ مُسيَّئٍ
خدايا پس به حق ايشان به سوى تو دست نياز دراز كنم و از تو خواهم خواستن شخص گنه كار اعتراف كننده بدكردار
اِلى نَفْسِهِ مِمَّا فَرَّطَ فى يَوْمِهِ وَ اَمْسِهِ يَسْئَلُكَ الْعِصْمَةَ اِلى مَحَلِّ
به نفس خويش از كوتاهيهايى كه در امروز و ديروزش كرده و اكنون از تو پناه خواهد تا هنگام رفتن در
رَمْسِهِ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ وَ احْشُرْنا فى زُمْرَتِهِ
گور خدايا پس درود فرست بر محمد و عترتش و ما را در زمره او محشور گردان
وَ بَوِّئْنا مَعَهُ دارَ الْكَرامَةِ وَ مَحَلَّ الاِقامَةِ اَللّهُمَّ وَ كَما اَكْرَمْتَنا
و جاى ده ما را با او در خانه كرامت (بهشت) و جايگاه ماندن هميشگى خدايا چنانچه ما را به شناختنش
بِمَعْرِفَتِهِ فَاَكْرِمْنا بِزُلْفَتِهِ وَ ارْزُقْنا مُرافَقَتَهُ وَسابِقَتَهُ وَ اجْعَلْنا مِمَّنْ
گرامى داشتى هم چنان ما را به نزديك شدن با او گرامى دار و رفاقت و سابقه داشتن با او را روزى ما گردان و بگردان ما
يُسَلِّمُ لاِمْرِهِ وَيُكْثِرُ الصَّلوةَ عَلَيْهِ عِنْدَ ذِكْرِهِ وَ عَلى جَميعِ اَوْصِياَّئِهِ
را از كسانى كه تسليم دستور اويند و هنگام بردن نامش بسيار بر او درود فرستند و بر همه اوصياء
وَ اَهْلِ اَصْفِياَّئِهِ الْمَمْدُودين مِنْكَ بِالْعَدَدِ الاِْثْنَىْ عَشَرَ النُّجُومِ الزُّهَرِ
و خاندان برگزيده اش كه يارى شده اند از جانب تو به عدد دوازده، آن ستارگان درخشان
وَ الْحُجَجِ عَلى جَميعِ الْبَشَرِ اَللّهُمَّ وَهَبْ لَنا فى هذَا الْيَوْمِ خَيْرَ
و حجتهاى تو بر تمامى افراد بشر خدايا و ببخش به ما در اين روز بهترين
مَوْهِبَةٍ وَاَنْجِحْ لَنا فيهِ كُلَّ طَلِبَةٍ كَما وَهَبْتَ الْحُسَيْنَ لِمُحَمَّدٍ جَدِّهِ
بخششها را و برآور براى ما در اين روز هر خواهشى را چنانچه حسين را به محمد جدش بخشيدى
وَ عاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِهِ فَنَحْنُ عائِذُونَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ
و فُطرس به گهواره حسين عليه السلام پناه برد و ما پناهنده به قبر او هستيم پس از شهادت او بالاى تربتش
وَ ننْتَظِرُ اَوْبَتَهُ آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ
آمده و چشم به راه رجعت او هستيم اجابت كن اى پروردگار جهانيان
پس مى خوانى بعد از اين به دعاى حسين عليه السلام و اين آخر دعاى آن حضرت است در روزى كه بسيار شده بود دشمنان او يعنى روز عاشورا
اَللّهُمَّ اَنْتَ مُتَعالِى الْمَكانِ عَظيمُ الْجَبَرُوتِ شَديدُ الِمحالِ غَنِىُّ َعنِ
خدايا تويى والا مكان و بزرگ جبروت و سخت نيرو و بى نياز از
الْخَلايِقِ عَريضُ الْكِبْرِياَّءِ قادِرٌ عَلى ما تَشاَّءُ قَريبُ الرَّحْمَةِ
خلائق و داراى بزرگى پهناور و تواناى بر هر چه خواهى نزديك مهر
صادِقُ الْوَعْدِ سابِغُ النِّعْمَةِ حَسَنُ الْبَلاَّءِ قَريبٌ إذا دُعيتَ مُحيطٌ بِما
راست وعده فراوان نعمت نيكو آزمايش نزديك هرگاه خوانده شوى محيط به هر چه
خَلَقْتَ قابِلُ التَّوبَةِ لِمَنْ تابَ اِلَيْكَ قادِرٌ عَلى ما اَرَدْتَ وَ مُدْرِكٌ ما
آفريدهاى توبه پذير براى آن كس كه به سويت توبه كند توانا بر هر چه اراده كنى و بدست آرنده آنچه
طَلَبْتَ وَ شَكُورٌ اِذا شُكِرْتَ وَ ذَكُورٌ اِذا ذُكِرْتَ اَدْعُوكَ مُحْتاجاً
بجويى و سپاس پذير هرگاه سپاس شوى و ياد كنى هنگامى كه يادت كنند مى خوانمت نيازمندانه
وَ اَرْغَبُ اِلَيْكَ فَقيراً وَ اَفْزَعُ اِلَيْكَ خاَّئِفاً وَ اَبْكى اِلَيْكَ مَكْرُوباً
و فقيرانه به سويت توجه كنم و خائفانه به سويت پناه آرم و از غمزدگى به درگاهت گريه كنم
وَ اَسْتَعينُ بِكَ ضَعيفاً وَ اَتوَكَّلُ عَلَيْكَ كافِياً اُحْكُمْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا
و بوسيله تو ناتوانانه كمك جويم و توكل كنم بر تو كفايت خواهانه خدايا حكم كن ميان ما و ميان قوم ما
[بِالْحَقِّ] فَاِنَّهُمْ غَرُّونا وَ خَدَعُونا وَ خَذَلُونا وَ غَدَرُوا بِنا وَ قَتَلُونا و نَحْنُعِتْرَةُ
زيرا به حق كه ايشان ما را فريفتند و با ما نيرنگ زدند و دست از يارى ما كشيدند و با ما بى وفايى كرده ما راكشتند با اينكه ما عترت
نَبِيِّكَ وَ و َُلَْدُ حَبيبِكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ الَّذِى اصطَفَيْتَهُ بِالرِّسالَةِ وَ ائْتَمَنْتَهُ
پيمبر تو و فرزند حبيب تو محمد بن عبداللّه هستيم آن (بزرگوارى ) كه او را به رسالت برگزيدى
عَلى وَحْيِكَ فَاجْعَلْ لَنا مِنْ اَمْرِنا فَرَجاً وَ مَخْرَجاً بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
و بر وحى خويش امينش ساختى پس در كار ما گشايش و فرجى عطا فرما به رحمتت اى مهربانترين مهربانان
منبع: مفاتيح الجنان آيت الله شيخ عباس قمي
تشخیص وظیفه اصلی از وظایف گوناگون
تشخیص وظیفه اصلی از وظایف گوناگون
در قضیه ی حرکت عاشورا، نکات بسیار زیادی است که اگر دنیای اسلام و متفکرین جهان اسلام درباره ی این مسأله، از ابعاد مختلف بررسی بکنند، دراین حادثه و آنچه که این حادثه را احاطه کرده است - از مقدّمات و مؤخّرات - راههای زندگی اسلامی و تکلیف نسلهای مسلمان در شرایط مختلف، معلوم خواهد شد.
یکی از این درسها، این نکته ی مهم است که حسین بن علی (علیه الصّلاة و السّلام ) در یک فصل بسیار حسّاس تاریخ اسلام، وظیفه ی اصلی را از وظایف گوناگون و دارای مراتب مختلف اهمیت، تشخیص داد و این وظیفه را انجام داد؛ در شناخت آن چیزی که آن روز دنیای اسلام به آن احتیاج داشت، دچار توهم و اشتباه نشد. و این یکی از آن نقاط آسیب پذیر در زندگی مسلمین و در دورانهای مختلف است؛ یعنی این که آحاد ملت و راهنمایان آنها و برجستگان دنیای اسلام، در یک برهه از زمان، وظیفه ی اصلی را اشتباه کنند، ندانند که چه چیزی لازم است و باید به آن پرداخت و کارهای دیگر را - اگر لازم شد - فدای آن کرد، و چه چیزی فرعی و درجه ی دوم است، و هر حرکت و هر کاری را باید به قدر خود آن اهمیّت داد و برای آن تلاش کرد.
در همان زمان حرکت اباعبدالله علیه السلام، کسانی بودند که اگر در باب این قضیه، با آنها صحبت می شد - که باید قیام کنیم - و می فهمیدند که این کار به دنبال خود، مشکلات و دردسرهایی را دارد، به تکالیف درجه ی دو، می چسبیدند! کما این که دیدیم عده یی هم همین کار را کردند. در میان آن کسانی که با امام حسین علیه السلام نیامدند و حرکت نکردند، آدمهای مؤمن و متعهّد و جود داشت؛ این جور نبود که همه، اهل دنیا باشند.
آن روز در بین سران و برگزیدگان دنیای اسلام، آدمهای مؤمن و کسانی که مایل بودند بر طبق وظیفه عمل بکنند، بودند و تکلیف را نمی فهمیدند؛ وضعیت زمان را تشخیص نمی دادند، دشمن اصلی را نمی شناختند، کار اصلی و محوری را با کارهای درجه ی دو و درجه ی سه، اشتباه می کردند! و این همیشه یکی از آن ابتلائات بزرگ دنیای اسلام بوده است.
اهمیت شناخت وظیفه اساسی در قوام و حیات جامعه
امروز هم ممکن است ما دچار آن بشویم و آنچه را که مهم است، با چیز کم اهمیّت تر اشتباه بکنیم. باید وظیفه ی اساسی را که قوام و حیات جامعه به آن است، پیدا کرد.
یک روز مبارزات ضد استعماری و ضد استبدادی و ضد دستگاه کفر و طاغوت در همین کشور ما مطرح بود، ولی بعضیها هم این تکلیف را تشخیص نمی دادند؛ به کارهای دیگر چسبیده بودند. احیاناً اگر کسی تدریسی، یا تألیفی داشت، اگر یک حوزه کوچک تبلیغی داشت، اگر هدایت جمع محدودی از مردم در کارهای دینی بر عهده او بود، فکر می کرد که اگر به آن مبارزه بپردازد، این کارها معطل خواهد ماند! مبارزه ی به آن عظمت و به آن اهمیت را ترک می کرد، برای این که از این کارها باز نماند؛ در شناختن آنچه لازم، آنچه مهم یا اهمّ است، اشتباه می کرد.
حسین بن علی علیه السلام در بیانات خود فهماند که برای دنیای اسلام در چنین شرایطی، مبارزه ی با اصل قدرت طاغوتی و اقدام برای نجات انسانها از سلطه ی شیطانی و اهریمنی آن قدرت، واجبترین کارهاست. بدیهی است که حسین بن علی علیه السلام، وقتی در مدینه می ماند، احکام الهی را در میان مردم خود تبلیغ و معارف اهل بیت را بیان می کرد، عده یی را پرورش می داد؛ ولی وقتی برای حادثه یی مثل حرکت به سمت عراق، حرکت کرد، از همه ی این کارها باز می ماند، نمی توانست نماز مردم را به آنها تعلیم بدهد، نمی توانست احادیث پیغمبر را به مردم بگوید. حوزه ی درس و بیان معارف او تعطیل می شد و کمک به ایتام و مستمندان و فقرا - که آن حضرت در مدینه به آنها کمک می کرد - همه می ماند!
اینها هرکدام وظیفه یی بود که آن حضرت انجام می داد. همه ی این وظایف، فدای وظیفه ی مهمتر! حتی آن چنان که در زبان همه ی مبلغین و گویندگان هست، حج بیت الله هم در اوان خود و در هنگامی که مردم برای حج می آیند، فدای آن تکلیف بالاتر! آن تکلیف چیست؟
امروزه کار واجب چیست؟
همان طور که او فرمود، مبارزه ی با دستگاهی که منشأ فساد بود. «ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدّی».یا آن چنان که در خطبه ی دیگر در بین راه فرمود: « انّ رسول الله (صلّی الله علیه و اله ) قد قال فی حیاته من رأی سلطاناً جائراً مستحلا لحرم الله، ناکثاً لعهد الله مخالفا لسنّة رسول الله یعمل فی عباد الله بالاثم و العدوان ثم لم یغیّر بقول و لا فعل کان حقیقاً علی الله ان یدخله مدخله » یعنی اغاره، یا تغییر نسبت به سلطان ظلم و جور، قدرتی که فساد می پراکند و دستگاهی که انسانها را به سمت نابودی و فنا ی مادی و معنوی می کشاند.
این، آن حرکت حسین بن علی علیه السلام است که البته آن را مصداق امر به معروف و نهی از منکر هم دانسته اند؛ که در باب گرایش به تکلیف امر به معروف و نهی از منکر، باید به این نکات هم توجه بشود. لذاست که برای تکلیف اهمّ، حرکت می کند و تکالیف دیگر را لو مهم، فدای این تکلیف اهمّ می کند. تشخیص می دهد که امروز، کار واجب چیست.
امروز ما حق نداریم در شناخت دشمن و حرکت لازم اشتباه کنیم
هر زمانی یک حرکت برای جامعه ی اسلامی، متعیّن است؛ یک دشمن و یک جبهه ی خصم، جهان اسلام و اسلام و مسلمین را تهدید می کند. آن را باید شناخت. اگر در شناخت دشمن اشتباه کردیم و در جهتی که اسلام و مسلمین، از آن خسارت می بینند و به آنها حمله می شود، دچار اشتباه شدیم، خسارتی که پیدا خواهد شد، جبران ناپذیر است؛ فرصتهای بزرگ از دست می رود! و امروز ما در دنیای اسلام و مکلّفیم که همین هوشیاری و توجه و دشمن شناسی و تکلیف شناسی را به اعلا درجه ی ممکن، برای ملت اسلام - و ملت خودمان تدارک ببینیم.
امروز با توجه به تشکیل حکومت اسلامی و برافراشته شدن پرچم اسلام - چیزی که در طول تاریخ اسلام بعد از صدر اول تا امروز، سابقه ندارد - یک چنین امکانی در اختیار مسلمانهاست؛ ما امروز دیگر حق نداریم در شناخت دشمن اشتباه بکنیم، درآگاهی نسبت به جهت و حمله ی تهاجم دچار اشتباه بشویم.
لذا ازاول پیروزی انقلاب تا امروز، همه ی تلاش امام بزرگوارمان و دیگر کسانی که در راه آن بزرگوار حرکت کردند-علی اختلاف مراتبهم و بر حسب امکان و توانایی و بینششان -این بوده است که معلوم بشود در دنیای امروز برای مسلمانها، برای جامعه ی اسلامی در ایران و برای پایه های عدل وحقّ، چه تهدیدی از همه!بالاتر و چه دشمنی از همه خطرناکتر است!
امروز هم مثل تمام این سالهای متمادی، دشمنی اساسی و حمله ی بزرگ و خطر بنیان کن، از سوی سلطه ی جهانی - سلطه ی کفر و استکبار عالمی - است!این بزرگترین خطری است که اسلام و مسلمین را تهدید می کند. درست است که ضعفهای درونی یک جامعه، زمینه ساز حمله ی دشمن است؛ اما همین ضعفها را هم دشمن با ابزارها و امکانات خود، بریک جامعه ی سالم تحمیل می کند. نباید دچار اشتباه بشویم. امروز جهت حرکت جامعه ی اسلامی، باید همان جهت ضد استکباری و ضد سلطه ی جهانی -که متأسفانه پنجه بر همه ی دنیای اسلام افکنده است - باشد
فلسفه ی قیام عاشورا
در زیارتی از زیارتهای امام حسین علیه السلام که در روز اربعین خوانده می شود، جمله یی بسیار پُرمعنا وجود دارد و آن، این است: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة» فلسفه ی فداکاری حسین بن علی علیه السلام در این جمله گنجانده شده است. زایر به خدای متعال عرض می کند که این بنده ی تو- این حسین تو - خون خود را نثار کرد، تا مردم را از جهالت نجات بدهد. «و حیرة الضّلالة»؛ مردم را از سرگردانی و حیرتی که در گمراهی است، نجات بدهد. ببینید، این جمله چه قدر پُر مغز و دارای چه مفهوم مترقی و پیشرفته یی است.
مسأله این است که بشریت همیشه دستخوش شیطنت شیطانهاست. همیشه شیطانهای بزرگ و کوچک، برای تأمین هدفهای خود، انسانها و توده های مردم و ملتها را قربانی می کنند. درتاریخ گذشته هم این را خوانده اید و شرح حال سلاطین جابر و ستمگر و رفتار آنها با ملتها و وضع امروز دنیا و روش قدرتهای بزرگ را دیده اید. بشر دستخوش اغوا و خدعه ی شیطانها قرار می گیرد. باید به بشر کمک کرد، باید به بندگان خدا مدد رساند، تا بتوانند خود را از جهالت نجات بدهند و از سرگردانی و گمراهی خلاص بشوند.
چه کسی می تواند این دست نجات را به سوی بشریت دراز کند؟ آن کسانی که چسبیده ی به مطامع و هوسها و شهوات باشند، نمی توانند؛ چون خودشان گمراهند. آن کسانی که اسیر خودخواهیها و منیّتها باشند، نمی توانند بشر را نجات بدهند؛ باید کسی پیدا بشود وخودشان را نجات بدهد؛ یا لطف خدا به سراغ آنها بیاید، تا اراده ی آنها قوی بشود و بتوانند خودشان را رها کنند. آن کسی می تواند بشر را نجات بدهد که دارای گذشت باشد؛ بتواند ایثارکند و از شهوات بگذرد؛ ازمنیّت و خودپرستی و خودخواهی و حرص و هوی و حسد بخل و بقیه ی گرفتاریهایی که معمولاً انسان دارد، بیرون بیاید، تا بتواند شمعی فرا راه بشر روشن کند.
فطرس ملك آزاد شده حسين است
فطرس ملك آزاد شده حسين است
از حضـرت صادق(علیه السلام) روايت شـده كه فطـرس ملكـى از حاملان عرش الهى بـود و به سبب تعلل, مغضـوب خـداوند شـد. بالـش درهـم شكسته در جزيره اى مشغول عبادت بود.
چـون جبرئيل و جمعى از فرشتگان براى تهنيت گـويـى ولادت حسيـن(علیه السلام) مىآمدند, او نيز همراه آنان آمد; خـود را به گهواره حضرت ماليد و تـوبه اش قبـول شـد و به وضع اول برگشت.
چون ((فطرس)) به آسمان بالا مى رفت, مى گفت: ((كيست مانند من, مـن آزاد شده حسيـن بـن على و فاطمه و محمد(ص) هستـم.)) شهيد مطهرى مـى گـويد: داستان فطرس ملك, رمزى است از بركت وجـود سيدالشهداء كه بال شكسته ها با تماس به او صاحب بال و پر مـى شـوند, افراد و ملتها اگـر به راستـى خـود را به گهواره حسيـن(علیه السلام) بمـالنـد, از جزايـر دور افتـاده رهـايـى يـافته و آزاد مـى شـوند.
بردبار حكيم:
بردبار حكيم:
1 - شكيبايى آن است كه انسان در سخت ترين شرايط بر اعصاب خود مسلّط باشد. بىگمان امام در روز عاشورا در دشوارترين وسختترين حالتى بوده كه انسان در برابر ظلم و ستم پايدارى كرده است. امّا با اين همه آنحضرت شكيبايى ورزيد، آن گونه كه حتّى فرشتگان آسمانى از مقاومت دليرانه و قدرت اراده و عزم پولادين وى به شگفت آمدند.
2 - يكى از خادمان آنحضرت مرتكب عملى شد كه بر وى مجازات لازم بود. امام دستور داد او را حد بزنند. خادم گفت: مولاى من(وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ )(و آنهايى كه خشم و غضب خود فرو نشانند) امام فرمود: رهايش كنيد. خادم گفت: (وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ) (و از بدى مردم در گذرند) امام فرمود: از تو گذشتم. خادم گفت:
(وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ)(و خداوند نيكو كاران را دوست مىدارد) امام فرمود: “تو در راه خدا آزادى و دو برابر مبلغى كه پيش از اين به تو مىدادم، به تو خواهم داد".
شجاعت و دلاورى
شجاعت و دلاورى
ما شيعيان بر اين باوريم كه ائمه معصوم عليهم السلام به قلّه همه كمالات انسانى رسيده و در رسيدن به هر كمالى از همگان گوى سبقت ربوده بودند.امّا شرايط خاصّ اجتماعى كه هر يك از ائمه عليهم السلام در آن به سر مىبردهاند، موجب مىشده تا صفتى مخصوص به همان اوضاع و شرايط در آن نمود بيشترى پيدا كند.
بنابر اين مىتوان گفت كه هر كدام از آنان صفتى متفاوتاز ديگرى داشتهاند. صفت برجسته امام حسينعليه السلام، كه وى را از ديگر ائمه متمايز ساخته، همانا شجاعت و دلاورى آنحضرت است.
هر گاه انسان واقعه كربلا را با آن صحنههاى شگفت انگيز به خاطرمىآورد صحنههايى كه در آنها خون با اشك و بردبارى با مروّت و همدلىبا فداكارى آميخته بود، چهره قهرمان يكى از دلير مردان اين ميدان يعنىحسين بن علىعليه السلام در شكوهمندترين و درخشانترين شكل خود نمايانمىشود به گونهاى كه اگر از تواناييهاى جنگى آن حضرت كه آن را دست بهدست و سينه به سينه از پدران خويش به ارث برده بود آگاهى نداشتيم و ياآنكه در اين باره مدارك و اسناد قطعى تاريخى در دست نداشتيم و اگر براين باور و اعتقاد نبوديم كه رهبران معنوى مىبايست آيت خلقت و معجزه خداوند باشند، چه بسا در بسيارى از حقايق ثابتى كه عقل و انديشه و ضمير ما در برابر آنها سر تعظيم فرود آورده، گرفتار گمان و ترديد مىشديم.
امام حسينعليه السلام در واقعه عاشورا در هر مناسبتى به ميدان نبرد گام مىنهاد و در ميان تاخت و تاز اسبان براى يافتن جسد صحابى يا هاشمىكه شهيد شده بود به جستجوى مىپرداخت. و چه بسا تا رسيدن بر سر جسد ياران خود درگيريهاى بس خونين ميان او و دشمنانش در مىگرفت.
هر يك از اين درگيريها و نبردها، خود يورشى بى همتا و دشوارمحسوب مىشد. مصيبت، خود از نيروى انسان و اراده او مىكاهد. گرسنگى وتشنگى او را فرسوده و ضعيف مىكند و توان او را كاهش مىدهدو گرماى شديد خود عامل ديگرى است كه تلاش بيشترى از وى مىطلبد.
شكيبايى آن است كه انسان در سخت ترين شرايط بر اعصاب خود مسلّط باشد. بىگمان امام در روز عاشورا در دشوارترين وسختترين حالتى بوده كه انسان در برابر ظلم و ستم پايدارى كرده است. امّا با اين همه آنحضرت شكيبايى ورزيد، آن گونه كه حتّى فرشتگان آسمانى از مقاومت دليرانه و قدرت اراده و عزم پولادين وى به شگفت آمدند
تمام اين موارد، در روز عاشورا براى امام حسين به وجود آمده بود. امّابا اين حال او نيم زرهى در بركرده بود و با يورشهاى شجاعانه خويش بردشمن درنده خوى مىتاخت. همچون صاعقهاى بود كه چون فرود مىآمد،دلاوران سپاه دشمن را مانند برگ درخت، در اطراف خود به خاكوخون مىنشاند.
يكى از كسانى كه در صحنه عاشورا حضور داشت، مىگفت:
“هيچ كس را دليرتر از حسين نديدم. چون يورش مىآورد، دشمنان مانند حيوان ضعيفى كه از پيش روى شير مىگريزد، از مقابل او مىگريختند. بعلاوه اينكه فصيحتر از ايشان كسى وجود نداشت".
عقاد در اين باره مىنويسد: “در ميان نوع انسان هيچ كس دلدارتر ازحسينعليه السلام در روز عاشورا يافت نمىشود.”