حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد



پسر ﺑﭽﻪ اﯼ 7 ﺳاله
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ که ﮐﺎﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﺩﻭﯾﺪ ﺗﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺣﯿﺎﻁ
ﭘﺴﺮﮎ ﻫﻤﻮﻥ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩ
ﻭ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﻧﺮﻓﺖ
ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﻫﻢ ﮐﺘﮑﺶ ﺯﺩ..
ﺑﻌﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ
ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﭘﺮ ﺍﺷﮑﺶ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﮔﻔﺖ:
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﻤ و برم تو کوچه ها..
ﺗﻮ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮﺕ ﻧﺒﻮﺩ…

«زنِ خوشبخت»
مرد و زن نشسته اند دورِ سفره مرد قاشقش را زودتر فرو می برد توی کاسه سوپ و زودتر طعم غذا را میچشد و زودتر میفهمد که دستپخت همسرش بی نمک است!
و اما زن چشم دوخته به او تا مُهر تایید آشپزی اش را از چشم های مردش بخواند و مرد که قاعده را خوب بلد است، لبخندی میزند و می گوید:
«چقدر تشنه ام!»
زن بی معطلی بلند میشود و برای رساندن لیوانی آب به آشپزخانه میرود.
سوراخ های نمکدان سرِ سفره بسته است و به زحمت باز می شوند و تا رسیدنِ آب فقط به اندازه پاشیدنِ نمک توی کاسه زن فرصت هست برای مرد.
زن با لیوانی آب و لبخندی روی صورت برمیگردد و می نشیند.
مرد تشکر می کند، صدایش را صاف می کند و میگوید:
«می دونستی کتاب های آشپزی رو باید از روی دستای تو بنویسن؟»
و سوپ بی نمکش را می خورد؛ با رضایت و زن سوپ با نمکش را میخورد؛ با لبخند!
میدونید این زن خوشبخت کیه؟
«همسر امام خمینی (ره)»

میگویند پسری در خانه خیلی شلوغ کاری کرده بود.
همهی اوضاع را به هم ریخته بود وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد.
پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت.
پسر دید امروز اوضاع خیلی بیریخت است، همهی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟
راه فراری ندارد!
خودش را به سینهی پدر چسباند شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد
شما هم هر وقت دیدید اوضاع بیریخت است به سوی خدا فرار کنید:
«ففِرُّوا إلی الله مِن الله»
(حاج محمد اسماعیل دولابی)
خانه پرهيزكاران :
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -المسجد بيت كل تقى
مسجد خانه هر پرهيزگارى است . (شهاب الاخبار، ص 23).
حريم مسجد
قال على - عليه السلام -حريم المسجد اربعون ذراعا و الجوار اربعون دارا من اربعة جوانبها
حريم مسجد چهل ذرع است و چهل خانه از چهار طرف همسايه مسجد است .
(وسائل الشيعه ، ج 3، ص 484، بحارالانوار، ج 84، ص 3).
نماز خانه اختصاصى
عن مسمع قال : كتب الى ابوعبدالله - عليه السلام -انى احب لك ان تتخذ فى دارك مسجدا فى بعض بيوتك
مسمع مى گويد: امام صادق (ع ) در نامه اى به من نوشتند كه : من براى تو دوست دارم كه در يكى از اتاقهاى خانه مسكونى خود محلى را مسجد، (مخصوص خواندن نماز) قرار دهى (يعنى اتاقى را فقط براى نمازگزاردن اختصاص دهى و منظور، مسجد اصطلاحى نيست ) (محاسن البرقى ، ج 3، ص 445، بحارالانوار، ج 76، ص 122).
مساجد، خانه پارسايان
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -ان المساجد بيوت المتقين ، و من كانت المساجد بيوته فقد ختم الله له بالروح و الرحمة و الجواز على الصراط الى الجنة
مساجد، خانه پارسايان است و هركس مسجد خانه اش باشد (اوقات خود را در آن و به عبادت بگذارند) خداوند انجام كار او را رحمت و شادى قرار داده واجازه عبور از صراط به سوى بهشت را به او خواهد داد. (كنزالعمال ، ج 7، ص 659، حديث 20785).
مساجد، بازار آخرت
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -المساجد سوق من السواق الاخرة ، قراها المغفرة و تحفتها الجنة
مساجد، بازارى از بازارهاى آخرت است كه در آن بر سفره آمرزش مى نشينند و هديه آن بهشت است . (بحارالانوار، ج 84، ص 4، مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 226).
مسجدى و پاداش او
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -من كان القرآن حديثه و المسجد بيته بنى الله بيتا فى الجنة
هركس كلامش قرآن و خانه اش مسجد باشد، خداوند منزلى در بهشت براى او بنا مى كند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 481).
نماز همسايه مسجد
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -لاصلاة لجار المسجد الا فى السمجد
نماز همسايه مسجد جز در مسجد پذيرفته نيست . (ميزان الحكمه ، ج 4، ص 394).
بانيان مسجد و دورى از بلا
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -ان الله تعالى ، اذا انزل عاهة من السماء على اهل الارض صرفت من عمارالمساجد
خداوند وقتى مرضى را از آسمان بر مردم فرود آورد آن را از بانيان مساجد دور بگرداند. (نهج الفصاحه ، حديث 682).
هشت فايده مسجد
قال الحسن بن على - عليه السلام -من ادام الاختلاف الى المسجد اصاب احدى ثمان : اية محكمة و اخا مستفادا و علما مستطرفا و رحمة و كلمة تدله على الهدى او ترده عن ردى و ترك الذنوب حياء او خشية
كسى كه همواره به مسجد (براى اقامه نماز و غيره ) رفت و آمد كند، يكى از اين هشت فايده بر او برسد:
1 - استفاده از آيه روشنى از قرآن
2 - يافتن رفيق نيك
3 - فراگيرى علم تازه
4 - برخوردارى از رحمتى كه در انتظارش بود.
5 - شنيدن سخنى كه راهنماى راه باشد.
6 - از انحراف در امان باشد.
7 - موجب ترك گناه از روى حيا شود.
8 - موجب ترك گناه بر اثر ترس گردد. (تحف العقول ، ص 258).
زائران خدا
عن الحسين - عليه السلام -اهل المسجد زوار الله و حق على المزور التحفة لزائرة
اهل مسجد، زائران خدايند و بر صاحب خانه است كه به زائش هديه دهد.(كلمة الامام حسن ، ص 41، الحكم الزهرا، ص 150).
مساجد را خانه خود قرار دهيد
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -كونوا فى الدنيا اضيافا و اتخذوا المساجد بيوتا و عودوا قلوبكم الرقة
در دنيا ميهمان باشيد و مساجد راخانه خود قرار دهيد و دلهايتان رابه نرمى و ملايمت عادت دهيد. (بحارالانوار، ج 83، ص 351).
منبع:روزنامه کیهان
مسجد خانه خدا در زمين مركز وحي و منبع فيوضات معنوي و بركات گوناگون براي نمارگزاران و جامعه اسلامي است. بي گمان مكاني كه چنين جايگاهي نزد خداوند دارد، حضور در آن، آثار فراواني را خواهد داشت و بدون ترديد شامل حال مكلفان و حاضران درمسجد اعم از زن و مرد نيز خواهد بود. كه درمقاله زير پيرامون آن سخن خواهيم گفت.آثار حضور در مسجد چنان متنوع است كه به سختي مي توان پيرامون تمامي آنها سخن گفت؛ چنانكه در يكي از احاديت امام علي (ع)، براي حضور درمسجد هشت اثر برشمرده شده است:
«من اختلف الي المسجد اصاب احدي الثمان؛ اخا مستفادا في الله، او علما مستطرفا او ايه محكمه او يسمع كلمه تدل علي هدي، او رحمه منتظره او كلمه ترده عن ردي، او يترك ذنبا خشيه اوحياء كسي كه به مسجد رفت وآمد مي كند، يكي از منافع هشتگانه نصيب او مي شود: برادري مفيد و با ارزش در راه خدا، يا علم و دانش نو، يا دليل و برهان محكم ]براي تثبيت عقايد مي يابد.[ يا كلماتي كه موجب هدايت شود ]مي شنود[، يا رحمت مورد انتظاري ]شامل حال او مي شود[، يا مواعظي كه او را از فساد و گناه باز دارد.]مي شنود،[يا به خاطر ترس يا حيا و آبروي خود گناهي را ترك مي كند.»
برخي از آثار حضور در مسجد را مي توان به شرح زير مورد مطالعه قرارداد:
1- آثار عبادي
از مساجد به عنوان خانه هاي خدا در زمين و نيز خانه هاي متقيان و مؤمنان ياد شده است. اين عنوان به خوبي ماهيت عبادي مسجد را نشان مي دهد و اينكه مسجدها، اولاً و اساسا براي ايجاد ارتباط بين بنده و معبود او و اعلام بندگي و عبوديت براي آفريدگار بنا مي شوند. براين اساس نيز اصلي ترين اثر حضور درآن در بعد عبادي خواهد بود؛«و اقيموا وجوهكم عند كل مسجد و ادعوه مخلصين له الدين كما بداكم تعودون] هنگام (عبادت) درهر مسجد به سوي او توجه كنيد و او را بخوانيد و دين ]خود[ را براي او خالص كنيد. همچنان كه در آغاز شما را آفريد، بار ديگر در رستاخيز باز مي گرديد.»
2- آثار علمي
كار كرد علمي مسجد در عصر رسول خدا(ص) و توصيه هاي ائمه (ع) دراين باره، ما را با يكي ديگر از آثار حضور درمسجد آشنا مي سازد. رسول خدا فرمود:«كل جلوس في المسجد لغو الا ثلاثه: قرائه مصل او ذكرالله او سائل عن علم هر نشستي درمسجد بيهوده است، مگر اينكه براي سه كار باشد؛ خواندن قرآن، ذكر خدا، پرسش از علم.»
3- آثاراجتماعي
مسجد به عنوان يك مركز ديني براي عموم، نقش اساسي در شكل گيري اجتماعات مسلمين دارد.از اين جهت بطور طبيعي مي تواند كار كرد اجتماعي نيز داشته باشد. حضور زنان ومردان و تبادل اخبار و اطلاعات اجتماعي، جويا شدن از احوال هم و احوال مسلمين، تنها بخشي از اين ظرفيت بزرگي است كه مساجد دارند. در اين مكانها مؤمنان فرصت مي يابند با جمعي آشنا شوند كه از نظر دين و عبوديت با آنان همرنگ هستند و توان ايجاد گروههاي اجتماعي هماهنگ را دارند.بنابر اين آنان مي توانند از بين اهل مسجد برادران يا خواهران مناسبي، از حيث ديني، براي خود بيابند كه طبعاً آثار آن در ابعاد اجتماعي بروز خواهد كرد.
امام صادق(ع) فرمود: «لا يرجع صاحب المسجد باقل من احدي ثلاث خصال… و اما اخ يستفيده في الله اهل مسجد به كمتر از يكي از سه چيز از مسجد بر نمي گردد ] كه يكي از آنها[ دوستي است كه از او در مسير خدا استفاده مي كند.»
زنان و مردان با حضور در مساجد، مي توانند از يك اجتماع سالم ديني بهره مند شوند.طبق روايتي كه از امام علي(ع) نقل شد، تأثيرات رفتاري كه حضور در مسجد برجاي مي گذارد، مي تواند جامعه ديني را از فساد و گناه پاك كرده و مسلمين را به سمت يك جامعه سالم هدايت كند:
«او كلمه ترده عن ردي او يترك ذنبا خشيه او حياء: يا كلماتي مي شنود كه او را از فساد و گناه باز مي دارد. و يا به خاطر ترس ] از خدا[ يا حيا و آبرو، گناهي را ترك مي كند.»
براين اساس حضور در مسجد، مي تواند نقش بازدارنده در ارتكاب جرايم و گناهان نيز داشته باشد.
4- آثار سياسي
مسجد همواره دركنار كاركرد اجتماعي، عبادي و معنوي خود، كانون سياسي در جامعه مذهبي نيز بوده است. اين موضوع چه در زمان پيامبر و چه در زمان خلفاء و امام علي(ع) و ديگران قابل پيگيري است و نمونه هاي فراواني درباره آن مي توان ذكر كرد.
دراين دوران نه تنها آثار سياسي حضور مردان در مسجد بلكه آثار سياسي حضور زنان در مسجد نيز مشهود است. كه حضور حضرت فاطمه(س) در مسجد و دفاع وي از حق ولايت علي(ع) يكي از آنهاست. همچنين سخنراني حضرت زينب در مسجد كه از مسلمات تاريخي است. حضور زنان و مردان و تبادل اخبار و اطلاعات اجتماعي، جويا شدن از احوال هم و احوال مسلمين، تنها بخشي از اين ظرفيت بزرگي است كه مساجد دارند.
تربيت سياسي كه در مسجد ارائه مي شود، به دليل ماهيت مذهبي آن مي تواند نسلي را پديد آورد كه پشتوانه جامعه ديني باشند و در برابر حوادث سياسي هوشياري لازم را داشته باشند. از اين رو حضور زنان در كنار مردان در مسجد ضروري مي باشد، چرا كه اگر زنان از حضور در اين مكان محروم شوند، در واقع اين تربيت بطور ناقص انجام خواهد شد. درحالي كه بانوان به دليل تأثير عميق تر بر فرزندان و نقش تربيتي خود، در صورت برخورداري از تربيت سياسي مسجد، بلوغ سياسي را بطور شگفت انگيزي افزايش خواهند داد.
5- آثار روحي و اخلاقي
فضاي مسجد، نوراني و الهي است. چنان كه پيامبر اكرم(ص) نيز در حديثي به آن اشاره فرموده است: «ما جلس قوم في مسجد من مساجد الله تعالي يتلون كتاب الله] و[ يتدارسونه بينهم الا تنزلت عليهم السكينه و غشيتهم الرحمه و ذكرهم الله فيمن عنده قومي ] با يكديگر[ در مسجدي از مساجد خداوند متعال براي تلاوت و آموختن قرآن ننشينند؛ مگر آن كه آرامش برايشان نازل و رحمت الهي شامل حال آنها شود و خداوند از آنها درميان كساني كه نزد او هستند ياد مي كند.»
در حديث ديگر از آن حضرت مي خوانيم كه فرمود: «من كانت المساجد بيته ضمن الله له الروح و الراحه و الجواز علي الصراطهركس كه مسجدها خانه اش باشد، خداوند آسايش و آرامش و عبور از صرايط را براي او ضمانت مي كند.» و اين گونه است كه مؤمن در مسجد، به مانند ماهي در دريا مي ماند.
اطمينان و آسايش حاصل از حضور در مسجد، توانايي انجام صحيح وظايف و تكاليف شرعي ديگر را نيز بدست خواهد داد.دراين زمينه اين نكته را نيز يادآور مي شويم كه به دليل لطافت هاي روحي و تأثير پذيري عاطفي شديد در بانوان، نياز به حضور براي كسب آرامش قلبي، درباره آنان بيشتر احساس مي شود.از نظر اخلاقي نيز وضع به همين ترتيب است؛ زيرا اغلب زنان به دليل اينكه بيشتر عمر خود را در خانه ها صرف خانه داري و تربيت فرزندان مي كنند و بارها در مشكلات مختلف در تنگنا قرار مي گيرند، بيشتر از مردان نيازمند آرامش و يافتن محلي براي كسب راحتي رواني هستند و لذا در فضايي به نام مسجد كه اساس آن بر نورانيت، عبوديت و ارتباط خالق و مخلوق است، امكان فراهم شدن آن بيشتر است. ويژگي هايي كه در جماعت هست، در غير آن نيست.
امام صادق عليه السلام فرمود: «كان ابي اذا حزنه امر جمع النساء والصبيان ثم دعا و امنوا؛هرگاه پدرم از چيزي غمگين مي شد، زنها و بچه ها را فرا مي خواند و دعا مي كرد و آنها آمين مي گفتند.»
6- آثار معنوي و اخروي
در روايات از ثوابها و اجرهاي متعدد براي حاضران در مساجد، ياد شده است از جمله:الف) در تورات نوشته شده است كه (خداوند مي فرمايد:) مسجدها خانه هاي من در زمين هستند. خوشا به حال كسي كه خود را در خانه اش تميز كند و در خانه من به زيارتم بيايد و حق زائر اين است كه ميزبان او را محترم شمارد.»
ب) قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «المساجد سوق من اسواق الاخره قراها المغفره و تحفتها الجنه مساجد بازاري از بازارهاي آخرتند. آمرزش (و بخشش) از وسايل پذيرايي آنها است و هديه آنها بهشت است.»
ج) قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «سبعه يظلهم الله في ظله يوم لاظل الاظله:… رجل قلبه متعلق بالمسجد اذا خرج منه حتي يعود اليه هفت گروه در قيامت مورد توجه خدا قرار مي گيرند… (كه از جمله آنهاست) شخصي كه وقتي از مسجد خارج مي شود تا زمان برگشت مجدد، توجه اش به مسجد باشد.»
د) قال الصادق عليه السلام: اهل مسجد به كمتر از يكي از سه ويژگي باز نمي گردد: يا دعايي مي كند كه خداوند به بركت آن، او را به بهشت مي برد، يا دعايي مي كند كه به سبب آن بلاي دنيا را از او دور مي كند و يا…»
اين همه نشان مي دهد، حضور در مسجد، علاوه بر آثار دنيوي، از جنبه اخروي و كمالات معنوي نيز- به عنوان عاملي تاثيرگذار- مورد توجه است. نقل است كه شيخ الرئيس ابوعلي سينا براي ابوسعيد ابوالخير نوشت: چه لزومي دارد، مردم همه در مسجد اجتماع كنند، با اينكه خداوند از رگ گردن به انسان نزديكتر است. هر جا كه باشي اگر رابطه ات با خدا برقرار باشد، نتيجه خواهي گرفت. وي در پاسخ نوشت: اگر چند چراغ در يك جا روشن باشد، اگر يكي از آنها خاموش شد، چراغهاي ديگر روشن است، ولي اگر همان چراغها هر كدام در يك اطاق باشد، اگر يكي از آنها خاموش شد، آن اتاق در تاريكي فرو خواهد رفت. انسانها نيز اين گونه اند؛ تربيت سياسي كه در مسجدارائه مي شود، به دليل ماهيت مذهبي آن مي تواند نسلي را پديد آورد كه پشتوانه جامعه ديني باشند و در برابر حوادث سياسي هوشياري لازم را داشته باشند.
بعضي گناهكارند، اگر تنها باشند، شايد موفق به كسب فيوضات الهي نشوند، ولي اگر در جمع باشند، شايد خداوند به بركت افراد ديگر، آنها را هم مشمول بركات خود سازد .
واژه مسجد در قرآن
واژهي مسجد، جمعاً 28 بار در قرآن كريم ذكر شده كه در 22 مورد به صورت مفرد[1] و در 6 مورد ديگر، به صورت جمع آمده است.[2]
در اين آيات، به اهميت و جايگاه رفيع مسجد در اسلام، پاره اي از احكام مسجد و مسجد الحرام و احكام خاص آن، مسجد الاقصي و مسجد اصحاب كهف، اشاراتي شده است. البته، آيههاي ديگر نيز در قرآن دربارهي مسجد و اهميت آن آمده است كه هر چند لفظ مسجد در آنها نيامده است، ولي بنابر مفهوم اين آيات و گفتهي تمامي مفسران، ميتوان در مورد مساجد، اين آيات را نيز ذكر كرد. از آنجا كه در اين كتاب بر آن نيستيم تا به تفسير و تبيين تمامي اين آيات بپردازيم، تنها به ذكر آياتي كه بيانگر ابعاد گوناگون مسجد در جامعه اسلامي است، بسنده ميكنيم.
نخستين خانهي توحيد
(انّ اوّل بيت وضع للنّاس للّذي ببكّة مباركا و هدي للعالمين).
«همانا نخستين خانه اي كه براي عمومي مردم قرار داده شد، همان است كه در مكه قرار دارد، و مايهي بركت و هدايت جهانيان است».
«به خاطر بياوريد هنگامي كه ما خانهي كعبه را مركز امن و امان براي مردم قرار داديم، و (فرمان داديم كه)از مقام ابراهيم، محلي براي نماز خود انتخاب كنيد و ما به ابراهيم و اسماعيل ـ عليهما السلام ـ امر كرديم كه خانهي مرا براي طواف كنندگان و مجاوران و سجده كنندگان پاك و پاكيزه كنيد».[3]
همان گونه كه از اين دو آيهي شريفه بر ميآيد، خانهي كعبه در مكه نخستين خانهي توحيد و يكتا پرستي و اولين جايگاه و مركزي است كه براي پرستش خداي يگانه ساخته شده است.
در اينكه آيا اين خانه از زمان حضرت آدم ـ عليه السلام ـ بر پا شده يا حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ آن را بنيان كرده، ميان مفسران اختلاف است. بعضي بر آنند كه بنيانگذار اين خانه از ابتدا، حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ بوده و در زمان آدم ـ عليه السلام ـ اين خانه اصلاً وجود نداشته است.[4]
برخي ديگر بر اين عقيدهاند كه خانهي كعبه نخست به دست آدم ـ عليه السلام ـ ساخته شد و بر اثر مرور زمان از بين رفت، لكن حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ آن را تجديد بنا كرد.[5]
با شواهدي كه از آيات مختلف قرآن و روايات در اين زمينه موجود است، نظريهي دوّم تأييد ميشود. در قرآن به نقل از ابراهيم ـ عليه السلام ـ آمده است:
(ربّنا انّي أسكنت من ذرّيّتي بواد غير ذي زرع عند بيتك المحرّم…).[6]
«پروردگارا بعضي از فرزندانم را در سرزمين خشك و سوزاني، در كنار خانهي محترمت سكني دادم».
از اين آيهي شريفه چنين بر ميآيد كه اثري از خانه كعبه در هنگام ورود ابراهيم ـ عليه السلام ـ با فرزندش اسماعيل ـ عليه السلام ـ و همسرش هاجر، در سرزمين مكه وجود داشته است.
همچنين در آيهي ديگري آمده است:
(و اذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل).[7]
«و هنگامي كه ابراهيم و اسماعيل پايههاي خانه را بر افراشتند».
بايد توجه داشت تعبير بالا بردن قواعد (پايه ها) در اين آيه، اشارتي است به اينكه شالودهي خانهي كعبه، پيش از ابراهيم ـ عليه السلام ـ وجود داشته و ابراهيم و فرزندش، آن پايهها را بالا برده اند. امام علي ـ عليه السلام ـ در اين مورد ميفرمايند:
«الا ترون انّ اللّه سبحانه اختبر الاوّلين، من لدن آدم صلوت اللّه عليه الي الآخرين من هذا العالم باحجار… فجعلها بيته الحرام ثمّ امر آدم ـ عليه السلام ـ و ولده ان يثنوا أعطائهم نحوه».[8]
«آيا نميبينيد كه خداوند سبحان، مردم جهان را از زمان آدم ـ عليه السلام ـ تا امروز به وسيلهي قطعات سنگي… امتحان كرده و اين سنگها روي هم چيده را خانهي محترم خود قرار داده است; سپس، به آدم و فرزندانش فرمان داد كه به گرد آن طواف كنند».
بنابراين، خانهي كعبه را نخست حضرت آدم ـ عليه السلام ـ بنا نهاد و سپس بر اثر مرور زمان فرو ريخت و بعد به دست ابراهيم ـ عليه السلام ـ تجديد بنا شد. در هر صورت نكتهي مهمي كه از اين دو آيهي مورد بحث، به خوبي بر ميآيد و آيات ديگر و روايات نيز آن را تأييد ميكند، اين است كه مسجد نخستين مركز و پايگاهي است كه به منظور عبادت و پرستش خداي يگانه در زمين نهاده شد و پيش از آن، عبادتگاه ديگري كه كانون عبادت و نيايش موحدان و خدا پرستان باشد، وجود نداشته است، از ابوذر روايت شده است كه از رسول اكرم صلي اللّه عليه و آله و سلّم راجع به نخستين مسجدي كه در زمين بنياد شده، سؤال كرد. حضرت صلي اللّه عليه و آله و سلّم فرمودند:
مسجد الحرام و پس از آن مسجد الاقصي بنا نهاد شده است».[9]
از امير المؤمنان علي ـ عليه السلام ـ روايتي نقل شده است كه مردي از آن حضرت پرسيد: «آيا خانهي كعبه، اول خانه اي است كه در زمين ساخته شده است؟».
امام ـ عليه السلام ـ فرمود:
«خير، پيش از آن هم خانههايي بود، لكن خانهي كعبه نخستين خانهي مباركي است كه براي پرستش و عبادت مردمان درست بنا شده است».[10]
پرستش هدف مسجد
(و أنّ المساجد للّه فلا تدعوا مع اللّه أحدا).[11]
«مساجد از آن خداست، پس بايد احدي جز او را نخوانيد».
در اين آيه شريفه، مراد از دعا، عبادت و پرستش است، زيرا در جاي ديگر دعا به معناي عبادت آمده است:
(و قال ربّكم ادعوني أستجب لكم انّ الّذين يستكبرون عن عبادتي سيد خلون جهنّم داخرين).[12]
«پروردگارتان گفت مرا بخوانيد تا دعايتان را مستجاب نكنم، كساني كه از عبادت من سر كشي كنند بزودي با كمال خواري داخل جهنّم خواهند شد».
در اينكه منظور از كلمهي مساجد در اين آيه چيست، ميان مفسران اختلاف است، برخي بر آنند كه منظور از مساجد تمام مكانهايي است كه در آنجا براي خدا سجده ميشود و از مصاديق آن، «مسجد الحرام» و ساير مساجد است.[13]
برخي مساجد را اعضاي هفتگانهي سجده دانسته اند. اين گروه در تأييد ادعاي خود، روايتي از امام محمد تقي ـ عليه السلام ـ نقل ميكنند كه مراد از مسجد، عضوهاي هفتگانه بدن آدمي است كه در هنگام سجده بايد روي زمين قرار گيرد.[14] «مبيدي» نيز گفته است:
«مراد از مساجد، مكانهايي است كه براي نماز و ذكر خدا بنا شده است و از «قتاده» در تفسير اين آيه روايت كرده است كه: يهوديان و مسيحيان هنگامي كه وارد معابد خود ميشدند، به خداوند شرك مي ورزيدند. از اين رو خداوند به مؤمنان فرمود: «هنگامي كه وارد مساجد ميشويد خدا را با خلوص نيت بخوانيد».[15]
از مجموع آراي مفسران در اين زمينه چنين استفاده ميشود كه مراد از مساجد، همان مكانهايي است كه براي عبادت خداوند بنا شده است و از مصاديق آن، «مسجد الحرام» و ديگر مساجد است. تفسيري كه مساجد را عضوهاي هفتگانهي سجده دانسته، ممكن است از قبيل توسعه در مفهوم آيه باشد كه اين معنا نيز در اين آيه منظوره شده است. نكتهي جالب توجه اينكه، خداوند به جهت اهميت و فضيلت مساجد بر ديگر مكان ها، مسجد را به خود منسوب كرده و متعلق به خود دانسته است تا مزيت آن بر ديگر مكانها روشن شود. اختصاص مساجد به خداوند كه منزه از صفات حسّي است، جنبهي سمبليك دارد و اشارتي است بر اينكه مساجد مورد توجه خاص ذات اقدس اوست، بنابراين، در مساجد جز كار خدايي نبايد كار ديگري صورت پذيرد و جز مصالح مسلمانان، امر ديگري نبايد مطرح شود; با اين توضيح در تأسيس مساجد هم نميتوان نيتي به جز خدا، و هدفي غير از اعتلاي كلمهي توحيد داشت.
تقوا، اساس مسجد
«(منافقان) كساني (هستند) كه مسجدي ساختند به قصد زيان رساندن بر پيامبر و مؤمنان و تقويت كفر و ايجاد جدايي ميان مؤمنان و كمين گاه براي كساني كه با خدا و پيامبرش از پيش مبارزه كرده بودند. آنان سوگند ياد ميكنند كه نظري جز نيكي نداشته ايم، اما خداوند گواهي ميدهد كه آنان دروغ ميگويند، هرگز در آن به نماز نايست، آن مسجدي كه از روز نخست بر اساس تقوا بنا شده شايسته تر است كه در آن به نماز قيام كني; چه، در اين مسجد، مرداني هستند كه دوست دارند پاك و منزه باشند و خداوند پاكيزگان را دوست دارد».[16]
اين آيات در شأن گروهي از منافقان است كه با توطئههاي «ابو عامر» مسيحي و براي تحقق بخشيدن به اهداف شوم و نقشههاي شيطاني خود، به ساختن مسجدي در مدينه اقدام كردند كه بعداً به نام «مسجد ضرار» معروف شد; ماجرا از اين قرار است كه به هنگام ظهور قدرتمند اسلام در مدينه، «ابو عامر» به شدت ناراحت شد، وي براي مبارزه با اسلام با منافقان «اوس» و «خزرج» همكاري صميمانه اي آغاز كرد. پيامبر اكرم صلي اللّه عليه و آله و سلّم هنگامي كه از نقشهها و اهداف وي آگاه شد، در صدد تعقيب وي بر آمد، «ابو عامر» از مدينه گريخت و به مكه آمد و از آنجا به طائف و سر انجام به شام رفت و در آنجا رهبري منافقان مدينه را بر عهده گرفت او در نامه اي به منافقان مدينه نوشت كه لشكري از سپاهيان روم به كمكشان خواهد آمد تا محمد صلي اللّه عليه و آله و سلّم و يارانش را از مدينه خارج سازند.
همچنين از آنان خواست براي خود مسجدي نزديك مسجد قبا بسازند و در موقع نماز، آنجا گرد آيند و زير نقاب مسجد، برنامههاي خود را عملي كنند.
هنگامي كه پيامبر اكرم صلي اللّه عليه و آله و سلّم عازم غزوهي «تبوك» بود، گروهي از اين منافقان به نزد آن حضرت آمدند و به بهانهي اين كه افراد ناتوان و بيمار و پير مردان از كار افتاده نميتوانند در شبهاي باراني و سرد زمستاني به مسجد قبا بيايند، از پيامبر صلي اللّه عليه و آله و سلّم خواستند تا اجازه دهد كه مسجدي در ميان قبيلهي خود (بني سالم) بسازند; پيامبرـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود:
«اكنون آماده نبردم و اگر به خواست خداوند متعال باز گشتم، پيش شما خواهم آمد و با شما در آن نماز خواهم گذارد».پی نوشت ها:
[1]. سورهي بقره آيات 145، 150،151،191، 196، 217، مائده / 2; اعراف / 29 و 31، انفال / 34; توبه / 7; اسراء 1; كهف / 21; عنكبوت / 7; فتح / 25 و 27; حج / 25.
[2]. سورهي بقره / 14 و 187; توبه / 17 و 18; حج / 40; جن / 18.
[3]. بقره/125.
[4]. رازي، ابو الفتوح: تفسير، لقيم و حواشي مهدي الهي قمشه اي، انتشارات علمي، تهران 1325، ج 1، ص 311.
[5]. همان.
[6]. ابراهيم / 37.
[7]. بقره / 127.
[8]. نهج البلاغه: خطبه قاصحه، ص 293.
[9]. طبرسي، الفضل، مجمع البيان في تفسير القرآن، انتشارات اسلاميه تهران، 1390 هـ . ق، ص 204.
[10]. طباطبائي، سيد محمد حسين: الميزان في تفسير القرآن، ترجمه ناصر مكارم شيرازي، نشر فرهنگي رجاء، تهران ج 3، ص 582.
[11]. جن / 18.
[12]. غافر / 60.
[13]. الميزان، ج 20، ص 206.
[14]. همان.
[15]. مبيدي، رشيد الّدين، كشف الاسرار و عدّة الابرار، به انضمام علي اصغر حكمت، تهران، 1339، ج 1، ص 256.
[16] . سورهي توبه،107ـ 108.
مسجد در آينه روايات(1)
1. قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : اَلمَساجِدُ سُوقٌ مِنْ اَسْواقِ الآخِرَةِ، قِراها اَلْمَغْفِرَةُ وَ تُحْفَتُها الْجَنَّةُ. « بحارالانوار، ج84، ص4»
پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: مساجد بازاري از بازارهاي آخرت است كه در آن بر سفره آمرزش مينشينند، و با هديه بهشتي بدرقه ميشوند.
2. قال الحسن ـ عليه السلام ـ : اَهْلُ الْمَسْجِدِ زُوّارُ اللهِ وَ حقٌ عَلَي الْمَزُورِ اَلتُّحفَةُ لِزائِرِهِ. « كلمة الامام الحسن، ص41 ـ الحكم الزاهره. ص150»
امام حسن ـ عليه السلام ـ فرمود: اهل مسجد زائر خدا هستند و بر صاحب خانه است كه به زائرانش هديهاي بدهد.
3. قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : مَنْ كانَ الْقُرآنُ حَديثَهُ وَ الْمَسْجِدُ بَيْتَهُ بَنَي اللهُ لَهُ بَيتاً في الْجَنَّةِ. « وسائل الشيعة، ج3، ص481»
پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: هركس كه كلامش قرآن و خانهاش مسجد باشد، خداوند منزلي در بهشت براي او بنا ميكند.
4. قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : كُونُوا فِي الدُّنْيا اَضْيافاً وَاتَّخِذُوا الْمَساجِدُ بُيُوتاً وِ عَوِّدُوا قُلُوبَكُمُ الرِّقَّةَ. « بحارالانوار، ج 83، ص 351 »
رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: در دنيا ميهمان باشيد و مساجد را خانه خود قرار دهيد و دل¬هايتان را به نرمي و ملايمت عادت دهيد.
5. قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : اَلْمَساجِدُ مِجالِسُ الْاَنْبِياء. « مستدركالوسائل، ج 3، ص 363 »
پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: مساجد، مجالس پيامبران است.
6. قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : اِنَّ الْمَساجِدَ بُيُوتُ الْمُتَّقيِن، وَ مَنْ كانَتِ الْمَساجِدُ بُيُوتَهُ فَقَدْ خَتَمَ اللهُ لَهُ بِالرَّوحِ وَالرَّحْمَةِ وَالْجَوازِ عَلَي الصّراطِ اِلَي الْجَنَّةِ. « مستدركالوسائل، ج 7، ص 659»
رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: مساجد، خانه پارسايان است و هركس خانهاش مسجد باشد، خداوند كار او را با رحمت و شادي قرار داده، و اجازه عبور از صراط به سوي بهشت را به او خواهد داد.
7. قال الصّادِقُ ـ عليه السلام ـ : مَنْ بَني مَسْجِداً، بَنَي اللهُ لَهُ بَيْتاً فيِ الْجَنَّةِ. « وسائل الشيعة، ج 3، ص 485 ـ كنزالاعمال، ج 7، ص 649 »
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: هركس مسجدي بسازد، خداوند خانهاي در بهشت بهشت براي او ميسازد.
8. قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ: بَشِّرِ الْمَشَائينَ اِلَي الْمَساجِدِ في ظُلَمِ اللَّيْلِ، بِنُورٍ ساطِعٍ يَوْمَ الْقِيامَةِ. «مستدركالوسائل، ج 3، ص 363»
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: آنان كه در ظلمت شب بهسوي مساجد ميروند، مژده باد به نوري كه (از چهرهشان) در روز قيامت ميدرخشد.
9. قال الصّادِقُ ـ عليه السلام ـ : مَنْ مَشي اِلَي الْمَسْجِدِ، لَمْ يَضَعْ رِجْلَهُ عَلي رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ اِلاّ سَبَّحَتْ لَهُ الْاَرْضُ. « من لايحضره الفقيه، ص 167 ـ بحارالانوار، ج 84، ص 13»
امام صادق ـ عليه السلام ـ ميفرمايد: هركس بهطرف مسجد برود، پايش را بر هيچ تر و خشكي نميگذارد، مگر اينكه زمين براي او تسبيح ميگويد.
10. قال الصّادِقُ ـ عليه السلام ـ : اِذا دَخَلْتَ الْمَسْجِدَ فَاحْمِدِ اللهَ وَاثْنِ عَلَيْهِ وَ صَلِّ عَلَي النَّبِيِّ ـ صلي الله عليه و آله ـ « وسائل الشيعة، ج 3، ص 516 »
امام صادق ـ عليه السلام ـ ميفرمايد: هرگاه داخل مسجد شدي، حمد و سپاس خداي را بگو و بر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ صلوات بفرست.
11. قال عليّ ـ عليه السلام ـ : مَنْ اَرَادَ دُخُولَ الْمَسْجِدِ فَلْيَدَخُلْ عَلي سُكُونٍ وَ وَقارٍ فَاِنَّ الْمَساجِدَ بُيُوتُ اللهِ وَ اَحَبُّ الْبِقاع اِلَيْه. «من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 170»
امام علي ـ عليه السلام ـ فرمود: هركس ميخواهد به مسجد داخل گردد، با آرامش و با طمأنينه وارد شود، چون مساجد خانههاي خدا و محبوبترين محلها در نظر اوست.
12. قال الباقرـ عليه السلام ـ : اَلْفَضْلُ في دُخُولِ المَسْجِدِ، اَنْ تَبْدَأ بِرِجْلِكَ الْيُمْني اِذا دَخَلْتَ وَ بِالْيُسْري اِذا خَرجْتَ. «وسائل الشيعة، ج3، ص517»
امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمودند: بهتر آن است كه هنگام ورود به مسجد ابتدا پاي راست را بگذاري، و هنگام خروج ابتدا پاي چپ.
13. قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : شَرُّ بِقاعِ الْاَرضِ اَلْاَسْواقُ وَ خَيْرُ الْبِقاعِ اَلْمَساجِدُ وَ اَحْبَّهُمْ اِلَي اللهِ اَوَّلُهُمْ دُخُولاً و آخِرُهُمْ خُروجاً مِنْها. « وسائل الشيعة، ج3، ص553»
پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: بدترين جاهاي زمين بازار و بهترين مكانهاي آن، مساجد است و محبوبترين افراد نزد خداوند كسي است كه پيشتر از همه به مسجد وارد شود و ديرتر از همه از مسجد خارج شود.
14. قالت فاطمة الكبري ابنة رسول الله: اِنَّ النَّبِيِّ ـ صلي الله عليه و آله ـ كانَ اِذا دَخَلَ الْمَسْجِدَ يَقولُ: (بِسْمِ اللهِ اللهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَاغْفِرْ ذُنُوبي وَ افْتَحْ اَبْوابَ رَحْمَتِكَ). « بحارالانوار، ج84، ص23»
حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ ميفرمايد: هنگامي كه پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ وارد مسجد ميشد، ميگفت: «به نام خدا، درود خدا بر محمد و آل محمد ، خدايا مرا بيامرز و گناهانم را ببخشا و درهاي رحمتت را برويم بگشا.»
15. قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : لا تَدْخُلِ الْمَساجِدَ اِلّا بِالطَّهارَةِ. « مستدركالوسائل، ج3، ص388»
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: داخل مساجد مشو مگر با وضو.
16. قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : مَنْ اَتَي الْمَسْجِدَ لِشَئٍ فَهُوَ حظُّهُ. « سنن ابي داود، ج1، ص128»
پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: هر كس به هرجهت كه به مسجد آيد بهرهاش همان است.
17. قال الصّادِقُ ـ عليه السلام ـ : مَنْ اَقامَ في مَسْجِدٍ بَعْدَ صَلاتِهِ انْتِظاراً لِلصَّلاةِ، فَهُوَ ضَيْفُ اللهِ و حَقٌّ عَلَي اللهِ اَنْ يُكْرِمَ ضَيْفَهُ. «بحارالانوار، ج84، ص3»
امام صادق ـ عليه السلام ـ ميفرمايد: هركس در مسجد پس از نمازش در انتظار نماز ديگر بماند، ميهمان خداست و برخداست كه ميهمانش را گرامي دارد.
18. قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : لا تَجْعَلُوا الْمَساجِدَ طُرُقاً حتَّي تُصَلُّوا فِيها رَكْعَتَينِ. « وسائل الشيعة، ج3، ص553»
پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: مساجد را گذرگاه قرار ندهيد، مگر آن كه هنگام عبور دو ركعت نماز بخوانيد.
19. قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : مَنْ سَمِعَ النِّداءَ فِي الْمَسْجِدِ فَخَرَجَ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ فَهُوَ مَنافِقٌ اِلّا اَنْ يُريدَ الرُّجُوعَ إلَيْهِ. « وسائل الشيعة، ج3، ص513»
پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: هر كس در مسجد نداي نماز را بشنود و بدون علت خارج شود، منافق است مگر اين كه قصد برگشت (و خواندن نماز را) داشته باشد.
20. قال عَليٌّ ـ عليه السلام ـ :… لَيَحْضُرَنَّ مَعَنَا صَلاتَنا جَماعَةً أوْ لَتَحَوَّلِنَّ عَنّا وَ لايُجاورُنا وَلانُجاورُهُم. « وسائل الشيعة، ج3، ص479»
امام علي ـ عليه السلام ـ در جواب عدهاي كه به حضرت گفتند: عدهاي از همسايگان مسجد در نماز جماعت حاضر نميشوند، فرمود: بايد در نماز جماعت ما حضور يابند، يا اين كه از ما دوري گزينند و همسايه ما نشوند و ما هم همسايه آنها نشويم.
21.قال النَّبي ـ صلي الله عليه و آله ـ : لا صَلاةَ لِجارِ الْمَسْجِدِ اِلّا فِي الْمَسْجِدِ. « وسائل الشيعة، ج3، ص478 ـ كنز الاعمال، ج7، ص650»
پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: براي همسايه مسجد نماز نيست، مگر اين كه در مسجد نماز بخواند.
22. قال عَليٌّ ـ عليه السلام ـ : حَريمُ الْمَسْجِدِ اَرْبَعُونَ ذِراعاً، وَالْجَوارُ اَرْبَعُونَ داراً مِنْ اَرْبَعَةِ جَوانِبِها. « وسائل الشيعة، ج3، ص484 ـ بحارالانوار، ج84، ص3»
امام علي ـ عليه السلام ـ فرمود: حريم مسجد، چهل ذرع و همسايه آن، چهل خانه از چهار طرف است.
23. قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : يا اَباذَرَ اِنَّ اللهَ تَعالي يُعْطيكَ ما دُمْتَ جالِساً فِي الْمَسْجِدِ بِكُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسَ فيه دَرَجَةً فِي الْجَنَّةِ. « بحارالانوار، ج83، ص370»
پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: اي ابوذر! تا زماني كه در مسجد نشستهاي خداوند براي هر نفسي كه ميكشي، درجهاي از بهشت برايت پاداش ميدهد.
24. قال عَليٌّ ـ عليه السلام ـ : مِنَ السُّنَّةِ اِذا جَلَسْتَ فِي الْمَسْجِدِ اَنْ تَسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةَ. « بحارالانوار، ج83، ص380»
امام علي ـ عليه السلام ـ ميفرمايد: در مسجد نشستن رو به قبله از سنّت و مستحب است.
25. قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : اِذا اسْتَأذَنَتْ اِمْرَءَةُ اَحَدِكُمْ اِلَي الْمَسْجِدِ فَلا يَمْنَعْها. « سنن نسائي، ج2، ص42»
پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: وقتي زنتان اجازه رفتن به مسجد خواست، مانع نشويد.

شهید آیت الله بهشتی :
ماآگاهانه در راه با شرف زیستن ، سرافراز زیستن ،خدایی زیستن ، باخود بودن و ازآن خود بودن همه این رنجها را تا آن افق دور به جان خریده ایم …
تاملی کوتاه در این جمله می تواند نمایی کلی از نوع نگرش شهید بهشتی به زندگی و سبک زندگی ایشان برای ما ترسیم کند.
فاکتورهایی مانند آگاهی ، شرافت ، عزتمندی ، ایمان و استقلال اصول اساسی یک زندگی اسلامی را تشکیل می دهند .
جهالت و بی دینی که اساس زندگی پوچ و بی هدف می باشند در این نوع از زندگی راهی ندارند .
شخصی که این سبک از زندگی را برای زیستن برگزیده است هرگز عملی مرتکب نمی شود که شرافت او را زیر سوال ببرد و یا عزت اورا تحت تاثیر قرار دهد . چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی .
این چنین افرادی همواره به دنبال استقلال و دوری ازوابستگی می باشند و تمام تلاششان برای رسیدن به این افق ترسیم شده، می باشد .می تواند آرمان شهر اسلامی را برای ما ترسیم کند .
زندگی به این سبک و در چنین اجتماعی نهایتش رسیدن به اوج قله ایمان و سعادت می باشد .
تطبیق همین معیارها از زندگی فردی به زندگی اجتماعی و پیاده کردن این معیارها و سایر اصول اسلامی در مدیریت اجتماعی می تواند تعادل و عدالت را نهادینه کرده و جامعه را به جامعه ای سالم و ایمن تبدیل کند و نهایتاً به ترسیم ارمان شهر اسلامی بی انجامد.
حتی حکومتهای اسلامی در سیاستهای کلان اجتماعی خود لازم است پایبندی به اصولی چون حفظ شزافت و عزت و استقلال را در راس قرار داده و تمام برنامه ها و سیاستهایشان را براین اساس برنامه ریزی کنند.
باید توجه داشت که غفلت از این سبک زندگی ،جامعه را در سراشیبی انحراف و انحطاط قرار می دهد و این همان چیزی است که دشمن همواره به دنبال رواج آن در جوامع اسلامی بوده است .
اسلامی که مد نظر دشمن است، اسلامی لائیک ، وابسته ، بدون هوئیت و جاهلانه و در یک کلام اسلام آمریکائی می باشد که نمونه آن را امروزه دربسیاری ازکشورهای به ظاهراسلامی می توانیم مشاهده کنیم.

درلابلای روزهای سخت و پرفشار و با استرس و در گذر زندگی های روز مره در جهان امروزی انسانها علاوه برگسترش وسایل ارتباطی از هم دورتر و دورتر شده اند که گاهی این دوری به درون خانواده ها کشیده شده و چه بسا همسرانی که علیرغم زندگی مشترک زیر یک سقف از هم فرسنگها فاصله دارند و تنها هستند .
حضور در شبکه های مجازی گاهاً مارا از حضور در فضاهای حقیقی بازداشته و سردی خاصی را بر فضای زندگی حاکم کرده است .
زندگی که قرار بود کلبه ای باشد گرم برای زندگی عاشقانه برای بعضی افراد، تبدیل شده است به غار تنهایی و دلتنگی .
البته شادتر و عاشقانه تر و طلایی کردن فضای زندگی فرمول زیاد پیچیده ای ندارد .
کافی است به یاد داشته باشید که ایمان و عشق و وفاداری به عنوان عناصر اصلی این کیمیاگری می باشند.
ایجاد لحظات شاد و جاودانه (هرچند کوتاه و کوچک ) در زندگی ، هدیه دادنهای بی مناسبت و یا با مناسبت، مسافرتهای کوتاه و گذراندن لحظاتی فارغ از همه چیز در کنار خانواده … همه و همه خورشیدهای کوچک گرمابخش زندگی شما خواهند بود .
روزهای خاص زندگی مانند روز تولد و یا سالگرد ازدواجتان را قراموش نکنید و آنها را به همسرتان یاد آوری کنید .به او هدیه بدهید و اطمینان بدهید که دوستش داشته و خواهید داشت .
از لجاجت و حسدورزی و کینه توزیو چشم و هم چشمی بپرهیزید و عاشقانه زندگی کنید و قدر فرصتی را که خدا در اختیار تان گذاشته بدانید.

اول شهریور سالروز شهادت شهید لاجوردی
کلام شهید ((روز قبل از شهادت )):
«خداسایه رهبری رااز سر مردم کم نکند که اگر سایه او بر سر ملت نبود حال و روز ایران چیزی شبیه افغانستان بود و … »
پیاه رهبر انقلاب به مناسبت شهادت ایشان:
من المومنین رجال صدقوا ماعاهدواالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و مابدلواتبدیلا
شهادت سید بزرگوار و مجاهدفی سبیل الله مرحوم آقای حاج سیداسداللهلاجوردی که از چهره های منور انقلاب و پیشروان جهاد فی سبیل الله بود بار دیگر ارج و قدر سربازان دیرین اسلام و مبارزان سختکوش راه آزادی را در خاطره ها زنده ساخت . منافقان کوردل و خیانت پیشه با این جنایت ، عمق کینه خود را نسبت به یاران صادق امام امت و خدمتگزاران حقیقی مردم آشکار کردند و چهره منفور خود را تیره تر و منفورتر ساختند این شهید عزیز در تمام دوران مبارزات اسلامی ، به اخلاص و صبر و مقاومت و روشن بینی شناخته شده بود . در راه خدا بلاهای بزرگ را به جان می خرید و در میدانهای سخت حاضر بود . پس از پیروزی انقلاب در همه مسئولیتهایی که در راه خدمتگزاری به مردم و کشور به او تحویل شد ، با قدرت و ایثار و به دور از اغراض و مطامع مادی ، ادای وظیفه کرد و هیچ گاه خستگی به خود راه نداد ، شهادت در راه خدا اجر بزرگی است که خدای شاکر علیم به این انسان مومن و با اخلاص مرحمت فرمود خداوند روح مطهر او را با اجداد طیبین و طاهرینش محشور گرداند .