حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد





ارزش وضو و طهارت
باز آقای قدس می گوید:
« روزی چند دقیقه زودتر برای درس به خانه آقا رفتم، دیدم پیرمردی نشسته و آقا به او توجهی خاص دارد، بعد از دقایقی آقا فرمود: ایشان (آن پیرمرد) هرگز بی وضو نمی خوابد، اگر شبها چندین بار هم بیدار شود باید حتماً وضو بسازد. »
آقائی و بزرگواری ائمه علیهم السلام
باز آقای قدس می گوید: روزی آقای بهجت در رابطه با بزرگواری و اغماض ائمه اطهار ـ صلوات الله علیهم ـ فرمودند:
« در نزدیکی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانه فرات و دجله آبادیی است به نام «مصیب»، که مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیر المؤمنین علیه السلام از آنجا عبور می کرد و مردی از اهل سنت که در سر راه مرد شیعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون می دانست وی به زیارت حضرت علی علیه السلام می رود او را مسخره می کرد.
حتی یک بار به ساحت مقدس آقا جسارت کرد، و مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون خدمت آقا مشرف شد خیلی بی تابی کرد و ناله زد که: تو می دانی این مخالف چه می کند.
آن شب آقا را در خواب دید و شکایت کرد آقا فرمود: او بر ما حقی دارد که هر چه بکند در دنیا نمی توانیم او را کیفر دهیم. شیعه می گوید عرض کردم: آری، لابد به خاطر آن جسارتهایی که او می کند بر شما حق پیدا کرده است؟! حضرت فرمودند: بله او روزی در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه می کرد، ناگهان جریان کربلا و منع آب از حضرت سید الشهدا علیه السلام به خاطرش افتاد و پیش خود گفت: عمر بن سعد کار خوبی نکرد که اینها را تشنه کشت، خوب بود به آنها آب می داد بعد همه را می کشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت، از این جهت بر ما حقی پیدا کرد که نمی توانیم او را جزا بدهیم.
آن مرد شیعه می گوید: از خواب بیدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سنی با من برخورد کرد و با تمسخر گفت: آقا را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری پیام رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف کرد. وقتی رسید به فرمایش امام علیه السلام که وی به آب نگاهی کرد و به یاد کربلا افتاد و …، مرد سنی تا شنید سر به زیر افکند و کمی به فکر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ کس در آنجا نبود و من این را به کسی نگفته بودم، آقا از کجا فهمید. بلافاصله گفت: أشهد أن لا إله إلا الله، و أن محمداً رسول الله، و أن علیاً أمیرالمؤمنین ولیّ الله و وصیّ رسول الله و شیعه شد.»
زنده نگه داشتن سنت
حجة السلام والمسلمین قدس، یکی از شاگردان آیت الله بهجت می گوید:
« آقا همیشه سفارش می کردند برای احیای شریعت نگذارید سنتها فراموش شود وعرفیات یا بدعتها جای آن را بگیرد.
روزی فرمودند:
« مرحوم حاج شیخ مرتضی طالقانی ( ازاستادان اخلاق و علمای بزرگ نجف، که استاد اخلاق آقا نیز بوده است ) همراه با عده ای از علما از جمله آیت الله العظمی خوئی به افطار دعوت بودند، وقتی غذا آماده می شود و همگی سر سفره می نشینند حاج شیخ مرتضی طالقانی می فرماید: نمک در سفره نیست و اقدام به تناول غذا نمی کنند. با اینکه بین مجلس افطاریه تا آشپزخانه بسیار فاصله بوده ( و ظاهراً از خانه ای دیگر غذا می آورده اند ). به هر حال مرحوم طالقانی دست به غذا دراز نمی کند و دیگران حتی آیت الله خوئی نیز به احترام ایشان غذا شروع نمی کنند و طول می کشد تا نمک را بیآورند. بعد از ختم جلسه و هنگام رفتن، آیت الله خوئی خطاب به ایشان می فرماید: حضرت آقا، اگر شما به این اندازه به ظاهر سنت مقید هستید که اگر کمی نمک تناول نکنید غذا نمی خورید، پس در این گونه مجالس کمی نمک با خود همراه داشته باشید تا مردم را منتظر نگذارید. آقای طالقانی فوراً دست به جیب برده و کیسه کوچکی را درآورده و می فرماید: با خودم نمک داشتم ولی می خواستم سنت اسلامی پیاده شود و متروک نباشد. »
ارزش نماز اول وقت
آقای مصباح می گوید: آیت الله بهجت از مرحوم آقای قاضی (ره) نقل می کردند که ایشان می فرمود:
« اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند! و یا فرمودند: به صورت من تف بیندازد. »
اول وقت سرّعظیمی است « حافظوا علی الصلوات: در انجام نمازها کوشا باشید. »
خود یک نکته ای است غیر از « أقیموا الصلوة: و نماز را بپا دارید. »
و همچنین که نماز گزار اهتمام داشته باشد و مقید باشد که نماز را اول وقت بخواند فی حدّ نفسه آثار زیادی دارد، هر چند حضور قلب هم نباشد. »
عارفانه هایی از آیت الله بهجت
سؤال: ما زیاد غصۀ رزق و روزی را می خوریم!
جواب: خداوند تعالی در قرآن، به همان طریقی که معاد، قیامت، بهشت و جهنّم را بیان نموده اند، به همان طریق می فرمایند: (رزق و روزی همۀ بندگان را من می دهم.) [فیضی از ورای سکوت:230]
اگر ما به اندازه ای که این بچه به مادرش اطمینان دارد به خداوند اطمینان داشتیم، و می دانستیم که هر چه از او بخواهیم می دهد، هیچ مشکلی نداشتیم و همۀ کارهایمان درست می شد.[فریادگر توحید:162]
هر کس به روحِ مُدرِک توجه کند، می بیند که از سنخ این جا نیست؛ بلکه برای انجام کاری و تحصیل امری، چند روزی به این جا آمده است و دوباره باز می گردد، ولی روحِ مُدرک، خود ثابت و محرّکِ این بدن است: (مَن عَرَفَ نَفسَهُ، عَرَفَ رَبَّه: هر کس خود را شناخت، پروردگارش را شناخته است.)[نکته های ناب:85]
اگر بالغیر بودن را فهمیدیم [یعنی همه چیز از خدا است]، اقبال است؛ و در این حال، هر چه از او بخواهی، می شود و خداوند به او خطاب می کند (إِلَی المَلِکِ الحَیِّ القَیُّوم: به بنده ام، که پادشاهِ زنده و پابرجا است!) زیرا بنده وقتی رو به آن طرف می کند، ازل و ابد را به هم پیوند می دهد، و وقتی رو به این طرف می کند، پشت پای خود را هم نمی بیند![نکته های ناب:89]
ما وقتی این گونه کرامت ها را [از اهلش] می بینیم، با خود می گوییم: ای کاش ما هم می توانستیم انجام دهیم! و حال این که چنین کرامت ها کجا، و امکان معرفت و خداشناسی که خدا به ما داده است کجا؟![در محضر بهجت:2/158]
عارفانه هایی از آیت الله بهجت
پیرامون اخلاق و سیر و سلوک
باید انسان مراقب اعمالش باشد، تا نتایج و آثار خوب و بد آنها را ببیند. [در محضر بهجت:2/427]
با توجه به عیوب خویش و اصلاح آنها، فرصت رسیدگی به حساب هر روز خود را نداریم، چه رسد به حساب مردم! [در محضر بهجت:2/427]
به فکر خود باشیم، خود را اصلاح کنیم. اگر به خود نرسیدیم و خود را اصلاح نکردیم، نمی توانیم دیگران را اصلاح کنیم. [در محضر بهجت:2/427]
باید بدانیم که مطلب فقط یکی است و آن، بندگی خدا است. و بندگی خدا در طاعت خدا است، و طاعت خدا در ترک معصیت خدا در اعتقادات و در عمل است. [فیضی از ورای سکوت:53]
عالم غفلت، عالم مهیّا شدن برای شیاطین انس و جنّ است. [فیضی از ورای سکوت:54]
ما باید از خدا بخواهیم که ما را آن به آن، از جمیع آفات و بلیّات معنویّه و صوریّه، ظاهریّه و باطنیّه، دنیویّه و اُخرویّه سالم و محفوظ بدارد. [فیضی از ورای سکوت:54]
اگر شما خودتان را اصلاح کردید، و موانعی که بین خودتان و بین خدا و انبیا و اولیا هست از بین بردید، بین شما و خلق را اصلاح می کند. [فیضی از ورای سکوت:64]
باید بدانیم که علاج ما در همۀ مراحل – به طوری که ازآن مستغنی نخواهیم بود و بدون آن، مشکل کار ما تمام نخواهد شد – اصلاح نفس است. [فیضی از ورای سکوت:65
اگر انسان راستی راستی برای مؤمنین و مؤمنات دعا کند و برای خودش دعا نکند، مَلَک [فرشته] برای او دعا می کند. [فیضی از ورای سکوت: 84]
پرداخت حقوق الهی [مانند خمس و زکات و صدقه]، سبب نموّ مال و تهذیب آن است، و اگر کسی این کار را بکند، مالش ترقّی کرده و زیاد می شود. [فیضی از ورای سکوت:94]
باید هر کسی در شبانه روز، مقداری از وقت خود را صرف تحصیل علوم دینیّه کند، ولو به فرض، یک ساعت در شبانه روز. [فیضی از ورای سکوت:156]
هر کس به پایین تر از خودش نگاه کند و بگوید: (اَلحَمدُلله)، اصلاً خود همین شکرگزاری، سبب غنا می شود… خود این شکر، موضوعیّت و سببیّت برای غنی شدن فقیر دارد. [فیضی از ورای سکوت:170]
عده ای توکل را برای خودشان روزی می دانند، و اینها در واقع غنیّ هستند. احراز کرده اند که اگر بر خدا توکل کنند، روزیشان به آنها می رسد، و اگر نرسید، کشف می کنند که لازم نبوده است. [فیضی از ورای سکوت:175]
غنا و تمکن مالی، جنبۀ مقدّمیّت دارد و برای این است که انسان راحت زندگی کند. فرد متوکل بر خدا بدون داشتن آن مقدّمه، راحت زندگی می کند. [فیضی از ورای سکوت:175]
می شود گفت: اصلاح جامعه، به اصلاح معلّمین و مبلّغین است. [فیضی از ورای سکوت:198]
خدا توفیق بدهد که از یقینیّات خارج نشویم و در سفر و حضر، در همۀ احوال فقط یقینیّات را دنبال کنیم، که این کار پشیمانی ندارد. [فیضی از ورای سکوت:205]
انسان باید در این مسیر انسانیّت و کسب معارف، اهل مراقبه باشد و تا به مراقبه نرسد، فایده ای ندارد! [گوهرهای حکیمانه:20]
یک مقداری تحصیل علوم دینی، بر همه کس واجب است که اگر محتاج شد، بتواند با مراجعه به کتب فتاوا، مسألۀ خودش را بفهمد. [گوهرهای حکیمانه:20]
اگر علم و عمل با هم شد، دیگر کمبودی نیست… همین که انسان به معلوماتش عمل کرد، دیگر حالت منتظره ای ندارد، بقیّه بر عهدۀ خدا است. [گوهرهای حکیمانه:22]
عاشق مقامات عرفانی و کرامات نباشید، گاهی این جور کارها شما را به جهنم می برد! [گوهرهای حکیمانه:25]
آن چه در همۀ این رؤسای ضلالت و فساد، بالفعل است، در هر کدام از ما که خدا معصومش نکند و خدا او را حفظ نکند، بالقوّه است. [گوهرهای حکیمانه:25]
اگر باب دروغ و غیبت باز شود، عصیان و طغیان دیگر هیچ حدی ندارند. [گوهرهای حکیمانه:31]
ترس مقرّبان از سقوط است نه فقط از آتش: (صَبَرتُ عَلی عَذابِک فَکَیفَ اَصبِرُ عَلی فِراقِک: گیرم که بر عذابت صبر کردم، چگونه بر جداییت صبر کنم؟!)[گوهرهای حکیمانه:55]
اگر کسی سجود را طول بدهد، خیلی اسباب ناراحتی شیطان است! [گوهرهای حکیمانه:94]
بلا با صدقه رفع می شود اگر چه محکمِ محکم شده باشد… این نقص فعلی، موجب ازدیاد است. موجب تنزیل رزق است. [گوهرهای حکیمانه:120]
ابتلائات برای این است که یقین پیدا کنیم. [نکته های ناب:75]
کسی که بداند در مَرآی و مَسمع خدا است، نمی تواند گناه کند. تمام انحرافات ما از این است که خدا را ناظر و شاهد نمی بینیم. [نکته های ناب:75]
چرا مثل پروانه نیستیم که پروانه وار، سراغ نور معنوی برویم! [نکته های ناب:89]
ما باید با احادیث سر و کار داشته و آنها را مطالعه کنیم؛ چرا که شفا در اینها است. [نکته های ناب:91]
هر روز، یک روایت از کتاب (جهادُ النّفس) وسائل الشیعه را مطالعه کنید. در واضحاتش بیشتر فکر کنید. بعد این را در خودتان می بینید که سر یک سال، عوض شده اید! [نکته های ناب:143]
بارها گفته ام و بار دگر می گوییم: کسی که بداند: (هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین او است)، احتیاج به هیچ وعظی ندارد.[به سوی محبوب:30]
آن چه می دانید، عمل کنید؛ و در آن چه نمی دانید، احتیاط کنید تا روشن شود، و اگر روشن نشد، بدانید که بعضِ معلومات را زیر پا گذارده اید. [به سوی محبوب:32]
کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش از عبادت و زیارات است. از این جهت است که، احوال حسنۀ حاصلۀ از عبادات و زیارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفای در ایمان، به سوء حال و نقصان مبدّل می شوند. [به سوی محبوب:33]
بعضی گمان می کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده ایم؛ غافلند از این که معصیت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبیره است. [به سوی محبوب:34]
هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست. هیچ ذکر عملی، بالاتر از ترک معصیت در اعتقادیّات و عملیّات نیست. [به سوی محبوب:40]
هدف باید این باشد که تمام عمر، صرف در یاد خدا و طاعت او و عبادت باید باشد، تا به آخرین درجۀ قُربِ مستعَدّ خودمان برسیم. [به سوی محبوب:50]
آیا ممکن است بدون این که با سلاح اطاعت خدای قادر باشیم، قافلۀ ما به سلامت از این رهگذر پرخطر به مقصد برسد؟![به سوی محبوب:53]
شفای صدور، در اتیان عبادات با حضور قلب است… باید در تقویت حضور قلب در هر موقع در عبادت، کوشا باشیم؛ و به آثار در یقظه یا نوم کار نداشته، جز مزید [زیادی] علم و مزید اُنس به عبادت. [به سوی محبوب:63]
عارفانه هایی از آیت الله بهجت
پیرامون اخلاق و سیر و سلوک
باید انسان مراقب اعمالش باشد، تا نتایج و آثار خوب و بد آنها را ببیند. [در محضر بهجت:2/427]
با توجه به عیوب خویش و اصلاح آنها، فرصت رسیدگی به حساب هر روز خود را نداریم، چه رسد به حساب مردم! [در محضر بهجت:2/427]
به فکر خود باشیم، خود را اصلاح کنیم. اگر به خود نرسیدیم و خود را اصلاح نکردیم، نمی توانیم دیگران را اصلاح کنیم. [در محضر بهجت:2/427]
باید بدانیم که مطلب فقط یکی است و آن، بندگی خدا است. و بندگی خدا در طاعت خدا است، و طاعت خدا در ترک معصیت خدا در اعتقادات و در عمل است. [فیضی از ورای سکوت:53]
عالم غفلت، عالم مهیّا شدن برای شیاطین انس و جنّ است. [فیضی از ورای سکوت:54]
ما باید از خدا بخواهیم که ما را آن به آن، از جمیع آفات و بلیّات معنویّه و صوریّه، ظاهریّه و باطنیّه، دنیویّه و اُخرویّه سالم و محفوظ بدارد. [فیضی از ورای سکوت:54]
اگر شما خودتان را اصلاح کردید، و موانعی که بین خودتان و بین خدا و انبیا و اولیا هست از بین بردید، بین شما و خلق را اصلاح می کند. [فیضی از ورای سکوت:64]
باید بدانیم که علاج ما در همۀ مراحل – به طوری که ازآن مستغنی نخواهیم بود و بدون آن، مشکل کار ما تمام نخواهد شد – اصلاح نفس است. [فیضی از ورای سکوت:65
اگر انسان راستی راستی برای مؤمنین و مؤمنات دعا کند و برای خودش دعا نکند، مَلَک [فرشته] برای او دعا می کند. [فیضی از ورای سکوت: 84]
پرداخت حقوق الهی [مانند خمس و زکات و صدقه]، سبب نموّ مال و تهذیب آن است، و اگر کسی این کار را بکند، مالش ترقّی کرده و زیاد می شود. [فیضی از ورای سکوت:94]
باید هر کسی در شبانه روز، مقداری از وقت خود را صرف تحصیل علوم دینیّه کند، ولو به فرض، یک ساعت در شبانه روز. [فیضی از ورای سکوت:156]
هر کس به پایین تر از خودش نگاه کند و بگوید: (اَلحَمدُلله)، اصلاً خود همین شکرگزاری، سبب غنا می شود… خود این شکر، موضوعیّت و سببیّت برای غنی شدن فقیر دارد. [فیضی از ورای سکوت:170]
عده ای توکل را برای خودشان روزی می دانند، و اینها در واقع غنیّ هستند. احراز کرده اند که اگر بر خدا توکل کنند، روزیشان به آنها می رسد، و اگر نرسید، کشف می کنند که لازم نبوده است. [فیضی از ورای سکوت:175]
غنا و تمکن مالی، جنبۀ مقدّمیّت دارد و برای این است که انسان راحت زندگی کند. فرد متوکل بر خدا بدون داشتن آن مقدّمه، راحت زندگی می کند. [فیضی از ورای سکوت:175]
می شود گفت: اصلاح جامعه، به اصلاح معلّمین و مبلّغین است. [فیضی از ورای سکوت:198]
خدا توفیق بدهد که از یقینیّات خارج نشویم و در سفر و حضر، در همۀ احوال فقط یقینیّات را دنبال کنیم، که این کار پشیمانی ندارد. [فیضی از ورای سکوت:205]
انسان باید در این مسیر انسانیّت و کسب معارف، اهل مراقبه باشد و تا به مراقبه نرسد، فایده ای ندارد! [گوهرهای حکیمانه:20]
یک مقداری تحصیل علوم دینی، بر همه کس واجب است که اگر محتاج شد، بتواند با مراجعه به کتب فتاوا، مسألۀ خودش را بفهمد. [گوهرهای حکیمانه:20]
اگر علم و عمل با هم شد، دیگر کمبودی نیست… همین که انسان به معلوماتش عمل کرد، دیگر حالت منتظره ای ندارد، بقیّه بر عهدۀ خدا است. [گوهرهای حکیمانه:22]
عاشق مقامات عرفانی و کرامات نباشید، گاهی این جور کارها شما را به جهنم می برد! [گوهرهای حکیمانه:25]
آن چه در همۀ این رؤسای ضلالت و فساد، بالفعل است، در هر کدام از ما که خدا معصومش نکند و خدا او را حفظ نکند، بالقوّه است. [گوهرهای حکیمانه:25]
اگر باب دروغ و غیبت باز شود، عصیان و طغیان دیگر هیچ حدی ندارند. [گوهرهای حکیمانه:31]
ترس مقرّبان از سقوط است نه فقط از آتش: (صَبَرتُ عَلی عَذابِک فَکَیفَ اَصبِرُ عَلی فِراقِک: گیرم که بر عذابت صبر کردم، چگونه بر جداییت صبر کنم؟!)[گوهرهای حکیمانه:55]
اگر کسی سجود را طول بدهد، خیلی اسباب ناراحتی شیطان است! [گوهرهای حکیمانه:94]
بلا با صدقه رفع می شود اگر چه محکمِ محکم شده باشد… این نقص فعلی، موجب ازدیاد است. موجب تنزیل رزق است. [گوهرهای حکیمانه:120]
ابتلائات برای این است که یقین پیدا کنیم. [نکته های ناب:75]
کسی که بداند در مَرآی و مَسمع خدا است، نمی تواند گناه کند. تمام انحرافات ما از این است که خدا را ناظر و شاهد نمی بینیم. [نکته های ناب:75]
چرا مثل پروانه نیستیم که پروانه وار، سراغ نور معنوی برویم! [نکته های ناب:89]
ما باید با احادیث سر و کار داشته و آنها را مطالعه کنیم؛ چرا که شفا در اینها است. [نکته های ناب:91]
هر روز، یک روایت از کتاب (جهادُ النّفس) وسائل الشیعه را مطالعه کنید. در واضحاتش بیشتر فکر کنید. بعد این را در خودتان می بینید که سر یک سال، عوض شده اید! [نکته های ناب:143]
بارها گفته ام و بار دگر می گوییم: کسی که بداند: (هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین او است)، احتیاج به هیچ وعظی ندارد.[به سوی محبوب:30]
آن چه می دانید، عمل کنید؛ و در آن چه نمی دانید، احتیاط کنید تا روشن شود، و اگر روشن نشد، بدانید که بعضِ معلومات را زیر پا گذارده اید. [به سوی محبوب:32]
کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش از عبادت و زیارات است. از این جهت است که، احوال حسنۀ حاصلۀ از عبادات و زیارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفای در ایمان، به سوء حال و نقصان مبدّل می شوند. [به سوی محبوب:33]
بعضی گمان می کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده ایم؛ غافلند از این که معصیت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبیره است. [به سوی محبوب:34]
هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست. هیچ ذکر عملی، بالاتر از ترک معصیت در اعتقادیّات و عملیّات نیست. [به سوی محبوب:40]