حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد


گزيده بيانات مقام معظم رهبری پيرامون ترور دانشمندان ايراني

اين بيانات در دو سال اخير و در پي شهادت دانشمندان شهيد آقايان علي محمدي، شهرياري، رضايي نژاد و احمدي روشن بيان شده است:
دست جنايتكاري كه اين ضايعه [شهادت استاد دانشمند مرحوم آقاي دكتر مسعود علي محمدي] را آفريد، انگيزه ي دشمنان جمهوري اسلامي را كه ضربه زدن به حركت و جهاد علمي كشور است، افشاء و برملا كرد. بيگمان همت دانشمندان و استادان و دانش پژوهان كشور، به رغم دشمن، اين انگيزه ي خباثت آلود را ناكام خواهد گذاشت.1
*******
شهادت اين دانشمندان برجسته در راه آرمانهاي بلند و الهي، به كشور، انقلاب اسلامي، ملت ايران و محيط علمي آبرو بخشيد و آنان با اين شهادت، به بالاترين رتبه از ارزشهاي معنوي دست يافتند.
اجر و پاداش الهي براي اين جانفشاني ها و خونهاي به ناحق ريخته، بزرگترين تسلي است ضمن آنكه قدرداني و ارزش گذاري مردم و رسانه ها، تسلاي ديگري براي تحمل اين حادثه سخت و سنگين است و اين صبر و تحمل شما، موجب جلبِ رحمت الهي مي شود. راه معنوي و علمي آنان را ادامه دهيد و چراغ پرفروغي براي ارشاد و راهنمايي جوانان اين سرزمين باشيد.2
*******
عزيزان من! فشارهائي كه در طول اين سي و سه سال بر ايران اسلامي، بر جمهوري اسلامي وارد شد، شايد بشود گفت علت اصلي همين بود كه نگذارند يك الگو در مقابل چشم مردم مسلمان منطقه به وجود بيايد؛ چون بدون الگو، حركتها دشوار است؛ با وجود الگو، حركتها آسان است. وقتي يك ملتي الگو شد، يك حركتي الگو شد، تشويق ميكند، استعدادها را به حركت درمي آورد. ميخواستند اين نشود.
تحريم ميكنند، براي اينكه به خيال خودشان كشور را از لحاظ اقتصادي ضعيف كنند، تا ديگران نگاه كنند، بگويند اسلام ملت را از لحاظ اقتصادي به عقب ميراند. دانشمند را ترور ميكنند تا حركت علمي را متوقف كنند، تا ملت ايران نتواند حركت عظيم و پيشرفته ي علميِ خودش را كه به بركت اسلام و انقلاب است، روي دست بگيرد و به دنيا نشان بدهد، به امت اسلامي نشان بدهد. تهمت ميزنند به اختناق، به ضديت با حقوق بشر و از اين قبيل چيزها متهم ميكنند، براي اينكه افكار عمومي دنيا را برگردانند؛ ليكن با وجود همه ي اين تلاشها، اين تبليغات، اين خباثتها، انقلاب درخشيد و دارد ميدرخشد.3
*******
نكته ي مهم و تكان دهنده ي ديگر، محاسبات شيطاني قدرت هاي مسلّطي است كه بهره برداري از تروريسم را به مثابه ي ابزاري براي رسيدن به هدف هاي نامشروع، وارد چرخه ي سياست ها و برنامه ريزي هاي خود كرده اند.
… نمونه ي ديگر، رژيم ايالات متحده ي امريكا است كه در چند دهه ي اخير، سياهه ي بالابلندي از رفتارهاي تروريستي و نيز پشتيباني مالي و تسليحاتي از تروريست هاي سازمان يافته در كشورهاي اين منطقه، پديد آورده است. حملات مرگبار هواپيماهاي بدون سرنشين به خانوارهاي بي دفاع در روستاها و مناطق محروم در افغانستان و پاكستان كه بارها جشن عروسي آنها را به عزا مبدّل كرده است، جنايات بلك واتر در عراق و كشتار شهروندان و نخبگان عراقي، كمك به گروه هاي بمب گذار در ايران و عراق و پاكستان، ترور دانشمندان هسته اي در ايران با همكاري موساد، سرنگون كردن هواپيماي مسافري ايران در خليج فارس و كشتن حدود سيصد كودك و مرد و زن مسافر و … گوشه هايي از اين سياهه ي ننگين و فراموش نشدني است. 4
*******
فرض بفرمائيد در كشور ترور اتفاق مي افتد؛ شهيد علي محمدي، شهيد شهرياري، شهيد رضائي نژاد را ترور ميكنند. خب، اين يك كار تروريستي است. يك وقت به اين مسئله به چشم يك عمل تروريستيِ ضد امنيتي نگاه ميكنيم؛ خب، انسان غصه هم ميخورد؛ چند تا دانشمند ما مورد اصابت جنايت دشمن - يك چند تا تروريست - قرار گرفتند. يك وقت نه، با همان چشمِ جبهه اي نگاه ميكنيد: اين يك حركت در مجموعه ي حركتهاي خصمانه ي عليه نظام اسلامي است. مثلاً در جبهه ي جنگ مرزي با عراق - كه هشت سال جنگ داشتيم - يك جا اگر چنانچه توپخانه ي دشمن كار كند، معنايش اين نيست كه دشمن با اينجاي بالخصوص كار دارد؛ اين معنايش اين است كه اين يك حركتي است كه دشمن دارد اينجا انجام ميدهد، احتمالاً براي اينكه شما حواستان به اينجا منعطف شود، او به يك جاي ديگر حمله كند - به قول خودشان حركتهاي پشتيباني، كه اين در واقع حيله است - يا براي اين است كه رزمنده ي ما را در اينجا تضعيف كند تا مثلاً بتواند يك حمله ي سراسري انجام دهد. وقتي با اين چشم نگاه ميكنيد، معلوم ميشود كه دشمن به دنبال كوبيدن حركت علمي در كشور است؛ يعني يكي از حلقه هاي توطئه ي دشمن اين است. چند تا حلقه ي به هم پيوسته وجود دارد؛ مثلاً حلقه هاي تحريم اقتصادي، ترويج ابتذال، ترويج مواد مخدر، كارهاي امنيتي، ايجاد تزلزل در مباني و مسائل اعتقادي؛ چه اعتقاد به اسلام، چه اعتقاد به انقلاب. اينها حلقه هاي گوناگونِ به هم پيوسته است؛ يكي از اين حلقه ها هم - كه مكمل اين زنجيره است - كوبيدن حركت علمي در كشور، با ترساندن دانشمند ما، با حذف دانشمند ماست. با اين چشم به قضيه نگاه كنيم.5
*******
يكي از اركان و ستونهاي اصليِ ايستادگي كنوني ملت ايران عبارت است از پيشرفتهاي علمي كشور؛ كه به دنبال اين پيشرفتهاي علمي، پيشرفتهاي عملي و اجرائي هم در موارد بسياري بوده. ايستادگي ملت ايران، در دنيا يك حادثه ي باشكوه است. ما توي قضيه قرار داريم. آن كساني كه از بيرون نگاه ميكنند، عظمت اين ايستادگي را بيشتر احساس ميكنند.
شما ملاحظه كنيد؛ قدرتهاي اقتصادي اول دنيا، قدرتهاي علمي درجه ي يك دنيا، قدرتهاي نظامي و امنيتي رديف اول دنيا، امروز يك جبهه ي وسيعي را در مقابل اين ملت تشكيل دادند. اينجور نيست؟ هر كاري هم از دستشان برمي آيد، دارند ميكنند. تهديد امنيتي ميكنند، تهديد اجتماعي ميكنند، تهديد سياسي ميكنند، دانشمند ما را ترور ميكنند، تحريم ميكنند، فشارهاي سياسي فراوان وارد ميكنند، دائم تهديد به تحرك نظامي ميكنند، در داخل تا هر جا دستشان برسد، فتنه انگيزي و آشوب آفريني ميكنند؛ اما ملت ايران و جمهوري اسلامي با كمال قدرت و استقامت در مقابل همه ي اينها ايستاده؛ آن «بله»اي را كه به زور ميخواهند از او بگيرند، آن «بله» را نميدهد. آن «بله» عبارت است از تعظيم در مقابل قدرت مسلط جهاني - نظام سلطه - اين كار را نميكند. ما كه در مقابل نظام سلطه ي جهاني «نه» ميگوئيم، اين نه، «نه»ي به علم نيست، «نه»ي به تمدن نيست، «نه»ي به پيشرفت نيست، «نه»ي به تجربه هاي متراكم بشري نيست؛ «نه» به سلطه طلبي و زياده خواهي و استعباد و به زير مهميز كشيدن ملتهاست؛ اين «نه» را ما گفتيم، پايش هم ايستاديم؛ «انّ الّذين قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا». ايستادگي ملت ايران، خيلي ايستادگي باشكوهي است.
… خب، من قصدم اين نيست كه مناقب دانشگاه را در جمع دانشگاهي ها بگويم؛ من از اين ميخواهم يك نتيجه اي بگيرم. دشمن ما از اين مركز قدرت افزائي غافل نيست و غافل نخواهد بود؛ اين را همه بدانيم. هر چيزي كه مايه ي عزت كشور و عزت ملت و ايستادگي ملت و استقامت ملت است، بدون شك آماجي از آماجهاي دشمن است. احساس ديني، احساس انقلابي، استقلال طلبي و هرچه كه در اين زمينه هست - از جمله با اين بياني كه عرض شد، دانشگاه - آماج دشمن است. در دانشگاه چه كار ميخواهند بكنند؟ دشمن علي القاعده دو تا كار را براي دانشگاه ما برنامه ريزي ميكند: يكي علم زدائي، يكي دين زدائي؛ از دانشگاه علم زدائي بشود، از دانشگاه دين زدائي بشود. علم زدائي از دانشگاه چگونه است؟ يكي از كارهاي كوچكش همين ترور دانشمندان است؛ كه آخري اش همين دو سه تا دانشمند عزيز هسته اي ما بودند كه در اين يك سال اخير از دست ما گرفته شدند. برنامه، وسيع تر از اينهاست؛ اين يكي از آسانترينهايش است. پيچيده تر از اين، اين است كه دانشگاه ما را، استاد ما را و دانشجوي ما را به كار غير علمي سرگرم كنند؛ نگذارند اين شكوفائي علمي كه آرزوي ماست، تحقق پيدا كند.6
*******
اگر دانشمندِ علاقه مند به سرنوشت كشور، آماده ي فداكاري در اين راه - فداكاري به حسب خودش - در يك كشوري وجود داشت، آن كشور رشد ميكند. چيزي كه ميتواند اين نيرو را به وجود بياورد، اين پيشرفت را به وجود بياورد، بهتر از همه چيز، ايمان است. اگر اين ايمان بود، كشور پيشرفت ميكند. پيشرفتهاي علمي اي كه امروز در كشورمان وجود دارد - كه البته حتماً به آنها قانع نيستيم - ارزش و قيمت ذاتي اش از پيشرفتهاي متعارف علمي در دنيا بمراتب بيشتر است. چرا؟ چون ما از تبادل علمي، از استفاده ي علمي، از كمك علمي ديگران محروم بوديم. ما زير فشار بوديم، درها به روي ما بسته بود؛ در عين حال شخصيتهاي برجسته اي پيدا شدند، «شهيد شهرياري»اي پيدا شد - كه البته ده ها نفر مثل او در بين ما بودند و الحمدللَّه هستند - ده ها و صدها نفر در رشته هاي مختلف پيدا شدند كه اينها كارهاي برجسته اي كردند؛ هيچ استفاده اي هم از دانشگاه ها و پژوهشگاه هاي غرب و از اساتيد غربي نكردند. البته از دستاوردهاي غرب حتماً استفاده كردند؛ بايد هم بكنيم.7
*******
اين ترور بزدلانه كه عاملان و طراحانش هرگز جرأت نخواهند كرد به جنايت كثيف و پليد خود اعتراف كنند و مسئوليت آن را بپذيرند مانند ديگر جنايات شبكه ي تروريزم بين الملل دولتي، با طراحي يا همراهي سرويسهاي سيا و موساد عمل شده و نشانه ي به بن بست رسيدنِ استكبار جهاني به سردستگي آمريكا و صهيونيزم، در مقابله با ملت مصمّم و مؤمن و پيشرونده ي ايران اسلامي است. آنها در اين رفتار شنيع و قساوت آميز نيز شكست خواهند خورد و به اغراض پليد و شريرانه ي خود دست نخواهند يافت. رشد شتابنده ي علمي و فتح قله هاي دانش كه با همت و عزم جوانان مؤمن و غيور و توانائي چون مصطفاي شهيد رونق يافته، امروز قائم به هيچ فردي نيست، اين يك جنبش تاريخي و برخاسته از يك عزم خلل ناپذير ملي است. ما به كوري چشم سران اردوگاه استكبار و نظام سلطه، اين راه را با قوت و اراده ي راسخ دنبال خواهيم كرد و پيشرفت رشك آور ملت بزرگ خود را به رخ دشمنان عنود و حسود خواهيم كشيد، و البته از مجازات مرتكبان اين جنايت و عاملان پشت صحنه ي آن هم هرگز چشم پوشي نخواهيم كرد.8
پي نوشت ها :
1. پيام تسليت مقام معظم رهبری در پي شهادت دكتر علي محمدي؛ 25/10/88
2. بيانات مقام معظم رهبری در منزل شهيدان دكتر شهرياري و دكتر علي محمدي؛ 4/11/89
3. بيانات مقام معظم رهبری در ديدار هزاران نفر از مردم آذربايجان شرقي؛ 27/11/89
4. پيام مقام معظم رهبری به همايش بين المللي مبارزه جهاني با تروريسم؛ 3/4/90
5. بيانات مقام معظم رهبری در ديدار جمعي از دانشجويان؛ 15/5/90
6. بيانات مقام معظم رهبری در ديدار جمعي از اساتيد دانشگاه ها؛ 2/6/90
7. بيانات مقام معظم رهبری در ديدار جمعي از نخبگان و برگزيدگان علمي؛ 13/7/90
8. پیام تسلیت در پی شهادت نخبهی جوان شهید احمدی روشن؛ 22/10/90
یافتن نشاط و سرور درونی
ارتباطات سالم و بهداشت روان
تأکید قرآن به اظهار محبت مسلمانان به یکدیگر و داشتن روابط گرم و برادرانه ، از یک سو موجب رشد عاطفه ی نوع دوستی در نفس و ترغیب انسان ها به ایثار و رعایت منافع مردم و به طور کلی جامعه می گردد . از سوی دیگر ، اسباب تضعیف حالت های منفی نفرت و کینه و انگیزه های ظلم و تجاوز و خودخواهی را فراهم می آورد . علت اصلی برخی از آسیب های روانی ، بدگمانی ، حسد ، کینه توزی و ناامیدی است که با برقراری روابط بین شخصی محبت آمیز از بین رفته و روح و جان آدمی از آسیب روانی فاصله می گیرد .
پیامبر صلی الله علیه وآله فرموده اند :
سوگند به ذاتی که جانم در دست ( قدرت ) اوست ، به بهشت درنمی آیید مگر آن که ایمان آورید ؛ و ایمان نمی آورید مگر آن که همدیگر را دوست بدارید . آیا شمایان را بر چیزی رهنمون شوم که چون آن را انجام دهید ، همدیگر را دوست بدارید ؟ ( آن این است که ) سلام را در میان خویش آشکار سازید .
انسان موجودی اجتماعی است و ایجاد ارتباط با دیگران نقش به سزایی در زندگی فردی و اجتماعی او دارد . موفقیت انسان در دوست یابی ، همسرداری ، پرورش فرزندان سالم و موفقیت های شغلی و امثال آن ، به الگوی رفتار ارتباطی و مهارت برقراری ارتباط او با دیگران بستگی دارد . بنابر این از یک سو زندگی منزوی برای انسان بسیار مشکل و از سوی دیگر ، ایجاد رابطه با افراد ، کاری بس دشوار و گاه برای برخی اشخاص غیر ممکن است . برقراری ارتباط اثر بخش با دیگران یک هنر است و شما می توانید هنرمند صحنه ی زندگی خود باشید .
بسیاری از روان شناسان نیز به اهمیت روابط انسانی به منظور تأمین بهداشت روانی توجه کرده اند ، آلفرد آدلر معتقد است : « بیماران روانی هرچه در درون جامعه قرار بگیرند و در شبکه ی ارتباطی بهتری باشند زودتر درمان می شوند . »آلپورت نیز می گوید : « رابطه ، مهم ترین نقش را در زندگی انسان دارد ؛ و توانایی در برقراری روابط محبت آمیز از نشانه های شخصیت سالم است . »مزلو ، روان شناس بزرگ انسان گرا ، یکی از نشانه های افراد نا ایمن را چنین بیان می کند : « احساس طرد شدن مورد عشق و علاقه ی دیگران نبودن و این که دیگران به سردی و بدون محبت با آنان رفتار می کنند . »
در تعالیم اسلامی بر جنبه های گوناگون روابط اجتماعی تأکید شده است و برای حفظ این روابط توصیه شده است . حتی افرادی که در این زمینه کوتاهی کنند ، فاقد ایمان و اعتقاد واقعی به شمار آمده اند .
اولین گام ارتباط بین شخصی با « سلام » شروع می شود ، در آموزه های نبوی به سلام ، بسیار اهمیت داده شده و به مؤمنان سفارش شده است که به یکدیگر سلام کنند . پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به همه ، اعم از کوچک و بزرگ سلام می گفت . سلام با سلامتی هم خانواده است و مفهومش این است که هیچ خطر و تهدیدی از سوی سلام کننده متوجه مخاطب او نیست . سفارش اسلام به سلام ، مانند دیگر آموزه های اسلامی ، منطبق با فطرت انسان است . در اولین برخورد دوفرد ، مطلوب تریت نوع برقراری ارتباط ، دادن امنیت و آرامش به طرف مقابل و مخاطب است ؛ تا مطمئن شود که از طرف مقابل ، ضرری متوجه او نیست . سلام که یک تحیت و تعارف رسمی اسلامی است ، به معنای دعا و درخواست امنیت و سلامتی مخاطب است . قرآن می فرماید : در قیامت به مؤمنان گفته می شود :
با سلامتی و در حال امنیت وارد بهشت شوید .
برخی آثار عینی بهداشت روانی روابط سالم با دیگران عبارت است از :
ـ تأمین احساس امنیت و آرامش ؛
ـ تأمین نیاز محبت ورزیدن و مورد محبت قرار گرفتن ؛
ـ ایجاد احساس نشاط و خود ارزشمندی ؛
ـ تقویت پایگاه اجتماعی فرد و ایجاد اعتماد به نفس ؛
تبادل و انتقال انرژی روانی مثبت .
اهتمام به امر مسلمین یکی دیگر از مصادیق روابط مهرورزانه در اجتماع اسلامی به شمار می رود . پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله فرموده اند :
آن کس که صبح کند در حالی که به امر مسلمین اهتمام ندارد ، مسلمان نیست .
آن که صدای درخواست کمک مسلمانی را بشنود ، لکن پاسخ نگوید ، مسلمان نیست .
در جامعه ؛ افراد دارای مسائل و نیازهای مختلفی هستند ؛ از نیازهای اولیه گرفته تا نیازهای پیشرفته نظیر نیاز به خود شکوفایی و تعالی معنوی . بی تردید محرومیت در مقابل ارضای صحیح سلسله نیازها ، می تواند سبب بروز ناهنجاری و در نتیجه بروز اختلال گردد . در حالی که با اهتمام ورزیدن به امور دیگران در جامعه ، احتمال وقوع نابهنجاری ها و اعمال کج روانه ی اجتماعی ، کاهش یافته ، و برخی در زیر فشار محرومیت ، احساس اضطراب و رنج نداشته ، جامعه دارای همبستگی و صمیمیت می شود . در نتیجه احساس آرامش و امنیت روانی و اجتماعی ارتقا پیدا می کند
دعا و بهداشت روان
دعا از تعالیم و آموزه های اساسی اسلام است . دعا راه ارتباط مستقیم با خداوند است . در قرآن دعا کردن توصیه شده است و در سنت نبوی نیز بسیار مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است .
دعا رابطه ی بین انسان و خدا را تقویت کرده ، احساس تنهایی را برطرف می نماید . ارتباط با خدای بی نیاز ، موجب احساس عزت و لذت انسان می گرددد که در ناملایمات زندگی ، تکیه گاهی مطمئن به حساب می آید . 45 هیچ کس نیست که در زندگی مشکل و گرفتاری نداشته باشد . همه ی ما در معرض انواع آسیب ها قرار داریم . در این میان تنها راه کار دعا می تواند آرام بخش و تسکین دهنده باشد .
امام صادق علیه السلام فرموده اند :
دعا کن که شفای همه ی دردها در دعاست .
برخی دیگر از آثار روان شناختی و بهداشت روانی دعا عبارت است از :
تخلیه هیجانی در محضر خداوند ؛
احساس حمایت در برابر مشکلات و مصائب زندگی ؛
ایجاد امید و انرژی مثبت برای کوشش هدفمند ؛
انس با قرآن و بهداشت روان
پیامبر می فرمایند :
هرکس قرآن را شعار و میزان خود سازد ؛ خدا او را سعادتمند گرداند ؛ و هرکه قرآن را پیشوای خود گرداند و به آن اقتدا نماید و او را پناه گاه خویش قرار دهد ، خداوند او را در بهشت پر نعمت و خوشی دلنشین و پایدار پناه می دهد .
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرموده اند :
برای رسول خدا ، هیچ چیز مانع تلاوت کردن قرآن نبود .
بی گمان انس با قرآن ، باعث تأثیر شگرف در نفس آدمی می گردد . در قرآن ، نیروی معنوی عظیمی وجود دارد که موجب آرامش روان و بیداری وجدان ، و صیقل روح انسان می شود . تلاوت قرآن سطح ادراک و تفکر را ارتقا بخشیده ، باعث بصیرت می گردد . در هر عصری انسان هایی متخلّق به آداب والای انسانی و رفتار متعالی در پرتو انس با قرآن کریم پرورش یافته اند که می توان در میان آن ها به افراد و بزرگان زیر اشاره کرد :
سلمان ، مقداد ، ابوذر ، عمّار ، اویس قرنی در عصر نزول قرآن و امام خمینی ابرمرد یگانه ی دوران و یاران آن مرد بزرگ که همگی پرورش یافتگان مکتب انسان ساز قرآن بوده اند . انس با قرآن ، چنان آرامشی به ارمغان می آورد که هیچ آرام بخشی از عهده ی آن برنمی آید . این بیان شگفت انگیز ، و سخن دل انگیز امام خمینی ، به عنوان پرورش یافته ی مکتب قرآن است که فرموده است :
والله ! من هرگز در عمرم نترسیدم .
بی گمان این استواری و احساس ایمنی ، جز در پرتو انس با قرآن ، میسر نمی شود . گرچه این مطلب به لحاظ نظری روشن و بی نیاز از استدلال است ؛ لکن خوشبختانه برای نشان دادن نقش قرآن در سلامت و بهداشت روان ، تحقیقات میدانی نیز انجام گرفته است که همگی بیانگر رابطه ی معنادار و تأثیر مثبت آن بوده است .
توبه و بهداشت روانی
« توبه » در لغت ، به معنای رجوع است . وقتی بنده به مولای خود بر می گرد ، می گویند توبه کرده است . خداوند در قرآن کریم به همه ی مؤمنان دستور توبه می دهد . رسول مکرّم اسلام فرموده اند : « خودتان را با استغفار و توبه معطّر کنید تا بوی بد گناه شما را رسوا نکند » . در جای دیگر فرموده اند : « من در هر روز هفتاد بار استغفار می کنم تا مبادا این ابرها فضای دل را بگیرند .» البته استغفار برای انسان کامل در حقیقت ، دفع است نه رفع . امام صادق علیه السلام فرموده اند : هرکس زیاد استغفار نماید ، خداوند او را از هر غمی رها و از هر تنگی ای خارج می سازد ، و او را از جایی که گمان نمی برد روزی می بخشد . »
بازگشت انسان تائب به سوی خداوند ، موجب تخلیه ی روان از فشار احساس گناه گردید ، حالت طهارت و فطرت پاکی به او برمی گردد . با آمرزش معاصی و گناهان و آلودگی های درونی در پرتو توبه ، آدمی آرامش و آسایش روحی پیدا می کند . در فرایند توبه و بازگشت ، فرد احساس گناه خود را سرکوب نکرده در ناخودآگاه آن را بایگانی نمی سازد ، تا پرحجم بار و انرژی منفی روح بیفزاید . بلکه در فضایی عاشقانه در محضر خدای رفیق شفیق اعتراف می کند و از او آمرزش می طلبد . خداوند نیز وی را مشمول لطف و رحمت بی منتهایش قرار می دهد ، و با مهر و رأفت از او استقبال می نماید .
برخی از آثار عینی توبه در بهداشت روان عبارتند از :
1. توبه روح و روان آدمی را شست و شو و تطهیر می کند ؛
2. توبه احساس منفی گناه را کاملاً می زداید ؛
3. توبه باعث محبوبیت انسان در نزد خدا می گردد ؛
4. توبه انسان را به کار و تلاش سازنده و مثبت بر می انگیزد ؛
5. توبه از عوارض منفی جانبی آسیب های روحی و روانی جلوگیری می نماید
آثار عینی توکل در بهداشت روان
به طور کلی ، توکل بر خدای قادر عالم حکیم ، سبب می شود فرد بر توانایی ها و استعدادهای خدادادی خویش اعتماد نماید . همچنین در موفقیت ها و پیروزی ها گرفتار غرور و خودپسندی نمی شود و در مشکلات گرفتار درماندگی و دچار اختلال عملکردی نمی گردد . احساس پایداری و مقاومت می کند و این خود بهترین وسیله ی تأمین سلامت روانی فرد است . دیگر آثار توکل بر بهداشت روان به اختصار عبارت است از :
الف. برآورده شدن احساس نیاز محبت در بالاترین سطح ( متوکّل محبوب خداست . )
ب. تأمین احساس دلبستگی به عنوان نیاز نخستین .
ج. یافتن احساس انگیزه ی مثبت و نشاط نسبت به توانایی انجام کار و احساس اعتماد به نفس بالا .
د. رهایی از اضطراب و ترس ، با دریافت این مطلب که دیگران نمی توانند ضرری به او بزنند .
هـ . رهایی از وابستگی ذلیلانه با دریافت این مطلب که دیگران سودی به حال او ندارند .
و. ایجاد امید به لطف و عنایت الهی .
ز. رهایی از تعارض های درونی و روانی با نجات یافتن از وسوسه ی شک و تردید .
ح. یافتن احساس استقلال ، با بی نیازی از غیر خدا .
ط. افزایش ارتباط با خداوند به عنوان حمایت گری توانا .
ی. رسیدن به عزت نفس و احساس ایمنی.
توکل و بهداشت روان
« توکل » از آموزه هایی است که تأثیر شگرفی بر سلامت روان انسان دارد . توکل به انسان جرأت اقدام و عمل می دهد و بازدارنده های رفتاری را از میان بر می دارد . قرآن خطاب به پیامبر می فرماید :
آن گاه که عزم کردی و تصمیم گرفتی ، به خدا توکل کن و کار خود را دنبال نما .
توکل ، اولاً مستلزم حرکت و تلاش انسان است و ثانیاً چون بر خدا اعتمادمی کنیم کار را با اطمینان بیش تری انجام می دهیم . توکل یعنی انسان همیشه به آن چه منطبق با حق است ، عمل کند ، و در این راه به خدا اعتماد بورزد ، که خداوند پشتیبان کسانی است که حامی و پشتیبان حق باشند .
همچنان که اشاره شد توکل دستورالعمل قرآنی زندگی نبوی است . این آموزه ی مهم در سیره و سنت پیامبر صلی الله علیه وآله در نهایت درجه و کامل ترین وجه آن وجود داشت و سرلوحه ی برنامه های ایشان ایمان به خدا و توکل بر او قرار داشت . اساساً یکی از علایم ایمان به خدا توکل بر اوست . انسان اگر معتقد است که مجموعه ی جهان هستی زیر سیطره ی حکومت و ربوبیت خدا قرار دارد و تنها معبود شایسته ی پرستش اوست ، هرگز به خود اجازه نمی دهد به دنبال دیگری برود و از غیر استمداد جوید ؛ بلکه همواره به خداوند اعتماد کرده ، فقط از او درخواست کمک می کند .
در قلمرو بهداشت روانی یکی از عوامل اضطراب و نگرانی انسان ، کارهای مهم و سرنوشت ساز هستند . هنگامی که شخص می خواهد می خواهد به کار ویژه ای که در زندگی اش جایگاه مهمی دارد ، اقدام نماید ، چون انجام آن دارای ثمرات مثبت است و از سوی دیگر ، انجام ندادنش ضرر قابل توجهی دارد ، در انجام آن دچار شک و تردید و گرفتار دلهره و اضطراب می گردد در نتیجه تنیدگی زیادی بر روح و روان او عارض می شود . در این مواقع به دنبال یک تکیه گاه مورد اعتماد است تا او را در انجام آن کار ، یار و پشتیبان باشد . با گزینش پشتیبانی مطمئن به عنوان تکیه گاه ، قلبش آرام می شود . نیرویی دوچندان پیدا می کند و از نگرانی خلاص می شود .
شکرگذاری و سلامت روان
« شکر » در لغت به یاد آوری و تصور نعمت و اظهار آن گفته شده که نقطه مقابل آن ، « کفر » یعنی فراموشی نعمت و پوشیده داشتن آن است . منظور از « سپاس و ثنا » چیزی است که مقابل شکایت و گله است . شکر یعنی اظهار نعمت منعم به واسطه ی اعتراف دل و زبان .
داشتن روحیه ی شکرگذاری از نشانه های سلامت روح و روان آدمی است ؛ علت این مطلب را در سه نکته می توان بیان کرد:
1. درساحت شناختی به درجه ای از رشد و سلامت رسیده که نعمت را شناخته ، قدرت تمیز بین نعمت و نقمت را پیدا کرده و نیز تشخیص داده که چه کسی این نعمت را به او عطا نموده است . شناخت موارد یادشده جز در سایه ی سلامت عقل و نفس میسر نمی شود و این رشد شناختی و سلامت نفسانی در ساحت بینش و اندیشه ، او را بر انگیخته است که از صاحب نعمت تشکر و قدردانی نماید .
روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وآله ، شب ها برای عبادت خدا برمی خواست و پاهای مبارکش متورم گردیده بود . به حضورش عرض شد : « آیا تو این کار را انجام می دهی ، حال آنکه خداوند لغزش های گذشته و آینده ات را بخشوده است ؟ » پس پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند : « آیا بنده ای سپاسگزار نباشم ؟ »
همچنین پیامبر فرموده اند : « خداوند در شکر را بر کسی نگشوده ، که درِ افزایش نعمت را بر او بسته باشد . »
2. از طرفی ، داشتن روحیه ی شکرگذاری نشان دهنده ی سلامت در ساحت احساس و عواطف فرد نیز هست ؛ زیرا احساس تشکر از صاحب نعمت در او پدیدار شده و این نشان دهنده ی آن است که به آسیب های روحی و روانی همچون غرور ،بخل ، کینه و حسادت مبتلا نیست ؛ روح و روان او مکدر و مخدوش نگشته و این خود درجه ای از سلامت روان است .
3. در حوزه ی رفتاری و کنش ورزی بیرونی نیز ابراز تشکر و قدردانی به زبان و رفتار ظاهری نشان از سلامت روح ور وان دارد ؛ زیرا شکر زبانی و قدردانی رفتاری فرد ، مبین آن است که فرد شاکر در حوزه ی شناخت و عواطف از سلامت برخوردار بوده سات . چه بسا افراد که نعمت و ارزش برخورداری از آن را شناختند و در قلب خویش نسبت به صاحب آن احساس رضایت نمودند ، اما از ابراز این محبت و ابراز رضایت به صورت عمل و رفتار ناتوان هستند . این ناتوانی ، نشانگر بیماری و عدم سلامت فرد در حوزه رفتاری ، و چه بسا حاکی از بیماری در دو ساحت وجودی پیشین نیز باشد . از این رو ، ابراز رضایت و شکر زبانی و رفتاری ، نشانه ی سلامت روانی شخص به شمار می آید . البته باید توجه داشت که سلامت رفتار ظاهری در صورتی نشان از سلامت درونی فرد است که قصد فریب و نیرنگ نداشته باشد و ظاهر از باطن حکایت نماید ؛ نه خدای ناکرده مانند عمل ریاکارانه و منافقانه ، سلامت ظاهری نشانه ی بیماری درونی باشد .
بنابر آنچه گذشت ، انسان شاکر ، هم در بعد اندیشه و فکر داری سلامت است و هم در ساحت عواطف و رفتار بهنجار و رشد یافته عمل می کند .
انجير
خداوند در سوره تين به انجير قسم ياد مىكند:
« و اتين… لقد خلقنا الانسان فى أحسن تقويم » « قسم به انجير… ما انسان را در بهترين قوام خلق كردهايم.»
خداوند، از يك طرف به انجير قسم ياد مىكند و از طرف ديگر بحث قوام را مطرح مىكند، پس بين انجير وقوام انسان ارتباطى وجود دارد. دانشمندان بعد از تحقيقات در انجير، به اين نتيجه رسيدهاند كه انجير تأثير مستقيم در قوام و قدرت انسان و سلامتى بدن دارد.
درخت انجير، در نزد بودائيان مقدس است و معتقد هستند در زير چنين درختى، نور معرفت به بودا تابيده است ونيز در كتاب تورات، مكررا نام انجير برده شد.
امام رضا عليهالسلام درباره فوائد انجير فرمودهاند: « التين يشد العظم و ينبت الشعر و يذهب بالداء حتى لا يحتاج معه الى الدواء ؛ انجير، استخوانها را محكم و موها را پر پشت و مرض و درد را از بين مىبرد. حتى احتياج به دارو نيست.»
دكتر « محمد محموده عبده » 16 عنصر و مواد را در انجير شناسائى كرده است، اعم از ؛ آهن، كلسيم، سديم، پتاسيم… .
انجير كه داراى كلسيم و فسفر است براى نيروى فكرى و رشد بدن مفيداست و پتاسيم آن فعاليت كليه را افزون مىدهد و آهن در آن، كم خونى را درمان مىكند.
انجير، براى اطفال مفيد است ؛ چون داراى مواد قندى و ازت خالص و مواد چربى است.
انجير، براى التهاب دستگاه تنفس خوب است.
و جوشاندن انجير براى درد گلو و سرما خوردگى و سرفه، مفيداست. هم چنين براى اسهال خونى مؤثر است .
تركيبات خرما
آب، مواد سفيدهاى، مواد قندى( گلوكز، ساكارز ) چربى، پتاسيم، سديم، كلسيم، منيزيم، آهن، مس، املاح گوگرد، املاح كلر، ويتامين(آ)( ب 1)( ب 2)، ويتامين PP، ويتامين سى.
در هر صد گرم خرما، 157 ميلى گرم كالرى وجود دارد .
فوايد خرما
مناطقى كه مردمان آن خرما بيشتر مصرف مىكنند ؛ كمتر مبتلا به سرطان مىشوند، چون خرما داراى منيزيم است و براى رفع سرطان مفيد است.
خرما براى جوش و غرور جوانى مفيد است.
خرما براى درمان فلج، لقوه، بالاخص فلج اطفال، مفيد است.
براى سلسله اعصاب، خوب است. به پيرمردها خوردنش سفارش شده، براى كليه و مثانه مفيد است.
بيماران ديابت، به جاى قند مىتوانند از خرما استفاده كنند.
براى شتستشوى خون و تعادل در يونها، مؤثر است. خرما، هضم و جذب را آسان مىكند.
خرما، داراى مقدار كمى « فيلوكولين » است و اين مواد تقويت كننده ترشحات مردانگى است .
خرما، خاصيت ضد گرسنگى دارد ؛( در روايت، توصيه شده كه در ماه مبارك رمضان افطار را با خرما شروع نماييد ).
مادهاى بنام « ديوستولسن » در خرما كشف شده است كه بهترين دارو براى حساسيت و الرژى است .
آيهاى كه در اول مبحث درباره وضع حمل، حضرت مريم بيان شده كه فرموده است: خرما را با آب بخوريد. محققان نيز به زنهاى باردار توصيه خوردن خرما مىنمايند و قائل هستند خرما، باز كننده رحم است مخصوصا در ماههاى اخر حاملگى و عضلات رحم را تقويت مىكند و آسان كننده ولادت فرزند است و در تقويت مادر و نوزاد مؤثر است.
در كتاب « وسائل الشيعه ج 17» بابى را مخصوص خوردن خرما با آب، براى مادران اختصاص داده است و روايت زيادى ذكر شده كه امام صادق عليهالسلام خرما را با آب ميل مىكرد.