از هماکنون آماده استقبال از ماه مبارک رمضان باشیم
حضرت آیت الله جوادی آملی امروز در پایان جلسه درس خارج فقه در مسجد اعظم به ایام پایانی ماه شعبان و فرا رسیدن ماه مبارک رمضان اشاره کردند و بیان داشتند: خداوند در قرآن می فرماید «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا»، «يا أَيُّهَا النَّاس»، اين منادا است! اما ما که مناجات ميکنيم داعيه نزديکي داريم، يعني انسان تا نزديک نشود که جاي مناجات نيست. حالا معلوم نيست که آن حاجت ما درست باشد، ولي داعيه نزديکي داريم.
ایشان ادامه دادند: خصصيه مناجات شعبانيه اين است که خداوند با ما مناجات ميکند. ذات أقدس الهي وقتي مناجات ميکند يعني چه؟ خدايا! من اينقدر نزديک بشوم و مقرّب بشوم که «وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ»! يعني ما واقعاً نزديک او شديم، در حقیقت خداوند ما را به خود نزديک کرد، ما را برد بالا.
معظم له خاطرنشان کرد: چه وقت ما به خداوند نزديک ميشويم که او با ما مناجات کند؟ اين نکته در همان مراحل عاليه همين مناجات شعبانيه آمده است. اولاً فرمود دشمن انسان ـ که در سوره مبارکه «حشر» و اينها آمده ـ در درون انسان می باشد و خيلي هم به او نزديک است؛ اين بخل، اين غرور، اين خودخواهي، اين دشمن حاضر است، اين را بايد برداريم تا اينکه اهل مناجات بشويم. گاهي انسان تلاش و کوشش ميکند براي قطع اينگونه از علايق، اين يک مرحله است اما گاهي وقتي به قطع علايق موفق شد، به انقطاع ميرسد؛ «قطع» يعني اينکه آدم در صدد تلاش و کوشش است که اين بند را بگسلد؛ اما «انقطاع» خيلي دقيقتر از «قطع» است و به این معناست که ديگر ما به او هم توجه نداريم. «کمال انقطاع» که مرحله سوم است و در اين مناجات شعبانيه آمده اين است «هَبْ لِي كَمالَ الانْقِطاعِ الَيْك»، آنوقت در مرحله بعد «وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لَاحَظْتَهُ ُ فَصَعِقَ لِجَلَالِكَ»، انسان شايسته است که مناجات او بشنود.
حضرت آیت الله جوادی آملی با اشاره به سیره ائمه اطهار(ع) در مناجات با خداوند ابراز داشتند: لذّتي که يک انسان وارسته از اینگونه مناجات دارد، قابل قياس با هیچ چیز نيست. اين غذاهاي لذيذ مادامي که در فضاي دهان است لذيذ است، وگرنه بعد از هضم، عفِن است؛ آن لذّتي که «لَا لَغْوٌ فِيهَا وَ لاَ تَأْثِيمٌ»، در همين مناجاتهاست. رسیدن به این لذت شدني است و اگر شدني نبود به ما نميگفتند بخوانيد، اصرار هم دارند که بخوانيد و دستور دادند به ما. اين چهار مرحله را که آدم طي بکند آن قلّهاش همين است که انسان مورد مناجات ذات أقدس الهي بشود. آنوقت يک کسي ـ خدايي ناکرده ـ اينها را به چيز ديگر بفروشد، معلوم ميشود که «خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ» است.
ایشان با اشاره به نزدیک بودن حلول ماه مبارک رمضان اذعان داشتند: از هماکنون آماده باشيم به استقبال ماه مبارک رمضان برويم، به ضيافت الهي برويم. در این ضیافت هم می توان مهمان و هم می توان میزبان خدای متعال بود؛ چه در ماه مبارک رمضان انسان جزء «ضيوف الرحمان» ميشود، چه در حج و عمره جزء «ضيوف الرحمان» ميشود. فرمود من هم اگر دعوت بکنيد ميآيم، اين حديث نوراني «أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُم» همين است؛ اگر من را به عنوان مهمان دعوت بکنيد و بشويد ميزبان، من هم ميآيم؛ اما من همه جا نميروم «أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُم». پس آنها که جمع بين ميزباني و مهماني خداوند را داشته باشند «طوبي لهم و حسن مآب»؛ اما براي ما حداقل اين است که حالا يا ميزبان بشويم يا مهمان بشويم اين راه باز است.
رئیس جمهوری باید بازوی رهبری باشد
آیت الله ناصری:
ایام حساسی است. لطفی که حق تعالی براین ملت کرده حاصل همت اهل ایمان در قرون متمادی است.
به مردم بگویید کسی را انتخاب کنند که بازوی رهبری باشد.
راهکاری برای برآورده شدن حوائج مهم
مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) می فرمود: اگر حاجت مهمی دارید برای برآورده شدن آن، با حضور قلب، حضرت رضا (ع) را سه مرتبه به حضرت جوادالائمه (ع) قسم بدهید ان شاءالله برآورده می شود.البته حواسمان باشد که اگر هم برخی اوقات بعضی حاجات ما با وجود توسلات جدّی و رعایت آداب توسلات برآورده نشد و ناامید شدیم، بدانیم که:
1- در روایت آمده «شما مثل مریض و پروردگار بزرگ مثل طبیب است». چون او ما را آفریده و او میداند که چه چیز به صلاح ما و چه چیز به ضرر ماست. پس اگر برخی حاجات ما هم برآورده نشد بدانیم که مصلحت ما نبوده و همین که پروردگار مهربان این حاجت ما را برآورده ننموده بر ما منت گذاشته و بما لطف نموده است.
2- بدانیم که همانطور که در روایت آمده که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «من و علی دو پدر این امتیم»، اهل بیت (ع) هم مثل پدران ما هستند و بارها دیدیم که پدر عاقل هر چیزی را که فرزندش بخواهد، برای او فراهم نمیکند چون به خاطر تجربه و علمی که دارد میداند که این خواسته فرزندش برای او مثلا ضرر دارد یا به نفع او نیست و چند سال بعد همان فرزند وقتی بزرگتر شد متوجه میشود که این پدر لطف کرده به او که آن مطلب را برای او فراهم نکرده است.
3- برخی اوقات هم امتحان است. خداوند در قرآن می فرماید: «آیا مردم گمان کرده اند که همین که به زبان گفتند ما ایمان آوردیم رها میشوند و امتحان نمیشوند؟!» نه! زهی خیال باطل. یکی از امتحانات خداوند عالم هم این است که حاجات مردم را گاهی نگه میدارد تا ببیند که این فرد چه میکند. آیا در اعتراض به این که خدا این حاجت او را نداده هرچه میخواهد میکند یا هرچه میخواهد به خدا و یا به خلق خدا میگوید یا نه تحمل میکند و صبر میکند؟!
4- برخی اوقات هم به خاطر اعمال بد و گناهان انسان است که روایت دارد که کار انسان به جایی میرسد که خداوند تبارک و تعالی اراده می فرماید که دیگر دعای او را نشنود و می فرماید به عزت و جلال خودم دیگر تو را نمی آمرزم.
منبع: تسنیم
یک روز به گرگ پناه میبریم و یک روز به روباه!
یک روز به گرگ پناه میبریم و یک روز به روباه!
قرآن و عترت دوای تمام دردهاست. اگر آنها را کنار بگذاریم، در دنیا از این هم ذلیلتر میشویم. آیا ذلت از این بیشتر که مسلمانان با این همه قوت و ثروت نوکر کفار هستند و آنها مالک امرشان هستند؟! یک روز به گرگ پناه میبریم و یک روز به روباه. برای اینکه از قرآن و عترت به کلی کنار نرویم و آنها را از ما جدا نکنند، از الآن باید در فکر اصلاح باشیم، علاجِ واقعه قبل از وقوع باید کرد!
در محضر بهجت ، ج 2، ص 167، نکتۀ847
گفتوگوي مجازي با علامه شهيد مرتضي مطهري پيرامون رويکرد نظاممند به اقتصاد اسلامي
در حوزه فلسفه و معرفت شناختي و فهم ديني دو ديدگاه بطور عمده در طول تاريخ اسلام در تعارض و تقابل بوده و هستند.
عدهاي ديدگاه فردگرايانه به دين داشته و رسالت و تکاليف ديني را در محدوده احکام فردي و عبادي ميدانند و بر اين باورند که کليه احکام و مباني عملي دين جنبه فرديت و منافع و مضار فردي و شخصي دارد و در نهايت يک نگاه حداقلي به دين دارند. و در اشکال سنتي و متجدد در ادوار گذشته و معاصر بروز و ظهور داشته و دارند.
از يک سو اين جريان را به شکل سنتي، خاستگاه فکري آن را در قالب متحجرين میتوان ريشهيابي کرد. و ديگر سوي جريان رويکرد حداقل ديني را افراد متجدد و روشنفکرمآب تشکيل میدهند که به مدل انديشههاي سكولار گرايش پيدا کردهاند.
اما در نگاه دوم ديدگاه جمعگرايانه و حداکثر ديني بر اين باور است که احکام و مباني عملي اسلام داراي دو بعد فردي و اجتماعي بوده و براي همه ابعاد نيازهاي انسان اعم از بعد مادي و معنوي متناسب با مقتضيات زمان داراي برنامه میباشد و بطور متعادل همه نيازهاي مادي و روحي انسان را دربر میگيرد.
آنان معتقدند كه شریعت در برابر دنیای انسانها نیز بیتفاوت نبوده، همة عرصههای حیات فردی و جمعی آدمی را دربر میگیرد و برای همة مناسبات و تعاملات اجتماعی و تحرّكات فردی او پیام مشخّصی دارد. به اعتقاد اینان، اصولا آباد كردن آخرت از طریق دنیا امكانپذیر است. این گروه، خود به دو دسته تقسیم میشوند: گروهی از آنان به رغم پذیرش شمول شریعت، در تبیین مسائل اجتماعی و اقتصادی دین، نگرش خُرد داشته، به نظاممند بودن شریعت معتقد نیستند. این نگرش، به دنبال پاسخگویی به شبهات و مسائل فردي است و هر گاه از آنان دربارة مسئلهای اقتصادی مثلا پرسشی شود، در مقام پاسخ به آن برمیآیند بدون اینكه جایگاه آن در كل نظام اقتصادی اسلام در نظر گرفته شود.
در مقابل، عدة دیگری نیز از جامعانگاران شریعت، نظاممند بودن آن را معتقدند و میگویند: اسلام دارای نظام اقتصادی است كه هماهنگ با نظام سیاسی و فرهنگی و … درصدد تحقق اهداف عالیه نظام است. اینک گفتوگوی پیش رو به تبیین رویکرد نظاممند به ابعاد اقتصاد اسلامی میپردازد:
***
شرح حدیث «حُسَیْنٌ مِنِّی» توسط حاج آقامجتبی
به گزارش عمارنامه، سوم شعبان المعظم سالروز ولادت مولایی است که در عالم هستی نظیر و همتایی ندارد، حضرت سیدالشهدا امام حسین(ع) پارهتن امام علی(ع) و صدیقه فاطمه(س) در چنین روزی در مدینه النبی دیده به جهان گشود و گلهای لبخند را نثار لبان مبارک حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) کرد، به مناسبت میلاد سراسر نور و مبارک ثارالله پای سخن آیتالله مجتبی تهرانی از اساتید فقید اخلاق تهران درباره روایت «حُسَیْنٌ مِنِّی» مینشینیم:
*معنای «حُسَیْنٌ مِنِّی»
اینکه میفرماید: «حُسَیْنٌ مِنِّی»، حسین از من است، چه معنایی دارد؟ یعنی به حسب ظاهر من مجرای وجودی او در این جهان بودهام. واقعاً هم همین گونه است. در این مطلب شبههای نیست. ما این را بسیار خوب میتوانیم بفهمیم که این بخش روایت جنبه شخصی دارد نه شخصیتی. اگر ما به ظاهر روایت توجه کنیم این معنا از «حُسَیْنٌ مِنِّی»؛ حسین از من است، برداشت میشود. همان طور که پیغمبر(ص) راجع به دخترش زهرا(س) فرمود: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی»، فاطمه پاره تن من است. بر این اساس میگوییم ایشان مجرای وجودی او بوده و لذا تولّد شخصی حضرت از پیغمبر(ص) میباشد.
اما جمله بعد یعنی عبارت «وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ»؛ من از او هستم، کار را قدری مشکل کرده است. آیا این جمله در مقام بیان شدّت رابطه وجودی بین پیغمبر اکرم(ص) و امام حسین(ع) است؟ یعنی در آن تأویل به کار ببریم؟ یا گویای مطلب بالاتری است؟ در اینجا رسول اکرم(ص) مطلب دیگری را بیان میدارند. حضرت میفرماید درست است که من از نظر شخصی مجرای حسین(ع) بودهام، ولی او از نظر شخصیتی نسبت به من نقش دارد. من مجرای وجودی و علت محدثه او در این عالم هستم، اما او علت مبقیه شخصیتی من است.
در تاریخ آمده است که حضرت موسی(ع) ابتدا در مصر بود. بعد، از آنجا بیرون آمد و به سمت مدین رفت. تا وقتی که از مصر بیرون نرفته بود از انبیاء به شمار می آمد، اما از رسل و صاحبان شریعت محسوب نمیشد. او پیرو همان آیین حضرت ابراهیم(ع) بود. اما هنگامی که به مدین رسید، مقام رسالت را به او دادند. یعنی تولد شخصیّتی او به عنوان یک رسول اولوالعزم در مدین است نه در مصر. بعد از تولد شخصی او، شخصیت نبوتش هم بروز پیدا کرد. اما بعد از این دو موقعیت است که شخصیت جدید او به عنوان یک رسول متولد میشود. هر کدام از اینها تولد خاص به خود دارد. اگر به آیات شریفه مراجعه کنید میبینید که وقتی از مصر بیرون آمد: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ»؛ امّا «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنی سَواءَ السَّبیلِ»؛ میخواهد به او شخصیت جدید داده شود. دقت کنید!
اما شخصیت حسین(ع) به عنوان علت مبقیه شخصیت پیغمبراکرم از کجا شروع شد؟ در تاریخ مینویسند حسین(ع) در آخر ماه رجب به سمت مکه حرکت کرد. حضرت هنگام خروج از مدینه این آیه شریفه را تلاوت کردند که: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ». امام هنگامی که در سوم شعبان وارد مکه میشود، میفرماید: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنی سَواءَ السَّبیل». اگر کسی اهل دقت باشد، در این موارد به نکات بسیاری دست پیدا خواهد کرد. در اینجا است که شخصیت جدید حسین(ع) متولد میشود.
شخصیت امامت حسین(ع) مانند نبوت حضرت موسی(ع) بروز و ظهور پیدا کرده بود، اما شخصیت جدید او که بر اساس آن میتوانست علت مبقیه شخصیت پیغمبر اکرم(ص) و رسالت او باشد در زمان ورود به مکه شکل گرفت. لذا آیاتی که امام(ع) تلاوت میکند دقیقاً با حالات حضرت موسی(ع) مطابقت دارد.
هنگامی که حضرت موسی(ع) از مصر بیرون آمد، «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ». این جنبه نفیای دارد؛ یعنی میخواهد از قید و بند این خبیثها خلاص شود. بعد هم میگوید: «رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ»، تا به مدین میرسد. مدین سرزمینی امن و تقریباً خارج از قلمرو حکومتی فرعون بوده است. به همین خاطر هنگامی که حضرت موسی به آنجا میرسد، میگوید: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنی سَواءَ السَّبیل».
مدینه نیز در منطقه حکومتی یزید قرار داشت، به همین جهت میخواستند در آنجا از حضرت بیعت بگیرند. امام درست مانند حضرت موسی(ع) همان آیه را تلاوت میفرماید که جنبه نفی داشت: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ». حضرت هنگام ورود به منطقه امن مکه که نقطه آغاز تولد شخصیت جدید او محسوب میشود این آیه را تلاوت میکند که: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنی سَواءَ السَّبیل».
لذا در این تعبیراتی که از پیغمبراکرم(ص) آمده و حتی عامه هم مکرراً آن را نقل میکنند: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» یا «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه»، اگر عبارت اول روایت را تولد شخصی حضرت معنا کنیم، بخش دوم آن را تولد شخصیتی به معنای علت مبقیه بودن رسالت نبی اکرم(ص) خواهیم گرفت. «من هم از او هستم»، به این معنی نیست که او در مجرای وجودی من نقش داشته است.
عجیب اینکه تولد شخصی و شخصیتی حسین(ع) در یک روز و آن هم روز سوم شعبان بوده است. به نقل مشهور تولد شخصی حضرت در سوم شعبان در مدینه بوده و تولد شخصیتی ایشان نیز در سوم شعبان هنگام ورود به مکه میباشد. هم تولد شخصی حسین(ع) و هم تولد شخصیتی او در یک روز بوده است. این تقارن عجیبی است که ورود امام به این نشئه با ورودش به مکه در سوم شعبان باشد. این از مواردی است که در تاریخ کمتر دیده میشود.
راحت طلبی ها، نسل امروز را کسل و بیمار کرده است
آیتالله محیالدین حائری شیرازی از اساتید برجسته ی اخلاق حوزه علمیه در آیین اختتامیه سومین المپیاد فرهنگی و ورزشی طلاب حوزه علمیه قم در سالن همایشهای مدرسه علمیه معصومیه سلام الله علیها بیان فرمودند: یکی از دلایل افت توجه مردم کشور به ورزش آن است که فضای مجازی به رقیبی برای ورزش تبدیل شده است و توانسته متولی بخش اعظمی از بیماری های افراد باشد.
عضو سابق خبرگان رهبری افزود: مردم باید به اندازه نیاز از فضای مجازی استفاده کنند و آفت دنیای امروز آن است که مردم ورزش را رها کرده و غرق در فضای شبکه های مجازی شده اند.
وی خطاب به مسئولان و برنامه ریزان گفت: باید یارانه ورزش را در کشور برای استفاده قشرهای مختلف مردم از فضاهای ورزشی تخصیص داد و حتی باید برخی فضاهای ورزشی به صورت رایگان در خدمت مردم باشد، مردم به ورزش کردن علاقه مند هستند؛اما دستشان به امکانات ورزشی نمی رسد و بسیاری از مردم این تمکن را ندارند که در هفته دو یا سه بار به استخر بروند.
استاد اخلاق حوزه علمیه ادامه داد: ورزش نباید به یک تجارت تبدیل شود، این در حالی است که مسابقات ورزشی بدون تزریق پول به آن ها به انجام نمی رسد، باید روحیه بسیجی را در ورزش نهادینه کنیم.
وی با اشاره به اینکه امروزه سبک زندگی ها تغییر یافته است، اظهار داشت: در زمانهای قدیم، مردم پیاده یا با مرکب به سفر میرفتند که این به نوبه خود یک ورزش محسوب میشود؛ همچنین زنها در خانه با گوشت کوبیدن، جارو زدن، رخت شستن، هیزم آوردن و غیره به نوعی ورزش انجام میدادند، اما امروز همه امور آسان شده و مردم راحت طلب شدهاند و این رفاه طلبی آنها سبب بسیاری از بیماریها شده است.
آیتالله حائری شیرازی خاطرنشان کرد: در زمان های قدیم، مردم در خانه های خود مرغ و دیگر حیوانات حلال گوشت را پرورش میدادند و تغذیه آنها غالباً محصولاتی بود که از اینها به دست می آمد، اما امروزه متاسفانه به عنوان مثال یک میلیون تخم مرغ را تبدیل به جوجه میکنند و با تزریق هورمون پس از ۴۵ روز یک مرغ ناسالم یک کیلو و پانصد گرمی تحویل بازار میدهند.
وی گفت: سبک زندگی امروز به گونهای است که ورود انرژی به بدن چند برابر شده و از وقتی که ماشین وارد زندگی بشر شده و کارهای انسان را ماشین انجام میدهد انجام ورزش امری واجب است.
سخنران این مراسم ورزشی بیان داشت: سبک زندگی امروز به گونهای است که ورود انرژی به بدن چند برابر شده و خروج آن از بدن به دلیل زندگی ماشینی کم شده است و نتیجه آن این است که از جوانی شاهد بروز بیماریهای مختلف هستیم بطوریکه امروز جمعیت مبتلایان در دنیا به بیماری دیابت همرده جمعیت کشورهایی نظیر چین و هند است.
آیتالله حائری شیرازی با اشاره به اینکه امروز به برکت انقلاب اسلامی ثمره نشان دادن صبر را در دنیا شاهد هستیم و کشورهای مختلف به مسیر انقلاب میپیوندند، اظهار کرد: باید در روند زندگی کنونی خود به تدبیرالمعیشت توجه داشته باشیم، باید امروز به اندازهای که اکسیژن مصرف میکنیم به توسعه باغها نسبت به تولید این اکسیژن توجه داشته باشیم.
وی بیان کرد: باید در بدن خود نیز وقتی انرژی بیش از حد مصرف کردهایم با ورزش این انرژی اضافه را خارج کرده و با این روش بر عمر خود بیفزاید.
استاد اخلاق حوزه با بیان اینکه آپارتمان نشینی مجال کار و جنب و جوش را از انسانها سلب کرده است، گفت: در شیراز طرحی به نام «حیاط برج» بر پاشد و بر اساس آن همانطوری که در برجها برای ماشینها قطعهای از زمین به عنوان پارکینگ در نظر گرفته میشود، برای هر واحد قطعه زمینی برای کاشت سبزیجات و نگهداری از مرغ و امثال آن نیز اعطا شود و با استقبال مردم مواجه شد.
آیتالله حائری شیرازی با اشاره به اینکه برخی خارجی ها میگویند دین اسلام، دین حقیقی نیست، ابراز داشت: روزی یک نفر به من این جمله را گفت، در حالی که دلیلش این بود که «مناطق مسلمان نشین اغلب آلوده و غیر بهداشتی بوده، اما مناطق مسیحی نشین پاک و سالم است»؛ همچنین از دیگر دلایلش هم کم تر پرداختن مسلمانان به امر ورزش بود.
وی ادامه داد: طلاب علوم دینی در قم الگوی عالم تشیع و عالم تشیع قلب عالم اسلام است؛ بنابراین ضروری است به مباحث ورزشی بیشتر بپردازند تا علاوه بر منافعی که برای خود اشخاص دارد، دیگر کسانی به اعمال شیعیان اشکال نگیرند و از این طریق نتوانند به اسلام ضربه بزنند.
استاد اخلاق حوزه خاطرنشان کرد: ورزش باستانی فضای کمی را اشغال میکند؛ بنابراین در هر محله میتوان یک فضای کوچک را به این نوع ورزش اختصاص داد، چرا که این نوع ورزش در واحد زمانی بسیار کم انرژی زیادی را آزاد میکند.
متأثر نشدن از سرزنش، یکی از شرایط اصلیِ حماسهگران است
متأثر نشدن از سرزنش، یکی از شرایط اصلیِ حماسهگران است
وقتی حذیفه آمد به رسول خدا عرضه داشت، آقا! این کسانی که میخواستند شما را ترور کنند و جبرئیل امین به شما خبر داد، و شما محافظین خودت و ما را خبر کردی و ما اینها را دستگیر کردیم، چرا اینها را رسوا نمیکنید؟ چرا اینها را اعدام نمیکنید! اینها میخواستند پیغمبر اسلام را بکشند. آقا فرمود: حذیفه! رهایشان کن. لذا کسانی که میخواستند رسول خدا(ص) را بکشند، در جامعه ماندند.
حذیفه میگفت یا رسولالله! چرا اینها را نمیگیرید؟ چرا اینها را مجازات نمیکنید؟ میدانید رسول خدا چه جملهای را غریبانه فرمودند؟ فرمودند: آنوقت مردم میگویند همان یارانی که با آنها کار خودش را تقویت کرد، همان یاران را مجازات کرد (ترجمه تفسیر المیزان، ذیل آیات 64 تا 74 سوره توبه) یعنی افکار عمومی کششاش را ندارد که این اجرای حق را ببیند. و گروه مؤمنین کشش و تحمل سرزنشهای دیگران را نداشتند.
بنازم به امام و مولایمان که انشاءلله داریم مقدمهسازی میکنیم و جامعهمان دارد هر روز خودش را نزدیکتر نشان میدهد. در برخی از روایات هست، گروهی از سربازان خودِ حضرت که یکبار پای رکاب حضرت میجنگند اما کمکم منحرف میشوند، آقا و مولای ما بلافاصله دستور اعدام آنها را صادر میکنند.( امام صادق(ع): یَقْضِی الْقَائِمُ بِقَضَایَا یُنْکِرُهَا بَعْضُ أَصْحَابِهِ مِمَّنْ قَدْ ضَرَبَ قُدَّامَهُ بِالسَّیْفِ … فَیُقَدِّمُهُمْ فَیَضْرِبُ أَعْنَاقَهُم؛ اثبات الهداه/ج5/ص215-همچنین کتاب «ظهور نور» اثر آیت الله سعادت پرور/ص164) ما به آن جامعه انشاءالله خواهیم رسید. حالا مردم چه میگویند؟ بگذار بگویند! «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم» از سرزنش سرزنشکنندگان نمیترسند. متأثر نشدن از سرزنش، یکی از شرایط اصلیِ حماسهگران است.
حجت الاسلام پناهیان
ویژگی مؤمنین مقدمهساز این است که از سرزنش ملامتگران نمیترسند/ آیۀ قرآن
ویژگی مؤمنین مقدمهساز این است که از سرزنش ملامتگران نمیترسند/ آیۀ قرآن
چندین آیه در قرآن کریم هست که در روایات به ما فرمودهاند که دربارۀ ایرانیها یا ایرانیهای آخرالزّمان است؛ یکی از آن آیهها در سورۀ مائده ویژگیهایی را بیان میفرماید، و علّامۀ طباطبایی(ره) هم میفرماید که این آیه علیالظاهر مال ایرانیهای آخرالزّمان هم هست «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ»(مائده/54) دوباره آنجا این ویژگی(لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ) بیان شده است. یک قومی میآیند به جای شما مؤمنین، آنها قوم قویای هستند که رسول خدا فرمودند: این قوم همان قوم سلمان فارسی هستند.
خیلیها نشسته بودند گفتند این قوم، کیها هستند؟ این گفت قوم ماست، او گفت عشیرۀ ماست، او گفت قبیلۀ ماست، حضرت فرمود نه! اینها قوم سلمان فارسی هستند که اگر ایمان به ثریا برسد، قوم سلمان فارسی به آن دسترسی پیدا خواهند کرد و روزی با این دین با این استحکام میآیند. (رُوَِى أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سُئِلَ عَنْ هَذِهِ الایة، فَضَرَبَ رَسُولُ اللَّهِ یَدَهُ عَلَى مَتْنِ سَلْمَانَ وَ قَالَ هَذَا وَ ذَوُوهُ ثُمَّ قَالَ لَوْ کَانَ الْإِیمَانُ مُعَلَّقاً بِالثُّرَیَّا لَنَالَهُ رِجَالٌ مِنْ فَارِسَ.» (تفسیر نورالثقلین/ج1/ص641) و (تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب/ج4/ص140)
ویژگیِ این قوم چیست؟ «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم» اینها از هیچ سرزنشی نمیترسند. آنوقت در روایات دیگر گفته میشود که این گروه شیعیان علیبن ابیطالب(ع) هستند. (تفسیر نورالثقلین/ج1/ص641)
عهد پیغمبر(ص) با ابوذر: از سرزنش کسی نترسید!
عهد پیغمبر(ص) با ابوذر: از سرزنش کسی نترسید!/ یاران خاص نباید از سرزنش بترسند
ابوذر میگوید: پیامبر گرامی اسلام(ص) ما را کنار کشید، با ما عهد بست، بر سر یک چیز: «از سرزنش کسی نترسید.»(عن سهلَ بنِ سعدٍ: بایَعْتُ النَّبیَّ ص أنا و أبو ذَرٍّ و عُبادَةُ بنُ الصّامتِ و أبو سعیدٍ الخُدریُّ و محمّدُ بنُ مَسلمةَ و سادِسٌ على أنْ لا تَأخُذَنا فی اللّه ِ لَوْمَةُ لائمٍ؛ میزان الحکمه/حدیث2155)
یاران خاص حضرت نباید از سرزنش بترسند. جامعۀ اسلامیِ مقدمهساز، نباید از سرزنش بترسند. این سرزنشهایی که دشمنان میکنند و استهزاءها کاری بوده که نسبت به همۀ انبیاء داشتهاند، «یا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُن»(یس/30) چقدر باید به مضمون در قرآن توجّه کرد که اتفاقاً تکرار هم شده و عجیب است، یعنی خداوند متعال دربارۀ اینکه پیامبران را مسخره میکردند، مکرّر فرموده است.