«دولت مهدوی»
امام حسین(علیه السلام) درباره ی سیرت و رفتار حضرت مهدی(علیه السلام) فرمودند:
وَاللهِ ما لِباسُهُ اِلّا الغَلیظُ، وَ لا طَعامُهُ اِلَّا الشّعیرُ، وَ ما هُوَ اِلَّا السَّیفُ وَ المَوتُ تَحتَ ظِلِّ السَّیفِ؛
به خدا سوگند، لباس او به جز زبر و خشن و غذای او جز نان جو نیست. کار او جز شمشیر و جهاد و مرگ در سایه ی شمشیر( شهات) نیست.
موسوعة الامام الحسین(علیه السلام)، ص 663
شرح حدیث:
«دولت مهدوی» که نویدبخش امن و امان و قسط و عدل است، امید به زندگی و آینده ی روشن بشریّت را در دلها زنده می کند.
حکومت واحد جهانی که از سوی حضرت مهدی(عج) برپا می شود، تداوم حکومت رسول خدا(ص) و استمرار حکومت عدل علوی است. پیشوایان عادل و معصوم، لازم می دانند سطح زندگی خود را با طبقات محروم همسان کنند و از تجمّلات و تشریفات بپرهیزند.
«ساده زیستی»، شاخصه ی دولت امام زمان است، چه درباره ی خود آن حضرت، چه نسبت به یاران و کارگزاران حکومت او این ساده زیستی، در کیفیت لباس و غذا خود را بهتر نشان می دهد؛ یعنی پرهیز از اشرافیت و عیاشی و شکمبارگی.
شاخصه ی دیگر دولت مهدوی، «جهاد و شهادت» است.
برای برقراری عدالت در سطح جهان، جهاد با غارتگران جهانی و استثمارگران توسعه طلب ضروری است. این که حکومت آن حضرت را همراه با «قیام بالسّیف» دانسته اند، نه به معنای کشورگشایی با شمشیر، بلکه به معنای جهاد مسلحانه با طاغوتهای استعمارگر برای نجات مستضعفان است.
این هدف، هم «جهاد» را می طلبد، هم «شهادت» در سایه ی شمشیر را.
به امید ظهور آن منجی عدالت گستر و انتقام گیرنده ی خون شهیدان مظلوم.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
شیعه بودن، تنها به ادعا نیست؛ به عمل است.
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
إنَّ شیعَتَنا مَن سَلُمَت قُلوبُهُم مِن کُلِّ غِشًّ و غِلٍّ و دَغَلٍ؛
به یقین، شیعیان ما آنانند که دلهایشان از هر نوع فریبکاری، کینه و دشمنی پاک و سالم باشد.
بحارالانوار، ج 68، ص 156
شرح حدیث:
شیعه بودن، تنها به ادعا نیست؛ به عمل است.
اعتقاد به تشیّع تنها اعتقاد به امامت امامان معصوم(علیه السلام) پس از پیامبر خدا(ص) نیست، بلکه پیروی کردن از آن پیشوایان در همه ی زمینه ها، از جمله در راه و رسم زندگی و اخلاق و رفتار با دیگران است.
امام حسین(علیه السلام) این سخن را در پاسخ کسی فرمود که به آن حضرت گفت: یابن رسول الله! من از شیعیان شمایم.
حضرت او را از این ادّعا که بدون پشتوانه ی عملی باشد نهی کرد و به تقوا فرا خواند و فرمود: نگو من از شیعیان شمایم، بگو من از موالیان و دوستداران شمایم. ادّعای شیعه بودن، ادّعای بزرگی است.
مگر می توان پیرو یک «پشوا» بود و در رفتار و صفات، از او «پیروی» نکرد؟
پیشوایان ما، پاک ترین انسانهای زمان خود بودند و از پیروان خود انتظار داشتند در تهذیب نفس و خودسازی و آراستگی به صفات نیک و پیشگامی در امور خیر و در داشتن دلی دور از کینه و دشمنی و رفتاری دور از نیرنگ و فریب، به آنان اقتدا کنند.
دل، قلمرو محبت خدا و خوبان است. آلوده ساختن آن به کینه و حسد و بدخواهی، جفا در حقّ آن است.
شیعیان نباید سر کسی کلاه بگذارند، کلک بزنند، علیه فردی یا جمعی نقشه بکشند و توطئه بچینند و از درِ دشمنی درآیند.
صداقت و خیرخواهی، شاخصه ی پیروان اهل بیت(علیه السلام) است.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
دنیا همچون میدان مسابقه است.
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
أیُّهَا النّاسُ! نافِسو فِی المَکارِمِ وَ سارِعوا فِی المَغانِمِ؛ ای مردم!
در انجام کارهای نیک بر یکدیگر سبقت بگیرید و در سود بردن از پاداشهای اخروی شتاب به خرج دهید.
کشف الغمّه، ج2، ص29
شرح حدیث:
دنیا همچون میدان مسابقه است.
افراد زیادی در این میدان، در حال رقابت با دیگرانند.
برخی بر سر تصاحب اموال و رسیدن به پست و مقام به مسابقه می پردازند؛ عده ای در پی جلو افتادن از دیگران در زمینه ی دانش و مهارت و فن آوری هستند؛ گروهی هم در میدان «مکارم اخلاقی» از دیگران پیشی می گیرند.
نه دنیا برای کسی می ماند، نه پست و مقام و ریاست به کسی وفا می کند.
آنچه ارزشمند، ماندگار و سعادت آفرین است، معنویات و ارزشهای اخلاقی و کمالات انسانی است و اگر کسی در این عرصه با دیگران رقابت کند، برنده است.
بعضی به سرعت به سمت و سوی خسران و زیان و تباه شدن و تباه ساختن عمر و فرصت و استعداد خویش در حرکتند. برخی هم اگر سرعت دارند، در راه رسیدن به نیکیهای ماندگار و رشد و شکوفایی و به تعبیر امام حسین(علیه السلام)، در راه «مغانم» است.
خوشا به حال آنان که می روند، اما به سوی خوبیها و نفعها می شتابند، اما در وادی رشد و کمال، برنده می شوند، اما در عرصه ی مکارم اخلاقی و فضیلتها گوی سبقت را می ربایند.
این گونه رقابت و مسابقه است که ارزشمند است و هر که در این زمینه، رتبه و امتیاز آورد، هم به رضای الهی می رسد، هم در قیامت به سعادت ابدی نایل می شود.
وگرنه، پیشتازان در دنیاطلبی و شتابگران در لذایذ نفسانی و مادیّات، روزی احساس خواهند کرد که بازنده اند و دیگر فرصت جبران نیست.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
هدف خلقت
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
إنَّ الله جَلَّ ذِکرُهُ ما خَلَقَ العِبادَ اِلّا لِیَعرِفوهُ، فَاِذا عَرَفوهُ عَبَدوهُ؛
خداوند متعال بندگان را نیافرید، مگر آنکه او را بشناسند. پس هرگاه خدا را بشناسند، او را عبادت می کنند.
علل اشرائع، ص 9
شرح حدیث:
فلسفه ی خلقت انسان در قرآن کریم، عبادت و بندگی خداوند به شمار آمده است(1).
خداپرستی جز در سایه ی خداشناسی میسّر نیست.
آفرینش انسانها بر اساس فطرت توحیدی و با رهنمودهای وحی و انبیا و در سایه ادراکهای عقلی، انسان را به شناختِ آفریدگار هستی بخش رهنمون می شود. اگر بشر، ندای فطرت را بشنود و دعوت انبیا را گوش کند و بپذیرد و در زندگی عقل را راهنمای خویش قرار دهد، هم از «معرفت» برخوردار می شود، هم از «محبت خدا» و هم از «عبادت پروردگار».
خداپرستی، هدف خلقت است. معرفت خدا، زمینه ساز پرستش اوست.
اگر بخواهیم بشریت، در بستر خداپرستی قرار گیرد و از رهگذر عبادت، به کمال بشری راه یابد، راهی جز افزودن معرفت او نسبت به خدای متعال و نعمتهایش و حکمت و تدبیر او در عالم و هدفداری خلقت نیست.
هر کس خداوند را بیشتر بشناسد، او را بیشتر می پرستد. این شناخت باید به مرحله ی قلبی و ایمانی برسد.
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟
فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟
باید طعم شیرین محبت و معرفت خدا را چشید، تا بتوان عارفانه و عاشقانه او را عبادت کرد.
پی نوشت:
1. وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ (ذاریات، 56)
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
استدراج
استاد فقید اخلاق تهران، مرحوم آیتالله مجتبی تهرانی در سلسله جلسات شرح احادیث:
روی عن حسین بن علی علیهما السلام فی دعائه: «اللَّهُمَّ لَا تَسْتَدْرِجْنِی بِالْإِحْسَانِ وَ لَا تُؤَدِّبْنِی بِالْبَلَاءِ.» در دعایی از امام حسین«صلواتاللهعلیه» منقول است که حضرت فرمودند: «اللَّهُمَّ لَا تَسْتَدْرِجْنِی بِالْإِحْسَانِ»، خدایا! من را با احسان کردن آزمایش نکن. روش خدا این است که با اعطای نعمت و احسان، بندگان را امتحان میکند. خدا اینطوری است که هم وقتی نعمت میدهد و هم هنگامیکه نعمت را میگیرد، در حال امتحان است. در هر دو خدا امتحان میکند. یکی از معانی استدراج همین است.
در روایتی از امام زین العابدین (علیه السلام) منقول است که حضرت در را بطه با استدراج فرمودند: اگر خداوند نعمتی را بدهد و تو شکر نعمتش را فراموش کنی، برای مرتبة دوم به تو نعمت میدهد و امتحانت میکند تا ببیند آیا شکرش میکنی یا باز هم فراموش میکنی. اگر باز هم سپاس نگویی، برای مرتبة سوم، یک نعمت دیگر میدهد. اگر شکر نکردی یکی دیگر میدهد. عجب امتحانی است! خدا اینطوری امتحان میکند. این استدراج اینگونه است: نعمت دادن، فراموشی و غفلت از شکر.
خدایا مرا با استدراج امتحان نکن
در این دعایی امام حسین«علیهالسلام» میفرمایند: خدایا من را با استدراج امتحان نکن؛ یعنی خدایا! نعمتی را که از شکرش غفلت خواهم کرد نمیخواهم. این دعا خیلی مهم است! نعمتی که همراهش غفلت از شکر است را نمیخواهم. بخش دوم دعا: «وَ لَا تُؤَدِّبْنِی بِالْبَلَاءِ»، اگر از امتحان به اصطلاح رفوزه درآمدی، خدا باید با تو چه کار کند؟ اگر بچّه کار اشتباهی کند با او چه میکنند؟ ادبش میکنند. باید گوشش را بگیری بمالی. حضرت میفرمایند: خدایا، من را با بلا ادب نکن! اگر من خطا کردم، من را اینطوری ادب نکن! چون تحمّل بلای تو بسیار مشکل است.(بحارالانوار ج75 ص127)
قالَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ عَلَیه السَّلامُ: مالُکَ اِن لَم یَکُن لَکَ کُنتَ لَهُ مُنفِقاً فَلا تُنفِقهُ بَعدَکَ فَیَکُن ذخیرَهً لِغَیرِکَ وَ تَکُونُ اَنتَ المُطالَبَ بِهِ، اَلمَأخُوذَ بِحِسابِهِ اِعلَم اَنَّکَ لاتَبقی لَهُ وَ لایَبقی عَلَیکَ فَکُلهُ قَبلَ اَن یَاکُلَکَ؛ ترجمه حدیث: حضرت امام حسین علیه السلام فرمودند: مال و اموال تو اگر برای تو و به نفع تو نباشد، باید آن را انفاق کنی؛ چون آن اموال را بعد از مرگ خودت نمیتوانی انفاق کنی و برای دیگران میشود؛ در نتیجه در رابطه با آن مال و آن کسی که آن مال را برای او گذاشتهای از تو حساب میکشند و مطالبه میکنند. بدان که تو به خاطر اموالت نمیمانی و اموال تو هم برای تو نمیماند، پس قبل از آن که مال تو، تو را بخورد تو آن را بخور.
مال را فدای خودت بکن، قبل از آن که تو فدای آن شوی
شرح حدیث: اگر مال انسان به نفع انسان نباشد، باید آن را از خودش جدا کند؛ یعنی انفاق کند. اگر نفع و سود، جنبه مالی داشته باشد، بهرهگیری از امور مادی لازم است مانند خوراک، پوشاک، مسکن و… که تمام اینها ابزاری است برای رسیدن انسان به خداوند. اما اگر نمی توانی بهره و سود واقعی ببری یعنی بعد از مرگ تو و در مسیر برزخ و قیامت برایت کارسازی ندارد، انفاق کن. آن هم در راه خداوند، زیرا ذخیره میشود برای تو و اگراین کار را نکردی، ذخیره میشود برای بعد از تو و دیگر از اختیارت خارج می شود. وارثان و دیگران از آن بهره می برند ولی تو درباره آن مسئول هستی و مورد سؤال قرار میگیری که مال را از کجا آوردی؟ نه چه مقدار آورده ای؟ در چه راهی خرج کردی؟ و برای چه کسانی گذاشتی؟
ممکن است به خاطر آن مال تو را عذاب کنند و لی ورثه تو را به خاطر خرج درست و انفاق همان مال به بهشت ببرند و تو پشیمان ترین افراد خواهی بود. اگر انسان می داند ورثه او نااهل بوده و ممکن است مالی را که برای او به ارث گذاشته است در راه غیرالهی و ناثواب خرج کند بداند که حساب آن مال را از او خواهند کشید. حالا چه باید کرد؟ مال را فدای خودت بکن، قبل از آن که تو فدای آن شوی. آن امور مادی که در دنیا بهرهای از آن ندارم باید فدای من شود نه من فدای او بشوم. منظور این نیست که انسان مال نداشته باشد، بلکه نحوه بهره گیری مهم است که مال را فدای ایمان، اعتقاد و… خود بکن (بحار الانوار، جلد 75 ، صفحه 128).
قبل از آن که مال تو، تو را بخورد تو آن را بخور
شرح حدیث امام حسین(ع) از زبان آقامجتبی تهرانی
قالَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ عَلَیه السَّلامُ:
مالُکَ اِن لَم یَکُن لَکَ کُنتَ لَهُ مُنفِقاً فَلا تُنفِقهُ بَعدَکَ فَیَکُن ذخیرَهً لِغَیرِکَ وَ تَکُونُ اَنتَ المُطالَبَ بِهِ، اَلمَأخُوذَ بِحِسابِهِ اِعلَم اَنَّکَ لاتَبقی لَهُ وَ لایَبقی عَلَیکَ فَکُلهُ قَبلَ اَن یَاکُلَکَ.
ترجمه حدیث:
حضرت امام حسین علیه السلام فرمودند: مال و اموال تو اگر برای تو و به نفع تو نباشد، باید آن را انفاق کنی؛ چون آن اموال را بعد از مرگ خودت نمیتوانی انفاق کنی و برای دیگران میشود؛ در نتیجه در رابطه با آن مال و آن کسی که آن مال را برای او گذاشته ای از تو حساب میکشند و مطالبه میکنند. بدان که تو به خاطر اموالت نمیمانی و اموال تو هم برای تو نمیماند، پس قبل از آن که مال تو، تو را بخورد تو آن را بخور.
شرح حدیث: اگر مال انسان به نفع انسان نباشد، باید آن را از خودش جدا کند؛ یعنی انفاق کند. اگر نفع و سود، جنبه مالی داشته باشد، بهرهگیری از امور مادی لازم است مانند خوراک، پوشاک، مسکن و… که تمام این ها ابزاری است برای رسیدن انسان به خداوند. اما اگر نمی توانی بهره و سود واقعی ببری یعنی بعد از مرگ تو و در مسیر برزخ و قیامت برایت کارسازی ندارد، انفاق کن. آن هم در راه خداوند، زیرا ذخیره می شود برای تو و اگراین کاررا نکردی، ذخیره می شود برای بعد از تو و دیگر از اختیارت خارج می شود. وارثان و دیگران از آن بهره می برند ولی تو دربارهی آن مسئول هستی و مورد سؤال قرار میگیری که مال را از کجا آوردی؟ نه چه مقدار آورده ای؟ در چه راهی خرج کردی؟ و برای چه کسانی گذاشتی؟
ممکن است به خاطر آن مال تو را عذاب کنند و لی ورثه تو را به خاطر خرج درست و انفاق همان مال به بهشت ببرند و تو پشیمان ترین افراد خواهی بود. اگر انسان می داند ورثه او نااهل بوده و ممکن است مالی را که برای او به ارث گذاشته است در راه غیرالهی و ناثواب خرج کند بداند که حساب آن مال را از او خواهند کشید.
حالا چه باید کرد؟ مال را فدای خودت بکن، قبل از آن که تو فدای آن شوی. آن امور مادی که در دنیا بهرهای از آن ندارم باید فدای من شود نه من فدای او بشوم. منظور این نیست که انسان مال نداشته باشد، بلکه نحوه بهره گیری مهم است که مال را فدای ایمان، اعتقاد و… خود بکن.
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
شُکرُکَ لِنِعمَةٍ سَالِفَةٍ یَقتَضی نِعمَةً آنِفَةً؛
شکرگزاری تو نسبت به نعمت گذشته، نعمت آینده را فراهم می آورد.
موسوعة کلمات الامام الحسین(علیه السلام)، ص 768
شرح حدیث:
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر، نعمت از کَفَت بیرون کند
برخورداری از نعمتهای الهی، گاهی برای انسان یک «امتحان» است، امتحانی دشوار.
شناخت نعمتهای الهی یک گام است، دانستن این که نعمتها از خداست گام دیگر. توجه به این که در مقابل نعمتها وظیفه ی شکرگزاری داریم، گام سوم است و توفیق سپاس، چه به صورت زبانی و چه با شکر عملی که مهمتر است، گام چهارم است.
امامان ما فرموده اند: ما هیچ چیز را همچون شکر، عامل تداوم و افزایش نعمتهای خدا نمی دانیم و هیچ چیز را هم مثل ناسپاسی و کفران نعمت، وسیله ی زوال و تغییر و کاهش نعمت نمی شناسیم. این همان حکمت قرآنی است که «لَئِن شَکَرتُم لاَزیدَنَّکُم…»(1)
نعمتهای الهی آن قدر زیاد است که از شمارش آنها ناتوانیم.
سستی در ادای شکر نعمت، ما را در معرض محرومیت از آن قرار می دهد.
شکر زبانی، پایین ترین مرتبه ی شکر است و شکر عملی که بهتر است، آن است که نعمت را در راه خوب و طبق خواسته و رضای صاحب نعمت به کار گیریم و حق آن را ادا کنیم. در احادیث آمده است که در برابر نعمت، وظیفه داریم از آن در راه گناه استفاده نکنیم.
شکر نعمت، نعمت را تداوم می بخشد. این یک سنت الهی است.
پی نوشت:
1. ابراهیم(14)، آیه «… اگر شکرگزاری کنید، ( نعمت خود را) بر شما فراوان خواهم کرد…».
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
حدیث زیبا از امام حسن عسکری حتما بخونید!!!!
حضرت امام حسن عسکری:
فقر با ما ، بهتر از ثروتمندی در کنار دشمنان ماست.
و کشته شدن با ما بهتر از زندگی در کنار دشمنان ماست.
و ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد.
و نور هدایت برای کسی هستیم که خواهان بصیرت از ما باشد.
و نگهبان کسی هستیم که به ما تمسک جوید.
پس هر کس ما را دوست بدارد با ما در درجات والای بهشت خواهد بود.
و آن که از ما جدا شد به سوی آتش خواهد رفت.
چهل حدیث گوهر بار امام محمد باقر علیه السلام
قال الامام ابو جعفر محمد بن علی الباقر علیه السلام:
1. دقت در حساب به اندازه عقول در دنیا
انما يداق الله العباد في الحساب يوم القيامة علي قدر ما اتاهم من العقول في الدنيا. (1)
خدا در روز قيامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلي كه در دنيا به آنها داده است باريك بيني مي كند.
2. در زمان غیبت باید چنین باشیم
اِصبِروا عَلي اداء الفَرائضِ، وَ صابِرو عَدُوُّكم ، وَ رابِطوا امامَكمُ المُنتَظَرِِ (2)
صبر كنيد برگزاردن احكام شرع و شكيبايي ورزيد در برابر دشمنتان و آماده و حاضر باشيد براي امامتان كه در انتظار او هستيد.
3. سخن نیک را از هرکس بگیرید
خُذُوا الكلِمَةَ الطَّيبَةَ مِمَّن قالَها و إن لَم يعمَل بِها (3)
سخن طيب و پاكيزه را از هر كه گفت بگيريد، اگر چه او خود، بدان عمل نكند.
4. نافرمان خداشناس نیست
ما عَرَفَ اَللهَ مَن عَصاهُ. (4)
خدا را نشناخته آن كه نافرماني اش كند.
5. حسد و تحقیر با دانش نمی سازد
لا يكونُ اَلعَبدُ عالِماً حَتّي لا يكونَ حاسِداً لِمَن فَوقَهُ و لا مُحَقِّراً لِمَن دُونَهُ. (5)
هيچ بنده اي عالم نباشد تا اينكه به بالا دست خود حسد نبرد و زير دست خود را خوار نشمارد.
6. جهادی مانند مبارزه با نفس نیست
لا فَضيلَةَ كالجِهادِ ، ولا جِهادَ كمُجاهَدَةِ اَلهَوي . (6)
فضيلتي چون جهاد نيست ، و جهادي چون مبارزه با هواي نفس نيست.
7. ترک جماعت مبطل نماز
من ترك الجماعة رغبة عنها و عن جماعة المسلمين من غير علة فلا صلاة له. (7)
كسي كه از روي بي ميلي ،بدون عذر و علت نمازجماعت را كه اجتماع مسلمانان است ترك كند، نمازي براي او نيست.
8. گفتار بگونه ای که دوست داریم بشنویم
قولوا للناس احسن ما تحبون ان يقال لكم. (8)
بهترين چيزي را كه دوست داريد درباره شما بگويند ، درباره مردم بگوييد.
9. حفظ زبان سبب مصونیت از گناه
لا يسلم احد من الذنوب حتي يخزن لسانه. (9)
هيچ كس از گناهان سالم نمي ماند ، مگر اينكه زبانش را نگه دارد.
10. صله رحم سریعترین طاعت
ان اعجل الطاعة ثوابا لصلة الرحم. (10)
نزديكترين و سريعترين طاعت در ثواب ، پيوند با خويشان است.
11. مدارا قفل ایمان است
ان لكل شيءٍ قفلاً و قفل الايمان الرفق. (11)
هر چيزي قفلي دارد و قفل ايمان مدارا كردن و نرمي است
12. غضب فرونشان تا عذاب فرونشیند
ومن كف غضبه عن الناس كف الله تبارك وتعالى عنه عذاب يوم القيامة. (12)
كسي كه خشمش را از مردمان باز دارد خداوند نيز در روز قيامت عذابش را از او باز مي دارد
13. حق بندگی ادا کن تو خدا ترا کفایت کند
من عَبَد الله حق عبادته آتاه الله فوق امانيه و كفايته. (13)
هر كه خدا را، آنگونه كه سزاوار اوست، بندگى كند، خداوند بيش ازآرزوها و كفايتش به او عطا مى كند.
14. شوخی کننده بدون ناسزاگویی محبوب خدا است
ان الله عزوجل يحب المداعب في الجماعه بلا رفث. (14)
خداوند عزوجل كسي را كه در ميان جمع ، بدون ناسزاگويي شوخي كند ، دوست دارد .
15. مبارزه با نفس مانند مبارزه با دشمن
جَاهِد هَوَاك كمَا تُجَاهِدُ عَدُوَّك. (15)
با هواي نفساني خود مبارزه كن همانگونه كه با دشمنت مبارزه مي كني
16. خوش نیتی باعث افزایش رزق
من حسنت نيته ، زيد في رزقه (16)
هر كه خوش نيت باشد ، روزي اش افزايش مي يابد .
17. دوست داشتن میزان محبوبیت
اعرف المودة في قلب اخيك بما له في قلبك (17)
دوستي قلبي برادرت را از اندازه دوستي قلبي خودت نسبت به او بفهم.
18. بهترین آمیزه
ما شيب شي ء بشي ء احسن من حلم بعلم. (18)
چيزي با چيزي نياميخته است كه بهتر از حلم با علم باشد.
19. دعا درپشت سر برادر دینی
اَوشَك دَعوَهُ و اَسرَعُ اِجابَه دُعاءَ المَرءِ لِاَخيهِ بِظَهرِ الغَيبِ. (19)
دعاي انسان پشت سر برادر ديني اش ، نزديكترين و سريعترين دعا به اجابت است .
20. بهترین نیکی در دنیا
مَا حَسَنَةُ الدُّنيا إلّا صِلَةُ الإخوانِ وَالمَعارِفِ. (20)
خوبي دنيا جز در پيوند با برادران و آشنايان نيست.
21. مدارا کننده صاحب ایمان
مَن قُسِمَ لَهُ الرَّفقُ قَسِمَ لَهُ الإيمانُ. (21)
كسي كه برايش مدارا تقسيم شده ايمان براي وي تقسيم گرديده
22. احیاء علم چیست؟
رحم الله عبدا أحيا العلم قال: قلت: وما إحياؤه؟ قال: أن يذاكر به أهل الدين وأهل الورع. (22)
فرمود خدا رحمت کند بنده ای را که علم را احیاء کند، أبي الجارود می گوید عرض کردم احیاء علم چیست؟ فرمود: مذاکره با اهل علم و پرهیزکاران احیاء علم است
23. بدزبان بیهوده گوی دشمن خدا است
إنَّ اللهَ يبغِضُ الفَاحِشَ المُتَفَحِّشَ. (23)
راستي كه خداوند شخص بد زبان بيهوده گوي را دشمن مي داردي
24. محبوبترین بنده خدا
مِن أحَبِّ عِبادِ اللهِ إلَي اللهِ المُحسِنُ التَّوَّابُ. (24)
يكي از محبوبترين بندگان خدا در نزد خداوند كسي است كه نيكوكار و بسيار توبه كننده باشد
25. ره آورد تقوی
اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ يقى بِالتَّقوى عَنِ العَبدِ ما عَزُبَ عَنهُ عَقلُهُ وَ يجَلّى بِالتَّقوى عَنهُ عَماهُ وَ جَهلَهُ. (25)
خداوند به وسيله تقوا بنده را حفظ مي كند از آنچه كه عقلش به آن نمى رسد و كور دلى و نادانى او را بر طرف مى سازد.
26. ره آورد نماز اول وقت
ايّما مؤمن حافظ علي الصلوات المفروضة فصلاها لوقتها فليس هذا من الغافلين. (26)
هر مؤمني محافظت برنمازش نمايد، و او را در وقتش به جا آورد، از انسانهاي غافل شمرده نمي شود.
27. ره آورد شوم ستم در دنیا
الظُلمُ فِي الدُّنيا هُوَ الظُلُمَاتُ فِي الاَخِرَه. (27)
ظلم در دنيا همان ظلمتها و تاريكي هاي آخرت است.
28.لباس بردباری
اَلحِلمُ لِباسُ العالِمِ فَلا تَعرَينَّ مِنهُ. (28)
بردبارى لباس عالم است، پس تو خود را از آن عريان مدار.
29. ارزش اشک ریختن از خوف خدا
ما مِن قَطرَةٍ احَبَّ الي اللهِ عَزَّوَجَلَّ مِن قَطرَةٍ دُمُوعٍ في سََوَادِ اللَّيلِ مَخَافَةً مِنَ اللهِ لا يریدُ بِها غَيرهُ. (29)
هيچ قطره اي در نزد خداوند عزوجل دوست داشتني تر و محبوب تر از قطره ي اشكهايي كه در تاريكي شب و از خوف خدا با اخلاص كامل ريخته مي شود نيست.
30. خدا اهل مدارا را دوست دارد
اِنَّ اللهَ رَفيقٌ يحِبُّ الرِّفقَ ويعطى على الرفق ما لا يعطى على العنف. (30)
خداوند اهل مدارا است و مدارا را دوست دارد و به اهل عطا می کند آنچه را که به اهل عتاب و رفتار خشن عطا نمی کند.
31. نیکو بودن نیکی و زشت بودن بدی
مَا اَحسَنَ الحَسَنَاتِ بَعدَ السَّيئاتِ وَ مَا اَقبَحَ السَّيئاتِ بَعدَ الحَسَنَاتِ
چه نيكوست نيكي ها بعد از بديها و چه زشت است بديها پس از نيكي ها
32. بردباری لباس دانشمندان
اَلحِلمُ لِباسُ العالِمِ فَلا تَعرَينَّ مِنهُ. (32)
بردبارى لباس عالم است، پس تو خود را از آن عريان مدار.
33. کبر سواری آتش
الكبرُ مَطَايا النَّارِ. (33)
كبر و بزرگي نمودن(به منزله ي) مركبي است كه سوار خود را به سوي آتش مي برد.
34. اهل حیاء و عفت محبوب خدا
قال (ع): قال رسول الله صلى الله عليه وآله: ان الله يحب الحيئ الحليم العفيف المتعفف. (34)
همانا خداوند انسان با حيا و بردبار را دوست دارد.خداوند دوست مي دارد كسي را كه با حيا، بردبار، پاكدامن، و باز ايستنده ي از حرام باشد.
35. آرایش خویشتن برای خداوند
تَزَين للَّهِِ بِالصِّدقِ فِي الاعمالِ. (35)
با راست كردارى، خود را براى خدا بياراى
36. مشورت با چه کسی؟
اِستَشِر في أمرِك الَّذينَ يخشَونَ اللَّهَ. (36)
در كار خود، [فقط] با كسانى مشورت كن كه از خدا مي ترسند
37. صبر چیست و کدام صبر افضل است؟
الصَّبرُ صَبرانِ: صَبرٌ عَلي البَلاءِ حَسَنٌ جَميلٌ وَ أفضَلُ الصَّبرَين الوَرَعُ عَن المَحارم. (37)
صبر بر دو گونه است: صبر بر بلا كه نيكو و زيباست و برترين اين دو قسم پرهيز نمودن از حرامهاي الهي است.
38. بهترین عبادت چیست؟
مَا مِن عِبَادَة أفضَلَ عِندَ اللهِ مِن عِفَّةِ بَطن وَ فَرج. (38)
هيچ عبادتي در نزد خدا برتر از ترك شهوات شكم و فرج نيست.
39. بهار قرآن
لِكلِّ شَيءٍ رَبِيعٌ، وَرَبِيعُ القُرآنِ شَهرُ رَمَضَانَ. (39)
هر چيزي بهاري دارد و بهار قرآن ماه رمضان است
40. چگونگی منزل کردن در دنیای فانی
فَانزِل نَفسَكَ مِنَ الدُّنيا كَمَثَلِ مَنزِلٍ نَزَلتَهُ ساعَةً ثُمَّ ارتَحَلتَ عَنهُ. (40)
خود را در دنيا چنان منزل ده كه گويى ساعتى در آن منزل دارى وسپس از آن كوچ مي كني.
منابع :
1. غررالحكم جلد2 - حديث3260 – خاتمةالمستدرك ميرزاحسين نوري- ج1 ص47. معاني الاخبار شيخ صدوق ص 2.
2. غيبه النعماني، ينابيع المودة.
3. تحف العقول، ص391. بحارالانوار ج 110 ص160، ج75 ص 170.
4. تحف العقول ص294. الانوار البهیه شیخ عباس قمی ص 143.
5. تحف العقول ص293
6. تحف العقول ص 286. مستدرک الوسائل میرزا حسین نوری ج 11 ص 143.
7. امالي شيخ صدوق،ص290.
8. بحارالانوار،ج65،ص152. الکافی ج2 ص 165 محاضرات ج 1 ص 251.
9. بحارالانوار،ج75،ص178 – تحف العقول - حسن بن على بن حسين بن شعبة الحرانى- ص 298
10. تحف العقول،ص303.
11. جهاد النفس، ح271. الکافی ج2 ص 118.
12. جهادالنفس،ح532. الکافی ج2 ص 305.
13. بحارالانوار،ج۷۱ص۱۸۳.
14. الكافي،ج2،ص663.
15. عيون اخبار الرضا2،ص51.
16. بحارالانوار ، دار احياء التراث العربي ، ج 75 ، ص 175.
17. تحف العقول ، ص 304.
18. بحارالانوار ، دار احياء التراث العربي ، ج 75 ، ص 172 .
19. الكافي ، ج 2 ، ص 507.
20. بحار الأنوار، ج 46، ص291.
21. جهاد با نفس، ح 272. وسائل الشیعه ج11 ص213.
22. الكافي ، ج 1 ، ص 41.
23. جهاد با نفس، ح 677. وسائل الشیعه الاسلامیه. ج11 ص327.
24. جهاد با نفس، ح 836. وسائل الشیعه ج16 ص76.
25. الكافي، ج 8 ، ص 52، ح 16.
26. وسائل الشيعه ، ج 3، ص 79 .
27. جهاد با نفس، ح 733. وسائل الشیعه الاسلامیه. ج11 ص340 ح20.
28. الكافي، ج 8، ص 55.
29. جهاد با نفس، ح 137 . وسائل الشیعه الاسلامیه. ج8 ص524.
30. جهاد با نفس، ح 283. وسائل الشیعه الاسلامیة. ج11 ص212.
31.جهاد با نفس، ح 880 . وسائل الشیعه الاسلامیة. ج11 ص384- المجالس: ص 153- الکافی ج2 ص 458.
32. الكافي، ج 8، ص 55.
33.جهاد با نفس، ح 578 . وسائل الشیعه الاسلامیة. ج11 ص 301.
34. جهاد با نفس، ح259 - وسائل الشيعة الإسلامية. ج11 ص211.
35. تحف العقول، ص 285 . بحار الانوار ج 75 ص164.
36. تحف العقول، ص 293. بحار الانوار ج 75 ص172.
37. جهاد با نفس ،ح 163- وسائل الشيعه آل البيت ع.. شيخ حرعاملي ج15 ص237 حديث 20372
38. الكافي، ج2 ، ص 630
39. جهاد با نفس ، ح205 . وسائل الشيعه آل البيت ع.. شيخ حرعاملي ج15 ص250 حديث 20421.
40. بحارالأنوار، ج 75، ص 165
ای پسرم....
امام صادق عليه السلام ـ در بيان موعظه لقمان عليه السلام به پسرش ـ :
اى پسرم! اگر در كودكى ادب آموختى ، در بزرگى سودش را مى برى . هر كس آهنگ ادب كند ، به آن اهتمام مى ورزد، و هر كس بدان اهتمام ورزد ، زحمتِ دانستن آن را تحمّل مى كند، و هر كس زحمت دانستن آن را بپذيرد ، جستجويش [در پى دانش] زياد مى شود، و هر كس جستجويش زياد شود، سودش را درمى يابد .
پس آن را عادت خود قرار دِه؛ چرا كه تو جانشين گذشتگانى و به وسيله آن ، جانشين خود را سود مى بخشى و علاقه مند ، براى آن به تو اميد مى بندد و ترسان، از عظمت تو مى هراسد . و از تنبلى نسبت به آن و از رفتن در پىِ غير آن بپرهيز ؛ زيرا اگر در برابر دنيا شكست بخورى ، در برابر آخرت ، مغلوب نمى شوى ؛ ولى اگر جستجوى دانش در جايگاه هاى خودش را از دست بدهى ، در برابر آخرت ، مغلوب مى شوى .
بخشى از روزها و شب ها و لحظاتت را براى جستجوى دانش قرار بده ؛ چرا كه تو زيانى شديدتر از ترك آن را نمى يابى. و در آن ، با هيچ فرد لجوجى مستيز، و با هيچ فقيهى مجادله، با هيچ پادشاهى دشمنى، و با هيچ ستمگرى همراهى نكن و او را تصديق منما . و با فاسقِ آلوده به گناه ، همنشينى نكن، و با متّهم [نيز] همنشينى نكن، و دانش خود را ذخيره كن ، همان طور كه پولت را ذخيره مى كنى.