سردار سرافراز شهید همدانی در کنار رهبر انقلاب
رهبر انقلاب در پیام به مناسبت شهادت سردار سرافراز، شهید حسین همدانی مرقوم داشتند: «این رزمندهی قدیمی و صمیمی و پر تلاش، جوانی پاک و متعبّد خود را در جبهههای شرف و کرامت، در دفاع از میهن اسلامی و نظام جمهوری اسلامی گذرانید و مقطع پایانی عمر با برکت و چهرهی نورانی خود را در دفاع از حریم اهلبیت علیهمالسلام و در مقابله با اشقیای تکفیری و ضد اسلام سپری کرد، و در همین جبههی پر افتخار به آرزوی خود یعنی جان دادن در راه خدا و در حال جهاد فی سبیل الله نائل آمد.»
صدا وسیما، قرارگاه مقدم و فعالِ جنگ نرم
بخش های از فیلم محمد رسول الله
سکانس پایانی فیلم محمد رسول الله
قسمت های از فیلم محمد رسول الله 2
بخش های از فیلم محمد رسول الله
چند توصیه به دختر خانم های مذهبی برای ازدواج
بسم الله الرحمن الرحیم
اطرافمان را که خوب نگاه کنیم دختران مجردی را می بینیم که آرزوی یک ازدواج سعادتمندانه و مومنانه را دارند و این انتظاری بجا و بحق است اما مشکل جائی بروز میکندکه همین دختران با بعضی رفتارهایشان در این مسیر مانع ایجاد می کند.در این نوشتار به چند توصیه کلیدی به ایشان می پردازیم .قطعا تمام این موارد برای همه صدق نمی کند.
1. به اندازه دیده شوید.تصدیق می کنید که مردم که نمی توانند بیایند یکی یکی درب خانه ها را بزنند و دختران جوان دم بخت را جستجو کنند پس لازم است شما در محافل و مجامعی که در آن شان و حرمتتان حفظ می شود به اندازه لازم حضور داشته باشید به ویژه در محافل مذهبی مثل مساجد و حسینیه ها البته با نیت جلب رضایت خداوند نه صرفا جهت دیده شدن.این را گفتم چون بعضی از دختر خانم ها یا در کنج خانه با چیپس و پفک و تلویزیون و تلفن مشغولند یا برعکس دائما بدون رعایت شان و منزلتشان در حیاط یا سلف سرویس دانشگاه و امثالهم مشغول جلوه نمائی هستندکه در هر دو صورت برازنده ی یک دختر خانم نیست.برای حضور در اجتماع تعادل را حفظ کنید.
2. درست دیده شوید.حتما می دانید که ناپاک ترین پسران هم برای ازدواجشان به دنبال دخترانی پاک می گردند (که البته خدای متعال مانع چنین ازدواجی می شود به استناد آیه 26 سوره مبارکه نور) لذا در انظار مردم عفیف و پاک حاضر شوید و در صورتیکه مانتوئی یا چادری هستید خواهشا کامل از این دو پوشش استفاده کنید چون معنی ندارد دختر خانمی چادر را مثل شنل به سر کند در حالیکه مانتوی قرمزش زیر آن جلوه نمائی کند یا موهایش از زیر چادر به وضوح در معرض دید نامحرم باشد یا دخترخانمی مانتو بدن نما به تن کنند یا روسری را آنچنان به سر کنند که نیمی از موی سرشان را بیشتر نپوشاند.به نظر می رسد خانم های مانتوئی باید نگاهی به خانم های مانتوئی لبنانی و چادری های گرامی هم باید زنان بحرینی را در حجاب ببینند.اینها را گفتم که بگویم مردم از کیفیت پوشش شما در موردتان قضاوت می کنند.
۳.مودب باشید.من که تابحال کسی را ندیده ام که معتقد باشد که کم ادب است اما حتما شما هم اطرافتان انسانهای مودب زیادی را دیده اید و از نوع کلام و برخوردشان لذت برده اید(آدمهای متملق را نمی گویم)در هر صورت هر چقدر بیشتر مراقب اعمال و گفتارتان باشید خصوصا اینکه تمرین کنید خوب و بجا و به اندازه سخن بگویید برایتان بهتر است حالا برای اینکه متوجه شوید که چقدر مودب هستید کافیست نگاهی به رفتار و گفتارتان با پدر و مادر و اطرافیانتان بیاندازید.از خدا خواهیم توفیق ادب..بی ادب محروم ماند از لطف رب.
۴.تحصیل در دانشگاه را لااقل موقتا متوقف کنید.خیلی سخت نیست فهم اینکه امروز پسران واجد شرایط ازدواج به نسبت دختران از سطح تحصیلات پائین تری برخوردارند که آنهم دلایل متعددی دارد که واضح ترین آنها خدمت مقدس سربازی است ،لذا هنگام انتخاب همسر هم به دنبال موردی با سطح تحصیلات پائین تر یا همسطح خودشان می گردند و البته این مورد ناشی از مسائل فطری مرد هاست که دوست دارند همه چیز تمام باشند جلوی همسرشان لذا با ادامه تحصیل و نیل به مدارج بالاتر فقط شانس ازدواج خودتان را کم می کنید پس توصیه اینست با توجه به اولویت ازدواج نسبت به تحصیلات لااقل موقتا به یک مقطع مناسب (ترجیحا کاردانی یا کارشناسی)اکتفا نموده و ادامه تحصیل را به بعد از ازدواج موکول کنید هرچند ادامه تحصیل بعد از ازدواج کمی سخت تر است ولی بهتر از مجرد ماندن است.به کنایه ها و سرکوفت های دیگران در این مورد اعتنا نکنید .
۵.مرد رویاهایتان را فراموش کنید.دختران معمولا در خیالاتشان برای جزئیات زندگی آینده شان طرح و نقشه ها دارند بر عکس پسران،اما این خیالات خصوصا در مورد مرد زندگی شان گاهی دردسر ساز می شود.این را گفتم که خواهش کنم پسرانی را که از راه صحیح به خواستگاری تان می آیند را بی جهت و بدون تحقیق در احوالاتشان جواب رد ندهید صرفا چون شبیه مرد رویاهایتان نیست چون امکان دارد خیلی گزینه ها متعدد نباشد و بی همسر بمانید و بدانید هیچ زنی تابحال با مرد رویاهایش ازدواج نکرده شما هم منتظرش نباشید.
۶.قیافه ی شما خوب است.شاید تابحال چند خواستگار به منزل شما آمده باشد و پس از یک جلسه اعلام انصراف کند که این اعلام انصراف می تواند دلایل متعددی داشته باشد از جمله نپسندیدن رفتار یا گفتار یکی از اعضای خانواده شما یا احساس اختلاف فرهنگی یا اقتصادی و…یکی از موارد هم شاید این باشد که آقا پسر چهره ی شما را نپسندیده باشد که مهم نیست به قول استاد قرائتی “بعضی از زن ها را آدم میبیند دماغشان مثل لامپ است و مرد هم لبانش مثل شتر ولی خوش و خرم و با عشق باهم زندگی میکنند."حالا حتما نیاز نبود استاد قرائتی هم بفرمایند چون اگر درست به اطرافمان نگاه کنیم خیلی از من و شما نا خوشگل تر ها هم ازدواج کرده اند.پس با حفظ اعتماد به نفس صبور باشید و امیدوار به رحمت پروردگارو روی خودتان عیب نگذارید.
۷. از دوست پسر و رفیق اینترنتی برایتان همسر پاک و مومن در نمی آید.برای خودتان ارزش قائل باشید و اجازه ندهید قبل از طی مراحل لازم شرعی و عرفی هیچ پسری به حریم روح و جسمتان راه یابد چون به شدت متضرر خواهید شد و بدانید که مجرد ماندن بسی بهتر است از عرضه رایگان وجودتان به نااهلان.بدانید ،پسرهائی که در کوچه و خیابان یا محیط مجازی یا دانشگاه به شما ابراز علاقه و محبت یا اظهار نیاز می کنند و خواستار رابطه باشما(هر میزان از رابطه) می شوند عموماانسانهای متعادل و سالمی نیستند مگر اینکه راضی شوند بلافاصله و قبل از ایجاد هرگونه رابطه، رسما با خانواده به خواستگاری شما بیایند در غیر اینصورت این فرد یا طفل است یا شیطان صفت.در اینگونه روابط بی ضابطه بلاشک همیشه دختر خانم ها بازنده و متضرر می شوند.
۸.هنر بیاموزید.خود شما هم اگر قرار باشدبرای برادرتان به دنبال همسری شایسته باشید ،دختری که فنون خانه داری اعم از خیاطی و آشپزی و .. را خوب فراگرفته یا خط خوشی دارد و احیانا نقاشی هم میکند در اولویت قرار می دهید تا دختری که بدون هیچ هنر و سررشته خاصی منتظر است پسرها درب منزلشان را از پاشنه در بیاورند.یادتان هست که :هنر برتر از گوهر آمد پدید.
۹.اگر زیبارو هستید،زیبا خو هم باشید.خصوصیت منفی غرور و از خود راضی بودن بعضا دامن گیر کسانی که چهره ی زیبائی دارند می شود (مرد و زن هم ندارد) اما شایسته است دختر خانمی که از نعمت چهره ی زیبا برخوردار است مراقب باشد در دام غرور و تکبر بیجا گرفتار نشود چون با این خصوصیت بعد از ازدواج یا منزوی می شود یا دشمنان زیادی پیدا می کند و بالعکس چنین دختری اگر مسیر افتادگی و خضوع را در پیش گیرد به سرعت در بین خانم های خانواده ی همسرش محبوب و مورد احترام می شود.افتادگی آموز اگر طالب فیضی .. هرگز نخورد آب زمینی که بلند است.
۱۰.خوشبختی و عاقبت بخیری صرفا در گروی ازدواج نیست.انسان باید قدر لحظه لحظه های عمر خود را بداند به ویژه ایام مجردی را چون فردا روز حسرتش را می خورید چون اگر توفیق ازدواج برایتان ممکن شد ،پس از طی شدن دوران شیرین اول زندگی خیلی مسائل برایتان عادی می شود و طعم روزمرگی را خواهید چشید حالا وظیفه همسرداری و تربیت اولاد و احیانا کار و درس شما را گاهی به این حسرت وا می دارد که ای کاش قدر آرامش مجردی را بیشتر می دانستم تازه این در صورتیست که ازدواج موفقی داشته باشید و الا خدای نکرده ازدواجی که منجر به جدائی بشود که هیچ.اگر هم ازدواج مقدر شما نباشد که باز پشیمان می شوید که چرا ایام خوش نوجوانی و جوانی ام را به جای اینکه به انجام وظائف و کارهای روزانه ام بپردازم به فکر و خیال و حرص و جوش ازدواج گذشت و البته تجربه نشان داده که دخترانی که بانظم فکری و روحی و به روال معمول زندگی می کنند در ازدواج هم موفق ترند.خواندن کتابهای خوب،انجام عبادات و ارتباط قلبی با خدا،رفتار خوب با پدر و مادر و اطرافیان،صرف وقت بادوستان شایسته و پاک ،تفریح سالم ،فراگیری هنر و علم را می توان از مصادیق یک زندگی مجردی خوب دانست .
۱۱.انتهای آیه دوم و آیه سوم سوره مبارکه طلاق را بخوانید و به آن ایمان داشته باشید.ضمنا اگر انشالله اهل توکل به خدای متعال و توسل به حضرات معصومین علیهم السلام هستید حتما شرایط دعا و توسل و موانع استجابت دعا را هم فرابگیرید.به امید عاقبت بخیری همه دختران و پسران ایران اسلامی عزیز.والی الله عاقبه الامور.والسلام
فاجعه ای بدتر از منا 2
سلسله ساسانیان به عنوان آخرین سلسله ای که پیش از حمله اعراب بر ایران حکمرانی می کرد، به جایی از ضعف و ناکامی رسیده بود که هجوم چندهزار نفری سپاه اعراب درهم پاشید. اینکه برخی اعراب را مقصر اصلی ناکامی ایرانیان در اعصار بعدی تاریخی می دانند نشان از تحلیل های مغرضانه یا ناآگاهانه دارد. ایران در زمان ساسانیان حتی توان دفاع در مقابل دیگر اقوام را در مرزهای شرقی را نیز نداشت. اسلام با شعار آزادی، برابری و برادری، شاخص ها و مولفه های را برای دیگر کشورهای منطقه آشکار کرده بود که تا پیش از آن محلی از اعراب نداشت. حمله اعراب به ایران و پس از آن پذیرش دین اسلام از سوی ایرانیان، نشاندهنده این موضوع است که گروه های مختلف ایرانی، با پذیرش آگاهانه اسلام به دلیل شاخص هایی که عنوان شد، راهی دیگر را برای خود برگزیدند.
ذکر این نکته نیز ضروری است که عنوان می شود، به زور شمشیر، ایرانی ها، اسلام را قبول کردند تا از آسیب های بعدی توسط اعراب در امان باشند اما بنا بر اسناد و روایت های معتبر تاریخی، هیچ اجباری در این امر نبوده و تا سال های پس از شکست ایران از اعراب، گروه های مذهبی مانند زرتشتیان بر آیین خود بودند. اما در زمینه اختلاط نژادی باید اعتراف کرد، نژادپرستی در میان اعراب در آن زمان بسیار رایج تر از ایرانی ها بود. هر چند پیامبر اسلام (ص) سعی بسیاری کردند تا این پدیده مذموم از میان اعراب رخت بربندد، اما پس از رحلت ایشان، بار دیگر بر این موضوع پافشاری شد و عرب و عجم را پررنگ تر کردند.
نقل می شود که در زمانی که حکام عرب بر سرزمین های ایران فرمانروایی می کردند، قلعه ها و محل فرمانداری آنها در حاشیه یا خارج از شهر بنا می شد تا از اختلاط میان اعراب و ایرانی ها اجتناب شود. آنها تا آن حد بر برتری قوم عرب تاکید داشتند که ازدواج با دختران ایرانی را در شان و مقام خود نمی دیدند و بسیاری از ازدواج های رسمی آنها تنها با زنان عرب بود.
بنابراین از این منظر می توان حکام عرب را در ایران یکی از مقصران اصلی پررنگ شدن بحث نژادی در آن ایام دانست که به مرور نقش برجسته ای در رویدادها و جنگ های بعدی داشته و فرمانروایان ایرانی را به نبرد با حکام عرب کشاند.
آنچه فراتر از مباحث تاریخی و ریشه یابی نژاد پرستی مهم تر است، قرار گرفتن این پدیده در بطن برخی از حوادث امروزی است. دلیلی وجود ندارد، به خاطر عقب افتادگی یا شکست های تاریخی، قومی یا نژادی را مقصر دانست یا با توهین سعی در خالی کردن عقدهای فروخفته داشت.
حوادثی بسیار دردناک در جریان حج امسال روی داده که منجر به جان سپردن هزاران نفر و صدها ایرانی شده است که آن را تبدیل به فاجعه کرد. پیش از این نیز در جریان تجاوز به نوجوانان ایرانی یا اعدام ایرانی ها در عربستان، موج نژادپرستی در فضای مجازی و نیز شبکه های اجتماعی به راه افتاده بود اما بسیار تاسف بارتر آن است که از یک شرایط مذهبی و دینی برای تسویه حساب های نژادی و قومی سواستفاده شود. در فاجعه ای که مقامات سعودی مقصر بودند، بحث به سمت نژاد عرب کشیده شد و توهین به اعراب و عرب ستیزی، اولین اقدامی بود که به جای بررسی علل واقعی فاجعه صورت گرفت.
عرب ستیزی یا نفرت از نژاد عرب، نمونه بارزی از نژادپرستی در میان برخی از ایرانیان است که حتی پا را فراتر می گذارند و اسلام ستیزی را نیز در دستور کار قرار می دهند. این شیوه حتی طمع دشمنان ایران را نیز برای بهره برداری از این جریان به دنبال داشته و در طرح های خود با برجسته کردن شعارهای ملی و نژادی، تقابل اعراب و ایرانیان را محلی برای زدودن اسلام از فرهنگ ایرانی ها در نظر می گیرند. پدیده ای که در قالب پروژه خود را بروز می دهد تا از یک اختلاف نژادی، بیشترین بهره برداری برای اسلام ستیزی انجام شود.
به طور کلی، اسلام کیمایی است که دل های مسلمانان را به یکدیگر پیوند می دهد و از زمان شروع این دین در زمان پیامبر (ص)، شعار برابری، یکی از اصول واقعی و نه ظاهری آن بود. برابری میان تمامی نژادها و قومیت ها در اسلام موضوعی است که در کمتر دینی مشاهده می شود. مسلمانان ایرانی و عربستانی، با یکدیگر برابر و برادر هستند و دامن زدن به نژادپرستی عرب و عجم، خیانت و جفای است که به اسلام می شود. در هیچ یک از اختلافات میان کشورها نباید به نژاد یا قوم گرایی دامن زد، چرا که اصل اختلاف به کناری نهاده می شود و آن موضوع به محل تجمیع عقدها و توهین های نژادی تبدیل می شود که در نهایت هیچ راه حل مناسبی نیز در پی آن اندیشیده نمی شود.
در فاجعه منا و فجایعی دیگری که در رابطه میان ایران و عربستان روی داده است، این مقامات حاکم سعودی بوده اند که آن فجایع را رقم زده اند و نباید سوءمدیریت یا خیانت آنها را به پای عرب بودن نوشت. ایران در رابطه با روسیه، آمریکا، انگلیس و برخی از دیگر کشورها نیز در طول تاریخ متضرر شده و جان هزاران ایرانی قربانی سیاست های کشورهای استعماری گشته، اما مباحث نژادی در این زمینه بروز پیدا نمی کنند اما در رابطه با کشورهای همسایه عرب یا ترک، برخی اختلافات را تبدیل به منازعات قومی و نژادی می کنند و به تقلیل گرایی از مباحث کلان به موضوعات خرد می افتند. هرچند باید اذعان کرد، نژادگرایی ممکن است از طرف دیگر سهیم در اختلاف نیز دامن زده شود، اما اینکه در میان ایرانیان، چنین مباحثی شکل بگیرد باید آسیب شناسی شود و نژادپرستی را از فرهنگ ایرانی زدود. اشتباه دیگران را نباید با یک اشتباه بدتر تلافی کرد. نژادپرستی نیز پدیده ای مذموم و نکوهش شده است که ایرانیان با وجود فرهنگ غنی نباید خود را در ورطه چنین پدیده ای شوم بیاندازند. عرب بودن، افغانستانی بودن و یا اهل هر کشور یا نژاد دیگر بودن، در فرهنگ اسلامی - ایرانی، مساله ای نیست که باعث اختلاف شود و کسانی که در پی چنین مسائلی هستند، ربطی به فرهنگ اسلامی - ایرانی ندارند و موضوعات نژادپرستانه به نگاه دیگران به ایرانیان آسیب وارد می کند که باید از آسیب زدن به فرهنگ و برداشت دیگران، جلوگیری شود.
فاجعه ای بدتر از منا 1
بهگزارش گروه سیاسی فرهنگ نیوز، آیا ایرانیان نژاد پرست هستند؟ برخورد طنز یا تمسخرآمیز با قومیت ها در قالب نژاد است یا قوم گرایی؟ چرا برخی نفرت از اعراب را در میان مردم ترویج می دهند و آیا این موضوع پرژوه ای برای شکل بخشیدن به منازعات همیشگی نژادی میان ایرانیان و اعراب است یا ریشه در فرهنگ دارد؟
تمامی این سوالات خود جای تحقیق مستقل و مبسوط را می طلبد اما در تقبیح نژادپرستی باید گفت، این پدیده در رویدادهایی خود را بیشتر بروز می دهد و عینک بدبینی را به جای انصاف می نشاند. با بروز حوادثی در عربستان بار دیگر عرصه برای عرب ستیزان میهنی باز شد تا با نشر ادبیات سخیف در این باب، حتی تلویزیون را از این موضوع بی نصیب نگذارند. کافی است مطلبی یا پستی در شبکه های اجتماعی درباره یک موضوعی که مربوط به اختلاف ایران با کشورهای عربی است گذاشته شود تا بسیاری خود را در مقام توهین و تحقیر نژادپرستانه قرار دهند و اصل موضوع را به کناری نهند و ناسزا و فحش در کامنت ها پررنگ تر شود.
نژادپرستی تنها مختص ایران نیست و در همه جای جهان به شیوه های مختلف خود را بروز می دهد. در مسابقات ورزشی که رقابت ها به سطح ملی کشیده می شود ممکن است، حتی نژادپرستی آن مسابقات را تحت تاثیر خود قرار دهد و درگیری های نژادی، جذابیت بیشتری از رقابت های سالم ورزشی پیدا کنند. اما کل کل های نژادی ممکن است منجر به بروز درگیری ها و حتی جنگ های خونینی شود که نشاندهنده قدرت پوپولیستی این مقوله در عرصه های ملی است. نژاد برتر، عنوانی بود که هیتلر در زمان حکومت نازی ها بارها از آن برای پیشبرد اهداف شوم خود به کار برد و جنایت های بسیاری را رقم زد.
هویت جمعی ملت ها در تطور تاریخی آنها از یک سو بر نقاط مشترک افرادشان و از سوی دیگر بر نقاط تمایزدهنده نسبت به هویتهای بیرونی شکل میگیرند. زبان، آداب و رسوم، دین و دیگر عناصر فرهنگی از غنیترین منابع هویت بخشی در هر دو بخش ایجاد اشتراکات بین افراد یک مجموعه و نیز تمایزات با مجموعههای دیگر هستند.
روان شناسان اجتماعی با متمرکز ساختن توجه خود بر افراد و گروه های تعاملی کوچک در پی یافتن شیوه هایی هستند که مردم یا گروه ها و ملت ها مرتبط می گردند. تأثیری که احساسات در برانگیختن یا کاهش احساس دلبستگی به گروه دارند اهمیت اصلی این تمرکز است. نگرش های اقوام و گروه ها به ملت و قومیت خود و دیگران و اینکه احساسات قوم مدارانه با ملی گرایانه به چه نحوی در موقعیت های مختلف میان فردی و میان گروهی بروز می کند، نقطه عزیمت روا ن شناسان اجتماعی در مطالعه چالش ها و ناسیونالیسم قومی است. همچنین در رویکرد روان شناسی اجتماعی رابطه فرد با نظام سیاسی و دولت و قومیت خود و مقوله نیاز از جمله مفاهیمی هستند که مورد توجه قرار دارند.
منطقه غرب آسیا با تنوع قومی و نژادی گسترده ای روبه رو است و محل زیست اعراب، ایرانیان و ترک ها، ترکمن ها، کردها و گروه های کوچکتر نژادی است. شمولیت نژاد از قومیت گسترده تر تعریف شده و ممکن است در کشوری اقوام مختلفی وجود داشته باشند اما در قالب نژاد کلی قرار گیرند. می توان گفت قوم گرایی و نژاد گرایی در بیشتر حوزه ها هم پوشانی دارند اما تمایزات آنها نیز آشکار است. قومیت عرب وزبان عربی در کشور های عرب منطقه عامل مهمی هستند که آنها را به یکدیگر پیوند می دهند و در عین آنها را از مردم غیر عرب منطقه جدا می سازند. پس از اعراب دو گروه قومی و زبانی دیگر منطقه فارس ها و ترک ها می باشند که در ایران و ترکیه سکونت دارند. برخی گرو های قومی و زبانی در منطقه حضور دارند که مختص به یک کشور نیستند بلکه در کشور های مختلف بهدعنوان گرو ه ها ی اقلیت حضور دارند. بزرگترین گروه اقلیت کرد ها هستند که عمدتا در شمال عراق ، غرب و شمال ترکیه و شمال سوریه سکونت دارند.
در اینجا بحث بر سر منازعات قومی نیست مانند منازعاتی که کردها با ترک ها در ترکیه یا کردها در عراق با حکومت مرکزی دارند. موضوع اصلی، نژادگرایی یا نژاد پرستی است که ریشه در پندارهای قوم گرایانه نیز ممکن است داشته باشد. برخی ایرانی ها را نژاد پرست می دانند ولی برخی کنش ها یا واکنش های ایرانیان را به موضوعات ملی را که به تقابل فرهنگی با دیگر نژاد ها منجر می شود، ناشی از هیجان گرایی یا جوزدگی های می دانند که به صورت مقطعی هستند و نژادپرستی را در میان ایرانیان نسبت به کشورهای دیگر، بسیار اندک ارزیابی می کنند. برخوردهایی که ایرانی ها با افغانستانی ها در ایران می کنند و در توهینی آشکار “افغانی بودن” را نشانی از پستی یا فرودست بودن می دانند، به عنوان نژادپرستی در فرهنگ ایرانی ها ارزیابی می شود. در حالیکه نژادپرستی در فرهنگ اسلامی- ایرانی جایی ندارد و آنچه در اشکال مختلف در قالب نژادپرستی بروز پیدا می کند، ربطی به فرهنگ ندارد و پدیده ای است که برخی به آن دامن می زنند تا برتر بودن را در نژاد دنبال کنند. افغانستانی ها قربانی چنین نگاهی در ایران شده اند اما بسیاری در ایران، چنین نگاهی را محکوم می کنند و نگاهی برابر و برادرانه نسبت به آنها دارند. تحقیر و توهین در قالب نژادپرستی امری سخیف و زننده است که نسبت به هر قومیت و نژادی محکوم است.
اما به هر حال چه در ادبیات کشور و چه در فرهنگ، شاهد وجود نوشتارها و گفتارهایی هستیم که برتری نژادی ایرانی یا آریایی را نسبت به دیگر نژادهای موجود در منطقه یا جهان نشان می دهند و در رویدادهای مانند تجاوز به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده، فاجعه منا و کشته شدن صدها ایرانی و در مسابقات فوتبال ملی خود را بروز می دهد. باید خاطر نشان شاخت پدیده نژادپرستی امری مذموم است که سازمان ها و نهادهای بین المللی با آن مبارزه می کنند و شاهد آن هستیم که حتی شعارهای نژادی در برخی از مسابقات ورزشی باعث جریمه های بسیار سنگینی نیز شده است.
افکار و ادبیات نژادپرستی در برخی حوادث بروز بیشتری پیدا می کنند و حتی برخی از افرادی که به این اندیشه ها تمایلی ندارند، براثر جو به وجود آمده همراه موج می شوند و برای چندصباحی این پدیده در کشور غالب شده و ممکن است برخی از شخصیت ها و مسئولان نیز اسیر چنین شرایطی شوند. نمونه بارز آن ادبیات سخیفی بود که اکبر عبدی، بازیگر سینما و تلویزیون، در شماتت رفتار سعودی ها، در قبال اعراب به کار برد که نقدهای بسیاری را نیز به دنبال داشت. این بازیگر در یک برنامه زنده تلویزیونی در نقل خاطره ای از سفر به مکه، اصطلاح بسیار زشتی را به کار برد که تا به حال از صدا و سیمای جمهوری اسلامی شنیده نشده بود.
در نقد چنین پدیده ای در میان ایرانیان باید گفت، کسانی که به نژاد آریایی یا ایرانی دامن می زنند به تاریخ کهن استناد می کنند و عنوان می دارند، ایران پیش از حمله اعراب در اوج اقتدار و قدرت امپراطوری جهانی قرار داشت که با هجوم اعراب، نقطه سقوط نژاد آریایی آغاز شد. آنها اختلاط نژادی و حکمفرما شدن فرهنگ عربی را در ایران، نشانی از انحطاط تاریخی می دانند و خروج از این انحطاط را تنها در پاکسازی نژادی و فرهنگی می دانند. حتی در پیشبرد چنین فضایی، دست به انحراف تاریخ و جعل سازی های می زنند که در هیچ جای تاریخ عنوان نشده ولی به دلیل جذابیت ملی گرایانه، مورد استقبال و حتی استناد قرار می گیرند.
رامبد جوان عَلَم وحدت را بلند کرد
پنج شنبه شب رامبد جوان در برنامه خندوانه میزبان شهروندان سیستانی بود. برنامه ای که همچون برنامه های دیگر خندوانه با ساختاری متفاوت به روی آنتن رفت. نکاتی از این برنامه را می توان مورد توجه قرار داد که در ادامه ذکر خواهد شد:
1- توجه رامبد جوان و مجموعه برنامه خندوانه حتی نسبت به پوشش و همراه شدن با آنها حرکتی است که شاید در این برنامه بارها دیده شده و در برنامه دیگر کمتر توجهی به آن شده است.موضوعی که از نظر روانی شاید بیشترین میزان محبت و نوع دوستی را درفرد ایجاد نماید.
2- توجه به موضوع وحدت خصوصاً در این سالهایی که تحولات عظیمی در منطقه در حال وقوع می باشد به نظر می رسد از هر موضوعی اهمیت بیشتری دارد. در این بین بی توجهی و اهمال دراین موضوع اشکالات جدی و حتی نسل کشی را در کشورهای منطقه به وجود آورده است. در عین حال لزوم وحدت رمز بقا و پیشرفت در شرایط کنونی است تا زیر پرچم اسلام بتوان در برابر مشکلات و تهدیدها مقابله کرد. اتفاقی که گردانندگان و اتاق فکر خندوانه با تیزبینی به آن توجه نمودند و اختلافات شیعه و سنی را با ایجاد محیطی صمیمی و متفاوت خنثی کرد.
3- در شرایطی که هنوز جمع زیادی از مسلمانان و مردم عزیز کشورمان داغدار جانباختگان حادثه منا هستند و این موضوع شاید بهانه ای را برای عده ای به منظور تفکیک هایی همچون شیعه و سنی، عرب و عجم و هرگونه فرقه دیگر ایجاد کرده باشد، برنامه شب گذشته خندوانه بار دیگر بر طبل اتحاد و برادری کوبید. بدین معنا که لزوم داشتن جهانبینی به وسعت عالم و به دور از کینه توزی های بدون تدبیر تنگناهای فرهنگی و اجتماعی را برایمان رقم خواهد زد.
4- برنامه آن شب خندوانه پیام جدیدی را نیز برای مخاطب داشت. رسانه های معاند همچون هر زمان دیگر از آب گل آلودی که برایشان ایجاد شده بود ماهیگیری نمودند و برخی از آنها فضا را برای اختلاف افکنی بین شیعه و سنی نیز مهیا دیدند. در اینکه مسببین فاجعه منا باید مجازات شوند شکی نیست. اما نباید فراموش شود که جنایات و بی تدبیری های آل سعود، آل خلیفه و دیگر حکام، در هر کجای عالم که باشند نمی تواند اختلاف بین عرب و عجم، شیعه و سنی را نیز القا نماید.
5- در کشور ما ایران هموطنان عرب زبان در کنار فارس زبان، شیعه و سنی در کنار هم زندگی می کنند. اما آنچه اهمیت دارد اعتلای اسلام و سربلندی آن در جهان می باشد. چه فارس باشد چه عرب. چه شیعه باشد و چه سنی. خندوانه با درایت نسبت به این موضوع اشاره کرد و کلیه اقوام کشور و مسلمانان را به همدلی و یکرنگی دعوت نمود. اتفاقی که در شبکه های اجتماعی با تقدیر فراوان عموم مردم همراه شد.
به راحتی می توان به این نتیجه رسید که جای خالی چنین برنامه هایی چه در فضای رسانه ملی و چه در سایر نهادهایی که به نوعی با موضوعات فرهنگی عجین هستند به چشم می خورد. توجه ویژه به موضوع اتحاد بین مسلمانان امروز فراتر از یک موضوع احساسی و اجتماعی است. اتحاد بین مسلمین در کنار محسنات فراوانی که دارد به عنوان یک وظیفه شرعی بر دوش متولیان فرهنگ و تمامی مسلمانان سنگینی می کند.