حقوق انسانها در قرآن
حقوق امتیازاتی است که از سوی خدا یا عرف یا قانونگذار برای فرد یا گروه و جامعهای وضع میشود، به گونهای که قابل سلب جز از سوی وضعکننده آن نیست. در حقیقت حقوق همان امر ثابتی است که جز از همان راهی که وضع شده سلب نمیشود. برای انسان حقوقی است که در آموزههای قرآنی به عنوان حق الهی و به تعبیری دیگر حقوق طبیعی انسان مطرح شده است. نویسنده در این مطلب به تبیین برخی از این حقوق الهی و طبیعی بر اساس آموزههای قرآنی پرداخته است.
حقوق الهی
حقوق، جمع «حق» به معناى ثابت، درست، درستى، سزاوار است.(نثر طوبى، علامه شعرانی، ص۱۸۱ و منابع دیگر لغوی)
محققان معتقدند اصل حق به معناى ثبوت همراه با مطابقت با واقع است(التّحقیق، حسن مصطفوی، ج۲، ص۲۶۲، «حق») اما در اصطلاح، حق، همان قدرتى است که از طرف قانون به شخصى داده شده است.(ترمینولوژى حقوق، دکتر جعفری لنگرودی، ص۲۱۶، «حق»)
برخی دیگر در تعریف حق گفتهاند که آن قدرت یا امتیازى است که کسى یا جمعى سزاوار برخوردارى از آن است، به ویژه قدرت یا امتیازى که به موجب قانون یا عرف مقرّر شده باشد؛ چرا که اساساً افراد جامعه بر اثر روابط و مناسبات خود، یک رشته اختیارات و امتیازات به دست مىآورند که مجموعه آن را حقوق مىنامند و مشتمل بر اختیارات مدنى، اجتماعى، سیاسى و همه مزایا و سلطههایى است که از قانون ناشى مىشود.(فرهنگ علوم سیاسى، مرکز اطّلاعات و مدارک علمى ایران، ص ۳۷۲ – ۳۷۳)
با نگاهی به آموزههای قرآنی این معنا ثابت میشود که حقوق همواره در ارتباط با دیگری معنا مییابد. این دیگری میتواند انسانی دیگر، خدا، یا موجودات دیگری چون گیاهان، جانوران و محیط زیست باشد. بنابراین، این گونه نیست که حق و حقوق تنها در دایره محدود انسان تعریف شود.
بر این اساس، حق، قدرت یا امتیازی است که از سوی خداوند به آفریدهای داده میشود و چون خداوند حق مطلق است(فصلت، آیه ۵۳)، لذا منشأ و خاستگاه هر حقی برای دیگری به شمار میرود.(بقره، آیه ۱۴۷؛ آل عمران، آیه ۶۰)
خداوند به طور ذاتی از حق و حقوقی چون مالکیت و ولایت برخوردار است(بقره، آیه ۱۰۷؛ انعام، آیه ۱۴؛ شوری، آیه ۹ و ۳۱؛ عنکبوت، آیه ۲۲)؛ ولی میتواند این حق را به دیگری یا دیگران نیز بدهد که داده است.(اعراف، آیه ۱۹۶؛ مائده، آیه ۵۵)
کتاب من دیگر ما
هدف تربیت در مکتب اسلام، پرورش انسانی است که در مقابل خدای خویش، در جایگاه عبودیت قرار بگیرد. از همین رو، تربیت، زمینهسازی برای رشد استعدادها در مسیر بندگی خداوند است.
«من دیگر ما» نام مجموعهای به قلم محسن عباسی ولدی( -۱۳۵۵) است. این مجموعه با عنوان فرعی «فرزند ما از ماجدا نیست؛ او خود ما است اما در اندازهای کوچکتر» پیرامون پرورش و تربیت کودکان در خانواده است.جلد اول این مجموعه به «مهارتهای تربیت فرزند در دنیای امروز» میپردازد.
در بخشی از کتاب درباره رویکرد کتاب میخوانیم:«تربیت فرزند در جامعۀ امروز، یکی از اصلیترین دغدغههای پدران و مادران است. وجود رقیبان زیاد در مسیر تربیت فرزند حساسیت مسأله را چند برابر کرده است.بسیاری از والدین در جامعۀ ما با عطش فراوان به دنبال راهی برای تربیت صحیح فرزند هستند که باید به این عطش و انگیزه احترام گذاشت.مخاطب این مجموعه عموم پدران و مادران هستند. ما تلاش کردیم در این نوشتار بدون این که به سطح علمی مباحث لطمهای وارد شود، با پرهیز از عبارتپردازیهای علمی، مطالب را به گونهای بنویسیم که همۀ پدران و مادران در هر سطحی از دانش که باشند بتوانند از آن استفاده کنند.»
کتاب صوتی «منِ دیگرِ ما» اثر محسن عباسی ولدی برای پرورش و تربیت بهینه کودکان.
شعار بنیادین کتاب این است: فرزند ما از ما جدا نیست؛ او خود ما است اما در اندازهای کوچکتر.
مؤلف دربارهی علت انتخاب نام کتاب چنین میگوید:
«وقتی که نام کتاب “من دیگر ما” را انتخاب میکردم، همه در این اندیشه بودم که به مخاطبم بگویم فرزند را تافتهی جدابافتهای از خویش ندانید. تا وقتی که فرزند در نگاه شما موجودی جدا از شما تعریف میشود، انگیزهی کافی برای تربیت او نخواهید داشت؛ اما وقتی که فرزند خود را خودتان دانستید (دقت کنید: خودتان؛ نه از خودتان) وقت گذاشتن برای او را وقت گذاشتن برای خویش میدانید. رشد او رشد خودتان و پسرفت او را عقب ماندن خودتان حساب میکنید.»
سبک زندگی مدرن بیش از آنکه با نیازهای کودک تطابق داشته باشد، با نیازهای او دشمنی دارد. از همین رو پیش از آنکه بازی هایی که با نیاز کودکان تناسب دارد، از یاد برود باید از آن ها سخن گفت و یادشان را زنده نگه داشت.کتاب «منِ دیگرِ ما» از سه بخش تشکیل شده: بخش اول به رابطۀ بازی با محبت ورزی می پردازد که می توان گفت عهده دار رابطۀ میان گزاره های رفتاری و موضوع این کتاب است. کم نیستند پدران و مادرانی که امروزه بازی بچه ها را جدی نمی گیرند. چرایی این بی اعتنایی موضوع بخش دوم است. در بخش سوم هم به ویژگی های بازی مفید پرداخته شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«بازی از زندگی کودک حذف شدنی نیست. آنچه در دست ماست، انتخاب بازی است. امروزه با ورود وسایل مدرن برای سرگرم کردن کودکان بحث دربارۀ بازی، ضرورت بیشتری پیدا کرده است.سبک زندگی مدرن بیش از آنکه با نیازهای کودک تطابق داشته باشد، با نیازهای او دشمنی دارد. از همین رو پیش از آنکه بازیهایی که با نیاز کودکان تناسب دارد، از یاد برود باید از آنها سخن گفت و یادشان را زنده نگه داشت.این کتاب از سه بخش تشکیل شده: بخش اول به رابطۀ بازی با محبتورزی میپردازد که میتوان گفت عهدهدار رابطۀ میان گزارههای رفتاری و موضوع این کتاب است.کم نیستند پدران و مادرانی که امروزه بازی بچهها را جدی نمیگیرند. چرایی این بیاعتنایی موضوع بخش دوم است.در بخش سوم هم به ویژگیهای بازی مفید پرداختهایم.»
مبغوض ترین افراد نزد خداوند
رُوِیَ عَنِ الصّادِقِ عَلَیهِ السَّلامُ قال
قالَ مُوسی عَلَیهِ السَّلامُ: یا رَبِّ أیُّ خَلقٍ اَبغَضُ اِلَیکَ، قالَ الَّذی یَتَّهِمُنی، قالَ وَ مِن خَلقِکَ مَن یَتَّهِمُکَ؟ قالَ نَعَم اَلَّذی یَستَخیِرُنی فَأخِیرُ لَهُ وَالَّذی أقضِی القَضاءَ لَهُ وَ هُوَ خَیرٌ لَهُ فَیَتَّهِمُنی
ترجمه حدیث: حضرت موسی «علیه السلام» عرض کرد: پروردگار من! مبغوض ترین افراد نزد تو کیست؟
خداوند فرمود: کسی که به من تهمت میزند.
حضرت موسی «علیهالسلام» عرض کرد: چه کسی به تو تهمت میزند؟
فرمود: کسی که از من میخواهد تا برای او خیری انتخاب کنم و من هم برای او خیر انتخاب کرده و خیر می خواهم، و کسی که صلاح و خیر او را در چیزی میبینم و آن قضا را خودم برای او فرمان می دهم که برای او دارای خیر و صلاح است، امّا او به من تهمت می زند.
شرح حدیث
خداوند در جواب، دو گروه از افراد را ذکر میکند: یک گروه، ازخدا چیزی میخواهند و رو به خدا میکنند و از او در خواست می کنند که انتخاب کند و او هم انتخاب میکند. گروه دیگر کسانی هستند که از خداوند نمیخواهند برای آنها چیزی انتخاب کند، ولی خداوند که صلاح آنها را میداند، با فرمان تکوینی (هدایت تکوینی همان قضا و قدر الهی است و با در نظر گرفتن خیر آنها میباشد.) به خداوند تهمت میزنند؛ به این معنا که نعوذ بالله میگویند: خداوند برای من خوب نخواسته است. و متأسفانه خیلی ها توجّه به این ندارند.
انسان باید بداند که خداوند هیچ وقت برای او بد نمی خواهد، بلکه خداوند که خیر مطلق است، هرچه از او صادر شود خیر است و برای هیچ موجودی بد نمی خواهد و گره به کار هیچ انسانی نمی اندازد؛ بلکه این خود انسان است که به خود بد کرده است و این اثر و محصول عمل او می باشد. انسان باید دقّت کند در اعمال خود و ببیند چه کرده است؟ اگر انسان حنظل را که میوهای تلخ است بکارد، گلابی شیرین نطنز برایش می آورد؟! هرگز چنین نخواهد شد. خداوند هرگز گره به کار انسان نمی اندازد، بلکه گره از کار او باز می کند
بحار الانوار، جلد ۶۸صفحه ۱۴۲
مهريّه و جهيزيّه بهترين عروس
مهريّه و جهيزيّه بهترين عروس
مهريّه حضرت فاطمه سلام اللّه عليها: دوازده و نيم وَقيه مى باشد
در مورد زمان ازدواج حضرت زهراء سلام اللّه عليها بين مورّخين و محدّثين اختلاف نظر است ؛ ولى مشهور آن است كه حضرت در سنين ده سالگى به ازدواج اميرالمؤ منين ، امام علىّ عليه السلام در آمد، كه در ماه مبارك رمضان نامزدى و خطبه نكاح واقع شد؛ و در ماه ذى الحجّة مراسم عروسى انجام گرفت .
]در اين كه مهريّه حضرت فاطمه سلام اللّه عليها و نيز جهيزيّه اش چه مقدار و چه وسايلى بوده ، بين نويسندگان اختلاف نظر است كه در اين نوشتار اشاره اى به مشهور گفتار تاريخ نويسان مى شود:
مهريّه حضرت فاطمه سلام اللّه عليها: دوازده و نيم وَقيه مى باشد كه هر وَقيه معادل چهل درهم مى باشد، بنابر اين مهريّه آن حضرت پانصد درهم بوده است .
و بعضى گفته اند: چهارصد مثقال بوده ، كه هر هفت مثقال ، معادل ده درهم مى باشد.
و عدّه اى هم گفته اند: چهارصد و هشتاد درهم بوده است .
صورت جهيزيّه : طبق روايتى چنين آمده است ، كه حضرت علىّ عليه السلام شتر خود را به مبلغ چهارصد و هشتاد درهم فروخت و آن را به عنوان مهريّه تحويل رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله داد، و حضرت رسول آن ها را در اختيار عمّار ياسر و بعضى ديگر از اصحاب خود قرار داد تا براى دخترش بهترين عروس دنيا جهيزيّه خريدارى نمايند.
صورت جهيزيّه به اين شرح مى باشد:
1 پيراهن عروس ، به قيمت هفت درهم .
2 عبا چادر قُطوانى كوفه اى .
3 پوشيه ، براى پوشش صورت از ديد نامحرمان.
4 رو انداز سياه رنگ .
5 تخت خواب ، جهت ايمنى از حيوانات گزنده .
6 دو عدد گليم كتانى مصرى .
7 چهار عدد بالش و متكّا، كه درون آن ها از گياهان خشك و خوشبو پر شده بود.
8 يك عدد پرده نازك از جنس پشم .
9 يك قطعه حصير، از اطراف بَحرين قَطَر .
10 دستاس ، جهت آرد كردن گندم و…. از سنگ ساخته شده بود.
11 قدح و طشت مِسّى ، براى خمير كردن آرد و شستن لباس .
12 ظرف آب مشگ ، كه از پوست بزغاله بود.
13 قدحى چوبى براى شير و دوغ .
14 مشگ كهنه ، جهت سرد شدن آب .
15 آفتابه و لگن .
16 بستو سبز رنگ ، جهت روغن و … .
17 كترى سفالى ، شبيه آفتابه .
18 فرش از پوست حيوان ، جهت نشستن .
19 مشک آب ، براى كارهاى متفرقه .
عروس به سوى حجله يا خانه بخت
در احاديث متعدّدى وارد شده و نيز مورّخين ثبت كرده اند:
چون جشن عروسى حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها برگزار شد و خواستند كه آن عروس بى همتا را به خانه سعادت و بخت ببرند، جبرئيل ، ميكائيل و اسرافيل عليهم السلام به همراه هفتاد هزار فرشته در مشايعت آن عروس شركت كردند.
پس مركب حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله را كه به نام دُلدُل معروف بود آوردند و عروس را برآن سوار نمودند.
و لِجام آن را جبرئيل عليه السلام در دست گرفت و اسرافيل كنار مركب مواظب عروس بود و ميكائيل نيز مُشک و عنبر دود مى كرد.
هنگام حركت عروس از منزل پدر به سوى منزل سعادت يعنى خانه شوهر جبرئيل تكبير مى گفت و ديگر همراهان و مشايعت كنندگان نيز مى گفتند: ((اللّه اكبر)). و از همان زمان بود كه شعار تكبير و صلوات در مجالس عروسى و جشن هاى مذهبى مرسوم گرديد.
در برخى از روايات گفته شده كه در شب عروسى ، يك ظرف شير توسّط حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله براى عروس و داماد فرستاده شد و فرمود كه آن را بياشامند. و در بعضى ديگر از روايات چنين آمده است كه صبح عروسى ، خود حضرت رسول براى عروس و داماد شير آورد و فرمود: بياشامي
صبح عروسى ، پدر عروس جهت ديدار داماد و عروس به منزل ايشان تشريف آورد و ضمن تبريك و تهنيت و بيان تذكّراتى به هر دو نفر، فرمود:
فاطمه جان ! تو را به شخصى شوهر دادم ، كه سرور تمام صالحان و نيكان دنيا و آخرت مى باشد.
و سپس خطاب به داماد كرد و فرمود: اين دخترم بسيار عزيز است ، پس هر كه او را گرامى دارد، مرا گرامى داشته و هر كه به او توهين نمايد، مرا توهين كرده است . و نيز فرمود: خداوند، زمين را مهريّه و صداق دخترم فاطمه قرار داد؛ پس هر كه روى زمين راه رود و مخالف وى باشد، همانا غاصب خواهد بود.
پنچ توصیه امام جواد(ع) به شیعیان
پنچ توصیه امام جواد(ع) به شیعیان
آنچه بیشتر از همه برای سالک اهمیت داشته و در تمامی لحظات نباید از آن غافل باشد، دقت در این امر است که بداند، همیشه در محضر الهی به سر می برد، و در مَنظر و مرئای او است.
مقدمه
همواره کسانی که به محضر اولیاءِ الهی، به خصوص رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله و ائمه معصومین علیهم السلام مشرّف می شدند، از ایشان تقاضای پند و اندرز یا نصیحتی می کردند تا در سایۀ نورانیت آن بزرگواران و مضامین عالیۀ کلامشان، قدم به قدم، وادی سلوک و تعالی را طی کرده و از رحمت خاصۀ الهی بهره مند گردند.
نیازهای انسان به پند واندرز
پند و اندرز در زندگی انسان بسیار اهمیت دارد؛ چنانچه امام جواد علیه السلام در اهمیت این امر می فرماید: «الْمُؤْمِنُ يَحْتَاجُ إِلَى تَوْفِيقٍ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُه»؛ (1) مؤمن به توفیق از طرف خداوند و پندگویی از طرف خودش و پذیرش از هر کسی که به وی اندرز دهد، نیازمند است.
امام جواد علیه السلام در این روایت سه نکته مهم در سیر اخلاقی را بیان می فرماید:
1. توفیق الهی؛ 2. پندگویی از جانب خویش؛ 3. قبول کردن از کسی که او را نصیحت می کند.
حقی که زن بر گردن مرد دارد
رعایت حق همسر مهمترین بحث اخلاقی در خانواده است. زیرا هر اندازه حق و حقوق زنان رعایت شود، احساس آرامش و آسایش بیشتری خواهند داشت و این مسأله باعث میشود هم در عرصه همسرداری و هم در عرصه تربیت فرزند موفق باشند.از این روست که اهلبیت(ع) به موضوع رعایت اخلاق در قبال همسر بسیار توجه کردهاند و قلقهای مختلفی را در قالب احادیث به شیعیانشان ارائه دادهاند که حقیقتاً گنجینههایی گرانبهایی هستند که منشأ وحیانی دارند.به عنوان نمونه امام سجاد(ع) در رساله حقوقشان به برخی حقوق مردان در قبال زنان اشاره کردند و فرمودند:
«حق زن آن است که بدانى:
ــ خداوند او را مایه آرامش و آسایش و همدم و پرستار تو قرار داده است.
ــ همچنین بر هر یک از شما واجب است خداوند را به خاطر وجود دیگرى ستایش کند و بداند که او نعمتى است که خداوند ارزانى داشته و واجب است که با نعمتِ خداوندى رفتار نیک داشته باشد و او را گرامى بدارد و با او سازگارى کند.
ــ هرچند حق تو بر زنت بیشتر است و فرمانپذیرى از تو، در هر چه دوست مىدارى یا نمىپسندى، تا آنجا که گناه نباشد، بر او لازمتر است، در هر حال او این حق را دارد که از تو مهربانى ببیند و از همدمى تو برخوردار شود
ــ و حق دارد که در برآوردن کامى که به ناچار باید برآورده شود، آرامش و آسایشش تأمین شود و این حقى بس بزرگ است و هیچ نیرو و توانى جز به خداوند نیست.»
آیا ازدواج علی و فاطمه در قرآن است؟
یکی از اتفاقات مبارکی که در ماه پر نور ذیالحجه سال دوم هجری رخ داد، ازدواج امیرالمؤمنین(ع) با حضرت زهرا(س) بود که نتیجه این ازدواج مبارک خیرات و برکات فراوانی برای بشریت به همراه داشت که در ادامه به آن اشاره میشود.
در این بین ممکن است سؤال پیش بیاید آیا قرآن به این ازدواج آسمانی اشاره کرده است یا خیر؟ باید گفت در دو جای قرآن میتوان به پاسخ این سؤال دست یافت:
یکی در سوره کوثر و دیگری در سوره الرحمن. اما در سوره کوثر آنجا که خداوند میفرماید «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ؛ ما به تو کوثر عطا کردیم» در واقع یکی از مصادیق خیر کثیر وجود مقدس ائمه معصومین(ع) است که از نسل حضرت زهرا(س) جریان پیدا کرد و باعث شد کوثریت حضرت در طول زمان جریان داشته باشد. این مسأله در گروی ازدواج با امیرالمؤمنین(ع) به عنوان تنها کُفو حضرت بود.
دومین جایی از قرآن که به ازدواج امیرالمؤمنین(ع) با حضرت زهرا(س) به صورت غیر مستقیم اشاره شده است، آیات 19 و 22 سوره الرحمن است، آنجا که خداوند میفرماید: «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ»، «بَيْنَهُمَا بَرْزَخ لا یَبغیِان»؛ «فَبِاَىّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ»، «یَخْرُجُ مِنْهُما اللّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ» دو دریا را (به گونهای) روان کرد که با هم برخورد کنند؛ میان آن دو، حدّ فاصلهای است که به هم تعدی نکنند؛پس کدامین نعمت خدا را تکذیب میکنید؛ از آن دو دریا، لولو و مرجان را خارج کرد. امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرمود: «على و فاطمه دو دریاى عمیقى هستند که هیچ کدام از آنها به دیگرى ظلم و ستم نکرد و از ایشان حسن و حسین بیرون آمد(به عنوان لؤلؤ و مرجان)» (تفسیر فرات کوفی،ص460)
میریم صفا، کوچه وفا!
شهید محسن دین شعاری در 5 مرداد 1338 در تهران متولد شد و بیست و هشت سال و 10 روز بعد در 15 مرداد 1366 مصادف با عید قربان در سردشت و ارتفاعات دوپازا به شهادت رسید. او از نیروهای خبره گردان تخریب و علمدار این گردان در لشگر 27 محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله) بود. امروز سالگرد شهادت این دلاور است. آنچه در ادامه می خوانید، خاطره ای به روایت حمید داودآبادی، رزمنده و نویسنده دفاع مقدس درباره او است.
پاییز سال ۱۳۶۵ همه نیروهای لشکر ۲۷ در «اردوگاه کرخه» مستقر بودند. محل استقرار بچه های گردان تخریب با اردوگاه لشکر مقداری فاصله داشت. یک روز می خواستم به آنجا بروم تا به چند نفر از بچه محل هایمان سر بزنم. کنار جاده خاکی ایستادم. اتوبوسی از سمت تدارکات و خدمات که حمام هم آنجا بود، آمد. دست بلند کردم و ایستاد. گفتم: برادر کجا می روید؟ گفت: میریم صفا… کوچه وفا… پلاکش هزار… اهلشی بیا بالا…! جا خوردم. از این لات بازی ها در جبهه ندیده بودم. به اجبار سوار شدم. غیر از او و راننده، کسی دیگری توی ماشین نبود. به چشم های او که نگاه کردم، احساس کردم خیلی آشناست. هر چه فکر کردم نتوانستم او را به یاد بیاورم. اتوبوس در دست اندازهای جاده شنی، بالا و پایین می شد و او می خندید و با همان لفظ حرف می زد.
وقتی دید بدجوری نگاهش می کنم، با خنده گفت: مشتی، ما رو نشناختی؟ گفتم: نه. گفت: بابا منم، حاج محسن. گفتم: حاج محسن! فهمید هنوز نشناختمش، گفت: منم حاج محسن دین شعاری. گفتم: جل الخالق! به حق چیزهای ندیده! معاون گردان تخریب، آن هم با این قیافه! پس آن همه ریش حنایی چی شد؟!
او را اولین بار اوایل سال ۱۳۶۴ در گردان تخریب با همان ریش بلند دیده بودم. هر موقع برای دیدن دوستانم می رفتم، او را هم می دیدم و سلام و علیک داشتم. دین شعاری برخلاف قیافه اش با آن تیپ و ریشش که بعضی ها فکر می کردند خشن و باجذبه است، خیلی آدم خوش مشربی بود. چون فضای گردان باز و اردوگاهی بود و ساختمان نداشت، وقتی در چادر می نشستی همه را می دیدی که چه کسی می رود یا می آید. دین شعاری آدم فعال و پر رفت و آمدی بود و همیشه در مقر دیده می شد. او کسی نبود که در چادر بنشیند و فرماندهی کند. همیشه بین بچه ها بود و به خصوص با آن قیافه بین همه شاخص بود. هر وقت آنجا می رفتم با اینکه من جزو آن گردان نبودم اصلاً انگار نه انگار، برخوردش خیلی عادی بود. از همان جا قیافه و آن ریش بلندش در ذهنم مانده بود.
* لبخندی به معبر آسمان
پشتكار كرهايها و تحسين مقام معظم رهبري
نظر جالب سفير كره جنوبي
ايرانيها را با سریالهایمان به کره نزدیک کردهایم!پشتكار كرهايها و تحسين مقام معظم رهبري
سفير كره جنوبي در مصاحبهاي مطبوعاتي، با اشاره به صادرات سريال از اين كشور به ايران و ديگر كشورهاي خاورميانه، صنعت سريالسازي كره را در خدمت معرفي فرهنگ و تمدن اين كشور عنوان كرد.سفير كره جنوبي در مصاحبهاي مطبوعاتي، با اشاره به صادرات سريال از اين كشور به ايران و ديگر كشورهاي خاورميانه، صنعت سريالسازي كره را در خدمت معرفي فرهنگ و تمدن اين كشور عنوان كرد.سريالهاي كرهاي گرچه مانند سابق در تلويزيون حكمفرمايي ندارند اما هيچ وقت هم از كنداكتور پخش سريالهاي تلويزيوني حذف نشدهاند.
تبليغ فرهنگي كره در سريالها
هنوز هم ميتوان سريالهاي توليد شده در كره را جزو محبوبترين مجموعههاي پخش شده در يك دهه اخير تلويزيون ايران دانست.از «افسانه جومونگ» و «جواهري در قصر» كه در بين مردم با نام «يانگوم» شناخته ميشد گرفته تا انواع و اقسام سريالهاي تاريخي كره همگي با موضوع تمدن كشور كره از تلويزيون پخش شدهاند؛ موضوعي كه كرهايها خيلي از آن راضياند و سفير اين كشور در ايران نتوانسته است خوشحالياش را از اين موضوع پنهان كند.
كيم سئونگ هو ميگويد: ما معروفترين سريالها را به ايران ميآوريم تا آنها با فرهنگ ما آشنايي پيدا كنند، ضمن آنكه از طريق صنعت سريالسازي، فرهنگ و تمدن خود را تبليغ ميكنيم و از همين مسير هم ايرانيها به فرهنگ و تمدن ما نزديك شدند.وي به صنعتي شدن سريالسازي در كشورش اشاره ميكند و تأكيد دارد كه «در سالهاي اخير چند شركت سريالسازي به كار اضافه شده زيرا اين صنعت در كشور ما صنعتي رشديافته تلقي ميشود كه با توجه به ارتقاي كشور كره، نياز است اين مسير تداوم داشته باشد.»
سفير كره در بخشي از مصاحبهاش ميگويد: تماشاگران كرهاي كه با فرهنگ ايران هيچ آشنايي ندارند، فيلم و سينماي ايران را دوست دارند و اين خود يك نشانه است كه اثبات ميكند تفاوت فرهنگها مانعي براي تبادل توليدات فرهنگي نيست.هجوم سريالهاي كرهاي به تلويزيون ايران، گرچه نميتواند معناي تهاجم فرهنگي داشته باشد، اما نكتهاي در آن هويدا است و آن تأثيرپذيري جامعه ايراني از افسانههاي كرهاي است.
پشتكار كرهايها و تحسين مقام معظم رهبري توجه به فرهنگ كره، همان طور كه سفير اين كشور اشاره كرده است، بخشي از اين تأثيرپذيري را شامل ميشود. هرچقدر سريالهاي كرهاي بيشتر در ايران يا ديگر كشورها ديده شود، كرهايها به هدف فرهنگيشان در معرفي تمدن كشورشان بيشتر نزديك ميشوند؛ اقدامي كه حتي تحسين مقام معظم رهبري را نيز در پي داشته است.ايشان در ديدار دستاندركاران يادوارههاي شهدا، به موضوع توجه سينماي ايران به شهدا اشاره ميكنند و خواستار پرداختن به قهرمانان دوران دفاع مقدس ميشوند و به كشور كره به عنوان نمونهاي از پرداختن به اسطورهها و جنبه قهرمانپروري سريالهاي كرهاي اشاره ميكنند و ميگويند: «شما مىبينيد كه اين حضرات كرهاىها – من از كار اينها خوشم مىآيد – تاريخ ندارند، بنابراين ميگويند «افسانه جومونگ»، افسانه فلان. يعنى از اوّل حساب را تسويه ميكنند؛ [ميگويند] افسانه است، واقعيت نيست.يكچيزى در مىآورند، يك تاريخ براى گذشته خودشان درست ميكنند، كه وقتى يك جوان كرهاى به اين فداكارىها و به اين شجاعتها و به اين كارهاى عجيب غريبِ سينمايى نگاه ميكند، خب احساس هيجان ميكند، احساس هويت ميكند، احساس افتخار ميكند. ما اينها را در واقعيت زندگى خودمان داريم، اتّفاق افتاده، پيش آمده، چرا از اينها استفاده نميكنيم؟ بهنظر من يك قصور بزرگى– نميگوييم تقصير؛ لااقل قصور بزرگى – اتّفاق افتاده است، بايد جبران بشود. بهنظر من ما 50سال ديگر هم بايستى درباره دفاع مقدّس بنويسيم، بگوييم، توصيف كنيم، تشريح كنيم، انواع و اقسام هنرها را به خدمت بگيريم، براى اينكه اين حادثه عظيم را تبيينكنيم.»
خواص سوره حمد
هر یک از سوره های قرآن کریم دارای خواص و تاثیرات ارزشمند مربوط به خود هستند اما در عین حال با قرار گرفتن این مجموعه در کنار یکدیگر، یک کل واحد و منجسم حاصل می شود.
در ادامه به فضیلت ها و خواص سوره مبارکه “حمد” می پردازیم.
«سوره حمد» نسخهای است برای درمان همه آلام جسمی و روحی. و چون انسان «العیاذ بالله» بیمار شد، راحتامام صادق علیه السلام فرمودند: سوره ی «حمد» سوره ای است که ابتدایش «حمد» خدا و وسطش «اخلاص» و آخرش دعا است.
از سلمة بن محمد نقل است که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: کسی که سوره حمد، او را شفا نبخشد، چیزی او را شفا نمی بخشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: سوره حمد بر هیچ دردی خوانده نشد مگر اینکه دردش آرام می گیرد.
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: به تحقیق خدای متعال به من گفته: ای محمد به تو هفت آیه از مثانی و قرآن عظیم داده ایم. پس فاتحه الکتاب را جدا کرد و بر من منت گذاشت آن را در برابر قرآن عظیم قرار داد.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: فضیلت سوره حمد مانند فضیلت حاملان عرش است، هر کس آن را قرائت کند، ثوابی مانند ثواب حاملان عرش به او داده می شود.
از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: به تحقیق خدای متعال به من گفته: ای محمد به تو هفت آیه از مثانی و قرآن عظیم داده ایم. پس فاتحه الکتاب را جدا کرد و بر من منت گذاشت آن را در برابر قرآن عظیم قرار داد».
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هرکس سوره حمد را قرائت کند خداوند به عدد خواندن تمام کتاب هایی که از آسمان نازل شده به او ثواب و پاداش عنایت می فرماید.
برخی از خواص سوره حمد
جهت رفع تب
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: هر کس، با ایمان سوره مبارکه فاتحه را چهل بار بر قدح آب با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند و آن آب را بر روی کسی که تب دارد بپاشد، تب از او زایل می شود.
زیادی نور چشم
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: چون کسی را درد چشم باشد یا در بینایی او ضعفی باشد در اول ماه چون هلال ماه را ببیند دست بر چشم خود بنهد و سوره فاتحه را 10 بار با نیت خالص و توجه به معنی آن بخواند و در آخر سوره مبارکه «توحید» را 3بار بخواند بعد از آن 7بار بگوید: «یا ربِّ قَوِّ بَصَری».
سپس بگوید: «اللهم اکف انت الکافی، اللهم عاف انت المعافی». درد چشم و ضعف بینایی به صحت مبدل می گردد.
ایجاد برکت
در کلامی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم آمده است: هرکس، هنگامی که وارد خانه خود می شود، سوره حمد و توحید را قرائت نماید خداوند فقر را از خانه او دور کرده و برکت زندگی او را به حدّی زیاد می کند که به همسایگانش نیز می رسد.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: فضیلت سوره حمد مانند فضیلت حاملان عرش است، هر کس آن را قرائت کند، ثوابی مانند ثواب حاملان عرش به او داده می شود
از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده است: «هرکس سوره حمد را قرائت کند، به لطف و عنایت الهی، درهای خیر دنیا و آخرت به روی او گشوده خواهد شد.»
ختومات مجرب
1) نماز عجیب و مشکل گشا
اگر کسی به نیت قضای حاجت دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت 19 مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و بعد از آن سوره حمد را تلاوت نماید و بعد از تمام شدن نماز 786 مرتبه آیه بسم الله الرحمن الرحیم را بگوید هر حاجتی داشته باشد برآورده خواهد شد. ان شاءالله.
2)برکت و گشایش روزی
از مولا علی علیه السلام نقل شده است: «اگر رزق و روزی و ثروت زیادی می خواهی و دوست داری از هر بنده و آزادی بی نیاز باشی و به زودی به آرزوهایت برسی و از غل و غش و حیله در امان باشی؛ پس «فاتحة الکتاب» را بخوان که اسرار عجیبی در ان نهفته است.
برای رسیدن به آرزوها و حاجت هایت، این سوره را در پنج نوبت (صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا) 100 مرتبه تلاوت کن.
3) جهت عزت و شخصیّت و حفظ آبرو
در روز جمعه شروع کند تا 41 روز، و هر روز 41 مرتبه سوره مبارکه حمد را بخواند و بعد از اتمام بلافاصله 13 بار این دعا را بخواند: «یا مُفَتِّحُ فَتَّح یامُفَرِّجُ فَرَّج یامُسَبِّبُ سَبَّب یامُیَسِّرُ یَسَّریامُسَهِّلُ سَهَّل یا مُتَمِّمُ تَمَّم برحمتک یا ارحم الراحمین»
منبع:میزان