گفتوگوي مجازي با علامه شهيد مرتضي مطهري پيرامون رويکرد نظاممند به اقتصاد اسلامي
در حوزه فلسفه و معرفت شناختي و فهم ديني دو ديدگاه بطور عمده در طول تاريخ اسلام در تعارض و تقابل بوده و هستند.
عدهاي ديدگاه فردگرايانه به دين داشته و رسالت و تکاليف ديني را در محدوده احکام فردي و عبادي ميدانند و بر اين باورند که کليه احکام و مباني عملي دين جنبه فرديت و منافع و مضار فردي و شخصي دارد و در نهايت يک نگاه حداقلي به دين دارند. و در اشکال سنتي و متجدد در ادوار گذشته و معاصر بروز و ظهور داشته و دارند.
از يک سو اين جريان را به شکل سنتي، خاستگاه فکري آن را در قالب متحجرين میتوان ريشهيابي کرد. و ديگر سوي جريان رويکرد حداقل ديني را افراد متجدد و روشنفکرمآب تشکيل میدهند که به مدل انديشههاي سكولار گرايش پيدا کردهاند.
اما در نگاه دوم ديدگاه جمعگرايانه و حداکثر ديني بر اين باور است که احکام و مباني عملي اسلام داراي دو بعد فردي و اجتماعي بوده و براي همه ابعاد نيازهاي انسان اعم از بعد مادي و معنوي متناسب با مقتضيات زمان داراي برنامه میباشد و بطور متعادل همه نيازهاي مادي و روحي انسان را دربر میگيرد.
آنان معتقدند كه شریعت در برابر دنیای انسانها نیز بیتفاوت نبوده، همة عرصههای حیات فردی و جمعی آدمی را دربر میگیرد و برای همة مناسبات و تعاملات اجتماعی و تحرّكات فردی او پیام مشخّصی دارد. به اعتقاد اینان، اصولا آباد كردن آخرت از طریق دنیا امكانپذیر است. این گروه، خود به دو دسته تقسیم میشوند: گروهی از آنان به رغم پذیرش شمول شریعت، در تبیین مسائل اجتماعی و اقتصادی دین، نگرش خُرد داشته، به نظاممند بودن شریعت معتقد نیستند. این نگرش، به دنبال پاسخگویی به شبهات و مسائل فردي است و هر گاه از آنان دربارة مسئلهای اقتصادی مثلا پرسشی شود، در مقام پاسخ به آن برمیآیند بدون اینكه جایگاه آن در كل نظام اقتصادی اسلام در نظر گرفته شود.
در مقابل، عدة دیگری نیز از جامعانگاران شریعت، نظاممند بودن آن را معتقدند و میگویند: اسلام دارای نظام اقتصادی است كه هماهنگ با نظام سیاسی و فرهنگی و … درصدد تحقق اهداف عالیه نظام است. اینک گفتوگوی پیش رو به تبیین رویکرد نظاممند به ابعاد اقتصاد اسلامی میپردازد:
***
سلوک معنوی و عرفانی امام سجاد(ع)
پیشوایان دین و دنیا
انسان موجودی دو بعدی است؛ زیرا از جسم و روح آفریده شده است و کالبد جسمانی برگرفته از خاک با روح الهی درآمیخته شده و جانوری با نفس و روانی خاص به وجود آمده است. چنین آمیزهای مقتضیات خود را دارد؛ چرا که هر یک خواستههایی را بر انسان تحمیل میکند که نمیتواند بیپاسخ از کنار آن بگذرد. امور غریزی، خواستههای بعد مادی و جسمانی او را نشان میدهد و امور فطری، خواستههای بعد معنوی و روحی او را به نمایش میگذارد.
بنابراین، نادیده گرفتن هر یک از آن دو بخش، به معنای نادیده گرفتن کلیت انسانی اوست. انسان همان اندازه که به خواب و خورد و خوراک و مسایل جنسی نیاز دارد و لازم است تا به آنها در حد نیاز و اعتدال پاسخ مناسب دهد، همچنین نیازهای روحی و روانی چون تکریم، احترام، محبت، عشق، دوستی، عبودیت و بندگی ، نماز و نیایش و مانند آن دارد که میبایست به آن پاسخ بدهد. مثلا اگر به خواستههای جنسی او در مسیر درست چون ازدواج با جنس مخالف پاسخ داده نشود، به خودارضایی یا هم جنس گرایی یا زنا و تجاوزگری روی میآورد؛ همچنین اگر به بندگی و عبادت خداوند نپردازد، به بندگی هواهای نفسانی(فرقان، آیه ۴۳؛ جاثیه، آیه ۲۳) یا موجودات دیگر از شیاطین و جنیان(مریم، آیه ۴۴؛ سبا، آیه ۴۱) و فرشتگان(سبا، آیه ۴۰) و طاغوت و بتها میپردازد (نحل، آیه ۳۶؛ ابراهیم، آیه ۳۵) و حتی انسانهایی مانند حضرت مسیح(ع) و عزیر(ع) را به عنوان خدا قرار داده و به عبادت آنها مشغول میشود.(آل عمران، آیه ۴۵)
برنامهها و سیاستهایی که برای انسانها ریخته میشود میبایست هر دو بعد جسمی و روحی او را پوشش دهد وگرنه ناقص و نارسا خواهد بود. آموزههای اسلامی همواره به این مهم توجه داشته است که میان نیازهای جسم و روح، اعتدال منطقی برقرار کند و به میزان مناسب و متناسب به آنها پاسخ دهد؛ چنانکه به نیازهای دنیا و آخرت آنان توجه داشته است؛ زیرا از نظر آموزههای اسلامی زندگی محدود به دایره دنیا نمیشود، بلکه حتی زندگی دنیوی مقدمهای بر زندگی حقیقی و جاودانهای است که برای انسان در نظر گرفته شده است. از این رو به مسائل اخروی بهایی خاص داده شده است تا برآورده شود و چیزی در این حوزه کم گذاشته نشود.
به هر حال، دین اسلام دینی جامع است که میان نیازهای مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی تعادل ایجاد و بر اساس فطرت و غریزه انسانی برای آن برنامه و دستورالعملی صادر کرده است. پیشوایانی که به عنوان الگوهای برتر و جامع و کامل معرفی شدهاند نیز از همین خصوصیت برخوردار هستند و در این زمینه هیچ کوتاهی صورت نمیگیرد.
از جمله این پیشوایانی که خداوند برای بشریت معرفی کرده، امام علی بن الحسین (ع) مشهور به امام زینالعابدین و امام سجاد است. ایشان نیز میان دین و دنیا و جسم و روح بشر جمع کرده است.
اما توجه به مقتضیات زمان و مکان، موجب شده است که ایشان به جنبههای ارتباطات معنوی و سیر و سلوکی بیشتر توجه داشته باشد و دیگران را به آن سمت و سو هدایت کند؛این گونه است که به عنوان امام سجاد یعنی بسیار سجدهکننده و امام زین العابدین یعنی زینت عبادت کنندگان مطرح و معروف میشود.
زمان امام سجاد(ع) به گونهای بود که حاکمیت طاغوت اجازه فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و حتی علمی را به ایشان نمیداد و استبداد و خفقان دولت اموی و مروانی چنان شدید و سنگین بود که ایشان حتی بخشی از معارف حقوقی و فقهی را از طریق دعا و نیایش آموزش میدهد و به گوش خواهان آن میرساند. بخشی از این دعاها در صحیفه سجادیه به عنوان زبور آل محمد(ص) گردآوری شده است و بخشی دیگر در کتب دیگر آمده است؛هر چند که بسیاری از آنها به دست ما نرسیده و بشریت از آن همه علوم و معارف انسانی و متعالی محروم شده است.
استاد کل عرفان و معرفت
انسان، گمشدهای دارد که میکوشد آن را به دست آورد. انسانها هر چه از نظر مالی و مادی رشد پیدا میکنند و از نظر آسایشی و رفاه به اوج کمال نزدیکتر میشوند، احساس خلأ در آنان بیشتر میشود.
این افزایش تا به اندازهای است که گاه به جنون و افسردگی کشیده شده و شخص در اوج رفاه و به ظاهر خوشبختی مادی و دنیوی، دست به خودکشی میزند و یا به مواد مخدر گرفتار شده و در مستی آن خود را فراموش میکند.
گمشده هر انسانی به ویژه مومن، حکمت و معارف الهی است.(نهج البلاغه؛ حکمت ۷۹) از آنجا که ذات انسان علم الهی است که در او سرشته شده است، همواره میکوشد تا آن را در خود زنده نگه دارد و هر گاه به هر دلیل درونی و بیرونی چون هواهای نفسانی و وسوسههای شیطانی از آن دور میشود، احساس خلأ و کمبود میکند؛ چرا که کمال مطلق انسان در علم و حکمت است و انسان بدون آن، گویی از انسانیت خود خالی شده است؛ زیرا علت کرامت انسانی و مسجود شدن او همین روح تعلیم یافته الهی است که در کالبد خاکی انسان به ودیعت گذاشته شده است و اگر آن را نداشته باشد گویی چیزی از انسانیت ندارد.
امام سجاد(ع) به عنوان یکی از پیشوایان و رهبران بزرگ الهی بر آن بود تا با سنت و سیره، این حقیقت را برای مردمان آشکار کند و با توجه به ظرفیت و فضای موجود آن روز، گامهایی را بردارد. آن حضرت در زمانی میزیست که به سبب فتوحات بزرگ، مسلمانان از نظر ثروت به یک قطب بزرگ سرمایهداری تبدیل شده بودند و از مستی پیروزی و ثروت و رفاه در خوشی بودند.
این گرایش به مادیات بویژه در میان حاکمان به شکل افراطی ظهور پیدا کرده بود؛ زیرا آنان که زمانی در بیابانهای خشک و بیآب و علف نجد و حجاز میزیستند و هسته اولیه رهبران را تشکیل میدادند، اکنون به سرزمینهایی دست یافته بودند که سرشار از آب و علف و بوستان و گلستان بود و ثروتهای ایشان در شکل شمشهای زرین را میبایست با تبر میشکستند ومیان وارثان تقسیم میکردند؛ چنانکه درباره ثروتهای خاندان طلحه و زبیر و عثمان و غیره این گونه در تاریخ آوردهاند.
گاردین: عربستان با پول رئیس کمیته حقوق زنان سازمان ملل شد!
سازمان ملل مدت ها است که اعتبار و جایگاه خود را از دست داده است و اکنون تنها به عنوان بنگاهی اجارهای شناخته میشود. بنگاهی که کشورهای مختلف با توجه به میزان دلارهایی که به آن میدهند به اهداف مورد نظر از طریق این سازمان میرسند. هر روز نیز یکی از رسواییهای این سازمان منتشر میشود. در همین ارتباط راز ریاست عربستان بر کمیسیون زنان در این سازمان نیز فاش شده است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، روزنامه انگلیسی گاردین در گزارشی به بیان نقش پول در انتخاب عربستان برای عضویت در کمیته حقوق زنان و برابری جنسیتی در سازمان ملل متحد پرداخته است. این روزنامه نوشته «قراردادهای تسلیحاتی که میان عربستان و برخی از کشورها و اعضای شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل وجود دارد بر ریاست عربستان در کمیته حقوق زنان سازمان ملل بسیار موثر بوده است.»
گاردین نوشته: «8 عضو شورای اقتصادی سازمان ملل از جمله آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و ایتالیا به عربستان سلاح میفروشند؛ کشوری که بزرگترین واردکننده سلاح در جهان است و 4 میلیون و 200 هزار دلار از ایتالیا، 750 هزار یورو از آلمان و 20 میلیارد دلار از آمریکا تنها در سال 2015 سلاح خریداری کرده است.»
بر اساس گزارش این روزنامه، این تصمیم خشم حامیان حقوق بشر و حقوق زنان را برانگیخت؛ زیرا براساس یک گزارش، عربستان در سال 2016 در حوزه برابری جنسیتی از میان 144 کشور در جایگاه 141 قرار گرفت.
البته این اولین باری نیست که آلسعود با استفاده از پول توانسته جایگاه و امتیازی را در سازمان ملل به دست آورد. سازمان ملل پیش از این نیز نام ائتلاف متجاوز به یمن به رهبری آلسعود را از لیست سیاه نقض حقوق کودکان در یمن با فشار اقتصادی عربستان و به ویژه تهدید به متوقف کردن حمایت مالی از صندوق آنروا (سازمان امدادرسانی به آوارگان فلسطینی) خارج کرد.
کشورهای عضو کمیسیون حقوق بانوان سازمان ملل متحد اخیرا عربستان را به عنوان رئیس این کمیسیون انتخاب کردند. مسئلهای که ضربهای دیگر بر اعتبار نداشته سازمان ملل وارد کرد.
سیاست ورزی ،یک تکلیف الهی
- تا وقتی مردم یک جامعه سیاستورزی را مهمترین تکلیف الهی خود ندانند، به مرز سعادت نمیرسند.
- قضاوتهای عادلانه سیاسی مهمترین تکلیف دینی است.
-نان بعضیها در هیجانات و شلوغکاریهای سیاسی است!
در هیجانات سیاسی بطلان یک حرف غلط زیاد معلوم نمیشود.
در حالی که انقلاب ما یک انقلاب عقلانی است، و عقلانیت کارش فقط در #آرامش پیش میرود!
همانطور که بدترین نوع ظلم و خیانت را سیاستمداران انجام میدهند، بالاترین خدمت و عبادت را هم تنها سیاستمدارن و قدرتمندان میتوانند انجام دهند.
استاد پناهیان
منبع :شهر خوبان
بزرگترین مسجد شیعیان سوئد را آتش زدند!
در جلوهای دیگر از گسترش اسلام هراسی در اروپا افراد ناشناس مسجد امام علی (ع) در منطقه «یاکوبزبرگ»، بزرگترین مسجد شیعیان در سوئد را به آتش کشیدند. آتشسوزی حدود ساعت یازده شب شنبه (10 اردیبهشت) به وقت محلی آغاز شد و آتشنشانان تا ساعت سه بامداد بخش بزرگی از آن را خاموش کردند. در بیانیه پلیس سوئد آمده است که در این آتشسوزی «کسی مجروح و مصدوم نشده» و پلیس محل آتشسوزی را برای تحقیقات در کنترل گرفته است. این مسجد تقریبا به طور کامل سوخته است.
براساس اطلاعیه مرکز اسلامی امام علی(ع) ارزیابیهای اولیه پلیس نشان از عمدی بودن آن دارد. بر اساس آخرین مشاهدات، بخشهایی از مرکز به طور کامل از بین رفته و دود ناشی از این حادثه همچنان تمامی بخشهای مرکز را پوشانده است.
مرکز اسلامی امام علی(ع) مرکزی مستقل، دینی و مردمی است که توسط جمعی از مسلمانان و پیروان مکتب اهلبیت(ع) در سال 1996 میلادی تاسیس شد. این مرکز هیچگونه وابستگی به دولت و یا نهاد خاصی ندارد و اداره آن با تکیه بر شرع مقدس اسلام و قوانین کشور سوئد صورت میگیرد.
این مرکز اسلامی علاوه بر برنامههای ثابت خود همچون برگزاری منظم نمازهای جماعت، نماز جمعه، دعای کمیل و غیره در مناسبتهای مختلف سال نیز دارای برنامههای گوناگون اسلامی و فرهنگی است که همواره با استقبال مسلمانان و بالاخص شیعیان مقیم سوئد و کشورهای همسایه همراه بوده است.
سایه جنگ را حضور ملت رفع کرده نه مسئولان
رهبر انقلاب تأکید فرمودند:
سایه جنگ را حضور ملت رفع کرده نه مسئولان
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در آستانه روز کارگر در دیدار هزاران نفر از کارگران و کارآفرینان، کارگری را مایه افتخار خواندند و با تأکید بر تأمین «امنیت شغلی و معیشتِ» جامعه کارگری افزودند: حضور کارگران و همه قشرهای ملت در صحنه همواره سایه جنگ و تعرض دشمنان را از سر ملت ایران کم کرده و در انتخابات پیش رو نیز هرکس، «کشور، نظام و امنیت» را دوست دارد در انتخابات شرکت کند زیرا این حضور تعیینکننده، شرّ دشمن را از سر کشور کم خواهد کرد.
رهبر انقلاب اسلامی با تبریک سالروز ولادت با سعادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، محبت و معرفت و اظهار ارادت به آن حضرت را مایه افتخار ملت دانستند.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، کارگر را «ستون فقرات اقتصاد و تولید» خواندند و افزودند: برای داشتن اقتصاد «پیشرفته و مستقل» و رونق اقتصادی باید به قشر کارگر اهمیت فراوان داد و اگر بخواهیم جامعه کارگری از امتیازات و حقوق شایسته برخوردار باشد، باید بر روی «تولید ملی» تکیه و تأکید کنیم.
رهبر انقلاب اسلامی، دلگرم شدن کارگران در جامعه را موجب سامانیافتن وضع اقتصادی دانستند و گفتند: مشکل اقتصاد کشور بدون راهحل نیست و گرهای نیست که بازنشدنی باشد و یکی از الزامات مهم در این گرهگشایی، ملاحظه و رعایت حقوق کارگران است.
ایشان خاطرنشان کردند: جامعه کارگری باید احساس تکریم و احترام و سربلندی کند و قدر کار او دانسته شود و در این صورت، خستگی و بیحوصلگی و بیاعتنایی به کار وجود نخواهد داشت.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای با تأکید بر «ترویج فرهنگ کار و اهمیت کار» افزودند: نفس علاقه و اشتیاق به کار باید در جامعه ترویج پیدا کند و کار چنان ارزشمند شناخته شود که کارگر با افتخار بگوید کارگر هستم و در گفتن این موضوع، احساس حقارت نکند.
ایشان، «تأمین امنیت شغلی» و «تأمین معیشت کارگران» را دو وظیفه مهم مسئولان خواندند و گفتند: دولت، کارفرما، کارگر و کارآفرین هر یک به سهم خود در سامان یافتن مشکلات جامعه کارگری در این زمینه مسئول هستند و باید وظایف خود را دنبال کنند.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، هدف از بیان این مطالب و تأکید بر اقتصاد مقاومتی و نامگذاری سالها را ایجاد یک گفتمان و خواست عمومی خواندند و افزودند: تبدیل شدن یک موضوع به خواست عمومی، موجب تحقق آن میشود و مسئولان نیز در آن جهت حرکت خواهند کرد.
ایشان با اشاره به نقشآفرینی سیاسی و اجتماعی کارگران در کشورهای مختلف و تلاش دشمنان برای رودررو قرار دادن جامعه کارگری با جمهوری اسلامی از همان روزهای اول انقلاب، گفتند: با وجود این تلاشها، کارگران همیشه جانب نظام را گرفتند و از آن حمایت کردند و در واقع جامعه متدین و فعال کارگری در طول این سالها به دشمنان کشور سیلی زده است.
حضرت آیتالله العظمی خامنهای افزودند: جمهوری اسلامی و همه دستاندرکاران باید سپاسگزار و قدردان جامعه کارگری باشند زیرا جامعه کارگری همواره در کنار و همراه نظام بوده و پس از این نیز به فضل الهی همینگونه خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید فراوان بر مسئله اشتغال، این مسئله را در درجه اول اهمیت خواندند و افزودند: اگر مسئله اشتغال به شکل مناسبی حل شود، آسیبهای اجتماعی از جمله مواد مخدر، مشکلات جوانان و آفتهای ناشی از بیکاری و بیکارگی هم کاهش محسوس خواهد یافت.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای تأکید کردند: هرکس مسئول اجرایی کشور شود و همه کسانی که در دولت آینده مسئولیت بخشهای اقتصادی را برعهده میگیرند، باید از همان روز اول، همت و تلاش خود را به حل مشکل اشتغال معطوف کنند، چرا که در این موضوع مهم، حتی یک روز تأخیر جایز نیست.
ایشان، توجه به تولید ملی در همه ابعاد صنعتی، کشاورزی، خدمات و دیگر عرصهها را لازمه حل مشکل اشتغال برشمردند و خاطرنشان کردند: مسئولان دولتِ بعدی باید در اولین فرصت با برنامهریزی به این موضوع بپردازند.
رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان با ابراز خرسندی از اینکه فضای انتخاباتی در کشور در حال گرم شدن است، افزودند: ملت عزیز بدانند حضور در انتخابات در موضوع امنیت ملی تعیینکننده است و اگر مردم پای صندوقهای رأی بیایند، کشور در امنیت باقی خواهد ماند.
ایشان با استناد به اطلاعات موثق افزودند: ترس از حضور ملت در صحنه، علت اصلی خودداری دشمنان پررو، وقیح و گردنکلفت از هر عمل و اقدام سخت در مقابل ایران است چرا که دشمنان از حضور مردم در صحنه، به معنای واقعی کلمه میترسند.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای افزودند: اگر میان ملت و نظام فاصله بیفتد و مردم به صحنه نیایند، دشمنان هر کاری بخواهند انجام میدهند چرا که این کارها برای آنها خیلی هم سخت نیست همانطور که در جاهای دیگر دنیا این کارها را کردهاند.
رهبر انقلاب با انتقاد از کسانی که حضور خود را باعث دور شدن سایه جنگ از کشور میدانند، افزودند: گاهی میشنویم بعضی میگویند یا در گذشته گفتهاند که وقتی ما آمدیم مسئولیت پیدا کردیم، توانستیم سایه جنگ را از سر کشور رفع کنیم، اما این حرفها درست نیست و واقعیت آن است که در تمامی سالهای متمادی، حضور ملت در صحنه، باعث رفع سایه جنگ و تعرض از سر ایران شده است.
ایشان، مهمترین مظهر این حضور ملی را شرکت در انتخابات خواندند و افزودند: هرگز نمیگویم به چه کسی رأی بدهید یا ندهید، اما اصرار دارم که در پای صندوق رأی حاضر باشید و به هر کسی تشخیص میدهید رأی دهید.
رهبر انقلاب در جمعبندی این بخش از سخنانشان تأکید کردند: هرکس کشور، نظام و امنیت را دوست دارد در انتخابات شرکت کند، این حضور تعیینکننده، شرّ دشمن را از سرِ کشور کم خواهد کرد.
ایشان با تجلیل از پیوندهای عمیق و همراهی مردم با نظام در همه دشواریهای چهل سال گذشته، افزودند: پیشرفت، اقتدار، آبرو، عزت و نفوذ امروز جمهوری اسلامی در منطقه مرهون همراهی و همدلی ملت با نظام است.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای با اشاره به ضرورت فکر و تأمل و مشورت برای رأی دادن به نامزدها افزودند: هرکس براساس منطق و فکر، به نامزدی رأی دهد، حتی اگر در تشخیص اشتباه کرده باشد، نزد خداوند معذور است اما اگر سرسری و بیدقت انتخاب کند، پیش پروردگار و حتی وجدان خود عذری ندارد.
رهبر انقلاب پس از بیان این نکات مهم برای مردم، به بیان چند توصیه به شش نامزد انتخابات پرداختند.
توصیه اول ایشان به نامزدها این بود که نیت خود را خدایی کنید و برای خدمت تلاش کنید نه برای قدرت، چرا که هرکس برای خدمت به مردم بویژه طبقات ضعیف وارد میدان شود، هر حرف و حرکت او اجر و حسنه دارد.
دومین توصیه رهبر انقلاب به نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، اعلام صریح حمایت از قشرهای ضعیف بود.
ایشان افزودند: بهگونهای شعارها و برنامهها را مطرح کنید که همه بدانند با هدف اصلی حمایت از طبقات ضعیف وارد عرصه شدهاید و حل این مشکل مهم برای شما در اولویت جدی قرار دارد.
رهبر انقلاب اسلامی بار دیگر خطاب به نامزدها گفتند: بین خود و خدا عهد کنید که اگر مردم به شما رأی دادند، اولویتها را رعایت کنید و به قشرهایی بیشتر توجه کنید که نیاز به مراقبت بیشتر دارند.
ایشان، «کار انقلابی و جهادی» را تنها راه سامان یافتن مشکلات کشور دانستند و افزودند: مردم و نامزدها بدانند که برای حل مشکلات موجود باید مثل یک جهادگر، کمر بسته خدمت بود و با کار «پرحجم و با کیفیت، مجاهدانه و انقلابی»، بنبستها را شکافت و کشور را به پیش برد.
رهبر انقلاب اسلامی با انتقاد از کسانی که انقلابی بودن را مترادف بینظمی توصیف میکنند خاطرنشان کردند: نظم از خطوط اصلی انقلابیگری است، انقلابیگری یعنی سرگرم تشریفات و حاشیه و کارهای زرق و برقدار نشدن و تلاش بیپایان و خستگیناپذیر برای حل مشکلات مردم و گشودن گرههای تولید و کار و اشتغال با راههای میانبر.
رهبر انقلاب در بخش پایانی سخنانشان به مسئولان همه دستگاههای ذیربط در انتخابات اعم از وزارت کشور، شورای نگهبان، صدا و سیما و دیگر دستگاهها تأکید کردند: آرای مردم امانت است؛ در نهایت احتیاط و مراقبت این امانت سنگین را حفظ کنید و اجازه دست درازی به احدی را ندهید.
ایشان رعایت دقیق، بدون استثنا، و بدون رودربایستی قانون را لازمه برگزاری انتخاباتی مطلوب و مورد رضایت پروردگار خواندند و این جمله اساسی سالهای اخیر خود را تکرار کردند: «رأی مردم حقالناس است و اگر کسی به حقالناس تعرض کند، از عهده آن برنخواهد آمد».
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سخنانی ایجاد اشتغال از طریق توسعه بنگاههای کوچک و متوسط را تنها راه مؤثر اشتغالزایی در جامعه دانست و افزود: در چهار سال گذشته حدود ۲ میلیون شغل در کشور ایجاد شد اما با توجه به ورودیهای جمعیت، این مقدار شغل پاسخگوی نیازها نیست.
آقای ربیعی کارگران و بیکاران را از آسیبپذیرترین اقشار جامعه خواند و با اشاره به کاهش قدرت خرید کارگران و بازنشستگان، گفت: تلاش کردهایم سیاست تعیین دستمزد را بهگونهای نهادینه کنیم که تا حدودی زمینه برای جبران قدرت خرید کارگران و بازنشستگان فراهم شود.
قدرت تأثیرگذاری دین در انگیزۀ شرکت در انتخابات
دین عامل قدرتمندی برای ایجاد انگیزه در مردم برای شرکت در انتخابات و انتخاب صحیح است و انسان را در تشخیص درست راهنمایی میکند. ولی متأسفانه در جامعۀ ما، قدرت تأثیرگذاری دین در انگیزۀ شرکت در انتخابات، و در انتخاب بهتر، بهشدت نادیده گرفته میشود.
نزدیک سی سال در این کشور کار شده که به انتخابات، دینی و معنوی نگاه نشود. باید دید اگر به انتخابات، دینی نگاه کنیم، چه کسانی ضرر میکنند؟
چه کسانی میگفتند «دین را در سیاست دخالت ندهید، و قداست را در مسائل سیاسی وارد نکنید»؟ کسانی که میخواستند سوء استفادههای خاص خود را بکنند. چون میدیدند اگر مردم با انگیزۀ دینی و عمل به تکلیف شرعی در انتخابات شرکت کنند، لابد انتخابی میکنند که به تکلیف شرعی نزدیکتر است. و آنها ناکام خواهند ماند.
حتی اگر برخی منافقانه از دین سوءاستفاده کنند، ما نباید دین را به عنوان یک عامل انگیزهبخش و راهنماییکننده برای انتخابات حذف کنیم. بالاخره مردم خودشان کمکم قدرت قضاوت و رشد سیاسی پیدا میکنند و نمیگذارند این مدعیان از دینگرایی مردم سوءاستفاده کنند.
مسلماً یکی از وظایف مهم دینی ما، این است که با انتخابات چگونه برخورد میکنیم؟ انگیزۀ شرکت ما در انتخابات چیست؟ بهخاطر خداست؟ خدا چقدر در تصمیمگیری ما برای نوع انتخابمان مؤثر است؟
حضرت امام(ره) میفرمود: در ایام انتخابات، طلاب و علما کارهای خود را رها کنند و به انتخابات بپردازند و مردم را هوشیار کنند(صحیفه امام/15/16) یعنی ایشان اینرا یک وظیفۀ دینی میدانستند.
سعی کنید انگیزۀ دینی مردم را برای حضور در انتخابات و برای تشخیص اصلح، بالا ببرید. به مردم بگویید: این یک آموزۀ دینی است که هر کاری در دنیا انجام دهیم، روز قیامت باید جواب بدهیم؛ و مسألۀ انتخابات هم مهمتر از بسیاری از کارهای دیگر است، مگر میشود در اینباره سؤال نکنند؟! آیا خدایی که از رفتارهای کوچک و شخصی ما سؤال میکند؛ از رفتار ما در عرصۀ سیاسی اجتماعی سؤال نخواهد کرد؟! آیا خدا روز قیامت از ما نمیپرسد چرا این فرد را انتخاب کردی؟! یقیناً میپرسد. باید ببینیم پیش خدا چه جوابی داریم؟
عالمان دینی که در مساجد و منبرها به این پرسش الهی در روز قیامت نمیپردازند در واقع مردم را به گمراهی سوق میدهند. اگر منِ طلبه بخشی از سؤالاتی که خدا روز قیامت از مردم میپرسد را پنهان کنم، عامل گمراهی مردم خواهم شد. هم اصل حضور و هم نحوۀ حضور در انتخابات در روز قیامت سؤال خواهد شد. کسی حق ندارد صرفاً به میل خودش و بدون حجت شرعی به کسی رأی بدهد. آنهم برای امر مهمی مثل ریاستجمهوری!
‼️شما هرجایی دربارۀ هر کاندیدایی صحبت کنید، اگر صحبت شما ناروا باشد و دیگران را در تشخیص به گمراهی بیندازید، خدا روز قیامت مؤاخذه خواهد کرد، مؤاخذهای خیلی سنگینتر از اینکه مثلاً ازدواج یک دختر و پسر جوان را بههم بزنید. و اگر شما برای انتخاب بهترِ یک رئیس برای جامعه، تلاش کنید، یقیناً ثوابش خیلی بیشتر از تلاش در جهت انتخاب یک همسر خوب برای یک جوان است.
ما باید بار دیگر به اجر تلاش خاصلانه برای انتخابات، معنوی نگاه کنیم. کمک به یک مظلوم یا محروم چقدر ثواب دارد؟ حالا اگر شما به رفع ظلم و محرومیت در کل جامعه کمک کنید چقدر بیشتر ثواب دارد! اصلاً مقدرات فرزندان ما به همین اقدامات ما وابسته است. این مسائل واقعیت دارد و روز قیامت خدا از ما میپرسد! بیایید از عینک معنویت به اینها نگاه کنیم.
خیلیها جرأت نمیکنند این واقعیت را به مردم بگویند که خدا روز قیامت سؤال میکند که به چه کسی رأی دادی. ولی این واقعیت دارد! رأی دادن یک امر دلبخواهی و از سرِ هوی و هوس نیست! واقعاً باید بین خودت و خدای خودت تشخیص داده باشی که «این فرد برای مملکت مفیدتر است» البته ممکن است تشخیص تو درست نباشد، ولی باید به اندازۀ توان خودت، بررسی کرده باشی.
استاد پناهیان
پاسداری یک شغل نیست، یک مرام است
سوم شعبان ، میلاد امام حسین (ع) وروز پاسدار گرامی باد
مقام معظم رهبری :
پاسداری از انقلاب، مخصوص سپاه پاسداران که نیست؛
همه موظّفند -هر انسانی، هر موجود مؤمنی موظّف است.
قتی شما میگویید ما پاسدار انقلابیم، معنایش این است که انقلاب زنده است، انقلاب حاضر است، انقلاب موجود است.
اگر انقلاب -آنچنان که بعضی ادّعا میکنند یا بعضی آرزو میکنند- مرده بود، پاسدار لازم نداشت؛
وقتی شما میگویید من پاسدار انقلابم، یکی از معانی پاسداری و یکی از ابعاد مفهومی پاسداری، این است که انقلاب مورد تهدید است؛ بله، اگر تهدید نباشد، پاسداری لازم نیست. آنجایی انسان پاسداری میکند که تهدید وجود دارد؛
یک معنای پاسداری یعنی حراست کردن و حفاظت کردن،
یک معنای پاسداری یعنی گرامی داشتن،
پاسداشت کسی یا چیزی را داشتن، یعنی آن را انسان گرامی بدارد، آن را محترم بدارد؛ این هم هست. معنای پاسداری از انقلاب فقط حفاظت از انقلاب نیست – بلکه به معنای گرامی داشتن انقلاب، اهمّیّت دادن به انقلاب، بزرگ داشتن انقلاب هم هست. انسان پاس کسی را بدارد یعنی او را گرامی بدارد، قدر او را بشناسد، اهمّیّت او را بداند (۲۵/شهریور/۹۴)
هشدار های انتخاباتی
شرح حدیث «حُسَیْنٌ مِنِّی» توسط حاج آقامجتبی
به گزارش عمارنامه، سوم شعبان المعظم سالروز ولادت مولایی است که در عالم هستی نظیر و همتایی ندارد، حضرت سیدالشهدا امام حسین(ع) پارهتن امام علی(ع) و صدیقه فاطمه(س) در چنین روزی در مدینه النبی دیده به جهان گشود و گلهای لبخند را نثار لبان مبارک حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) کرد، به مناسبت میلاد سراسر نور و مبارک ثارالله پای سخن آیتالله مجتبی تهرانی از اساتید فقید اخلاق تهران درباره روایت «حُسَیْنٌ مِنِّی» مینشینیم:
*معنای «حُسَیْنٌ مِنِّی»
اینکه میفرماید: «حُسَیْنٌ مِنِّی»، حسین از من است، چه معنایی دارد؟ یعنی به حسب ظاهر من مجرای وجودی او در این جهان بودهام. واقعاً هم همین گونه است. در این مطلب شبههای نیست. ما این را بسیار خوب میتوانیم بفهمیم که این بخش روایت جنبه شخصی دارد نه شخصیتی. اگر ما به ظاهر روایت توجه کنیم این معنا از «حُسَیْنٌ مِنِّی»؛ حسین از من است، برداشت میشود. همان طور که پیغمبر(ص) راجع به دخترش زهرا(س) فرمود: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی»، فاطمه پاره تن من است. بر این اساس میگوییم ایشان مجرای وجودی او بوده و لذا تولّد شخصی حضرت از پیغمبر(ص) میباشد.
اما جمله بعد یعنی عبارت «وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ»؛ من از او هستم، کار را قدری مشکل کرده است. آیا این جمله در مقام بیان شدّت رابطه وجودی بین پیغمبر اکرم(ص) و امام حسین(ع) است؟ یعنی در آن تأویل به کار ببریم؟ یا گویای مطلب بالاتری است؟ در اینجا رسول اکرم(ص) مطلب دیگری را بیان میدارند. حضرت میفرماید درست است که من از نظر شخصی مجرای حسین(ع) بودهام، ولی او از نظر شخصیتی نسبت به من نقش دارد. من مجرای وجودی و علت محدثه او در این عالم هستم، اما او علت مبقیه شخصیتی من است.
در تاریخ آمده است که حضرت موسی(ع) ابتدا در مصر بود. بعد، از آنجا بیرون آمد و به سمت مدین رفت. تا وقتی که از مصر بیرون نرفته بود از انبیاء به شمار می آمد، اما از رسل و صاحبان شریعت محسوب نمیشد. او پیرو همان آیین حضرت ابراهیم(ع) بود. اما هنگامی که به مدین رسید، مقام رسالت را به او دادند. یعنی تولد شخصیّتی او به عنوان یک رسول اولوالعزم در مدین است نه در مصر. بعد از تولد شخصی او، شخصیت نبوتش هم بروز پیدا کرد. اما بعد از این دو موقعیت است که شخصیت جدید او به عنوان یک رسول متولد میشود. هر کدام از اینها تولد خاص به خود دارد. اگر به آیات شریفه مراجعه کنید میبینید که وقتی از مصر بیرون آمد: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ»؛ امّا «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنی سَواءَ السَّبیلِ»؛ میخواهد به او شخصیت جدید داده شود. دقت کنید!
اما شخصیت حسین(ع) به عنوان علت مبقیه شخصیت پیغمبراکرم از کجا شروع شد؟ در تاریخ مینویسند حسین(ع) در آخر ماه رجب به سمت مکه حرکت کرد. حضرت هنگام خروج از مدینه این آیه شریفه را تلاوت کردند که: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ». امام هنگامی که در سوم شعبان وارد مکه میشود، میفرماید: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنی سَواءَ السَّبیل». اگر کسی اهل دقت باشد، در این موارد به نکات بسیاری دست پیدا خواهد کرد. در اینجا است که شخصیت جدید حسین(ع) متولد میشود.
شخصیت امامت حسین(ع) مانند نبوت حضرت موسی(ع) بروز و ظهور پیدا کرده بود، اما شخصیت جدید او که بر اساس آن میتوانست علت مبقیه شخصیت پیغمبر اکرم(ص) و رسالت او باشد در زمان ورود به مکه شکل گرفت. لذا آیاتی که امام(ع) تلاوت میکند دقیقاً با حالات حضرت موسی(ع) مطابقت دارد.
هنگامی که حضرت موسی(ع) از مصر بیرون آمد، «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ». این جنبه نفیای دارد؛ یعنی میخواهد از قید و بند این خبیثها خلاص شود. بعد هم میگوید: «رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ»، تا به مدین میرسد. مدین سرزمینی امن و تقریباً خارج از قلمرو حکومتی فرعون بوده است. به همین خاطر هنگامی که حضرت موسی به آنجا میرسد، میگوید: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنی سَواءَ السَّبیل».
مدینه نیز در منطقه حکومتی یزید قرار داشت، به همین جهت میخواستند در آنجا از حضرت بیعت بگیرند. امام درست مانند حضرت موسی(ع) همان آیه را تلاوت میفرماید که جنبه نفی داشت: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ». حضرت هنگام ورود به منطقه امن مکه که نقطه آغاز تولد شخصیت جدید او محسوب میشود این آیه را تلاوت میکند که: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنی سَواءَ السَّبیل».
لذا در این تعبیراتی که از پیغمبراکرم(ص) آمده و حتی عامه هم مکرراً آن را نقل میکنند: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» یا «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه»، اگر عبارت اول روایت را تولد شخصی حضرت معنا کنیم، بخش دوم آن را تولد شخصیتی به معنای علت مبقیه بودن رسالت نبی اکرم(ص) خواهیم گرفت. «من هم از او هستم»، به این معنی نیست که او در مجرای وجودی من نقش داشته است.
عجیب اینکه تولد شخصی و شخصیتی حسین(ع) در یک روز و آن هم روز سوم شعبان بوده است. به نقل مشهور تولد شخصی حضرت در سوم شعبان در مدینه بوده و تولد شخصیتی ایشان نیز در سوم شعبان هنگام ورود به مکه میباشد. هم تولد شخصی حسین(ع) و هم تولد شخصیتی او در یک روز بوده است. این تقارن عجیبی است که ورود امام به این نشئه با ورودش به مکه در سوم شعبان باشد. این از مواردی است که در تاریخ کمتر دیده میشود.