اهمیت و آداب قرائت قرآن
پرسش:
تلاوت قرآن کریم از چه جایگاه و اهمیتی برخوردار است و آداب قرائت آن چگونه میباشد؟
پاسخ:
یکی از سنتهای متروک در میان ما، خصوصاً وقتی که نظام جدید تحصیل آمده است، تلاوت قرآن مجید است. ما در گذشته با سواد کمتر داشتیم، در عین حال که با سواد از امروز کمتر داشتیم، ولی قرآنخوان از امروز بیشتر داشتیم، چون با سوادهای ما صدی نود و پنج اگر نگوییم صدی نود و نهتایشان، با اینکه باسوادند، و بسا هست یکی دو زبان خارجی را هم میدانند، و یک کتاب انگلیسی را اگر به او بدهی، مثل بلبل میخواند، ولی قرآنخواندن را بلد نیست، در صورتی که خود قرآنخواندن از مستحبات و از عبادات بسیار اکید و اصیل مؤثر در نقش انسان است. «نه تنها خواندن، بلکه خواندنی که در حدی توأم با دانستن باشد. در آیات اول (سوره مزمل) خداوند میفرماید: «یا ایهاالمزمل… و رتلالقرآن ترتیلا» ای جامه به خود پیچیده… قرآن را با دقت و تأمل بخوان!
یعنی قرآن را بخوان، به شکل ترتیل هم بخوان، به بیان واضح، نه خیلی تند و سریع و نه خیلی کند و کلمات از یکدیگر گسسته، در حالتی قرآن را بخوان که گویی داری خودت به خودت تلقین میکنی. «اقبال لاهوری» میگوید: پدرم یک جمله به من گفت که این جمله روح من را دگرگون کرد. روزی من در اتاقم داشتم قرآن میخواندم، پدرم آمد از جلو اتاق رد بشود، به من گفت: محمد! قرآن را آن چنان بخوان که گویی بر تو نازل شده است. میگوید: این جمله خیلی در من اثر گذاشت:
مجتهدین غیر از مسئله نماز شب، یکی از کارهایشان قرآن خواندن در سحر است… اینکه مسلمان، روز بگذرد و یک حزب، یعنی یک چهارم یک جزء را نخواند، انصافاً یک ظلم به قرآن است. در حدیث است حداقل روزی پنجاه آیه از قرآن بخوانید. (آشنایی با قرآن، شهید مرتضی مطهری(ره)، ص 198 تا 201)
آداب قرائت قرآن
1- خواندن قرآن با فکر و تعقل
«افلا یتدبرون القرآن» آیا در (آیات و مفاهیم) قرآن نمیاندیشند. (نساء - 82)
2- با دقت و شمرده خواندن
«ورتلالقرآن ترتیلا» (مزمل- 4) امام علی(ع) در تفسیر این آیه میفرمایند: یعنی قرآن را خوب بیان کن و همانند شعر آن را با شتاب مخوان و مانند ریگ آن را پراکنده مساز و دلهای خود را با آن به بیم و هراس افکنید. (کافی- کتاب فضل القرآن)
3- با حزن خواندن
امام صادق(ع): قرآن حزین نازل شده است، پس قرآن را با حالت حزن قرائت کنید. (همان)
4- با استعاذه خواندن
هنگامی که قرآن میخوانی، از شر شیطان طرد شده به خدا پناه ببر. (نحل- 98)
5- به یاد بهشت و جهنم بودن
امام صادق(ع) میفرماید: معنای تلاوت آن است که در هر جا که یادی از بهشت یا آتش به میان آورد در آنجا توقف نمایی. (بحارالانوار، ج 89، ص 214)
6- با طهارت بودن
«لایمسه الا المطهرون» به قرآن دست نمییابند مگر افراد با طهارت. (واقعه- 78)
7- مسواک نمودن هنگام تلاوت
پیامبر گرامی(ص) فرمودند: طریق قرآن را پاکیزه کنید. گفتند: طریق قرآن چیست ای پیامبر؟ پیامبر(ص) فرمود: دهانهای شما، گفتند: با چه چیزی؟ پیامبر(ص) فرمود: با مسواک (بحارالانوار، ج 89، ص 213)
8- با وضو بودن
9- رعایت ادب و احترام قرآن
10- فرستادن صلوات پیش از تلاوت
11- دعای پس از قرائت
12- گفتن: صدق الله العلی العظیم پس از تلاوت
ضرورت بهرهگیری از «لحظه»ها
*محمدمهدی رشادتی
امام هفتم(ع) فرمود: یا هشام اصبر علی طاعهًْ واصبر عن عاصی الله، فانما الدنیا ساعهًْ فما مقضی منها فلیس تجد له سرورا و لاحزنا و مالم تأت منها فلیس تعرفه فاصبر علی تلک الساعهًْ التی انت فیها فکانک فد اغتبطت.
ای هشام بر طاعت خدا پایدار باش و در مقابل گناهان مقاومت کن.
زیرا دنیا همان ساعت (و لحظهای) است که در آن هستی، آن مقدار که گذشت (زمان گذشته) نه شادی دارد و نه غم. آن مقدار که هنوز نیامده (زمان آینده)، از آن بیخبر هستی، پس به همان لحظه و ساعتی که در آن قرار داری صبر کن (تلاش بنما) آن چنان که گویی مورد غبطه دیگران قرار گرفتهای. (تحفالعقول ص 417)
فرصتها، سرمایه انسانی
فرصتها و لحظهها در واقع همان جهانی است که در آن زندگی میکنیم. این فرصتها سرمایه هر انسانی محسوب میشود. نیل به کمال انسانی و طی مراتب قرب خداوندی منحصرا در همین جهان و لحظهها و نیز استفاده بهینه از این سرمایه عظیم میسر است. به عبارت دیگر عمر انسان و جهان او همان لحظه است و نه گذشته و نه آینده. این لحظه اگر با گناه و بطالت توأم باشد خسران است و اگر با اطاعت و عمل صالح همراه باشد، عین بهرهوری و سودمندی است.
فخررازی یکی از علمای معروف اهل تسنن میگوید: یکی از بزرگان را دیدم میگفت: شخصی را دیدم که یخ میفروخت و مکرر فریاد میزد: به کسی که سرمایهاش دارد ذوب میشود رحم کنید. پیش خود گفتم این است معنای آیه - والعصر ان الانسان لفی خسر - آری انسانی که از عمرش روز به روز کاسته میشود و در آن، فضائلی کسب نمیکند مانند یخی است که آب میشود و هیچ میگردد. (داستان دوستان ج 1 ص 57)
علی(ع) فرمود: فرصتها چون ابرها میگذرند، پس فرصتهای نیک را غنیمت شمارید. (حکمت 21)
هماکنون در دنیائی زندگی میکنید که میتوانید رضایت خدا را بدست آورد. اکنون نامه عمل، گشاده و قلم فرشتگان نویسنده در حرکت و بدنها سالم و زبانها گویاست. توبه مورد قبول واقع میشود و اعمال نیکو را میپذیرند. (خطبه 94) و در فرازی دیگر میفرماید: گذشته که از دست رفت، آینده هم که هنوز نیامده و معلوم نیست که چه بشود، پس همین وقتی را که در آن هستی غنیمت بشمار و عمل کن.
این کلام نورانی مضمون همان شعری است که به آن حضرت منسوب است. (غررالحکم ج 2 ص 276)
مافات مضی و ما سیاتیک فاین
قم فاغتنم الفرصهًْ بین العدمین
امام صادق(ع) فرمود: وقتی روز میشود، روز به انسان میگوید: من روزی جدید و گواه اعمال تو میباشم. در من کار خیر انجام بده که روز قیامت به نفع تو شهادت دهم و بدان که بعد از گذشت من هرگز مرا نخواهی دید.
وقتی شب فرا میرسد او میگوید: ای پسر آدم، من آفریدهای جدیدم و بر آنچه در من هست گواهی میدهم. از وجود من بهره بگیر، چرا که اگر خورشید طلوع کند دیگر به دنیا برنمیگردم. (اصول کافی ج 4 ص 194)
ضرورت بهرهگیری از لحظهها
انسان زیرک هر لحظه را برای خود غنیمت میشمارد. زیرا جهان خویش را همان لحظه میداند. چه بسا لحظه بعد اصلا زنده نباشد. اگر کاری هست، اگر تکلیفی هست، اگر توبه و استغفاری هست، اگر طلب رضایتی هست، اگر عمل صالحی و خدمتی و احسانی هست، اگر عبادتی و ذکری هست، نباید منتظر بعد ماند و همین الان باید انجام داد، شاید همین اندک زمان را نیز از کف بدهیم زیرا ذات زمان و لحظه، گذر کردن و رفتن است و نه ماندن. امام صادق(ع) میفرماید: به هرکس فرصتی دست دهد و او به انتظار بدست آوردن فرصت کامل، آن را به تأخیر اندازد، روزگار همان فرصت را نیز از او برباید. زیرا کار روزگاران بردن است و روش زمان از دست رفتن. (میزان الحکمه ج 2 ص 797)
گفتهاند: حضرت عیسی(ع) با یاران خود از قبرستانی عبور میکردند. به قبری اشاره کرد و فرمود قسم باذن الله - به اذن الهی برخیز - و او زنده شد و پس از صحبتهایی از وی پرسید. تو برای این افراد چه توصیهای داری؟ گفت: من صد سال است که اینجا هستم. آرزو دارم کاش یک لحظه حیات مجدد داشتم و یک عمل صالح انجام میدادم و صد سال توشه میگرفتم. (نسیم حیات ج 8 ص 864)
درمان فقر و حل مشکلات با کلید صدقه
شاید عجیب باشد که کسی به فردی که در فقر شدید زندگی میکند بگوید: برای حل فقر و نداری، همان دو ریالی را که دارید، در راه خدا صدقه بدهید و انفاق کنید.
یا کسی بگوید: برای آنکه مشکلات شما حل شود و از سختی و فشار اقتصادی یا هر مشکل دیگر رها شوید تنها درمان مجرب آن است که صدقه و انفاق کنید.
اما واقعیت این است که این راهکار صدقه و انفاق کردن را خداوند در قرآن سفارش کرده است. خداوند میفرماید: لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ الله لَا يُكَلِّفُ اللَه نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ الله بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا ؛ بر توانگر است كه از دارايى خود هزينه كند و هر كه روزى او تنگ باشد بايد از آنچه خدا به او داده صدقه دهد و انفاق كند. خدا هيچ كس را جز به اندازه آنچه به او داده است تكليف نمىكند. خدا به زودى پس از دشوارى آسانى فراهم مى كند. (طلاق، آیه ۷)
در این آیه خداوند:اولا انفاق را بر دارا و غنی به میزان دارایی واجب کرده است؛ ثانیا به فقیر میگوید: برای رهایی از تنگدستی و رسیدن به گشایش در روزی از هر چه دارد انفاق کند. البته به میزانی که خدا داده نه اینکه برود قرض بگیرد، بلکه هر چه در دستش است، آن را انفاق کند و صدقه بدهد. این گونه ،هم مشکل اقتصادی اش حل میشود و هم دیگر مشکلاتش. در حقیقت شخص با انفاق و صدقهای که میدهد هم مشکل بیپولی اش حل میشود و هم گرههای کوری که در کارش افتاده باز میشود و سختی در زندگیاش به آسانی بدل خواهد شد.
هارون بن عيسى روایت میکند: امام صادق(ع)به فرزندش محمّد فرمود: چقدر از خرجى اضافه آمده؟ گفت: چهل دينار. فرمود: آن را بیرون آور و صدقه بده. عرض كرد: آقا ديگر چيزى برایمان باقی نمیماند. فرمود: صدقه بده، خداوند عوض آن را مي دهد، مگر نمي دانى که هر چيزى كليدى دارد و كليد روزى صدقه است، پس اينك صدقه بده. او به دستور امام عمل كرد، ده روز بيشتر نگذشت كه از جایی چهار هزار دينار رسيد. فرمود: پسرم، در راه خدا چهل دينار داديم و خداوند چهار هزار دينار در عوض آن به ما عطا کرد. (کافی، ج 4 ، ص 9)
عوامل نورانیت قلب
مرحوم آیتالله حقشناس در یکی از درسهای اخلاق خود به موضوع «عوامل نورانی شدن قلب» اشاره کرده که آن را به نقل از فارس تقدیم خوانندگان عزیز میکنیم:
روایتی از پیغمبر اکرم(ص) برای تشویق شما بخوانم: «خمسة تنور القلب»؛ پنج چیز است که قلب و دل را روشن و منور میکند: اول قرائت قرآن است که حجابها و زنگها را از روی قلب برمیدارد؛ خصوصا اگر انسان با تدبر بخواند، این همه تفسیر نوشتهاند، شما تفاسیر را مطالعه کنید و ببینید کدام یک با ذوق شما موافقت میکند، همان را انتخاب کنید و مطالعه کنید.
تفسیر حضرت علامه طباطبایی(ره) به درد نوع شما نمیخورد، آن تفسیر برای اشخاص درس خوانده و منتهی است، شما از همین کلاس اول شروع کنید، مثلاً تفسیر ملافتحالله را که هم ملخص است و هم مفصل بگیرید و مطالعه کنید، «أَفْضَلُ عِبادَةِ اُمَتی قِرَاءَةُ القُرآنِ»؛ البته «مع التدبر» افضل اعمال امت من این است که قرآن را با تدبر بخوانند.
دومی کم خوردن است، مخصوصاً در شب که اگر انسان معدهاش را مانند مترفین پر کند، خیلی محرومیت میآورد. وامصیبتا که مردم راههای دنیا را بسیار بهتر از آخرت یاد گرفتهاند! در برنامه سلام صبح بخیر مدام میگویند ورزش کنید! ورزش لازم است. بسیار خوب است، سالم بودن و سلامت داشتن، به چه دردی میخورد؟ بر فرض که من خودم را سلامت کردم و با ورزش مثل یک شاخه شمشاد سروقد شدم، حالا از این سلامتی باید چه بهرهای ببرم؟ این را دیگر به مردم نمیگویند و به کسی آموزش نمیدهند.
مؤمن همان غذایی که میخورد، همان اندازه که حالا یا ورزش میکند و یا تفریح میکند، غایتش این است که نیمه شب برخیزد و به درگاه قاضی الحاجات بندگی کند! چون «لانجاهًْ الا بالطاعهًْ»؛ سلامتی برای بندگی به درد میخورد و گرنه دنبال مادیت رفتن که مشکلی را حل نمیکند، همه چیز که همین چند روز دنیا نیست! متأسفانه از این جهات هیچ خبری نیست!
سوم «ومجالسة العلماء»؛ همنشینی با دانشمندان و رهبران دین قلب را نورانی میکند، با عالم نشست و برخاست کنید که نفس نشست و برخاست با عالم مؤثر است، درباره مجالست فرمودهاند: «مُجالَسَةُ الأَشرارِ تورِثُ سوءَ الظَّنِّ بِالأَخیارِ»، معاشرت کردن با اشرار باعث میشود که انسان نسبت به اخیار و نیکان سوءظن پیدا کند، اما وقتی کسی با دانشمندان واقعی معاشرت کند، اگر خللی در او وجود داشته باشد، آن علما به او تذکر میدهند و همین مسئله هم از اسباب نورانی شدن قلب است.
نمازشب و تردد در مساجد
چهارم «و الصلاهًْ فی اللیل»، نماز در شب، قلب را منور میکند، قسمت پنجم هم «والمشی فی المساجد» است که إنشاءالله شما هم دارید، وقتی که شما در مساجد پروردگار ایاب و ذهاب کنید، خداوند علی اعلا از آن علوم حقیقی نصیب شما میکند، با رفتن به مسجد، پروردگار عزیز ابتدا شما را موفق به مرحله اول، یعنی ترک محرمات و فعل واجبات میکند، شما را موفق میکند که کمکم در معرض رحمت خودش قرار گیرد، وقتی شما به مساجد پروردگار میآیید، بر او حق پیدا میکنید، «وَ حَقُّ عَلَى الْمَزُورِ أنْ یُکْرِمَ الزَّائِرَ»، برای همین است که پروردگار، این چیزها را به شما مرحمت خواهد کرد.
روزه ؛ کارگاه تربیت نفس
روزه ؛ کارگاه تربیت نفس
بی گمان هدف از اسلام و آموزههای دستوری شریعت، تغییر مثبت در نفس و اصلاح آن برای کسب مقام خلافت الهی است که در عبادت و بندگی خدا بروز میکند. این تغییر مثبت در آموزههای وحیانی قرآن دارای عناوین و نامهای گوناگونی است که هر یک ناظر به درجه و مرتبه و نیز روشها و شیوههای دست یابی به این دگرگونی و تغییر است که در نهایت انقلابی عظیم را موجب میشود. از جمله نامهای این تغییر مثبت، دستیابی نفس به تقوای الهی است که به عنوان برآیند و نتیجه عبادات از جمله عبادت روزه در آیات قرآنی مطرح شده است. نویسنده در این مطلب ضمن تبیین فلسفه روزه واقعی راه کسب آن را نیز تشریح کرده است.
***
کسب تقوا، فلسفه عبادت و بندگی
خداوند در آیه 56 سوره ذاریات بهصراحت فلسفه خلقت و آفرینش نه غایت و هدف خالق را، عبادت و بندگی دانسته است. این بدان معناست که خداوند به عبادت و بندگی انسان و هیچ موجود دیگری نیاز ندارد؛ زیرا خداوند غنی بالذات است و نیاز برای موجود فقیری است که دارای فقر و نقص بوده و برای جبران آن غایتی را در نظر گرفته و به عنوان فلسفه و هدف کار خویش قرار داده و برای تحقق آن هدف اقدام و عمل میکند؛ اما وقتی خداوند خود را به عنوان غنی حمید و بینیاز ستوده است (فاطر، آیه 15) دیگر نیازی به عملی ندارد تا بدان کمبود و نقص خود را تامین و جبران کند. پس باید حکمت و غایت عمل و فعل الهی را در متعلق کار و فعل خداوند جست. به این معنا که خداوند به سبب آن که حکیم است و هرگز کاری را بیهوده انجام نمیدهد، باید در فعل خلقت و آفرینش خود، هدف و حکمتی داشته باشد تا از بیهودگی خارج و کاری حکمیانه شود. خداوند خود بهصراحت در حکمت آفرینش انسان میفرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ؛ و جنّ و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.(ذاریات، آیه 56) پس خلقت انسان دارای حکمتی به نام عبادت خدا است و همین مسئله، خلقت انسان را از بیهودگی و عبث بیرون برده است، چنان که در جایی دیگر میفرماید: أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ؛ آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريدهايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمىشويد؟(مومنون، آیه 115)
پس دانسته شد که خداوند بینیاز، به هدف و حکمتی انسان را آفریده است. این هدف و حکمت همان عبادت و بندگی خداوند است؛ اما دانستیم که خداوند خود وقتی بینیاز است، باید این بندگی و عبادت خداوند دارای هدف و حکمت دیگری باشد که به ظاهر به خداوند ربط دارد ولی در باطن به خلق و مخلوق یعنی همین انسان ربط پیدا میکند. حال این پرسش مطرح است که هدف از بندگی خدا و عبادتش چیست؟
سند ۲۰۳۰ نفوذ جدی است؛ توجیهات آقایان "قابلقبول" نیست
مرجع تقلید شیعیان با بیان “سند ۲۰۳۰ با فرهنگ و دین و حتی ایرانیبودن ما ناسازگار بوده و یک نفوذ جدی است"، گفت: وقتی انسان فصلهای این سند را میخواند بسیار متأثر میشود که چهکسی حاضر به پذیرش این سند خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، بهنقل از مرکز خبر حوزه، آیتالله نوریهمدانی در دیدار جمعی از فعالان فرهنگی مازندران اظهار داشت: کار فرهنگی مهمترین قسمت یک جامعه است که دارای ظرافت خاصی است. اگر انسان جامعه را براساس دین، تقوا و تعالیم اهلبیت(ع) فرهنگسازی کند بهیقین آن جامعه سعادتمند خواهد شد.
مرجع تقلید شیعیان تصریح کرد: کشوری که با فرهنگ اسلام و اهلبیت(ع) و فرهنگ جهاد و شهادت باشد هیچگاه روی ذلت را نخواهد دید و امام راحل با همین فرهنگ توانستند این انقلاب را بهثمر برسانند. دشمن نیز تمام تلاشش بر این است که به فرهنگ حمله کند تا از ریشه به انقلاب و عقاید مذهبی ما آسیب برساند.
وی با اشاره به سند 2030 گفت: بنده در این مدت بارها عرض کردم از افراد مطلع و کارشناسان دعوت کردم تا موضوع را تشریح کنند، وقتی انسان فصلهای این سند را میخواند بسیار متأثر میشود که چهکسی حاضر به پذیرش این سند خواهد شد.
آیتالله نوری همدانی افزود: چرا بعضی از آقایان، منتقدین به این سند را بیاطلاع میدانند، این سند با فرهنگ و دین و حتی ایرانی بودن ما ناسازگار است، این یک نفوذ جدی است و توجیهاتی که آقایان میکنند قابلقبول نیست. بنده بهجد از مسئولان میخواهم این سند با دقت بررسی شود، شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون آموزش مجلس و همه نمایندگان ورود پیدا کنند تا هیچچیزی که با دین و انقلاب منافات دارد صورت نگیرد.
چرا باید یک ماه روزه بگیریم؟
آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه 185 سوره مبارکه «بقره» به بیان بخشی از احکام و فلسفه روزه پرداخته است که در ادامه متن آن را میخوانیم؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَنْ کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ ماه رمضان [همان ماه] است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است [کتابى ] که مردم را راهبر و [متضمن] دلایل آشکار هدایت و [میزان] تشخیص حق از باطل است پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد و کسى که بیمار یا در سفر است [باید به شماره آن] تعدادى از روزهاى دیگر [را روزه بدارد] خدا براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد تا شماره [مقرر] را تکمیل کنید و خدا را به پاس آنکه رهنمونیتان کرده است به بزرگى بستایید و باشد که شکرگزارى کنید». (بقره/ 185)
آخرین آیه مورد بحث، زمان روزه و قسمتى از احکام و فلسفههاى آن را شرح مىدهد، نخست مىگوید: «آن چند روز معدود را که باید روزه بدارید ماه رمضان است» (شَهْرُ رَمَضانَ).
«همان ماهى که قرآن در آن نازل شده» (الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ).
«همان قرآنى که مایه هدایت مردم، و داراى نشانههاى هدایت، و معیارهاى سنجش حق و باطل است» (هُدىً لِلنّاسِ وَ بَیِّنات مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ).
سپس بار دیگر حکم مسافران و بیماران را به عنوان تأکید بازگو کرده مىگوید: «کسانى که در ماه رمضان در حضر باشند باید روزه بگیرند، اما آنها که بیمار یا مسافرند روزهاى دیگرى را به جاى آن، روزه مىگیرند» (فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَر فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّام أُخَرَ).
تکرار حکم مسافر و بیمار در این آیه و آیه قبل، ممکن است از این نظر باشد که بعضى به گمان این که خوردن روزه مطلقاً کار خوبى نیست به هنگام بیمارى و سفر اصرار داشته باشند روزه بگیرند، لذا قرآن با تکرار این حکم مىخواهد به مسلمانان بفهماند همان گونه که روزه گرفتن براى افراد سالم یک فریضه الهى است، افطار کردن هم براى بیماران و مسافران یک فرمان الهى مىباشد که مخالفت با آن گناه است.
در قسمت دیگر آیه بار دیگر به فلسفه تشریع روزه پرداخته، مىگوید: «خداوند راحتى شما را مىخواهد و زحمت شما را نمىخواهد» (یُریدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لایُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ).
اشاره به این که روزه داشتن، گر چه در ظاهر یک نوع سختگیرى و محدودیت است، اما سرانجامش راحتى و آسایش انسان مىباشد، هم از نظر معنوى و هم از لحاظ مادى (چنان که در بحث فلسفه روزه خواهد آمد).
این جمله ممکن است به این نکته نیز اشاره باشد که: فرمانهاى الهى مانند فرمان حاکمان ستمگر نیست، بلکه در مواردى که انجام آن مشقت شدید داشته باشد، وظیفه آسانترى قائل مىشود، لذا حکم روزه را با تمام اهمیتى که دارد از بیماران، مسافران و افراد ناتوان برداشته است.
سپس اضافه مىکند: «هدف آن است که شما تعداد این روزها را کامل کنید» (وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ).
یعنى بر هر انسان سالمى لازم است در سال یک ماه روزه بدارد چرا که براى پرورش جسم و جان او لازم است، به همین دلیل، اگر ماه رمضان بیمار یا در سفر بودید، باید به تعداد این ایام روزه را قضا کنید تا عدد مزبور کامل گردد، حتى زنان حائض که از قضاى نماز معافند از قضاى روزه معاف نیستند.
و در آخرین جمله مىفرماید: «تا خدا را به خاطر این که شما را هدایت کرده بزرگ بشمرید، و شاید شکر نعمتهاى او را بگذارید» (وَ لِتُکَبِّرُوا اللّهَ عَلى ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).
آرى، شما باید به خاطر آن همه هدایت در مقام تعظیم پروردگار بر آیید، و در مقابل آن همه نعمتها که به شما بخشیده شکرگزارى کنید.
قابل توجه این که: مسأله شکرگزارى را با کلمه «لَعَلَّ» آورده است، ولى مسأله بزرگداشت پروردگار را به طور قاطع ذکر کرده، این تفاوت تعبیر، ممکن است به خاطر این باشد که انجام این عبادت (روزه) به هر حال تعظیم مقام پروردگار است، اما شکر، که همان صرف کردن نعمتها در جاى خود و بهره گیرى از آثار و فلسفههاى عملى روزه است، شرایطى دارد که تا آن شرایط حاصل نشود انجام نمىگیرد، و مهمترین آن شرایط، اخلاص کامل و شناخت حقیقت روزه و آگاهى از فلسفههاى آن است.
نقش آزادی در تربیت کودکان
شهید آیت الله دکتر بهشتی رحمه الله:
اگر تاکنون به این بچههای عزیز و انسانهای آیندۀ آیندهساز، آزادی لازم را عنایت نفرمودهاید، چقدر به آنها ظلم و خیانت شده است؟ و به چه چیز آنها خیانت شده؟ به شخصیت انسانی آنها. ای معلم با ایمان آگاه و آزاد! به عنوان یک دوست و همفکر و همراهت خواهش میکنم، شما را به خدا در این کلاسها یک مشت انساننمایِ قالبیِ خاک بر سر نسازید. انسان بسازید، نه یک مشت انساننمای قالبی ابزاری.
…آقا و خانم! به بچه فرصت اظهارنظر بدهید، بگذارید حرفِ پرتِ بزنند. بگذارید یک استدلال غلط بکند، یک نتیجه غلط هم بگیرد، و حتی تا آنجا که خسارت شکننده هم ندارد، به دنبال این نتیجه غلط هم برود و خودش یک تجربه بدست آورد. تجربههای تلخی که این بچهها خودشان با اِعمال حق اختیار بدست میآورند از یک کتاب نصیحت سعدی و فردوسی و لقمان بالاتر است ، از یک مجموعهی حدیث امامان و پیامبران بالاتر است و حتی میتواند از همه قرآن برای او ارزندهتر باشد.(!) خود قرآن میگوید من کتاب نصیحت و هدایت هستم؛ اما برای چه کسانی؟ برای انسان انتخابگر…!
منبع: کتاب نقش آزادی در تربیت کودکان
مهمترین ویژگی مربی!!!
علامه طباطبایی درباره شرط یک تربیت خوب فرمودند:
«تربیتی دارای اثر صالح است که مربی آن،دارای ایمان به آن چه که به متعلم می آموزد باشد.علاوه بر این، عملش با علمش مطابقت کندو اما کسی که اصلاً به گفته های خود ایمان ندارد و یا بر طبق آن عمل نمی کند،امیدخیری از تربیتش [نسبت به دیگران] نباید داشت.»
«حکمت زلال»- ص ۱۷۷
ارتباط با قرآن رمز پیشرفت عزتمندانه امت اسلام
مقام معظم رهبری 96/03/06 : ( محفل قرآنی نخستین روز ماه مبارک رمضان )
-در جامعهای که به سمت آرمانها حرکت میکند، هزاران سؤال درباره نوع ارتباطات و رفتار، نوع موضعگیریها و دوستیها و دشمنیها، و نوع برخورد با امور دنیوی پیش میآید که قرآن برای تمام این سؤالات، پاسخ دارد.
- ملت ما ۴۰ سال است که در مقابل یک جبهه قدرتمند مادی که از همه طرف بر او شمشیر کشیده، ایستاده است و این تجربهها نشان میدهد راه «پیشرفت قوی، عزتمندانه و موفق»، ارتباط با قرآن است.
- در راه ایمان باید «قوی، صریح و ثابتقدم» باشید و من اصرار دارم که در بیان مبانی اسلامی، آحاد ملت و مسئولین کشور صراحت داشته باشند.
- خداوند وعده داده است که آینده از آنِ مؤمنان و مجاهدان در راه اوست اما حتی اگر این وعده الهی نیز وجود نداشت، با وجود تجربههای ملت ایران در چهار دهه گذشته، این پیشبینی درست و منطقی بود.
- متأسفانه امروز جامعه اسلامی مانند سایر جوامع دچار مشکل است و افرادی نالایق سرنوشت برخی جوامع اسلامی را در دولتهایی همچون سعودی در دست گرفتهاند….این افراد در ظاهر به قرآن معتقد هستند و حتی میلیونها نسخه از قرآن را منتشر میکنند اما در عمل بر خلاف دستور قرآن، با کفار مأنوس هستند و اموالی را که باید صرف بهبود زندگی مردم خود کنند، تقدیم کفار و دشمنان مردم میکنند.