خاور میانه یا غرب آسیا ؟
چرا خاور دور؟ چرا خاور میانه؟ چرا خاور میانه؟
« اینجا منطقه غرب آسیاست »
امام خامنه ای « مد ظله العالی » در دیدار اساتید و دانشگاهیان در تاریخ 91/5/22 فرمودند:
من اصرار دارم این منطقه را « غرب آسیا » بگویم، نه خاورمیانه،تعبیر خاور دور، خاور نزدیک، خاورمیانه درست نیست. دور از کجا؟ از اروپا، نزدیک به کجا؟ به اروپا، یعنی مرکز دنیا اروپاست؛ هر جائی که از اروپا دورتر است، اسمش خاور دور است؛ هر جا نزدیک تر است، خاور نزدیک است؛ هر جا وسط است؛ خاورمیانه است؛ این تعریفی است که ود اروپائی ها کردند؛ نه، ما این را قبول نداریم. آسیا یک قاره ای است؛ شرقی دارد، غربی دارد، وسطی دارد، ما در غرب آسیا قرار داریم. بنابراین منطقه ی ما اسمش منطقه غرب آسیاست، نه منطقه ی خاورمیانه.
برای تامل : خیلی وقت ها ادبیاتی را به کار می بریم که نشانگر سالیان سلطه ی غرب و استکبار بر این سرزمین بوده است ، اما اکنون زمان آن رسیده است که به تاریخ و جغرافیای سرزمینمان با دقت نگاه کنیم .
« نکوهش بی خردی »
امام علی علیه السلام فرمودند:
کسی که عیب های دیگران را ببیند و آن ها را زشت شمارد، امّا همان عیب ها را در خود بپسندد، احمق واقعی است. نهج ابلاغه ، حکمت 349
حماقت انسان از این راه شناخته می شود که در هنگام برخورداری و رفاه، سرمست شود و در تنگدستی و سختی، خود را بسیار خوار کند. غرر الحکم، 4520
از بی خردی بر حذر باش؛ زیرا شخص بی خرد خودش را اگر چه بد کار باشد، نیکوکار می داند، ناتوانی اش را زیرکی، و شرّ و بدی اش را خیر و خوبی می شمارد.نهج السعاده، 3/225
شیفتگی به دخالات های بی جا و همنشینی با نادان، حماقت است. غرر الحکم، 1914
دست زدن به کارهای مهلک، نشانه بی خردی است. غررالحکم، 5421
شخص بی خرد با هر سخنش، سوگندی همراه است. غررالحکم، 733
سعی نکن هر چه مردم برای تو می گویند رد کنی، که برای نشان دادن حماقت همین بس است. غررالحکم، 1025
احمق ترین مردم کسی است که بی وفایی و بی اعتباری دنیا را می بیند و باز دلبسته و فریفته آن می شود. معانی الاخبار، 199/4
احمق ترین مردم کسی است که خود را خردمندترین مردم می داند. غرر الحکم، 3089
بی خردترین مردمان آن است که خوبی نمی کند و انتظار تشکّر دارد، و بدی می کند و توقّع پاداش نیک دارد. غرر الحکم، 2383
« حضرت مسیح علیه السلام در پاسخ به این سؤال که احمق کیست؟ فرمود:
خود رأی خودپسند؛ کسی که هر چه فضیلت است از آن خود می داند و برای دیگران بر خود هیچ فضیلتی قایل نیست، همه حقوق را برای خود می داند و هیچ حقی برای دیگران بر خود قایل نیست. این همان بی خردی است که چاره ای برای درمان او وجود ندارد! » الاختصاص/221
فضيلت اعمال مستحبى ماه رمضان
دعا و استغفار در ماه رمضان الحديث
قال على بن ابيطالب(ع):
«عليكم فى شهر رمضان بكثرة استغفار و الدعاء فاما الدعا فيدفع عنكم به البلاء و اما الاستغفار فتمحى به ذنوبكم. (1)
ترجمه: بر شما باد در ماه رمضان به استغفار و دعاى زياد. اما دعاهاى شما دافع بلا از شماست. و اما استغفار شما از بين برنده گناهان است.
توضيح: از وظايف روزه داران در اين ماه، دعا و درخواستحوايج از حضرت حق است كه بنده احساس نياز به پيشگاه بى نياز كرده، و دستهاى احتياج خويش را به درگاه او دراز مىكند.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله):
ايها الناس انه قد اقبل اليكم شهر الله بالبركة و الرحمة و المغفرة، شهر هو عند الله افضل الشهور، و ايامه افضل الايام و ليالى افضل الليالى و ساعاته افضل الساعات. (2)
ترجمه: اى مردم ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است، ماهى است كه پيش خدا بهترين ماه است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات.
« اعتکاف»
صفحات: 1· 2
یک نوع از گل های بهشت
و الّذین یقولون ربّنا هب لنا من أزواجنا و ذرّیّاتنا قرّة أعین.
پروردگارا! برای ما از همسران و نسلهای خویش فرزندانی عطا فرما که مایه چشم روشنی ما باشند”
امام صادق عليهالسلام فرمودند:
“مِيرَاثُ اللّهِ مِن عَبدِهِ المُؤمِنِ الوَلَدُ الصَّالِحِ …؛
ميراث خداوند به بنده مؤمنش فرزند صالح است
وسائل الشيعة، ج15، ص97.
بنده صالح کسی است که در انجام وظایف الهی و عمل به واجبات و ترک محرمات کوشا باشد وروشن است که این صفت در افراد مختلف درجات متفاوتی دارد . اگر این صفت در مورد فرزند به کار رود منظور فرزندی است که علاوه بر اقدام به وظایفی که در برابر خدا و خلق خدا و رعایت حقوق الهی و حقوق مردم دارد به خصوص نسبت به وظایف و مسئولیتی که در برابر پدر و مادرش دارد کوشا باشد و در احترام و ادب و تواضع در مورد آنها کوتاهی و قصوری نداشته باشد .
فرزند صالح کسی است که مطیع پروردگار و عامل به دستورات او و خاکسار و فروتن در برابر والدین و خدمتگزار و خادم آنها باشد و رضایت و خشنودی آن دو را که جلب کننده رضا و خشنودی خداوند است به دست آورد . با این بیان روشن شد که صالح بودن فرزند امری روشن و واضح است و صفات فرزند صالح نیز با توجه به ملاک ها ئی که در قرآن و رویات در مورد انسان صالح بیان شده امر مبهم و نا آشنا ئی نمی باشد و همه کم وبیش با آن آشنا می باشند و صالح بودن فرزند را تشخیص می دهند .
آن چه در این میان دارای اهمیت است آثار و برکاتی است که صالح بودن فرزند برای خودش و پدر و مادرش در دنیا و آخرت به دنبال دارد و به این مطلب در روایات عنایت خاصی شده است .
در روایتی آمده است : روز ی حضرت عیسی از کنار قبری می گذشت و صاحب آن را در حال عذاب دید . سال آینده که از کنار همان قبر گذشت متوجه شد که عذاب از ان فرد بر داشته شده است . علت این امر را از خداوند پرسید .
خداوند به او چنین وحی کرد : ای روح الله ، این فرد فرزند کوچکی داشت که به سن رشد و بلوغ رسید و جاده ی خرابی را تعمیر ومرمت نمود و یتیمی را پناه داد ، من هم به پاداش این عمل خیر فرزندش پدر ش را آمرزیدم ( و عذاب را از او بر داشتم ) . در حدیث دیگری آمده است : میراث خداوند از بنده ی مومنش فرزند صالحی است که برای او طلب مغفرت نماید . امیر المومنین در روایتی می فرماید : من از خداوند فرزندانی زیبا صورت و زیبا قامت د ر خواست نکردم بلکه اولادی مطیع خدا و اهل ترس از او طلب کردم تا وقتی که آنها را در حال اطاعت از خداوند ببینم چشمم روشن شود ؛ یعنی فرزند صالح مایه ی چشم روشنی والدینش می باشد .
در روایتی آمده : من سعاده الرجل الولد الصالح ، د اشتن فرزند صالح از سعادت انسان است . در حدیث دیگری چنین می خوانیم : الولد الصالح ریحانه من الله قسمها بین عباده ، فرزند صالح گلی از جانب خداوند است که آن را بین بندگانش تقسیم کرده است .
در هر صورت ,فرزند صالح فرزندی است که کارهای او مورد رضایت خلق وخالق باشد و وظائف خود را بشناسد و عمل کند.
{ میزان الحکمه ، جلد 10، ماده ی ولد ، ح 22341}
بیندیشیم : واقعا دیدن و بوئیدن یک گل بهشتی چقدر انسان را سر کیف می آورد ؟ یک فرزند خوب چه ویژگی هایی دارد که پیامبر اعظم (ص)
در روایتی او را به گل بهشتی تعبیر کرده اند.
چرا شیخ رجبعلی خیاط به آنجاها ! رسید ؟
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط در دیداری كه با حضرت آیة الله سید محمدهادی میلانی داشت؛ تحول معنوی خود را چنین بازگو نموده است كه:
«در ایام جوانی (حدود 23 سالگی) دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانهای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا میتواند تو را خیلی امتحان كند، بیا یك بار تو خدا را امتحان كن! و از این حرام آماده و لذتبخش به خاطر خدا صرف نظر كن.» سپس به خداوند عرضه داشتم:
خدایا! من این گناه را برای تو ترك میكنم، تو هم مرا برای خودت تربیت كن.»
آنگاه دلیرانه، همچون حضرت یوسف (علیه السلام) در برابر گناه مقاومت میكند و از آلوده شدن دامن به گناه اجتناب میورزد و به سرعت از دام خطر میگریزد. این كف نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او میگردد. دیده برزخی او باز میشود و آن چه را كه دیگران نمیدیدند و نمیشنیدند، میبیند و میشنود. به طوری كه چون از خانه خود بیرون میآید، بعضی از افراد را به صورت واقعی خود میبیند و برخی اسرار برای او كشف میشود.
از جناب شیخ نقل شدهاست كه فرمود:
«روزی از چهار راه “مولوی” و از مسیر خیابان “سیروس” به چهار راه “گلوبندك” رفتم و برگشتم، فقط یك چهره آدم دیدم! »
مشروح این داستان را شیخ برای کمتر کسی بیان کرده است، گاهی به مناسبتی بدان اشارهای میکرد و میفرمود:
«من استاد نداشتم، ولی گفتم: خدایا! این را برای رضایت خودت ترک میکنم و از آن چشم میپوشم، تو هم مرا برای خودت درست کن.»
منبع:
کیمیای محبت، حجة الاسلام محمدی ری شهری
چرا لقمان ، حکیم شد؟ ( بد پوشش ها بخوانند)
پیوند: http://fatemiyeh-shahrekord.womenhc.com/?p=2756&more=1&c=1&tb=1&pb=1
امام صادق(علیهالسلام) پوشیدگی شدید لقمان را از علل حکیم شدن وی میدانند. (قابل توجه کسانی که می گویند پوشش فقط برای زن است)
حضرت موسی(علیهالسلام) آنقدر بر پوشیدگی خود محافظت میکرد که مردم میپنداشتند وی بیماری جسمانی دارد. رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) دربارهی او میفرمود: همانا موسی مردی باحیا و پوشیده بود که به دلیل حیایش، هیچ نقطه از بدن وی دیده نشد و لذا هنگامی که میخواست وارد آب شود تا بدنش وارد آب نمیشد، لباس خود را بیرون نمیآورد؛ در حالی که بنیاسرائیل حیا نمیکردند و در برابر هم برای شستشو برهنه میشدند و به یکدیگر نگاه میکردند.
رسول اعظم (ص) به حولا فرمود :روسرى خود را که جلب نظر مى کند نشان مده اگر چنین کنی دینتان را تباه و خدا را به خشم آورده ای.
امام صادق(ع) به یکی ازخواهران محمدبن ابیعمیر فرمود : وقتی که به دیدار برادرت رفتی لباسهای رنگارنگ و تحریکآمیز برتن نکن.
بیندیشیم : در هیچ زمانی از تاریخ بشر بی پوششی افتخار و هنر یک انسان نبود . واقعا چرا انسان به اینجا رسیده است ؟
لطفا به پست پایینی و لینک بالایی هم سری بزنید .با تشکر
آیا فرشتگان هم می خندند؟!
رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟
جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان میخندند) زمانی است که زن بیحجابی و بدحجابی میمیرد، و بستگان او را در قبر میگذارند و روی آن زن را با خشت و خاک میپوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان میخندند و میگویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک میکرد و به گناه میانداخت(پدر و برادر و شوهرش و…از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را میپوشانند.
اسماء دختر ابوبکر و خواهر عایشه به خانه پیغمبراکرم(ص) آمد درحالی که جامههای نازک و بدن نما پوشیده بود.رسول اکرم(ص)روی خویشرا ازوی برگرداند و فرمود:ای اسماء همین که زن به حد بلوغ رسید سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود مگر ازمچ دست به پایین و صورتش (الدرالمنثور ج 5)
زنان آسمانی
زنان مقدس قرآنی قرآن بجز فاطمه زهرا علیهاالسلام به صراحت یا به کنایه، از دوازده زن پاک نام می برد:
1- حوا، 2- آسیه همسر فرعون، 3- سارا همسر ابراهیم، 4- هاجر همسر ابراهیم، 5 -یوکابد مادر موسی، 6- صفورا همسر موسی و دختر شعیب، 7- الیزابت یا یصابات همسر زکریا، 8- حنّه همسر عمران، 9- همسر ایوب، 10- بلقیس، 11 -مریم علیهاالسلام 12 -خدیجه علیهاالسلام .
قرآن برای هر یک از این زنان صفت یا صفات بارزی را به عنوان شاخصه ذکر می نماید که به ترتیب یاد شده به آن صفات اشاره می شود:
حوا همسر حضرت آدم از تائبات بود:
«قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَآ اَنْفُسَنَا وَاِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا…» … پروردگارا! ما به خود ستم کردیم و اگر تو ما را نبخشایی و بر ما ترحم ننمایی هر آینه از زیانکاران خواهیم بود.
آسیه همسر فرعون از مؤمنات و مشتاقان خدا بود:
«وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ امَنُواامْرَاَتَ فِرْعَوْنَ اِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتًا…»
خداوند برای کسانی که ایمان آورده اند (آسیه) زن فرعون را مثال می زند… آن گاه که [در مقابل تهدیدات فرعون] گفت: پروردگارا خانه ای در نزد خودت (بهشت)، برای من بنا نما… .
سارا همسر ابراهیم از قائمات و خدمتگزاران پیامبر بود:
«وَ امْرَاَتُهُ قَائِمَة…»؛ و همسر او به خدمتگزاری به پا بود…. هاجر همسر ابراهیم از سائحات بود. سائحات که در قرآن به عنوان یکی از صفات کمالی برای زنان ذکر شده . به معنای زنان مهاجر است. علامه طباطبایی می گوید سائحات کسانی هستند که با گامهای خود از مسجدی به مسجد دیگر و از معبدی به معبد دیگر هجرت نموده، با بدنهای خود در پی اطاعت و انجام دستورات پروردگار می روند .
هاجر نمونه سائحات بود؛
زیرا به امر خداوند همراه ابراهیم از اورشلیم به مکه هجرت کرد و رنج دوری از وطن، خانه و شوهر خود را تحمل نمود و در جست وجوی آب بارها میان دو کوه صفا و مروه را پیمود.
یوکابد مادر موسی از مسلمات و توکل کنندگان بر خدا بود:
«اِذْ اَوْحَیْنَآ اِلَیآ اُمِّکَ مَا یُوحَیآ * اَنِ اقْذِفیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفیهِ فِی الْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ…».
مادر حضرت موسی نمونه زنان مسلمان بود. او به امر پروردگار و با توکل بر او عزیزترین نعمت پروردگار، فرزندش را به دریا انداخت.
صفورا دختر شعیب، همسر موسی نمونه حیا و حسن انتخاب بود:
«فَجَآءَتْهُ اِحْدیهُمَا تَمْشی عَلَی اسْتِحْیَآءٍ… یَآ اَبَتِ اسْتَءْجِرْهُ اِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَءْجَرْتَ الْقَوِیُّ الاَْمینُ». دختر شعیب در هنگام دعوت از موسی به سوی پدرش نهایت حیا، و آزرم را رعایت نمود و به رغم تهیدستی موسی ملاک گزینش را امین و توانا بودن می داند.
الیزابت همسر زکریا از صالحات و خاشعات بود:
«فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ وَهَبْنَا لَهُ یَحْیی وَ اَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ اِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ یَدْعُونَنَا رَغَبًا وَ رَهَبًا وَ کَانُوا لَنَا خَاشِعینَ» … و ما همسر زکریا را برایش صالح گردانیدیم، آنها در کارهای خیر سبقت می گرفتند و ما را با حالت بیم و امید دعا می کردند و همواره در برابر ما خاضع و خاشع بودند.
حنه همسر عمران از متصدقات و صادقات و مخلصات بود:
«اِذْ قَالَتِ امْرَاَتُ عِمْرَانَ رَبِّ اِنّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فی بَطْنی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّیآ…» حنه همسر عمران، مادر مریم علیهاالسلام با اخلاص نذر نمود فرزندی را که در شکم دارد خدمتگزار بیت المقدس قرار دهد و به آنجا هدیه کند؛ پس چون فرزندش متولد شد صدق خود را با وفای به نذرش به اوج رساند.
همسر ایوب نمونه صبر و ایثارگری و خدمتگزاری پیامبر بود:
«وَ اتَیْنَاهُ اَهْلَهُ…» «… وَ وَهَبْنَا أَهْلَهُ…».
همسر ایوب نمونه بزرگی از ایثار و فداکاری بود، از همین رو لیاقت یافت که خداوند در قرآن از او به کنایه به نیکی یاد کند؛ زیرا در هنگام گرفتاری حضرت ایوب و بیماری و تعفن بدن او همه حتی فرزندان از او دوری گزیدند و ترکش کردند و در حالی که ایوب به فقر و فاقه دچار بود و به دلیل بیماری جسمانی حتی کسی برای صدقه دادن نزد او نمی آمد، فقط همسرش ایثار نموده، در کنار او ماند و حتی با گدایی برای حضرت ایوب به مدت طولاتی نان و غذا تهیه می نمود و دست از آن حضرت برنمی داشت. افزون بر اینها حاضر شد برای نشکستن سوگند حضرت ایوب بعد از بهبود و تمکن او، ضربه ضغث را تحمل کند: «وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَ لاَ تَحْنَثْ اِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا» و هرگز زبان به اعتراض نگشود که ای ایوب! بعد از آن همه صبوری و خدمتی که به پای تو ریختم آیا باید نسبت به من گمان بد ببری و عجولانه سوگند یاد کنی و هم اکنون نیز برای شکستن قسم تو، من باید ضغث را تحمل کنم؟!
بلقیس نمونه عقل، درایت و آینده نگری و حق گرایی بود:
«اِنّی وَجَدْتُ امْرَاَةً تَمْلِکُهُمْ وَ اُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ … قَالَتْ رَبِّ اِنّی ظَلَمْتُ نَفْسی وَاَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمینَ».
سیاق و دلالت این آیات به طور ضمنی روشن می کند که بلقیس زنی هوشمند، با درایت، عاقبت اندیش، اهل مشورت، و دارای روح حق گرایی بوده است؛ زیرا پس از مشاهده دلایل درستی نبوت حضرت سلیمان بلافاصله به خداوند ایمان آورده، مسلمان می شود و از کفر خود نادم شده، آن را ظلم به خویش (ظلمتُ نفسی) معرفی می کند. هوش و درایت او از آنجا آشکار می شود که وقتی نامه سلیمان به دستش می رسد با تعمق در آن، از نامه به وصف کریم یاد کرده، بلافاصله اظهار نظر نمی کند، بلکه نخبگان کشوری و لشکری را گرد آورده، با آنان به مشورت می نشیند. نخبگان لشکری راه مقابله با قدرت را پیشنهاد می کنند، اما با این حال تصمیم گیری نهایی را برعهده خود بلقیس می گذارند که خود نشان از مقبولیت حزم و عقل او در میان نخبگان دارد. بلقیس بر اساس شناخت و درایت خود تصمیم به تحقیق، تأمل و مذاکره می گیرد و چون حق برایش آشکار می گردد بلافاصله تسلیم حق می شود. افزون بر این، علامه طباطبایی معتقد است عبارت «اُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ» بر اساس قرائن در آیه شریفه بیان می دارد که از جمله چیزهایی که به بلقیس داده شده بود دوراندیشی، عقل، درایت، حزم، عزم و سطوت بود.
خدیجه نمونه ایثار و احسان بود:
«… وَ وَجَدَکَ عَائِلاً…».
مفسران آیه را اشاره به حضرت خدیجه(س) دانسته اند؛ زیرا کلمه عائل را به معنای فقیر گرفته و گفته اند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد از آنکه مالی نداشت خداوند او را به وسیله حضرت خدیجه علیهاالسلام که اموالش را پس از ازدواج به پیامبر بخشید، ثروتمند نمود. افزون بر این، روایاتی نقل شده که این نظر را تأیید می کند.
کلام امام خامنه ای درباره انتخابات (2)
انتخابات به عنوان تجلی مردم سالاری دینی و عامل تقویت نظام
انتخابات در کشور ما یک حرکت نمایشى نیست. پایهى نظام ما همین انتخابات است. یکى از پایهها، انتخابات است. مردمسالارى دینى با حرف نمیشود؛ مردمسالارى دینى با شرکت مردم، حضور مردم، ارادهى مردم، ارتباط فکرى و عقلانى و عاطفى مردم با تحولات کشور صورت میگیرد؛ این هم جز با یک انتخابات صحیح و همگانى و مشارکت وسیع مردم ممکن نیست. این مردمسالارى، عامل پایدارى ملت ایران است. اینکه شما توانستهاید در طول این سى سال از نهیب ابرقدرتها نترسید، اینکه ابرقدرتها هم غیر از نهیب نتوانستند ضربهى اساسى به شما بزنند، اینکه جوانان کشور در ورود به میدانهاى گوناگون این شجاعت و اخلاص را نشان میدهند، ناشى از مردمسالارى دینى است؛ این را باید خیلى قدر بدانیم.
انتخابات سرمایهگذارى عظیم ملت ایران است؛ مثل اینکه شما سرمایهى سنگین و عظیمى را در بانک میگذارید، بانک با آن کار میکند و شما از سودش استفاده میکنید؛ انتخابات یک چنین چیزى است. ملت ایران سرمایهگذارى عظیمى را میکند، سپردهگذارى بزرگى را انجام میدهد و سود آن را میبرد. آراء یکایک شما مردم سهمى است از همان سرمایهگذارى و سپردهگذارى. هر رأیى که شما در صندوق مىاندازید، مثل این است که یک بخشى از پول آن سپرده را دارید تأمین میکنید. یک رأى هم اهمیت دارد. هرچه انتخابات پرشورتر باشد، عظمت ملت ایران بیشتر در چشم مخالفان و دشمنانش دیده خواهد شد؛ براى ملت ایران حرمت بیشترى خواهند گذاشت؛ دوستان شما هم در دنیا خوشحال میشوند. عظمت ملت ایران را حضور مردم در انتخابات نشان میدهد؛ انتخابات این است. بنده همواره در درجهى اول در انتخابات سعیم بر این است که به مردم عرض کنم حضور شما در این انتخابات مهم است. این، تصدیق و تأیید و مستحکم کردن نظام جمهورى اسلامى است. مسئله فقط یک مسئلهى سیاسى و فردى و اخلاقى محض نیست؛ یک مسئلهى همهجانبه است. انتخابات با سرنوشت مردم سر و کار دارد.
مهمترین چیزى که در باب مجلس شوراى اسلامى وجود دارد، این است که این مجلس مظهر مردمسالارى دینى است. الگویى که نظام اسلامى در خصوص مردمسالارى دینى به دنیا ارائه داد و در عرصهى سیاست جهانى مطرح کرد، بدون شک تجربهى موفقى از آب درآمد. آنچه در آن، هم رأى و اراده و شخصیت و خواست مردم در آیندهسازى جامعه تأثیر دارد، و هم چارچوب این حرکت، ارزشهاى معنوى و الهى است، همان چیزى است که امروز بشریت نیازمند آن است و از نبود آن دارد رنج مىبرد. ….. ما ملت ایران آمدهایم معنویت را به شکل جوهرى، اصولى و ریشهیى - نه به شکل سر بار و تعارفى - در الگوى جدید خود گنجاندهایم. مردمسالارى دینى، این است. مظهر این مردمسالارى، مجلس شوراى اسلامى است؛ هم «شورا» است، هم «اسلامى» است؛ هم انتخاب مردم است، هم جهتگیرى اسلامى است، که در اصول متعدد قانون اساسى و در سوگند نمایندگى آشکار است. این الگو، بىنظیر است. البته طبیعى است که علیه آن تبلیغات کنند - به تعبیر بازارىها - توى سر جنس بزنند و سعى کنند آن را از چشمها بیندازند و بىارزش وانمود کنند؛ این یک ترفند شناخته شده است. در دنیا عالىترین دستاوردها و میراثهاى فرهنگى یک ملت را گاهى کوچک مىکنند و آن ملت را از آن دستاوردها بیزار مىکنند؛ در دنیا این کار شناختهشدهیى است؛ اما حقیقت قضیه همین چیزى است که ما آن را حس مىکنیم. مجلس، مهمترین مظهر مردمسالارى دینى است؛ بنابراین از جایگاه خودتان غفلت نکنید. توجه داشته باشید اینجا کجاست و مجلس شوراى اسلامى یعنى چه. اهمیت تصمیم و موضع گیرى را در این مجلس مورد غفلت قرار ندهید. اینجا مرکز و قله و به تعبیرى قویترین مجموعهى نظام اسلامى است که جلوى چشم قرار دارد
کلام امام خامنه ای درباره انتخابات
انقلاب اسلامى، انقلاب به نام خدا است که با تکیه بر حضور و مشارکت مردم شکل گرفت و ادامه یافت. امام خمینى رضواناللّه تعالى علیه با اتکا به خدا و با پشتوانه مردمى انقلاب را رهبرى و الگوى نوین حکومت دینى را بر پایه نظریه «مردمسالارى دینى» با عنوان «جمهورى اسلامى» به مردم پیشنهاد کرد و با آراى عمومى نظام جدید مستقر گردید. امروز هم خلف صالح ایشان با همین مبنا راه امام(ره) را ادامه مىدهند. بر این اساس حضور چشمگیر و حداکثرى مردم در پاى صندوقهاى رأى، مورد تأکید همیشگى رهبر فرزانه انقلاب اسلامى حضرت آیةاللّه العظمی خامنهاى بوده است. نظام جمهورى اسلامى بر مشارکت عمومى شهروندان در تعیین سرنوشت خویش اصرار دارد و رمز اقتدار ملى را در اصول مشارکت عمومى و همبستگى ملى مىداند.
در این میان مشارکت انتخاباتى به عنوان جلوهاى از مشارکت عمومى تجربهاى است که با برگزارى بیش از سی انتخابات و همهپرسى و حضور مردم در پاى صندوقهاى رأى به منصة ظهور رسیده است. اینک در آستانه برگزارى نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامى، نگاهى دیگر به مشارکت عمومى در صحنه انتخابات و همبستگى ملى در این عرصه و بازخوانى ابعاد موضوع، از اهمیت مضاعف برخوردار است.
در تمامی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی انتخابات مجلس و ریاست جمهوری فراتر از یک گزینش معمول نمایندگان مجلس و یا رئیس قوه مجریه بوده است؛ بلکه با توجه به جایگاه خاص جمهوری اسلامی به عنوان یگانه قطبی که استکبار ستیزی و عدالتخواهی را در جهان سلطه و سرمایه نمایندگی می کند چشم دوست و دشمن به انتخابات ایران دوخته شده و مباحث و مناظرات بسیاری را در رسانه های بین المللی برانگیخته است. شاید وضعیت حاکم بر انتخابات در ایران از نظر بازتابهای جهانی در تاریخ نظامهای سیاسی بی سابقه باشد. هر انتخابات در ایران از نظر کارشناسان و تحلیلگران بین المللی به عنوان عرصه ای برای ارزیابی اعتبار و مشروعیت نظام تلقی می شود.
در واقع حساسیت دشمن به انتخابات به عنوان مهمترین تجلی مردم سالاری دینی بدان حد است که در طول تمامی 4 دهه اخیر تلاش برآن داشته تا انتخابات در جمهوری اسلامی ایران را غیررقابتی، نمایشی، هدایت شده و مخدوش و مجالس و دولتهای برآمده از این انتخابات را فرمایشی و نامشروع جلوه دهد.
دشمنان نظام در راستای این هدف در زمانهای نزدیک به انتخابات با سیاه نمایی وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور و طرح شبهاتی مانند مغایرت نظارت استصوابی با حق تعیین سرنوشت مردم و انتخابات آزاد، سعی در حاکم نمودن فضای یاس و دلسردی بر جامعه و حتی المقدور کاهش نصاب مشارکت در انتخابات دارند. این سیاستهای خصمانه که از دیرباز ادامه داشته در آستانه نهمین دوره انتخابات مجلس شدت گرفته است. در حقیقت شرایط تاریخی حاضر جایگاهی خاص و موقعیتی منحصر به فرد در جغرافیای سیاسی ایران و منطقه به انتخابات پیش روی مجلس بخشیده است. انتخابات مجلس در سال 90 همزمان گشته با موج جدید بیداری اسلامی در غرب آسیا و شمال آفریقا که به جرأت می توان از آن به تحقق گفتمان انقلاب اسلامی در سطح منطقه تعبیر نمود. برگزاری شکوهمند این انتخابات می تواند بار دیگر کارآمدی مدل مردمسالاری دینی را در اذهان ملل مسلمان تثبیت نموده و موقعیت الگوی جمهوری اسلامی برای کشورهای منطقه را به عنوان یک سیستم متکی بر ارزشهای بومی و اصیل اسلامی تقویت نماید. این در واقع همان کابوسی است که قدرتهای استکباری و دول ارتجاعی منطقه را به وحشت می اندازد.
از سوی دیگر این انتخابات اولین انتخابات پس از فتنة 88 است که طی آن دشمنان اسلام تلاش نمودند تا رای 40 میلیونی مردم به نظام در انتخابات ریاست جمهوری را به کام مردم و نظام تلخ نموده و با آشوبهای خیابانی ساز و کار انتخاباتی و قانونی را در جمهوری اسلامی ایران به بن بست بکشانند. توطئه ای که خوشبختانه با حضور هوشیارانه مردم در صحنه و رهبری داهیانه حضرت آیتاللّه العظمی خامنهاى نافرجام ماند و تلاش دشمن و پیاده نظام داخلی آن برای تخریب وجهه نظام عقیم ماند. با این وجود دشمن سعی بر آن دارد که با برانگیختن و فعال نمودن بقایایی فتنه حول طرحهای نخ نما و ورشکسته ای چون تحریم انتخابات بر مشارکت مردم در انتخابات تاثیر منفی بگذارد.
به موازات طرح شکست خورده تحریم (که در طول تمامی 30 ساله اخیر از سوی دشمن بکار گرفته شده و ناکارآمدی و عدم تاثیر آن به اثبات رسیده است)؛ مطرح گشتن مقوله تحریم اقتصادی در جبهه بین المللی در ماههای اخیر از سوی آمریکا و اروپا را نیز باید به عنوان بخش دیگری از پروژه تخریب دشمن برای سرخورده نمودن مردم از انتخابات مجلس ارزیابی نمود. هرچند پروژه تحریم اقتصادی از چند سال قبل کلید خورده بود لیکن تشدید و تسریع آن در ایام منتهی به انتخابات را باید بیش از پیش در متن و زمینه انتخابات پیش روی مجلس مورد فهم و تحلیل قرار داد.