ضرب المثل های قرآنی به همراه آیات قرآن
کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز
الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ(نور/26)
زنهای ناپاک و زشتکار ، شایسته ی مردان ناپاکند و همچنین مردان ناپاک ، شایسته ی زنان ناپاکند . زنهای پاکدامن نیز، شایسته ی مردان پاکدامن ، و مردان پاکدامن ، شایسته ی زنان پاکدامنند .
ضرب المثل های قرآنی به همراه آیات قرآن
نرود میخ آهنین در سنگ
أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ (بقره/6)
آنها را انذار دهی یا ندهی (فایده ندارد ) آنها ایمان نمی آورند
ضرب المثل های قرآنی به همراه آیات قرآن
شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر، نعمت از کفت بیرون کند
لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ(ابراهیم /7)
اگر شکر کنید ، نعمتها را بر شما افزون می کنم و اگر کفران نعمت کنید عذاب من شدید است .
با سیه دل چه سود گفتن وعظ
بزرگترين وظيفه منتظران ولیعصر (عج) در کلام رهبر معظم انقلاب
جوانان، خودشان را آماده كنند
ملت ايران به فضل پروردگار، با هدايت الهى، با كمكهاى معنوى غيبى و با ادعيهى زاكيه و هدايتهاى معنوى ولىاللهالاعظم ارواحنافداه خواهد توانست تمدن اسلامى را بار ديگر در عالم سربلند كند و كاخ با عظمت تمدن اسلامى را برافراشته نمايد. اين، آيندهى قطعى شماست. جوانان، خودشان را براى اين حركت عظيم آماده كنند. نيروهاى مؤمن و مخلص، اين را هدف قرار دهند.
ديدار ايثارگران 29/05/1376
قبل از فرج، آسايش و راحتطلبى و عافيت نيست!
قبل از دوران مهدى موعود، آسايش و راحتطلبى و عافيت نيست. …قبل از ظهور مهدى موعود، در ميدانهاى مجاهدت، انسانهاى پاك امتحان مىشوند؛ در كورههاى آزمايش وارد مىشوند و سربلند بيرون مىآيند و جهان به دوران آرمانى و هدفىِ مهدى موعود(ارواحنافداه) روزبهروز نزديكتر مىشود؛ اين، آن اميد بزرگ است؛ لذا روز نيمهى شعبان، روز عيد بزرگ است.
دیدار با مردم قم 30/11/1370
حقیقت انتظار
انتظار، يعنى دل سرشار از اميد بودن نسبت به پايان راه زندگى بشر. ممكن است كسانى آن دوران را نبينند و نتوانند درك كنند - فاصله هست - اما بلاشك آن دوران وجود دارد؛ لذا تبريك اين عيد - كه عيد اميد و عيد انتظار فرج و گشايش است - درست نقطهى مقابل آن چيزى است كه دشمن مىخواهد به وجود بياورد.
ما آن وقتى مىتوانيم حقيقتاً منتظر به حساب بياييم كه زمينه را آماده كنيم. براى ظهور مهدى موعود(ارواحنافداه) زمينه بايد آماده بشود؛ و آن عبارت از عمل كردن به احكام اسلامى و حاكميت قرآن و اسلام است. اولين قدم براى حاكميت اسلام و براى نزديك شدن ملتهاى مسلمان به عهد ظهور مهدى موعود (ارواحنافداه و عجّلاللَّهفرجه)، بهوسيلهى ملت ايران برداشته شده است؛ و آن، ايجاد حاكميت قرآن است؛
ديدار به مناسبت ميلاد حضرت مهدى (عج) 25/09/1376
بايد زمينه را آماده كنى
مسألهى ولادت حضرت مهدى عليهالصّلاةوالسّلاموعجّلاللَّهتعالىفرجهالشّريف، از اين جهت هم حائز اهميت است كه مسألهى انتظار و دوران موعود را كه در مذهب ما، بلكه در دين مقدّس اسلام ترسيم شده است - دوران موعود آخرالزّمان؛ دوران مهدويت - ما به ياد بياوريم، روى آن تكيه كنيم و بر روى آن مطالعه و دقّت و بحثهاى مفيدى انجام گیرد. شما بايد زمينه را آماده كنى، تا آن بزرگوار بتواند بيايد و در آن زمينهى آماده، اقدام فرمايد. از صفر كه نمىشود شروع كرد! جامعهاى مىتواند پذيراى مهدى موعود ارواحنافداه باشد كه در آن آمادگى و قابليت باشد، والّا مثل انبيا و اولياى طول تاريخ مىشود
در ديدار با پاسداران 10/12/1368
دنيا را از عدل و داد پر مىكند و ظلم را ريشهكن مىسازد
خصوصيت مهدى موعود(عجلاللهتعالىفرجهوارواحنافداه) در نظر مسلمانان اين است كه: «يملأالله بهالارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا». عدل و داد، استقرار عدالت در جامعه، از بين بردن ظلم از سطح زمين، خصوصيت مهدى موعود است. … بشر به سمت آن چيزى حركت مىكند كه مظهر آن، وجود مقدس مهدى (عليه الصلاة و السلام و عجل الله تعالى فرجه الشريف) باشد و او كسى است كه در احاديث متواتر وارد شده كه دنيا را از عدل و داد پر مىكند و ظلم را ريشهكن مىسازد.
سخنرانى در خجسته سالروز ولادت امام زمان(عج) 22/12/1368
بايد در آن جهت تلاش و كار كنيم
ما كه منتظر امام زمان هستيم، بايد در جهتى كه حكومت امام زمان(عليه الاف التحية و الثناء و عجلالله تعالى فرجه) تشكيل خواهد شد، زندگى امروز را در همان جهت بسازيم و بنا كنيم. البته، ما كوچكتر از آن هستيم كه بتوانيم آن گونه بنايى را كه اولياى الهى ساختند يا خواهند ساخت، بنا كنيم؛ اما بايد در آن جهت تلاش و كار كنيم.
مظهر عدل پروردگار، امام زمان(عج) است و مىدانيم كه بزرگترين خصوصيت امام زمان(عليهالصّلاةوالسّلام) - كه در دعاها و زيارات و روايات آمده است - عدالت مىباشد: «يملأ اللَّه به الارض قسطا و عدلا».
رابطهى قلبى و معنوى بين آحاد مردم و امام زمان(عج) يك امر مستحسن، بلكه لازم و داراى آثارى است؛ زيرا اميد و انتظار را به طور دايم در دل انسان زنده نگه مىدارد.
ديدار اقشار مختلف مردم در روز نيمهی شعبان 27/05/1387
مصداق وعدهی الهی
ما همينقدر مىدانيم كه وجود مقدس امام زمان، مصداق وعدهى الهى است. همينقدر مىدانيم كه اين بازماندهى خاندان وحى و رسالت، علم سرافراز خدا در زمين است. «السلام عليك ايها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرحمة الواسعة وعدا غير مكذوب».
…حجت خدا در بين مردم زنده است؛ موجود است؛ با مردم زندگى ميكند؛ مردم را مىبيند؛ با آنهاست؛ دردهاى آنها، آلام آنها را حس ميكند. انسانها هم، آنهائى كه سعادتمند باشند، ظرفيت داشته باشند، در مواقعى به طور ناشناس او را زيارت ميكنند. او وجود دارد؛ يك انسان واقعى، مشخص، با نام معين، با پدر و مادر مشخص و در ميان مردم است و با آنها زندگى ميكند. اين، خصوصيت عقيدهى ما شيعيان است.
سخنرانى در سالروز ميلاد امام عصر(عج) 11/12/1369
خواهد رسید…
دورانى خواهد رسيد كه قدرت قاهرهى حق، همهى قلههاى فساد و ظلم را از بين خواهد برد و چشمانداز زندگى بشر را با نور عدالت منور خواهد كرد؛ معناى انتظار دوران امام زمان اين است.
دیدار با مردم قم 30/11/1370
پيام انقلاب ما
بشريت كه با عطش تمام منتظر امام زمان عجالله تعالى فرجه الشريف است و مىخواهد مهدى موعود بيايد و چشم انتظار آن حضرت است، براى اين است كه او بيايد تا دنيا را از عدل و داد پر كند. اين است آن پيامى كه انقلاب اسلامى براى دنيا دارد و خودش هم متعهد و متكفل آن است.
ديدار با كارگزاران 17/10/1371
اميدى در دل بنىآدم
امام زمان عليه سلامالله، رمز عدالت و مظهر قسط الهى در روى زمين است. به همين جهت است كه همهى بشريت، به شكلى انتظار ظهور آن حضرت را مىكشند. …موضوع امام زمان عج الله تعالى فرجه الشريف، با اين ديد، نه مخصوص شيعه و نه حتى مخصوص مسلمين است. بلكه انتظارى در دل همهى قشرهاى بشر و ملتهاى عالم است. اميدى است در دل بنىآدم؛ كه تاريخ بشريت به سمت صلاح حركت مىكند. اين اميد، به بازوان قوت مىبخشد، به دلها نور مىدهد و معلوم مىكند كه هر حركت عدالتخواهانهاى، در جهت قانون و گردش طبيعى اين عالم و تاريخ بشر است.
ديدار مهمانان خارجى دههى فجر در روز نيمه شعبان 18/11/1371
تاثیر اعتقاد به ظهور حضرت
ملتى كه به خدا معتقد و مؤمن و متكى است و به آينده اميدوار است و با پرده نشينان غيب در ارتباط است؛ ملتى كه در دلش خورشيد اميد به آينده و زندگى و لطف و مدد الهى مىدرخشد، هرگز تسليم و مرعوب نمىشود و با اين حرفها، از ميدان خارج نمىگردد. اين، خصوصيت اعتقاد به آن معنويت مهدى عليه آلاف التحية والثناء است. عقيده به امام زمان، هم در باطن فرد، هم در حركت اجتماع و هم در حال و آينده، چنين تأثير عظيمى دارد. اين را بايد قدر دانست.
دیدار در روز ميلاد پربركت حضرت ولى عصر(عج) 17/10/1374
زندگى بشر هم از آنجا به بعد است!
دنياى سرشار از عدالت و پاكى و راستى و معرفت و محبت، دنياى دوران امام زمان است كه زندگى بشر هم از آنجا به بعد است. زندگى حقيقى انسان در اين عالم، مربوط به دوران بعد از ظهور امام زمان است كه خدا مىداند بشر در آنجا به چه عظمتهايى نايل خواهد شد.
خطبههاى نماز جمعهى تهران 26/01/1379
روز تحقق شعارها
شعارهايى كه امام زمان عليهالصلاةوالسلاموعجلاللهتعالىفرجه بر سر دست خواهد گرفت و عمل خواهد كرد، امروز شعارهاى مردم ماست؛ شعارهاى يك كشور و يك دولت است. … اين شعارها يك روز تحقق پيدا خواهد كرد.
بيانات در سالروز ميلاد خجستهى امام زمان (عج) 22/08/1379
فقط نشستن و اشك ریختن فایده ندارد!
امام زمان ارواحنافداه با اقتدار و قدرت و تكيه بر توانايىاى كه ايمان والاى خود او و ايمان پيروان و دوستانش، او را مجهز به آن قدرت كرده است، گريبان ستمگران عالم را مىگيرد و كاخهاى ستم را ويران مىكند.
درس ديگر اعتقاد به مهدويت و جشنهاى نيمهى شعبان براى من و شما اين است كه هر چند اعتقاد به حضرت مهدى ارواحنافداه يك آرمان والاست و در آن هيچ شكى نيست؛… اما اين آرمانى است كه بايد به دنبال آن عمل بيايد. انتظارى كه از آن سخن گفتهاند، فقط نشستن و اشك ريختن نيست.
ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمهى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381
ما بايد خود را براى سربازى امام زمان آماده كنيم
انتظار به معناى اين است كه ما بايد خود را براى سربازى امام زمان آماده كنيم.. سربازى منجى بزرگى كه مىخواهد با تمام مراكز قدرت و فساد بينالمللى مبارزه كند، احتياج به خودسازى و آگاهى و روشنبينى دارد…
ما نبايد فكر كنيم كه چون امام زمان خواهد آمد و دنيا را پر از عدل و داد خواهد كرد، امروز وظيفهاى نداريم؛ نه، بعكس، ما امروز وظيفه داريم در آن جهت حركت كنيم تا براى ظهور آن بزرگوار آماده شويم. اعتقاد به امام زمان به معناى گوشهگيرى نيست. …امروز اگر ما مىبينيم در هر نقطهى دنيا ظلم و بىعدالتى و تبعيض و زورگويى وجود دارد، اينها همان چيزهايى است كه امام زمان براى مبارزه با آنها مىآيد. اگر ما سرباز امام زمانيم، بايد خود را براى مبارزه با اينها آماده كنيم.
ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمهى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381
بزرگترين وظيفهى منتظران
بزرگترين وظيفهى منتظران امام زمان اين است كه از لحاظ معنوى و اخلاقى و عملى و پيوندهاى دينى و اعتقادى و عاطفى با مؤمنين و همچنين براى پنجه درافكندن با زورگويان، خود را آماده كنند. كسانى كه در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شركت مىكردند، منتظران حقيقى بودند. كسى كه وقتى كشور اسلامى مورد تهديد دشمن است، آمادهى دفاع از ارزشها و ميهن اسلامى و پرچم برافراشتهى اسلام است، مىتواند ادعا كند كه اگر امام زمان بيايد، پشت سر آن حضرت در ميدانهاى خطر قدم خواهد گذاشت.
اما كسانى كه در مقابل خطر، انحراف و چرب و شيرين دنيا خود را مىبازند و زانوانشان سست مىشود؛ كسانى كه براى مطامع شخصى خود حاضر نيستند حركتى كه مطامع آنها را به خطر مىاندازد، انجام دهند؛ اينها چطور مىتوانند منتظر امام زمان به حساب آيند؟ كسى كه در انتظار آن مصلح بزرگ است، بايد در خود زمينههاى صلاح را آماده سازد و كارى كند كه بتواند براى تحقق صلاح بايستد.
ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمهى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381
يك حكومت صد درصد مردمى
…حكومت آيندهى حضرت مهدى موعود ارواحنافداه، يك حكومت مردمى به تمام معناست… امام زمان، تنها دنيا را پر از عدل و داد نمىكند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تكيه به آنهاست كه بناى عدل الهى را در سرتاسر عالم استقرار مىبخشد و يك حكومت صددرصد مردمى تشكيل مىدهد
ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمهى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381
ناظر است و مىبيند!
امام زمان ناظر است و مىبيند. انتخابات شما را امام زمان ديد؛ اعتكاف شما را امام زمان ديد؛ تلاش شما جوانها را براى آذينبندى نيمهى شعبان، امام زمان ديد؛ حضور شما زن و مرد را در ميدانهاى گوناگون، امام زمان ديده است و مىبيند؛ حركت دولتمردان ما را در ميدانهاى مختلف، امام زمان مىبيند و امام زمان از هر آنچه كه نشانهى مسلمانى و نشانهى عزم راسخ ايمانى در آن هست و از ما سر مىزند، خرسند مىشود. اگر خداى نكرده عكس اين عمل بكنيم، امام زمان را ناخرسند مىكنيم. ببينيد، چه عامل بزرگى است.
ديدار اقشار مختلف مردم بهمناسبت نيمهى شعبان 29/06/1384
اين معنى انتظار فرج است
معناى انتظار فرج به عنوان عبارة أخراى انتظار ظهور، اين است كه مؤمن به اسلام، مؤمن به مذهب اهلبيت(عليهم السلام) وضعيتى را كه در دنياى واقعى وجود دارد، عقده و گره در زندگى بشر ميشناسد… امام زمان (عليه الصلاة و السلام) براى اينكه فرج براى همهى بشريت به وجود بياورد، ظهور ميكند كه انسان را از فروبستگى نجات بدهد؛ جامعهى بشريت را نجات بدهد؛ بلكه تاريخ آيندهى بشر را نجات بدهد. انتظار فرج يعنى قبول نكردن و رد كردن آن وضعيتى كه بر اثر جهالت انسانها، بر اثر اغراض بشر بر زندگى انسانيت حاكم شده است. اين معنى انتظار فرج است.
ديدار اقشار مختلف مردم بهمناسبت نيمهى شعبان 29/06/1384
دست قاهر قدرتمند الهى
…انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملكوتى است كه بايد بيايد و با كمك همين انسانها سيطرهى ظلم را از بين ببرد و حق را غالب كند و عدل را در زندگى مردم حاكم كند و پرچم توحيد را بلند كند؛ انسانها را بندهى واقعى خدا بكند. بايد براى اين كار آماده بود… انتظار معنايش اين است. انتظار حركت است؛ انتظار سكون نيست؛ انتظار رها كردن و نشستن براى اينكه كار به خودى خود صورت بگيرد، نيست. انتظار حركت است. انتظار آمادگى است. …انتظار فرج يعنى كمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براى آن هدفى كه امام زمان (عليه الصلاة والسلام) براى آن هدف قيام خواهد كرد، آماده كردن. آن انقلاب بزرگ تاريخى براى آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ايجاد عدل و داد، زندگى انسانى، زندگى الهى، عبوديت خدا؛ اين معناى انتظار فرج است.
شهریه طلاب
سالها پیش از انقلاب برای ملاقات محروم آیتالله گلپایگانی رفته بودم، شخصی محضرشان رسید تا مبلغی حدود 200 هزار تومان سهم امام بپردازد، آقا پرسید:
- شغل شما چیست؟
- قصابم
- در کجا؟
- در تهران
- با گوشتهای ذبح غیراسلامی و یخ زدهای که در این ایام وارد کشور میشود و به فروش میرسد، چه میکنید؟
- ما فروشندهایم، کاری به حلال و حرام گوشت نداریم.
آیتالله گلپایگانی با تغییری که در رنگ و صورتشان پیدا شد، فرمود: چطور مسایل شرعی مربوط به شغل خود را یاد نگرفتهای و دست به این شغل خطرناک زدهای؟! تو غذای مردم را تامین میکنی!
قصاب گفت: مردم خودشان مسئول خوراکشان هستند.
فرمود: مردم به بازار اسلامی مراجعه میکنند و شما از این مصونیت سوءاستفاده کرده بازار حرامخوری آماده میکنید و ذبح غیراسلامی در اختیار مردم قرار داده و مردم را به حرامخواری عادت میدهید. پولها را از برابر من بردارید!
قصاب گفت: چرا؟
فرمود: این پولها مشکوک و اموال حرام است و شما مسئول باز گرداندن آن به صاحبانشان هستید.
پرسید، حضرت آیتالله من سهم امام و خمس میپردازم و امیدوارم خداوند از این طریق مرا ببخشد.
آیتالله گلپایگانی فرمودند: این نه سبب نجات تو میشود و نه من اجازه دارم که جهت حوزه علمیه و طلاب و برای نشر اسلام مصرف کنم، ما در حوزه علمیه به طلاب شهریه پاک میدهیم که سهم امام سلامالله علیه است که طلاب نماز شبشان فراموش نشود، این پول حرام نماز صبح طلاب را نیز به قضا و فساد میکشد!
منبع خبرگزاری فارس
کودکان و گناه (تمثیلِ سیگار کشیدن) !!!
بچه اگر از همان طفولیت هم غیبت بکند، نباید بگویید هنوز که مکلّف نشده است و یا هنوز تکلیف بر عهده اش نمی باشد. نه، عادت می کند. چطور بچه اگر قبل از تکلیف سیگار بکشد و یا معتاد شود قبول نمی کنید که بگویید چون بچه است و هنوز مکلّف نیست، چه اشکالی دارد که هروئینی بشود، یا چون هنوز مکلّف نیست، تریاکی یا سیگاری بشود اشکالی ندارد، نه! شما می گویید چه فرقی می کند؟ انسان وقتی که عادت کند، ضایع می شود. این هم عادت به کار بدی است، بچه که انجام بدهد، دیگر بدتر است. غیبت چه فرقی با آن کارها دارد؟ اگر بچه به یک کار بدی معتاد شد و وقتی هم که بزرگ شد دیگر نتوانست آن کار را ترک کند، چقدر از پدر و مادری که جلوی او را نگرفته اند ناراحت می شود.
آیت اللّـه حائــری شیــرازی
فقط خدا می داند ..
کشاورزی اسب پیری داشت که از آن در کشت و کار مزرعه اش استفاده می کرد. یک روز اسب کشاورز به سمت تپه ها فرار کرد. همسایه ها در خانه او جمع شدند و بخاطر این اتفاق ناگوار با او هم دردی کردند. کشاورز اما به آنها گفت: شاید این بدشانسی بوده و شاید هم خوش شانسی. فقط خدا می داند. روز بعد از آن، اسب به همراه یک گله اسب وحشی به مزرعه کشاورز بازگشت. همسایه ها همه به خاطر این خوش اقبالی به او تبریک گفتند. اما کشاورز گفت: شاید این خوش اقبالی باشد یا بد اقبالی. فقط خدا می داند. فردای آن روز وقتی پسر کشاورز در حال رام کردن اسبهای وحشی بود، افتاد و پایش شکست. این بار همه متأثر شدند و گفتند عجب بد شانسی ای؟! اما کشاورز باز هم گفت: شاید این خوش اقبالی باشد یا بد اقبالی. فقط خدا می داند. چند روز بعد سربازان ارتش به دهکده آنان آمدند و همه جوانان را برای خدمت با خود بردند. جز پسر کشاورز که پایش شکسته بود. این بار مردم گفتند: «خوش اقبالی یا بد اقبالی. فقط خدا می داند.»
این مصداق حکمت 349 نهج البلاغه است
که حضرت امیر (ع) می فرماید: هرگز اندوهگین نخواهد شد
کسی که روزی اش را در دستان مهربان خدایش ببیند و به آن راضی باشد.
ستاره ها 1
فرازهایی از وصیت نامه مربی شهید هادی شهابیان
باید مدارسمان را به سنگر تعلیم و تعلم تبدیل کنیم،
و در کنار آن، دانش آموزانمان باید سربازان
همیشه آماده لشکر امام زمان (عج) باشند.
…………………………………………………………
به کودکانمان باید بیاموزیم که قانونی جز قرآن نیست
و مملکتی جز اسلام برای سعادت و خوشبختی وجود ندارد
و هدفی جز برپا نمودن حکومت عدل اسلامی نداریم؛
زیرا که خدایمان از ما این را خواسته و رضای خدایمان در این است.
…………………………………………………………
همکارانم، که تمام بار آینده کشور بر دوش شماست؛ خدا را براعمال خود ناظر بدانید و رضای او را در کارهایتان طلب کنید، افکارتان را از چارچوب قوانین مدرسه بیرون آورید و در عوض به حجم کتاب و اندازه وقت درسی هفته توجه نکنید، بیاموزید و بیاموزانید، این کودکان تشنه علم و حقیقتند؛ این کودکان سربازان قهرمان مهدی (عج) اند؛ این کودکان انشاءالله خلیفه الله اند، مبادا مطالبی را که وجداناً و قلباً می دانید برای آموزش آنها لازم است به علت کمی وقت و فشار درس ها به آن ها نگویید؛ ساعات کار خود را گسترش دهید؛ برای تعلیم به دنبال کودکان بروید، آن ها غیر از مدرسه در بسیج و مساجد هستند به سراغ آنها بروید. هر شب ساعتی از وقت خود را در مساجد، مدارس به تعلیم دانش آموزان و آموزش سواد به بی سوادان بگذرانید. تا آنجا که می توانید برای پیشرفت اسلام و انقلاب خدمت کنید.
خدایی که هدایت می کند، با خدایی که روزی می دهد فرق دارد؟؟؟!!!!...
پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر، به خواستگاری دختری می رود…
پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمی دهم…!!
پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر می رود، پدر دختر با ازدواجشان موافقت می کند و در مورد اخلاق پسر می گوید:
ان شاءالله خدا او را هدایت می کند…!
دختر گفت: پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت می کند، با خدایی که روزی می دهد فرق دارد؟؟؟!!!!…
«الهی که آقام آب بخواهد»
ضربالمثل «الهی که آقام آب بخواهد!» کنایه از آدم تنبلی است که حتی برای رفع تشنگی خودش هم تلاشی نمی کند و منتظره تا دری به تختهای بخورد و او هم به نوایی برسه. آنقدر در این تنبلی زیادهروی میکند که حتی حاضره ضرر گاهی وقتها به جانش هم برسد. اما ببینیم این مثل از کجا شکل گرفت؟
روزگار گذشته روزگار ارباب و نوکری بود. اربابانی که ثروتمندان جامعه بودند و برای رفع اموراتشان نوکری استخدام میکردند و از این راه او را هم به یک نوایی میرساندند. این میان نوکری بود که احوالی تعریفکردنی داشت.
طبیعی است که در آن زمان هرکسی سعی داشت نوکری را انتخاب کند که کارها را به بهترین شکل انجام دهد و خرابکاری نکند.
از قضای روزگار مرد ثروتمندی نوکری داشت که در عین هوش زیاد اما تنبل بود و حوصله انجام کاری را نداشت. آنقدر باهوش بود که به دنبال هر امر ارباب بهانههایی میتراشید تا از زیر کار دربرود.
بهانههایی که ارباب را قانع کند که این کار انجام نشود بهتر است. شاید از همین روست که در مثلی دیگر میگویند: «آدم تنبل عقل چهار وزیر را دارد!» باید آنقدر حاضرجواب و عاقل باشد تا بتواند کاری را به او محول شده انجام ندهد، آن هم طوری که دیگران قانع شوند!
خلاصه که این زرنگی نوکر قصه ما دوامی نداشت و ارباب خیلی زود فهمید که او تنبلی میکند، از همین رو از آن به بعد با تشر و قهر و تهدید به اخراج او را وادار به انجام دستوراتش میکرد.
تا اینکه یک روز در گرمای هوا هر دو به مزرعه رفتند و به کشت و کار سری زدند. ارباب از روی خستگی زیر درختی رفت وخوابش برد. نوکر هم خسته بود و البته بسیار تشنه. هرچه کرد نتوانست بخوابد. دو سه باری نیمخیز شد تا به سمت کوزه آب برود اما تنبلی پای رفتنش را سست کرد.
همینطور که دراز کشیده بود، گفت: «کاش ارباب نخوابیده بود، کاش قدری آب طلب میکرد، الهی که آقام تشنهاش بشود» و از این حرفها.
ارباب هم که هنوز کمی هوشیار بود صدایش را شنید و در دل به او خندید. بعد با صدای بلند و خشنی گفت: «چرا خوابیدی؟ بلندشو و کاسهای آب برای من بیاور».
نوکر که این را شنید، مثل برق از جا بلند شد. خود را به کوزه رساند و پیالهای از این مایه حیات نوشید و جانی دوباره یافت.
از آن پس به کسی که از تنبلی زیاد، حتی حاضر نباشد برای سود و منفعت خود کاری را انجام دهد، با کنایه میگویند: «الهی که آقام آب بخواهد».