عفت شکم و شهوت
عفت شکم و شهوت
من مواعظ علي بن الحسين (عليه السلام):
ما من شىءٍ أحبّ إلى اللّه بعد معرفته من عفّة بطن وفرج، وما من شىءٍ أحبّ إلى اللّه من أن يسأل.
(تحفالعقول ص 282)
علت اينكه حضرت، محبوبترين امور نزد پروردگار را بعد از معرفت خدا، عفت بطن و فرج، دانسته و ساير واجبات و عبادات مثل نماز را ذكر نفرموده، اين است كه: عفت، جلوگير عامل مزاحم است و هميشه، تأثير عامل مزاحم، بيشتر از عامل مُعِدّ است، مثل اين است كه كسى غذاهاى مفيد و مقوى مصرف كند اما از آن طرف بطور منظم يك سم يا ميكروبى را وارد بدن نمايد بديهى است اثرى نخواهد كرد.
در مسائل معنوى، نيز اگر انسان عبادات زيادى انجام دهد اما مرتباً ميكروب گناه را در كالبد روح خود وارد كند، اثر عباداتش خنثى مىشود. ولى اگر آئينه قلب خود را با گناه تيره نكند فطرت الهيش او را به رشد و كمال هدايت مىنمايد. پس ترك گناه اهم از فعل عبادت است و لذا شيطان بيشتر انسان را به گناه وسوسه مىكند تا ترك عبادت، چون وقتى گناه بر آدمى سيطره پيدا كرد عبادات او موجب تقرّب وى نخواهد شد.
پس محبوبترين كارها، ترك دو گناه است يكى گناه بطن كه ارتباط پيدا مىكند با دنياطلبى، مالاندوزى و طمعها و ديگرى شهوات جنسى است.
خوابی که مانع از دریافت رزق می شود
خواب اول شب:
خواب سرشب یعنی بعد از نمازعشاء تانیمه شب شرعی است که بسیار مناسب است و هر ساعت آن برابر با دو و نیم تا سه ساعت است و از نیمه شب شرعی تا یک ساعت به اذان صبح که هر یک ساعت برابر یک سال میباشد؛ به این معنی که کیفیت خواب اول شب بسیار زیاد است و خستگی کار روز را ازبین میبرد.
خواب عیلوله:
فاصله زمانی بین اذان صبح و طلوع خورشید را بینالطلوعین و خواب در این زمان را عیلوله مینامند.
عیلوله از ماده (علل) و به معنای مرض است؛
زیراخواب دراین زمان بیماری زاست.
امام صادق عليهالسلام:خواب بامداد، شوم و مانع روزی است.چهره را زشت و رنگ را زردمیگرداند،پس مبادا در این زمان بخوابید.”
این زمان، زمان نزول فرشتگان است و هر کس در این زمان بخوابد،از دریافت رزق کامل خود و برکات معنوی آن محروم خواهد شد.
خواب فیلوله:
خواب ضعف و سستی است و به خواب بعد از روز (بعدازطلوع خورشید)گفته میشود.
امام باقر عليهالسلام:خواب اول روز بیعقلی است؛زیرا موجب سردی بدن میشود؛لذا فرد درطول روز کسل است و شور و نشاط کافی جهت انجام فعالیتهای روزانه خود ندارد. همان بحرانی که نسلهای امروزی در اثر بیتوجهی به این دستورات طبی و روانشناسی اسلام گرفتار آن شدهاند.
خواب قیلوله:
خواب پیش از ظهر(حدودنیم ساعت قبل ازاذان ظهرتااذان ظهر) را خواب قیلوله گویند که بسیار مفید بوده و موجب نشاط و تقویت قوای مختلف بدن میشود.
شخصی نزد پیغمبر اکرم صليالله عليه و آله رفت و سوال کرد:
من حافظهای قوی داشتم ولی اکنون فراموشی بر من غالب شده است.حضرت پرسیدند: آیاخواب قیلوله میکردی و اکنون آن را ترک کردی؟گفت:بله.حضرت فرمودند:دوباره خواب قیلوله بکن.چون این کار را کرد، حافظهاش برگشت.
امام باقر عليهالسلام:خواب قیلوله نعمت زاست؛زیراگرمی هوای روز،سردی ظاهربدن راتعدیل میکند.
خواب غیلوله:
خوابیدن حدود نیم ساعت قبل از غروب را غیلوله میگویند.
این خواب موجب هلاکت انسان میشود.
امام باقر عليهالسلام:خواب بعد ازعصرحماقت است.
خواب بین العشایین:
خواب ازاذان مغرب تا زمان عشاء (دوساعت بعدازاذان مغرب) مناسب نیست.
امام باقر عليهالسلام:خواب بین نمازمغرب وعشاء انسان را از رزق محروم میکند.
امیرالمومنین عليهالسلام:خوابیدن قبل از نماز عشاء پریشانی و فقرميآورد چون باقیمانده رزق هر فرد از بین الطلوعین در این زمان پخش میشود.
زنی که بهترین غنیمت برای شوهرش است
امام رضا علیهالسلام میفرمایند: «در خانه اى كه نام يكى از زنان فاطمه باشد، محروميت داخل نمى شود.» (۱)
امام رضا علیهالسلام میفرمایند:
«بعضی زنها براى شوهرشان بهترين غنيمت هستند؛ زنانيكه به شوهرانشان اظهار عشق و محبت كنند.» (۲)
امام رضا علیهالسلام در روایت دیگری میفرمایند:
«هیچ فایدهای به کسی نمیرسد بهتر از اینکه برایش بانویی باشد که نگاهکردن به او و مصاحبت با او، موجب شادمانی همسر باشد و در غیاب شوهر، امانتدار و حافظ حریم خویش و خانواده و اموال شوهر است.» (۳)
ابنجهم، در روایتی قابل تأمل نقل میکند:
نزد امامرضا علیهالسلام رفتم، دیدم که ایشان موهایشان را رنگ سیاه زده بودند. گفتم: فدایت شوم، موهایتان را سیاه کردهاید؟ فرمودند: در رنگآمیزی مو پاداش است. رنگکردن موی و آمادگی (با آراستن ظاهر) از چیزهایی است که پاکدامنی زنان را افزون میسازد. زنان پاکدامنیها را رها کردند، چون همسرانشان خود را برای ایشان آماده نکردند. (۴)
و در همین زمینه در روایتی دیگر از قول امام رضا علیهالسلام به آسیبشناسی این رفتار پرداخته شده است: «چهبسا که بیتوجهی مرد به آراستگی ظاهر، سبب گردد که زن از پاکدامنی فاصله بگیرد.» (۵)
در روایت دیگری از امامرضا علیهالسلام، ایشان بر حقوق مالی زنان تأکید و توجه ویژه داشته و از قول رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمایند: «خداوند متعال هر گناهی را مورد آمرزش قرار میدهد، مگر گناه انکار مهر زن…» (۸)
امامرضا علیهالسلام، به مادربودن زنان نیز توجه ویژه داشته و توصیههایی در این رابطه داشتهاند.
ایشان میفرمایند: «به زنان حامله کندر بخورانید تا فرزندی که در بطن دارند اگر پسر است، باهوش و دانا و شجاع و اگر دختر است، خوشقیافه و خوشاخلاق و… گردد.» (۹)
در روایتی دیگر، حضرت بر حق مادربودن اشارهکرده و میفرمایند: «این حق همسر است (به عنوان مادر) که فرزند تا هفت سالگی در دامن او باشد؛ مگر زمانیکه نخواهد نزد او بماند.» (۱۰)
و در مرقومه حضرت برای مأمون آمده است: «نیکی به پدر و مادر واجب و لازم است؛ اگرچه مشرک و کافر باشند، ولی در معصیت خدا نباید اطاعتشان کرد.» (۱۱)
حضرت رضا علیهالسلام برای وجهه زنبودن نیز اهمیت جداگانهای قایل شده و در روایتی ظریف در این زمینه از قول پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمایند: «خداوند به زنان مهربانتر است تا مردان، و خداوند هرکس زنی را که میان او و آن زن پیوند خویشاوندی وجود دارد خشنود کند، در روز قیامت خشنود میگرداند.» (۱۲)
پی نوشت:
۱. حر عاملی، وسایلالشيعه، ج۱۵، ص۱۲۹.
۲. نوری، مستدركالوسایل، ج۲، ص۵۳۲.
۳. وسایلالشیعه، ج۱۴، ص۲۲.
۴. وسایلالشیعه، ج۱۴، ص۱۸۳.
۵. طبرسی، مکارمالاخلاق، ص۴۸۹.
۸. مستدرکالوسایل، ج۱۳، ص۳۷۸.
۹. مکارماخلاق، ج۱، ص۱۹۲و۱۹۳.
۱۰. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۲۷۵.
۱۱. بحارالانوار، ج۷۴، ص۷۲.
۱۲. وسایلالشیعه، ج۱۵، ص۱۰۴.
اللهم عجل لولیک الفرج....
توپ محکم خورد به صورت ابراهیم.
بچه های محل مشغول بازی بودند که ابراهیم وارد کوچه شد. بازی آن قدر گرم بود که هیچ کس متوجه حضور ابراهیم نشد.
یکی از بچه ها توپ را محکم به طرف دروازه شوت کرد؛ اما به جای اینکه به تور دروازه بخورد، محکم به صورت ابراهیم خورد.
بچه ها بی معطلی پا به فرار گذاشتند. با آن قد و هیکلی که ابراهیم داشت، باید هم فرار می کردند!
صورت ابراهیم سرخِ سرخ شده بود. لحظه ای روی زمین نشست تا دردش آرام بگیرد.
همین طور که نشسته بود، پلاستیک گردو را از ساک دستی اش درآورد؛ کنار دروازه گذاشت و داد زد: «بچه ها کجا رفتید؟! بیایی براتون گردو آوردم.»
شهید ابراهیم هادی
اگر کسی سر نداشت چگونه وضو بگیرد؟
دبیری داشتیم که به سوالات مذهبی بچه ها پاسخ می داد. همیشه می گفت: «اگر سوالی دارید، بپرسید.»
یک روز، یکی از بچه ها پرسید:«اگر کسی یک دستش قطع باشد، چه طور وضو می گیرد.»
پاسخ داد:«دست دیگرش را وضوی ارتماسی بگیرید و مسح پا را هم با همان دست می کشد.» شخص دیگری سوال کرد: اگر هر دو دستش قطع بود چه طور؟
گفت:«صورتش را می تواند وضوی ارتماسی بگیرد. اما در رابطه با مسح پایش، نمی دانم.»
شهید عالیدایی که در شلوغ کردن کلاس معروف بود، پرسید:«اگر کسی سر نداشت، چگونه وضو بگیرد؟»
او گفت:«مگر آنکه آن شخص، تو باشی.»
این قضیه گذشت تا این که حدود یک سال بعد، عالیدایی را در اردوگاه فلاجه مقر گردان تخریب لشکر حضرت رسول (ص) نزدیک ایلام دیدم. در این اردوگاه برای عملیات والفجر 4، نیرو های رزمنده را از بعد رزمی و معنوی آماده می کردند که این آماده سازی حدود سه ماه به طول انجامید. بچه ها همگی داوطلبانه و از طرف بسیج عازم عازم جبهه شده بودند. چند بار به رسم دوران دانش آموزی سعی کردم با او شوخی کنم. اما هر بار دیدم تحول معنوی عجیبی در او رخ داده و به شوخی های من پاسخ نمی دهد. به هر حال عازم شهر مرزی مریوان شدم تا در عملیات شرکت کنم. ماموریت گردان ما رسیدن به ارتفاع 1900 بود. شهید عالیدایی و دیگر دوستان از مخور های دیگر وارد عمل شدند. تا 48 ساعت بعد که به پشت جبهه برگشتیم. نتوانستم او را ببینم. روز ها گذشت و از وضعیتش بی خبر بودم. با آمدن ما به مرخصی بعد از عملیات، مفقودالاثر بودنش معلوم شد. حدود بیست روز بعد با اعلام شهادت او پیکرش تشیع شد. وقتی عکسش را به هنگام خاکسپاری گرفته بودم. دیدم نیمی از سرش کاملاٌ رفته بود. به یاد شوخی سال گذشته اش سر کلاس افتادم که : « اگر کسی سر نداشت ، چگونه وضو می گیرد؟»
خاطره ای از شهید محمود عالیدائی
خوشرويى
خوشرويى
من مواعظ علي «عليه السلام»:
إنّ أحسن ما يألف به الناس قلوب اودّائهم ونفوا به الضّغن عن قلوب أعدائهم حسن البشر عند لقائهم والتفقد في غيبتهم والبشاشة بهم عند حضورهم.
(تحف العقول صفحه 218)
خوشرويى و خوشبرخوردى، سبب جلب محبت افراد و تأليف قلوب است. در روايت وارد شده كه: «التودّد نصف العقل». اين حديث براى همه مسئولين در نظام اسلامى و بالاخص روحانيونى كه مسئوليتى را در اداره يا نهادى عهدهدار هستند بسيار قابل توجه است. زيرا افرادى كه براى انجام كارى مراجعه مىكنند، از نظر ايمان در يك سطح نيستند چه بسا يك برخورد سرد و يا يك بىاعتنايى به ارباب رجوع موجب شود كه او از دين زده شود و اعتقادش سست شود. و بالعكس اخلاق خوش موجب مىشود كه او به دين و اسلام خوشبين شده و جذب شود. «المؤمن بشره فى وجهه و حزنه فى قلبه.»
اهميت اداى امانت
اهميت اداى امانت
من وصيّته «عليه السلام» لكميل بن زياد:
يا كميل! إفهم واعلم إنّا لانرخص في تركِ أداء الأمانة لأحدٍ من الخلق فمن روى عنّا في ذلك رخصةً، فقد أبطل وأثم وجزاءُه النار بما كذب، اقسم لسمعت رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلّم) يقول لي قبل وفاته بساعةٍ مراراً ثلاثاً: يا اباالحسن أدّ الأمانة إلى البرّ والفاجر فيما جلّ وقلّ حتى الخيط والمخيط.
(تحف العقول صفحه 175)
اداء امانت از نظر اسلام بسيار مهم است. حتى اگر چيز ارزان قيمتى نزد انسان امانت باشد، بايد در حفظ آن بكوشد و به صاحبش برگرداند خواه، آن شخص مؤمن باشد و خواه فاجر و حتى كافر.
لكن بايد دانست كه امانت تنها امانت مالى نيست بلكه وظيفهاى كه به دوش ما است و يا اسرار ديگران كه نزد ما است همه امانت است و بايد از آن نگهدارى نمود.
طلب يقين و عافيت
طلب يقين و عافيت
من خطبة علي «عليه السلام» المعروفة بالديباج:
عباداللّه، سلوااللّه اليقين، فإنّ اليقين رأس الدّين وارغبوا اليه في العافية فإنّ أعظم النعمة العافية فاغتنموها للدنيا والآخرة.
(تحف العقول صفحه 150)
يقين، مراتبى دارد، و هر مرتبهاى از آن كه فرض شود، مرتبهى بالاترى براى آن وجود دارد، لذا ائمه اطهار (عليهم السلام) با اين كه در مراتب عاليه يقين بودند باز هم از خدا طلب يقين مىنمودند.
دراين حديث، يقين تشبيه به رأس شده چون همانطور كه سر منشأ هدايت حركات و سكنات آدمى است، يقين هم در دين انسان چنين نقشى را دارد.
و تحصيل يقين از دو راه ممكن است: يكى تأمل و تفكر در دلائل و مبادى دين و حقانيت شرع مقدس اسلام و ديگرى توجه به ذات مقدس الهى و تضرّع و خضوع در پيشگاه با عظمت او.
عافيت كه در روايات آمده آن چيزى نيست كه ما در عرف خودمان از آن تعبير به عافيتطلبى مىكنيم، كه انسان در كنجى خزيده و در ميدان جهاد وارد نشده با وظائف بزرگِ زندگى مواجه نگردد. بلكه مراد، عافيت در اعتقاد و عمل و محفوظ ماندن از وساوس شيطانى و نفسانى است. انسان در ميدان جنگ هم بايد از پروردگار طلب عافيت كند يعنى از او بخواهد كه دچار شك و ترس و تزلزل نشود. امام سجاد (عليه السلام) در دعاى بيست و سوم صحيفه سجاديه به ابعاد مختلف عافيت، اشاره كرده و آن را از پروردگار طلب نمودهاند.
پرهيز از رياکارى و تظاهر
پرهيز از رياکارى و تظاهر
من وصيّته «عليه السلام» لكميل بن زياد:
يا كميل! لست واللّه متملقاً حتى أطاع ولاممنياً حتى لاأعصى ولا مائلاً لطعام الأعراب حتى انحل امرة المؤمنين وادعى بها.
(تحف العقول صفحه 175)
در اين فراز از وصيت، حضرت از روشهاى متداول و معمولى كه اهل دنيا براى بدستآوردن حكومت و تحكيم و حفظ آن، به آنها متشبث مىشوند تبرّى مىجويد.
تملق هميشه، در برابر صاحبان قدرت و سرمايه و مقام نيست. گاهى يك حاكم به آحاد ملت و حتى به افراد زيردست و مطيع نيز تملق مىگويد تا اين كه از او اطاعت كنند.
مىفرمايد: من آرزوها را در دل مردم زنده نمىكنم و آنان را با وعدههاى پوچ و توخالى سرگرم نمىكنم تا از من اطاعت كنند، و گرايش به خوراك ساده صحرانشينان نكرده و مثل آن غذا نمىخورم تا از اين طريق رياست و امارت مؤمنين را بدست گيرم.
بايد توجه كرد كه اين جمله را كسى مىگويد كه سادهترين طعامها را ميل كرده، سختترين و دشوارترين شرائط را براى خود در زندگى انتخاب كرده بود. اما در عين حال مىفرمايد: من به خاطر حكومت، رياكارى و تظاهر نمىنمايم و اين مسأله براى ما، خيلى مهم است و بايد از آن درس بگيريم كه هدف و نيت ما خالص و الهى باشد و هر كار كه انجام مىدهيم، از متن شرع فقط براى خدا باشد.