غدير از ديدگاه امام خميني (ره)
پيام غدير، ولايت و حکومت
من درباره شخصيت حضرت امير(ع) چه مي توانم بگويم و کي چه مي تواند بگويد. ابعاد مختلفه اي که اين شخصيت بزرگ دارد، به گفت و گوي ماها و به سنجش بشري در نمي آيد. کسي که انسان کامل است و مظهر جميع اسماء و صفات حق تعالي است، ابعادش به حسب اسماء حق تعالي بايد هزار باشد و ما از عهده بيان حتّي يکي اش نمي توانيم برآييم. اين شخصيت که جامع تضاد است، امور متضاده در او جمع است، کسي نمي تواند در حول و حوش او سخن بگويد؛ از اين جهت، من در اين موضوع بهتر مي دانم، که ساکت باشم. لکن مسئله اي را که بهتراست ما بگوييم، انحرافاتي است که براي ملت ها و خصوصاً براي شيعيان اين حضرت پيش آمده است در طول تاريخ و دست هايي که اين انحرافات را از اول به وجود آورده اندو توطئه هايي که بوده است در طول تاريخ و اخيراً در اين سال هاي اخير، سده هاي اخيرپيش آمده است، آن ها را عرض کنم. مسئله غدير،مسئله اي نيست که بنفسه براي حضرت امير(ع) يک مسئله اي پيش بياورد، حضرت امير مسئله غدير را ايجاد کرده است. آن وجد شريف که منبع همه جهات بوده است، موجب اين شده است که غدير پيش بيايد. غدير براي حضرت امير(ع) ارزش ندارد؛ آن که ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غديرآمده است. خداي تبارک و تعالي که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول الله کسي نيست که بتواند عدالت را به آن طوري که بايد انجام بدهد، آن طوري که دلخواه است انجام بدهد. مأمور مي کند رسول الله را که اين شخص را که قدرت اين معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ايجاد کند و يک حکومت الهي داشته باشد، اين را نصب کن. نصب حضرت امير به خلافت اين طور نيست که از مقامات معنوي حضرت باشد؛ مقامات معنوي حضرت و مقامات جامع او اين است که غدير پيدا بشود.
و اين که در روايات ما از آن زمان تا حالا اين غدير آن قدرازش تجليل کرده اند، نه از باب اين که حکومت يک مسئله اي است، حکومت آن است که حضرت امير به ابن عباس مي گويد که به «قدراين کفش بي قيمت هم پيش من نيست» آن که هست اقامه عدل است. آن چيزي که حضرت امير(ع) و اولاد او مي توانستند درصورتي که فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به طوري که خداي تبارک و تعالي رضا داد، انجام بدهند، اين ها هستند، لکن فرصت نيافتند. زنده نگه داشتن اين عيد، نه براي اين است که چراغاني بشود و قصيده خواني بشود و مداحي بشود، اين ها خوب است، اما مسئله اين نيست. مسئله اين است که ياد بدهند که غدير منحصر به آن زمان نيست. غدير در همه اعصار بايد باشد و روشي که حضرت امير(ع) در اين حکومت پيش گرفته است بايد روش ملت ها و دست اندرکاران باشد. قضيه غدير، قضيه جعل حکومت است، اين است که قابل نصب است و الا مقامات معنوي قابل نصب نيست. يک چيزي نيست که با نصب آن مقام پيدا بشود؛ لکن آن مقامات معنوي که بوده است و آن جمعيتي که براي آن بزرگوار بوده است، اسباب اين شده است که او را به حکومت نصب کنند و لهذا، مي بينيم که در عرص صوم و صلوة و امثال اين ها مي آورد و ولايت مجري اين هاست. ولايتي که در حديث غدير است به معناي حکومت است، نه به معناي مقام معنوي. و حضرت امير (ع) را همان طوري که من راجع به قرآن عرض کردم که قرآن -در روايات است اين- نازل شده است به منازل مختلف، کلياتش سبع و الي سبعين و الي زيادتر، تا حالا رسيده است به دست ماها به صورت يک مکتوب، حضرت امير هم اين طوراست. رسول خدا هم اين طور است. مراحل طي شده است، تنزل پيدا کرده است. از وجود مطلق تنزل پيدا کرده است، از وجود جامع تنزل پيدا کرده است و آمده است پايين تا رسيده است به عالم طبيعت، در عالم طبيعت اين وجودمقدس و آن وجود مقدس و اولياي بزرگ خدا. بنابراين، اين که حديث غدير را ما حساب کنيم که مي خواهد يک معنويتي را براي حضرت امير يا يک شأني براي حضرت امير(ع) درست کند، نيست. حضرت امير است که غدير را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست که اسباب اين شده است که خداي تبارک و تعالي او را حاکم قرار بدهد.
اقرار این دو بر حدیث غدیر
اقرار عمرو بن عاص
مردى از اهالى همدان به نام “برد” به نزد معاویه آمد. در آن هنگام از عمرو بن عاص شنید كه نسبت به على علیه السلام سخنان ناروا و توهین آمیز می گوید. آن مرد به عمرو بن عاص گفت: همانا بزرگان ما از رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم شنیده اند كه فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه» آیا این سخنان حق است یا باطل؟
عمرو بن عاص گفت: این سخنان كاملا حق و درست است و من در ادامه این سخنان می گویم كه هیچ یكى از صحابه رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم نیست كه مناقب و فضایلى چون فضایل على علیه السلام براى او باشد، ولى على علیه السلام فضایل و مناقب خود را به سبب كارهاى كه درباره عثمان نمود، تباه و نابود ساخت.
برد گفت: آیا دستور كشتن عثمان را على علیه السلام صادر كرده بود یا خود اقدام به كشتن او كرد؟
عمرو گفت: نه دستور قتل از على علیه السلام بود و نه خود او این كار را كرد بلكه قاتل او را پناه داد و دستگیرى او ممانعت به عمل آورد.
برد گفت: آیا با این وصف مردم با او در مورد خلافت بیعت كردند؟
عمرو گفت: آرى.
برد گفت: پس چه چیزى تو را از بیعت على علیه السلام خارج نمود؟
عمرو گفت: متهم دانستن من او را درباره قتل عثمان.
برد گفت: تو خود نیز مورد چنین اتهامى واقع شدى.
عمرو گفت: راست گفتى و به همین علت به فلسطین رفتم.
پس از این صحبت ها، برد به سوى قبیله خود برگشت و به آنها گفت: ما به سوى قومى رفتیم و علیه آن قوم از صحبت هاى خودشان برهان و سند محكومیتشان را گرفتیم. اى مردم على علیه السلام بر حق است از او پیروى كنید.
اقرار سعد
همچنین روزى، مردى از سعد پرسید: چرا على بن ابى طالب تو را نكوهش نمود و تو چرا از او تخلف نموده اى.
سعد گفت: به خدا قسم این كار من خطاى بزرگى بود كه من مرتكب شدم. همانا به على بن ابى طالب علیه السلام سه امتیاز داده شده است كه اگر یكى از آنها به من عطا شده بود براى من از دنیا و آنچه در دنیاست، محبوب تر بود.
به طور قطع رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم روز غدیر خم پس از حمد و ثناى خداوند فرمود: آیا می دانید كه من به اهل ایمان اولى و سزاوارترم؟
گفتیم: آرى.
فرمود: بارخدایا، هر كس من مولاى اویم، على علیه السلام مولاى اوست، دوست بدار كسى را كه او را دوست دارد و دشمن بدار كسى را كه دشمن على علیه السلام است.
على علیه السلام را در روز خیبر در حالى كه به علت بیمارى درد چشم جایى را نمى دید، به حضور پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم آوردند. رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم آب مبارك دهان خود را در چشمهاى ایشان ریخت و درباره او دعا فرمودند. از بركت دعاى آن حضرت، تا هنگام شهادتش دیگر مبتلا به بیمارى چشم نگشت و خیبر با نیروى او گشوده و فتح گردید.
روزى رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم در حالى كه اصحاب نیز در مسجد بودند، دستور فرمودند كه اصحاب مسجد را ترك كنند و او را با على علیه السلام تنها بگذارند.
عباس گفت: یا رسول خدا ما را كه وابسته و از قبیله تو هستیم هم مسجد را ترك كنیم؟
پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم فرمودند: آرى. بیرون رفتن شما از مسجد و تنها ماندن من و على علیه السلام به میل و اراده شخص من نیست بلكه بر حسب امر الهى و دستور خداوند است.
مقصود از «مولى» در حدیث غدیر کیست؟!!!
با صراحت باید گفت که واژه مولى در این حدیث، بلکه در غالب موارد، یک معنا بیش ندارد و آن «اولویت و شایستگى» و به تعبیر دیگر «سرپرستى» است و قرآن نیز در بسیارى از آیات لفظ «مولا» را در معنى سرپرست و «أولى» به کار برده است:
واژه مولا در 18 آیه قرآن به کار رفته که 10 مورد آن درباره خداوند است و بدیهى است که مولویّت خداوند به معنى اولویّت و سرپرستى اوست، و تنها در موارد بسیار کمى به معنى دوستى به کار رفته است.
بنابراین نباید در این که «مولا» در درجه اوّل به معنى اولى و شایسته تر است، تردید کرد، و در حدیث غدیر نیز «مولا» به همین معناست، به علاوه، شواهد و قرائن فراوانى با آن همراه است. که به روشنى ثابت مى کند که منظور اولویّت و سرپرستى است.
* * *
گواهان صدق این مدّعا
فرض کنید «مولا» در لغت معانى متعدّدى داشته باشد; ولى قرائن و شواهد فراوانى در حدیث غدیر و این رویداد بزرگ تاریخى وجود دارد که هرگونه ابهامى را از میان برمى دارد و با همه، اتمام حجت مى کند:
گواه اوّل:
همان گونه که گفتیم در روز واقعه تاریخى غدیر، حسان بن ثابت شاعر رسول خداصلى الله علیه وآله، با کسب اجازه از پیامبرصلى الله علیه وآلهبرخاست و مضمون کلام پیامبرصلى الله علیه وآله را در قالب شعر ریخت، این مرد فصیح و بلیغ و آشنا به رموز زبان عرب، به جاى لفظ «مولى»، کلمه امام و هادى را به کار برد و گفت:
فقال له: قُم یا على فانّنى
رضیتک من بعدى إماماً و هادیاً
«پیامبر به على فرمود: اى على برخیز که من تو را بعد از خود به عنوان امام و هادى انتخاب کردم!»
چنان که روشن است وى از لفظ «مولى» که در کلام پیامبرصلى الله علیه وآله بود، جز مقام امامت و پیشوایى و هدایت و رهبرى امت، چیز دیگرى استفاده نکرده است. در حالى که از اهل لغت و فصیحان عرب محسوب مى شود.
نه تنها حَسّان شاعر بزرگ عرب از لفظ «مولى» این معنى را استفاده نموده است، بلکه پس از وى سایر شعراى بزرگ اسلامى که بیشتر آنان از ادبا و شعراى معروف عرب بودند و برخى نیز از استادان بزرگ این زبان به شمار مى آیند، از این لفظ همان معنى را فهمیدند که حسان فهمیده بود، یعنى امامت و پیشوائى امّت!
* * *
گواه دوّم:
امیرمؤمنان علیه السلام در اشعار خود که براى معاویه نوشته، درباره حدیث غدیر چنین مى گوید:
وَ أَوْجَبَ لِى وِلایَتَهُ عَلَیْکُمْ
رَسُولُ اللّهِ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ
یعنى: پیامبر خداصلى الله علیه وآله براى من، ولایتش را بر شما در روز غدیر واجب ساخت.
چه شخصى بالاتر از امام مى تواند، حدیث را براى ما تفسیر کند و بفرماید که پیامبر خداصلى الله علیه وآله روز غدیر خم، ولایت را به چه معنى فرمود؟ آیا این تفسیر نمى رساند که به اندیشه همه حاضرانِ واقعه غدیر، جز زعامت و رهبرىِ اجتماعى، مطلب دیگرى خطور نکرد؟
* * *
گواه سوّم:
پیامبر پیش از بیان جمله من کنت مولاه… این سؤال را مطرح فرمود:
«اَلَسْتُ أَولى بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ؟; آیا من از خود شما به شما سزاوارتر و شایسته تر نیستم؟»
در این جمله، پیامبرصلى الله علیه وآله لفظ «اولى به نفس» به کار برده، و از همه مردم نسبت به اولویّت خود بر آنها اقرار گرفته است، سپس بلافاصله فرمود:
«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ; کسى که من مولاى او هستم، على مولاى او است.»
هدف از تقارن این دو جمله چیست؟ آیا جز این است که مى خواهد همان مقامى را که خود پیامبرصلى الله علیه وآله به نصّ قرآن دارد، براى علىعلیه السلام نیز ثابت کند؟ با این تفاوت که او پیامبر است و على امام، در نتیجه معنى حدیث این مى شود: هر کس من نسبت به او اولى هستم، علىعلیه السلام نیز نسبت به او اولى است»22 و اگر مقصود پیامبرصلى الله علیه وآله جز این بود، جهت نداشت براى اولویّت خود از مردم اقرار بگیرد. چقدر دور از انصاف است که انسان این پیام پیامبرصلى الله علیه وآله را نادیده بگیرد. و از کنار قرینه اى به این روشنى به آسانى بگذرد و چشم خود را به روى آن ببندد.
* * *
گواه چهارم:
پیامبرصلى الله علیه وآله در آغاز سخن خود، از مردم سه اصل مهمّ اسلامى را اقرار گرفت و فرمود:
«أَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أنْ لا إِلهَ إلاّ اللّهُ وَ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ و رَسُولُهُ وَ أَنَّ الجنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقُّ؟; آیا شما گواهى نمى دهید که معبودى جز خداى یکتا نیست، محمّدصلى الله علیه وآلهبنده و رسول خدا است، و بهشت و دوزخ حق است؟»
هدف از این اقرار گرفتن چه بود؟ آیا جز این است که مى خواهد ذهن مردم را آماده کند، تا مقام و موقعیّتى را که بعداً براى علىعلیه السلام ثابت خواهد کرد، به مانند اصول پیشین تلقّى نمایند و بدانند که اقرار به ولایت و خلافت وى، در ردیف اصول سه گانه دین است که همگى به آن اقرار و اعتراف دارند؟ اگر مقصود از «مولى» دوست و ناصر باشد، رابطه این جمله ها به هم خورده و کلام، استوارى خود را از دست مى دهد. و پیوند کلام به هم مى خورد، آیا چنین نیست؟
* * *
گواه پنجم:
پیامبرصلى الله علیه وآله در آغاز خطابه خود، از مرگ و رحلت خویش سخن مى گوید و مى فرماید: «إنّی أَوْشَکُ أَنْ اُدْعى فَاُجِیبَ; نزدیک است دعوت حق را لبیک بگویم.»23
این جمله حاکى از آن است که پیامبرصلى الله علیه وآله مى خواهد براى پس از رحلت خود چاره اى بیندیشد و خلائى را که از رحلت آن حضرت پدید مى آید، پر کند. آنچه مى تواند چنین خلائى را پر کند، تعیین جانشینى است لایق و عالم که زمام امور را پس از رحلت آن حضرت به دست بگیرد، نه چیز دیگر.
هرگاه ولایت را به غیر خلافت تفسیر کنیم، رابطه منطقى کلمات پیامبرصلى الله علیه وآله به طور آشکار به هم مى خورد، در حالى که او از فصیح ترین و بلیغ ترین سخن گویان است. چه قرینه اى از این روشن تر براى مسأله ولایت پیدا مى شود؟
* * *
گواه ششم:
پیامبرصلى الله علیه وآله پس از جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ…» چنین فرمود:
«اَللّهُ أَکْبَرُ عَلى إکْمالِ الدِّینِ وَ إتْمامِ النِّعْمَةِ وَ رِضَى الرَّبِّ بِرِسالَتِى وَ الْوِلایَةِ لِعَلىٍّ مِنْ بَعْدِى; اللّه اکبر! بر کامل نمودن این دین و به سرحد کمال رساندن نعمت و رضایت پروردگار!»
هرگاه مقصود، دوستى و یارى فردى از مسلمانان است، چگونه با ایجاب مودّت و دوستى علىعلیه السلام و نصرت او، دین خدا تکمیل گردید، و نعمت او به منتهى رسید؟ روشن تر از همه این که مى گوید: خداوند به رسالت من و ولایت علىعلیه السلام بعد از من راضى گردید.24 آیا اینها همه گواه روشن بر معنى خلافت نیست؟
* * *
گواه هفتم:
چه گواهى روشن تر از این که شیخین عمر و ابوبکر و گروه بى شمارى از یاران رسول خداصلى الله علیه وآله پس از فرود آمدن آن حضرت از منبر، همگى به علىعلیه السلام تبریک گفته و موضوع تهنیت تا وقت نماز مغرب ادامه داشت و شیخین از نخستین افرادى بودند که به امام یا این عبارت تهینت گفتند:
«هَنیئاً لَکَ یا عَلِىَّ بْنِ أبِی طالِب أَصْبَحْتَ و أَمْسَیْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى کُلِّ مُؤْمِن وَ مُؤْمِنَة»
«گوارا باد بر تو یا على، صبح کردى و شام کردى در حالى که مولاى من و مولاى هر مرد و زن با ایمان هستى»!
علی علیه السلام در آن روز چه مقامى به دست آورد که شایسته چنین تبریکى گردید؟ آیا جز مقام زعامت و خلافت و رهبرى امّت که تا آن روز به طور رسمى ابلاغ نشده بود، شایسته چنین تهنیت مى باشد؟ محبّت و دوستى چیز تازه اى نبود.
* * *
گواه هشتم:
هرگاه مقصود همان مراتب دوستى علی علیه السلام بود، دیگر لازم نبود که این مسأله در چنان هواى گرم و سوزان مطرح گردد کاروان یکصد هزار نفرى را از رفتن باز دارد و مردم را در آن هواى گرم روى ریگ و سنگ هاى داغ بیابان بنشاند و خطابه مفصّل بخواند؟
* * *
مگر قرآن همه افراد جامعه با ایمان را برادر یکدیگر نخوانده بود، چنان که مى فرماید:
«إنّما المُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ; افراد با ایمان برادر یکدیگرند»
مگر قرآن، در آیات دیگرى افراد با ایمان را دوست یکدیگر معرفى نکرده است؟ و علىعلیه السلام نیز عضو همان جامعه با ایمان بود، دیگر چه نیازى بود، و به فرض که مصلحتى در اعلام این دوستى بود، احتیاج به این مقدّمات و این همه شرایط سخت نبود، در مدینه هم ممکن بود. به یقین مسأله بسیار مهمترى بوده که نیاز به این مقدّمات استثنایى داشت، مقدّماتى که در زندگى پیامبرصلى الله علیه وآلهبى سابقه بود، و نظیر آن هرگز تکرار نشد.
* * *
اکنون به داورى بنشینید
با این قرائن روشن، اگر کسى در مقصود پیغمبر اکرمصلى الله علیه وآلهکه همان خلافت و زعامت مسلمین است شک کند شگفت آور نیست؟ آنها که تردید مى کنند چگونه وجدان خود را قانع مى سازند، و پاسخ پروردگار را روز رستاخیز چه خواهند داد؟
به یقین هرگاه همه مسلمانان فارغ از تعصّب ها و پیش داورى ها بررسى تازه اى را روى حدیث غدیر آغاز کنند، به نتایج مطلوبى خواهند رسید و سبب اتّحاد هرچه بیشتر صفوف مسلمین خواهد شد، و جامعه اسلامى چهره نوینى به خود خواهد گرفت.
گريه هاي شيخ عباس قمي (قدس سره)
فرزند شيخ عباس صاحب كتاب مفاتيح الجنان مي گويد: يك روز صبح پدرم برخاست و شروع به گريه كرد، از او پرسيدم چرا اشك مي ريزيد؟
فرمود: براي اين كه شب گذشته نماز شب نخواندم!
گفتم: پدرجان نماز شب كه مستحب است و واجب نيست، شما كه ترك واجب نكرده ايد و حرامي بجا نياورده ايد چرا اينطور نگرانيد؟
فرمود: فرزندم! نگراني من از اين است كه من چه كرده ام كه بايد توفيق نماز شب خواندن از من سلب شود.!!!
با کوتاه آمدن در مقابل دشمن دشمنیها برطرف نمیشود
به گزارش حزب الله سایبر، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز پنج شنبه 94/7/9 در دیدار مسئولان و فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی، علت دشمنیها علیه انقلاب اسلامی را ایستادگی ملت ایران و صراحت و تسلیم نشدن در مقابل سیاستهای استکبار خواندند و تأکید کردند: نیروهای مسلح باید با شتاب در پیشرفتها و افزایش آمادگیهای خود، چنان اقتداری ایجاد کنند که دشمنان حتی جرأت نکنند خیال تعرض را به ذهن خود راه دهند.
حضرت آیت الله خامنه ای، برنامه ریزی برای «فردای بهتر و پیشرفتهتر ایران اسلامی» را در همه بخشها ضروری دانستند و گفتند: آینده کشور به دست جوانانی است که باید قدر آنها را دانست و برای آنکه ایران فردا بتواند تواناتر، مقتدرتر و با زبان گویاتر در منطقه و دنیا ظاهر شود، باید نسل بعد را آماده تر، مصم متر، دانشمندتر و شجاع تر پرورش داد.
رهبر انقلاب با اشاره به عقب ماندگیهای مزمن و تاریخی کشور در اثر حکمرانی عناصر وابسته به خصوص در دوران پهلوی، افزودند: پیشرفتهای امروز نیروهای نظامی در بخشهای مختلف بسیار ارزشمند است اما با توجه به عقب ماندگیها باید شتاب حرکت را افزایش داد و چنان اقتداری ایجاد کرد که دشمنان حتی جرأت نکنند خیال تعرض به مرزهای این کشور را به ذهن خود راه دهند.
ایشان مقاومت و ایستادگی ملت ایران در دوران هشت ساله دفاع مقدس را یک تجربه مهم و پیش روی همه دنیا خواندند و خاطرنشان کردند: نظام جمهوری اسلامی یک نظام مستقل است و از ابتدای انقلاب، سیاستهای خود را با صراحت دنبال کرده و از نهیب هیچ قدرتی و مخالفت با سیاستهای آن، واهمهای ندارد.
حضرت آیت الله خامنهای با اشاره به دشمنیهای جدی و سنگین در مقابل حرکت مستقل و شگفتی ساز ملت ایران، گفتند: دشمن به دنبال تسلیم شدن نظام اسلامی است و با کوتاه آمدن در مقابل او، دشمنیها برطرف نمی شود.
رهبر انقلاب افزودند: سر برآوردن ملت مستقلی که با زورگویان و وابستگان به آنها مخالف است، برای نظام سلطه قابل تحمل نیست، بنابراین در مقابل این ملت دشمنی میکنند و تصور اینکه «اگر فلان حرف را نزنیم یا فلان کار را نکنیم و ملاحظه دشمن را بکنیم، دشمنیها کم می شود»، تصور نادرستی است.
ایشان با اشاره به استقبال ملتها و همچنین برخی دولتهای غیروابسته از حرکت مستقل ایران، گفتند: ملتها از مشاهده پیشرفت و دفاع صریح ملت ایران از منافع خود در مقابل قدرتها به وجد میآیند و در سفرهای خارجی مسئولان جمهوری اسلامی نیز هر جایی که از طرف دولتها به مردم اجازه اظهار علاقه داده شد، در طرفداری از ایران و مواضع صریح آن، شور و غوغا به پا کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان، با اشاره به اهمیت پژوهش و پیشرفتهای تحقیقاتی در نیروهای مسلح، گفتند: ظرفیتهای بسیار خوبی در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشور وجود دارد که باید ارتباطات علمی نیروهای مسلح با آنها تقویت شود.
رهبر انقلاب همچنین با تأکید بر اهمیت ورود به حوزه های ناشناخته نظامی و ابتکارات جدید، در خصوص رزمایشهای نظامی نیز خاطرنشان کردند: طراحی رزمایشهای نظامی باید به فضای جنگ و واقعیتهای میدان جنگ نزدیک باشد و برای تمام امکانات و تواناییهای دشمن، پیش بینی و آمادگی وجود داشته باشد.
در ابتدای این دیدار، امیر دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش گزارشی از مجموعه ماموریتها و فعالیتهای نیروی دریایی در زمینه های ساخت تجهیزات، اطلاعات، عملیات، توسعه علم و دانش، فناوری اطلاعات، امنیت خطوط مواصلاتی و توسعه دریایی کشور بیان کرد.
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
گوشهـا بـاز کـه امروز هزاران خبر است
گوشهـا بـاز کـه امروز هزاران خبر است
خبری خوبتر از خوبتر از خوبتر است
صـف ببندیـد کـه هنگـام نماز روح است
در گشایید که جبریل امین پشت در است
همگـی عیـد بگیریـد کـه عید آمده است
ایـن همـان عیـد خدای احد دادگر است
سـوره مائده خوانیـد کـه صـد مائـده نور
از خـدا در دل هــر آیـه آن مستتر است
هـر طـرف مـینگرم قافلـه در قافلـه دل
هر دلی بالزنـان سوی علـی رهسپر است
این همان عید غدیر است که در خم غدیر
گوشهـا یکسـر بـر خطبـه پیغامبـر است
خطبه ختم رسل حکم خدا مدح علی است
خطبهای که سندش مستند و معتبـر است
ایهـا النـاس هـر آنکـس کـه منـم مولایش
ایــن علـی او را تـا روز جــزا راهبــر است
این علی بعـد نبـی رهبر و مـولای شماست
این علی منجی یک خلق به موج خطر است
این علـی وجـه خـدا چشـم خدا گوش خدا
این علی دست خدا بازوی فتـح و ظفر است
من همـان شهــر علومــم همه باشید گواه
که علـی تـا ابدالدهـر بـر این شهر، در است
این امـام است امـام است امـام اسـت امـام
که امامت به وجودش همهجا مفتخر است
چشم، بینور علی تا صف محشر کـور است
دین بی مهر علی پیکر بیدست و سر است
شرر نار همان بغض علی بـغض علـی است
مهـر او پیشِ روی آتـش دوزخ سپـر است
بــه تمـام بشـر اعـلام کنــد ختـم رسل
که علــی بـن ابیطالـب خیــرالبشر است
خصـم او را پسـر مـادر خـود باید خواند
غیر از این چاره نداریم که او بیپدر است
بینمــازی اسـت اگـر بیعلی آرید نماز
این نمازی که اجرش همه نار سقر است
مهر پرونده اعمـال شما مهـر علـی است
بیعلی طاعت کونیـن زیان و ضرر است
گر دو صد کـوه طلا در ره معبـود دهید
بی تـولّای علـی جملـه هبا و هدر است
***استاد حاج غلامرضا سازگار***
مولا برای از تو سرودن غزل کم است
مولا برای از تو سرودن غزل کم است
تلمیح و استعاره ، مجاز و بدل کم است
باید برای مدح تو قرآن ناب خواند
شعر و خطابه، قصه و ضرب المثل کم است
آن لحظه که حلاوت نام تو بر لب است
شیرینی شکر که چه گویم، عسل کم است
باید برای مدح تو از صبح بدر گفت
هیجای نهروان و شکوه جمل کم است
ای دست اقتدار خدا، فارس العرب
اصلا برای شان تو تعبیر «یل» کم است
شهره شده میان عرب تک سواری ات
آوازه های صاعقهی ذوالفقاری ات
ای آفتاب علم و یقین یا ابوتراب
همواره در مدار تو دین یا ابوتراب
صبح نگات شمس ضحی یا ابالحسن
تار عبات حبل متین یا ابوتراب
از ابتدای خلقت خود کسب فیض کرد
در محضر تو روح الامین یا ابوتراب
مولای من ولایت تو از ازل شده
با روح و جان شیعه عجین یا ابوتراب
الطاف بی کران تو ای قبله گاه جود
می بارد از یسار و یمین یا ابوتراب
در رستخیز صبح قیامت برای ما
عشق تو است حصن حصین یا ابوتراب
با عطر و بوی هر نفست در مشام شهر
جاری شده ست خلد برین یا ابوتراب
چشمان روشن تو بهشت پیمبر است
اصلاً سرشت تو ز سرشت پیمبر است
تفسیر کن برای همه محکمات را
اسرار ناب آیهی صبر و صلات را
مولای من تمام صفاتت الهی است
آئینه ای تلألؤ انوار ذات را
شرط حیات طیبه نور ولایت است
از ما مگیر حضرت عشق این حیات را
با نعمت ولایتت آقا خود خدا
بی شک گشوده بر همه باب النجات را
یک لحظه در ولایت تو شک نمی کند
هر کس شنیده زمزمهی کائنات را
تو آمدی کمی به زمین آسمان دهی
تا که تجلیات خدا را نشان دهی
تسبیح انبیاء معظم علی علی ست
نقش لب پیمبر خاتم علی علی ست
رمز نجات حضرت موسی میان نیل
فریاد استغاثهی آدم علی علی ست
رمز تقرب همهی اهل کائنات
آوای هر فرشته دمادم علی علی ست
لبیک کعبه و حجر و مسجد الحرام
زیبا ترین ترنم زمزم علی علی ست
هر گوشه را که می نگرم ذکر خیر توست
آقای من عبادت عالم علی علی ست
وقتی علی تجلی اسماء اعظم است
بی شک تجلیات خدا هم علی علی ست
تو آمدی و عزت توحید پا گرفت
نور خدا زمین و زمان را فرا گرفت
***یوسف رحیمی***
قاری، بعید بود نفس کم بیاوری
قاری، بعید بود نفس کم بیاوری
از حج برایم آه دمادم بیاوری
سوغات ما تلاوت تو پای کعبه بود
رفتی که عطر سورهۦ مریم بیاوری
خواندی برایم آیهۦ “از آب کل شیء …”
رفتی از آب چشمهۦ زمزم بیاوری
گفتم اگر برای تو زحمت نمیشود
لطفی کنی برام کفن هم بیاوری
حالا شنیدهام کمرت زیر تشنگی…
نشنیدهام به ابروی خود خم بیاوری
این حنجره چگونه لگدکوب شد، عزیز؟!
مادر بعید بود نفس کم بیاوری…
حجاج عمدا مُردند....
آداب و سنتهای عید غدیر خم
آداب و سنتهای عید غدیر خم
روز عید سعید غدیر یكی از ایام سرورآل محمد(ص) است كه بعنوان «عیدالاكبر» نامیده شده است. این روز، روز کامل شدن دین و اتمام نعمت های پروردگار، به خاطر واقعه غدیر و انتصاب شایسته و بحق حضرت علی(ع) به امر الهی- به جانشینی رسول معظم(ص) می باشد. از اینرو شایسته خواهد بود كه به پاس قدردانی از این نعمت عظیم الهی و عرض ادب به ساحت مقدس امیرالمؤمنین علی(ع)، عید سعید غدیر را در خانواده و اجتماع با شكوه فراوان برگزار نماییم و از بركات معنوی این روز عزیز بهره مند باشیم.
آنچه در این مختصر تقدیم می گردد آدابی است كه بزرگان به منظور گرامیداشت روز عید غدیر تعلیم فرموده اند.
1- روزه:
روزه عید غدیر از مستحباتی است كه مكرر بر آن سفارش شده است. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ای كه در روز عیدغدیر ایراد كردند، فرمودند: روزه عید غدیر از مستحباتی است كه خداوند بدان فراخوانده است.
حضرت امام صادق(ع) فرمودند:«یجب علیكم صیامه شكرالله و حمدالله»
برشما لازم است كه در روز عید غدیر، برای سپاسگزاری از خداوند و ستودن او، روز بگیرید.
شخصی از امام صادق(ع) پرسید چه كاری شایسته روز غدیر است و چه عاملی در آن، استحباب دارد؟ …. حضرت پاسخ دادند: روزه و…
پاداش روزه عید غدیر:
امام صادق(ع) فرموده اند:«روزه داشتن در روز عیدغدیر پاداشی معادل روزه گرفتن در همه عمر دنیا را دارد» ، یا فرموده اند«روزه داشتن روز عید غدیرخم، كفاره گناه شصت سال است».
2-افطاری دادن:
از اعمالی كه به انجام آن در روز عید غدیر سفارش شده است، افطاری دادن به روزه داران است.
حضرت علی(ع) فرمودند:«كسی كه در شامگاه عید غدیر، به یك مؤمن افطاری دهد گویا یك میلیون نفر از پیامبران، شهیدان و صدیقان را افطاری داده است. حال، چگونه است پاداش كسی كه گروهی از مردان و زنان را افطاری دهد و من ضامنم نزد خدا كه از كفر و فقر آسوده گردد و اگر در همان روز یا همان شب تا عید غدیر سال دیگر بمیرد، بر خداوند است پاداش او»
3-اطعام:
از سنت های مؤكد دیگر در روز عید غدیر پذیرایی از مؤمنان است.
امام صادق(ع) یكی از وظایف عید غدیر را چنین فرمودند:«و اطعم اخوانك» و برادرانت را طعام ده.
4- آراستن:
از دیرباز، عیدها و جشن ها با نظافت، غبارزدایی، پیراستن و آراستن همراه بوده است. شیعیان باید این روشها را برای عیدغدیر نیز رعایت نمایند؛ چرا كه حضرت امام رضا(ع) می فرمایند: «روز غدیر، روز آراستن و زینت است پس هركس برای روز غدیر، زینت كند، خداوند هر خطای كوچك و بزرگ او را می آمرزد و فرشتگانی را به سوی او می فرستد، آنان نیكی های او را می نگارند و مراتبش را تا عید غدیر سال آینده بالا می برند. اگر او جان دهد، شهید مرده است و اگر زیست كند، خوشبخت زیسته است»
پس چه زیبا خواهد بود كه سر در منازل و اماكن عمومی- تجارتی و اداری چراغانی شود تا شامل این پاداش بزرگ گردد.
5-لباس نو پوشیدن:
ما ایرانیان در عید نوروز كه عید تحویل سال است نه تحول انسان، لباس نو می پوشیم، پس چرا در عید بزرگ ولایت، تن پوش نو نپوشیم؟ بجا خواهد بود كه در این روز بزرگ لباس نو بپوشیم و بپوشانیم.
حضرت امام صادق(ع) می فرماید: «و ان یلبس المؤمن انظف ثیابه و افخرها»
یكی از وظایف روز غدیر این است كه مؤمن، تمیزترین و گرانقدرترین جامه های خویش را بپوشد.
6- بوی خوش:
اسلام درباره بكارگیری بوی خوش و زدن عطر سفارش زیاد دارد. بخصوص در ایام عید سعید غدیر سفارش ویژه ای نسبت به این سنت خوب می كند. امام صادق(ع) در پی وظایف مؤمن در روز غدیر فرمودند«و یتطیب امكانه و انبساط یده»
و مؤمن، به اندازه توان و دست باز بودنش، بوی خوش استعمال كند.
7-دیدار با مؤمنان:
زیارت برادران مؤمن از سنت های مهم در اسلام است، لیكن در روز عید غدیر، دید و بازدید جزو یكی از شعائر مذهبی و ولایی می گردد و بیشتر و بهتر مورد سفارش قرار می گیرد و پاداش افزونتری می یابد.
«هرس در روز غدیر به دیدار مؤمنی رود، خداوند، هفتاد نور در قبرش داخل كند و قبرش را بگستراند و هر روز، هفتاد هزار فرشته به زیارت قبرش آید و به او مژده بهشت دهد»
8- مصافحه (دست دادن):
دست دادن باعث افزایش محبت دو برادر دینی و سبب ریزش گناه و آمرزش می گردد و دست دادن در روز عید غدیر كه عید ولایت است جلوه دیگری دارد، به همین جهت در این روز مصافحه(دست دادن) مورد تأكید و سفارش قرار گرفته است.
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود «و اذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم» در روز غدیر، هنگامی كه باهم ملاقات می كنید همراه با سلام كردن به یكدیگر دست بدهید.
9- تبریك گفتن:
رسم دیرین بشر این است كه وقتی نعمتی به انسان می رسد یا پیروزی نصیبش می شود تبریك گفتن لازمه آن است، و تبریك گفتن در روز عید غدیر از شعائر شیعه می باشد و می شود گفت گرم ترین و واقعی ترین تبریك ها برای عید غدیر است.
حضرت رضا(ع) می فرماید: «و هو یوم التهنیه یهنی بعضكم بعضاً فاذا لقی المؤمن اخاء یقول: الحمدلله الذی جعل من المتمسكین بولایه امیرالمؤمنین و الائمه سلام الله علیهما»
روز عید غدیر روز تهنیت گویی است، بعضی از شما به بعض دیگر تهنیت بگوید و هرگاه مؤمنی با برادرش برخورد كرد، بگوید، ستایش مخصوص خداوندی است كه ما را از پیوستگان به ولایت امیرالمؤمنین(ع)و امامان(ع)قرار داد.
10 - دلجویی و مهرورزی متقابل:
حضرت رضا(ع) روز غدیر را «یوم التودد» خواندند یعنی روز مهر ورزیدن.
در چنین روزی باید معتقدان به ولایت غم را از دل دوستان حضرت به هر نحوی كه مقدور باشد برطرف نمایند.
11- ایجاد زمینه های شادمانی:
عید غدیر یادآور بزرگترین و گرانقدرترین خاطره اسلام است یعنی خاطره استمرار رسالت پیامبر(ص) به امامت علی(ع) ، در چنین روزی نه تنها خود باید دلشاد باشیم بلكه باید زمینه شادمانی دیگر برادران ایمانی را هم فراهم بیاوریم.
حضرت رضا(ع) می فرمایند: «سر فیه كل مؤمن و مومنه»
(در روز غدیر)هر مرد و زن مؤمنی را شادمان سازید.
12- پیوند با بستگان و خویشان:
از سفارشات موكد اسلام صله رحم است. در این روز زمینه این عمل الهی كاملا فراهم است. حضرت صادق(ع) صله رحم را یكی از اعمال روز غدیر برشمردند:«شایسته است(در روز غدیر) با نیكی كردن، روزه گرفتن، نماز خواندن و صله رحم به سوی خداوند متعال، تقرب جویید.»
13- فراهم كردن آسایش بیشتر خانواده:
یكی از دستورات اسلام ایجاد زمینه های لازم در جهت راحتی و آسایش خانواده است و به مناسبت عید غدیر تاكید بیشتری شده است.
حضرت امام صادق(ع)می فرمایند«و یوسع الرجل فیه علی عیاله»
در روز غدیر، مرد، باید آسایش زندگی را افزایش دهد.
14- كارگشایی و رفع نیاز مردم:
رآورده ساختن نیازهای مردم و رفع گرفتاری آنان از سنت های پسندیده در اسلام است و به انجام اینگونه كارها تاكید فراوان شده است.
صاحب ولایت، علی(ع) می فرمایند: «والبر فیه یثمرالمال و یزید فی العمر»
نیكی كردن (در روز غدیر) ما را ثمربخش می سازد و بر عمر می افزاید.
15-هدیه دادن:
هدیه دادن و گرفتن با رعایت ضوابط شرعی كار پسندیده ای است و اثرات روانی خاصی مخصوصا در كودكان و نوجوانان دارد و بهترین زمان هدیه دادن، عید غدیر است.
و حضرت رضا(ع) عید غدیر را روز هدیه و بخشش می نامد «یوم الحباء و العطیه »
(عید غدیر) روز بخشش و هدیه دادن است.
16- ابراز برائت:
اعلام بیزاری از دشمنان خداوند از پایه های اساسی اسلام است، و روز غدیر، روز بیزاری از كسانی است كه با نپذیرفتن امامت حضرت علی(ع) آشكارا با خدا و با پیامبر خدا مخالفت نمودند و بزرگترین جنایت و خیانت را به تاریخ بشریت كردند و در حقیقت این عدم پذیرش سرآغاز تمام بدبختی ها و بیچارگی ها بود.
بنابراین، روز غدیر، روز برائت از این همه ستمكاری و ستمكاران است. در یكی از دعاهای روز غدیر آمده است: «ما بیزاری می جوییم از آن كس كه از علی(ع) بیزاری جوید و دشمن داریم آن كس كه علی(ع) را دشمن دارد»
17- كثرت در فرستادن صلوات:
حضرت رضا(ع) در وصف عید غدیر فرمود: «یوم اكثار الصلوه علی محمد و آل محمد»
روز غدیر روز صلوات فرستادن فراوان بر محمد و آل محمد است.
18-غسل:
امام صادق (ع) فرمودند:«هنگامی كه روز غدیر فرا برسد باید در فراز آن (هنگام ظهر) غسل كرد.
19-نماز و نیایش:
روز عید غدیر بهترین فرصت و موقعیت برای نیایش است. چرا كه روز غدیر، روز سپاس و ستایش به پیشگاه حضرت احدیت است.
حضرت رضا (ع) می فرماید: روز غدیر روزی است كه خداوند بر توان كسی كه او را نیایش كند، می افزاید.
و فرمود«روز غدیر روزی است كه دعا در آن مستجاب می گردد»
نماز عید غدیر دو ركعت است كه باید در هر ركعت پس از حمد ده مرتبه سوره توحید، ده بار آیه الكرسی و ده مرتبه سور قدر را بخواند وقت نماز نیم ساعت پیش از ظهر است. پاداش این نماز برابر است با صد هزار حج، صد هزار عمره، و هرچه از خداوند بخواهد برآورده می شود.
20- زیارت:
زیارت یكی از سنن سازنده اسلامی است. چه از نزدیك چه از دور، زیارت یك پیوند معنوی بسیار قوی بین شیعه و مقدساتش است و از جمله آنها زیارت حضرت علی (ع) از دور و نزدیك است.
امام رضا (ع) به پسر ابی نصر فرمودند«هرجا كه باشی، در روز عیدغدیر در بارگاه امیرالمومنین(ع) حاضر باش. بی تردید، خداوند، گناهان شصت ساله هر مرد و زن مومن را می آمرزد و چند برابر آنچه در ماه رمضان، شب قدر و شب عید فطر از آتش آزاد ساخته در آن روز آزاد می سازد»
21- خواندن دعای ندبه:
طبق مدارك معتبر خواندن دعای ندبه در چهار عید مستحب است: جمعه، فطر، قربان و غدیر.
توجه به فرازهای آن بخصوص آن قسمت كه در رابطه با غدیر و خلافت حضرت علی (ع) می باشد ضروری است.
22- پیمان برادری(عقد اخوت):
سنت عقد اخوت (برادری) در اسلام به زمان پیامبر اكرم (ص) می رسد. در آن موقع پیامبر (ص) بین مهاجرین و انصار پیمان برادری را منعقد نمودند و بجا خواهد بود كه این پیمان برادری در روز عید غدیر میان مومنان برقرار گردد. برای نحوه بستن عقد می توان به مفاتیح الجنان مراجعه كرد.