آشنایی با سید حسین الحوثی و سید عبدالملک رهبران انقلاب یمن
شیعیان زیدی ساکنان اصلی استان صعده، در شمال غربی یمن و همچنین دیگر مناطق این کشور، شیعه پنج امامی و معتقد به امامت زید بن علی بن الحسین (ع) بن علی بن ابیطالب (ع) هستند. حضرت زید بن علی که فرزند امام سجاد (ع) بود، خود را امام نمیدانست اما به خونخواهی مظلومان عاشورا قیام کرد و اکنون، پیروانش، وی را بهعنوان امام پنجم میشناسند و به همین دلیل «زیدیه» نامیده میشوند. عقاید خاص حضرت زید بن علی (ع) ازجمله قیام و خروج علیه ظالمان در هر شرایطی و امکان قیام علیه ظلم بدون برخورداری از علم غیب و عصمت، سبب شد بااینکه خود مدعی امامت نباشد، اما پیروانش او را امام بدانند
چرا اهل سنت و وهابیت به شیعیان رافضی می گویند؟ رافضی به چه معنا است؟
چرا اهل سنت و وهابیت به شیعیان رافضی می گویند؟ رافضی به چه معنا است؟
جواب اجمالي:
رافضي به معناي رها كننده است و در ابتدا به كسي گفته مي شد كه با حكومت وقت مخالفت كند و چون شيعيان خلافت بعضي خلفا را رها كردند، اين نام را براي آنان استفاده كردند ولي انگيزه اصلي به كارگيري اين لقب طعنه زدن به شيعيان به عنوان رها كنندگان دين است و بهانه اي گرديده بود براي ظلم كردن به آنان.
جواب تشريحي:
«رافضه» از ماده «رفض» به معناي ترك كردن و رها كردن است، چنان چه در مقابيس اللغة آمده: (رفضتُ الشيء أي تركته) يعني فلان شيء را رفض كردم يعني آن را ترك كردم. و در ادامه گفته: به كساني كه با اميران و حاكمان خود مخالفت مي كردند، روافض گفته مي شد.([1])
اين واژه در ابتدا، همان طور كه در معناي لغوي گفته شد، به كساني كه با حكومت وقت مخالفت مي كردند، اطلاق مي شده است، چنانكه معاويه اين لفظ را بر مروان و عده اي ديگر كه پس از جنگ جمل نزد او آمده بودند به كار برده و در نامه خود به عمروعاص نوشته است: «وقد سقط الينا مروان بن الحكم في رافضة اهل البصرة»([2]); مروان با گروهي از رافضه (كساني كه با علي(عليه السلام) مخالفت مي كردند) نزد ما آمد. و اين كه بعدها به شيعيان رافضه گفته شد به اين دليل بود كه شيعيان را به خروج از دين و ترك آن متهم مي كردند. و آنان را مخالف و ترك كننده خلفا مي دانستند.
اما بعد از آن اين اصطلاح در مورد شيعيان به دو صورت به كار رفته است:
الف) گاهي اين واژه به همه فرقه هاي شيعه اطلاق شده، چنان كه اسفراييني، اماميه را يكي از فرقه هاي رافضه دانسته و دو فرقه ديگر را كيسانيه و زيديه بر شمرده است.([3])
ب) و گاهي اين واژه به فرقه خاصي از شيعه (اماميه) اطلاق شده چنان كه ابوالحسن اشعري گفته است: «دومين گروه از شيعه، رافضيان يا اماميه اند»([4])
به هر حال با مطالعه در تاريخ متوجه مي شويم كه بعضي از اهل سنت از اين اصطلاح به عنوان حربه براي تضعيف و به انزوا كشيدن شيعه استفاده كرده اند، چرا كه از اين طريق آنها را به رها كردن و ترك دين و خروج از اسلام متهم مي كنند و وقتي شيعيان با چنين برخوردي از طرف اهل سنت مواجه مي شدند نزد ائمه(عليهم السلام)مي رفتند و از اين وضع شكايت مي كردند و ائمه(عليهم السلام) با درايت اين مشكل را به نحو مطلوبي حل مي كردند. در روايتي آمده كه يكي از ياران امام صادق(عليه السلام) به ايشان عرض كرد: مردم به ما لقبي مي دهند كه كمر ما را شكسته و قلب هاي ما را پژمرده كرده است و حاكمان به بهانه اين لقب خون ما را مباح مي دانند. امام صادق(عليه السلام) فرمود: آيا منظورت لقب «رافضه» است، عرض كرد: آري، امام(عليه السلام) او را دلداري داد و به او فرمود: اندوهگين مباش كه گروه خاصي از اصحاب موسي (كه فرعون را رها كردند) به اين نام، ناميده شدند… آري شما بدي را رها كرديد ولي آنان خوبي را»([5])
حال جاي بسي تعجب است كه محبان اهل بيت(عليهم السلام) به خروج از دين متهم مي شوند، اهل بيتي كه مردن همراه با محبت آنان، مردن در اوج و كمال ايمان است (من مات علي حب آل محمد مات مؤمناً متكمل الايمان)([6]) و شافعي چه نيكو سروده:
ان كان رفضاً حب آل محمد***فليشهد الثقلان اني رافضي([7])
يعني اگر محبت نسبت به اهل بيت رفض است پس زمين و آسمان شهادت دهند كه من رافضي هستم .
________________________________________
[1]- محمد بن فارس، معجم مقایيس اللغة، ذيل كلمه رفض.
[2]- نصر بن مزاحم: وقعه صفين (مؤسسة العربية الحديثه) ص 24 و شبيه اين عبارت در: انساب الاشراف: بلاذري (دارالفكر، بيروت) ج 3، ص 72 .
[3]- اسفراييني: التبصير في الدين، تحقيق از كمال يوسف الحوت (عالم الكتب، چاپ اول، 1403 هـ ) ص 27 .
[4]- ابوالحسن اشعري: مقالات الاسلاميين (مكتبة العصرية) ج 1، ص 88 .
[5]- كليني: كافي (دارالاضواء، چاپ سوم، 1405) ج 8، ص 28 .
[6]- ديوان شافعي (دار احياء التراث العربي، چاپ چهارم، 1402 هـ ) ص 55. و ابن عساكر: تاريخ دمشق (تحقيق علي شيري، دارالفكر) ج 9، ص 20 .
[7]- همان.
نماز بدون حضور قلب موجب قساوت قلب میشود
نماز اول وقت (بدون حضور قلب) هم انسان ساز است
چگونه بنده خاص خدا باشم؟
براي درك حضور خدا در زندگي و اينکه انسان بنده خاص خدا شود، تنها يک راه وجود دارد و آن سير و سلوک عرفاني است. موضوع عرفان اسلامي توحيد است، بنابراين تنها راه توحيدي شدن انديشه ، اخلاق و عمل انسان است. توحيد در اين مقوله به معناي پرستش توحيدي خداوند هست. البته ما همه خدا را مي پرستيم اما همراه با پرستش خدا به شرک هم آلوده ايم، يعني به خودپرستي و دنيا پرستي و ثروت و قدرت و شهرت پرستي و به شهوت و نفس پرستي و مانند آن آلوده هستيم. پرستش توحيدي يعني انسان به کلي از شرک پاک شود و فقط خداي يگانه را بپرستد و به اخلاص در توحيد برسد. موفق باشيد.
سایت پرسمان دانشجو
تشیع پیکر جانباختگان فاجعه منا....
طرز تهیه وهابی و سلفی....
فتاوای شاذ علمای وهابی:
فتاوای شاذ علمای وهابی:
1. تحریم حمل جنازه با آمبولانس:
«حمل جنازه با ماشینهایی که مخصوص جنازه -آمبولانس- و تشییع جنازهای که در ماشین است توسط مردم مشروع نیست».
2. تحریم صله ارحام در اعیاد:
«اینکه زیارت زندهها به دو روز عید اختصاص داده شود، چون که نمیتوانند در طول سال به زیارت آنها بروند، بدعت است».
3. تحریم احترام به پرچم:
« برای مسلمانان جایز نیست که برای پرچم هر کشور یا سلام کشوری برخیزند بلکه این کار از بدعتهای منکری است که در عهد رسول خدا و عهد خلفای راشدین نبوده است….».
4. تحریم نصب قاب عکس به دیوار:
«آویزان کردن تصاویر بر دیوار خصوصا تصاویر بزرگ حرام است. حتی در صورتی که برخی از جسم یا سر آن ظاهر شده باشد، چرا که قصد تعظیم در آنها ظاهر است و اصل شرک همین غلوهاست».
5. تحریم شستن دستها با صابون قبل از وضو:
«شستن دستها و صورت با صابون هنگام وضو مشروع نیست».
6. مبطل وضو بودن خوردن گوشت:
«اگر انسان از گوشت شتر چه نر یا ماده آن بخورد، وضویش باطل میشود چه خام باشد یا پخته».
7. جلوگیری از احترام به استاد:
«ایستادن دختران برای معلم زن خود، و نیز پسران برای معلم مرد، کاری است که نباید انجام گیرد و کمترین حکمی که برای آن است کراهت شدید میباشد».
8. گردش خورشید به دور زمین:
«ظاهرا ادله شرعیه اثبات میکند، که خورشید است که به دور زمین گردیده و به سبب آن شب و روز در سطح زمین پدید میآید .. اما آنچه را که علمای نجوم امروزه میگویند برای ما به درجه یقین نرسیده است و لذا بخاطر این حرفها دست از ظاهر کتاب پروردگار و سنت نبی بر نمیداریم».
9. تحریم برگزاری روز مادر، تولد، ازدواج:
« اعیاد میلاد شخص یا اولادش یا مناسبت ازدواج و نحو آن تماما غیرمشروع بوده و به بدعت نزدیکتر است تا مباحبودن».
10. تحریم رفتن به سوی غار حرا:
«رفتن به غار حرا، از جمله شعائر حج و از سنتهای اسلام نیست بلکه از جمله بدعتها و راهی به شرک است. و لذا باید مردم را از رفتن به آن منع نمود.»
11. جهاد نکاح:
جنگ سوریه سبب شد تا نخستین بار واژهای به نام جهاد نکاح به ادبیات گروههای سلفی وارد شود؛ جهادی که فقط مخصوص زنان است و در آن برای آسودگی خاطر سلفیها، زنان خود را در اختیار آنها میگذارند. نخستین بار هم یک روحانی وهابی سعودی این حکم را داد و بعدها منکرش شد. عمده رسانهها، شروع ماجرای “جهاد النکاح” را فتوای منسوب به شیخ محمد عریفی مبلغ مذهبی اهل عربستان معرفی کردهاند. گفته میشد که شیخ عریفی در توییتر خود فتوا داده که زنان و دختران به “جهاد نکاح” بپیوندند.
به گزارش دویچه وله، اوج این ماجرا زمانی بود که بیستم سپتامبر پارسال، موضوع از سطح گمانهزنیهای رسانهای خارج شده و یک مسؤول دولتی در این زمینه ابراز نظر کرد. لطفی بن جدو، وزیر کشور تونس، در برابر اعضای پارلمان این کشور خبر داد که بسیاری از زنان تونسی که برای جهاد نکاح به سوریه رفته بودند، حامله از این کشور بازگشتهاند.
روزنامه تونسی «الشروق»، روز ۲۲ سپتامبر، گزارشی از جهاد نکاح منتشر کرد که در آن، با برخی دختران بازگشته از سوریه مصاحبه شده بود. این روزنامه، به روایت داستان یکی از دخترانی پرداخته که به تازگی از سوریه بازگشته است.
الشروق به نقل از یک منبع امنیتی تونسی نوشت: «زنانی بین ۳۰ تا ۵۰ ساله با روبنده در مساجد، فروشگاههای لباس مذهبی، دانشگاهها و دستشوییهای حاشیه شهرها، دختران را به کلاسهای مذهبی دعوت کرده تا پس از گذراندن دورهای سه ماهه، به سوریه اعزام کنند. س.م. پس از بازگشت از سوریه میگوید که به همراه ۹ دختر دیگر بعد از دریافت ۱۲۰۰ دلار و با وعده دریافت مبلغی ۵ برابر آن به سوریه اعزام شده است».
این روزنامه تونسی در بخش دیگری از گزارش خود مینویسد: «پدر یکی از دختران که به ایدز مبتلا شده میگوید که دخترم حامله بازگشت. او به ایدز مبتلا شده و ما کاری نمی توانیم انجام دهیم مگر اینکه منتظر مرگ او باشیم».
عبدالرحمن الراشد، سردبیر نشریه «شرق الاوسط» گفته است: «وهابیون با شستشوی مغزی دختران و وعدههای بهشت و حوریان بهشتی آنان را به عنوان برده جنسی به سوریه میفرستند تا در خدمت سربازان باشند؛ اما این اقدام پیش از این، در دو دهه آشفتگی الجزایر نیز وجود داشت؛ همان طور که القاعده نیز چنین باوری را ترویج میکرد و از تمام امکانات خود برای عضوگیری جوانان استفاده می کرد. همین تندروها امروز وارد بحران و هرج و مرج سوریه شده و زنان و مردان را اغفال میکنند».
غادة عويس يکي از سرشناسترين خبرنگاران و گويندگان خبري شبکه الجزيره قطر است. او چندي پيش با هدف پوشش اخبار حوادث جاري در سوريه به اين کشور سفر کرد اما چند روز بعد رسانههاي عربي خبر دادند که توسط جنگجويان تروريست مورد تجاوز جنسي قرار گرفته است. اين خبر بلافاصله توسط شبکه خبري الجزيره تکذيب شد اما اکنون و بعد از گذشت چند روز، گروهک تروريستي جبهة النصره با صدور بيانيهاي رسمي فاش کرد که غادة عويس مورد تجاوز قرار نگرفته بلکه به طور داوطلبانه خود را در اختيار جنگجويان قرار داده است. به گفته جبهة النصره ، غادة عويس در واقع به جهاد نکاح تن داده تا بتواند نيازهاي جنسي جنگجويان مخالف حکومت بشار أسد رئيس جمهور سوريه را تأمين کند. اين بيانيه افزود: خبرنگار الجزيره با يکي از رهبران جبهة النصره هم بستر شده و جهاد نکاح را به جا آورده از همين رو اين اقدام ثواب بسيار زيادي دارد و مايه افتخار وي است.
چندی پیش شیخ وهابی در سخنرانی خود در شبکه ماهواره ای وصال که نزدیک به حرکتهای جهادی تندرو در سوریه است، از انتقادات وارده به فتوای “جهاد نکاح” گله کرده بود. این شیخ وهابی اجازه داد که مجاهدین مسلح میتوانند در غیاب زنان مجاهد نامحرم، با محارم خود عقد ازدواج بخوانند!! سخنان ناصر العمر بازتاب گستردهای در محافل دینی و افکار عمومی جهان اسلام داشت، به گونهای که همگان بر مشمئز کننده بودن این سخنان تاکید داشتند و از این شیخ وهابی خواستند فتوای خود را پس بگیرد.
اما اعضای گروهک شبه نظامی جبهه النصره رسما اعلام کردهاند، به فتوای مفتی سلفی ایمان دارند و آن را به اجرا در خواهند آورد. تروریستهای تکفیری با استناد به این فتوا اعلام کردهاند که امروز آنها از نظر دینی این حق را دارند با محارم خود نزدیکی کنند و خداوند گناهی را برای آنان و نزدیکانشان ثبت نخواهد کرد، چرا که این امر توسط شیخشان حلال شده است. خبرها حاکی از آن است که، فتوای ناصر العمر تنها پرده از این عمل ناشایست و خلاف اخلاق برداشته و این عمل از مدتها پیش در میان اعضای این گروه مرسوم شده است. به شکلی که کودکانی از این ارتباط به دنیا آمدهاند. و مشکلاتی را از نظر هویت و …. بوجود آمده است.
لازم به ذکر است، فتواهای عجیب تنها محدود به ازدواج جهادی و ازدواج با محارم نمیشود و این افراد با استناد به رای و حکم شیوخ سلفی با اصطلاحات ساختگی نظیر “جهاد لواط” و “جهاد نکاح النفس” فحشا را در سرزمین شام گسترش میدهند.
12.خوابيدن زن كنار ديوار:
ظاهرا صدور فتاوای مضحک، عجیب و شرم آور، به مردان سلفی منحصر نمیشود بلکه گویا به تازگی زنان سلفی افراطی نیز صاحب فتوا شده و در خدشهدار کردن چهره واقعی اسلام ناب در جهان و وارونه کردن احکام اسلامی با مردان خویش هم صدا شدهاند .
به تازگی یکی از زنان افراطی سلفی مقیم سوریه به نام منیره القبیسی به این نتیجه رسیده که خوابیدن زنان نه تنها در کنار مردان نامحرم بلکه در کنار دیوار نیز به دلیل مذکر بودن کلمه “دیوار” در ادبیات عرب، حرام است.
13. حلال بودن فیلمهای مستهجن:
عیسی بن صالح مفتی سرشناس وهابی در جدیدترین فتوای خود اعلام کرد: جایز است افرادی که از ناتوانی جنسی رنج میبرند، فیلمهای غیراخلاقی مشاهده کنند، به شرط اینکه بازیگران آن مسلمان باشند!
مواضع علمای تسنن و شیعه بر وهابیت:
مواضع علمای تسنن و شیعه بر وهابیت:
هنگامی که محمد ابن عبدالوهاب عقاید خود را ابراز و مردم را به پذیرش آنها دعوت کرد، گروه زیادی از علما به مخالفت با عقاید او پرداختند. از اولین کسانی که به مخالفت با وی پرداختند پدر و برادری وی بود. سلیمان ابن عبدالوهاب، در رد عقاید وی کتابی با نام صواعق الالهیه فی الرد علی الوهابه تألیف کرد. دکتر عبدالله محمد صالح مینویسد: « علما در طول زمان بیش از دو هزار جلد کتاب و رساله علیه افکار ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب نوشتهاند که متاسفانه به دلایلی تعداد زیادی از آنها چنان از میان رفتهاند که فقط اسمی از آنها باقی مانده است و با این حال، اکنون نیز حدود چهارصد نسخه کتاب و رساله از علمای اسلام در دست داریم که در موزهها، کتابخانهها، کلکسیون شخصی و سایر جاها از کلکته تا لندن پراکندهاند. متاسفانه در یک و نیم قرن اخیر به علت فشارهای مختلف مالی و سیاسی و نیز به علت غفلت مسلمانان برای چاپ و نشر آنها اقدام نشده است». پس از جنایات وهابیت در عراق، شیعیان به مخالفت با وهابیت پرداختند و آثار زیادی را به رشته تحریر در آوردهاند. نخستین کتابی که عالمی شیعه در رد عقاید محمد ابن عبدالوهاب نوشت، منهج الرشاد اثر شیخ جعفر کاشف الغطا است.
جالب این است که در این مبارزه و مخالفت، علمای اسلامی چنان اتفاقنظر و وحدت رویه داشته اند که برای بعضی از صاحبنظران، مایه شگفتی و حیرت شده است. چنانکه پژوهشگر دقیق النظر سوری، دکتر عبدالله محمد صالح، در این باره میگوید: «… در مبارزه با فرقهها و نحلههای انحرافی، معمولا یکی از موانع وحدتنظر، گرایشهای فقهی – مذهبی بوده است. چنان که در تاریخ دیده میشود، زیاد اتفاق افتاده که علمای یکی از مذاهب با گروهی مخالفت و مبارزه کردهاند و علمای مذاهب دیگر سکوت یا حتی گاهی از آن حمایت کردهاند. در مورد جهمیه و حشویه امر از این قرار بوده است. اما باکمال تعجب میبینیم در مخالفت و مبارزه با وهابیت و تفکر وهابیگری، وحدتنظر عجیبی میان علمای مذاهب مختلف اسلامی دیده میشود. سوای عده بسیار محدودی از حنبلیها، علمای بقیه مذاهب اسلامی به اتفاق، تفکر و عقاید وهابی را مردود و باطل دانسته و با آن به مبارزه برخاستهاند. چنان که همین اتفاقنظر در مخالفت با احمد ابن تیمیه، بنیانگذار اصلی این تفکر، به خوبی آشکار است. در آن زمان علمای تمام مذاهب اسلامی در برابر تفکر او ایستادند و برخی اندیشههای او از جمله تجسم خداوندی، رویت حسی ذات او را کفر و زندقه معرفی کردند.»
مدتی است که در عربستان از علمای اهل سنت افرادی پیدا شدهاند که با تندرویهای سلفیها و وهابیان مخالفت کرده و در برابر گزافهگویی آنها ایستادهاند. از جمله این اشخاص محمد بن علوی مالکی است که در مسجد الحرام کرسی تدریس حدیث، فقه و تاریخ را داشت. او که عالمی سنی بود پرچم مخالفت با وهابیان را در کشور عربستان به دست گرفت و با سخنان و کتابهایش به مقابله با آنان پرداخت. بعد از انتشار کتابهایش، وهابیان او را محاکمه و محکوم به اعدام نمودند. ایشان در یکی از کتابهایش مینویسد: «ما به کسانی مبتلا شدهایم که در توزیع کفر و شرک و صادر کردن احکام با القاب و اوصاف غیرصحیح تخصص دارند، اوصافی که لایق مسلمان شهادتدهنده به توحید و نبوت پیامبر اسلام نیست، مثل اینکه برخی از آنان به افرادی که مخالف خود در رأی و مذهب میباشند عنوان تحریفکننده…دجال… شعبدهباز…بدعتگذار و در آخر مشرک… و کافر را اطلاق میکنند. اینگونه از برخی سفیهان میشنویم که بصورت گسترده امثال این دشنامها و فحشها و الفاظ قبیح را به کار میبرند، الفاظی که تنها از افراد کوچه و بازار صادر میشود، کسانی که اسلوب دعوت و طریقه ادب در مباحثه را به خوبی نمیدانند.». جالب است که علمای اهل سنت، تندرویهای وهابیت را عاملی برای گسترش تشیع در جهان اسلام میدانند.
حسن بن فرحان مالکی که از علمای سنی و از مخالفان وهابیت به شمار میرود میگوید:«… زود است که غلو سلفیها از بزرگترین اموری گردد که باعث انتقال سریع اهل سنت به سوی شیعه شود مگر آنکه عقلاء سلفی به فکر چاره برآمده و غلو و تندروی خود را از درون نقد کنند، غلوی که در وجود احادیث ضعیف و جعلی برای تأیید مذهب و تکفیر مخالفان مذهب و روش سلفی پدیدار گشته است. همچون تکفیر ابی حنیفه، احناف و تکفیر شیعه و معتزله…».
شیخ جمیل صدقی زهاوی در مورد وهابیت میگوید: خداوند وهابیت را بکشد، زیرا این فرقه به خود جرأت داده که همه مسلمین را تکفیر کند گویا همّ و هدف بزرگ آن فقط تکفیر نمودن است و بس. میبینید که وهابیان کسانی را که توسط پیامبر به خداوند متوسل میشود تکفیر نمودهاند. این عالم اهل سنت کتابی به نام «الفجر الصادق فی الرد علی منکری التوسل و الکرامات و الخوارق» در رد وهابیت نوشته است.
زینی دحلان مفتی مکه میگوید که سید عبد الرحمن اهدل مفتی زبید میگفت: هیچ نیازی به تالیف کتاب در ردّ وهابیت دیده نمیشود زیرا در ردّ آنان همین سخن پیامبر که فرمود «سیماهم التحلیق» یعنی چهره و علامت آنان این است که موی سرش را میتراشند، کفایت میکند. زیرا محمد بن عبد الوهاب دستور داده است که پیروان او سرشان را بتراشند. ( شیخ خالد بغدادی میگوید: اگر کتابهای وهابیها را به دقت مطالعه کنیم در مییابیم که مانند کتابهای لا مذهبها سعی دارند که با افکار باطلهشان مسلمانان را مورد خدعه قرار داده و آنان را گمراه کنند.
اختلاف نظرهای وهابیت و اهل سنت
اختلاف نظرهای وهابیت و اهل سنت
1. به اعتقاد وهابیان هرگاه کسی شهادتین را بر زبان جاری کند، ولی بدان عمل نکند ارزشی ندارد و چنین کسی کافر و مشرک است و خون و مال او حلال است. در مقابل مسلمانان همگی بالاتفاق معتقدند که هرکس شهادتین را بر زبان جاری کند مال و خونش محفوظ و محترم است.
2. وهابیان به اصل اجتهاد آزاد معتقد هستند و تقلید از مذاهب چهارگانه را لازم نمیدانند، بلکه بر خلاف آن مذاهب اجتهاد میکنند. محمد ابن اسماعیل صنعانی از معاصران ابن عبدالوهاب و از بنیانگذاران مذهب وهابیت مینویسد: فقهای مذاهب اربعه اجتهاد بر خلاف آن مذهب را جایز نمیشمارند ولی این سخنی است نادرست که جز شخص جاهل و نادان لب به آن نمیگشاید.
بنابراین، وهابیان بر خلاف مذاهب چهارگانه (حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی) قائل به انفتاح باب اجتهادند و حرف فقههای مذاهب چهارگانه را که میگویند اجتهاد بعد از چهار مذهب جایز نیست، باطل میشمارند.
3. وهابیها با استدلال به ظاهر برخی آیات و روایات، جسم و جهت برای خداوند اثبات کرده و به رویت حسی خداوند قائلند. در مقابل علمای اهل سنت، اعتقاد به تجسم خدا و رویت حسی خداوند را جایز نمیدانند.
4 . محمد ابن عبدالوهاب معتقد بود که تمام اعمال مسلمانان به حد شرک رسیده است و از این رو، وی مسلمانان سنی و شیعهای را که دیدگاههای او را قبول نداشتند تکفی میکرد؛ در صورتی که ائمه اهل سنت به ویژه ابوحنیفه، تکفیر اهل قبله را جایز نمیشمارند.
5. وهابیان زیارت قبر انبیا و اولیا و سفر به قصد زیارت قبور آن بزرگواران را حرام میدانند، ولی مذاهب چهارگانه بالاترین ثواب را برای زیارت قبر نبی و مسافرت برای آن قائلند.
6. سوگند دادن خداوند به حق مقام اولیا از نظر وهابی ها حرام و موجب شرک است، ولی حنفیها و شافعیها این امر را مکروه و نه حرام و شرک میدانند.
7. وهابیها نذر برای مردگان و اهل قبور و اولیا را شرک میدانند. در حالی که اهل سنت میگویند اگر نذر برای بت نباشد لازم الوفا است.
8. توسل، شفاعت، تبرک جستن از پیامبر، استغاثه و طلب حاجت از پیامبران و اولیا و جشن گرفتن میلاد پیامبر اکرم از نظر وهابیت جایز نیست ولی اهل سنت همه اینها را جایز میدانند.
9. وهابیها ساخت بنا بر قبور را حرام ولی اهل سنت آن را مکروه میدانند.