دوستی علی یعنی دوستی پیامبر و خدا
حضرت فاطمه (علیها السّلام) فرمودند:
اِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَن اَحَبَّ عَلیّاً فی حَیاتِهِ وَ بَعدَ مَوتِهِ؛
همانا سعادتمند کامل و خوشبخت حقیقی است که علی علیه السّلام را در حیاتش و پس از وفاتش دوست بدارد.
نهج الحیاة، ص 48
شرح حدیث:
دوستی علی یعنی دوستی پیامبر و خدا.
محبّت امام علی علیه السّلام در طول محبّت خدا و رسول قرار دارد. این مودّت هم در دنیا کارساز است هم در آخرت. نتیجه ی آن به اصلاح رفتار منتهی می شود.
مگر می شود کسی علی علیه السّلام را دوست بدارد و به راهِ جز او برود؟
مگر پذیرفتنی است کسی مدعی محبّت او باشد، اما در اعمال خود شباهتی به مولا و محبوب خود نداشته باشد؟ دوستی انسان را به همرنگی و همسویی می کشاند و دوستدار علی علیه السّلام صالح و متّقی و خداترس خواهد بود؛ چرا که از مولایش دراینگونه کارها تبعیّت می کند.
این همان سعادت و کامیابی است که در حدیث آمده است.
آنان که در زمان او بودند و او را از نزدیک می دیدند و فضایل او را می شناختند، دوستش داشتند.
امروز که علی علیه السّلام در میان ما نیست، سخنان و سیره و رفتارش برای ما معلوم است و ما از راه کتب و روایات و منابع موجود جلوه های خدایی آن امام را می شناسیم و به او مهر می ورزیم.
دوستدار علی علیه السّلام دوستدار حق و عدل و فضیلت است و چنین محبتی برای انسان سعادت به ارمغان می آورد.
منبع: حکمت های فاطمی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از حضرت فاطمه علیها السّلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم (1390)
خوشرویی
حضرت فاطمه (علیها السّلام) فرمودند:
اَلبِشرُ فی وَجهِ الموُمِنِ یُوجِبُ لصاحِبِهِ الجَنَّةَ وَالبِشرُ فی وَجهِ المُعانِدِ المُعادی یَقی صاحِبَهُ عَذابَ النّار؛
خوشرویی و لبخند در چهره ی مؤمن برای صاحب این لبخند موجب بهشت می شود، و خنده به چهره ی دشمن عنود، صاحبش را از عذاب دوزخ نگه می دارد.
فاطمة الزهرا، بهجة قلب المصطفی، ج1، ص 300
شرح حدیث:
درست است که یک مسلمان باید در مرحله ای از نهی از منکر در برابر گنهکاران اخم کند و با چهره ی عبوس با آنان برخورد کند، ولی از سویی هم چهره ی باز و گشاده جاذبه دارد و محبت می آورد.
گاهی می توان با برخوردی خوب، دشمن عنودی را رام کرد، گاهی دلی سخت، با لبخند و تبسّم شما نرم می شود و گاهی در برابر خشونت و تندی، رفتار نرم و محبت آمیز شما او را منفعل و شرمنده می سازد و تغییر رفتار می دهد. به چهره ی مؤمن باید لبخند زد، این توصیه ی دین است.
پیشوایان ما نیز چنین اخلاقی داشتند. پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در مواجهه با مردم بر لب تبسم داشت و سخن گفتن خود را با لبخند می آمیخت. یکی از جاذبه های اخلاقی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم هم همین رفتار و خصلت بود.
چه بسا لبخند به روی دشمن سرکش، موضع او را عوض کند و از کینه توزی دست بردارد و موافق شود.
اگر خدا به چنین خنده رویی و تبسّم اجر می دهد و این گونه رفتار انسان را از دوزخ نگه می دارد، به خاطر چنین آثاری است که دارد.
منبع: حکمت های فاطمی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از حضرت فاطمه علیها السّلام ) ، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم (1390)
فلسفه ی احکام الهی
حضرت فاطمه (علیها السّلام) فرمودند:
جَعَلَ اللهُ الایمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ، وَ الصَّلاةَ تَنزیهًا لَکُم عَن الکِبرِ، وَ الزّکاةَ تَزکیَهً لِلنَّفسِ وَ نَماءً فِی الرِّزقِ، وَ الصّیامَ تَثبیتًا لِلإخلاصِ، وَالحَجَّ تشییداً لِلدّین؛
خداوند ایمان را مایه ی پاک سازی از شرک قرار داد، و نماز را وسیله ی دور ساختن شما از تکبّر، و زکات را برای تزکیه ی نفس و افزایش رزق و روزی، و روزه را برای استوار سازی اخلاص و حج را برای تقویت و استحکام دین.
الاحتجاج طبرسی، ج 1، ص 134
شرح حدیث:
واجبات الهی و تکالیف شرعی هیچ کدام بی حکمت و دلیل نیست.
آثار آن گاهی به فرد بر می گردد و گاهی به جامعه، گاهی دنیوی است، گاهی اخروی، گاهی مادی و معیشتی است و گاهی معنوی و روحی.
در این حدیث حضرت زهرا (علیها السّلام) به حکمت تشریع برخی از احکام الهی اشاره فرموده است.
ایمان صحیح و ناب انسان را از آلودگی اعتقادی به شرک پاک می کند. نماز و عبادت با تأثیر روحی که دارد، حالت خضوع و فروتنی پیش می آورد و از کبر و غرور باز می دارد.
زکات مال و پرداخت این مالیات الهی و حقوق مالی هم فقر را از جامعه می زداید، هم وسعت رزق را برای زکات دهنده فراهم می آورد، هم از وابستگی او به مادّیات می کاهد و او را تزکیه می کند.
روزه چون عبادتی همراه با امساک و پرهیز است و نمود خارجی ندارد، خلوص را در جان روزه دار نهادینه می سازد.
حج و زیارت خانه ی خدا نیز تجدید عهد با توحید و کعبه و قبله و پیامبر و اهل بیت علیهم السّلام است و مظهر شکوه امت اسلامی و همبستگی جهانی پیروان اسلام و قرآن است، از این رو پایه های دین را محکم می کند.
این گوشه ای از فلسفه ی احکام الهی است.
مسلمان چون به حکمت خدا عقیده دارد، همه ی فرمانهای او را با جان و دل می پذیرد.
منبع: حکمت های فاطمی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از حضرت فاطمه علیها السّلام ) ، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم (1390)
«امام»
حضرت فاطمه (علیها السّلام) فرمودند:
… وَطاعَتَنا نِظاماً لِلملَّةِ وَ اِمامَتنَا أماناً لِلفُرقََةِ وَالجِهادَ عِزًّا لِلإسلامِ؛
خداوند پیروی از ما را سبب سامان یافتن آیین، و رهبری ما را موجب ایمنی از تفرقه، و جهاد را سبب عزّت و قدرت برای اسلام قرار داده است.
الاحتجاج طبرسی، ج1، ص 134
شرح حدیث:
آنچه به مجموعه ای انسانی «وحدت» و «نظام» می بخشد، داشتن مرکزیت و محور است.
«امام» در جامعه ی اسلامی چنین نقشی دارد. از تفرقه ی فکری و عملی جلوگیری می کند، از تفسیرهای گوناگون از دین که موجب گسست دینی است مانع می شود و به سبب محور بودن سبب پیدایش نظم و نظام در دین و در میان مسلمانان می گردد واین وقتی میسر می شود که مردم امامت امام را بپذیرند و در عمل هم از او تبعیّت و اطاعت داشته باشند.
در این حدیث پیروی از خاندان رسالت و اطاعت از اهل بیت علیه السّلام مایه ی این وحدت و مانع بی سر و سامانی وضع دین و مؤمنان شمرده شده است
«جهاد» نیز که از تکالیف مهم دینی است، سبب عزّت و شوکت اسلام است. در احادیث ما سخن از این است که جهاد دری از درهای بهشت است که به روی بندگان خاص خدا گشوده شده اشت و کسانی که از روی بی رغبتی آن را ترک کنند، گرفتار ذلّت و خواری می شوند.
اگر اسلام در زمان پیامبر گسترش یافت، در سایه ی جانفشانیهای مجاهدان بود.
خدا هم جان و مال رزمندگان را به بهای «بهشت» از آنان خریده است.
جهاد هم وقتی ارزشمند و مقدّس است که تحت فرمان پیشوای الهی و عادل باشد وگرنه به غارتگری و جهانگشایی تبدیل می شود.
منبع: حکمت های فاطمی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از حضرت فاطمه علیها السّلام) ، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم (1390)
ایثار
حضرت فاطمه (علیها السّلام) فرمودند:
ما عِندَنا إلاّ قُوتُ الصِّبیَّةِ، و لکِنّا نُؤثِرُ بِهِ ضیفَنا؛
نزد ما جز خوراک و غذای کودکان نیست، ولی ایثار می کنیم و آن را به مهمانمان می دهیم.
بحار الانوار، ج 36، ص 59
شرح حدیث:
والاترین مرحله ی کرم «ایثار» است؛ یعنی انسان درحالی که خودش به چیزی نیاز دارد، آن را به دیگری ببخشد.
این صفت در خاندان رسالت در عالی ترین حدّش وجود داشت.
وقتی مرد گرسنه ای در جمع مسلمانان اظهار نیاز کرد و از گرسنگی نالید، پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در مسجد رو به حاضران فرمود: کیست که این مرد را امشب مهمان کند؟
حضرت علی علیه السّلام داوطلب شد و او را به خانه برد.
از حضرت فاطمه (علیها السّلام ) پرسید: آیا غذایی در منزل داریم تا این مهمان گرسنه را سیر کنیم؟ آن بانوی ایثارگر فرمود: غذایی جز به اندازه ی کودکانمان نیست، ولی همان را به مهمان می دهیم.
حضرت علی علیه السّلام فرمود: بچه ها را بخوابان.
غذا را به مهمان دادند. صبح که حضرت علی علیه السّلام در مسجد به حضور پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم رسید، آگاه شد که آیه ی «ایثار» فرود آمده و از این گذشت بزرگ ستایش شده است.
باشد که پیروان اهل بیت علیه السّلام از این نمونه های عالی و سازنده سرمشق بگیرند و فقیران را از یاد نبرند.
منبع: حکمت های فاطمی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از حضرت فاطمه علیها السّلام ) ، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم (1390)
رفتار کریمانه
حضرت فاطمه (علیها السّلام) فرمودند:
لا اَرُدُّ الخَیرَ إذا نَزَلَ الخیرُ بِبابی؛
هر گاه خیر به در خانه ام فرود آید، آن را بر نمی گردانم.
احقاق الحق، ج 10، ص 321
شرح حدیث:
این سخن را حضرت زهرا (علیها السّلام) وقتی بیان کرد که تازه مسلمانی عرب در مسجد مدینه از مردم درخواست کمک کرد.
سلمان فارسی برای رفع نیاز او برخاست و به هر جا رفت، دست خالی برگشت.
در راه بازگشت به مسجد نگاهش به خانه ی حضرت زهرا (علیها السّلام) افتاد. به امید دریافت کمک از این خاندان سخاوت و بزرگواری درِ خانه را زد و ماجرا را به آن بانوی بزرگوار نقل کرد.
حضرت فاطمه (علیها السّلام ) فرمود: ای سلمان! سوگند به خدایی که محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم را به حق به نبوّت مبعوث کرد، سه روز است چیزی نخورده ایم و حسن و حسین از شدّت گرسنگی و بی حالی به خواب رفته اند، ولی وقتی خیر به در خانه ام آمده باشد، آن را رد نمی کنم.
آن گاه پیراهنی را به سلمان داد تا نزد کسی گرو بگذارد و مقداری خرما و جو قرض کند و همان را به آن تازه مسلمان فقیر احسان کرد.
این نمونه ای از رفتار کریمانه و خصلت انسان دوستانه ی این خاندان کرم است که سرمشق همه است.
منبع: حکمت های فاطمی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از حضرت فاطمه علیها السّلام) ، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم (1390)
پیروزی یا شكست؟ (نگاهی به اشغال لانه جاسوسی آمریکا)
پیروزی یا شكست؟ (نگاهی به اشغال لانه جاسوسی آمریکا)
روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ جمعی از دانشجویان دانشگاه های تهران كه بعداً خود را دانشجویان پیرو خط امام نامیدند سفارت آمریكا در تهران را به اشغال خود درآوردند. بهانه عمده دانشجویان تصرف كننده سفارت، استقبال دولت آمریكا از شاه فراری ایران برای ورود به آمریكا بود و دولت آمریكا به این جهت مورد حمله قرار می گرفت كه به جای تلاش در استرداد شاه ایران برای محاكمه در داخل كشور، از هیچ كوششی به منظور حمایت از شاه فروگذار نكرده بود و این در افكار عمومی ایران دلیل موجهی برای اثبات كینه توزی و رویه خصمانه دولت آمریكا به حساب می آمد و البته خدشه ای به آن وارد نبود.
گرچه تصرف سفارت آمریكا در روزهای نخست، پدیده ای لحظه ای و موقتی به حساب می آمد و تصور می رفت كه حداكثر چند روزی به طول انجامد و به سان پدیده های مشابه یعنی اشغال سفارت كشورهای خارجی در دیگر نقاط جهان دیری نپاید اما علی رغم این خوشبینی اولیه ۴۴۴ روز به طول انجامید، به بحرانی منطقه ای و بین المللی تبدیل شد، بازتاب های آن روابط و مواضع كشورها را در قبال جمهوری اسلامی ایران و آمریكا به شدت تحت تأثیر قرار داد و بعد از سال ۱۳۵۸ تحولات مهمی را در منطقه باعث گردید.
همچنین این پدیده واكنش های مختلفی را در داخل كشور برانگیخت. به طور طبیعی افكار عمومی ملت ایران از اقدام دانشجویان پیرو خط امام حمایت می كرد. چون تصرف سفارت ماهیتی ضد امپریالیستی داشت و اراده دفاعی ملت ایران را به ابرقدرت غرب كه از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۸ حتی لحظه ای از دخالت پیدا و پنهان در امور داخلی ایران فروگذار نكرده بود، به خوبی نشان می داد.
این حركت، همچنین گروه های هوادار ابرقدرت شرق را ذوق زده كرد و آنان گمان كردند كه انقلابیون مسلمان آماده در غلتیدن به دامن بلوك شرق اند. دانشجویان با اقدام خود بزرگترین ضربه را به حیثیت جهانی امپریالیسم غرب وارد كرده بودند و این موفقیتی بزرگ برای انقلابیون مسلمان بود زیرا شوروی و اقمارش تصوری از این نداشتند كه روزی ابرقدرت رقیب آنها بهت زده در مقابل تعدادی دانشجو از هرگونه اقدامی درمانده گردد و فریاد عجز و لابه اش به گوش جهانیان برسد.
اما تحولات بعدی ایران كه این بار ماهیتی ضد سوسیالیستی و ضد ماركسیستی داشت و در قضیه اشغال افغانستان توسط نیروهای ارتش سرخ شوروی سابق و انحلال و دستگیری اعضای حزب توده كه در طراحی كودتا علیه نظام جمهوری اسلامی شركت داشتند به اوج خود رسید، نشان داد كه زعم و گمان طرفداران بلوك شرق نیز قریب به صحت نبوده است.
علاوه بر این جریان های سیاسی اعم از لیبرال ها و التقاطی های راستگرا به دلیل تعلقی كه به غرب داشتند و از آن رو كه هرگونه اقدام علیه غرب را گناه نابخشودنی می پنداشتند، نمی توانستند چنین اقدامی را برتابند. در نتیجه با «پیرو خط شیطان» نامیدن دانشجویان تصرف كننده سفارت و محكوم كردن اقدام آنان نارضایتی خود را از این عمل نشان دادند.
در عین حال بخشی از طیف تندرو و اصطلاحاً متمایل به چپ نیروهای مذهبی كه این اقدام را انجام داد و در آن زمان حامی جدی آن بود، به گونه ای عمل نمود كه جامعه چنین برداشت كرد كه این اقدام با هماهنگی قبلی رهبر فقید انقلاب اسلامی صورت گرفته است.
همین عده از متصرفان سفارت در سال های بعد تلاش كردند كل قضیه سفارت را منحصراً به خود اختصاص دهند به گونه ای كه امروزه مشكل می توان پذیرفت یا قبولاند كه در میان تصرف كنندگان سفارت دانشجویانی از دیگر خطوط سیاسی نیز حضور داشته اند.
اكنون ۲۵ سال از این واقعه می گذرد اما این حادثه همچنان تأثیرات خود را خصوصاً بر روابط ایران و آمریكا و اقدامات آمریكا در قبال ایران داراست و تصویر آن هم چنان در بایگانی ذهن افكار عمومی غرب باقی مانده است.
طی سال های اخیر و خصوصاً از سال ،۱۳۷۷ تا حال حاضر طیف چپ گرای تصرف كنندگان سفارت كه اتفاقاً از ایدئولوگ های دولت و مجلس دوم خردادی نیز بودند تصرف سفارت را اشتباه خوانده و ندامت خود را از این اقدام به زبان های مختلف اعلام كردند و تلاش نمودند با نزدیكی هرچه بیشتر فكری و عملی به غرب و پذیرش و وارد كردن ارزش های غربی به داخل جامعه ایرانی، از اقدامات قبلی خود فاصله بگیرند. در این مسیر توجیه «مطلوبیت تغییر بر مبنای زمان و مكان» به تدریج عمومیت یافت و جالب این كه موضع ثانوی این طیف كه پس از دو دهه اعلام می شد، به طور خودآگاه یا ناخودآگاه یادآور موضع قدیمی و همیشگی لیبرال ها بود كه در سال ۱۳۵۸ و بعد از آن اقدام دانشجویان را تقبیح كرده بودند.
در این میان واقع بینانه ترین گام را رهبر فقید انقلاب اسلامی برداشتند. ایشان پس از تأملی در موضوع، اقدام دانشجویان را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول و انقلاب دوم نامیدند و بر حمایت خود از تسخیر سفارت اصرار ورزیدند. در ادامه نیز این بحران را تا پایان اداره كرده و در موقع مقتضی توسط مجلس تازه تأسیس شورای اسلامی بدان پایان دادند.
برخی سیاسیون قدیمی و وابسته به طیف های لیبرال یا لیبرال مذهبی با ختم بحران اصرار كردند كه این بحران اگر چه در ابتدا آمریكا را بهت زده كرد و آن كشور را در موضع ضعف قرار داد اما در نهایت به زیان كشور ما پایان یافت و تقریباً می توان گفت كه در سال های اخیر چنان بر این موضع اصرار شده كه به تدریج به باوری عام تبدیل گردیده است.
این در حالی است كه واقعیت به صورتی دیگر بود. انقلاب اسلامی ایران اهدافی داشت كه می بایست به آنها دست یابد. یكی از اهداف مهم انقلاب اسلامی ایران استكبار ستیزی بود و مبارزه با ابرقدرتی زورگو و عصیان گر مانند آمریكا و تلاش برای تحقیر و تخریب هیبت چنین قدرت هایی در سطح منطقه و جهان، از مصادیق این استكبار ستیزی بود و گروگان گیری این فرصت طلایی را در اختیار جمهوری اسلامی قرار داد تا یكی از برنامه های خود را عملی سازد هر چند به طور طبیعی هر اقدامی هزینه ای هم دارد.
حضرت امام (ره) توانست با مدیریت بحران گروگان گیری، آمریكا را در سطح منطقه ای و بین المللی تحقیر نماید، هیبت ترسناك این كشور را بشكند و به ملت ها و دولت ها جرأت دهد كه احساس شخصیت كرده و در سال های بعد بتوانند علیه آمریكا اقدام نمایند. این دستاورد كوچك و اندكی نیست و شاید نتوان ارزش مادی برای آن در نظر گرفت یا هماوردی مادی برای آن جست.
طرفه این كه تمامی مقامات صاحب نظر آمریكایی درگیر در بحران هم به این نكته اعتراف كرده و معتقد شده اند كه گرچه توانسته اند از رهگذر اقدامات بعدی برخی خسارات مالی و جانی را بر ایران وارد كنند اما پرستیژ بین المللی خود را به تدریج و در پی این واقعه در مخاطره دیده اند و این در حالی است كه آمریكا با استراتژی «ایجاد ترس توسط هیبت بین المللی خود» سال ها بر جهان حكومت كرده بود و شكستن این هیبت به عنوان نتیجه تسخیر سفارت آمریكا به دست دانشجویان، دستاورد بزرگی برای انقلاب اسلامی ایران بود.
سخنان رهبر انقلاب ۱۳ آبان ۹۲- رابطه با آمریکا
قرآن و نجات بشر
حضرت زهرا (علیها السّلام) درباره ی کتاب خدا فرمود:
قائِداً اِلَی الرِّضوانِ اتّباعُهُ، مُؤَدٍّ إلَی النَّجاةِ إستماعُهُ؛
(خداوند، قرآنی را نازل فرمود که) پیروی از آن، به رضای الهی می رساند و گوش سپردن به آن، نجات می بخشد.
الاحتجاج طبرسی، ج 1، ص 134
شرح حدیث:
گاهی راه هست، ولی رونده نیست.
گاهی راهنما هست، ولی رهپو نیست.
گاهی درمان وجود دارد، اما بیمار در پی درمان بر نمی آید!
از اوصاف قرآن کریم که در آیات شریفه آمده، «نور»، «ذکر»، «هُدی»، «بیان» و… است. خاصیت کلام الهی، روشنگری و راهنمایی است. اما کسانی هدایت می شوند که آن را به عنوان «هادی» بپذیرند و به عنوان «امام» و «قائد» بشناسند و تبعیّت کنند.
کامل ترین نسخه ی طبیب ماهر، اگر مورد عمل قرار نگیرد، بیماری از بین نمی رود و بهترین قانون و برنامه اگر عملی و اجرایی نشود، ثمری ندارد.
قرآن کریم، هم برنامه و قانون است، هم شفا و درمان است، هم یادآور و هدایتگر است، هم پیشوا و راهنماست.
ولی تا به آن عمل نشود، انسان را به به بهشت نمی رساند و تا مورد تبعیّت قرار نگیرد، رضوان را برای بشر فراهم نمی کند و تا به این سروش آسمانی گوش جان سپرده نشود، «نجات» نمی دهد.
قرآن را هم باید خواند، هم باید فهمید، هم باید عمل کرد.
در کلام حضرت فاطمه (علیها السّلام ) روی دو عنصر «استماع» و «اتّباع» تأکید شده است، هم گوش دادن به سخن حق تعالی، هم پیروی کردن از آن.
منبع: حکمت های فاطمی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از حضرت فاطمه علیها السّلام) ، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم (1390)