کتاب و کتابخوانی از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی
کتاب و کتابخوانی از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی
از آنجا كه تغییرات اساسی و بنیادین در هر جامعه، وابستگی كامل به همۀ نهادهای فكری و فرهنگی آن جامعه دارد، و نیز به دلیل اهمیت كارآیی و شدت تأثیرگذاریای كه در مسائل فرهنگی مشهود است، میتوان به این درك و دریافت رسید كه رهبران خردمند و جوامعِ خواهان پیشرفت و اعتلاء، همواره باید نگران اوضاع فرهنگی خود باشند؛ چه آنكه هر تحول و جهش مطلوبی، در پرتو رشد فرهنگی حاصل میشود و به بار مینشیند.
خوشبختانه برخورداری فرهنگ ارزشمند ما از ریشههای قوی و مانا، نگرشها و پویشهای فرهنگی ما را قدرت و استحكام فزایندهای میبخشد؛ زیرا ما با فرهنگی رشد كردهایم كه تمامی جلوههای افتخارآفرینَش، نمودهای راستین فرهنگیاند. نخستین جلوۀ باشكوه چنین ارزشی را میتوان در ابتدای برنامههای پیامبر عظیمالشأن اسلام یافت، كه رسالتش را با فرمانِ «خواندن» از سوی خداوند آغاز میكند و پی میگیرد. در همین فرهنگ مقدس است كه خداوند یگانه، به قلم و حرمت آن سوگند یاد میكند و معجزۀ جاودانۀ آخرین سفیر الهی را یك كتاب آسمانی تشكیل میدهد.
این نشانههای روشن، به افزودۀ پیشینۀ پُربار فرهنگی ما، یعنی شمار كتابها و كتابخانهها و كتابنگاران، و ظهور و وجود بزرگان و نامآوران و اهالی دانش و اندیشه و بینش در عرصۀ شكوفایی تمدن و گسترش فرهنگ مطلوب، ما را متقاعد میسازد كه «كتاب» را یكی از برترین، زیباترین و مهمترین تجلیات فرهنگی بدانیم و آن را از گرانسنگترین پدیدهها و میراث بشری به شمار آوریم.
كتاب، حتی در روزگار پیشرفتهای چشمگیر بشر در عرصههای دانش و نوآوری و فرهنگ، نه تنها اهمیت خود را از دست ننهاده، كه ابعاد گستردهتر و تازهتر و جلوههایی پایدارتر یافته است. بیگمان، آنان كه گامهای بلندی در وادی پیشرفتهای گوناگون برداشتهاند، هرگز با كتاب و كتابخوانی بیگانه نبودهاند و یا اقبالی اندك بدان نداشتهاند؛ بلكه مطالعه را به عنوان یك عنصر اصلی و ضروری در زندگی خود دانستهاند.
كتاب باید والاترین جایگاه را در گسترههای فردی و اجتماعی دارا باشد؛ حال آنكه سوگمندانه و به دلایلی گوناگون، اكنون كتاب از چنین موقعیتی به شایستگی در جامعۀ ما برخوردار نیست و هنوز مطالعه به عنوان یك نیاز دایمی برای همگان مطرح نمیباشد. این مسئله، با توجه به چنان پیشینۀ درخشان و درك ضرورتها و نیازهای این زمان، درخور تأمل فراوان است و بازنگری آن باید از اولویتهای زندگانی ما باشد.
عنایت به این مهم، بهویژه با اهتمام و تأكیدی كه مقام معظم رهبری به طور مداوم در زمینۀ رشد و گسترش فرهنگ كتاب و كتابخوانی در جامعه دارند، از یكسو، و به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی ، باعث فراهم آمدن این مجموعه (حاوی گوشه هایی از نگرش رهبر معظّم انقلاب اسلامی به موضوع کتاب و کتابخوانی) شد . امید است كه تدوین این مجموعه، دستمایۀ اندیشیدنِ هر چه بیشتر به اهمیت موضوع شود و شور و رغبت به مطالعه را در دلهای همگان برانگیزاند و به زدودن گرد فراموشی یا غفلت از چهرۀ كتاب و كتابخوانی مدد برساند؛ چندان كه كتاب هماره بر چكاد اندیشهها و دلها بدرخشد و پیوسته بر ستیغ زندگانی در تجلی و نورافشانی بماند.
(مجموعه کامل را می توانید از کتاب «کتاب و کتاب خوانی در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری» منتشره توسّط دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،مطالعه نمایید.)
تولید و نشر كتاب
تولید و نشر كتاب را به تعبیری میتوان یكی از نمودهای مهم رشد فرهنگی یك جامعه دانست. این عرصه، آنچنان والا و ارجمند است كه هر چه در بیان ضرورت و اهمیت آن سخن گفته شود، بسنده نخواهد بود. هم از این روی، مسئولیت آنان كه بدین مهم میپردازند، نیز، هم بسیار است و هم حساس. رهپویان این وادی فراخ و فخیم، میباید پیوسته چشمانداز كار سترگ خود را پیش چشم داشته باشند و با هوشمندی، دقت و ظرافت كامل، و نیز با درك نیازهای فرد و جامعه، بذل توجه به گروههای مخاطب خویش، مبادرت به تولید و نشر آثار نمایند.
بدیهی است كه شناخت شرایط و موقعیتهای زمانی و مكانی و حتی توجه به رویدادهای جهانی، میتواند به ثمربخش شدن هر چه بیشتر نتایج كار مدد برساند. گام نهادن در چنین گسترۀ عظیمی، به نوآوری، خلاقیت و عرضۀ هنری آثار ماندگار نیازمند است؛ همچنان كه در سنگر تولید و انتشار، به عنوان خط مقدم جبهۀ فرهنگ، شركت در جهادی تدافعی، به منظور مقابله با حملههای پیدرپی فرهنگی دشمنان، یك ضرورت محسوس و غیر قابل انكار است.
در واقع، رزمندگان این جبهه، باید به طور همزمان در دو سنگر و خاكریز شركت جسته و با هوشمندی دست به ایثار بزنند: سنگر پاسداری از ارزشها و رفع نیازهای داخلی، و خاكریز صفآرایی در برابر تهاجم دشمنان و رد شبهات و القائات بیگانگان. البته پویایی، پیوستهكاری و سختكوشی این گروه، در گرو حمایتهای شایستۀ مسئولان بخشهای فرهنگی كشور است.
ضرورت آنی، نیاز هماره
گرچه اكنون كتابهای فراوانی با عناوین و موضوعات گوناگون انتشار مییابد، اما هنوز در بسیاری از زمینهها كمبود آثار برجسته یا قابل قبول، به روشنی محسوس است. رفع چنین نقیصهای برای جامعۀ پویای ما، یك ضرورت گویاست؛ به گونهای كه انتشار كتاب در همۀ موضوعات را بایستی یك ضرورت آنی و یك نیاز همیشگی دانست:
من میخواهم از متفكران كشورمان خواهش بكنم كه به مسئله ارائه و تولید كتاب خوب و لازم برای مردم، به چشم یك نیاز فوری جامعه و كشورشان نگاه كنند. اگرچه به بحمد الله ما كتاب خوب در جامعهمان داریم، لیكن جای خالی و كمبود هم بسیار داریم. خیلی از كتابها را ما نداریم. خیلی از موضوعات هست كه دربارۀ آنها چیزی نداریم، یا چیز قابل عرضهای نداریم. در حالی كه دیگران در كشورهای دیگر در زمینۀ موضوعات گوناگون، گاهی دهها هزار عنوان كتاب و تألیف دارند، اما دربارۀ همان موضوعات، تعداد كتابهایمان انگشتشمار است! …حتی در موضوعاتی كه ما در آنها سابقه و خبرگی و زمینههای زیاد آگاهی و دانش را هم داریم، تعداد كتابهایمان اندك است. حقیقتاً در زمینۀ ارائه موضوعات لازم، كار شایستهای در گذشته نكردهایم. كتاب را به صورت یك چیز لوكس و تشریفاتی و مخصوص یك عدۀ خاص نگریستیم؛ نه به صورت یك وسیلۀ لازم برای همۀ مردم.
مقام معظم رهبری پس از بیان این مسئلۀ مهم، بر تلاش گسترده به منظور رفع این نقیصه تأكید میكنند:
ما باید این نقیصه را جبران كنیم؛ هم به عهدۀ مؤلفان و محققان و نویسندگان و هنرمندان تكلیف سنگینی در این زمینه بار هست، و هم به عهدۀ دستاندركاران تهیه و تولید كتاب و نشر و دستگاههایی كه آنها را پشتیبانی میكنند.
در حالی كه افراد ناهماهنگ با انقلاب، مجدّانه با تولید و نشر آثار خویش، حجم گستردهای از اندیشههاشان را در گسترۀ جامعه میپراكنند، آیا ما خودیها در برابر این غریبهها نباید به تولید انبوهی از كالاهای فرهنگی ـ از جمله كتاب ـ به گونهای سنجیده و گسترده و به طور مستمر بپردازیم؟
آن كسانی كه هماهنگ با انقلاب نیستند، دستشان باز است؛ ترجمه میكنند و رمان و نمایشنامه و تاریخ مینویسند؛ تحقیق جامعهشناسی عرضه میكنند …كه آدم مبهوت میماند از اینكه این همه كتاب دارد عرضه میشود. آماری كه ما از عرضۀ كتاب در جمهوری اسلامی داریم، بخش مهمش اینهاست. اینها متعلق به ما نیست؛ اینها غریبه است. بسیاری از كتابها بود كه در رژیم گذشته به خاطر آن گرایشهای چپ و دیگر مسائل، ممنوع الترجمه بود و از چاپ آنها جلوگیری میشد؛ ولی الان به بركت آزادی در نظام جمهوری اسلامی، آزادانه ترجمه میشود! خیلی خوب، بشود، ما حرفی هم نداریم؛ تا آنجایی كه متعرضانه نباشد، اشكالی ندارد؛ اما در كنارش ما بایستی كتاب بدهیم.
اهمیت تولید كتاب
نقش ارزشمند كتاب و اهمیت تولید كتاب به اندازهای است كه در هر فرصتی باید آن را شایستۀ یادآوری دانست. مقام معظم رهبری ضمن بیان نكتهای تاریخی، به این مسئلۀ مهم چنین اشاره میكنند:
از ورود ناپلئون به مصر ـ كه یك چاپخانه هم با خودش آورد ـ ببینید استعمارگران چگونه عمل میكردند، ما چگونه عمل میكنیم. آن روزی كه ناپلئون به مصر آمد، فقط یك سردار جنگی بود؛ امپراتور نبود و هنوز سلطنت و حكومت نداشت. او به عنوان یك نیروی اشغالگر و معارض با انگلیس، در آنجا پایگاه درست كرد و با خودش یك چاپخانه آورد. مسئلۀ چاپ و نوشتن و كتاب، این قدر اهمیت دارد. ناپلئون با خودش چاپخانه وارد مصر كرد… فرانسویها تقریباً دو سال در مصر بودند و در این مدت، دو یا سه مجله منتشر كردند. در حقیقت، روشنفكری عربی مصری، از زمان ناپلئون شروع شد.
سرمایهگذاریهای فرهنگی
هر چه در زمینۀ رشد فرهنگ و نشر خواندنیهای مفید بیشتر سرمایهگذاری شود، و هر چه بودجه و امكانات در این راه به كار گرفته شود، گرچه شاید در آغاز توجیه اقتصادی نداشته باشد و تنها، مصرفكنندۀ هزینهها جلوه كند، اما در نهایت، به رشد و اعتلای فرهنگ و به سود افراد جامعه خواهد بود:
در كار فرهنگی نباید مسئلۀ پول و بودجه، یك مشكل عمده به حساب آید؛ به این معنا كه مشكلات و نقایص فرهنگی را در ردیف نیازهای بودجهای و در آخرهای لیست قرار ندهیم؛ بلكه در اولهای لیست ـ اگر نگوییم در ردیف اول ـ قرار بدهیم. اگر درست فكر بكنیم، این به صرفۀ اقتصادی مملكت هم است. یعنی از اینكه بودجه و امكانات بیشتر را به كارهای فرهنگی ـ بهخصوص فرهنگ آموزشی ـ متوجه كنیم، كشور زیان نخواهد كرد؛ زیرا كه خود این برای آیندۀ كشور تولید امكانات میكند.
سیاستگذاری در عرصۀ ادب و هنر
به طور كلی در كار تولید و نشر آثار ـ بهویژه در زمینههای ادبی و هنری ـ یك سیاستگذاری اصولی، روشن و مدون، به منظور اعتلای كار، شناخت نقصها و كمبودها و یافتن راهكارهای ارائۀ بهتر آثار، و نیز به منظور كسب آمادگی كامل برای اجرا، ضرورتی انكارناپذیر مییابد:
ادبیات و هنر انقلاب، برای رشدش، تعلیماتش، جهتگیریهایش، و برای شناخت كمبودها و تدبیری برای پُر كردن آنها، یك سیاستگذاری كلی لازم دارد. بررسی شود كه ما امروز در چه زمینههایی از هنر كمبود داریم؛ كجای ادبیات ما نقص دارد؛ چگونه میشود این نقصها را برطرف كرد؛ از چه دستگاهی میشود كمك گرفت؛ چه مدیریتهایی باید سر كار باشند. …بنابراین،، تصمیمگیری روی سیاستهای كلی ادبیات و هنر، یكی از كارهاست.
سیاست چاپ و نشر
در زمینۀ چاپ و انتشار كتاب هم طبعاً باید خط مشی مشخص و جهتگیریهای سنجیدهای وجود داشته باشد. حال آیا سیاست مدوّنی در این زمینه وجود دارد یا نه؟ پاسخ این پرسش را از بیان مقام معظم رهبری میخوانیم:
اینكه آیا سیاستی وجود دارد یا نه، این را قاعدتاً باید وزارت ارشاد به شما بگوید و پاسخ دقیق را آنجا به شما خواهند داد. من بعید هم میدانم كه هیچ سیاستی نباشد؛ قاعدتاً در این زمینه سیاستها و خط مشیها و جهتگیریهایی هست. البته هر چه بگذرد، طبیعتاً بهتر خواهد شد. من حالا كه نگاه میكنم، از نوع كتابهایی كه دارد عرضه میشود، نوع مطالبۀ مردم و رغبت و تقاضای آنان را حس میكنم. من از بعضی از ناشران میپرسیدم كه فروشتان چطور است، پاسخهایی كه میدادند، برای ما روشن میكند كه مردم به چه چیزهایی بیشتر رغبت دارند؛ كه حالا ممكن است بعضی از اینها هدایت شده باشد؛ یعنی دستگاه فرهنگی كشور، مردم را به سمت علاقۀ خاصی و بهنوعی از كتابها هدایت كرده باشد؛ اما ممكن هم هست كه نه، بدون هدایت آنها باشد و خود مردم خواسته باشند. به هر تقدیر، یك جهتگیری كلی نسبتاً مطلوبی مشاهده میشود.
ما در زمینۀ كتاب چند تكلیف مهم بر عهده داریم. یك تكلیف این است كه كتابِ خوب تولید كنیم و در صحنهها و عرصههای فكری مختلف، كتاب به وجود بیاوریم؛ …یعنی كل كشور و طبقۀ اهل فرهنگ كشور چنین تكلیفی دارند.
ما الان در زمینههای گوناگون دچار كمبود كتابیم. البته حجم كتاب بالا رفته است، …ولی باز هم كتاب كیفی كم داریم. منظورم كتاب علمی متخصصان نیست؛ نه، همین كتابهایی را كه عامۀ مردم احتیاج دارند بدانند؛ چه كتابهایی در بخشهای مختلف دینی، از عقاید و تاریخ دین و امثال آن گرفته، چه كتابهای سیاسی و كتابهای مربوط به مسائل اجتماعی و مسائل تاریخی. ما راجع به اینها كتاب سنگین و وزین و متقن ـ كه انسان خاطرجمع باشد این كتاب در اختیار مردم قرار میگیرد و سطح فكر را بالا میبرد ـ كم داریم. بایستی ما اینها را تكثیر كنیم، تا قدرت انتخاب برای مردم به وجود بیاید. …فرضاً شما وارد كتابفروشی میشوید، میگویید كه در فلان زمینه ـ مثلاً تاریخ مشروطیت ـ كتاب میخواهم. شما را به دو، سه كتاب ارجاع میدهند؛ میبینید كه یكی از آن كتابها طولانی است، یكی خوشقلم نیست، یكی یك مشكل دیگر دارد؛ خوشتان نمیآید و رها میكنید. ما باید به قدری در این زمینههای خاص كتاب داشته باشیم كه هر مراجعهكنندهای غایت و مطلوب خود را آنجا پیدا كند. باید كتاب كوتاه، بلند، آسان و عمیق داشته باشیم. باید تنوع در موضوعات و تنوع در كتابهای دارای موضوع واحد داشته باشیم؛ البته همه هم متقن و صحیح باشد، كه ما متأسفانه این را نداریم. ذهنها بایستی از این جهت بتوانند خودشان را آنچنان كه ممكن است، از این سرچشمه سیراب كنند.
به مسئلۀ هنر و زیبایی خیلی اهمیت بدهید؛ نگویید اهمیتی ندارد. در چاپ، در حروفچینی، در صفحهبندی، در چگونگی آرایش و نقطهگذاری مطالب و تنظیم صفحات و ایجاد فاصلههای مناسب باید دقت كرد. حتی با انتخاب حروف زیبا، شما میتوانید تأثیر بیشتری برای مطلب و فكر خودتان تدارك ببینید.
در فراهم آوردن آثار، باید دو نیاز یا دو جنبۀ مهم را در كشور ما در نظر گرفت. …یكی عبارت است از شناسایی نیاز فعلی… كشور و جامعه در بخشهای مختلف و تأمین آن، و دوم كمك به پیشرفت دانش در سطح جهان و آوردن ارمغانهای نو و هدیه كردن آن به بشریت؛ هر دو با هم باید مورد توجه قرار بگیرد.
اگر ما فقط غرق در نیازها شدیم و محققان و مؤلفان دانشمند و انسانها و مغزهای كارآمد ما از نوآوری غفلت كردند، عقب خواهیم ماند. البته به بشریت لطمه میخورد، چون جزئی از بشریت هستیم؛ اما به ما هم لطمه خواهد خورد و پیام ما هم ناگفته خواهد ماند.
تولید كتاب خوب، در واقع گام مؤثری برای ترغیب مردم به مطالعه است. در این زمینه، هم باید از «هنر» بهره گرفت و هم از «هنرمندان و نویسندگان»، تا امكان ارائۀ كتاب به برترین شكل و شیوۀ ممكن و با بهترین كیفیت و محتوا فراهم آید و در نتیجه، كتاب و مطالعه جایگاه واقعی خود را در جامعه بیابد:
نفس عرضۀ كتاب، نفس كشاندن مردم به میدان مطالعۀ كتاب، كار مفیدی است. كوشش كنید كه… بیشتر به كیفیت پرداخته بشود. …ارائۀ نوع كتاب، …موضوعاتی كه ارائه میشود، همهاش مؤثر است. …بایستی بهترین كارها را از لحاظ نحوۀ ارائه، هنر و قالب انتخاب كرد؛ والّا اگر شما به وجود محتوا و به قالب اهمیت ندادید، فرهنگ مملكت زیان خواهد دید.
…جوانان هنرمند را دعوت كنید، دستشان را بگیرید و بگویید شما خودتان ببینید چه كار میتوانید بكنید. بیایند طرحهایتان را ببینند و بگویند ما چه كم داریم.
گسترش شمارگان نشر
بیگمان كتابخوانی به عنوان یك پدیدۀ عظیم و سنت فرهنگی رو به رشد و رایج، باید چنان گسترش شتابناكی بیابد كه منجر به افزایش رو به تزایدِ شمارگان نشر كتاب شود:
تكلیف بعدی این است كه كتابخوانی به عنوان یك سنت رایج دربیاید و همه در كشور كتابخوان بشوند… و كتاب به یك عده از افراد جامعه اختصاص پیدا نكند. …بعضی از ناشران به من میگفتند كه ما تشكر میكنیم از اینكه میبینیم فرهنگ كتابخوانی توسعه پیدا كرده است و مردم به كتاب تمایل بیشتری نشان میدهند. …البته اگر ما به آن حدی برسیم كه مورد نظر من است، آن وقت بایستی تعداد كتابهایی كه هر بار چاپ میشود، از دو هزار و پنج هزار و ده هزار، به دویست هزار و سیصد هزار برسد؛ یعنی اینگونه بایستی كتاب در جامعه پخش بشود. …از این شصت میلیون جمعیتی كه امروز هستیم، تعداد كثیری هستند كه اینها اهل كتاباند، اهل سوادند و بیشتر هم خواهند شد؛ رو به تزاید است. اگر همه كتابخوان بشوند، ما بایستی كتاب زیادی در دسترس اینها داشته باشیم.
منبع: سایت باشگاه اندیشه
تلاش ناتوان
امام على علیه السلام فرمودند:
اَلْغِیْبَةُ جُهْدُ الْعاجِزِ؛
غیبت کردن آخرین تلاش افراد ناتوان است.
نهج البلاغه، کلمات قصار.
شرح حدیث:
درمیان گناهان کبیره کمتر گناهى است که همانند غیبت نشانه پستى و ضعف و زبونى و ناجوانمردى باشد.
آنها که به مذمت و عیب جویى مردم در پشت سر مى نشینند و آبروى و حیثیت افراد را با افشاى عیوب پنهانى، که غالب مردم به یکى از این عیوب گرفتارند، مى برند، و آتش حسد و کینه خود را با این وسیله فرو مى نشانند، افرادى ناتوان و فاقد شخصیتند که حتى در مبارزه بى دلیل و ظالمانه خود شهامت ندارند و تمام قدرتشان این است که از پشت خنجر بزنند.
در حدیث آمده، آن کس که غیبت مردم کند اگر توبه نماید آخرین کسى است که وارد بهشت مى شود و اگر نکند نخستین کسى است که وارد دوزخ مى شود.
حق و باطل
امام على علیه السلام فرمودند:
إِنَّ الْحَقَّ ثَقِیْلٌ مَرِىءٌ، وَ إِنَّ الْباطِلَ حَفِیفٌ وَبِىْءٌ ؛
حق سنگین و مشکل اما گواراست، و باطل سبک و آسان و اما دردناک و خطرناک است.
بحارالانوار، ج 70، ص 107.
شرح حدیث:
اما باطل بسیار آسان و گاهى بسیار لذیذ و شیرین، ولى اثرش مرگبار است; همچون یک غذاى لذیذ امام مسموم، هنوز از گلوى انسان فرو نرفته اثر ویرانگرى آن در قلب و معده و روده ها آشکار مى گردد; باطل نیز همانند این غذا، سازمان هاى مختلف اجتماع را ویران مى سازد.
بهای وجود انسان
امام على علیه السلام فرمودند:
إنَّهُ لَیْسَ لاَِ نْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةُ فَلا تَبِیْعُوها إِلاَّ بِها.؛
(آگاه باشید) براى وجود شما بها و قیمتى جز سعادت جاویدان بهشت نیست و به غیر این بها آن را نفروشید.
نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه 456.
شرح حدیث:
معمولا اگر از کسى بپرسند سرمایه وجود و هستى خود را به چه مبلغ معامله مى کنى؟ ارزش و بهایى براى آن نمى تواند قائل شود.
در حالى که این سرمایه بزرگ را تدریجاً و روز به روز به بهاى ناچیزى مى فروشد، و گاه در پایان عمر مى بیند این سرمایه عظیم را با یک خانه یا یک اتومبیل و یا ویلاى ییلاقى معاوضه کرده است، و تازه از آن هم بزودى جدا خواهد شد.
على(علیه السلام) مى فرماید هیچ یک از سرمایه هاى مادى این جهان نمى تواند با سرمایه عمر شما برابرى کند تنها متاعى که مى تواند با آن برابرى کند خشنودى خدا، و تکامل انسانى و معنوى و سعادت ابدى و جاویدان است که هر قدر در راه آن تلاش و کوشش و فداکارى کنید بجاست.
هدف دنیا
امام على علیه السلام فرمودند:
اَلدُّنْیا خُلِقَتْ لِغَیْرِها وَلَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِها؛
دنیا براى هدف دیگر آفریده شده، نه براى خودش .
از جلد 1 سفینة البحار.
شرح حدیث:
غالباً تفسیر آیات و اخبارى که از یک سو در مدح دنیا و وسایل مادى این جهان وارد شده و آن را تجارتخانه یا مزرعه اولیاى خدا معرفى کرده، با آیات و اخبارى که در ذم آن وارد شده و آن را خطرناک و فریبنده و سرمایه غرور شمرده، بر افرادى مشکل مى شود.
ولى حدیث بالا آنها را به روشنى تفسیر مى کند که اگر دنیا و وسایل مادى آنچنان که خدا قرار داده، وسیله براى رسیدن به تکامل انسانى و بسط عدالت و داد و سعادت همه جانبه انسان ها باشد، ارزنده و دوست داشتنى است، اما اگر هدف نهایى و مطلوب با لذّات باشد و مایه طغیان و غرور و سرکشى گردد، تنفرآمیز و خطرناک خواهد بود.
حقیقت توحید
امام على علیه السلام فرمودند:
اَلتَّوْحِیْدُ أَنْ لا تَتَوَهْمَهُ وَالْعَدْلُ أنْ لا تَتَّهِمَهُ ؛
حقیقت توحید خداوند این است که ذات او را به وهم و تصور خود محدود نسازى و ایمان به عدالت او در این است که در هیچ کار او را متهم ننمایى.
از نهج البلاغه، کلمات قصار.
شرح حدیث:
به همان اندازه که اصل وجود خداوند براى ما روشن و آشکار است و هر ذره اى از ذرات این جهان دلیل عظمت و قدرت و علم و توانایى اوست، به همان مقدار حقیقت ذات او بر ما پوشیده است زیرا او وجودى است نامحدود و چنان وجودى بالاتر از درک محدود ماست، بنابراین باید ذات او را از هر چیز تصور مى کنیم بالاتر بدانیم و این است حقیقت توحید.
از طرفى در این جهان حوادثى روى مى دهد که گاهى اسرار آن بر ما پوشیده است، توجّه به عدالت خداوند به ما مى گوید که این حوادث همه روى حساب و قانون است، هرگونه سوءظن در این قسمت با ایمان به عدالت و حکمت او سازگار نیست.
بهترین مردم
امام على علیه السلام فرمودند:
خَیْرُ النّاسِ قُضاةُ الْحَقِّ ؛
بهترین مردم کسانى هستند که به حق داورى کنند.
از کتاب اسلام در قلب اجتماع.
شرح حدیث:
داورى عادلانه در مسائل حقوقى و اجتماعى و اخلاقى تنها از کسى میسر است که منافع خود و دیگران را با یک چشم ببیند و حب و بغض هاى شخصى مانع از عدالت و دادگرى او نشود.
و این کار تنها از کسانى ساخته است که نور ایمان و فضائل انسانى و عواطف مردمى آنچنان وجود آنها را روشن ساخته باشد که امواج نیرومند خودخواهى و سودجویى و حبّ ذات نتواند عقربه فکر و وجدان آنان را منحرف سازد، و چنین کسانى شایسته عنوان «بهترین مردم»اند.
کمتر از شهدا نیستند.
امام على علیه السلام فرمودند:
مَا الُْمجاهِدُ الشَّهِیْدُ فی سَبِیْلِ اللهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ؛
آن کس که در راه خدا جهاد کند و شربت شهادت بنوشد بلند مقام تر از آن کس نیست که توانایى بر گناه داشته باشد و دامن خود را آلوده نکند.
نقل از نهج البلاغه، کلمات قصار.
شرح حدیث:
از نظر منطق اسلام بزرگ ترین جهاد، جهاد با هوس هاى سرکش مخصوصاً در محیط هاى آلوده است، حتى جهاد با دشمن آن گاه نتیجه بخش خواهد بود که با اخلاص و اتحاد و نیّت پاک و دور از خود خواهى و اغراض شخصى صورت گیرد و اینها جز با پرورش اخلاقى کافى و جهاد با نفس ممکن نیست.
به همین دلیل على(علیه السلام) مى فرماید آنها که در میدان جهاد با هوا و هوس پیروز مى گردند و در محیط هاى آلوده دامان خود را پاک نگه مى دارند کمتر از مجاهدان شهید در راه خدا نیستند، حتى در دنبال این حدیث در نهج البلاغه مى خوانیم این گونه افراد در ردیف فرشتگان آسمانى هستند.
زاهد واقعى چه کسی است؟
امام على علیه السلام فرمودند:
اَلزّاهِدُ فِى الدُّنْیا مَنْ لَمْ یَغْلِبِ الْحَرامُ صَبْرَهُ وَلَمْ یَشْغَلِ الْحَلالُ شُکْرَهُ ؛
زاهد واقعى در جهان آن کس است که اموال حرام نیروى مقاومت او را در هم نشکند و حلال او را از یاد خدا و وظیفه سپاسگزارى باز ندارد.
از کتاب تحف العقول.
شرح حدیث:
بعضى از افراد بى خبر مفهوم زهد را تحریف کرده و یک شکل منفى به آن داده اند زهد را به معناى فاصله گرفتن از مواهب الهى و پشت پا زدن به امکانات اقتصادى و همچون فقیران زیستن تفسیر کرده اند، در حالى که چنین نیست، زهد به معناى واقعى همان است که در عبارت بالا از على(علیه السلام)نقل شده که خلاصه آن دو جمله است:
«مقاومت و چشم پوشى در برابر اموال حرام» و «فراموش نکردن مسؤولیت ها و وظایف در برابر اموال حلال».
اگر زهد را چنین تفسیر کنیم یک عامل سازنده و پیش برنده و تربیت کننده در اجتماع خواهد بود نه یک عامل منفى و باز دارنده.
زکات پیروزی بر دشمن...
امام علی علیه السلام فرمودند:
إذا قَدَرْتَ عَلى عَدُوِّکَ فَاْجعَلِ الْعَفْوَ شُکْراً لِلِقُدْرَةِ عَلَیْهِ؛
هنگامى که بر دشمنت پیروز شدى، عفو و بخشش را (زکات) این پیروزى قرار بده.
نهج البلاغه؛ کلمات قصار، ش 11.
شرح حدیث:
از نظر اسلام هر نعمت و موهبتى - بدون استثنا - زکات دارد و زکات قدرت عفو است. پیروزى هاى ظاهرى در صورتى ریشه دار خواهد شد که دل دشمن از کینه شستشو گردد، و ریشه اصلى مخالفت قطع شود، و این موضوع راهى بهتر از پرداختن زکات قدرت یعنى عفو ندارد، در این هنگام است که او از دل و جان منقلب مى گردد، و دشمن دیروز دوست امروز مى شود و پیروزى از نظر ظاهر و باطن تکمیل مى گردد، امّا به عکس کسانى که به هنگام قدرت دست به انتقامجویى مى زنند نه تنها از یک فضیلت بزرگ انسانى محروم شده اند بلکه پیروزى خود را نیز به خطر مى افکنند.