رفتار پيامبر در خانه و خانواده
رفتار پيامبر در خانه و خانواده
در سيره پيامبر آمده است زماني که در خانه به سر مي برد، همواره در خدمت خانواده خود بود و با آن همه مسئوليت و مشغله اي که داشت؛ زمان هاي خويش را به سه بخش تقسيم مي کرد.جدا از وقت هاي معين براي عبادت خدا و کارهاي شخصي، بخشي را هم به خانواده اختصاص مي داد.
همان گونه که گفته شد، خانواده در راس هرم فرد، خانواده و جامعه قرار مي گيرد. بنابراين رفتار درست زن و شوهر و فرزندان با يکديگر، پايه هاي اين هرم را استحکام وبه جامعه پاکي و صفا و آرامش مي بخشد.
نمونه زيبا و درست اين رفتار را نيز در خانه و زندگي خانوادگي پيامبر مهر و رحمت، حضرت محمد (ص) مي توان ديد.
«پيامبرخدا در خانه که بود؛ از هر نوع غذايي که فراهم مي کردند؛ مي خورد و از هيچ غذايي بدگويي و مذمت نمي کرد. سرسفره با خانواده مي نشست و غذا مي خورد، مگر آنکه مهماني وارد مي شدکه درآن صورت، با مهمان خود برسر سفره مي نشست».(12)
از موارد ديگري که بر محبت و همدلي ميان اعضاي خانواده به ويژه زن و شوهر مي افزايد و کانون خانواده را گرم تر و پيوندشان را محکم تر مي کند، مشارکت و همکاري در امور است. پيامبر همواره چنين بودودر ساعت هايي که در خانه به سر مي برد؛ به دوختن و وصله زدن لباس هايش مي پرداخت، گوسفند مي دوشيد، زانوي شتر مي بست، به خادم خانه د رآسياب کردن گندم کمک مي کرد، وسايل خانه را بر پشت خود از بازار به خانه مي برد.وهميشه مي فرمود:«کمک به همسر وانجام کارهاي خانه،صدقه و احسان درراه خداست».
مهرباني با زن، از صفات خدا
مهرباني با زن، از صفات خدا
نياز عاطفي جنس زن،بيشتر از مردان است واز نظر روان شناسي،روح لطيف زن،تشنه درک ومحبت و ابراز احساسات از سوي اطرافيان به ويژه شريک زندگي خويش است. کمترين حق يک زن اين است که از همسر خود انتظار داشته باشدو محبت و علاقه راستين خودرا به او نشان دهدو زن را در احساسات کمال آفرين خود سهيم کند. در واقع؛ زن انتظار و شايستگي «عشق سخاوتمندانه» را دارد. عشق سخاوتمندانه يعني عشق ورزي هميشگي، بي منت و بدون هيچ محدوديت و قيد و شرطي. بنابر اين ؛ وظيفه مرد است که همواره در جهت احقاق اين حق و برطرف کردن اين نياز طبيعي در زن تلاش کند، در مقام پدر به يک شکل ودر مقام شوهر به شکلي ديگر. دختران نيز به نوعي ديگر و متفاوت و بسيار بيشتر از پسران، به درک محبت پدري نياز دارند.
بدين ترتيب، مهربان بودن با زن، از صفات زيباي خداوند است. پيامبر اکرم(ص) در اين زمينه مي فرمايد:«خداوند به دختران؛ مهربان تر از پسران است.هر کس دختر يا زني يا از محارم خود را خوش حال وراضي کند؛ خداوند در قيامت،اورا خوش حال خواهد کرد».
ازامام صادق(ع)نيز روايت مي کنند:«محبت ورزيدن به زنان؛ از اخلاق پيامبران است؛ آن امام بزرگوار در جاي ديگر مي فرمايد:«فکر نمي کنم ايمان کسي افزايش يابد، مگر با زياد شدن محبت او نسبت به زنان ؛ همچنين پيامبر در روايت زيبايي در باره محبت کردن به دختر مي فرمايد:«هر کس دخترش را شاد کند، گويي برده اي از فرزندان اسماعيل را آزاد کرده است».
ارزش دختر و دختر داري
ارزش دختر و دختر داري
در جامعه جاهليت زده حجاز ، داشتن دختر، ننگ خوانده مي شد و زنده به گور کردن دختران که يکي از دردناک ترين نمونه هاي جهل و تعصب در تاريخ است، ميان مردم حجاز رواج داشت . به همين دليل، تولد دختر براي اعراب ، اتفاقي تلخ وناگوار بود.
خداوند در قرآن کريم در باره آنها مي فرمايد:
واذا بشر احدهم بالانثي ظل و جهه مسودا و هو کظيم
هنگامي که به يکي از آنان بشارت دختر داده مي شد، صورتش از خجالت سياه مي شد وناراحت و خشمگين مي گرديد.
پبامبر در چنين جامعه اي برانگيخته شد. بنابراين ؛ يکي از محورهاي اساسي رسالت ايشان، مبارزه با اين گونه جهل ها وآگاهي بخشي به آنان در اصلاح اين باور زشت ودور از عقل و انسانيت بود. به همين دليل، همواره در کلام و سيره ايشان، ارزشي که براي دختران قائل مي شد؛ به مراتب ؛ بيشتر از پسران بود و در باره آنها سفارش ويژه اي داشت و مي فرمود:
بهترين فرزندان شما، دختران شما هستند و از نشانه ها ي خوي قدمي يک بانو، آن است که فرزند نخست او، دختر باشد.
در سيره پيامبر آمده است که هرزمان مژده تولد دختري را به ايشان مي دادند؛ مي فرمود:«گلي است خوش بود که روزي اش با خداوند است
.اهميت مسائل زناشويي وپرهيز از رهبانيت
.اهميت مسائل زناشويي وپرهيز از رهبانيت
دين در اذهان عمومي ملت ها،به عنوان عاملي بازدارنده ومحدودكننده شناخته شده وپذيرش دين موجب محروم شدن از لذت ها ومبارزه با غرايز تعريف شده است.بر اين اساس ، علت گرايش به بي ديني و بي خدايي که به ويژه در يکي دو قرن گذشته رواج زيادي داشته است، فرار از اين محدوديت هاي متصور براي رسيدن به مفهوم خود ساخته از آزادي بود.در حالي که از زيبايي هاي دين اسلام اين است که در کنار پايبندي به اصول اخلاقي و اعتقادي که مايه آزادي و تجرد روح انسان مي شود، اهميت بسزايي براي بهره بردن از لذت هاي جسمي نيز قائل است.پيامبر بارها و با هر بهانه اي تأکيد مي کرد که دين اسلام نه تنها با رهبانيت مخالف است؛ بلکه در تضاد با آن قرار دارد. توجه پيامبر به مسائل زناشويي و اهميت دادن ايشان به رفع نيازهاي زنان و بررسي مشکلات آنها در اين گونه موارد؛ خود، گواهي است براين مطلب که زن هم به اندازه مرد و حتي بيشتر از او حق حاکميت در روابط زناشويي و بهره مندي از لذت هاي مشروع را دارد.
ازدواج، سنت پيامبر
ازدواج، سنت پيامبر
يکي از بزرگ ترين دغدغه هاي اجتماعي درجوامع امروزي ، مشکلات و مسائل ناشي از ازدواج گريزي جوانان است. اين پديده مي تواند ناشي از انديشه ها و باورهاي نادرستي همچون ترس از تعهد، ترس از مسئوليت، ترس از فقر و کاهش اعتماد به نفس باشد.
پيامبر اکرم(ص) با توکل کردن بر خداوند متعال ، هيچ يک از اين موارد را سد راه ازدواج نمي دانست و معتقد بود تحقق نيافتن اين امر مهم، پيامدهاي منفي بسيار بزرگ تري از چنين ترس ها و نگراني هايي براي جامعه خواهد داشت. حضرت رسول(ص) در احاديث زيادي، از ازدواج به عنوان يک سنت حسنه ياد کرده است و جوانان را به اين امر مقدس تشويق مي کرد.
تأکيد پيامبر به ازدواج و تشکيل زندگي مشترک، نشانه اهميت و ارزش بسزايي است که دين اسلام براي خانواده و ثبات بنيان آن قائل است. رسول اکرم(ص) در اين زمينه مي فرمايد:
«بدترين مردان آناني هستند که بدون دليل، ازدواج را ترک مي کنند».
«هر کس به خاطر ترس از فقر ، ترک ازدواج کند، فضل خدا را جدي نگرفته است، چون خداوند تبارک و تعالي مي فرمايد: «ان يکونوا فقراء يغنهم الله من فضله اگر فقير و تنگ دست باشند ؛ خداوند از فضل خودآنان را بي نياز مي کند» .
«هر کس ازدواج کند، نصف دين خودرا حفظ کرده است .پس در مورد نصف ديگر دين خود تقواي الهي پيشه کند».
«هر کس بخواهد پيرو دين حق باشد، اين را بداند که زن خواستن؛ سنت و شيوه من است.»
«درهاي رحمت درچهار زمان گشوده مي شود:هنگام بارش باران؛هنگامي كه فرزند به صورت پدرومادر نگاه مي كند؛هنگام گشوده شدن درخانه خدا؛هنگام ازدواج».
رفتار با همسر
رفتار با همسر
«الا خير کم ، خيرکم لنسائه و انا خيرکم لنسائي».
آگاه باشيد، بهترين شما کسي است که نسبت به همسرانش بهتر باشدومن بهترين شما نسبت به همسرانم هستم.
احترام و خوش رفتاري، حق شناسي، محبت،وفاداري درحق همسر و شريک بودن درغم ها ومشکلات او، از نشانه هاي نيک «همسرداري»است . مرد موظف است حتي در برابر تندي و خشونت همسر خود با صبر و حوصله، سازگاري کند، به گونه اي که پيامبرهمواره مردان امت خود را سفارش مي کردبا بدي ها و بد خلقي هاي همسران خود کنار بيايند وبه آنها مهرباني کنند.
خداوند نيز در قرآن مي فرمايد:«و عاشروهن بالمعروف:با زنان به نيکي رفتار کنيد.»لفظ «معروف » را که در اين آيه به کار رفته است ، بايد در رفتار پيامبر با زنان جست و جو کرد. با اينکه بيشتر زنان پيامبر ، پير و سال خورده بودند، حضرت با آنها با صبر و حوصله و مهرباني و احترام رفتار مي کرد؛ اين يعني «معروف ». يکي از همين معروف ها،وفاداري به همسر است.وفاداري ،اززيباترين جلوه هاي عشق ورزي درزندگي مشترك است.وفاداري يعني سپاس، قدرداني و فراموش نکردن زحمت ها و خوبي هاي همسر حتي پس از مرگ او. وفاداري پيامبر اسلام به حضرت خديجه (ع) يکي از برجسته ترين نمونه هاي اخلاقي در سيره پيامبر است.
رسول خدا(ص) تا پايان عمر،قدردان زحمت ها و مهرباني هاي حضرت خديجه(ع) بود و همواره مي فرمود:«هيچ کس خديجه نمي شود. » وفاداري تنها يکي از جلوه هاي عشق است. پيامبر همواره مردان را به رعايت تمام جلوه هاي محبت و اصول خوش رفتاري با زنان سفارش مي کرد. از ديدگاه پيامبر، رفتار زن در زندگي مشترک،به نوعي بازتاب رفتار مرد و ميزان احترام و محبتي است که مرددر برخورد با زن از خود نشان مي دهد.از آنجا که تحمل سختي ها و محدوديت هاي طبيعي زندگي مشترک، بيشتر بر عهده زن است،مرد بايد با رفتار درست و دريغ نکردن عشق و محبت خود، زمينه ساز آمادگي زن براي تحمل اين بار سنگين باشد.
در حديثي ارزشمند از پيامبر اکرم(ص) آمده است:
برادرم،جبرئيل آن قدر سفارش زنان را به من کرد که گمان بردم مرد حق ندارد به همسرش «اف » بگويد. آنگاه به من گفت:«در رفتار با زنان از خدا بترسيد. پس با آنها مهربان باشيدو دل هاي آنان را با رفتار خوبتان پاکيزه کنيد تا تحمل زندگي کردن در کنارتان را داشته باشند.
هشت راه طلایی برای کمال استفاده از زندگی
چون بلبل مست راه در بستان یافت
روی گل و جام باده را خندان یافت
آمد به زبان حال در گوشم گفت
دریاب که عمر رفته را نتوان یافت
حکیم عمر خیام))
کمال استفاده از زندگی وظیفهی هر انسانی و هر کس باید به آن فکر کند وقتی فقط یکبار شانس زندگی در این کره را دارید، چرا بیشترین استفاده را از آن نبرید؟ باید سعی کنید بیشترین استفاده را از تک تک فرصتها، امکانات موجود و در مجموع لحظات زندگی ببرید.
1. کارهایتان را به فردا نیندازید
همهی ما عادت داریم بگوییم، “خب، باشد برای فردا!” اما در اصل چیزی که باید بگوییم این است، “خب، بگذار همین الان این کار را انجام بدهم.” زندگی در لحظهی حال و انجام کارها بجای به تاخیر انداختنشان از جملهی بهترین عادتهایی هستند که هر کسی میتواند داشته باشد، چه بخواهد کمال استفاده را از زندگیش ببرد چه نخواهد.
اگر بخواهید بیشترین استفاده را از عمر گرانمایه ببرید زندگی در لحظه و دم را غنیمت شمردن اهمیت بیشتری هم پیدا میکند. واضح است که این عادت کمک بسیاری به شما خواهد کرد. بد نیست امتحان کنید. کار امروز را به فردا نیفکنید.
2. با افراد جامعهی خود در تماس باشید
هروقت کاری انجام میدهید آن را با تمام وجود انجام بدهید. حتی اگر تمایل چندانی هم به آن کار ندارید از وجودتان برای آن مایه بگذرید. با این کار حسرتی نمیماند که چهها که نمیتوانستم بکنم. عضو فعالی از جامعهی خود باشید.
دواطلب بشوید و در مسجد کمک کنید، فضای سبز را پاکیزه کنید و یا به سالمندان کمک کنید. وقتی دست به این کارها بزنید متوجه میشوید که چه احساس فوقالعادهای وجود شما را پر میکند. عواطفی که در قالب کلمات نمیگنجد و باید با قلب خود تجربه کنید.
3. از هر فرصتی برای لذت بردن استفاده کنید.
فرقی نمیکند چه حسی دارید و در چه حال و هوایی هستید، از هر لحظه لذت ببرید. وقتی تکتک نفسهایی که در این کرهی خاکی نصیب شما شده را غنیمت بشمارید زندگی برایتان آسانتر مینماید و حیات ارزش پیدا میکند. سپاسگزار باشید. خدا را شکر کنید.
وقتی قدر چیزهایی که در اطرافتان وجود دارد را بدانید، هر چیزی بهتر بنظر میِآید. زندگی را به چشم هدیهای ببینید از طرف خداوندگار آسمانها. لطفی به خودتان بکنید و هر فرصتی را برای شاد بودن و لذت بردن غنیمت بشمارید. قدر فرصتی که برای زیستن به شما داده شده را بدانید. باور کنید که اگر این کار را بکنید حالتان هزار بار بهتر میشود! احساس بهتری پیدا خواهید کرد! این روش تجربهی شخصی بسیار خوبی برای من بوده است..
4. قدرشناس باشید.
بجای این که مدام در پی بیشتر و بیشتر باشید قدر هر آنچه که دارید را بیشتر بدانید. همیشه باید قدرشناس باشید حتی وقتی که کارها آنطور که شما میخواهید پیش نمیروند. چیزهای زیادی هست که باید قدرشان را بیشتر بدانید: خانواده، دوستان، خانه، غذا، کار. شاید همهی اینها را یکجا نداشته باشید اما برای آنچه که دارید قدرشناس باشید..
همهی این داشته ها را باید محترم شمرد چون به آسانی به دست نمیآیند و با ارزشهای مادی جبران نمیشوند. قدر هر آنچه که به شما داده شده را بدانید. ضمانت میکنم که کارها به بیشتر به میل شما پیش برود. زندگیتان، همان رویایی میشود که همیشه در سر داشتید. قدرشناسی احساس سبکبالی، نشاط و شادی بسیار بیشتری به شما هدیه میدهد. و باز هم باید بگویم که این توصیه هم تجربهی شخصیم بوده است. بد نیست شما هم امتحانی بکنید.
5. شکرگذار باشید.
همیشه شکرگذار باشید. کمترین چیزی که باید برای آن شکر گذار باشید این است که یک روز دیگر آمده و شما فرصت زیستن دارید. به آنهایی فکر کنید که حاضرند همهی چیزهایی که داشتهاند را بدهند و یک دقیقه دیگر بر این کرهی خاکی باشند. با شکر کردن برای همین چیزهایی که کوچک و ساده میپندارید، هزاران بار بهتر و شادتر خواهید بود.
هیچ احساسی بهتر از این نیست که از داشتن هر آنچه که دارید شاد و خرسند باشید. به کسانی فکر کنید که حتی شرایط ضروری زیستن را هم ندارند. به یاد داشته باشید که اقبالتان بلند بوده که هر آنچه در اختیار دارید را داشته باشید. پس، شاد باشید و از فرصتی که به شما داده شده کمال لذت و استفاده را ببرید. هیچ نعمتی بالاتر از حس شکرگزاری و قدرشناسی نیست.
6. به نیازمندان کمک کنید.
کمک به نیازمندان از اصولیترین پایههای انسانیت است. به بیان دیگر، کمک به دیگران مساوی انسانیت است. کمال استفاده را از زندگی بردن در گرو تحقق این کار انسانی است. به هر نحوی که میتوانید به دیگران کمک کنید و با این کار کمال استفاده را از عمر خود بردهاید چون انسانیت را تجربه کردهاید.
اگر دیدید کسی در مقابل شما به کمک نیاز دارد درنگ نکنید و بشتابید. میدانید که از هر دست بدهیم از همان دست هم میگیریم. بله این که میگویند هر چه کنی به خود کنی حقیقت است. پس نیکی کنید و نیکی به سوی شما برمیگردد. شاید شما هم نیازمند نوعی کمک بشوید. صبر کنید… نوبت شما هم میرسد. لحظهای که صبرتان تمام شده و با لطف دیگری همه چیز درست میشود. شما امروز آن دیگری باشید که لطفش شادی بخش است..
7. به فعالیتهایی بپردازید که از آنها لذت میبرید.
کارهایی بکنید که واقعا شما را سرحال میآورند. بیرون بروید و کاری بکنید که برایتان لذتبخش است، میخواهد اسبسواری باشد، یا ماهیگیری، یا دوچرخهسواری در فضای سبز یا حتی سرزدن به یک دوست. هر روز یکی از کارهایی که برایتان شادی بخش و نشاظ آور است را انجام بدهید.
8. کارهای تازه یاد بگیرید.
وقتی چیزهای نو میآموزیم افق دیدمان را فراتر میبریم و جهان درونمان وسعت میابد. میتوانیم دنیایمان را با آموختن یک زبان جدید، سفر کردن، و یا دیدن مکانهایی که ندیدهایم وسعت ببخشیم. هدف این است که دید شما را بازتر کند،هر چیز خوبی که میخواهد باشد. تسلیم شوید و آنچه خداوندگار عالم هستی پیش پایتان قرار میدهد را بپذیرید. چیزهای زیادی برای یادگرفتن هست! فقط کافی است چشمهایت را باز کنی! دنیا زیر پاهای تو است. چشم دلت را باز کن. اما خودمانیم… یادت نرود گاهی هم بخوابی!
. اعتقاد به زندگي پس از مرگ
نمودهاي باور هاي ديني
3. اعتقاد به زندگي پس از مرگ
سومين باور مهم ديني که مي تواند در زندگي انسان ها نقش بسزايي ايفا کند، اعتقاد به زندگي پس از مرگ، حساب رسي اعمال در روز قيامت، و پاداش و مجازات افراد بر اساس رفتارهايشان است. هر چند اعتقاد به معاد بر همه ي ابعاد زندگي انسان ها تأثيرگذار است، در اينجا بيشتر بر جنبه هاي خانوادگي تأکيد مي شود. امروزه علي رغم پيشرفت هاي علمي و کاهش مشکلات زندگي، اضطراب ها و نگراني ها رو به فزوني است. بخشي از اين مشکلات بر اثر احساس بي هدفي و پوچي در زندگي است. باور نداشتن به زندگي پس از مرگ نيز اين مشکل را بيشتر مي کند. اين امر برخانواده نيز اثر نامطلوب گذاشته است. در خانواده اي که تقيد به اعتقادات نيست، به علت بي توجهي به اهداف متعالي، به کارکردهاي محدود زندگي خانوادگي اکتفا شده و خانواده ها بر اثر بي هدفي به راحتي به جدايي و انحلال کشيده مي شوند. اعتقاد به زندگي پس از مرگ، خانواده را متوجه اهداف پايداري مي کند که موجب پيوند بيشتر اعضاي خانواده مي شود؛از اين رو، در خانواده هاي برخوردار از اين باور با وجود مشکلات شديد، مانند معلوليت ها، افراد سال هاي طولاني از يکديگر حمايت عاطفي کرده و احساسي رضايت بخش از زندگي دارند.
اثر دوم باور به معاد، ايجاد انگيزه در افراد و تشويق آنهاست. در کلمات اولياي دين(عليهم السلام) به پاداش ها و نعمت هاي اخروي اشاره شده که در ازاي انجام وظايف خانوادگي به فرد داده مي شود. توجه به اين نعمت ها و آسايش در زندگي اخروي، افراد را برمي انگيزد که رفتارهاي خود را در جهت کسب اين نعمت ها، سوق دهند؛ براي نمونه، آياتي از قبيل آيات ذيل، شوق افراد را در انجام وظايف بسيار تقويت مي کند: «شما و همسرانتان در نهايت شادماني وارد بهشت شويد. سيني هايي از طلا و جام هايي در برابر آنها مي گردانند و در آنجا آنچه دل ها بخواهد و چشم ها از آن لذت ببرد، موجود است و شما در آن جاودانيد، و اين همان بهشتي است که به خاطر اعمالي که انجام مي داديد، وارث آن شده ايد».(زخرف: 70ــ72)
اثر سوم باور به معاد که بي ارتباط با اثر دوم نيست، نقش آن در مقابله ي مناسب با مشکلات است. خانواده اي که به فقدان عزيزي يا معلوليت گسترده يا مشکلات بسيار شديد اقتصادي دچار مي شود، کمتر چيزي مانند باور به معاد مي تواند او را تسکين دهد. اساساً برخي مشکلات جبران ناپذير است و افراد تنها با توجه به پاداش هاي زندگي اخروي مي توانند خود را آرامش بخشند.
اثر چهارم باور به معاد، نقش مهارکننده و بازدارنده ي آن است. بسياري از مشکلات خانواده به عدم مهار رفتارهايي باز مي گردد که افراد را به تعدي به حقوق يکديگر، تحميل به ديگران و پرخاشگري ها مي کشاند. باور به معاد و يادآوري عواقب بد تعدي به حقوق ديگران و عدم انجام مسئوليت ها، افراد را تا حدي از رفتارهاي نامناسب باز مي دارد. براي نمونه، يکي از آثار بدخلقي در خانواده فشار روحي در عالم برزخ است، به گونه اي که حتي اگر فرد در ابعاد ديگر زندگي به وظايف خود عمل کند، ولي در خانواده رفتار نامناسب بروز دهد، در عالم برزخ دچار فشار و سختي شديد مي شود. همچنين در کلمات اولياي دين(عليهم السلام) به عواقب بدرفتاري با همسر اشاره شده است که توجه فرد به اين عواقب ناخوشايند در زندگي اخروي، مي تواند او را تا حدي از رفتار نامناسب باز دارد.
2.اعتقاد به رسالت و امامت
نمودهاي باور هاي ديني
2.اعتقاد به رسالت و امامت
دومين باور ديني که رکن دين داري به شمار مي رود، اعتقاد به رسالت انسان هايي از سوي خداوند است که به عنوان انبياي الهي در تاريخ شناخته شده اند. وصايت و جانشيني انبيا که در مذهب شيعه به «امامت» معروف است نيز در راستاي تکميل رسالت انبياست.
در زندگي انسان، نقش باور به اصل نبوت و امامت به دو بعد، باز مي گردد: اولين بعد، آموزش امور ديني به ويژه زندگي بر اساس اصول ديني است. راه منحصر به فرد شناخت تعاليم دين، پس از کلام خداوند، سخنان پيامبر و جانشينان ايشان است، به گونه اي که حتي استفاده ي صحيح از کلام خداوند نيز مبتني بر شناخت و درک سخنان اولياي دين (عليهم السلام) است. دومين بعد در رابطه با اعتقاد به رسالت و امامت، نقش الگودهي آنان است. اصل همانندسازي که در ضمن تقليد و الگوگيري از کودکي در انسان وجود دارد، عامل اساسي يادگيري است، به گونه اي که براي کودکان تقليد از الگوهاي شايسته، هنگام حل مشکل يا در رويارويي با محيط اطراف، تأثير بسيار مثبتي دارد.افزون بر اين، از ميان شيوه هاي متعدد يادگيري، مشاهده ي الگو مؤثرترين و پاياترين روش هاست. در زمينه ي چگونگي روابط اعضاي خانواده و نوع رفتارها نيز پيروي و همانندسازي با انسان هايي که تعاليم دين به طور کامل در آنها تجلي يافته، ضروري است. از آنجا که افراد براي يادگيري شيوه ي رفتار و برخورد مناسب در خانواده، به نمونه هاي عيني رفتاري در همه ي ابعاد زندگي نيازمند هستند، خواه ناخواه به سوي چنين الگوهايي کشيده مي شوند؛ از اين رو ارائه ي نمونه هاي مناسب، براي کارايي بهتر افراد و خانواده ها و رويارويي با مسائل زندگي، سودمند خواهد بود. در اين باره، قرآن افرادي را که به دنبال کمال معنوي هستند، دعوت مي کند که پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را الگويي نيکو در زندگي در نظر گيرند.همچنين در اين جهت، رفتار اولياي دين (عليهم السلام) از اولين تا آخرين مرحله ي زندگي خانوادگي درس آموز است؛ مانند: گزينش همسر، مهريه و جهيزيه، مراسم ازدواج، آداب معاشرت در همه ي ابعاد، روش برخورد با فرزندان؛ همچنين برخورد با والدين الگوي قابل اعتماد و کاملي است.
اعتقاد به خداوند
نمودهاي باور هاي ديني
1. اعتقاد به خداوند
دين و باورهاي ديني با ارائه يک چارچوب جامع براي تفسير وقايع، و نيز ارائه پاسخ هاي مشخص و قانع کننده اي براي پرسش هاي وجود مانند اينکه از کجا آمده ام و به کجا مي روم، تفسيري همه جانبه از حيات انساني در اختيار مي گذارد و خلأ زندگي را با ايجاد معنا براي لحظه لحظه ي آن برطرف مي کند. سلامت بخش ترين جنبه ي دين، توانايي آن در فروکاستن از نگراني ها و تشويش ها از طريق اعطاي اين انديشه که يک احساس کنترل براين دنياي مادي دارد و در سايه قدرت خداوند، مي تواند بر مشکلات فايق شود. قدرتي که برترين قدرت ها و صاحب اراده و اختيار است. اين باور همان اعتقاد به خداي يگانه است که مهم ترين باور ديني به حساب مي آيد.
توحيد و خداپرستي موجب مي شود نگرش فرد به همه ي هستي و زندگي انسان، هدف دار و معنادار باشد و در رفتارها با انسجام، وحدت رويه و آرامش عمل کند. باور به خدا، همه ي رفتارها و زندگي خانوادگي را به سوي کسب رضايت خداوند، سوق مي دهد. فردي که خدا را ناظر و همراه خود و حتي از رگ گردن به خود نزديک تر مي بيند، تلاش مي کند در برخورد با اعضاي خانواده و انجام وظايف خانوادگي، رضايت او را جلب نمايد. توجه به عدالت خداوند و اينکه هيچ گونه ظلمي را روا نمي دارد و حق هيچ موجودي را ضايع نمي کند، زمينه ي شناختي ديگري براي مهار رفتاري اعضاي خانواده است. هر چه اين حالت قوي تر باشد، مشکلات فرد کمتر خواهد بود، و چنين افرادي به ناظر و داور بيروني براي حل مشکلات خود نياز نخواهند داشت. توجه به صفحات خداوند، از جمله رحمت و مهرباني گسترده، توانايي نامحدود، حمايت از مخلوقات خود از جمله انسان و کفايت آنها، نيز آثار مثبت بر زندگي فرد و جنبه هاي خانوادگي او بر جاي مي گذارد. عطوفت و رحمت اعضاي خانواده نسبت به هم که شعبه اي از تجلي رحمت خداوند است، زمينه ي پيشگيري و حل بسياري از مشکلات است.توکل برخداوند، يعني اعتماد و تکيه بر قدرت او در همه ي امور زندگي، از آثار ايمان به خداست. گاهي سستي اراده، ترس، غم، اضطراب و عدم اشراف کامل برموقعيت ها موجب مي شود فرد نتواند از روش هاي مقدور براي حل مشکل بهره برداري مناسب کند. توکل بر خدا باعث تقويت ارده و تأثير کمتر عوامل مخل رواني شده و فرد را در کوشش براي حل مسائل زندگي و رسيدن به تعادل و سازگاري، تواناتر مي کند. خانواده ها در طول زندگي، با مشکلات متعددي روبه رو مي شوند که برخي اقتصادي اند، مانند در آمد کم، ورشکستگي يا دزديده شدن اموال و بيکاري، برخي به سلامت اعضا مربوط مي شوند، مانند بيماري، معلوليت و مرگ، و برخي به روابط و مشکلات باز مي گردد. در چنين شرايطي توکل بر خدا، به تقويت اراده اعضاي خانواده و کوشش بيشتر آنها کمک مي کند. افزون بر اين، در بن بست ها و شرايطي که به ظاهر همه ي اسباب و نشانه هاي مادي از عدم حل مشکل حکايت مي کند، توکل بر خدا روزنه ي اميدي در برابر افراد مي گشايد و گاه مشکلات را از راه هايي که افراد گمان نمي برند، حل مي کند. پژوهش هاي تجربي نيز که درباره ي رابطه ي توکل و حرمت خود(عزت نفس) انجام شده مؤيد اين مطلب است. در تحقيقي که توسط محمد صادق شجاعي درباره ي رابطه ي توکل و حرمت خود انجام گرفت، اين نتيجه حاصل شده که کساني که بر خداوند توکل دارند، از حرمت خود(عزت نفس) بالايي برخوردار بوده و در زندگي احساس نيرومندي و کارآمدي مي کنند. اينها در مشکلات زندگي مقاوم بوده و با اراده اي قوي که در سايه ي اعتماد به خداوند به دست آورده اند، برمشکلات غلبه مي کنند.
اگر نگاهي به زندگي اولياي خدا و پيامبران و همچنين افراد موفق داشته باشيم متوجه خواهيم شد که در سايه ي توکل به خدا و حرمت خود بوده است. حضرت شعيب (عليه السلام)، علت توفيق و موفقيت خود را در مقابل مشکلات و تهديدهاي مشرکين اين گونه بيان مي کند: توفيق، من فقط از خداست. به او توکل کردم و به سوي او باز مي گردم.(هود: 88) نکته ي مهم در خانواده، توصيه ي متقابل افراد به توکل است که اين نکته براي زنان بيشتر اهميت دارد و مثبت تر ارزيابي شده است؛زيرا مسئوليت اصلي حل بيشتر مشکلات به ويژه اقتصادي بر عهده مرد است و تقويت روحيه ي او از جانب ديگران، اهميتي ويژه دارد.
از آثار ايمان به خدا، تسليم و رضا به مقدرات الهي است. پديدآيي اين حالت مبتني بر فراهم شدن زمينه هاي شناختي و عاطفي است. فرد بايد باور داشته باشد که همه ي رويدادهاي جهان منوط به اذن خداوند و تواني است که او به اسباب و علل افاضه مي کند.(کهف: 39)؛ اسراء: 20) به علاوه، خداوند نه تنها نسبت به مصالح انسان ها آگاه تر است، بلکه خيرخواه تر و سعادت طلب تر از خود آنها نسبت به خودشان است؛ بنابراين؛ همه ي حوادث در جهت خير و صلاح انسان ها روي مي دهد. حالت رضايت به رضاي الهي موجب مي شود اعضاي خانواده مشکلات را در زندگي، مثبت و تکامل بخش تلقي کنند و زمينه ي سازگاري با چنين حوادث بازگشت ناپذيري را فراهم کرده و اختلافات ناشي از اين حوادث را آسان تر حل کنند. در همين رابطه پژوهش هاي متعدد، تأثير باورهاي ديني بر رضايت مندي از ازدواج را تأييد کرده است. تحقيقات ديگر، دين را مهم ترين عامل ثبات و پايداري ازدواج اعلام کرده است.
در پژوهشي که توسط مجتبي حيدري در سال 1383انجام گرديد اين نتيجه به دست آمد که بين دينداري و رضامندي خانوادگي رابطه ي زيادي است. هر مقدار نگرش ديني افراد قوي تر باشد، رضايت از زندگي آنان افزايش مي يابد. يعني هر چقدر اعتقاد به خداوند و دستورات او محکم تر باشد، زندگي زناشويي از ثبات بيشتري برخوردار بوده و آرامش بيشتري در خانواده حاکم خواهد بود.هانت(1978) پس از بررسي سازگاري زناشويي زوج ها اعلام کرد، مذهب و باورهاي مذهبي، با سازگاري زناشويي و سازگاري و رضامندي از زندگي ارتباط دارد و اين افراد سازگاري و رضايت بيشتري از زندگي دارند.