(تصاویر) رهبرانقلاب در مراسم دانشآموختگی دانشجویان افسری
فرمانده کل قوا در دانشگاه امام حسین(ع)
به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، همزمان با سوم خرداد سالروز عملیات افتخارآفرین بیت المقدس و فتح خرمشهر، صبح دیروز (دوشنبه) مراسم دانش آموختگی دانشجویان افسری و تربیت پاسداری دانشگاه امام حسین(ع) با حضور حضرت آیتالله خامنهای فرمانده معظم کل قوا برگزار شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای ورود به میدان، با حضور بر مزار شهیدان گمنام و قرائت فاتحه، یاد و خاطره شهیدان دفاع مقدس را گرامی داشتند و از خداوند متعال، علوّ درجات آنان را مسألت کردند.
فرمانده کل قوا سپس از یگانهای حاضر در میدان سان دیدند.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین جانبازان سرافراز حاضر در میدان از جمله جانبازان فداکار مدافع حرم و چند تن از خانوادههای معظم شهیدان را مورد تفقد قرار دادند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این مراسم در سخنان مهمی به تبیین منطق قرآنی و اسلامی «جهاد کبیر» به معنای «ایستادگی و تبعیت نکردن از جبهه استکبار» و ابعاد و الزامات آن در نظام جمهوری اسلامی پرداختند و با اشاره به تلاشها و برنامهریزیهای گسترده جبهه استکبار برای نفوذ و تغییر هویت نظام اسلامی، گفتند: مهمترین وظیفهی کنونی مراکز دانشگاهی و حوزوی، عناصر و جوانان مؤمن و انقلابی، و همچنین سازمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، «اقدام سنجیده و هوشمندانه برای تببین و روشنگریِ ژرفا و عمق شعارهای انقلاب» و «پرهیز از اقدامات سطحی»، «کادرسازی برای آینده»، و «تدوین علمی تجربههای متراکم و شگفتانگیز انقلاب در طول 38 سال گذشته» است.
حضرت آیتالله خامنهای با تبریک ایام ولادت قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان(عج) و همچنین گرامیداشت سوم خرداد سالروز فتح خرمشهر، این روز را یکی از روزهای فراموشنشدنی در تاریخ انقلاب و نماد قدرت الهی دانستند و افزودند: در مورد عملیات آزادسازی خرمشهر و دیگر عملیاتهای دفاع مقدس، جزییات فراوانی وجود دارد که شاید بسیاری از مردم و بهویژه نسل جوان، از آنها مطلع نباشند و بر همین اساس توصیه میشود که کتابهای مربوط به این عملیاتها، حتماً مطالعه شوند.
ایشان در بیان یکی از نکات مهم در عملیات آزادسازی خرمشهر به حمایت و دست قدرت الهی اشاره و خاطرنشان کردند: امام بزرگوار، آن مردِ خدا و حکیم الهیِ واقعی، فرمودند خرمشهر را خدا آزاد کرد.
رهبر انقلاب خاطر نشان کردند: در این منطق، هنگامی که همه تلاشها و مجاهدتها انجام و همه توان به میدان آورده و در نهایت به خدا توکل شود، دست قدرت الهی همچون پشتوانهای مستحکم به کمک خواهد آمد که نتیجهی آن، آزادسازی خرمشهر در مقابل دشمنی است که از همه امکانات تجهیزات برخوردار بود.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: با این منطق، امکان آزادسازی همه دنیای تحت سلطه استکبار، امکان آزادسازی فلسطین، و امکان اینکه هیچ ملتی مستضعف نباشد، وجود دارد.
ایشان تأکید کردند: هر ملتی که دارای این منطق باشد و تمام تلاش و مجاهدت خود را بهکار گیرد و به خدا توکل کند، قطعاً مرعوب قدرت نظامی، مالی، تبلیغاتی و سیاسی قدرتها نخواهد شد.
رهبر انقلاب با اشاره به تلاش ناموفق جبهه استکبار در طول 38 سال گذشته برای شکست انقلاب اسلامی، بهرغم استفاده از ابزارها و توطئههای گوناگون، آن را نمونه بارز پیروی از منطقِ مجاهدت و ایستادگی با توکل برخدا برشمردند و تأکید کردند: ملت ایران همچنان در صحنه است و جوانان بسیاری حاضرند که جان خود را در راه انقلاب فداکنند و این، همان چیزی است که قدرت خدا را جلب خواهد کرد.
حضرت آیتالله خامنهای این نوع رویارویی در مقابل جبهه استکبار را «جنگ نامتقارن» خواندند و گفتند: در این جنگ نامتقارن، هر دو طرف تواناییها و منابع قدرتی دارند که طرف مقابل، از آنها برخوردار نیست و منبع قدرت نظام اسلامی، اعتماد و توکل به قدرت خدا، اعتماد به پیروزی و اعتماد به قدرت اراده انسانهای مؤمن است.
ایشان با تأکید بر اینکه جنگ نامتقارن، «جنگ ارادهها» است، خاطر نشان کردند: در میدان این جنگ، اراده هر یک از دو طرف سست شود، قطعاً شکست خواهد خورد، بنابراین باید مراقب بود تا تبلیغات و وسوسههای دشمن در اراده مستحکم ما خللی ایجاد نکند.
رهبر انقلاب، این جنگ را فراتر از جنگ نظامی و نوعی «جهاد» دانستند و افزودند: امروز برای کشور ما احتمال وقوع جنگ نظامیِ سنتی بسیار ضعیف است اما مسئله جهاد باقی است و این جهاد که منطقی قرآنی و اسلامی دارد، «جهاد کبیر» و به معنای «ایستادگی، مقاومت و پیروی نکردن از کفار و مشرکین» است.
حضرت آیتالله خامنهای با تاکید بر اینکه جهاد کبیر در عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هنری نیز تجلی و ظهور دارد، خاطر نشان کردند: در همه این عرصهها، بهجای تبعیت از جبهه کافران و مشرکان، باید از برنامه کاری اسلام و قرآن تبعیت کرد.
ایشان مسئله امروز جمهوری اسلامی و جبهه استکبار را موضوع «تبعیت» دانستند و گفتند: آنها تمام ابزارها، فشارها و تلاشهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی و عوامل خائن خود را بهکار گرفته اند تا نظام اسلامی را به زانو درآورند و وادار به تبعیت کنند، اما آنچه که موجب عصبانیت شدید استکبار از ملت ایران شده، آن است که مردم بهخاطر مسلمان بودن حاضر به به تبعیت از استکبار نیستند.
رهبر انقلاب، طرح موضوعاتی همچون انرژی هسته ای، قدرت موشکی و حقوق بشر را بهانه خواندند و تأکید کردند: علت اصلی همه این دشمنیها و بهانهتراشیها، تبعیت نکردن از استکبار است زیرا اگر ملت ایران حاضر به تبعیت بود، قطعاً با قدرت موشکی و انرژی هستهای کنار میآمدند و هیچگاه نامی از حقوق بشر نیز به میان نمیآوردند.
حضرت آیتالله خامنهای درخصوص موضوع موشکی یک نکته را متذکر شدند و تأکید کردند: اخیراً درمورد توان موشکی ایران جنجال بسیاری بهراه انداختهاند اما بدانند که این هیاهوها تأثیری نخواهد داشت و آنها هیچ غلطی نمی توانند بکنند.
ایشان در ادامهی تبیین علت اصلی دشمنیِ استکبار با نظام اسلامی خاطر نشان کردند: آمریکاییها تلاش زیادی میکنند تا علت اصلی این دشمنی را بر زبان نیاورند اما گاهی نیز در اظهاراتشان این مسئله فاش میشود، همچنانکه چند روز پیش یک مسئول امریکایی بعد از تکرار اتهامات همیشگی بر ضدّ ایران، ناخواسته به موضوع «ایدئولوژی» یعنی همان تفکر اسلامی اشاره کرد که موجب میشود ملت ایران زیر بار حرف زور جبهه کفر و استکبار نرود.
رهبر انقلاب، «ایستادگی»، «تبعیت نکردن از دشمن» و «حفظ هویت انقلابی و اسلامی» را عوامل اصلی اقتدار نظام اسلامی و ملت ایران دانستند و خاطر نشان کردند: آمریکا و دیگر قدرتها، از این موضوع بهشدت ناراحت هستند و چارهای هم ندارند و بر همین اساس تلاش زیادی کردند که شاید بتوانند مراکز تصمیمگیری و تصمیمسازی کشور را در حیطه قدرت خود درآورند اما نتوانستند و به توفیق الهی نخواهند توانست.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: وظیفه اصلی سپاه، «پاسداری از انقلاب» است، بنابراین جهاد کبیر باید سرلوحه برنامههای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باشد.
ایشان با اشاره به هجمهها و تهمتهای فراوانی که علیه سپاه مطرح می شود، گفتند: علت اصلی این عصبانیتها، ایستادگی سپاه در مسیر انقلاب و حفظ جهتگیریها و روحیه انقلابی و اسلامی است.
رهبر انقلاب خطاب به جوانان کشور و دانشجویان حاضر در مراسم خاطرنشان کردند: آینده انقلاب متعلق به شما است و شما هستید که باید این تاریخ را با عزت حفظ کنید و بدانید در آینده، خرمشهرها، در پیش است؛ البته نه در میدان جنگ نظامی، بلکه در میدانی که ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد و برعکس آبادانی نیز بهدنبال دارد اما از جنگ نظامی سختتر است.
حضرت آیتالله خامنهای از همین زاویه به تبیین ابعاد مختلف «جهاد کبیر» در عرصههای اقتصاد، فرهنگ و اجتماع پرداختند و افزودند: «تأکید بر اجرای اقتصاد مقاومتی، بخش اقتصادی این جهاد است»؛ «تأکید بر این موضوع که جوانان مؤمن، حزباللهی و انقلابی به کارهای فرهنگی خودجوش با قدرت ادامه دهند و دستگاههای فرهنگی نیز در همین جهت حرکت کنند، بخش فرهنگی این جهاد است»؛ و «تأکید بر استفاده از همه ظرفیتها و استعدادهای کشور در مسیر پیشرفت، بخش فعال اجتماعی این جهاد کبیر است».
ایشان با اشاره به اتهام ناروای برخی مخالفان این حرکت و ادعای اینکه استفاده از ظرفیتهای درونی به معنای قطع رابطه با دنیا است، افزودند: ما هیچگاه قائل به قطع رابطه با دنیا و حصار کشیدن به دور خود نیستیم بلکه میگوییم ارتباطات سیاسی و مبادلات اقتصادی داشته باشید، اما هویت و شخصیت اصلی خود را از یاد نبرید و هنگامی که می خواهید سخن بگویید و یا قرار داد امضا کنید، همچون نماینده ایران اسلامی و نماینده اسلام سخن بگویید و پشت میز قرارداد بنشینید و هوشمندانه اقدام کنید.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه جهاد کبیر نیازمند هوشمندی و اخلاص است، به تلاشها و امیدهای دشمن برای نفوذ اشاره کردند و گفتند: امروز دشمن از وارد کردن ضربه اساسی به نظام اسلامی ناامید است اما با استفاده از ابزارهای مختلف و پیچیده در صدد نفوذ است تا هویت جوان ایرانی، هویت مورد پسند آمریکا و استکبار باشد زیرا در این صورت برای پیاده کردن اهداف و نقشههای خود مشکل و هزینهای نخواهد داشت.
حضرت آیتالله خامنهای، شناخت ناقص امریکا و جبهه استکبار از ملت ایران را منشأ محاسبات غلط آنان خواندند و خاطر نشان کردند: البته آنها از نفوذ ناامید نیستند و در چنین شرایطی، وظیفه بزرگی بر دوش همهی غمخواران ملت ایران و نظام اسلامی از جمله سپاه پاسداران قرار دارد.
ایشان با تأکید بر اینکه سپاه باید همواره آمادگیهای نظامی خود را در بهترین و نوآورترین شکل حفظ کند، افزودند: اما وظیفه سپاه فقط جنگ در میدان نظامی نیست بلکه در مقطع فعلی، یکی از وظایف مهم همه دلسوزان، دوستداران و وفاداران به انقلاب از جمله سپاه، تبیین، روشنگری و آشنا کردن ذهنها با اعماق و ژرفای حقایق و شعارهای انقلاب است.
رهبر انقلاب همه را به اهتمام به موضوع تبیین و روشنگری و کارهای عمقی توصیه مؤکد کردند و گفتند: تبیین شعارهای انقلاب و روشنگری نسبت به عمق این شعارها، از لوازم اساسی تحقق جهاد کبیر است زیرا شعارهای انقلاب، همچون نشانه و شاخص، مسیر صحیح انقلاب و صراط مستقیم را نشان می دهند.
حضرت آیتالله خامنهای، احساسات و عواطف را در دنبال کردن حقایق و شعارهای انقلاب لازم اما غیرکافی دانستند و تأکید کردند: اگر این مسائل با تعمیق و ژرفنگری تبیین شوند، قطعاً ایمان و باور افراد نسبت به این شعارها، از آنها جدا نخواهد شد و ثبات دائمی خواهد داشت.
ایشان، علت اصلی چرخشهای صد و هشتاد درجهای برخی افراد در مقاطع مختلف انقلاب را، نداشتن عمق، و نگاه سطحی آنان به مسائل دانستند و خاطر نشان کردند: باید در مسائل اصلی و شعارهای انقلاب به اعماق فکر و اندیشه رفت و از راهنماییهای اساتید صالح استفاده کرد.
رهبر انقلاب، «کادر سازی برای آینده» و «تدوین علمی تجربه های متراکم سی و هشت ساله انقلاب اسلامی در فراز و نشیب های شگفت انگیز» را از دیگر الزامات جهاد کبیر برشمردند و افزودند: در این خصوص، همه مراکز دانشگاهی و حوزوی بهویژه دانشگاه امام حسین(ع)، وظیفه و مسئولیت دارند.
حضرت آیتالله خامنهای در تبیین ضرورت اقدامات عمیق، از برخی اقدامات غیرمنطقی انتقاد و تأکید کردند: گاهی برخی افراد و جوانهایی که ممکن است صالح و مؤمن هم باشند، به دلیل مخالفت با یک فرد یا یک جلسه سخنرانی، هیاهو و جنجال بهراه میاندازند و آن مجلس را بر هم میزنند، در حالیکه من از قدیم با این کارها که هیچ فایدهای نیز ندارد، موافق نبوده و نیستم، و معتقدم فایده در تبیین و کار درست و هوشمندانه است.
ایشان جوانان مؤمن و انقلابی را به هوشیاری فراخواندند و گفتند: البته گاهی برخی افراد از روی اغراض، این کارهای نادرست را انجام میدهند و سپس به گونه ای وانمود کنند که کار عناصر حزب اللهی و مومن است، بنابراین باید کاملاً هوشیار بود.
رهبر انقلاب، روشنگری عمیق و اقدامات صحیح و هوشمندانه را از وظایف اصلی برشمردند و تاکید کردند: همه این اقدامات درصورتی تأثیرگذار خواهد بود که به خداوند متعال توکل و توسل کنیم.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان سخنان خود، لازمه استحکام رابطه قلبی با خداوند را، «انس بیشتر با قرآن و تدبر در آیات الهی»، «توجه به نماز و ادای آن با حضور قلب» و «استفاده از فرصت ماههای شعبان و رمضان» دانستند.
در این مراسم سردار سرلشکر محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عامل اصلی اقتدار نظام اسلامی را ایستادگی در مقابل زیادهخواهیهای آمریکا دانست و گفت: سپاه برای خنثیسازی توطئههای دشمنان بر راهبردهایی همچون «تولید قدرت در جهت پاسداری از انقلاب»، «بازخوانی صورت و سیرت انقلاب اسلامی» و «انتقال تدابیر رهبر معظم انقلاب به سطوح عملیاتی» تمرکز کرده است.
فرمانده کل سپاه با اشاره به جنگافروزی نیابتی آمریکا از طریق رژیمهای مرتجع منطقه، خاطرنشان کرد: بیداری و مقاومت اسلامی همچنان ادامه دارد و تلاشهای نظام سلطه نمیتواند مانع استمرار انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی شود.
سرلشکر جعفری افزود: پاسداران جوان امروز آمادهاند تا در میدانهای دشوار و پیچیدهی آینده، از اسلام، انقلاب و عزت نظام اسلامی، جانانه دفاع کنند.
سردار دریادار پاسدار مرتضی صفاری فرمانده دانشگاه امام حسین (ع) نیز گزارشی از اقدامات و برنامههای علمی، فرهنگی، آموزشی و تقویت توان رزمی این دانشگاه ارائه کرد.
در این مراسم تعدادی از فرماندهان، مدیران، پژوهشگران و مبتکران، و نماینده دانشآموختگان و دانشجویان نمونه دانشگاه امام حسین(ع) هدایای خود را از دست فرمانده معظم کل قوا دریافت کردند و نماینده دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع) نیز مفتخر به دریافت سردوشی شد.
اجرای طرح «عبادی الصالحون» از جمله برنامه های مراسم امروز میثاق پاسداری دانشجویان دانشگاه افسری امام حسین(ع) بود.
همچنین در این مراسم، یگانهای حاضر در میدان از مقابل فرمانده کل قوا رژه رفتند.
خون دلها خورده ایم
حواسمان به شیطان هست
پيام امام خميني (ره) به مناسبت آزادسازي خرمشهر
پيام امام خميني (ره) به مناسبت آزادسازي خرمشهر
حضرت امام خميني (ره) سوم خرداد 1361 مصادف با 30 رجب 1402 پيامي خطاب به ملت ايران صادر فرمودند.
متن این پیام به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحيم
با تشكر از تلگرافاتي كه در فتح خرمشهر به اينجانب شده است، سپاس بي حد بر خداوند قادر كه كشور اسلامي و رزمندگان متعهد و فداكار آن را مورد عنايت و حمايت خويش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصيب ما فرمود. اينجانب با يقين به آنكه ما «النصر الا من عندالله» از فرزندان اسلام و قواي سلحشور مسلح، كه دست قدرت حق از آستين آنان بيرون آمد و كشور بقيهالله الاعظم _ ارواحنا لمقدمه الفداء - را از چنگ گرگان آدمخوار كه آلتهايي در دست ابرقدرتان خصوصا آمريكاي جهانخوارند بيرون آورد و نداي «الله اكبر» را در خرمشهر عزيز طنينانداز كرد و پرچم پرافتخار «لا اله الا الله» را بر فراز آن شهر خرم - كه با دست پليد خيانتكاران قرن به خون كشيده شده و «خونين شهر» نام گرفت _ [بيافراشت] تشكر ميكنم. و آنان فوق تشكر امثال من هستند. آنان به يقين مورد تقدير ناجي بشريت و برپاكنندهي عدل الهي در سراسر گيتي _ روحي لتراب مقدمه الفداء _ ميباشند. آنان به آرم ما رميت اذ رميت ولكن الله رمي مفتخرند.
مبارك باد و هزاران بار مبارك باد بر شما عزيزان و نور چشمان اسلام اين فتح و نصر عظيم كه با توفيق الهي و ضايعات كم و غنايم بيپايان و هزاران اسير گمراه و مقتولين و آسيبديدگان بدبخت كه با فريب و فشار صدام تكريتي، اين ابرجنايتكار دهر، به تباهي كشيده شدهاند، سرافرازانه براي اسلام و ميهن عزيز افتخار ابدي به هديه آورد. و مبارك باد بر فرماندهان قدرتمند كه فرماندهان چنين فداكاراني هستند كه ستارهي درخشندهي پيروزيهاي آنان بر تارك تاريخ تا نفخ صور نورافشاني خواهد كرد. و مبارك باد بر ملت عظيمالشأن ايران اينچنين فرزندان سلحشور و جان بركفي كه نام آنان و كشورشان را جاويدان كردند. و مبارك باد بر اسلام بزرگ اين متابعاني كه در دو جبههي جنگ با دشمن باطني و دشمنان ظاهري پيروزمندانه و سرافراز امتحان خويش را دادند و براي اسلام سرافرازي آفريدند.
و هان اي فرزندان قرآن كريم و نيروهاي ارتش و سپاهي و بسيج و ژاندارمري و شهرباني و كميتهها و عشاير و نيروهاي مردمي داوطلب و ملت عزيز، هوشيار باشيد كه پيروزيها هرچند عظيم و حيرتانگيز است شما را از ياد خداوند كه نصر و فتح در دست اوست غافل نكند و غرور و فتح شما را به خود جلب نكند؛ كه اين آفتي بزرگ و دامي خطرناك است كه با وسوسهي شيطان به سراغ آدم ميآيد و براي اولاد آدم تباهي ميآورد. و من با آنكه به همهي شما اطمينان تعهد به اسلام دارم، لكن از تذكر، كه براي مومنان نفع دارد، بايد غفلت نكنم؛ چنانچه از نصيحت به حكومتهاي همجوار و منطقه دريغ ندارم. و آنان ميدانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پيروزمند ما از موضع قدرت سخن ميگويد. و من به پيروي از آنان به شما اطمينان ميدهم كه اگر از اطاعت بي چون و چراي آمريكا و بستگان آن دست برداريد و با ما به حكم اسلام و قرآن كريم رفتار كنيد، از ما جز خير و پشتيباني نخواهيد ديد. و شما بدانيد آنقدر كه ابرقدرتها از صدام، اين نوكر چشم و گوش بسته، پشتيباني كردند از شماها كه قدرتهاي كوچك و حكومتهاي ضعيف هستيد پشتيباني نميكنند. و شما عاقبت اين جنايتكار و همقطار جنايتكارش شاه مخلوع را به عيان ديدهايد. قدرتهاي بزرگ بيش از آنچه از شما استفاده نمايند از شما طرفداري نميكنند. و شماها را براي منافع خويش به هلاكت ميكشند. و من نصيحت برادرانه به شما ميكنم كه كاري نكنيد كه قرآن كريم براي برخورد با شما تكليف نمايد و ما به حكم خدا با شما رفتار كنيم. و يقين بدانيد كه امثال حسني مبارك مصري و حسين اردني و ديگر هم جنايتكاران آنان براي شما نفعي ندارند و دين و دنياي شما را تباه ميكنند. و اگر با نشستهاي خود بخواهيد طرح كمپ ديويد يا فهد را كه مردهاند، زنده كنيد؛ كه ما خطر بزرگ براي كشورهاي اسلامي خصوصا حرمين شريفين ميدانيم، اسلام به ما اجازهي سكوت نميدهد و اينجانب در پيشگاه مقدس خداوند تكليف الهي خود را ادا نمودم. اكنون دست تضرع و دعا به سوي خالق يكتا بلند كرده و به قواي مسلح اسلام و فداكاران قرآن كريم و ميهن عزيز ايران دعا ميكنم، و سلامت و سعادت و پيروزي آنان را خواستار هستم.
سلام و درود بيپايان بر فرماندهان متعهد قواي مسلح و بر رزمندگان فداكار و بر ملت دلير ايران عزيز و سرشار از شاديها. والسلام علي عبادالله الصالحين.
روحالله الموسوي الخميني
امروز دولت ما از حوزه قدرت سخن می گوید...
فتح خرمشهر
چه بگويم! خرمشهر يا خونين شهر!
چه بگويم! خرمشهر يا خونين شهر!
چه بگويم! خرمشهر يا خونين شهر! شهري در آسمان، شهري سبز اما به قدمت سرخي خون بيگناهان،سرخ!
صورت خرمشهر هنوز از زخمهايي كه از جنگ برداشته بود، چاك چاك بود.
كم نيستند ساختمانهايي كه يك وجب از پيكرهاش را پيدا نميكني كه تركشي به آن اصابت نكرده باشد؛ به خصوص بعضي مناطق شهر كه هنوز بازسازي نشده و يا جزء آثار جنگ باقي مانده بودند.
منازل و ساختمانها چون بدن شهداي خرمشهر زخمي و تكه پاره بود. در شهر كه حركت ميكني نگاهت ميدانها و خيابانهاي كنوني را نميبيند! آنچه بياختيار ميبيند، چهره خونين شهري زخم خورده است كه هنوز از درد به خود ميپيچد.
در اينجا يكي از ميادين شهر، «مقاومت» نام گرفته است.
در اين باره ميگويند:
وقتي دژخيمان عراقي به چهره خرمشهر، ناجوانمردانه سيلي زدند و گامهاي منحوس خويش را بر سينه پاكش نهادند، عدهاي از هموطنان خرمشهري در همين مكان در برابر آنها مردانه ايستادگي و جانفشاني كردند و امروز خون مطهر آن فرزندان ايران زمين، كه با خون دل خونين شهر و خاك پاكش يكي شده است، در وجود «ميدان مقاومت» به يادگار مانده است؛ پس اگر بگويم صورت خونين شهر را با خون شهيدان شستهاند، گزاف نگفتهام، و به همين خاطر است كه از وقتي پا به خاك خونين شهر ميگذاري، تا هر وقت كه ميهمانش باشي، دلت راضي نميشود كه حتي لحظهاي هم بدون وضو به سر بري.
از نمايشگاه هشت سال دفاع مقدس هم ديدن كرديم؛ غبار اندوه دوران اسارت خرمشهر از عكسها پيدا بود.
ايد باور كنيد كه در همان نيم روز اول بازديد، احساس كردم پر شدهام و ديگر ظرفيت ديدن بقيه آثار و توان شنيدن ديگر حماسهها را ندارم؛ آخر، خونين شهر چيز ديگري است!
در ادامه سفر، توفيقي ديگر يارمان شد؛ برادري كه راوي دردهاي خونين شهر بود به اتوبوس ما آمد.
آه كه چه ميگفت، واي كه چگونه ميگفت! از عشق، از ايمان، از دفاع مقدس و از درد و عشق خودش! دردي كه درد بودن و عشقي كه عشق رفتن بود. او يادگاري بر جاي مانده از دوران عشقبازي عشاق در مناطق نبرد حق عليه باطل بود. همرزمانش ميگفتند: تركشي در سرش به يادگار مانده است؛ تركشي دوست داشتني! از روزهاي خوش شيدايي.
درد دلهايش چنان وجودم را به آتش ميكشيد كه با هر كلامش دلم بي اختيار به التهاب ميافتاد. ميگفت، خاك شلمچه شفا ميدهد و داده بود.
اصلاً نميدانم چرا خاطره خرمشهر را اين طور روايت ميكنم! قلم پريشان و سرگردان است. هر كاري ميكنم كه به ترتيب وقوع حوادث بنگارم، نميتوانم! قلم، خود پيش ميرود و از هر چه كه وجودش را بيشتر بسوزاند مينويسد.
«شلمچه» ديار از دنيا بريدگان و به يار پيوستگان، با مرزهاي آبي و خاكي با عراق. راوي كاروان ميگفت:
وقتي حزب بعث از اين مرزها به طرف شهر حملهور شد، همه مردم از كوچك و بزرگ با چوب و بيل و هر چه كه در دسترس بود به مصاف دشمن رفتند و از غيرت و شرف خرمشهر دفاع كردند.
در آن نبرد نابرابر بيش از 200 نفر شهيد دادندو شب كه با بدنهاي خسته بازگشتند تا دمي در خرمشهر بياسايند، تازه نفرت و كينه خفته دشمن بيدار شد و شبانه مردم بيپناه را از دو مرز آبي و خاكي زير آتش سنگين گرفت.
صبح آنان كه از شعله آتش كين دشمن درامان مانده بودند، پارههاي تن عزيزان خود را از پشت بامها و كوچه و يابان جمع كردند.
رزمنده ديگري از خيانتهاي بنيصدر ملعون كه به زخماب تن خرمشهر نمك پاشيده بود سخن گفت.
آري! آنان كه بوئي از انسانيت نبردهاند چه ميدانند كه اين وارثان خونين شهر چه ميگويند! .وقتي آن رزمنده حرف ميزد، داغي نفسش دلها را ميسوزاند. ميسوخت و ميگفت! ميگفت و ميسوزاند! او هم شهيدي است كه تنها جسمش در اين دنيا باقي مانده و روحش سالها بود كه پرواز كرده بود.
دلم به حالش ميسوخت كه مجبور بود در فراق ياران بسوزد و در جمع ما بيخبران بسازد. يادگار جنگ بود و گرنه برايش دعا ميكردم كه زودتر از اين دنياي خاكي برود. فقط او نبود كه چنين حال و روزي داشت. خودش ميگفت، چند نفري از بچههاي مقاومت 45 روزه در خرمشهر باقي ماندهاند كه آنها هم دلشان ميخواست مثل ديگر همسنگران كه در راه گشودن زنجير بازوان خرمشهر و يا در عملياتي ديگر به ابديت كوچ كرده بودند، بروند.
يسطرون هم رفت و مانون ماندهايم
بعد ليلي باز مجنون ماندهايم
فاتحان رفتند و پاي برجها
در تكاپوي شبيخون ماندهايم
بعد اتمام بيابانها هنوز
ما بيابانگرد و مجنون ماندهايم
چقدر سخت است كه كسي از جا ماندن خودش غمگين باشد و هر روز ببيند كه هنوز نفس ميكشد. كسي كه در چنين ستيزي با خويشتن خويش دست و پنجه نرم ميكند، جانيترين دشمن خود را نفس خويش ميبيند و اين جدال در فضاي بسته درون كشنده است، كشنده!
خرمشهر شقايقي خون رنگ
خرمشهر شقايقي خون رنگ است كه داغ جنگ بر سينه دارد…. داغ شهادت.
ويرانه هاي شهر را قفسي در هم شكسته بدان كه راه به آزادي پرندگان روح گشوده است تا بال در فضاي شهر آسماني خرمشهر باز كنند، زندگي زيباست، سلامت تن زيباست، اما پرنده عشق، تن را قفسي مي بيند كه در باغ نهاده باشند، ومگر نه آن كه گردنها را باريك آفريده اند تا در مقتل كربلاي عشق آسانتر بريده شوند؟ و مگر نه آنكه از پسر آدم، عهدي ازلي ستانده اند كه حسين را از سر خويش بيش تر دوست داشته باشد؟ و مگر نه آن كه خانه تن راه فرسودگي مي پيمايد تا خانه روح را آباد شود؟ و مگر اين عاشق بي قرار را بر اين سفينه سرگردان آسماني ، كه كره زمين باشد، براي ماندن در اصطبل خواب و خور آفريده اند؟ و مگر از درون اين خاك اگر نردباني به آسمان نباشد، جز كرم هايي فربه و تن پرور برمي آيد؟ پس اگر مقصد را نه اين جا، در زير سقف هاي دل تنگ و در پس اين پنجره هاي كوچك كه به كوچه هايي بن بست باز مي شوند نمي توان جست، بهتر آن كه پرنده روح دل در قفس نبندد، پس اگر مقصد پرواز است، قفس ويران بهتر، پرستويي كه مقصد را در كوچ مي بيند، از ويراني لانه اش نمي هراسد. زندگي زيباست، اما از مجيد خياط زاده باز پرس كه زندگي چيست.
اگر قبرستان جايي است كه مردگان را در آن خاك سپرده اند، پس ما قبرستان نشينان عادات و روز مرگي ها را كي راهي به معناي زندگي هست؟ اگر مقصد پرواز است، قفس ويران بهتر، پرستويي كه مقصد را در كوچ مي يابد از ويراني لانه اش نمي هراسد… سيد صالح موسوي نمي توانست شهادت مجيد را ببيند و نديد، خبر شهادت او را در پرشن هتل آبادان به سيد صالح رساندند… اما تو مي داني كه هر تعلقي، هر چند بزرگ، در برابر آن تعلق ذاتي كه جان را به صاحب جان پيوند مي دهد كوچك است.
پيكر مجيد را برادرش رضا غسل داد كه اكنون خود او نيز به قبيله كربلاييان الحاق يافته است.
اينجا زمزمي از نور پديد آمده است…. و در اطراف آن قبيله اي مسكن گزيده اند كه نور مي خورند و نور مي آشامند، زمزم نور در عمق خويش به اقيانوسي از نور مي رسد كه از ازل تا ابد را فرا گرفته است و بر جزاير هميشه سبز آن جاودان حكومت دارند.
اين نامها كه بر زبان ما مي گذرند، تنها كلماتي نگاشته بر شناسنامه هايي كه بر آن مهر « باطل شد» خورده است، نيستند، ما جز با صورتي موهوم از عوالم راز آميز مجردات سروكار نداريم و از درون همين اوهام سراب مانند نيز تلاش مي كنيم تا روزني به غيب جهان بگشاييم، و توفيق اين تلاش جز اندكي بيش نيست.
پروانه هاي عاشق نوربال در نفس گل هايي مي گشايند كه بر كرانه سبز اين چشمه ها رسته اند و نور در اين عالم، هر چه هست، از آن نور اللانوار تابيده است كه ظاهرتر و پنهان تر از او نيست، و مگر جز پروانگان كه پرواي سوختن ندارند، ديگران را نيز اين شايستگي هست كه معرفت نور را به جان بيازمايند؟ و مگر براي آنان كه لذت اين سوختن را چشيده اند، در اين ماندن و بودن جز ملالت و افسردگي چيزي هست؟
كتابخانه مسجد امام جعفر صادق (علیه السلام ) بر تقوا اساس گرفته بود و اين است زمزم نور، و اينانند قبيله نور خواران و نور آشامان، و قوام اين عالم اگر هست در اينان است و اگر نه، باور كنيد كه خاك ساكنان خويش را به يكباره فرو مي بلعيد، مسجد جامع خرمشهر قلب شهر بود كه مي تپيد و تا بود، مظهر ماندن و استقامت بود و آن گاه نيز كه خرمشهر به اشغال متجاوزان درآمد و مدافعان ناگريز شدند كه به آن سوي شط خرمشهر كوچ كنند، باز هم مسجد جامع مظهر همه آن آرزويي بود كه جز در باز پس گيري شهر برآورده نمي شد، مسجد جامع، همه خرمشهر بود.
خرمشهر از همان آغاز خونين شهر شده بود، خرمشهر خونين شهر شده بود تا طلعت حقيقت از افق غربت و مظلوميت رزم آوران وبسيجيان غرقه در خون ظاهر شود، و مگر آن طلعت را جز از منظر اين آفاق مي توان نگريست؟ آنان در غربت جنگيدند وبا مظلوميت به شهادت رسيدند و پيكر هاشان زير شني تانكهاي شيطان تكه تكه شد وبه آب و باد و خاك و آتش پيوست اما…. راز خون آشكار شد، راز خون را جزء شهدا در نمي يابند. گردش خون در رگهاي زندگي شيرين است. اما ريختن آن در پاي محبوب شيرين تر است و نگو شيرين تر، بگو بسياربسيار شيرين تر است. راز خون در آنجا ست كه همه حيات به خون وابسته است، اگر خون يعني همه حيات و از ترك اين وابستگي دشوارتر هيچ نيست، پس بيش ترين ازآن كسي است كه دست به دشوارترين عمل بزند، راز خون در آنجاست كه محبوب، خود را به كسي مي بخشد كه اين راز را دريابد، و آن كس كه لذت اين سوختن را چشيد، در اين ماندن و بودن جز ملالت و افسردگي هيچ نمي يابد. آنان را كه از مرگ مي ترسند از كربلا مي رانند، مردان مرد، جنگاوران عرصه جهادند كه راه حقيقت وجود انسان را از ميان هاويه آتش جسته اند. آنان ترس را مغلوب كرده اند تا فتوت وكربلاييان پاي در آزموني دشوار می گذارند.
كربلا مستقر عشاق است و شهيد محمد علي جهان آرا چنين كرد تا جز شايستگان كسي در آن كربلا استقرارنيايد. شايستگان آنانند كه قلبشان را عشق تا آنجا انباشته است كه ترس از مرگ جايي براي ماندن ندارد.
شايستگان جاودانانند ؛حكمرانان جزاير سرسبز اقيانوس بي انتهاي نور كه پرتوي از آن همه كهكشان هاي آسمان دوم را روشني بخشيده است.
اي شهيد، اي آنكه بر كرانه ازلي و ابدي وجود بر نشسته اي، دستي بر ار و ما قبرستان نشينان عادات سخيف را نيز از اين منجلاب بيرون كش.
نويسنده: سيد مرتضي آويني
آقای جان کری!!اینها را هم حتماًبه نوه هایتان بگوئید...
وزیر خارجه آمریکا خطاب به دیپلماتهای این کشور گفت:
به نوههای خود بگوئید که چطور با آقای ظریف در یک اتاق نشستید و چه قدرت متقاعد کنندهای داشتید که موجب تسلیم او شد.
جناب آقای جان کری-وزیر امورخارجه کشور به ظاهر متمدن آمریکا- لطفا در کنار مطلب فوق مطالب زیر را هم به نوه هایتان گوشزد کنید.
به آنها از تحریمهای ظالمانه ای که علیه مردم و ملت ایران اعمال کردید و از پیشرفتهای ملت ما علی رغم وجود فشارها و تهدیدهایتان هم بگوئید .
از بد عهدیهایتان بعد از مذاکرات و تصمیم به سرقت 2 میلیارد دلاری امول مردم ایران هم بگوئید .
به آنها از استقامت مردم و ملت و دولتهای ایرانی در طول 30سال ظلم و دشمنی تان هم بگوئید.
به آنها از کودتای 28 مرداد، از غارت نفت و سرمایه های این کشور، از پناه دادن به شاه فراری و ظالم پهلوی، ازکمکهایتان در جنگ 8 ساله به رژیم دیکتاتوری صدام هم بگوئید.
به آنها از جنگهایی که در گوشه و کنار دنیا از یمن و بحرین و افغانستان تا سوریه و لبنان و ویتنام به راه انداختید بگوئید.
از به خاک مالیده شدن بینی تان در قضایای طبس ،فتح خرمشهر،9دی 88-انتخاباتهای مکرر در جمهوری اسلامی هم برایشان تعریف کنید.
لطفا دستانتان را که به خون هزاران کودک یمنی و فلسطینی و افغانی و سوری آلوده است ، به نوهایتان نشان داده و بگوئید که چه انسانهای شجاعی هستید .
ازخفت و خواری ملوانانتان در خلیج فارس بگوئید و از عصبانیت دولتمردانتان و اخراج فرمانده آنها هم بگوئید .
از تلاش برای کودتا و سرنگونی دولتهای مردمی سایر کشورها برایشان بگوئید .
اینها را و هرچه که از تاریخ افتخارات کشورتان به یاد دارید برای آنها بگوئید تا نسل بعدی شما اجداد خود را بهتر شناخته و معنای شعار مرگ بر آمریکا را بهتر درک کند .