غیرت بی جا
خدمت به شوهر
همسر دوست داشتنی...
اوج می گیری اگر...
سوء ظن به خدا
چادرمن!!!
وصف اميدوارى به خدا در کلام مولا!
به گمان خود ادّعا دارد كه به خدا اميدوار است به خداى بزرگ سوگند كه دروغ مى گويد، چه مى شود او را كه اميدوارى در كردارش پيدا نيست ؟
پس هر كس به خدا اميدوار باشد بايد، اميد او در كردارش آشكار شود، هر اميدوارى جز اميد به خداى تعالى ناخالص است، و هر ترسى جز ترس از خدا نادرست است.
گروهى در كارهاى بزرگ به خدا اميد بسته و در كارهاى كوچك به بندگان خدا روى مى آورند، پس حق بنده را ادا مى كنند و حق خدا را بر زمين مى گذارند،
چرا در حق خداى متعال كوتاهى مى شود و كمتر از حق بندگان رعايت مى گردد؟
آيا مى ترسى در اميدى كه به خدا دارى دروغگو باشى يا او را در خور اميد بستن نمى پندارى ؟
اميدوار دروغين اگر از بنده خدا ترسناك باشد، حق او را چنان رعايت كند كه حق پروردگار خود را آنگونه رعايت نمى كند، پس ترس خود را از بندگان آماده، و ترس از خداوند را وعده اى انجام نشدنى مى شمارد، و اينگونه است كسى كه دنيا در ديده اش بزرگ جلوه كند، و ارزش و اعتبار دنيا در دلش فراوان گردد، كه دنيا را بر خدا مقدّم شمارد، و جز دنيا به چيز ديگرى نپردازد و بنده دنيا گردد.
مضرات غضب
مضرات غضب
الف- زمينه براي تسط شيطان
ضررهاي فراواني بر غضب مي توان بر شمرد كه مهمترين آن تسلط شيطان بر انسان است. اساساً فرد خشمگيني كه قادر به كنترل خشم خود نيست و نمي تواند تصميمات مثبت بگيرد و وجودش را آتش كينه و انتقام پر كرده است، در آن لحظه وجودش بستري مناسب براي بهره برداري شيطان است و شيطان مي تواند به راحتي او را گمراه كند و از همين راه به اهداف شوم خود دست يابد.
امام باقر(علیه السّلام) دراين زمينه مي فرمايد: «غضب، آتش پاره اي است از شيطان كه در باطن فرزند آدم است و چون كسي از شما عصباني شد، چشم هاي او سرخ مي شود و باد به رگ هاي او مي افتد و شيطان در وجودش داخل مي شود.» البته اگر انسان تحت تأثير شيطان قرار گيرد، ممكن است هرگونه گناه و كار ناشايستي مرتكب شود.
ب: دوري از فضائل اخلاقي
انسان درحال عصبانيت از ادب و حيا و عفت فاصله مي گيرد. احترام بزرگان و اطرافيان را نمي تواند نگهدارد. پرده حيا و عفت را مي درد و در نتيجه سخناني بر زبانش جاري مي شود كه در حالت عادي از گفتن وحتي شنيدن آن خجالت مي كشد. دست به كارهايي مي زند كه هرگز با اخلاق و انسانيت هم خواني ندارد.
ج- خواري و رسوايي
از ديگر مفاسد خشم هاي بي جا، خواري و ذلت و رسوايي فرد عصباني است. او معمولا وقتي كه حالت خشم برايش عارض مي شود، درميان جمع، فردي غيرعادي، ناتوان و سبك قلمداد مي شود كه قادر به كنترل وجودش نيست و نمي تواند امور زندگي اش را مديريت كند و تمام كساني كه او را در آن حال مي بينند، به ديده حقارت و يا ترحم به او مي نگرند.
د- سلب اعتماد ديگران
افراد جامعه به ويژه عقلاي قوم و نخبگان، به افراد عصباني كمتر اعتماد مي كنند؛ چرا كه احساس مي كنند او به اندك بهانه اي خشمگين مي شود و تصميماتي مي گيرد كه مبناي عقلاني و منطقي ندارد؛ گرچه بعدا اظهار ندامت كرده ، عذرخواهي هم مي كند.
سيره امام باقر(علیه السّلام)
سيره امام باقر(علیه السّلام)
در سيره اخلاقي امام باقر(علیه السّلام) آمده است: روزي يك نفر مسيحي به آن حضرت جسارت كرد و گفت : «انت بقر؛ تو گاو هستي.»
امام بدون اينكه خشمگين شود، فرمود: «لا انا باقر؛ نه من باقرم.» مسيحي گفت: تو پسر آن زن آشپز هستي؟ امام فرمود: آري مادرم يك بانوي آشپز بود. آن مرد براي اينكه امام را عصباني كند، دوباره گفت: تو پسر زن سياه چرده، زنگي و دشنام گو هستي. امام پاسخ داد. اگر تو راست مي گويي، خدا مادرم را بيامرزد و اگر دروغ مي گويي، خداوند تو را ببخشد. وقتي آن مرد مسيحي بردباري و حلم بي پايان امام را مشاهده كرد كه با اين اهانت ها هرگز خشمگين نشد و كاملا بر نفس خود مسلط بود، زبان بر شهادتين جاري كرد و مسلمان شد.
اين رفتار حضرت باقر(علیه السّلام) دقيقا در تفسير اين آيه شريفه است كه مي فرمايد: «هرگز نيكي و بدي يكسان نيست؛ بدي را با نيكي دفع كن! ناگاه { خواهي ديد} همان كس كه ميان تو و او دشمني است، گويي دوستي گرم و صميمي مي شود و اين { خصلت} را جزكساني كه شكيبا بوده اند، نمي يابند و آن را جز صاحب بهره اي بزرگ، نخواهند يافت.» (فصلت .43)
دستاوردهاي اين حركت پسنديده از نظر روحي و رواني و معنوي، خيلي بهتر و بيشتر از آن است كه انسان خشم و غضب خود را با هيجانات عصبي و رفتارهاي زشت و كينه توزانه فرو نشاند.
دراين باره اشاره به سخن مولوي در مورد علي(علیه السّلام) خالي از لطف نيست. او بعداز آنكه مولاي متقيان را اسوه بردباران معرفي مي كند و با ستايش از آن حضرت مي گويد كه امام(علیه السّلام) در هنگام خشم و غضب كاملا برخود مسلط بود و هرگز اراده و تدبير خود را در اختيار احساسات زودگذر قرار نمي داد و تمام اعضا و جوارحش تحت عقل و وحي بود، به نقل داستاني دراين زمينه مي پردازد و در ستايش حلم آن گرامي به زبان حال امام مي گويد.
باد خشم و باد شهوت باد آز
برد او را كه نبود اهل نماز
خشم بر شاهان، شه و ما را غلام
خشم را هم بسته ام زير لگام
تيغ حلمم گردن خشم زده است
خشم حق، بر من چو رحمت آمده است
كه نيم، كوهم ز صبر و حلم و داد
كوه را كي در ربايد تند باد
داخل شدن در رديف اهل ايمان
داخل شدن در رديف اهل ايمان
قرآن كريم مومنان را در آيات متعدد به خاطر كنترل خشمشان مي ستايد. در سوره شوري در مورد يكي از ويژگي هاي بارز مومنين مي فرمايد: «و اذا غضبوا هم يغفرون؛ (شوري.73) مومنين زماني كه خشمگين مي شوند (با فرو خوردن خشم خود) عفو مي كنند.»
هر انساني طبيعتا در مقابل پيشامدهاي ناگوار و ناهنجاري ها ناراحت و عصباني مي شود و آيه فوق مي گويد كه اهل ايمان در چنين مواقعي نه تنها خود را به گناه آلوده نمي كنند، بلكه با كنترل خشم خود از صفت عفو و بخشش بهره مي گيرند.