حفظ پوشش گياهي در جايگاه عمومي
کاشت نهال در هفته منابع طبیعی
کاشت نهال در هفته منابع طبیعی
بهمناسبت روز درختکاری، حضرت امام خامنهای مدظله العالي پیش از ظهر روز چهارشنبه در محوطهی دفتر رهبری دو نهال میوه کاشتند.
اساسي ترين كار دولت
شهادت مادرمان افسانه نيست...
شهادت حضرت فاطمه زهرا عليها السلام بر همه شيعيان تسليت باد.
حضرت امام خامنهای مدظله العالي : «سنت لایتغیر الهی نگذاشت، که زهرای مرضیه، در پشت حجاب غلیظ اوهام پنهان بماند، و آن ستاره درخشان خونین، درگذشت زمان به خورشیدی تابان بدل شد. و امروز نام او و یاد مظلومیت او، از همهی حصارهای کتمان، عبور کرده است.» ۱۳۷۷/۰۷/۰۲
سخن در شکم مادر
روزى مفضّل بن عمر به محضر امام جعفر صادق علیه السلام شرفیاب شد و از آن حضرت پیرامون چگونگى ولادت حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها سؤ ال کرد؟
امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامى که حضرت خدیجه با پیغمبر خدا صلّلى اللّه علیه و آله ازدواج کرد، زنان مکّه با او به مخالفت برخاستند و خدیجه از این امر بسیار نگران و اضطراب داشت ، تا آن که بعد از مدّتى ، نطفه حضرت زهراء سلام اللّه علیها منعقد گردید.
و پس از گذشت اندک زمانى ، جنین مونس مادر خود شد و از درون شکم با وى سخن مى گفت و خدیجه این راز را پنهان مى داشت تا آن که روزى حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله وارد منزل گردید و متوجّه شد که خدیجه با کسى سخن مى گوید، فرمود: با چه کسى سخن مى گفتى ؟
خدیجه پاسخ داد: با جنین و بچّه اى که در شکم دارم ، سخن مى گفتم ؛ چه این که او انیس و مونس من مى باشد.
حضرت رسول فرمود: اى خدیجه ! جبرئیل علیه السلام به من خبر داد که این نوزاد، دختر است و خداوند متعال از نسل او امامان و پیشوایان دین را برگزیده است ، تا در روى زمین خلیفه و براى جهانیان حجّت باشند.
سخن در شکم مادر
روزى مفضّل بن عمر به محضر امام جعفر صادق علیه السلام شرفیاب شد و از آن حضرت پیرامون چگونگى ولادت حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها سؤ ال کرد؟
امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامى که حضرت خدیجه با پیغمبر خدا صلّلى اللّه علیه و آله ازدواج کرد، زنان مکّه با او به مخالفت برخاستند و خدیجه از این امر بسیار نگران و اضطراب داشت ، تا آن که بعد از مدّتى ، نطفه حضرت زهراء سلام اللّه علیها منعقد گردید.
و پس از گذشت اندک زمانى ، جنین مونس مادر خود شد و از درون شکم با وى سخن مى گفت و خدیجه این راز را پنهان مى داشت تا آن که روزى حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله وارد منزل گردید و متوجّه شد که خدیجه با کسى سخن مى گوید، فرمود: با چه کسى سخن مى گفتى ؟
خدیجه پاسخ داد: با جنین و بچّه اى که در شکم دارم ، سخن مى گفتم ؛ چه این که او انیس و مونس من مى باشد.
حضرت رسول فرمود: اى خدیجه ! جبرئیل علیه السلام به من خبر داد که این نوزاد، دختر است و خداوند متعال از نسل او امامان و پیشوایان دین را برگزیده است ، تا در روى زمین خلیفه و براى جهانیان حجّت باشند.
میلاد حضرت زینب علیهاالسلام مبارك
غنچه گل یاس
بوستان عصمت نبوی چشم به راه شکفتن غنچه دیگری است بر شاخه گل یاس؛ همان یاسی که بر دامانش کوثر عصمت جاری است و بر شاخسارش گلهای امامت هویدا. اگرچه پیامبر در مدینه حضور ندارند، امّا برای آمدن این میهمان لحظهشماری میکنند. در تمام رنجها و مصایب زینب کبری علیهاالسلام ، آن قدر صبوری و بردباری جاری است که کمتر از دو فرزند شهید او یاد میشود داغ مصایبی که بر دل زینب علیهاالسلام نشست آن قدر سنگین و دشوار بود که داغ دو فرزندش را از یاد میبرد. چشمها در انتظارند و ملایک جای جای خانه به خدمت ایستادهاند. بوی عطری بهشتی در فضای خانه زهرا میپیچد و زینب دختر علی بن ابیطالب، علیه السّلام، بانویی از جنس نور و زاده فاطمه زهرا علیهاالسلام ، چشم به دنیا میگشاید و عالم را به حضورش نوری تازه میبخشد. میلاد این نور تابان، گل خوشبویِ خاندان عصمت بر شیعیان و شیفتگان آن بانوی بزرگ مبارک باد.
بشارت ولادت
جناب سلمان خبر ولادت نورسیده مولا علی بن ابیطالب علیهالسلام ، را به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، میرساند و در انتظار میماند تا شادی و شعف این بشارت را در چهره ایشان ببیند. امّا اشک مجال شادی به چشمان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نمیدهد و در پاسخ حیرت سلمان، پیامبر به مصیبتهایی اشاره میکند که آن کودک شیرین و نو رسیده باید در آینده تحمّل کند. میلاد مبارک و خجسته او آغاز راه صبوری بود و زینب علیهاالسلام ، اسوه صبر الهی و بانوی بردباری و رضا، آمده بود تا از همان کودکی دشواری را تحمّل کند و دلش را از صبر و تحمل لبریز سازد.
نامی از آسمان
در خانه نورانی و آسمانی مولا علی علیهالسلام شادیِ آمدنِ نورسیدهای برپاست. حضرت فاطمه علیهاالسلام ، نوزاد را در آغوش مولا نهاده، از او میخواهد اکنون که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در مدینه حضور ندارند، ایشان نامی برای کودک برگزیند. امام علی علیهالسلام ، میفرمایند: «من بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، در نامگذاری او پیشی نمیگیرم». چند روزی از تولد نوزاد میگذرد تا آنکه پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، به مدینه بازگشته و چون همیشه، ابتدا به خانه دردانهاش فاطمه زهرا علیهاالسلام ، وارد شدند. اندکی بعد نوزاد در آغوش جدّش آرام خفته است و چشمان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بر آسمان است. فرشته مقرب خدا، جبرئیلِ امین، نازل میشود. سلام و تهنیت خدا را میرساند و میفرماید: «نام این مولود را زینب بنه که این نام را خدا در لوح محفوظ نوشته است». وصیت فراموش شده
چند روزی از تولد خجستهات میگذرد. اینک تو در آغوش گرم پر مهر پیامبر آرام خفتهای. جبرئیل امین نام زینب را برایت از سوی خدا تحفه آورده است. در آمدنت خدا نیز تهنیت میگوید. چقدر پیامبر تو را دوست میدارد و به تو مهر میورزد: تو را به سینه میچسباند؛ چشمانت را میبوسد؛ تو را میبوید و سفارش میکند به همه امّت که حرمت این دختر را پاس بدارند. علاقه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به تو وصفناشدنی است. تو زینب دردانه و عزیز دل رسول خدایی؛ هرچند جاهلان و کوردلان و کوته فکران امّت حرمت تو را پاس نداشتند و سفارش پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را به فراموشی سپردند.
زینت پدر
خوش آمدی ای زینت پدر؛ ای مایه فخر عالم؛ ای تسلای دردهای مادر؛ خدا نام تو را زینب نهاد که تو زینت پدری. تو نگین زیبا و درخشان خلقتی؛ گل خوشبوی زیباترین بوستان آفرینشی؛ پدر خود زلال حیات در عالم است و تو زینت و مایه فخر او. در همه نیکیها از پدر میراث بردهای، در شجاعت و شهامت، در فصاحت و بلاغت، در ادب و کمال و در عبودیت و تسلیم خدا بودن. پدر به تو فخر میکند و تو شایسته این افتخاری.
راهنمای سعادت
امروز روز ولادت بانوی بزرگ اسلام زینب کبری علیهاالسلام ، نمونه کامل زن مسلمان و مسلمان راستین، الگوی خداپرستی و تسلیم امرِ ولایت بودن، اسوه حیا و تقوا، ایمان و اطمینان درونی و عصاره توکل و عشق به خداست. روز میلاد خجسته و نیک او فرصتی است تا جوانان و بانوان ما به راهی که او روشن کرد و شناساند قدم نهند. از دریای وجودش مروارید کمال برگیرند و در نسیم یادش سرمست کمال و سعادت شوند. باشد که این سرمستی بهانه دلهامان باشد برای قدم نهادن در وادی سعادت.
زینب کبری ـ که سلام و درود خدا بر او باد ـ امروز میآید؛ میآید در فردایی نه چندان دور، در روز رحلت جدش پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، مونس مادر باشد و چند روزی بعد شاهد پهلوی شکسته مادر و رنجوری او گردد. زینب چهار ساله آنروز صبر میکند و میماند تا در فردایی نه چندان دورتر پرستار فرق شکافته و محاسن بخون خضاب شده پدر باشد. امّا صبر میکند و میماند تا در غربت و تنهایی برادرش حسن یاوری استوار و غمخواری همدم گردد. او میماند تا در عاشورا با صبوری خویش صبر را خجل نماید و سرود جاودانه «ما رَأیْتُ الاّ جَمیلاً» را به تاریخ هدیه کند. آری او ماند تا پاسدار حریم آل اللّه باشد و تیماردار کاروانی زخم دیده و مصیبت کشیده، اما سربلند و سرافراز گردد.
بهانه قساوت
عافیتطلبی، نشستن در کنج آسایش، شیفته زندگی آرام و دلخواه بودن، دل باختن در برابر برق سکههای سرخ و زرد و تمایل به اندکی بیشتر از دنیا بهره بردن، چشم بستن به روی حقایق و گوش سپردن به خواهش نفس، همان انگیزهای بود که کوفیان را به جنگ با خاندان رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، کشانید، چنان که در پیِ آن همه سفارش پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، حرمت زینب علیهاالسلام دُردانه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بشکنند، گوشواره از گوش دختران رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم بکشند و در همان حال از آنچه بر اهل بیت میرود بگریند و در پاسخ حیرت زینب علیهاالسلام ، که فرمود: «اگر میدانی و میشناسی چرا چنین میکنی؟» ابلهانه پاسخ گوید: اگر من گوشواره را نَبَرم دیگری میبرد! راستی شیطان تا کجا در دل انسان حاکم میشود و هوای نفس تا چه حد سرکش و ظلمانی است!
مِهر مادری
مادری که از فرزند دل برکَنَد و او را به وادی شهادت بسپارد و در راه خدا فدا کند، در ایثارگری گوی سبقت ربوده و در فداکاری پرچم فتح برگرفته است. امروز ما میلاد مادری را جشن گرفتهایم که معلم فداکاری و آموزگار مکتب ایثار است. در تمام رنجها و مصایب زینب کبری علیهاالسلام ، آن قدر صبوری و بردباری جاری است که کمتر از دو فرزند شهید او یاد میشود داغ مصایبی که بر دل زینب علیهاالسلام نشست آن قدر سنگین و دشوار بود که داغ دو فرزندش را از یاد میبرد. سوز مظلومیت بیحد مولایش و امام زمانش حسین علیهالسلام ، درد جهالت اسلامیان و عافیتطلبیشان، رنج مهجوری حق و فزونی باطل، آتشی است که لحظه به لحظه در جانش شعلهور میشود و او که در وادی ایثار پیشتاز بود، در شهادت فرزند حتی به سوگ ننشست تا مبادا ذرهای شرم یا اندوه بر دل عزیز برادرش حسین علیهالسلام بنشیند. درود خدا بر او و بر اهل بیت عصمت.
نسیم مهر
روز عاشورا با همه دردها و رنجهایش گذشته است. کاروان با تنها امیدی که برایش مانده است به سوی کوفه به راه میافتد. امام سجاد علیهالسلام ـ تنها حجّت خدا بر زمین، همه امید زینب علیهالسلام به ماندن و بودن و همه بهانه خلقت در برجا ماندن و پایداری کردن ـ رنجور و داغدیده و بیمار است. آن قدر بیمار که دشمن سنگ دل از کشتن او دست کشیده و به خیال خود به بیماریاش وا نهادهاند. کاروان به راه میافتد و امام به سوی قتلگاه چشم میدوزد که این گونه ساکت و آرام است و از آن همه غوغایش دیگر خبری نیست. بدن عزیزترین بندگان خدا را میبیند که تکه تکه بر زمین افتاده است؛ اشک امان نمیدهد؛ سینه امام تنگ میشود؛ زینب علیهاالسلام هراسان خود را به امام میرساند؛ اینک او نه تنها از تن بیمار امام پرستاری میکند که دل زخمدیده امام را نیز مرهم مینهد. او با یادآوری حدیثی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در رضایت خدا از اهل بیت و پاداش بی نهایت آنها و عذاب دشمنان آنها، روحی تازه در کالبد بی رمق امام جاری میکند. اینک زینب علیهاالسلام ، در پس آن همه رنج و مصیبت صبور و مقاوم به امام و اهل کاروان دلداری میدهد.
بندگی و تسلیم محض
بنده محض خدا بودن یعنی یکسره تسلیم امر او شدن، از غیر او دل بریدن و به او پناه جستن؛ و زینب کبری علیهاالسلام ، پیشتاز در وادی رضایت و تسلیم و علمدار عبودیت و بندگی محض خدا، تجلی روشن این معناست. آن جا که آن بانوی بزرگ در بند اسارت دشمن، پس از تحمل داغ گران شهادتِ برادران و فرزندان و یاران و پس از آن همه قساوت دشمن با اهل کاروان، پس از آنکه از سوز درون سر به چوبه محمل زده و به خون سر آتش دل را آرام کرده است، در دربار یزید چنین تسلیم محض خدا بودن را متجلی میکند. او میگوید: «سپاس و ستایش خدایی را که در ابتدا سعادت عطایمان کرد و در پایان رحمت و شهادت نصیبمان فرمود». آری درون کمال یافته زینب علیهاالسلام چیزی جز نیکی از سوی خدا نمیبیند و تواضع زینب او را به سوی سائیدن سرِ تسلیم و سپاس بر درگاه خدا میکشاند.
عرفان زینبی
دریای عرفان زینبی آن چنان ژرف و پرگهر است که میارزد همه عمر در آن غوص کنی. اینک همه از عشق بی حد زینب کبری علیهاالسلام به برادرش امام حسین علیهالسلام آگاهند. در ظهر عاشورا جز این برادر کسی دیگر برای او نمانده است. حسین علیهالسلام محور هستی زینب علیهاالسلام است و بی او جان در بدن زینب علیهاالسلام آرام نمیگیرد. امّا در مقام بندگی خدا، زینبِ آسمانی، این بنده پاک و خالص خدا، هیچ جز معبود، نمیبیند. پس آن گاه که برادر جان فدای معبود میکند، او در برابر معبود زانو میزند، و از خدا میخواهد که این قربانی را از اهل بیت بپذیرد.
طوفان عفاف
زینب کبری علیهاالسلام بزرگ میراثدار حیا و عفت فاطمی و شهامت و فصاحت علوی اسوه حضور پاک و روشن زن مسلمان در جامعه است. آن دم که دفاع از ولایت و زنده داشتن پیام خون برادرش حسین علیهالسلام مطرح است او آگاهانه و مقتدر طوفان به پا میکند. در مقابل جبّارترین حاکم زمان مردانه میایستد و چنان بر او فریاد میزند که مستی پیروزی از سر او برون میشود و خوار و بی مقدار زبان به ندامت میگشاید. این شیر بیشه شجاعت و این سدّ پولادین دفاع از ولایت و حمایت از اسلام همان زینب عفیف سراپا آزرم است که گاهِ زیارت مزار جدّش در مدینه در پس حجاب حضور دو برادر و در پناه آنان به کوچه قدم مینهد. همان فریادگر عفاف و تقوا که از ساربان کاروان اسرا میخواهد که سرهای شهدا را از میان کاروان بیرون برد تا مردم کمتر به آنان چشم بدوزند. این همان زینب است که در دفاع از اسلام مردانه میخروشد و شجاعانه قد علم میکند. درود خدا بر او و بر اهل بیت عصمت باد.
آتش ندامت
اینک دُردانه علی مرتضی علیهالسلام ، پاره قلب فاطمه زهرا علیهاالسلام ، بانوی قهرمان کربلا، داغدار و مجروح و دل شکسته، امّا لبریز از شهد ولایت و سرشار از عشق به اسلام، در مجلس یزید، در مقابل این حاکم جبّار ایستاده است و آتش ندامت بر دامن او میافکند: «هان ای یزید! به خدا قسم که پوست خود را شکافتی و گوشت خود را بریدی. به زودی بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم وارد شوی در حالی که گناهِ ریختن خون اولاد او برگردن توست و تاوان هَتک حرمت او بر دوش تو»
پردهدار لوح عفاف
این بانوی بزرگ عالم، پردهدار لوح عفاف و یکهتاز وادی ایمان و توکل، زینب کبری علیهاالسلام است که اینک در برابر فرومایهترین حاکمان زمان ایستاده است در حالیکه در بند اسارت و سوخته دل از هجران برادر است.
تن رنجور و دل سوخته او هرگز راه بر فریاد عاشورایی او نخواهد بست؛ فریادی که تا امروز در گوش زمان تکرار میشود: «ای یزید! اگر امروز ما را غنیمت خود دانستی به زودی این غنیمت تو را به سوی غرامتی سخت خواهد کشاند. آن روز که جز آنکه پیش فرستادی چیزی نخواهی یافت. خداوند بر بندگانش ستم نمیکند و ما شکایت خود را به سوی او میبریم. اینک تو هرچه در توان داری در دشمنیِ با ما بکوش و هرچه مکر در توشه داری به کار بر که به خدا سوگند نخواهی توانست که نام ما را محو کنی و حقانیت ما را به پنهان داری و این ننگ را از دامن خود پاک کنی. اندیشهات دروغ و حکومتت کوتاه است و جمعیتت پراکنده است، آن روز که منادی ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران باد.
منبع: دانشنامه حضرت زینب سلام الله علیها
/خ
مقالات مرتبط :
نگاهی به آموزه های سیاسی اجتماعی حضرت زینب(س)
پرستار نهضت و انقلاب حسینى
الگو و قهرمان زنان
شمهاى از کمالات معنوى حضرت زینب (س)
شیوه های تبلیغی حضرت زینب (س)
حضرت زینب (سلام الله علیها)، مدیر نمونه جنگ نرم در نهضت قرآنی عاشورا
پژوهشی پیرامون حضرت زینب کبری سلام الله علیها
نویسنده: منیره زارعان
رويش فرصت
امام خامنه اي مدظله العالي: انسان بايد خود را محاسبه كند، بعد يكي يكي از انجام گناهان خود كم كند. گاهي انسان پنج تا، شش تا، ده تا گناه را عادت كرده. همت كنيم اينها را يكي يكي كناربگذريم، اين نقاط ضعف را يكي يكي كم كنيم. 90/1/23
به بهانه سالروز شهادت سردار شهيد احمد كاظمي
دقت کنید چیزی داخل هواپیما نمانده باشد!
19 دی ماه سال ۱۳۸۴ بود که هواپیمای سرداران و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامیدر ارومیه سقوط کرد. در میان شخصیتهایی که در این سانحه به شهادت رسیدند، نام یکی از سرداران سپاه به نام احمد کاظمیبه چشم میخورد که حال، لقب زیبای شهید در کنار نام او خودنمایی میکرد. به مناسبت سالروز شهادت این شهید والامقام در ادامه برشی کمتر شنیده شده از زندگی او را که همانا کمک به مردم زلزله زده بم بود، مرور میکنیم.
هر ۱۲ دقیقه یک پرواز
سردار کاظمیروز جمعه ۵ دی ماه ۱۳۸۲ اول وقت تماس گرفتند و گفتند همه هواپیما و بالگردهای بزرگی که میتوانند امداد رسانی کنند آماده بشوند. زلزله در ساعت ۵:۲۶ بامداد اتفاق افتاده بود، اولین بالگرد ما حدود ساعت ۱۱ به منطقه رسید و بعد از هماهنگیهای اولیه در تهران حدود ساعت ۳ بعد از ظهر حاج احمد خودش را به بم رساند.
تقریبا در ۶۰ تا ۷۲ ساعت اول پایه عملیات امداد و نجات در محل فرودگاه بم تشکیل شد. باند فرودگاه را در اختیار خودش گرفته بود و کنترل و هدایت هواپیماها و بالگردهای حامل مجروحین را بر عهده داشت. با تدبیر او، هر دوازده دقیقه، یک فروند هواپیما یا بالگرد دو ملخه حامل آسیب دیدگان، از فرودگاه پرواز میکرد و به سرعت، سی هزار مجروح از بم انتقال داده شد؛ این تنها با درایت و دلسوزی حاج احمد کاظمی ممکن بود و بس.
اولین نفری بود که سر برانکارد را میگرفت و داخل هواپیما میگذاشت، به کمک مجروحین میکرد تا زمان توقف من روی زمین کمتر باشد و بتوانم هر چه سریعتر ۱۰ تا مجروح رو بیشتر از شهر خارج کنم.
همه آنها مرده اند !
از کجا و توسط چه کسی تماس گرفته بودند نمیدانم، اما حاج احمد خیلی ناراحت آمد و گفت که مردم از سرما داخل شهر دارند میلرزند، سریع بروید از هر جا میتونید چادر تهیه کنید. بالگردهای ما به دلیل کوهستانی بودن منطقه و عدم امکان ارتفاع بالای پرواز قادر به پرواز شبانه نبودند، شهید کاظمیبا توکل بر خدا اجازه پرواز رو دادند. بالگردها شبانه به کرمان رفتند تا چادر بیاورند که برای اولین بار این پرواز در شب رقم خورد تا بتوان عملیات امداد رسانی رو تکمیل کرد.
در مجموع ۶۰۰ سورتی پرواز انجام شد که در طول این مدت خلبانها در محل عملیات امداد و نجات استراحت میکردند و خلبانی تعویض نشد.
تمام هم و غمش این بود که فشار از روی مردم با سرعت هرچه بیشتر برداشته شود.
یک روز شهید کاظمیآمد و گفت بچه این کنسروها و کمکهای مردمیرو که مردم داده اند، برای اینهایی است که داخل شهر هستند …
امکان نداشت از این کمکهای مردمی استفاده بکند حتی آب خوردن.
یک ماشین وانت رسید برای تخلیه کنسروها، سه یا چهارتا بچه ۴ یا ۵ ساله عقب وانت بودند با صورتهای خاک آلود
به راننده وانت گفتم میشه این بچهها رو بگذارید جلو بخوابند که بتونیم تعداد بیشتری کنسرو رو بار بزنیم، راننده که پدر یا از بستگان آنها بود با اشاره دست و صورت به ما گفت : همه شان مرده اند …
حاج احمد همین جور که پای بالگرد ایستاده بود صورتش رو گرفت و از اونجا دور شد … لحظات سختی بر او گذشت.
روزی که میخواستیم از بم خارج بشویم گفت آقا رضا بگردید داخل هواپیما کنسرو یا نان نمانده باشد که متعلق به مردم باشد و امروز که داریم بم را ترک میکنیم اینها داخل هواپیما مانده باشد. این قدر حساس بود که کمکهای مردمیرا فقط مردم زلزله زده استفاده کنند.
شهیدکاظمی، حاج قاسم سلیمانی و سردار قالیباف در عملیات امداد رسانی به مردم زلزله زده بم1382
عمدتا شهید کاظمیو سردار سلیمانی داخل شهر بودند و مشغول امداد رسانی، اکثر مردم شهر ایشون رو به چهره میدیدند، هرگز باور نمیکردند که «فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران» باشد. صد ساعت تمام، چشمهایش با خواب بیگانه بودند و او بیدارتر از همیشه، در پی «خدمت» بود.
خادم ناشناس
یکی از اهالی بم از دیدارش با حاج احمد اینگونه روایت میکند:
سه تا ماشین در صحنه دیدم گفتند چی شده و گفتم همه زیر آوارند … تمام ساختمانها پایین ریخته بودند من تمام وضعیتم خاکی بود آقای کاظمیرا نمیشناختم بعد از شهادت ایشون رو شناختم ایشون اومد داخل ساختمان که تل خاکی بود جوانها که دیدند آقای کاظمیمشغول کار است کمک کردند و تمام اجساد و پدر و مادر من را از زیر آوار بیرون آوردند .
شهید کاظمیپس از پنج سال خدمات ارزنده در نیروی هوایی سپاه، در سال ۱۳۸۴ حکم فرماندهی نیروی زمینی سپاه را از فرمانده معظم کل قوا دریافت کرد و تنها در سه ماه فعالیت شبانهروزی، بیش از یکصد سفر به همه یگانهای نیروی زمینی داشت و وضعیت یگانهای نیروی زمینی را از نزدیک بررسی کرد. سردار شهید احمد کاظمی، محور عمده فعالیتهای نیروی زمینی را تقویت و ارتقای یگانهای صفی نیروی زمینی سپاه اعلام کرد و در این زمینه، خدمات ارزنده ای را ارایه نمود.
سرانجام شهید احمد کاظمیدر ۱۹ دی ماه ۱۳۸۴ به همراه ۱۰ نفر در پرواز ۲۳۲ جت فالکن تهران به مقصد ارومیه آسمانی شد و به همرزمان شهیدش پیوست و در قطعه شهدای عملیات کربلای ۵ در گلستان شهدای اصفهان و در جوار شهید حاج حسین خرازی به یاد سپرده شد.
راویان:
سرتیپ دوم پاسدار خلبان رضا قاسمیمعاونت وقت عملیات نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سرهنگ پاسدار برادر حسین دهشیری مسئول هماهنگی و ارتباطات شهید کاظمی
سرهنگ پاسدار محمد محبی مدیر عملیات امداد و نجات هوایی زلزله بم
برگرفته از مستند واقعه (عملیات امداد رسانی شهید کاظمیدر بم)
تهیه و تنظیم: پایگاه اختصاصی سردار شهید حاج احمد کاظمیShahidKazemi.ir
چاپ شده در نشریه حرم، آستان قدس رضوی، شماره ۶۳۰- ۱۲/۱۰/۹۷ – صفحه ۱۹-۱۸
حوزه علمیه مراقب تغییر ذائقه در بانوان باشد
مدیر حوزه های علمیه خواهران:
حوزه علمیه مراقب تغییر ذائقه در بانوان باشد
به گزارش خبرگزاری کوثر، حجتالاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجت پور عصر روز 13 دي ماه 1397در یازدهمین اجلاسیه جامعه مدرسین حوزه علمیه که در پژوهشکده علامه طباطبایی قم برگزار شد، عنوان کرد: ما پس از پیروزی انقلاب، با دو جریان گفتمانی مواجه بودیم، نخست جریان گفتمانی غرب که تصور می کرد تنها جریان مطرح جهان است و دیگری جریان انقلاب اسلامی بود که در مقابل نقاط سیاه گفتمان غربی موضع گیری کرد.
استاد برجسته حوزههای علمیه افزود: جریان غرب از زن به عنوان عاملی برای نرم کردن فضا برای تفاهم بود که سعی میکرد به بهانه توسعه خانواده را به چالش بکشد، خانواده هایی که سرشار از عشق و تلاش همسران برای برآورده کردن نیازها بود را به مکانی برای پیگیری اشتراکات اقتصادی تبدیل کرد.
مدیر حوزه علمیه خواهران گفت: از دیدگاه غرب دختران و خانمها باید خود را در تنازع با مردان دیده و از محیط عاطفی خانواده فاصله گیرد و نیازهای جنسی را به خارج از خانه و به صورت تفاهمی بکشاند.
حجتالاسلام والمسلمین بهجت پور خاطرنشان کرد: موضوع مطرح شده چالشی بوده که به وسیله زنان به آن دامن زده میشد و برای تثبیت آن در جوامع اسلامی نیز تلاش میشد، نظام اسلامی و دینی اما تلاش دارد شرایطی را فراهم کند که این معضلات از میان برود.
وی ادامه داد: امروز شرایط به گونه ای رقم میخورد که برای دختران و زنان ما مسائل زندگی بر اساس دین و حقوق اسلامی نبوده و مسئله جامعه زنان ما از اولویت مسائل فقهی به حوزه مسائل اخلاقی و بینشی منتقل میشود.
مدیر حوزههای علمیه خواهران مطرح کرد: بیشتر تلاش در بحث تغییر ذائقه صورت میگیرد و در چنین تغییری فرصت برای طرح مباحث فقهی تنگ میشود، بنابراین حوزه علمیه خواهران و برادران باید هر چه سریعتر تمرکز خود را روی دفاع از بینش اسلامی به کار گرفته و مراقب تغییر ذائقهها باشد.
حجتالاسلام والمسلمین بهجت پور ابراز کرد: ما امروز باید تلاش کنبم تا این جمع فعلی اثر گستر شود، در حال حاضر ۶۰ هزار طلبه در بخش خواهران فارغالتحصیل شدهاند و اگر همین مساجد یک بخشی از مشکلات را سامان دهد، بسیاری از مشکلات مرتفع خواهد شد.
مفسر برجسته قرآن کریم تصریح کرد: کار دیگری که باید صورت گیرد، تولید و بازتولید مفاهیم اسلامی با تاکید بر مسائل زنان بوده و اگر متخصصان این امر نتوانند کاری در این حوزه انجام دهند، بیم این وجود دارد که نقش تاثیرگذار دین به حاشیه رانده شود.