استکبار ستیزی
عشق سوخته
الهی،شمس اگر چه سلطان کواکب و نیّر اعظم و شمسیه عقدفلک وکوکب قلب و تسخیر و ذهب و ملک و سراج وهّاج جهان افروز است ، ولی حسن نجم با قمر است که سائر اللیل و شمس بزم خلوت نشینان و مصباح شب زنده داران است؛که عاشق سوخته راچراغی نیم افروخته باید تا رازش آشکار نگرددو رسوای هر دیار نشود.ماه است که چون سالک دل آگاه در تحوّل و اطوار است :گاه چون رخ زعفرانی اش هلال است و گاه چون سالک مجذوب بدر منیر؛و گاه چون مجذوب سالک در محاق ؛و گاه از شرم سوزد و گاه از شوق فروزد.
الهی نامه ،آیة الله حسن زاده
هدف امام حسین علیه السلام کشته شدن بود
شبهه«هدف امام حسین علیه السلام )کشته شدن بود »
جواب کسانی که این حرف را می زنند نتوانسته اند بین دو مطلب فرق بگذارند 1-هدف گیری حضرت 2-علم به نتیجه اقدام
امام حسین علیه السلام یقین داشت که کشته می شود ،امّا هدفش این نبود که کشته شود؛بلکه می خواست نهی از منکر کند.
مشاهده توسط نویسنده وبلاگ در کتاب سلوک عاشورایی،ص54
چند نکته در باره امربه معروف ونهی از منکر
*امر به معروف ونهی از منکر از واجبات ضروری اسلام است ؛یعنی کسی که منکر وجوب امربه معروف و نهی از منکر شود ،کافر است . چون این انکار به انکار رسالت منتهی می شود .
*نهی ازمنکر از واجبات توصّلی است و نیازی به قصد قربت ندارد.
توضیح واجبات دو نوعند 1)تقرّبی که باید در انجام آن قصد قربت شودتا تکلیف ساقط گردد.مثل نماز ،روزه ،خمس و…
2)توصّلی که در انجام آن قصد قربت لازم نیست.مثل لزوم وفای به عهد ،یا زاله نجاست.
*امر به معروف ونهی ازمنکر از واجبات توصّلی است؛یعنی آنچه برای شارع مهم است این است که «منکر»در جامعه واقع نشود ؛لذا قصد قربترادر آن شرط ندانسته است.
مشاهده توسط نویسنده وبلاگ در کتاب سلوک عاشورایی ،ص49
هشدار امام سین علیه السلام
امام حسین می گوید: مردم !ببینید خدا چطور رهبران دینی یهود و نصاری را که در برابر گناه و فساد کوتاه آمدند ، نکوهش میکند ؛شما مراقب باشید که این طور نشوید!
اگر رویهء لاابالی گری در جامعه ادامه پیداکند و جای معروف و منکر عوض شود ،دیگر چیزی از دین باقی نمی ماند و آنجااست که بایدگفنت:«وَعَلَی الإسلامِالسَّلام »(بحار ،ج44،ص326)هدف نهایی حضرت دین بود و همیشه می گفت: من می خواهم بروم تا هدفم بماند و با روشی که بنی امّیه در پیش گرفته اند ، راهی جز فداشدن نمانده است. بناباین باید به تودهء مردم فهماند که چه اتّفاقی در حال وقوع است تا این ها به هدفشان نرسند.
مشاهده توسط نویسنده وبلاگ در کتاب سلوک عاشورایی،ص332
انسان یک دل بیشتر ندارد
«ماجَعَلَ الله لِرَجُلٍ مِن قَلبَینِ فی جوفیهِ»(احزاب /4)
انسان یک دل بیشتر ندارد ،این دل باید یا در گروخدا باشد و یا غیر خدا .
ایمان وادی وحدت است و شرک وادی کثرت
در ایمان فقط یک جهت و یک سو مطرح است. چند سویه نیست .
نتیجه هسته مرکزی دین عبارت است از دل بستگی انسان به خدا.
مشاهده شده توسط نویسنده وبلاگ در کتاب سلوک عاشورایی،ص 75
وعدهء نصرت الهی در هجرت انبیا
همراه تمام هجرت های انبیا وعده نصرت الهی بوده است. حتّی در مورد هجرت خود رسول اکرم صلی الله و علیه و آله همیشه وعدهء نصرت الهی مایه آرامش حضرت بوده است.
همچنین بقیه انبیا از جمله حضرت ابراهیم علیه السلام «فَلَما أَسلَما و تَلَّهُلِلجَبینِ وَنادَیناهُ أَن یا ابراهیمُقَد صَدَّقتتَ الرَّویا إِنَّا کَذلِکَ نَجزِی المُحسنین إِنَّ هذا لَهُوَ البَلاءُ المُبین وَ فَدَیناهُ بِذبحٍعظیم »(صافات /102 تا 107)
هجرت انبیا با هجرت امام حسین علیه السلام قابل قیاس نیست .برای حضرت ابراهیم علیه السلام وعده نصرت وجود داشت ولی هجرت حسین علیه السلام بدون وعده نصرت بوده است.
بلکه خود حضرت فرمود رسول اکرم را در خواب دیدم که به من فرمود ای حسین ،از مدینه خارج شو !«إنَّ الله شاءَ أن یَراکَ قَتیلاً»(بحار ،ج 44،ص 364)
مشاهده توسط نویسنده وبلاگ در کتاب سلوک عاشورایی،ص 72
قدر دانی از زحمات انبیا و اولیا چگونه است ؟!
قدر دانی از زحمات انبیا و اولیا چگونه است؟!
1)باید هرکدام از ما در حدّ خود پای این دین بایستیم .
2)آن طور عمل کنیم که مورد رضایت انبیا و اولیا است.
مشاهده توسط نویسنده وبلگ در کتاب سلوک عاشورایی ،ص 72
نقش هجرت اولیای خدا در حفظ دین
اولیای خدا رنج ها کشیده اند و دست از تعلّقاتشان برداشتند تا دین به دست ما رسیده است.
رسول اکرم (ص)رفتن به شعب ابی طالب (این نیز نوعی هجرت محسوب می شود )؛هجرت از مکه به مدینه و هجرت های دیگری که غالباً با جهاد توأم بوده است . حضرت موسی علیه السلام هجرت از مصر به مدین ؛ بازگشت به مصر؛رفتن به صحرای سینا با قوم بنی اسرائیل و …(سراسر بی خانمانی و در به دری )
حضرت ابراهیم علیه السلام هجرت از بابل به شامات و فلسطین ؛مهاجرت از شام به مکه و…
*معارف اسلامی راحت و بی هزینه به دست مانرسیده است. لذا باید قدردان زحمات انبیاء و اولیاء باشیم.
مشاهده توسط نویسنده وبلاگ در کتاب سلوک عاشورایی ،ص72