حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد


به گزارش سپاهنیوز، سردار سرلشکر محمدعلیجعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حاشیه جلسه شورای راهبردی سازندگی سپاه در سخنانی اظهار داشت: ما خود را مأمور به حفاظت از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن میدانیم و معتقدیم تلاش برای قطع وابستگی معیشت مردم و اقتصاد کشور، از مصادیق اصلی این حفاظت و حراست است.
وی با اشاره به برخی انتقادها و اظهارنظرها پیرامون فعالیتهای سپاه در حوزه سازندگی کشور تأکید کرد: سپاه هرگز متقاضی کار اقتصادی نبوده است. ما به درخواست دولتها و با اصرار آنها و بدون اینکه حتی دولت، به بسیاری از تعهدات خود در قبال سپاه عمل کنند، وارد عرصه سازندگی شدیم.
سرلشکر جعفری با بیان اینکه سپاه فعالیت اقتصادی و انتفاعی نمیکند، فعالیتهای ما در عرصه محرومیت زدایی، سازندگی و خنثی سازی راهبردهای دشمن برای فشار اقتصادی به کشور است، افزود: نمیشود که آقایان کارهای سخت را با کمترین منافع به سپاه واگذار کنند و به پروژههایی که سپاه میسازد افتخار کنند، اما در مقابل و در حالیکه هزاران میلیارد تومان بابت پروژهها بدهکارند علیه سپاه با بیانصافی حرف بزنند.
فرمانده کل سپاه با اشاره به اینکه اگر فعالیتهای سازندگی سپاه نبود، تحریمهای ادامه دار تاکنون عرصه را بر دولت و کشور تنگ میکرد، گفت: مبنای ما این است که باید ایران را بدون اتکا به بیگانگان بسازیم، همانطور که فازهای مختلف پارس جنوبی و پالایشگاه ستاره خلیجفارس و بسیاری از سدهای عظیم کشور و صدها پروژه بزرگ دیگر در طول سالهای اخیر با روحیه جهادی و انقلابی به ثمر نشسته است.اعتماد به بیگانگان باعث سرافکندگی میشود.
وی بیان داشت: ما معتقدیم بیگانگان فقط به فکر منافع خود و دوشیدن ایران هستند و نتیجه اعتماد به آنها هم، جز سرافکندگی و مواجه شدن با خیانتهای پی در پی نتیجه دیگری نخواهد داشت.
سرلشکر جعفری با تأکید بر اینکه ما در این راه از سرزنشها نمیهراسیم، خاطر نشان کرد: ممکن است ما را صاحبان تفنگ معرفی کنند، بله صاحب تفنگ که سهل است ما صاحب موشکهای دشمن شکن هستیم و آنها را علیه دشمنان و برای حفاظت از نظام، مردم و امنیت ایران اسلامی به کار میگیریم و معتقدیم دولتی که تفنگ نداشته باشد توسط دشمنان تحقیر و سرانجام تسلیم میشود.
فرمانده کل سپاه تأکید کرد: در شرایطی که ملت ایران بیش از هر زمان دیگری به فداکاری سربازان و اقتدار تفنگها و موشکهایش نیاز دارد، هجمه غیرمنصفانه به سپاه اهداف دیگری را به ذهن متبادر میکند که فعلا برای حفظ وحدت درباره آن سکوت میکنیم.
وی با بیان اینکه ما احساس میکنیم این قبیل اظهارات با هدف ایجاد دو قطبیهای کاذب، فرافکنی و فرار از عمل به تعهدات در زمینه معیشت مردم و اقتصاد کشور انجام میشود اظهار داشت: این روشها دیگر جواب نخواهد داد و اراده سپاه و بسیج بر این است که همانطور که در تأمین امنیت ملت ایران نقش آفرین است به هر شکل ممکن و درحد توان در مسیر سازندگی کشور، جبران ناکارآمدی موجود، بهبود معیشت و کاهش آلام اقتصادی مردم، باز هم به دولت کمک کنیم.
به گزارش پایگاه خبری فضای مجازی ایران فیمنا؛ یکی از دغدغه های امروزی همه خانواده های ایرانی، تربیت و محیط تربیتی کودکانشان است. بازی ها که یکی از اصلی ترین مشغله کودکان به شمار می رود، بزرگترین فرصت آموزش و تربیت برای فرزندان به حساب می آید. در سال های اخیر کمبود فضای فیزیکی برای کودکان و نوجوانان، تغییر سبک زندگی، تراکم شهری بیش از حد و جذابیت های بصری از جمله عللی است که گرایش به سمت بازی های اینترنتی را سبب شده است.
در همین رابطه رهبر انقلاب در جمع اعضای شورای انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۹۲ در رابطه با بازی های اینترنتی و تهاجم فرهنگی چنین می فرمایند:
“میخواهند برروی ذهن ملت ما و برروی رفتار ملت ما جوان، نوجوان، حتی کودک، اثرگذاری کنند.
این بازیهای اینترنتی و اسباببازیهایی که وارد کشور می شود از جملهی همین است.
این تهاجم فرهنگی به این شکل یک واقعیت است.”
در مطلب حاضرنویسنده با بررسی چیستی تکلیف گرایی، جایگاه و اهمیت این مفهوم ارزشی در اندیشه بلند امامخمینی و ارتباط آن با نتیجهگرایی را بررسی و در ادامه به برخی از مصادیق تکلیفگرایی در سیره ایشان اشاره کرده است. نوشتار حاضر را که از ماهنامه فرهنگ پویا شماره 28 انتخاب شده از نظر میگذرانیم.
***
از جمله مفاهيم مهم ديني تكليف است. در لغت به معناي امر به انجام دادن كاري است كه انجامدادنش براي كسي كه به او امر شده مشقت دارد.(1) و در اصطلاح، اوامر و نواهي خداوند به بندگانش است در جهت انجام دادن يا ندادن بعضي افعال. از همين معناي اصطلاحي است كه تعبير «دارِتكليف» يعني دنيا كه آدمي در آن موظف به انجامدادن تكاليفش است و نيز اصطلاح «سنّ تكليف» به معناي سنّ رسيدن به بلوغ و انجام دادن وظايف شرعي به وجود آمده است. از اين رو مخاطبِ تكليف، مكلّف ناميده ميشود. البته اصطلاح تكليف در كنار حق و در تضاد با آن نيز به كار ميرود. اين تقابل در نتيجه تفكر مدرن حاصل شده و در آثار متقدّمان چنين تقابلي مشهود نيست.
در علوم اسلامي به تكليف از دو منظر توجه شده است: نخست از منظر فقهي و به تبع آن اصولي، كه در آن به ماهيت تكليف و شرايط آن با توجه به وجه عملي موضوع توجه ميشود. دوم از منظر كلامي كه در آن به موضوعات مذكور به صورت نظري و انتزاعيتر توجه ميگردد و در آن از موضوعاتي چون غرض از تكليف و راه شناخت تكليف و اولين تكليف آدمي نيز بحث ميشود. افزون بر اين دو حوزه، گاهي بعضي فلاسفه مسلمان در مباحث مربوط به الهيات و نيز برخي عارفان از جهت رابطه تكليف با معرفت، به مسئله تكليف توجه كرده و درباره آن نظر دادهاند.
واژه تكليف در قرآن به كار نرفته، اما از مشتقات اين مصدر هفت بار در قرآن استفاده شده است كه عبارتند از:
1. «لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاّ وُسْعَها» (بقره/233)؛ هيچكس را تكليف جز به اندازه طاقت نكنند.
2. «لا يُكَلِّفُ الله نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ» (بقره/286)؛ خدا هيچكس را تكليف نميكند مگر به قدر توانايي او، نيكيهاي هر شخص به سود خود او و بديهايش نيز به زيان خود اوست.
3. «فَقاتِلْ في سَبيلِ اللهِ لا تُكَلَّفُ إِلاّ نَفْسَكَ» (نساء/84)؛ پس [اي پيغمبر] تو خود تنها در راه خدا به كارزار برخيز كه شخص تو بر آن مكلف نيست.
4. «وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْميزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها» (انعام/152) و به راستي كيل و وزن را تمام بدهيد كه ما هيچكس را جز به قدرت و توانايي تكليف نكردهايم.
5. «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها»(اعراف/42) و آنانكه ايمان آوردهاند و به [قدر وُسع] در كار نيك و شايسته كوشيدند، زيرا ما كسي را بيش از وسع تكليف نكنيم.
6. «وَ لا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها وَ لَدَيْنا كِتابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ»(مؤمنون/62) ما هيچ نفسي را بيش از وسع و توانايي تكليف نميكنيم و نزد ما كتابي است كه آن كتاب سخن به حق گويد و به هيچكس هرگز ستم نخواهد شد.
7. «لا يُكَلِّفُ الله نَفْسًا إِلاّ ما آتاها»(طلاق/7) خدا هيچكس را جز به مقدار آنچه توانايي داده تكليف نميكند.
شش مورد از اين آيات (بهجز سوره نساء/84) ناظر به معناي واحدي است كه در عبارات متعددي بيان شده و بيانگر اين مطلب است كه خداوند، آدمي را به انجام دادن آنچه در توانش نيست، مكلف نميکند.
شاید عجیب باشد که کسی به فردی که در فقر شدید زندگی میکند بگوید: برای حل فقر و نداری، همان دو ریالی را که دارید، در راه خدا صدقه بدهید و انفاق کنید.
یا کسی بگوید: برای آنکه مشکلات شما حل شود و از سختی و فشار اقتصادی یا هر مشکل دیگر رها شوید تنها درمان مجرب آن است که صدقه و انفاق کنید.
اما واقعیت این است که این راهکار صدقه و انفاق کردن را خداوند در قرآن سفارش کرده است. خداوند میفرماید: لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ الله لَا يُكَلِّفُ اللَه نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ الله بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا ؛ بر توانگر است كه از دارايى خود هزينه كند و هر كه روزى او تنگ باشد بايد از آنچه خدا به او داده صدقه دهد و انفاق كند. خدا هيچ كس را جز به اندازه آنچه به او داده است تكليف نمىكند. خدا به زودى پس از دشوارى آسانى فراهم مى كند. (طلاق، آیه ۷)
در این آیه خداوند:اولا انفاق را بر دارا و غنی به میزان دارایی واجب کرده است؛ ثانیا به فقیر میگوید: برای رهایی از تنگدستی و رسیدن به گشایش در روزی از هر چه دارد انفاق کند. البته به میزانی که خدا داده نه اینکه برود قرض بگیرد، بلکه هر چه در دستش است، آن را انفاق کند و صدقه بدهد. این گونه ،هم مشکل اقتصادی اش حل میشود و هم دیگر مشکلاتش. در حقیقت شخص با انفاق و صدقهای که میدهد هم مشکل بیپولی اش حل میشود و هم گرههای کوری که در کارش افتاده باز میشود و سختی در زندگیاش به آسانی بدل خواهد شد.
هارون بن عيسى روایت میکند: امام صادق(ع)به فرزندش محمّد فرمود: چقدر از خرجى اضافه آمده؟ گفت: چهل دينار. فرمود: آن را بیرون آور و صدقه بده. عرض كرد: آقا ديگر چيزى برایمان باقی نمیماند. فرمود: صدقه بده، خداوند عوض آن را مي دهد، مگر نمي دانى که هر چيزى كليدى دارد و كليد روزى صدقه است، پس اينك صدقه بده. او به دستور امام عمل كرد، ده روز بيشتر نگذشت كه از جایی چهار هزار دينار رسيد. فرمود: پسرم، در راه خدا چهل دينار داديم و خداوند چهار هزار دينار در عوض آن به ما عطا کرد. (کافی، ج 4 ، ص 9)
مرحوم آیتالله حقشناس در یکی از درسهای اخلاق خود به موضوع «عوامل نورانی شدن قلب» اشاره کرده که آن را به نقل از فارس تقدیم خوانندگان عزیز میکنیم:
روایتی از پیغمبر اکرم(ص) برای تشویق شما بخوانم: «خمسة تنور القلب»؛ پنج چیز است که قلب و دل را روشن و منور میکند: اول قرائت قرآن است که حجابها و زنگها را از روی قلب برمیدارد؛ خصوصا اگر انسان با تدبر بخواند، این همه تفسیر نوشتهاند، شما تفاسیر را مطالعه کنید و ببینید کدام یک با ذوق شما موافقت میکند، همان را انتخاب کنید و مطالعه کنید.
تفسیر حضرت علامه طباطبایی(ره) به درد نوع شما نمیخورد، آن تفسیر برای اشخاص درس خوانده و منتهی است، شما از همین کلاس اول شروع کنید، مثلاً تفسیر ملافتحالله را که هم ملخص است و هم مفصل بگیرید و مطالعه کنید، «أَفْضَلُ عِبادَةِ اُمَتی قِرَاءَةُ القُرآنِ»؛ البته «مع التدبر» افضل اعمال امت من این است که قرآن را با تدبر بخوانند.
دومی کم خوردن است، مخصوصاً در شب که اگر انسان معدهاش را مانند مترفین پر کند، خیلی محرومیت میآورد. وامصیبتا که مردم راههای دنیا را بسیار بهتر از آخرت یاد گرفتهاند! در برنامه سلام صبح بخیر مدام میگویند ورزش کنید! ورزش لازم است. بسیار خوب است، سالم بودن و سلامت داشتن، به چه دردی میخورد؟ بر فرض که من خودم را سلامت کردم و با ورزش مثل یک شاخه شمشاد سروقد شدم، حالا از این سلامتی باید چه بهرهای ببرم؟ این را دیگر به مردم نمیگویند و به کسی آموزش نمیدهند.
مؤمن همان غذایی که میخورد، همان اندازه که حالا یا ورزش میکند و یا تفریح میکند، غایتش این است که نیمه شب برخیزد و به درگاه قاضی الحاجات بندگی کند! چون «لانجاهًْ الا بالطاعهًْ»؛ سلامتی برای بندگی به درد میخورد و گرنه دنبال مادیت رفتن که مشکلی را حل نمیکند، همه چیز که همین چند روز دنیا نیست! متأسفانه از این جهات هیچ خبری نیست!
سوم «ومجالسة العلماء»؛ همنشینی با دانشمندان و رهبران دین قلب را نورانی میکند، با عالم نشست و برخاست کنید که نفس نشست و برخاست با عالم مؤثر است، درباره مجالست فرمودهاند: «مُجالَسَةُ الأَشرارِ تورِثُ سوءَ الظَّنِّ بِالأَخیارِ»، معاشرت کردن با اشرار باعث میشود که انسان نسبت به اخیار و نیکان سوءظن پیدا کند، اما وقتی کسی با دانشمندان واقعی معاشرت کند، اگر خللی در او وجود داشته باشد، آن علما به او تذکر میدهند و همین مسئله هم از اسباب نورانی شدن قلب است.
نمازشب و تردد در مساجد
چهارم «و الصلاهًْ فی اللیل»، نماز در شب، قلب را منور میکند، قسمت پنجم هم «والمشی فی المساجد» است که إنشاءالله شما هم دارید، وقتی که شما در مساجد پروردگار ایاب و ذهاب کنید، خداوند علی اعلا از آن علوم حقیقی نصیب شما میکند، با رفتن به مسجد، پروردگار عزیز ابتدا شما را موفق به مرحله اول، یعنی ترک محرمات و فعل واجبات میکند، شما را موفق میکند که کمکم در معرض رحمت خودش قرار گیرد، وقتی شما به مساجد پروردگار میآیید، بر او حق پیدا میکنید، «وَ حَقُّ عَلَى الْمَزُورِ أنْ یُکْرِمَ الزَّائِرَ»، برای همین است که پروردگار، این چیزها را به شما مرحمت خواهد کرد.
آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه 185 سوره مبارکه «بقره» به بیان بخشی از احکام و فلسفه روزه پرداخته است که در ادامه متن آن را میخوانیم؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَنْ کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ ماه رمضان [همان ماه] است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است [کتابى ] که مردم را راهبر و [متضمن] دلایل آشکار هدایت و [میزان] تشخیص حق از باطل است پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد و کسى که بیمار یا در سفر است [باید به شماره آن] تعدادى از روزهاى دیگر [را روزه بدارد] خدا براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد تا شماره [مقرر] را تکمیل کنید و خدا را به پاس آنکه رهنمونیتان کرده است به بزرگى بستایید و باشد که شکرگزارى کنید». (بقره/ 185)
آخرین آیه مورد بحث، زمان روزه و قسمتى از احکام و فلسفههاى آن را شرح مىدهد، نخست مىگوید: «آن چند روز معدود را که باید روزه بدارید ماه رمضان است» (شَهْرُ رَمَضانَ).
«همان ماهى که قرآن در آن نازل شده» (الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ).
«همان قرآنى که مایه هدایت مردم، و داراى نشانههاى هدایت، و معیارهاى سنجش حق و باطل است» (هُدىً لِلنّاسِ وَ بَیِّنات مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ).
سپس بار دیگر حکم مسافران و بیماران را به عنوان تأکید بازگو کرده مىگوید: «کسانى که در ماه رمضان در حضر باشند باید روزه بگیرند، اما آنها که بیمار یا مسافرند روزهاى دیگرى را به جاى آن، روزه مىگیرند» (فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَر فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّام أُخَرَ).
تکرار حکم مسافر و بیمار در این آیه و آیه قبل، ممکن است از این نظر باشد که بعضى به گمان این که خوردن روزه مطلقاً کار خوبى نیست به هنگام بیمارى و سفر اصرار داشته باشند روزه بگیرند، لذا قرآن با تکرار این حکم مىخواهد به مسلمانان بفهماند همان گونه که روزه گرفتن براى افراد سالم یک فریضه الهى است، افطار کردن هم براى بیماران و مسافران یک فرمان الهى مىباشد که مخالفت با آن گناه است.
در قسمت دیگر آیه بار دیگر به فلسفه تشریع روزه پرداخته، مىگوید: «خداوند راحتى شما را مىخواهد و زحمت شما را نمىخواهد» (یُریدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لایُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ).
اشاره به این که روزه داشتن، گر چه در ظاهر یک نوع سختگیرى و محدودیت است، اما سرانجامش راحتى و آسایش انسان مىباشد، هم از نظر معنوى و هم از لحاظ مادى (چنان که در بحث فلسفه روزه خواهد آمد).
این جمله ممکن است به این نکته نیز اشاره باشد که: فرمانهاى الهى مانند فرمان حاکمان ستمگر نیست، بلکه در مواردى که انجام آن مشقت شدید داشته باشد، وظیفه آسانترى قائل مىشود، لذا حکم روزه را با تمام اهمیتى که دارد از بیماران، مسافران و افراد ناتوان برداشته است.
سپس اضافه مىکند: «هدف آن است که شما تعداد این روزها را کامل کنید» (وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ).
یعنى بر هر انسان سالمى لازم است در سال یک ماه روزه بدارد چرا که براى پرورش جسم و جان او لازم است، به همین دلیل، اگر ماه رمضان بیمار یا در سفر بودید، باید به تعداد این ایام روزه را قضا کنید تا عدد مزبور کامل گردد، حتى زنان حائض که از قضاى نماز معافند از قضاى روزه معاف نیستند.
و در آخرین جمله مىفرماید: «تا خدا را به خاطر این که شما را هدایت کرده بزرگ بشمرید، و شاید شکر نعمتهاى او را بگذارید» (وَ لِتُکَبِّرُوا اللّهَ عَلى ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).
آرى، شما باید به خاطر آن همه هدایت در مقام تعظیم پروردگار بر آیید، و در مقابل آن همه نعمتها که به شما بخشیده شکرگزارى کنید.
قابل توجه این که: مسأله شکرگزارى را با کلمه «لَعَلَّ» آورده است، ولى مسأله بزرگداشت پروردگار را به طور قاطع ذکر کرده، این تفاوت تعبیر، ممکن است به خاطر این باشد که انجام این عبادت (روزه) به هر حال تعظیم مقام پروردگار است، اما شکر، که همان صرف کردن نعمتها در جاى خود و بهره گیرى از آثار و فلسفههاى عملى روزه است، شرایطى دارد که تا آن شرایط حاصل نشود انجام نمىگیرد، و مهمترین آن شرایط، اخلاص کامل و شناخت حقیقت روزه و آگاهى از فلسفههاى آن است.

خیلیها سوال میکنند تو این ماه مبارک رمضان ما چه جوری بهرهبرداری کنیم از این ماه؟ هنگام ورود به ماه مبارک رمضان باید احساسمان این باشد که این اوّلین ماه رمضانی است که داریم می بینیم و باید در نظرمان باشد که آخرین ماه رمضانی است که درک میکنیم. به ما اینجوری سفارش کردند. واقعاً یک ماه مبارک رمضان میتواند جبران کنندۀ تمام کاستیهای گذشتۀ انسان و رفع کننده تمام نواقص روحی انسان باشد و یک ماه مبارک رمضان میتواند تأمین کننده و تضمین کنندۀ تمام آیندۀ زندگی انسان باشد.
ماه مبارک رمضان فقط برای یک سال نیست، هر بار برای یک عمر است. منتها ما کم بهره میبریم ازش. همین اهتمام برای بهره بردن، همین سوز و گداز داشتن برای از دست ندادن این فرصت عظیم، خودش مهمترین عامل بهرهبرداری است. خیلیها سؤال میکنند تو این ماه مبارک رمضان ما چه جوری بهرهبرداری کنیم از این ماه؟ ده مرتبه این سؤال را درِ خانۀ خدا با اشک و آه بپرسند و چقدر تو دعاها و توی مراقبتهای مختلفی که بلد هستند این سؤال را دنبال جوابش بگردند.
همه چیز نباید آماده در اختیار انسان باشد. گفت: «آب کم جو تشنگی آور به دست، تا بجوشد آبت از بالا و پست». خیلیها سوال میکنند تو این ماه مبارک رمضان ما چه جوری بهرهبرداری کنیم از این ماه؟ ده مرتبه این سؤال را درِ خانۀ خدا با اشک و آه بپرسند. همین اهتمام برای بهره بردن، همین سوز و گداز داشتن برای از دست ندادن این فرصت عظیم، خودش مهمترین عامل بهرهبرداری است.
چگونه از ماه رمضان بیشتر بهره ببریم؟
برکات نماز غفلیه در زندگی انسان
استاد حوزه علمیه خواهران با بیان اینکه غفلت بزرگترین عاملی است که موجب می شود انسان نتواند از نمازش یاری بجوید، گفت: نماز غفلیه در زندگی انسان برکات زیادی دارد که یکی از برکات این نماز غفلت زدایی از نماز است.
یکی از مسائل مورد مبتلای تمام روزهداران مؤمن حکم مسواک در زمان روزهداری است، به این صورت که آیا اگر مسواک را از دهان بیرون بیاوریم و دوباره وارد دهان کنیم و رطوبت آن را فرو ببریم، روزه باطل است یا خیر؟ در متن علاوه بر اینکه حکم کلی آن را مطالعه میکنیم سایر احکام خوردن و آشامیدن را منتشر میکنیم.
تذکر: مخاطبان لازم است جهت آگاهی از فتوای مرجع خود به رساله آن مرجع رجوع کنند.
1 ــ اگر روزهدار عمداً چیزى بخورد یا بیاشامد، روزه او باطل میشود، چه خوردن و آشامیدن آن چیز معمول باشد مثل نان و آب، چه معمول نباشد مثل خاک و شیره درخت، چه کم باشد یا زیاد. حتى اگر «مسواک» را از دهان بیرون آورد و دوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد، روزه او باطل میشود مگر آنکه رطوبت مسواک در آب دهان طورى از بین برود که رطوبت خارج به آن گفته نشود.
2 ــ اگر موقعى که مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده باید لقمه را از دهان بیرون آورد و چنانچه عمداً فرو برد روزهاش باطل است و به دستورى که بعداً گفته خواهد شد کفاره هم بر او واجب میشود.
3 ــ اگر روزهدار سهواً (غیرعمدی) چیزى بخورد یا بیاشامد، روزهاش باطل نمیشود.
4 ــ احتیاط واجب آن است که روزهدار از استعمال آمپولى که بهجاى غذا به کار مىرود خوددارى کند ولى تزریق آمپولى که عضو را بىحس میکند یا بهجاى دوا استعمال میشود اشکال ندارد.
5 ــ اگر روزهدار چیزى را که لاى دندان مانده است عمداً فرو ببرد، روزهاش باطل میشود.
6 ــ کسى که میخواهد روزه بگیرد، لازم نیست پیش از اذان دندانهایش را خلال کند، ولى اگر بداند غذایى که لاى دندان مانده در روز فرو میرود، چنانچه خلال نکند و چیزى از آن فرو رود روزهاش باطل میشود، بلکه اگر فرو هم نرود بنا بر احتیاط واجب باید قضاى آن روز را بگیرد.
7 ــ فرو بردن اخلاط سر و سینه، تا به فضاى دهان نرسیده اشکال ندارد ولى اگر داخل فضاى دهان شود، احتیاط واجب آن است که آن را فرو نبرد.
8 ــ جویدن غذا براى بچه یا پرنده و چشیدن غذا و مانند اینها که معمولاً به حلق نمیرسد، اگرچه اتفاقاً به حلق برسد روزه را باطل نمیکند ولى اگر انسان از اول بداند که به حلق مىرسد چنانچه فرو رود روزهاش باطل میشود و باید قضاى آن را بگیرد و کفاره هم بر او واجب است.
این سند ۲۰۳۰ سازمان ملل و یونسکو و این حرفها، اینها چیزهایی نیست که جمهوری اسلامی بتواند شانهاش را زیر بار اینها بدهد و تسلیم اینها بشود. به چه مناسبت یک مجموعهی بهاصطلاح بینالمللیای -که قطعاً تحت نفوذ قدرتهای بزرگ دنیا است- این حق را داشته باشد که برای کشورهای مختلف، برای ملّتهای گوناگون، با تمدّنهای مختلف، با سوابق تاریخی و فرهنگی گوناگون، تکلیف معیّن کند که شما باید اینجوری عمل کنید؟ اصل کار، غلط است. (۱۳۹۶/۰۲/۱۷)
همان انگیزههایی که به کشورهای اسلامی فشار میآورند تا موضوعات جهاد و شهادت را از کتابهای درسی حذف کنند در داخل نیز استمرار پیدا میکنند و خود را بهصورت خردهسیاستهای فرهنگی نشان میدهند.(۱۳۹۶/۰۳/۰۳)
هفده اردیبهشت سال گذشته، رهبر انقلاب در دیدار با معلمان با اشاره به اینکه ما برای تربیت نسل آینده با حریفی به نام «نظام سلطهی بینالمللی» مواجه هستیم فرمودند: «ممکن است برخی تعجب کنند که چه ارتباطی میان آموزشوپرورش و «نظام سلطهی بینالمللی» وجود دارد، درحالیکه واقعیت این است که نظام سلطه برای نسل جوانِ ملتها بهویژه ملتِ ایران برنامه دارد.» ایشان به این موضوع هم تأکید کردند: «نظام سلطه میخواهد نسل آیندهی کشورها، نسلی باشند که فکر، فرهنگ، نگاه و سلیقهی مورد نظر او را در مسائل جهانی داشته باشند و در نهایت نخبگان، سیاستمداران و افراد تأثیرگذار همانگونه فکر و عمل کنند که او تمایل دارد.» بههمین دلیل، رهبر انقلاب موضوع آموزش و پرورش را طبق تصریح قانون اساسی، موضوعی «حاکمیتی» بیان فرمودند.