مومنان، اهل سبقتند
مومنان، اهل سبقتند
در تحليل قرآني اصولا مومنان در كارهاي خير از يك ديگر سبقت مي جويند. به اين معنا كه پس از تشويق و ترغيب مومنان به اين كه مي بايست بي توجه به ديگري و يا وجود ديگري در كارهاي خير شتاب ورزند و با درنگ، زمان را از دست ندهند از ايشان مي خواهد كه در كارهاي خير از يك ديگر سبقت گيرند و مسابقه برقرار كنند. برگزاري مسابقات براي انجام كارهاي خير دو نتيجه مهم و سازنده در پي خواهد داشت: نخست آن كه كارها با شتاب بيش تري انجام مي شود و هر كسي مي كوشد تا به گونه اي با پيشي گرفتن از ديگري نخستين كسي باشد كه كار خير و نيك را انجام داده نتيجه ديگر مسابقه، آن است كه جامعه به انجام كارهاي خير تشويق مي شود و هر كسي مي كوشد تا كار خير را نخست انجام دهد و نگذارد تا ديگري همان كار خير را به سرانجام رساند و در حقيقت جامعه با حالت عاطفي خاصي رو به رو مي شود كه هر كسي در جست و جوي نخستين عامل خير مي باشد.
فايده ديگر مسابقه اين نيز خواهد بود كه كارهاي خير علني و آشكار انجام و در چشم ديگران مطرح شود؛ زيرا در مسابقه، دست كم دو نفر مشاركت خواهند داشت كه مي كوشند زودتر از ديگري كار خير را انجام دهند و اين گونه است كه به صورت آشكار كارهاي خير مطرح و در جامعه منتشر و رقابت براي پيش تازي ميان مردمان پديد مي آيد.
قرآن براي جوامع برتر و شاهد و نمونه، معيارهايي را مطرح مي سازد كه يكي از آن ها مساله پيشي گرفتن مردمان در كارهاي خير و نيك است. اگر جامعه اي در كارهاي خير و نيك از يك ديگر پيشي گيرد آن جامعه از جوامع برتر و نمونه اي است كه ديگر جوامع مي بايست از آن درس گرفته و خود را همانند آن سازند. (بقره آيه 145 و 148)
بر اين اساس آيات قرآني در تقسيم بندي مردم، به مساله سبقت و پيشتازي آنان اشاره و آن را به عنوان ملاك و معيار بيان مي كند. قرآن د رآيه 32 فاطر جامعه و مردم آن را بر پايه كارهاي خير و مسابقه گزاري در آن به سه دسته بخش مي كند و مي فرمايد كه در هر جامعه اي با سه دسته افراد به طور مشخص رو به رو هستيم: كساني كه در حق خويش ستم مي كنند و كار خير نكرده و در آن پيشتاز نمي باشند دوم كساني كه ميانه رو هستند و كارهاي خيري را انجام مي دهند ولي اهل شتاب و سبقت در آن نيستند و سوم كساني كه در كارهاي خير شتاب مي ورزند و از يك ديگر سبقت مي گيرند.
بنابراين از نظر قرآن كساني كه در كارهاي خير و نيك مشاركت ندارند انسان هاي ستمكار به نفس و جان خويشتن هستند و در حقيقت هرگونه عمل و كار خيري كه انجام مي دهند بازگشت و بهره آن به خود ايشان باز مي گردد.
از اين رو از مردم مي خواهد كه در كارهاي خير، هم شتاب ورزند و هم با يك ديگر مسابقه دهند و نسبت به آن چشم هم چشمي داشته باشند كه هر كسي زودتر آن را انجام دهد و در مسابقه پيشتاز باشد. اين گونه است كه انجام دادن كارهاي خير به عنوان سيره هميشگي مومنان راستين و نه امري مقطعي و موقت مطرح است و آنان در سيره عملي زندگي خويش مي كوشند تا با انجام كارهاي خير در حقيقت به خود خير رسانند(مومنون. 61)
تاكيد قرآن براي شتاب و نيز مسابقه در كارهاي خير (بقره آيه 148) براي آن است كه از اين طريق، به ايشان سودي رساند و مردم از طريق كارهاي خير و نيك، خود را به كمال لايق و شايسته خويش برسانند. از اين رو در تحليل قرآني پيشتازان در كارهاي خير و نيك از كساني شمرده شده اند كه مورد فضل و توجه خاص الهي قرار دارند (فاطر آيه 32)
البته كساني هستند كه درتحليل خويش اشتباه مي كنند و اموري را خير مي شمارند كه براي ايشان شر است و يا اين كه خود را مورد توجه و عنايت و فضل الهي مي دانند درحالي كه گرفتار شر و غضب الهي هستند. از اين جمله مي توان به مشركاني اشاره كرد كه داراي مال و منال و فرزندان رشيد هستند. ايشان بر اين باورند كه خداوند درخير به ايشان شتاب گرفته است (مومنون آيه 55 و 56) درحالي كه منشأ اين پندار نادرست، جهل و ناداني آنان به خدا و آزمون هاي الهي است. (همان) و اگر ايشان به درستي مي نگريستند در مي يافتند كه مال و فرزندي كه نتوان از آن براي كارهاي خير و نيك و صالح بهره گرفت جز نقمت چيزي نيست و آن چه به ظاهر نعمت است در باطن نقمت و بلايي است كه بدان آزموده شده ودر آتش دوزخ از آن بهره مند مي شوند. بنابر اين درتحليل قرآني مال و منال و فرزند و مانند آن تنها زماني خير است كه دركارهاي نيك بتوان از آنها بهره گرفت و هزينه و مصرف كرد كه اين گونه اعمال خير است و باقيات صالحات و ماندگار مي باشد و در دنيا و آخرت سودمند خواهد بود.