«نه» دانشمند وطنپرست به دعوتنامههای اروپایی
دیروز یکم مرداد مصادف بودبا ششمین سالگرد شهادت شهید راه علمی کشور «داریوش رضایینژاد»؛ شهیدی که در سی و چهار سالگی توسط عوامل مزدور به شهادت رسید.
شهید داریوش رضایینژاد متولد 20 بهمن 1356 در شهرستان آبدانان از شهرستانهای استان ایلام بود؛ او از همان دوران کودکی در سخن گفتن و اعمالی که انجام میداد، نبوغ خود را به نزدیکان و اطرافیانش نشان داد؛ وی به دلیل آنکه جُثه ظریف و کوچکتری نسبت به همسن و سالانش داشت همراه با متولدین 1357 وارد مدرسه شد؛ شهید رضایینژاد کلاس سوم ابتدایی را در تابستان گذراند و در تمام سالهای دوره ابتدایی شاگرد اول و نماینده کلاس بود.
شهید رضایینژاد در دوره راهنمایی با توجه به ظرفیت هوشی بسیار بالایی که داشت، مقطع دوم را نیز در تابستان گذراند و با توجه به این سرعت بالا در کسب مدارج علمی توانست پیش از همکلاسیهای خود دوره متوسطه را به پایان برساند و در تیرماه 1373 دیپلم خود را در رشته ریاضی دریافت کند؛ او در همان مقطع زمانی چندین بار در مسابقات علمی استان ایلام مقام اول را کسب کرد.
شهید رضایینژاد در مهر ماه 1373 در گرایش قدرت رشته مهندسی برق در دانشگاه پذیرفته شد؛ او با وجود پذیرش در بسیاری از رشتههای مهندسی در دانشگاههای معتبر تهران، اصفهان و شیراز، بنابر انتخاب خود وارد دانشگاه صنعتی مالکاشتر اصفهان شد.
او با وجود نبوغ ذاتی در امور کارگاهی و آزمایشگاهی که از ویژگیهای تمامی نوابغ و مخترعان است، در تحصیل و پذیرش و اجرای آکادمیک نیز بسیار منظم و کوشا بود؛ به نحوی که ضمن فراگیری و کسب تجربه در رشته خود، در زمینه استفاده از رایانه و علوم کامپیوتری نیز تواناییهای بسیاری را از خود نشان میداد؛ سرانجام وی در مدت هفت ترم و با رتبه اول به عنوان دانشجوی برتر دانشگاه فارغالتحصیل شد.
شهید رضایینژاد به محض فارغ التحصیلی به عنوان پژوهشگر در مراکز مهم تحقیقاتی و علمی کشور مشغول به کار شد؛ او در همان نخستین سال شروع به کار، در آزمون کارشناسی ارشد سال 1378 در رشته مهندسی برق، گرایش قدرت، در دانشگاه دولتی ارومیه پذیرفته و مشغول به ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد شد. وی در تیر ماه سال 1379 ازدواج کرد و صاحب یک فرزند دختر به اسم آرمیتا شد.
شهید رضایینژاد در طول خدمت پربار خود، چندین مقاله برتر را در حوزه تخصصی خود نگارش و بسیاری از طرحهای تحقیقاتی را رهبری و اجرا کرد؛ او مسئول اجرای بسیاری از طرحهای تحقیقاتی در دانشگاههای تهران، شهید بهشتی و خواجه نصیرالدین طوسی بود.
او در پی همین فعالیتهای علمی، از چندین دانشگاه اروپایی جهت ادامه تحصیل و فعالیت پژوهشی نامه دعوت دریافت کرد. اما این دانشمند وطندوست، بهرغم همه این فرصتها به واسطه عشق به این آب وخاک و روحیات خاص خود که همیشه خود را نمونه یک ایرانی وطن پرست می دانست، به همه آنها نه گفت.
شهید رضایینژاد در سال 1390 با قبولی در تمام مراحل آزمون دکترا در دانشگاه خواجه نصرالدین طوسی پذیرفته شد اما فرصت به پایان رساندن این مقطع تحصیلی مهیا نشد و در تاریخ 1 مرداد سال 1390 در مقابل دیدگان همسر و فرزند خود در خودروی شخصیاش، توسط عوامل مزدور وابسته به سرویسهای جاسوسی به شهادت رسید.
حجتالاسلام حیدر مصلحی وزیر اطلاعات دولت دهم، در روز اولین سالگرد شهادت شهید رضایینژاد، از دستگیری بیش از 30 نفر در پرونده شهادت این شهید راه علمی کشور خبر داد و گفت: دو شبکه تروریستی در داخل کشور با همراهی و طراحی سرویسهای جاسوسی دنیا و منطقه، اقدامات خود را انجام دادند.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دو مقطع زمانی در سالهای 90 و 93 جملاتی را در رابطه با «شجاعت» و «کار بسیجیوار» این شهید علمی کشور بیان کردند؛ معظمله در 14 بهمن 1390 فرمودند «شهید عزیز اخیر ما، مصطفی احمدی روشن، شهیدی که شهادتش دل ما را سوزاند، یا آن شهید جوان قبلی، شهید رضایینژاد؛ اینها دو تا جوان، دانشمند، سی و دو سه ساله بودند؛ امام را درک نکردند، جنگ را درک نکردند، دوران انقلاب را درک نکردند، اما اینجور با شجاعت، با شهامت درس میخوانند، تحصیلات میکنند، مقامات عالی را طی میکنند؛ میدانند و میفهمند هم که مورد تهدیدند، اما میروند.»ایشان در ششم آذر سال 93 نیز گفتند «شهید رضایىنژاد، علىمحمّدى، احمدى روشن، اینها نخبگانى بودند در وادى علم و تحقیق که بسیجىوار کار کردند.»
دروغی به بزرگی دماغ های آریایی
با وجود اینکه دربین مردم این تصور وجود دارد که ایران رتبه نخست در عمل های زیبایی را دارد؛ اما آمارهای منتشر شده چیز دیگری را نشان می دهد…
دختران و زنان ایرانی در سال های اخیرعلاقه بسیاری به انواع مختلف عمل های زیبایی پیدا کرده اند شکی نیست. اما شاید دانستن این نکته جالب باشد که آمار مربوط به عمل های زیبایی در شهرهای مختلف ایران متفاوت است. به عنوان مثال تهران و شیراز به عنوان دو قطب عمل زیبایی در ایران شناخته می شوند و این دو شهر از نظر تعداد عمل های زیبایی در رده های نخست قرار دارند.در بین مردم این تصور وجود دارد که ایران رتبه نخست در عمل های زیبایی را دارد اما آمار های منتشر شده چیز دیگری را نشان می دهد. در دنیا، آمریکا به عنوان سرزمین جراحی پلاستیک شناخته می شود. بعد از آمریکا برزیل در رتبه دوم عمل های زیبایی و مکزیک و اسپانیا نیز به ترتیب در رتبه های سوم و چهارم قرار دارند. البته کره جنوبی نیز بیشترین نسبت افزایش جراحی زیبایی را به خود اختصاص داده است. با وجود این آمارها پس چرا کشور ما باید در این زمینه مورد حمله و تمسخر قرار بگیرد؟ چرا با وجود اینکه کشورهای غربی و شرق آسیا از نظر تعداد عمل های زیبایی رتبه های نخست را دارند کشور ما همیشه کانون توجه است؟
تمام آنچه که در بالا ذکر شد نمونه هایی بود از مصداق ضرب المثل از کاه کوه ساختن. البته برای کسانی که این ضرب المثل را دست مایه خود برای رسیدن به اهدافشان قرار داده اند عکس آن نیز صادق است. یعنی هر جا که مصلحت باشد از کوه کاه می سازند؛ مثل راهپیمایی های میلیونی ایران.
تعمیم اقلیت به اکثریت؛ نتیجه استفاده از استدلال استقرایی
یکی از مسائلی که در دوران مدرسه در کتاب های ریاضی و هندسه آموزش داده می شود؛ استدلال استقرایی است. استدلالی که به وسیله آن می توان یک نشانه، اتفاق و یا ویژگی را از اقلیت یک گروه به اکثریت آن تعمیم داد. این استدلال در بین همه افراد وجود دارد. اما اینکه به چه نحوی از این استدلال استفاده شود بسیار مهم است. به طور مثال به تازگی در شبکه های اجتماعی متن هایی مثل «تا حالا دقت کردین» و یا «فقط یه ایرانی میتونه» زیاد دیده می شود. متن هایی که خواننده را وادار می کند تا با یک حساب سرانگشتی و دیدن نمونه این رفتارها در بعضی از اطرافیانش آن متن را باور کرده و آن را به تمام ایرانی ها نسبت دهد.
بنابراین با استفادهِ ترکیبی از استدلال استقرایی و طنز می توان فرهنگ یک جامعه را به آرامی تغییر داد. البته این نوع استدلال قابلیت ترکیب با چیزهای دیگر را نیز دارد. مثلا از ترکیب استدلال استقرایی با مد و دیدن افرادی که لباس های نامتعارف را می پسندند می توان نتیجه گرفت که جوانان ایرانی به سمت مدهای نامتعارف تمایل پیدا کرده اند و یا با دیدن عکس های تعداد محدودی از دختران با آرایش های عجیب و عمل های اغراق آمیز و ترکیب آن با استدلال استقرایی می توان نتیجه گرفت که دختران ایرانی همه عمل زیبایی کرده اند. البته این موارد نمونه های کوچکی از نتیجه گیری هایی بود که دیگران بر اساس دیده هایشان از فرهنگ ما کرده اند.
گاهی خودمان هم گل به خودی می زنیم
فقط رسانه های غربی نیستند که به وسیله استدلال استقرایی نتایج عکس می گیرند، گاهی حتی خود ما نیز از آنچه دیده ایم این نتایج را می گیریم و به راحتی نتایج به دست آمده را به دیگران انتقال می دهیم. به عنوان مثال به محض دیدن تعدادی راننده زن که در منطقه خاصی از شهر روسری هایشان را برداشته اند، تصور می کنیم که چقدر این کار زیاد شده و به دیگران نیز می گوییم «زنان هنگام رانندگی حجاب ندارند»؛ در حالیکه با یک قیاس کوچک بین تعداد راننده های زن بی حجابی و کل زنانی که آن روز پشت فرمان دیده ایم متوجه می شویم که اشتباه کرده ایم. تعداد آن ها نه تنها زیاد نیست بلکه اتفاقاً به دلیل اینکه کم هستند، در چشم هستند و دیده می شوند. البته گاهی برخی افراد به دلیل زندگی در محله ایی خاص به وفور شاهد این اتفاق ها هستند. اما این به هیچ وجه نمی تواند به معنای فراگیر بودن این اتفاق ها باشد. در کنار تمام چیز هایی که روزانه می بینیم، برخی رسانه های داخلی نیز با بزرگ نمایی اتفاقات خاص به این نتیجه گیری ها دامن می زنند.
به عنوان مثال با اینکه عمل های زیبایی هنوز در بین جوانان ایرانی مانند سایر کشورها فراگیر نشده است، اما روزنامه ها و سایت ها اصرار دارند که ایران را مهد عمل های زیبایی معرفی کنند. همین مسئله زمینه را برای سوءاستفاده دیگران فراهم می کند.
پ.ن: این روز ها نیز فیلم های در شبکه های اجتماعی دست به دست می چرخدکه ایران را رکورددار واردات لوازم آرایشی و جراحی عمل زیبایی در دنیا معرفی می کند آن هم توسط کمدین های کشورهای اروپا وغیره ….قطعاً دشمن نیز به دنبال سوژه سازی از غیر واقعیت های است که به خود ماهم بباوراند که ما از فرهنگ اصیل خود و سبک زندگی اسلامی ایرانیمان فاصله گرفته ایم.
*البته نفی واقعیت نمیکنم اما این چنین هم که می نمایند نیست….
دویدن نسل جدید خندوانه به سمت بی اخلاقی
در استنداپ کمدی مربوط به مسابقه خندانندهشو که از افراد آماتور ناآشنا با قواعد رسانه ملی استفاده شده، دو نفر از چهرههای حاضر در اين بخش پيش از اين نامهای امپراتور کوزکو و شيخ حسين در فضای شبکههای مجازی مانند اينستاگرام فعاليت داشتهاند و استندآپهایشان را منتشر میکردند که اغلب موارد دارای کلمات رکيک و نامناسب براي رده سنی، غير بزرگسال بود.
بی شک یکی از رسالتهای رسانه ایجاد سرگرمی است به خصوص تلویزیون که از همان ابتدای راهاندازی نه تنها در ایران، بلکه در جهان چنین هدفی را در رأس خود قرار داده است، زیرا به عنوان فراگیرترین و عمومیترین رسانه در کشورها محسوب میشود، برای همین هم میبایست نوع تولیدات آن متناسب با ذائقه و سلیقه اکثریت جامعه باشد و برای این موضوع لازم است که یک سری خط قرمزها و قواعدی را در نظر بگیرد؛ چهآنکه به دلیل تنوع و تعدد مخاطبان، از اقشار و گروههای مختلف حساسیت بیشتری دارد. مشخصهای که سایر رسانهها هرچند توانا و موفق هم باشند، فاقد آن هستند از همین روست که کار در تلویزیون باید با رعایت قواعد و چارچوبهای مختص به خودش باشد.
تخصصی شدن تلویزیون
چند سالی میشود که در راستای سرگرمیسازی و به نوعی تخصصی شدن شبکهها، در تلویزیون چندین شبکه راهاندازی شده تا هر کدام براساس نوع مخاطب، محتوا سازی داشته باشند.
مثلأ شبکه نمایش، برای پخش فیلم و سریالهای تلویزیونی یا شبکه شما برای پخش برنامههای استانها و یا شبکه نسیم برای سرگرمی و نشاط مخاطبان و… البته قبول داریم که شبکههای تلویزیون آنچنان هم مجزا و تخصصی نیستند، بیشتر موازی هم فعالیت دارند که این خود بحث جداگانهای را میطلبد اما آنچه در این یادداشت قصد داریم، بدان بپردازیم توجه به کیفیت و محتوای تولیدات شبکهها و رعایت قواعد و خط قرمزهای آن است که تدوام و بقای یک شبکه تلویزیونی را تضمین می کند چراکه تولید و روی آنتن بردن یک برنامهای کم عمق و بیمحتوا که چه بسا تاثیرات منفی هم داشته باشد، درست نیست و باعث عدم اعتماد مخاطب در طول زمان و ریزش تعداد آنها میشود که در نتیجه مرگ تدریجی رسانه را به همراه دارد.
با وجود تنوع و تعدد رسانهها و شبکههای ماهوارهای که هر بار با شیوههایی سعی در جلب مخاطبان دارند، این هنر تلویزیون است که هوشیارانه و درست همراه با یک مهندسی فرهنگی مانع از ریزش مخاطبان خود شود.
بهخصوص برنامههایی که ظرفیت و کشش لازم برای جذب مخاطبان را دارند، این حساسیت و ظرافت در کار نمود بیشتری دارد.
رعایت حریم واخلاق در برنامههای تلویزیون رعایت اخلاق و ادب درهمه رسانهها، لازم است اما در رسانه ملی میبایست بیشترمورد توجه قرارگیرد، چراکه به دلیل عمومیت، تأثیرگذاری و الگو گیری آن به مراتب بیشتر از سایر رسانهها است. به کارگیری الفاظ نامناسب، توهینآمیز و دستآویز قرار دادن هر چیزی حتی محتویات توالت و… برای خنداندن نه تنها جالب نیست، بلکه در شأن رسانه ملی که زمانی قرار بود به زعم امام خمینی دانشگاه عمومی باشد؛ هم نیست و شاید همین سلامت در محتوای رسانه ملی است که باعث شده خانوادهها با خیالی راحت خود و فرزندانشان پای برنامههای آن بنشینند؛ آن هم در زمانهای که حتی سینما و تئاتر رفتن هم نیاز به مراقبت محتوایی دارد.
با این وجود متأسفانه برنامه پربیننده و سرگرمیساز«خندوانه» که چند سالی میشود از شبکه نسیم روی آنتن برای پخش میرود مدتی است؛ قواعد و چارچوبهای اخلاقی و ادبی را کنار گذاشته و به سبک شبکههای اجتماعی یا محافل دوستانه بین خودشان در رسانه ملی عمل میکنند؛ چنانچه در قسمتی از برنامه «خندوانه» که در شامگاه ششم تیرماه از تلویزیون پخش شد با اعتراضهای زیادی از سوی مخاطبان تلویزیون و اساتید دانشگاه مواجه شد.
در استنداپ کمدی مربوط به مسابقه خندانندهشو که از افراد آماتور ناآشنا با قواعد رسانه ملی استفاده شده، دو نفر از چهرههای حاضر در این بخش پیش از این نامهای امپراتور کوزکو و شیخ حسین در فضای شبکههای مجازی مانند اینستاگرام فعالیت داشتهاند و استندآپهایشان را منتشر میکردند که اغلب موارد دارای کلمات رکیک و نامناسب برای رده سنی، غیر بزرگسال بود.حالا این دو نفر با نامهای اصلیشان یعنی “سیدهزینب موسوی” و “حسین شاهرخنیا” در برنامه حاضرشدند. سیده زینب موسوی که قبل از حضور در خندوانه به خاطر کانال تلگرامیاش معروف و البته مورد انتقاد خیلیها هم بوده است در این مرحله به کمتر خط قرمزی پایبند بود.
او با ریشه کلمه برجام و تولد بچهها شوخی نامناسب بیادبانهای انجام داد و بعد از شوخی با چند نام و نام خانوادگی حتی اشاره به ماجرای قدیمی دو بازیکن فوتبال، در تکمیل شوخی های نامناسب خود از علت انتخاب نام خانوادگی «سوشا مکانی» پرسید! و گفت نمیدانم شغل پدربزرگ سوشا مکانی چی بوده که فامیل شان شده مکانی.(مطالبی که به هیچ عنوان در شأن یک بانو در قاب تلویزیون نبود و جالب اینجاست که شقایق دهقان، داور و مربی زینب موسوی هم گفت که بسیاری از بخشها برای اینکه به کسی بر نخورد حذف شده است!) یا “فرهان معین” دیگر شرکتکننده این مسابقه که درباره قطعی آب صحبت کرد و در آن خواست که اگر آب قطع بود مردم توالت نروند و تکرار کرد که با گوشی موبایل توالت ن..ن، آقا ن..ن!
“حسین شاهرخ نیا” هم که با فیزیک خاص بدنیاش شوخی میکرد، در قسمتی از اجرایش درباره این که پدرش در زمان تولد او فکر کرده دختر است، شوخی عجیبی کرد. “مجید افشاری” هم با موضوع رابطههای نامناسب دختر و پسرها و واکنش کلانتریها شوخی کرد و مستقیم و غیرمستقیم چند خط قرمز را رد کرد. در سری شوخیهای سری دوم مسابقه حسین شاهرخ نیا با نشان دادن عکس زن قاجار به عنوان مادربزرگش و دادن نسبت «زیبا، جادار و مطمئن» به او، شوخی نامناسبی کرد( بسیار نازیبا و بیادبانه که توهینی به بانوان درشت اندام بود به طوریکه خیلی از خانمهای ازاین شوخی تمسخرآمیز از تلویزیون گلایه داشتند) “بهزاد قدیانلو” هم از شرکت کنندگان این برنامه چندین بار از کلمات ابهام برانگیز بهجای «تخم مرغ» استفاده کرد و بازیکن مورد علاقه گوسفندها را هم «بعععرانوند» معرفی کرد…
نظارت و کنترل، قربانی اسپانسرهای مالی
درست است که به دلیل شرایط مالی و اقتصادی رسانه ملی در تنگنا قرار دادنش توسط دولت، مجبور است خود را به دست اسپاسنرها بسپارد اما این وضعیت دلیلی نمیشود؛ کنترل و نظارت بر محتوای برنامههای تلویزیونی را قربانی کرد و به بهانه حمایت مالی اسپانسر بر برخی بیاخلاقیها از دریچه رسانه ملی چشم پوشید.
از سویی دیگر حضور و فعالیت بانوان در چنین برنامههای طنز و کمیک است که نیاز به توجه و دقت بیشتری دارد تا شأن و شخصیت آنها زیر سؤال نرود، زیرا قرار نیست به تلویزیون نگاه وبلاگی یا صفحه اجتماعی و اینستاگرامی داشته باشیم.
متأسفانه در برنامه خندوانه که مدتی است توجه چندانی به کیفیت و نظارت بر آن نمیشود به بهانه بالا بردن ظرفیت و نقد پذیری هر رفتار و گفتاری روی آنتن میرود که در این میان دختران جوان استنداپ کمدیهایی مشابه آقایان اجرا میکنند و در نوع ادبیات آنها کمتر دقت و توجهی دیده میشود؛ البته قصد نداریم، بگوییم زنان و دختران در فضای کمیک و طنز حضور نداشته باشند اما قرار هم نیست به نام تساوی حقوق زن ومرد، شأن بانوان خدشهدار شود.
از سویی نوع شوخیهای وبلاگی و اینستاگرامی در تلویزیون مناسب و قابل قبول نیست اینکه با تمسخر از زنان درشتاندام یاد میشود تا یک عده بخندند اصلأ موضوع قشنگی نیست و قطعأ عواقب بدی از نظر روانی و اجتماعی برای این طیف از زنان خواهد داشت زیرا قرار نیست تبلیغ زنان مانکن که آنها هم مورد تمسخر گیرندگان دوره بعدی تاریخند، را در تلویزیون داشته باشیم!!! و ای کاش عوامل این برنامهها توجه داشته باشند مخاطبان آنها کاربران شبکههای مجازی و صفحههای اینترنتی نیستند، بلکه انبوهی از اقشار و گروههای مختلف از سرتاسر کشورند که گاهی برخی رفتارها و گفتارها میتواند الگوگیری در جامعه و قبح شکنی در برخی امور بشود و همین حساسیت تولیدات تلویزیونی را دوچندان میکند.
بنیصدر با چه حربهای به دنبال دور زدن امام خمینی (ره) بود؟
قانون اساسی جمهوری اسلامی یکی از مترقیترین قوانین اساسی در دنیاست که در آذر ماه ۱۳۵۸ با رأی بیش از ۹۹ درصد مردم ایران به تصویب رسید. در این قانون هیچ اصلی که بیانکنندة نحوه بازنگری در قانون اساسی باشد گنجانده نشده بود و از آنجا که پس از جنگ تحمیلی، احساس نیازی زیادی برای بازنگری در این قانون وجود داشت، به دستور حضرت امام خمینی (ره) شورایی برای بازنگری در برخی از اصول این قانون تشکیل شد. این شورا طی دو ماه از تاریخ اردیبهشت 68 تا 20 تیر 1368 در بخشهایی از قانون اساسی بازنگری کرد.
صدور فرمان بازنگری در قانون اساسی؛ اقدامی ضروری و استراتژیک در سطح برنامه ریزی و هدایت کلان نظام جمهوری اسلامی ایران بود که این مهم توسط امام (ره) تشخیص داده شده و فرمان انجام آن صادر شد. یکی از مواردی که حضرت امام در نامه به آیت الله خامنهای، رئیس جمهور وقت، اشاره کرده بودند، بحث «تمرکز در قوه مجریه» بود که این بحث در شورای بازنگری قانون اساسی به صورت مفصل مطرح شد و زمینههای مشکلات در قوه مجریه بررسی شد و در نهایت پست نخستوریزی حذف شد. در ادامه بیشتر درباره شرایط تاریخی که منجر به بازنگری در قوه مجریه شد، بحث میکنیم.
در قانون اساسی سال ۵۸ ایران نظامی پارلمانی داشت یا ریاستی؟
در قانون اساسی اولیه جمهوری اسلامی ایران که در سال ۱۳۵۸ تصویب شد، نظام ایران بیشترین شباهت را به نظام نیمه ریاستی-نیمه پارلمانی داشت و سعی شده بود بین اختیارات پارلمان و قوه مجریه تعادلی برقرار شود. در آن نظام، قوه مجریه دارای دو رکنِ نخستوزیری و رئیسجمهوری بود که رئیسجمهور با رای مستقیم مردم انتخاب میشد، اما نخستوزیر از سوی مجلس رای اعتماد میگرفت.
برخی تصور میکنند، به خاطر وجود پست نخستوزیری در قبل از سال ۶۸، نظام جمهوری اسلامی، نظامی پارلمانی بوده است، اما باید توجه داشت که نظام پارلمانی نظامی است که رئیس قوه مجریهاش مستقیماً از سوی پارلمان انتخاب میشود، اما در نظام سیاسی ایران تا پیش از اصلاح قانون اساسی در سال ۶۸، رئیسجمهور (که رئیس قوه مجریه نیز محسوب میشود) با رای مستقیم مردم انتخاب میشد.
از سوی دیگر، نظام جمهوری اسلامی تا قبل از سال ۶۸، نظامی ریاستی نیز نبوده است، زیرا مجلس کنترل و نظارت زیادی بر ریاست جمهوری داشت و رئیسجمهور حق انحلال مجلس را نداشت که بتوان گفت این نظام ریاستی است. بعد از چند سال احساس شد این سیستم مشکلاتی را به وجود میآورد و تعارضاتی بین اختیارات رئیسجمهور و نخستوزیر وجود دارد که باعث اختلال در تصمیمگیریها میشود.
اختلاف دولت و مجلس بر سر انتخاب و معرفی نخستوزیر
پس از انتخاب حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی به ریاست مجلس شورای اسلامی در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ و سوگند ابوالحسن بنی صدر در ۳۱ تیر ۱۳۵۹ در مجلس،[۱] مسئله معرفی و انتخاب نخستوزیر در میان طیفهای مختلف سیاسی آغاز شد. اولین شخصی که بنی صدر به عنوان نامزد نخستوزیری اعلام کرد حجت الاسلام سید احمد خمینی بود.[۲]احتمالاً هدف بنی صدر از مطرح کردن سید احمد خمینی برای مقام نخستوزیری و نوشتن نامه به امام خمینی (ره) در این زمینه این بود که میخواست از این طریق، که یک ترفند سیاسی بود، ابتکار عمل را از مجلس بگیرد و مجلس را در مقابل عمل انجام شده قرار بدهد، چون اگر امام خمینی (ره) این پیشنهاد را میپذیرفت، مجلس نیز چارهای جز پذیرفتن نظر ایشان نداشت، اما برخورد امام خمینی (ره) به قدری قاطع بود که بنی صدر از پیشنهاد خود صرف نظر کرد. حضرت امام در جواب نامه بنی صدر نوشتند:
«بسمه تعالی
بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدی این امور شوند. احمد خدمتگزار ملت است و در این مرحله با آزادی بهتر میتواند خدمت کند.
والسلام علیکم
روحالله الموسوی الخمینی»[۳]
پیروزیهای افتخارآفرین موصل مرهون به میدان آمدن جوانان مؤمن عراقی است
در دیدار دو جانبه میان رئیسی و عمار حکیم مطرح شد
“آزادی موصل” نویدبخش پایان تروریسم/انتقاد حکیم از “فتنهانگیزیهای آمریکا” در منطقه/ نفع تنش میان عربستان و قطر در جیبِ آمریکا
تولیت آستان قدس رضوی با رئیس ائتلاف ملی عراق در روز سه شنبه 13 تیر دیدار و گفتوگو کرد.
به گزارش آستاننیوز، سید عمار حکیم رئیس ائتلاف ملی عراق با حجتالاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی دیدار و گفتوگو کرد.
در این دیدار دو طرف پیرامون مسائل مهم منطقهای از جمله روابط ملت ایران و عراق، مسئله یمن، توطئههای استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا در خاورمیانه و تقریب جهان اسلام بحث و تبادل نظر کردند.
حجتالاسلام رئیسی در سخنانی ضمن تبریک موفقیتهای ملت عراق در مبارزه با تروریسم اظهار داشت: آزادی موصل نوید شکست و پایان تروریسم را برای مسلمانان دارد و این پیروزی موفقیتی بزرگ برای جهان اسلام است.
وی با اشاره به لزوم تقویت وحدت در جهان اسلام، بیان کرد: منافع آمریکاییها و استکبار جهانی بر تفرقه افکنی و ایجاد ناامنی در منطقه است؛ اگر آنها در مسائل داخلی منطقه خاورمیانه دخالتی نداشته باشند قطعاً کشورهای منطقه مشکلات خود را میتوانند حل کنند.
عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری اظهار داشت: آمریکا با ایجاد تنش در منطقه، رقابت بزرگ خرید تسلیحاتی را در میان کشورها بهویژه حاشیه خلیجفارس و عربستان سعودی بهراه انداخته و با همین بهانه میلیاردها دلار کسب منافع کرده است.
حجتالاسلام رئیسی با بیان اینکه ملت عراق قدردان نعمت حشدالشعبی است و مسئولان نیز باید قدر این جوانان آماده فداکاری را بدانند، افزود: ملتهای منطقه و جوانان مؤمن، قادر به حل مشکلات هستند و آمریکاییها نه تنها مشکلی را حل نمیکنند بلکه خود بخشی از مشکل هستند.
در ادامه این دیدار رئیس ائتلاف ملی عراق با انتقاد از فتنه انگیزیهای آمریکا در منطقه ابراز کرد: امروز ترامپ، رئیسجمهور جدید ایالات متحده آمریکا با اقدامات خصمانه خود در حمایت از عربستانسعودی و فشار بر حوثیهای یمن تلاش دارد اوضاع منطقه را بغرنجتر کند.
حجتالاسلام والمسلمین سیدعمار حکیم گفت: حتی تنش اخیر ایجاد شده در میان عربستان سعودی و قطر در نهایت نفعش در جیب آمریکاییها رفته است، این اختلاف سبب شده آمریکا قرارداد 12 میلیارددلاری فروش هواپیماهای جنگنده را با قطر منعقد کند.
«آتش به اختیار» یعنی نباید برای فرار از انجام وظایف بهانه جویی کرد
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: بر اساس این مفهوم برای فرار از انجام وظایف قانونی و دینی نباید بهانه جویی کرد.
به گزارش جهان نيوز، جلسه تفسیر آیات سیاسی قرآن با حضور جمعی از دانشجویان و طلاب در دفتر سعید جلیلی برگزار شد.
در این جلسه جلیلی با بیان اینکه «آتش به اختیار» به معنای سرباز نزدن از بدیهی ترین وظایف اجتماعی، سیاسی و قانونی است، گفت: بر اساس این مفهوم برای فرار از انجام وظایف قانونی و دینی نباید بهانه جویی کرد.
این استاد اندیشه سیاسی اسلام گفت: نباید برای فرار از مسئولیت بهانههای بنیاسرائیلی در آورد و انجام تکالیف بدیهی و ابتدائی، که همگان مخاطب آن هستند منوط به این شود که باید حتما به شخص من در این مورد دستور یا اجازهای داده شود!
جلیلی در ادامه با اشاره به آیات 44 و 45 سوره توبه بیان داشت: بر اساس این آیات انجام بدیهی ترین وظایف قانونی و اجتماعی نباید معطل بماند.
وی هم چنین با قرائت آیه 83 سوره توبه بر مولفه ی «زمانشناسی و انجام مسئولیت در وقت خود» تاکید کرد و گفت: «آتش به اختیار» بدین معناست که وقتی کار از کار گذشت و تمام شد تازه با صد شرط و شروط به فکر انجام مسئولیت نیفتیم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به آیات ابتدایی سوره احزاب، گفت: بر این اساس باید مطالبات رهبری را انجام داد و در برابر تردیدها و تهدیدها جا خالی نکرد.
جلیلی افزود: «آتش به اختیار» یعنی اگر رهبری از ما مطالبهی انجام تکلیف میکند، نگوییم این را خود ایشان انجام میدهد و اگر کسانی نمیخواهند برای انجام مسئولیت و تکالیف قانونی هزینه بدهند، بیعملی خود را توجیه نکنند وبه آن القاب و لعاب موجه ندهند.
این استاد اندیشه سیاسی اسلام گفت: بعد دیگر معنای «آتش به اختیار» یعنی قانون، اسلام و اخلاق برای ما تکالیفی قرار داده است که نباید در انجام آن کوتاهی کنیم و مدعیانی که تکالیف قانونی، اخلاقی و دینی خود را انجام نمیدهند، برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت توجیه نیاورند.
جلیلی در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرد: طبق آیات 64 و 79 سوره توبه «استهزاء» دیگران نباید مانع عمل صحیح شود، علیرغم استهزاء و مخالفت «پوچ اندیشان» باید انجام وظیفه صورت بگیرد و کسانی با خالی کردن دل انسان مانع رفتارهای صحیح نشوند.
وی در پایان تصریح کرد: آتش به اختیار یعنی عمل به آن چه بدان عهد بسته ایم، حمل صادقانه و مومنانه امانت الهی و حرکت از سر صدق و در زمرهی صادقین قرار گرفتن.
روزنه امیدی که رهبری ایجاد کردند
کوتاهی های بزرگی که قوه قضاییه می تواند جبران کند/
قضات مستقل و شجاع حقوق مردم را استیفا میکنند
حالا با فرمان دیروز رهبر معظم انقلاب به قوه قضائیه روزنههای امید برای تامین آزادیها و حقوق مردم باز شده است.
به گزارش عمارنامه، سالهاست که مخالفان نظام و برخی افراد مغرض یا غافل داخلی بگونهای تبلیغ میکنند که گویا قوه قضائیه مخالف آزادی است. آنها این دستگاه را در مقابل آزادیهای مردم و حقوق آنها تعریف میکنند.
با برنده شدن آقای روحانی در انتخابات این گمان -حداقل در میان منتقدان دولت- شکل گرفته که قرار نیست دستِکم تا چهار سال آینده مشکلات پرشمار مردم از قبیل بحران ریزگردها و آب، به یغما رفتن سرمایه سپردهگذاران موسسات بیاعتبار بانکی، بیکار شدن کارگران و عدم پرداخت حقوق آنان، تاخیرهای پروازی، شهریههای غیرقانونی مدارس، فروش سئوالات امتحانی، گرانی کالا، قراردادهای محرمانه، ادامه تولید خودروهایِ مردُمکش مثل پراید، آقازادههای قاچاقچی و رانتخوار، قطع یارانه مستضعفان، اشرافیت و حقوق نجومی دولتمردان، رکود تولید و… حل شود.
حالا با فرمان دیروز رهبر معظم انقلاب به قوه قضائیه روزنههای امید برای تامین آزادیها و حقوق مردم باز شده است. به عبارت دیگر اگر دولت بیعمل باشد، میتوان امید داشت که قضات مستقل و شجاع حقوق مردم را استیفا کنند.
به عنوان مثال دستگاه قضائی میتواند با احضار و برخورد با رئیس کل و مسئولان مقصر در بانک مرکزی که موسسات مالی غیرمجاز یکی از دسته گلهای آنهاست، بخشی از حقوق مالباختگان را اعاده کند یا میتواند با برخورد با زمینخواران و جنگلخواران در هر دستگاه و مقامی، حقوق مردم را احیا کند یا دروغگوهای وزارت آموزش و پرورش را بخاطر اخذ شهریه اجباری از دانش آموزان تنبیه کند.
در زمینه تامین آزادیهای مشروع هم قوه قضائیه میتواند با کسانی که به دنبال شنیدن صدای تنها یک تفکر سیاسی خاص هستند و به شیوههای مختلف از فشار به صداوسیما گرفته تا توقیف مطبوعات منتقد و ممانعت از حضور منتقدان دولت در دانشگاهها و توهین به آنها، توتالیتریسم را دنبال میکنند، برخورد کند.
روی دیگر سکه دفاع از آزادیهای مشروع، برخورد با بیبندوباری و ابتذالهایی است که آزادی حقیقی و آزادی بیان و اندیشه را بدنام و محدود میکند، اقدام دیگر میتواند برخورد با «خرید و فروش در ساحت آزادی» باشد که مصداق آن خرید و فروش آراء در ایام انتخابات، خرید هنرمندان کاسب با پول بیتالمال برای ستاد انتخاباتی و خرید فلهای کانالهای تلگرامی پرمخاطب است. این نوع برخوردها حتماً منجر به آزادتر شدن فضای داخلی ایران و دموکراتیکتر شدن فضای انتخاباتها خواهد شد و البته قابل پیشبینی است که با مخالفت و جیغ “بنفش” روبرو خواهد شد.
واکنشها به سبک هنری درپی آزادسازی موصل از دست داعش
منبع : خبرگزاری اهل بیت ابنا
مقاومت نتیجه داد نه سازش
نیروهای مسلح عراق پس از سه سال نبرد مداوم با تروریستهای تکفیری و با نادیده گرفتن بزرگنماییهای آمریکا و برخی جریانها در ارتباط با «داعش»، بالاخره کمر این گروه تروریستی را شکستند و به سیطره این گروه تروریستی پایان دادند.
سرانجام مقاومت در عراق نتیجه داد و بساط داعش در موصل، یعنی همان شهر که تکفیریها آن را مرکز خلافت خود کرده بودند، برچیده شد و آخرین هستههای آن نیز در حال پاک شدن
است.
بهار سال 1393 که در مدت خیلی کوتاهی چهار استان «دیاله»، «الانبار»، «صلاحالدین» و «نینوا» به چنگ داعش افتاد و تکفیریها برای اشغال دو استان «بغداد» و «کرکوک» هم خیز برداشته بودند، بسیاری از جریانها و گروهها و حتی برخی از ناظران بیطرف، همهچیز را تمام شده میدانستند.
این اتفاق برای آمریکا که در سال 2011 از عراق خارج شده بود، یک فرصت بزرگ را جهت بازگشت به این کشور ایجاد کرد و به همین خاطر، مقامات واشنگتن رسما و آشکارا از جنگ 10 ساله علیه داعش حرف میزدند و کاخسفید خیلی زود سیاست کثیفی را سرلوحه کار خود قرارداد؛ از یک طرف با تابلوی مقابله با داعش، ائتلاف تشکیل داد و از طرف دیگر، در سایه همین ائتلاف و به بهانه بمباران داعش، حمایت هوایی از آنها را کلید زد.
از میانه سال 2014 تاکنون که ائتلاف آمریکایی ضدداعش فعال شد، جنگندههای این ائتلاف بارها نیروهای عراقی را بمباران کردهاند. هر بار که مورد اعتراض قرار میگرفتند، میگفتند که اشتباها نیروهای خودی را هدف قرار دادهاند! در این مدت هواپیماهای آمریکایی و ائتلاف به طور مکرر برای داعش اسلحه و مهمات و آذوقه فرو میریختند و از راه ترکیه نیز از آنها حمایت میکردند. در این موارد نیز هرگاه دستشان رو میشد، بهانه میآوردند و این موارد را گردن نمیگرفتند و یا اینکه، بهانه همیشگی خود را بر زبان میآوردند و میگفتند که اشتباها دست به این کار زدهاند.
مردم عراق در این نبرد سه ساله با داعش، علاوه بر اینکه با توطئهها و اقدامات آمریکا دست و پنجه نرم میکردند، مجبور به مقابله و مصاف با نفوذیهای داخلی و منطقهای نیز بودند. یعنی همانهایی که یا به اختلافات داخلی دامن میزدند و اذهان مردم را از اصل (داعش) به حاشیه میبردند و یا در مورد داعش، بزرگنمایی میکردند. اما، مقاومت و مردم بیتوجه به این نفوذیها، راه خود را رفتند.
مردم عراق مثل مردم سایر کشورهای اسلامی و منطقه، تجارب دهههای اخیر و خصوصا در ارتباط با رژیم صهیونیستی را پیش چشم خود داشتند و به چشم خویش دیدند که مسیر سازش «یاسر عرفات» رئیس سابق تشکیلات خودگردان به چه نتایج فاجعه باری انجامیده است. عرفات در سال 1993 با شاخه زیتون (نماد صلح) به سازمان ملل رفت و در آمریکا پیمان «اسلو-1» را امضا کرد. اما نتیجهاش این شد که عوامل رژیم اسرائیل حتی خودش را با سم بیولوژیک کشتند.
مردم عراق پیروزیهای حزبالله لبنان و جنبشهای فلسطین علیه رژیم صهیونیستی را دیده بودند و میدانستند که همه آنها با ایمان به خدا و سلاح حاصل شدهاند و نه با سازش و مذاکره و نصیحت و همسویی با آمریکا.
به همین خاطر بود که در سال 2014 به فتوای جهاد کفایی آیتالله «سیدعلی سیستانی» مرجع عالی شیعیان عراق، لبیک گفتند و به میدان آمدند و با داعش جانانه جنگیدند. حاصل این نبرد نیز پس زدن تکفیریها از مناطق مهمی چون «جرف الصخر»، «فلوجه»، «تکریت»، «رمادی» و بالاخره «موصل» بوده است.
واضح است که این پیروزی بزرگ، همه محاسبات آمریکا را در عراق و حتی منطقه به هم ریخته است و به همین خاطر، ملتها و دولتهای منطقه باید خود را آماده مقابله با دسیسههای جدید آمریکا و متحدانش بکنند.
در هر حال، کار داعش در موصل تمام شد و آخرین لکههای آن نیز از رخسار این شهر در حال پاک شدن است و همه میدانند که پایان داعش در موصل یعنی پایان داعش در عراق و حتی در سوریه.
امام خمینی(ره): امروز، هم حادثه هفتم تیر زنده است هم بهشتی زنده است
«نفاق» پدیده امروز و دیروز ما نیست. همان روزی که در حجاز تازه مسلمان شده، عدهای کژاندیش و دنیاپرست، شمشیر آخته به روی جانشین گرامی پیامبر اسلام کشیدند، «نفاق» عینیت یافت و شد واقعیت روشن و تلخی که تا به امروز زیر لوای نامها و رنگها، جلوه کرده؛ خونها ریخته و به باطل دامن زده و مشق فتنه کرده است!
نفاق امروزه، پیچیدهتر از دیروز و دیروزهاست؛حالا شعارهایش جذابتر است، رسانه دارد و ترفندهای جذب و اقناع را میشناسد. اما شیوه جنایاتش مانند گذشته ناجوانمردانه و ددمنشانه است! همان دست یاغی که در محراب عشق، فرق قرآن ناطق را شکافت و به جرم حب امام علی(ع) و ولایت آسمانی، جنین زن مسلمان را درید، چهارده قرن بعد، در دهه 60 پدران و مادران را تنها به جرم دیانت، در برابر چشمان وحشتزده کودکانشان به گلوله و نارنجک جان گرفت و در دهه 80 بر سر مردمان بیگناه، آتش خمپاره ریخت. فلان کارگزار مملکت را چون کمر همت به خدمت مردم بسته بود؛ به نام «خلق قهرمان» تکه تکه کرد و برای دو روز دنیا، عمله متجاوز بعثی شد و سربازان و مدافعان دین و کشور را به مسلخ کین و عناد خود کشاند!