امام سجاد ع سرچشمه كمالات انسانى 9
راز شهادت امام سجاد (علیه السلام)
موضعگيرىهاى قاطع و پر صلابت امامسجاد(علیه السلام) در برابر هشامبن عبدالملك (دهمين خليفهاموى) و عظمت روز افزون امام(علیه السلام)
در ميان مردم، به ويژه در ميان مردم حجاز موجب شد كه هشام به قتل امام سجاد(علیه السلام)
كمر بست، برادر او وليد بن عبدالملك، به دستور او، آن حضرت را مسموم كرده و بهشهادت رساندند. آن بزرگوار به جرم دفاع از حيثيت اسلام، و مبارزه با طاغوتهاىاموى و مروانى، شهد شهادت نوشيد، چند روز در بستر شهادت آرميده بود، معالجاتسودى نبخشيد، او در لحظه آخر عمر همان وصيت پدرش را بازگو كرد و فرمود: هنگامىكه پدرم امام حسين(علیه السلام) وفات كرد، ساعتى قبل مرا به سينهاش چسبانيد و فرمود:
«يا بنى اياك و ظلم من لايجد عليك ناصرا الا الله; اى پسر جانم! بپرهيز از ستمكردن بر كسى كه ياورى براى انتقام تو، جز خدا ندارد.» نيز به پسرش امامباقر(علیه السلام) فرمود: پسرم! تو را به همان سخن وصيت مىكنم كه پدرم هنگام شهادت مرابه آن وصيت كرد:
«يا بنى اصبر على الحق و ان كان مرا; اى پسر جان! در راه حقصبور و مقاوم باش گرچه تلخ و رنجآور باشد.»
به اين ترتيب آن امام همام بعد ازنهضت عظيم امام حسين(علیه السلام) پس از حدود 35سال مبارزه به صورتهاى گوناگون، در 75سالگى به لقاءالله پيوست، و با خون سرخ خود پاى نهضتخونين پدرش را امضاء كرد.
او در فرازى از صحيفه سجاديه كه از گنجينههاى بزرگ معارف و عرفان است و ازاو به يادگار مانده، به درگاه خدا چنين عرض مىكند:
«اللهم انى اعتذر اليك من مظلوم ظلم بحضرتى فلم انصره; خدايا! من از پيشگاهتو عذرخواهى مىكنم در مورد مظلومى كه در برابر من به او ستم شده، و من به يارىاو نشتافتهام.» «خدايا! به من دست و نيرويى ده تا بتوانم بر كسانى كه به منستم مىكنند پيروز شوم، و زبانى عنايت فرما تا در مقام احتجاج و استدلال برمخالف چيره شوم، و انديشهاى ده تا نيرنگ فكرى دشمن را درهم شكنم، و دستستمگران را از تعدى و تجاوز، كوتاه سازم.»